بالا
 تعرفه تبلیغات




 دانلود نمونه سوالات نیمسال دوم 93-94 پیام نور

 دانلود نمونه سوالات آزمونهای مختلف فراگیر پیام نور

صفحه 3 از 10 اولیناولین 12345 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 از مجموع 98

موضوع: چی شد که چادری شدم

  1. #21
    fr.chemi3t آواتار ها
    • 5,387
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Jan 2012
    محل تحصیل
    تهران
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    يک روز يک مرد انگليسي از يک شيخ مسلمان پرسيد: چرا در اسلام زنان مسلمان اجازه ندارند با مردان مصافحه کنند؟

    شيخ گفت: آيا تو ميتواني دستهاي ملکه اليزلبت را بگيري؟

    مرد انگليسي گفت: البته که نه، فقط افراد خاصي هستند که ميتواند با ملکه مصافحه کنند

    شيخ جواب داد: بانوان ما ملکه هستند و ملکه ها با مردان غريب مصافحه نميکنند

    حذر از عشق میسر بود؟آری! آندم...

    که جهان را بتوان دید به چشمان عدم!!!


    http://www.ayehayeentezar.com/galler...9572229400.gif

  2. #22
    fr.chemi3t آواتار ها
    • 5,387
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Jan 2012
    محل تحصیل
    تهران
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    فکر کنم الان دیگه همه می دونند "باربی" یکی از سلاح های موثر تهاجم فرهنگی استعمار برای کودکان و حتی بزرگسالانه که خیلی از اهداف خودش رو با این اسلحه پیش می بره که فقط یک نمونه اش الگوسازی در ناخودآگاه ذهن کودکان ماست.

    دیروز وقتی خاطره ای رو درین باره می خوندم از تدبیر ساده اما موثر یک مادر خردمند و مومن غرق شعف شدم که چطور یک تهدید به نام باربی رو برای فرزند خودش تبدیل به یک فرصت کردند.خاطره رو با هم بخونیم:عروسک باربی رو وقتی کلاس سوم بودم شناختم...
    دست و پاش ۹۰درجه کج و راست میشد و انگشتای ظریفی داشت..
    و این برای من که عاشق چیزهای کوچولو و ظریف (مث خونه کوچیک،ماشین کوچیک) بودم رویا بود...
    خونه یکی از دخترهای افه ای فامیل بودیم
    که برای آب کردن دل من ، کمد باربی هاشو بهم نشون داد...
    باباش وقتی سفرهای دریایی میرفت یکی از اینا رو براش می آورد... عید اون سال مامانم بعد از اصرار فراوان برام یکی از اونا رو با تمام وسایلش خرید.... اون سال من به تکلیف رسیده بودم و باربی من لباس درست و حسابی نداشت....مامانم قاطیِ بازی کردن من میشد و میگفت آخه اینکه اینطوری نمیتونه بره بیرون...
    و براش یه شلوار و چادر نماز و یه چادر مشکی دوخت با مقنعه....
    فکر میکنید چی شد؟
    زانوهای باربی ام شکست....
    چون با من نماز میخوند و من وقت تشهد برای اینکه روی دو زانو بشینه زانوهاشو تا ته خم میکردم...
    و طبعا یک باربی آمریکایی عادتی به دو زانو چهار زانو نشستن نداره و اصلا خمی زانوهاش تا این حد طراحی نشده....
    من بعد از اون ۵ -۶ تا باربی دیگه خریدم و همشون بعد از دو روز زانو نداشتند...
    داشتم فک میکردم چقد تحت تاثیر این عروسک بودم؟
    مامانم یه کاری کرد که من فک کنم بازیه
    ناخناشو با هم کوتاه کردیم چون میرفت مدرسه
    لاکاشو پاک کردیم...
    موهاشو بافتیم
    مث خودم چادر سرش کردم
    و نماز جمعه هم میرفت...
    مامانم خیلی ساده نذاشت من مث باربی بشم چون باربی مث من شد...
    و این راه حل خوبی بود تا وفتی که جایگزینی براش پیدا میکرد..
    حذر از عشق میسر بود؟آری! آندم...

    که جهان را بتوان دید به چشمان عدم!!!


    http://www.ayehayeentezar.com/galler...9572229400.gif

  3. #23
    baran bala آواتار ها
    • 851

    عنوان کاربری
    کاربر باشگاه
    تاریخ عضویت
    Dec 2013
    محل تحصیل
    نیشابور
    شغل , تخصص
    کارمند مخابرات
    رشته تحصیلی
    علوم اجتماعی
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    ممنون ابجی بخاطر مطالب قشنگت

  4. #24
    fr.chemi3t آواتار ها
    • 5,387
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Jan 2012
    محل تحصیل
    تهران
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    ممنون ابجی بخاطر مطالب قشنگت
    ممنون از نظرت عزیز,ولی شما هم شرکت کنید از نظراتون اینکه چقدر چادر میتونه مفید باشه برامون بگید
    حذر از عشق میسر بود؟آری! آندم...

    که جهان را بتوان دید به چشمان عدم!!!


    http://www.ayehayeentezar.com/galler...9572229400.gif

  5. #25
    fr.chemi3t آواتار ها
    • 5,387
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Jan 2012
    محل تحصیل
    تهران
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    اَبروهآیم کشیده و پهن است..
    چِشمهآیم را بدون آرایش می ستایم
    بینی اَم همین گونه به صورتم می آید
    لَب هآیَم قَشنگ تراَز لَبخَندگُل اَست
    شآلم رآ بِسیآر زیبآ می بَندم
    کیلیپس رآ بآلآی سَرم نمی زَنم
    نآخن هآیَم رآبلند می کُنم
    عِشوه رآهمه بلد اَند.اَما هُنر آن اَست که برآی مردم خیابآن خَرج نَشَوَد
    مآنتوهایَم هم زیباست..امّا برآی زیبایی لآزم نیست آب بروَد
    کفش هآیم پآپیون دآرند امّا
    ملکه حجاب خوشحال نیست!

