بالا
 تعرفه تبلیغات




 دانلود نمونه سوالات نیمسال دوم 93-94 پیام نور

 دانلود نمونه سوالات آزمونهای مختلف فراگیر پیام نور

صفحه 4 از 6 اولیناولین ... 23456 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 31 تا 40 از مجموع 60

موضوع: ...::: مناجات نامه :::...

  1. #31
    • 2,338

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته تالار زبان و ادبیات فارسی
    تاریخ عضویت
    Sep 2008
    شغل , تخصص
    دانشجو
    رشته تحصیلی
    فناوری اطلاعات
    راه های ارتباطی

    پیش فرض



    خدایا! سپاس ...

    سپاس تو را !

    كه به هر انسانی

    سپری از تنهایی بخشیده ای تا هرگز فراموشت نكند ...

    حقیقتِ تنهایی؛ تویی !

    و فقط نام تو این تنهایی را راهنماست ...

    پس تنهایی ام را نیرو ببخش

    زیرا با نام تو این انزوا شفا می یابد

    با نام تو كه فراتر از هر آرامشی ست كه من در جهان می شناسم ...

    تنها با نام تو می توانم در برابر تندباد زمان ایستادگی را ...

    آری؛

    وقتی این تنهایی در تو و از توست

    می توانم گناهم را؛ به دست بخشندگی تو بسپارم ...

    پس عشق و نور را از من دریغ مکن ...

    آری؛

    نور آن نگاهی ست که تو به من روا می کنی ...

    پس بر من بتاب که

    بی عشق تو،

    بی نگاه تو،

    بی تو ...

    رو به غروب رهسپارم !

    آری؛

    مرا به طلوعی دیگر برسان ...

    سپاس ...

  2. #32
    • 2,338

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته تالار زبان و ادبیات فارسی
    تاریخ عضویت
    Sep 2008
    شغل , تخصص
    دانشجو
    رشته تحصیلی
    فناوری اطلاعات
    راه های ارتباطی

    پیش فرض



    کاش می دانستم خدا به راستی

    همان پیرمرد خاموش و آرام خفته در آسمانی است

    که با خیال راحت در ابرها آرام گرفته است و بازی مخلوقاتش را نگاه می کند !

    یا مردی ست با دست هایی گشوده و چشم هایی نگران

    که با انگشت هایش خط زندگی را بر روی صفحه ي روزگارمان نقش می زند ...

    کاش می دانستم

    به یاری اش می توان چشم دوخت

    یا هر چه روزگار را

    باید

    بر حلول دست هایم باور کنم ؟!

    گفته بود خدا نظاره گر ماست ...

    خوب است ...

    اما

    تو به من بگو

    دست هایش کجاست ؟!...


    آسمان

  3. #33
    • 2,338

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته تالار زبان و ادبیات فارسی
    تاریخ عضویت
    Sep 2008
    شغل , تخصص
    دانشجو
    رشته تحصیلی
    فناوری اطلاعات
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    ....دوستت دارم !

  4. #34
    • 2,338

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته تالار زبان و ادبیات فارسی
    تاریخ عضویت
    Sep 2008
    شغل , تخصص
    دانشجو
    رشته تحصیلی
    فناوری اطلاعات
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    اگه عشق نبود
    از تشنگی می مردیم
    خدا رو شکر عشق هست و خون دل می خوریم تا زنده بمونیم

  5. #35
    • 2,338

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته تالار زبان و ادبیات فارسی
    تاریخ عضویت
    Sep 2008
    شغل , تخصص
    دانشجو
    رشته تحصیلی
    فناوری اطلاعات
    راه های ارتباطی

    پیش فرض



    خدايا، ما را ببخش، اين‌ تعريف‌ انسان‌ نيست. ما ديگر ايوب‌ نيستيم...

    .

    .

    .

    خدايا اما به‌ ما برگردان، آن‌ معجون‌ تلخ، آن‌ اكسير مقدس، آن‌ صبر قشنگ‌ را ...

