بالا
 تعرفه تبلیغات




 دانلود نمونه سوالات نیمسال دوم 93-94 پیام نور

 دانلود نمونه سوالات آزمونهای مختلف فراگیر پیام نور

صفحه 4 از 8 اولیناولین ... 23456 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 31 تا 40 از مجموع 78

موضوع: اشعار استاد شهریار

  1. #31
    mahdi271 آواتار ها
    • 3,305

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته تالار زبان و ادبیات فارسی
    تاریخ عضویت
    Jul 2009
    محل تحصیل
    رشت
    شغل , تخصص
    دانشجو
    رشته تحصیلی
    عمران
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    26
    باز امشب ای ستاره‌ی تابان نیامدی
    باز ای سپیده‌ی شب هجران نیامدی
    شمعم شکفته بود که خندد به روی تو
    افسوس ای شکوفه‌ی خندان نیامدی
    زندانی تو بودم و مهتاب من چرا
    باز امشب از دریچه‌ی زندان نیامدی
    با ما سر چه داشتی ای تیره شب که باز
    چون سرگذشت عشق به پایان نیامدی
    شعر من از زبان تو خوش صید دل کند
    افسوس ای غزال غزل‌خوان نیامدی
    گفتم به خوان عشق شدم میزبان ماه
    نامهربان من تو که مهمان نیامدی
    خوان شکر به خون جگر دست می‌دهد
    مهمان من چرا به سر خوان نیامدی
    نشناختی فغان دل رهگذر که دوش
    ای ماه قصر بر لب ایوان نیامدی
    گیتی متاع چون منش آید گران به دست
    اما تو هم به دست من ارزان نیامدی
    صبرم ندیده‌ای که چه زورق شکسته ایست
    ای تخته‌ام سپرده به طوفان نیامدی
    در طبع شهریار خزان شد بهار عشق
    زیرا تو خرمن گل و ریحان نیامدی

  2. #32
    mahdi271 آواتار ها
    • 3,305

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته تالار زبان و ادبیات فارسی
    تاریخ عضویت
    Jul 2009
    محل تحصیل
    رشت
    شغل , تخصص
    دانشجو
    رشته تحصیلی
    عمران
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    27
    از تو بگذشتم و بگذاشتمت با دگران
    رفتم از کوی تو لیکن عقب سرنگران
    ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی
    تو بمان و دگران وای به حال دگران
    رفته چون مه به محاقم که نشانم ندهند
    هر چه آفاق بجویند کران تا به کران
    میروم تا که به صاحبنظری بازرسم
    محرم ما نبود دیده‌ی کوته نظران
    دل چون آینه‌ی اهل صفا می‌شکنند
    که ز خود بی‌خبرند این ز خدا بیخبران
    دل من دار که در زلف شکن در شکنت
    یادگاریست ز سر حلقه‌ی شوریده سران
    گل این باغ بجز حسرت و داغم نفزود
    لاله رویا تو ببخشای به خونین جگران
    ره بیداد گران بخت من آموخت ترا
    ورنه دانم تو کجا و ره بیداد گران
    سهل باشد همه بگذاشتن و بگذشتن
    کاین بود عاقبت کار جهان گذران
    شهریارا غم آوارگی و دربدری
    شورها در دلم انگیخته چون نوسفران

  3. #33
    mahdi271 آواتار ها
    • 3,305

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته تالار زبان و ادبیات فارسی
    تاریخ عضویت
    Jul 2009
    محل تحصیل
    رشت
    شغل , تخصص
    دانشجو
    رشته تحصیلی
    عمران
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    28
    امشب از دولت می دفع ملالی کردیم
    این هم از عمر شبی بود که حالی کردیم
    ما کجا و شب میخانه خدایا چه عجب
    کز گرفتاری ایام مجالی کردیم
    تیر از غمزه‌ی ساقی سپر از جام شراب
    با کماندار فلک جنگ وجدالی کردیم
    غم به روئین‌تنی جام می انداخت سپر
    غم مگو عربده با رستم زالی کردیم
    باری از تلخی ایام به شور و مستی
    شکوه از شاهد شیرین خط و خالی کردیم
    روزه‌ی هجر شکستیم و هلال ابروئی
    منظر افروز شب عید وصالی کردیم
    بر گل عارض از آن زلف طلایی فامش
    یاد پروانه‌ی زرین پر و بالی کردیم
    مکتب عشق بماناد و سیه حجره‌ی غم
    که در او بود اگر کسب کمالی کردیم
    چشم بودیم چو مه شب همه شب تا چون صبح
    سینه آئینه‌ی خورشید جمالی کردیم
    عشق اگر عمر نه پیوست به زلف ساقی
    غالب آنست که خوابی و خیالی کردیم
    شهریارا غزلم خوانده غزالی وحشی
    بد نشد با غزلی صید غزالی کردیم

