وقتی زور ، جامه تقوی می پوشد ، بزرگترین فاجعه در تاریخ پدید می آید !
فاجعه ای که قربانی خاموش و بی دفاعش علی است و فاطمه و بعدها دیدیم که فرزندانشان یکایک و اخلافشان همه !
« دکتر علی شریعتی »
وقتی زور ، جامه تقوی می پوشد ، بزرگترین فاجعه در تاریخ پدید می آید !
فاجعه ای که قربانی خاموش و بی دفاعش علی است و فاطمه و بعدها دیدیم که فرزندانشان یکایک و اخلافشان همه !
« دکتر علی شریعتی »
با همه چيز درآميز و با هيچ چيز آميخته مشوکه در انزوا پاک ماندن نه سخت است و نه با ارزش
زن عشق مي كارد و كينه درو مي كند...ديه اش نصف ديه توست و مجازات زنايش با تو برابر...مي تواند تنها يك همسر داشته باشدو تو مختار به داشتن چهار همسرهستي ....براي ازدواجش ــ در هر سني ـ اجازه ولي لازم استو تو هر زماني بخواهي به لطف قانونگذار ميتواني ازدواج كني ...در محبسي به نام بكارت زنداني است و تو ...او كتك مي خورد و تو محاكمه نمي شوي ...او مي زايد و تو براي فرزندش نام انتخاب مي كني....او درد مي كشد و تو نگراني كه كودك دختر نباشد ....او بي خوابي مي كشد و تو خواب حوريان بهشتي را مي بيني ....او مادر مي شود و همه جا مي پرسند نام پدر ...و هر روز او متولد میشود؛ عاشق می شود؛ مادر می شود؛پیر می شود و میمیرد...و قرن هاست که او؛ عشق می کارد و کینه درو می کندچرا که در چین و شیارهای صورت مردش به جای گذشت،زمان جوانی بر باد رفته اش را می بیند و در قدم های لرزان مردش؛گام های شتابزده جوانی برای رفتن و درد های منقطع قلب مرد؛سینه ای را به یاد می اورد که تهی از دل بوده و پیری مرد رفتن و فقط رفتن را در دل او زنده می کند...و اینها همه کینه است که کاشته می شود در قلب مالامال از درد...!و این رنج است
برای شنا کردن به سمت مخالف رود خانه قدرت و جرات لازم است ،
وگرنه ماهی مرده هم میتواند از طرف جریان آب حرکت کند .
(( دکتر علی شریعتی ))
دکتر علی شريعتی انسانها را به چهار دسته تقسيم کرده است:
١ـ آناني که وقتی هستند، هستند و وقتی که نيستند هم نيستند.
عمده آدمها حضورشان مبتنی به فيزيک است. تنها با لمس ابعاد جسمانی آنهاست که قابل فهم ميشوند. بنابراين اينان تنها هويت جسمی دارند.
٢ـ آنانی که وقتی هستند، نيستند و وقتی که نيستند هم نيستند.
مردگانی متحرک در جهان. خود فروختگانی که هويتشان را به ازای چيزی فانی واگذاشتهاند. بیشخصيتاند و بیاعتبار. هرگز به چشم نمیآيند. مرده و زندهشان يکی است.
٣ـ آنانی که وقتی هستند، هستند و وقتی که نيستند هم هستند.
آدمهای معتبر و با شخصيت. کسانی که در بودنشان سرشار از حضورند و در نبودنشان هم تاثيرشان را میگذارند. کسانی که همواره به خاطر ما میمانند. دوستشان داريم و برايشان ارزش و احترام قائليم.
٤ـ آنانی که وقتی هستند، نيستند و وقتی که نيستند هستند.
شگفتانگيزترين آدمها.
در زمان بودشان چنان قدرتمند و با شکوهاند که ما نميتوانيم حضورشان را دريابيم. اما وقتی که از پيش ما ميروند نرم نرم آهسته آهسته درک ميکنيم، باز ميشناسيم، می فهميم که آنان چه بودند. چه میگفتند و چه میخواستند. ما هميشه عاشق اين آدمها هستيم. هزار حرف داريم برايشان. اما وقتی در برابرشان قرار میگيريم قفل بر زبانمان ميزنند. اختيار از ما سلب ميشود. سکوت میکنيم و غرقه در حضور آنان مست میشويم و درست در زماني که میروند يادمان میآيد که چه حرفها داشتيم و نگفتيم. شايد تعداد اينها در زندگی هر کدام از ما به تعداد انگشتان دست هم نرسد.
