بالا
 تعرفه تبلیغات




 دانلود نمونه سوالات نیمسال دوم 93-94 پیام نور

 دانلود نمونه سوالات آزمونهای مختلف فراگیر پیام نور

صفحه 3 از 10 اولیناولین 12345 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 از مجموع 100

موضوع: رمان الهه ناز - جلد اول

  1. #21
    • 2,338

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته تالار زبان و ادبیات فارسی
    تاریخ عضویت
    Sep 2008
    شغل , تخصص
    دانشجو
    رشته تحصیلی
    فناوری اطلاعات
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    قسمت دهم : : : :

    با لبخند از منزل خارج شدم .بسم اللهی گفتم و راهی شدم .بمنزل متین كع رسیدم، تو پله ها مهندس را دیدم كه پایین می آمد ، كت وشلوار كرم ، پیراهن قهوه ای وكراوات شیری قهوه ای، كیفش را به آن دستش داد
    · سلام مهندس صبح بخیر
    · سلام خانم رادمنش ، صبح شما هم بخیر

    و تغییر مسیر داد و با من بالا آمد
    · مادرم صبحونه خوردن ولی داروهاشون رو شما بدین
    · حالا شدین فرزند صالح .البته اگه ایشون رو بوسیده باشین كه دیگه جاتون تو بهشته.
    سری تكان داد ولبخند زد وگفت: پس حتما جام طبقه اول بهشته ، چون ایشون رو بوسیدم ، هم با هم صبحونه خوردیم
    · خیلی عالیه خوشحالم كردین .دیشب خوش گذشت؟
    · جدا جاتون خالی بود .اونجا یادتون بودم
    نگاهی با خجالت به او انداختم و تشكر كردم .در زذیم ووارد اتاق مادر شدیم
    · سلام مادر جون .صبحتون بخیر
    با لبخند و نگاه عمیقی از من پذیرایی كرد .جلو رفتم او را بوسیدم .او هم مرا بوسید
    · این یكی دو روز اینجا بوسه بارون شده
    با خنده گفتم : مگه بده مهندس؟
    · نه خانم كاش همه بارونها ، بارون بوسه باشه ، نه بدبختی . با من كاری ندارین؟
    · نه بفرمایین
    · خداحافظ
    · خدانگهدار
    مادر لبخند زد.
    · خب مادرجون حالتون چطوره؟ اجازه بدین كمی پنجره رو باز كنم كه هوای خوب بیرون رو تنفس كنین
    داروهای مادر را دادم، پنجره را بستم و بعد خواندن كتاب را از سر گرفتیم صفورا آمد ملحفه ها را عوض كرد و رفت
    یكساعت بعد به مادر گفتم : مادرجون ؟ نگاهم كرد
    · شما رنگ مو تو منزل دارین؟
    مادر بلند شد بطرف كشو میز توالتش رفت و با دو سه تا جعبه رنگ مو برگشت
    · چه عالی!قهوه ایه. این رنگها رو خیلی وقته دارین؟
    دو انگشتش را به من نشان داد
    · دو ساله؟ شاید فاسد شده باشن. ولی فكر نمی كنم .حالا امتحان می كنیم اگه رنگ نگرفت می ریم می خریم .
    مادر هنوز نمی دانست من رنگ مو را برای كی میخواهم
    گفتم: میخوام موهای شما رو رنگ كنم
    مثل اینكه بدش نیامد. اجازه می دین؟
    لبخند رضایت بر لبانش نشست .پس من برم از ثریا خانم پلاستیك بگیرم و بیام .
    پایین كه رفتم دیدم دو نفر برای رنگ كردن در و پنجره ها آمده اند و میخواهند كار را شروع كنند .با خودم گفتم امروز همه رنگ كاری دارند .وقتی برگشتم مادر یك كیسه روی میز گذاشته بود. آنرا باز كردم .لوازم كامل رنگ مو در آن بود، كلاه، فرچه، اكسیدان وشانه های مختلف
    خلاصه موهای مادر را رنگ كردم .صفورا و محبوبه و ثریا هم آمده بودند تماشا میكردند .انگار آرایشگاه باز كرده بودم .گفتم: اگه خواستین من حاضرم موهای شما رو هم رنگ كنم ، بی تعارف می گم
    تشكر كردند