    در این شهر پسری که قرار است مُهَندِس بِشَوَد از روزی که با او بگردد معتآد میشود
    !
    شهری که در آن زنـآن حُکم مَـگس هآی فرآوان رآ دارند و به قول یک عده، این زنآن هستند که مَردآن رآ تور میکنند!
    این شهر میگوید زَن برای کار در شرکت خصوصی باید بدحجاب باشد!

    شَهری که میگوید بآزیگر جلوی دوربین مثبت بآشد و در پشت دوربین، اصلا مُهم نیست!
    شهری که میگوید گوشهآی خود را مثل موش بیرون بگذارید تا خوشگل شوید!
    شهری که مَردُمش فِکر می کنند هرچقدر آرایش کنند فهمیده تر هستند!
    با اینکه هیچ مقدآر از آرایِش نمی توآند شخصیت زِشت را بپوشآند!!
    شهری که در آن دخترآن از ترس تمسخُر و اهآنت نمی توآنند در مهمآنی ها باحجآب باشند!..
    شهری که دود قلیآن و سیگآر زنآن بدحجآب از مردآن لات هم بیشتر شده!

    وآی... لعنت به این شهر

    اِمروز من ژاندآرک ایرانَم...فریآدم از کُل فرآنســـــــــه هم بُلند تَر است!

    همینه که هست!کور شود ،هرآنکس که نمی تواند ببیند
    زیبایی بی نظیر در حجاب را...


    منبع:ملکه حجاب

    حذر از عشق میسر بود؟آری! آندم...

    که جهان را بتوان دید به چشمان عدم!!!


    http://www.ayehayeentezar.com/galler...9572229400.gif

  6. #26
    fr.chemi3t آواتار ها
    • 5,387
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Jan 2012
    محل تحصیل
    تهران
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    گاهی مسیر یک و نیم کیلومتریِ مترو تا سر خیابان را
    پای پیاده می آیم

    نگاهی به دور و برم می اندازم
    یک وقت هایی می شود که
    خودم را
    تنها
    - چادریِ- کلِ خیابان می بینم!
    لبخند می زنم ... رو به آسمان می کنم و می گویم:
    خدایا !
    ممنونم که بهم اجازه دادی،بین همه ی این آدمای رنگ وارنگ یه دونه باشم...
    شک ندارم که این یه فرصتِ ویژه اس تا برایِ تو هم یکی یک دونه باشم!
    باتشکر:دخترکِ چادر بسر!


    حذر از عشق میسر بود؟آری! آندم...

    که جهان را بتوان دید به چشمان عدم!!!


    http://www.ayehayeentezar.com/galler...9572229400.gif

  7. #27
    fr.chemi3t آواتار ها
    • 5,387
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Jan 2012
    محل تحصیل
    تهران
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    قدم زدن زیر باران را
    دوست دارم!
    بارانِ چشم هایِ هرزه گرد را،نه!

    بارانِ چشم هایی که مرا به عنوانِ عروسکِ خوش خط و خال می بینند را،نه!
    بارانِ پاکِ خداوندی را
    وقتی که
    با قطراتِ ریز و درشتش
    مثلِ شبنمی بر گلبرگِ چادرم لیز می خورند. . .
    حذر از عشق میسر بود؟آری! آندم...

    که جهان را بتوان دید به چشمان عدم!!!


    http://www.ayehayeentezar.com/galler...9572229400.gif

  8. #28
    fr.chemi3t آواتار ها
    • 5,387
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Jan 2012
    محل تحصیل
    تهران
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    شاید باور نکنید ,ولی من عید امسالو با چادر گذروندم اونم با کلی کلنجار ...بالاخره موفق شدم
    حذر از عشق میسر بود؟آری! آندم...

    که جهان را بتوان دید به چشمان عدم!!!


    http://www.ayehayeentezar.com/galler...9572229400.gif

  9. #29
    fr.chemi3t آواتار ها
    • 5,387
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Jan 2012
    محل تحصیل
    تهران
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    به وسعت آسمان دل ...

    به زیبایی نگاه فرشته...
    به پاکی دلت...
    به همه چیز ایمان داشته باش...
    این خداست که حجاب را هدیه داده...
    به من و تو...
    حذر از عشق میسر بود؟آری! آندم...

    که جهان را بتوان دید به چشمان عدم!!!


    http://www.ayehayeentezar.com/galler...9572229400.gif

  10. #30
    fr.chemi3t آواتار ها
    • 5,387
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Jan 2012
    محل تحصیل
    تهران
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    میگویند عید است ...

    اما من نمیدانم ...
    مگر میشود ادم غم مادرش را نفهمد ...
    دردش را حس نکند ...

    آخر او مادر است ...
    مگر تکیه مادر بر دیوار درد ندارد؟
    دیوار ... گریه ... آه ... اشک ... ناله ...
    چادر خاکی ...
    خــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ــــــــــــــــــــــدا ...

    حذر از عشق میسر بود؟آری! آندم...

    که جهان را بتوان دید به چشمان عدم!!!


    http://www.ayehayeentezar.com/galler...9572229400.gif

صفحه 3 از 10 اولیناولین 12345 ... آخرینآخرین

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمی توانید موضوع جدید ارسال کنید
  • شما نمی توانید به پست ها پاسخ دهید
  • شما نمی توانید فایل پیوست ضمیمه کنید
  • شما نمی توانید پست های خود را ویرایش کنید
  •