با همه چيز درآميز و با هيچ چيز آميخته مشوکه در انزوا پاک ماندن نه سخت است و نه با ارزش
عکسهايي از دکتر شريعتي که عمراً ديده باشين
كانون نشر حقايق اسلامي، مشهد 1324-25
علي (سمت چپ) با يكي از دوستانش، طرقبه مشهد 1328
با دوستان دانشسراي عالي، مشهد 1330
با جمعي از دوستان نهضت ملي، عزت الله سحابي (نفر دوم از سمت چپ) طاهر احمدزاده (نفر سوم) مشهد 1335-6
با همسرش پوران شريعت رضوي در حياط دانشكده ادبيات مشهد 1337
در مراسم عروسي مشهد 1337
در مراسم عروسي مشهد 1337
با همسرش در پاريس 1339
علي شريعتي، همسرش و احسان در پاريس- 1340
با همسر، سارا و سوسن مشهد- 1348
علي شريعتي در حسينيه ارشاد تهران- 1349
در سفر به مصر- 1349
با همسر و خانواده اش فرداي روز آزادي از زندان - اول فروردين 1354
در يك جشن عروسي- 1355
با همسرش- 1355
از چپ ابراهيم يزدي، احسان شريعتي و صادق قطب زاده در مراسم خاكسپاري دكتر شريعتي
استاد شريعتي، آيت الله طالقاني و احسان شريعتي در اولين سالگرد درگذشت دكتر شريعتي - حسينيه ارشاد 1358
نیایشخدایا:مگذار که :ایمانم به اسلام و عشقم به خاندان پیامبر ، مرا با کسبه دین ، یا حَمَله تعصب ، و عَمَله ارتجاع هم آواز کند .که آزادی ام اسیر پسندِ عوام گردد .که «دینم» در پس «وجهه دینی» ام دفن شود ، که عوام زدگی مرا مقلّد تقلید کنندگانم سازد .که آن چه را «حق می دانم» به خاطر آن که «بد می دانند» کتمان کنم .خدایا می دانم که اسلامِ پیامبرِ تو با « نه » آغاز شد و تشیع دوست تو نیز با « نه » آغاز شد .مرا ای فرستنده محمد و ای دوستدار علی ! به« اسلام آری » و به « تشیع آری » کافر گردان .« دکتر علی شریعتی »
نمی دانم قیافه های خوش وفربه چرا درچشم من تاحد استفراغ وقیح و چندش آورند؟
نمی دانم چه تجانسی است میان چربی وحماقت؟
نه یک حماقت ساده بی گناه بی صفت...بلکه حماقت تهوع آور وآزاردهنده وخفه کننده
...همه این قیافه های بشاش ادکلن زده ی امیدوارمطمئن سیروپر وخوشحال وموفق که با دمشان گردو
می شکنند وهمه چیزبرایشان روشن است وهمه مشکلات حل
...تندرست وباحرارت وکاروبارشان سکه. به به به. خداراشکر.خانه ای.( نه اجاره ای- ملکی.خودشان ساخته اند وآقای مهندس نقشه اش راداده).وخانواده ای.(ازیک فامیل محترم اسم ورسم دار).وحقوقی ورتبه ای وماشینی ویک دوپارچه زمینی و خوب خدابخواهد می خواهند سال دیگر برای گردش بروند خارج/
الحمدلله.خیلی خوب شد.کی گمان می کرد؟خدایک جوشانس بدهد.چه سعا د تی. واقعا هم خدا یک جوشانس بدهد.چه شانسی؟ خریت.
اوه که چه نعمتی است- چه سرمایه ای است؟خوشبختی هرکس به میزان برخورداری او ازاین نعمت عظماست وبس...
بیچاره آنهایی که این چیزها سیرشان نمی کند.چیزهای دیگرمی خواهند
ازآب لوله عطششان فرونمی نشیند.ازخوراک آشپزخانه جوعشان سیرنمی گردد...
پس چه مرگته؟ دنبال چه می گردی؟ نمیدانیم.امامیدانیم که اینها مارابس نیست.نمی گوییم اصلا به کارمان
نمی آید.اماکفایت نمی کند...................و درد از همین جاآغازمی شود
نیازهای بلند ماراهمواره بی تاب می دارند- وآنچه هست پست است
عشق های مقدس درجان ماشعله می کشند- وآنچه هست آلوده است
زیبایی ها مارامدام درحسرت خویش می گدازند- وآنچه هست زشت است
هرچه هست برای مصلحتی است
هرکه هست بخاطر منفعتی است
هیچ چیزبه خودش نمی ارزد/هیچکس به خودش چیزی نیست/همه چیزرا وهمه کس رابرای
سودی ومنفعتی گذاشته اند.
{ ازکتاب هبوط }
این سخنرانیشو فوق العاده دوست دارم.
به علمای ما مسوولیت ، به عوام ما علم و به مومنان ما روشناییو به روشن فکران ما ایمان ، و به متعصبین ما فهم و به فهمیدگان ما تعصب،و به زنان ماشعور و به مردان ما شرف،و به پیران ما آگاهی، و به جوانان ما اصالت،و به اساتید ما عقیدهو به دانشجویان ما نیز عقیده و به خفتگان ما بیداری و به بیداران ما اراده،و به مبلغان ما حقیقت و به دین داران ما دین،وبه نویسندگان ما تعهد و به هنرمندان ما درد،و به شاعران ما شعور و به محققان ما هدف،و به نومیدان ما امید،و به ضعیفان ما نیرو،و بهمحافظه کاران ما گستاخی،و به نشستگان ما قیام و به راکدان ما تکانو به مردگان ما حیات،و به کوران ما نگاه،و به خاموشان ما فریادو به مسلمانان ما قرآن و به شیعیان ما علی (ع)و به فرقه های ما وحدت،و به حسودان ما شفا،و به خودبینان ما انصاف،و به فحاشان ما ادب،و به مجاهدان ما همّت، تصمیم و استعداد ،فداکاری و شایستگی نجات و عزّت ببخش.