  4. #34
    mahdi271 آواتار ها
    • 3,305

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته تالار زبان و ادبیات فارسی
    تاریخ عضویت
    Jul 2009
    محل تحصیل
    رشت
    شغل , تخصص
    دانشجو
    رشته تحصیلی
    عمران
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    29
    جوانی حسرتا با من وداع جاودانی کرد
    وداع جاودانی حسرتا با من جوانی کرد
    بهار زندگانی طی شد و کرد آفت ایام
    به من کاری که با سرو و سمن باد خزانی کرد
    قضای آسمانی بود مشتاقی و مهجوری
    چه تدبیری توانم با قضای آسمانی کرد
    شراب ارغوانی چاره‌ی رخسار زردم نیست
    بنازم سیلی گردون که چهرم ارغوانی کرد
    هنوز از آبشار دیده دامان رشک دریا بود
    که ما را سینه‌ی آتشفشان آتشفشانی کرد
    چه بود ار باز می‌گشتی به روز من توانائی
    که خود دیدی چها با روزگارم ناتوانی کرد
    جوانی کردن ای دل شیوه‌ی جانانه بود اما
    جوانی هم پی جانان شد و با ما جوانی کرد
    جوانی خود مرا تنها امید زندگانی بود
    دگر من با چه امیدی توانم زندگانی کرد
    جوانان در بهار عمر یاد از شهریار آرید
    که عمری در گلستان جوانی نغمه خوانی کرد

  5. #35
    mahdi271 آواتار ها
    • 3,305

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته تالار زبان و ادبیات فارسی
    تاریخ عضویت
    Jul 2009
    محل تحصیل
    رشت
    شغل , تخصص
    دانشجو
    رشته تحصیلی
    عمران
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    30
    چو بستی در بروی من به کوی صبر رو کردم
    چو درمانم نبخشیدی به درد خویش خو کردم
    چرا رو در تو آرم من که خود را گم کنم در تو
    به خود باز آمدم نقش تو در خود جستجو کردم
    خیالت ساده دل تر بود و با ما از تو یک رو تر
    من اینها هر دو با آئینه‌ی دل روبرو کردم
    فرود آ ای عزیز دل که من از نقش غیر تو
    سرای دیده با اشک ندامت شست و شو کردم
    صفائی بود دیشب با خیالت خلوت ما را
    ولی من باز پنهانی ترا هم آرزو کردم
    تو با اغیار پیش چشم من می در سبو کردی
    من از بیم شماتت گریه پنهان در گلو کردم
    ازین پس شهریارا، ما و از مردم رمیدنها
    که من پیوند خاطر با غزالی مشک مو کردم

  6. #36
    mahdi271 آواتار ها
    • 3,305

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته تالار زبان و ادبیات فارسی
    تاریخ عضویت
    Jul 2009
    محل تحصیل
    رشت
    شغل , تخصص
    دانشجو
    رشته تحصیلی
    عمران
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    31
    روشنانی که به تاریکی شب گردانند
    شمع در پرده و پروانه‌ی سر گردانند
    خود بده درس محبت که ادیبان خرد
    همه در مکتب توحید تو شاگردانند
    تو به دل هستی و این قوم به گل می‌جویند
    تو به جانستی و این جمع جهانگردانند
    عاشقانراست قضا هر چه جهانراست بلا
    نازم این قوم بلاکش که بلاگردانند
    اهل دردی که زبان دل من داند نیست
    دردمندم من و یاران همه بی دردانند
    بهر نان بر در ارباب نعیم دنیا
    مرو ای مرد که این طایفه نامردانند
    آتشی هست که سرگرمی اهل دل ازوست
    وینهمه بی خبرانند، که خون‌سردانند
    چون مس تافته اکسیر فنا یافته‌اند
    عاشقان زر وجودند که رو زردانند
    شهریارا مفشان گوهر طبع علوی
    کاین بهائم نه بهای در و گوهردانند