  6. #36
    • 2,338

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته تالار زبان و ادبیات فارسی
    تاریخ عضویت
    Sep 2008
    شغل , تخصص
    دانشجو
    رشته تحصیلی
    فناوری اطلاعات
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    خدایا !
    به بنده هایت عادت می کنیم
    تا عادت به تو را ، از سر به در کنیم !

    به تو عادت می کنیم
    تا عادت به بنده هایت را از سر به در کنیم !

    تنها عادتی را با عادتی دیگر عوض می کنیم و در این میان هیچ وقت نمی فهمیم؛

    نه تو را ، و نه بنده هایت را ...

  7. #37
    • 2,338

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته تالار زبان و ادبیات فارسی
    تاریخ عضویت
    Sep 2008
    شغل , تخصص
    دانشجو
    رشته تحصیلی
    فناوری اطلاعات
    راه های ارتباطی

    پیش فرض



    خدایا...

    مردمانی را دیدم که تسبیح به دست گرفته و دانه دانه ذکر تو را می شمردند به عادت آنگونه با شتاب و متصل نام تو را می خواندند که گویی در معامله ای از تو چیزی ستانده اند و اکنون بهای آن را می پردازند!
    و اندیشیدم که آیا در هر بار خواندن نامت ، بزرگی و لطفت را نیز در ذهن تداعی می کنند؟!
    مردمانی را دیدم که کاغذی دعا به بهایی می خریدندو چون نسخه ای از فروشنده چند بار و چگونه خواندنش را برای رفع حاجت طلب می کردند!
    و اندیشیدم که آیا ترا می خوانیم تا بستانیم یا ترا می خوانیم چون دوستت داریم؟!

    مهربانترین...

    به ما بیاموز
    که دل آدمی عصاره وجود اوست ،حرمت دل ها را از یاد نبریم

    به ما بیاموز
    که دوست داشتن را فراموش نکنیم و آنانکه دوستمان دارند را از خاطر نبریم

    به ما بیاموز
    که سوگند راست بودن دروغمان را نام تو نسازیم

    به ما بیاموز
    که به ناحق کردن حق دیگری عادت نکنیم

    و به من بیاموز
    که دوستی ام را بندی به پای دوستان نسازم و در همه حال دوستشان بدارم. حتی اگر فراموشم کنند ...

  8. #38
    mahdi271 آواتار ها
    • 3,305

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته تالار زبان و ادبیات فارسی
    تاریخ عضویت
    Jul 2009
    محل تحصیل
    رشت
    شغل , تخصص
    دانشجو
    رشته تحصیلی
    عمران
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    پيش از اين ها فكر مي كردم خدا
    خانه اي دارد ميان ابرها

    مثل قصر پادشاه قصه ها
    خشتي از الماس وخشتي از طلا

    پايه هاي برجش از عاج و بلور
    بر سر تختي نشسته با غرور

    ماه برق كوچكي از تاج او
    هر ستاره پولكي از تاج او

    اطلس پيراهن او آسمان
    نقش روي دامن او كهكشان

    رعد و برق شب صداي خنده اش
    سيل و طوفان نعره توفنده اش

    دكمه پيراهن او آفتاب
    برق تيغ و خنجر او ماهتاب
    هيچ كس از جاي او آگاه نيست
    هيچ كس را در حضورش راه نيست

