یکی بیاد یه معما بده من حل کنم![]()
در يک اتاق تاريک سه کلاه قرمز و دو کلاه آبي قرار داده ايم.دو نفر بينا و يك نفر نابينا وارد اتاق مي شوند و هر کدام يک کلاه را بر سر مي گذارند و از اتاق خارج مي شوند. چون اتاق تاريک بوده است دو نفر بينا نيز مانند فرد نابينا قادر به تشخيص رنگ کلاه خود نيستند. بيرون از اتاق هر يک فقط به کلاه ديگران نگاه مي کنند و درباره رنگ کلاه روي سر خودشان قضاوت مي کنند ...
بيناي اول: من نمي دانم که کلاهم چه رنگي است.
بيناي دوم: من هم نمي دانم که کلاهم چه رنگي است.
نابينا: من مي دانم که کلاهم چه رنگي است !!
سوال: چطور دو نفر بينا نتوانستند رنگ کلاه روي سر خود را تشخيص دهند ولي فرد نابينا متوجه رنگ کلاه خود شد؟!![]()
این به ............... طولانی نیاز داره
گولشون زده.نابينا نبوده![]()
در آن سوی این دلتنگی ها خدایی هست...که داشتنشجبران تمام نداشتنهاست
خب شايد حس كرده.لامسه نابينا خيلي قوي بوده.
در پيرو پست قبلي شايد چراغ هم برده بوده.
در آن سوی این دلتنگی ها خدایی هست...که داشتنشجبران تمام نداشتنهاست
نه
بابا فكر كنين فكرتون باز شه!
راهنمايي:
2تا كلاه آبي بوده 3 تا قرمز
از اونجا كه بيناي اول ميگه نميدونم،معلوم ميشه كلاه اون دونفر آبي
نيست! چون اگه كلاه اون دو نفر آبي بود معلوم بود كه كلاه خودش قرمزه ...
چه نابيناي باهوشي!!!
خب وقتي كلاه يه نابينا و يه بينا آبي نيست،كلاه نابينا و بيناي اون يكي هم آبي نيست،نابينا ميفهمه كه تنها رنگ ممكن قرمزه ديگه.![]()
در آن سوی این دلتنگی ها خدایی هست...که داشتنشجبران تمام نداشتنهاست
حميد خان با اون همه ادعا و دبدبه كبكبه پس كو جوابت؟؟؟!!!
اينقدر كه اون مورد كليدي طول نكشيده ايشاللللا![]()
در آن سوی این دلتنگی ها خدایی هست...که داشتنشجبران تمام نداشتنهاست