  7. #37
    mahdi271 آواتار ها
    • 3,305

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته تالار زبان و ادبیات فارسی
    تاریخ عضویت
    Jul 2009
    محل تحصیل
    رشت
    شغل , تخصص
    دانشجو
    رشته تحصیلی
    عمران
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    32
    آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا
    بی‌وفا حالا که من افتاده‌ام از پا چرا
    نوشداروئی و بعد از مرگ سهراب آمدی
    سنگدل این زودتر می‌خواستی حالا چرا
    عمر ما را مهلت امروز و فردای تو نیست
    من که یک امروز مهمان توام فردا چرا
    نازنینا ما به ناز تو جوانی داده‌ایم
    دیگر اکنون با جوانان نازکن با ما چرا
    وه که با این عمرهای کوته بی‌اعتبار
    اینهمه غافل شدن از چون منی شیدا چرا
    شور فرهادم بپرسش سر به زیر افکنده بود
    ای لب شیرین جواب تلخ سربالا چرا
    ای شب هجران که یک دم در تو چشم من نخفت
    اینقدر با بخت خواب آلود من لالا چرا
    آسمان چون جمع مشتاقان پریشان می‌کند
    در شگفتم من نمی‌پاشد ز هم دنیا چرا
    در خزان هجر گل ای بلبل طبع حزین
    خامشی شرط وفاداری بود غوغا چرا
    شهریارا بی‌جیب خود نمی‌کردی سفر
    این سفر راه قیامت میروی تنها چرا

  8. #38
    mahdi271 آواتار ها
    • 3,305

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته تالار زبان و ادبیات فارسی
    تاریخ عضویت
    Jul 2009
    محل تحصیل
    رشت
    شغل , تخصص
    دانشجو
    رشته تحصیلی
    عمران
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    33
    ای پریچهره که آهنگ کلیسا داری
    سینه‌ی مریم و سیمای مسیحا داری
    گرد رخسار تو روح القدس آید به طواف
    چو تو ترسابچه آهنگ کلیسا داری
    جز دل تنگ من ای مونس جان جای تو نیست
    تنگ مپسند، دلی را که در او جاداری
    مه شود حلقه به گوش تو که گردنبندی
    فلک افروزتر از عقد ثریا داری
    به کلیسا روی و مسجدیانت در پی
    چه خیالی مگر ای دختر ترسا داری
    دگران خوشگل یک عضو و تو سر تا پا خوب
    "آنچه خوبان همه دارند تو تنها داری"
    آیت رحمت روی تو به قرآن ماند
    در شگفتم که چرا مذهب عیسی داری
    کار آشوب تماشای تو کارستان کرد
    راستی نقش غریبی و تماشا داری
    کشتی خواب به دریاچه اشکم گم شد
    تو به چشم که نشینی دل دریا داری
    شهریار از سر کوی سهی‌بالایان
    این چه راهیست که با عالم بالا داری

  9. #39
    mahdi271 آواتار ها
    • 3,305

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته تالار زبان و ادبیات فارسی
    تاریخ عضویت
    Jul 2009
    محل تحصیل
    رشت
    شغل , تخصص
    دانشجو
    رشته تحصیلی
    عمران
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    34
    ای شاخ گل که در پی گلچین دوانیم
    این نیست مزد رنج من و باغبانیم
    پروردمت به ناز که بنشینمت به پای
    ای گل چرا به خاک سیه می‌نشانیم
    دریاب دست من که به پیری رسی جوان
    آخر به پیش پای توگم شد جوانیم
    گرنیستم خزانه‌ی خزف هم نیم حبیب
    باری مده ز دست به این رایگانیم
    تا گوشوار ناز گران کرد گوش تو
    لب وا نشد به شکوه ز بی‌همزبانیم
    با صد هزار زخم زبان زنده‌ام هنوز
    گردون گمان نداشت به این سخت جانیم
    یاری ز طبع خواستم اشکم چکید و گفت
    یاری ز من بجوی که با این روانیم
    ای گل بیا و از چمن طبع شهریار
    بشنو ترانه‌ی غزل جاودانیم

  10. #40
    mahdi271 آواتار ها
    • 3,305

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته تالار زبان و ادبیات فارسی
    تاریخ عضویت
    Jul 2009
    محل تحصیل
    رشت
    شغل , تخصص
    دانشجو
    رشته تحصیلی
    عمران
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    35
    تا هستم ای رفیق ندانی که کیستم
    روزی سراغ وقت من آئی که نیستم
    در آستان مرگ که زندان زندگیست
    تهمت به خویشتن نتوان زد که زیستم
    پیداست از گلاب سرشکم که من چو گل
    یک روز خنده کردم و عمری گریستم
    طی شد دو بیست سالم و انگار کن دویست
    چون بخت و کام نیست چه سود از دویستم
    گوهرشناس نیست در این شهر شهریار
    من در صف خزف چه بگویم که چیستم

صفحه 4 از 8 اولیناولین ... 23456 ... آخرینآخرین

برچسب برای این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمی توانید موضوع جدید ارسال کنید
  • شما نمی توانید به پست ها پاسخ دهید
  • شما نمی توانید فایل پیوست ضمیمه کنید
  • شما نمی توانید پست های خود را ویرایش کنید
  •