    پيش از اين ها خاطرم دلگير بود
    از خدا در ذهنم اين تصوير بود

    آن خدا بي رحم بود و خشمگين
    خانه اش در آسمان دور از زمين

    بود اما در ميان ما نبود
    مهربان و ساده وزيبا نبود

    در دل او دوستي جايي نداشت
    مهرباني هيچ معنايي نداشت

    هر چه مي پرسيدم از خود از خدا
    از زمين، از آسمان،از ابرها

    زود مي گفتند اين كار خداست
    پرس و جو از كار او كاري خطاست

    آب اگر خوردي ، عذابش آتش است
    هر چه مي پرسي ،جوابش آتش است

    تا ببندي چشم ، كورت مي كند
    تا شدي نزديك ،دورت مي كند

    كج گشودي دست، سنگت مي كند
    كج نهادي پاي، لنگت مي كند

    تا خطا كردي عذابت مي كند
    در ميان آتش آبت مي كند

    با همين قصه دلم مشغول بود
    خوابهايم پر ز ديو و غول بود

    نيت من در نماز و در دعا
    ترس بود و وحشت از خشم خدا

    هر چه مي كردم همه از ترس بود
    مثل از بر كردن يك درس بود

    مثل تمرين حساب و هندسه
    مثل تنبيه مدير مدرسه

    مثل صرف فعل ماضي سخت بود
    مثل تكليف رياضي سخت بود

    *****
    تا كه يك شب دست در دست پدر
    راه افتادم به قصد يك سفر

    در ميان راه در يك روستا
    خانه اي ديديم خوب و آشنا

    زود پرسيدم پدر اينجا كجاست
    گفت اينجا خانه خوب خداست!

    گفت اينجا مي شود يك لحظه ماند
    گوشه اي خلوت نمازي ساده خواند

    با وضويي دست و رويي تازه كرد
    با دل خود گفتگويي تازه كرد

    گفتمش پس آن خداي خشمگين
    خانه اش اينجاست اينجا در زمين؟

    گفت آري خانه او بي رياست
    فرش هایش از گليم و بورياست

    مهربان وساده وبي كينه است
    مثل نوري در دل آيينه است

    مي توان با اين خدا پرواز كرد
    سفره دل را برايش باز كرد

    مي شود درباره گل حرف زد
    صاف و ساده مثل بلبل حرف زد

    چكه چكه مثل باران حرف زد
    با دو قطره از هزاران حرف زد

    مي توان با او صميمي حرف زد
    مثل ياران قديمي حرف زد

    مي توان مثل علف ها حرف زد
    با زبان بي الفبا حرف زد

    مي توان درباره هر چيز گفت
    مي شود شعري خيال انگيز گفت....

    *****
    تازه فهميدم خدايم اين خداست
    اين خداي مهربان و آشناست

    دوستي از من به من نزديك تر
    از رگ گردن به من نزديك تر

  9. #39
    • 2,338

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته تالار زبان و ادبیات فارسی
    تاریخ عضویت
    Sep 2008
    شغل , تخصص
    دانشجو
    رشته تحصیلی
    فناوری اطلاعات
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    خدایا، آن دم که تو را ندا می‏کنم، صدایم را بشنو و چون تو را می‏خوانم، پاسخم ده و چون با تو راز می‏گویم، مرا دریاب که به سوی تو گریخته‏ام و پیش روی تو ایستاده‏ام. پریشان و گریان و امیدوار، چشم امید به سوی تو دوخته‏ام، به سوی تو که از درونم آگاهی و از راز دلم با خبری. خدایا، اگر من لایق رحمت تو نیستم، ولی تو سزاوار لطف و کَرَم بی‏پایانی [؛ پس مرا از لطف و کَرَمت بی‏نصیب مساز، ای مهربان‏ترین ...

  10. #40
    • 2,338

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته تالار زبان و ادبیات فارسی
    تاریخ عضویت
    Sep 2008
    شغل , تخصص
    دانشجو
    رشته تحصیلی
    فناوری اطلاعات
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    خدایا متبرکم کن که همه را دوست بدارم... حتی آنان که .....!

صفحه 4 از 6 اولیناولین ... 23456 آخرینآخرین

برچسب برای این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمی توانید موضوع جدید ارسال کنید
  • شما نمی توانید به پست ها پاسخ دهید
  • شما نمی توانید فایل پیوست ضمیمه کنید
  • شما نمی توانید پست های خود را ویرایش کنید
  •