  2. #22
    • 2,338

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته تالار زبان و ادبیات فارسی
    تاریخ عضویت
    Sep 2008
    شغل , تخصص
    دانشجو
    رشته تحصیلی
    فناوری اطلاعات
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    مادر سرش را شست وخشك كرد .موهایش را سشوار كشیدم رنگ قشنگی از آب در آمده بود. قهوه ای طلایی متوسط.خودش خیلی خوشش آمده بود ومرتب به موهایش دست می كشید و در آینه خودش را تماشا میكرد .معلوم بود در این زمینه حرفه ای است. لباسش را هم عوض كرد.كمی رژ و ریمل برای مادر زدم و حسابی ترگل ورگل شد ثریا آمد وگفت: به به،ماشاءا....! خانم شد مثل همون موقع ها .دستتون درد نكنه گیتی خانم
    · خواهش میكنم من كاری نكردم .مادرجون خودش زیباست
    · ناهار رو بیاریم؟
    · نه ثریا خانم.صبر می كنیم آقای مهندس هم تشریف بیارن.
    به اتاقم رفتم ، كمی وضعم را مرتب كردم و تا صدای بوق ماشین مهندس را شنیدم به اتاق خانم متین رفتم تا با هم برویم پایین .دلم میخواست ببینم عكس العمل مهندس نسبت به مادرش چیست .از پله ها پایین رفتیم و در سالن نشیمن روی مبل نشستیم .مادر پشتش به در ورودی سالن بود مهندس وارد سالن شد .جلو رفتم و سلام كردم :سلام مهندس خسته نباشین
    · سلام خانم ممنونم بعد وقتی خانمی را دید كه موهای قهوه اس طلایی بلند و سشوار كشیده ای داشت ، آهسته پرسید: مهمون داریم؟
    · مهمون كه نیستن ، صاحبخونه اند
    به مادر سپرده بودم كه برنگردد و نگاه نكند تا كمی سربه سر پسرش بگذاریم . مهندس با تعجب جلو رفت .
    كنار خانم متین كه رسید گفت : سلام خانم .
    مادرجون برگشت و به مهندس نگاه كرد و لبخند زد و سرش را برای جواب تكان داد. قیافه متین دیدنی بود . من و ثریا از خنده غش كرده بودیم .كم كم قیافه بهت زده اش خندان شد و گفت : ماشاءا....!مامان شمایین؟ من فكر كردم مهمون داریم ، خیلی قشنگ شدین، چقدر فرق كردین . شماها هم كه به ریش من ساده می خندین .خانم رادمنش، جدا خیلی شیطونید .
    با لبخند بطرف آنها آمدم و روی مبل نشستم .مهندس هم روی مبل نشست وگفت: درست مثل اون موقع ها شدین مامان .حتما این هنر خانم رادمنشه
    · اختیار داریت
    · خیلی ممنون ، آرایشگر ماهری هستین
    · مادرجون خودشون زیبا هستن
    · نه، مثل اینكه واقعا می خواین ما رو به اصلمون برگردونین
    · انشاءا....
    · من برم دست و صورتم رو بشورم .لباسهام رو عوض كنم ، بیام ناهار بخورم كه خیلی گرسنه هستم
    · بله، عجله كنین، چون ما هم خیلی گرسنه ایم مهندس
    · شما هم غذا نخوردین؟
    · نخیر، منتظر شما بودیم
    · ممنونم الان میام
    مشغول صرف غذا بودیم كه به من گفت: رنگ پلیورتون خیلی قشنگه ، خانم رادمنش.
    · چشماتون قشنگ می بینه
    · به درد اتاق من میخوره
    زدیم زیر خنده پرسید: خودتون موهاتون رو بافتین؟
    · گاهی اوقات آرایشگرها هم نیاز به آرایشگر دارن، مهندس
    · آرایشگر شما كی بوده كه انقدر ماهر بوده؟
    · هم سلولیم ، گیسو
    · بهتون میاد، بزنم به تخته كه چشم نخورین
    · ممنونم
    · حالا تا چند روزی بوی رنگ میاد .وامصیبتا!
    · عوضش قشنگ و تمیز میشه .درو پنجره های سفید این خونه رو دلبازتر می كنه.
    · بله همینطوره
    غذا را صرف كردیم و كمی در سالن نشستیم و بعد برای استراحت به اتقهایمان رفتیم . عصر كه مهندس بیرون رفت ، كاست شادی را داخل ضبط صوت گذاشتم .خودم كه رقصم گرفته بود ، خانم متین را نمی دانم . ولی افسوس كه خجالت می كشیدم بلند شوم برقصم .ثریا خانم وارد سالن شد تا بساط پذیرایی را جمع كند كه گفت: آخیش خانم، خدا خیرتون بده ! دلشادمون كردین مدتهاست تو این خونه از این آهنگها نشنیدیم
    بهتر دیدم یقه ثریا خانم را بگیرم ، گفتم: پس خواهش میكنم كمی برامون برقصین
    · اوا، خدامرگم بده ! من با این سن وسال برقصم
    · مگه چه عیبی داره؟
    · شما خودتون بلند شین برقصین ، ما فیض ببریم
    با اینكه خیلی دلم می خواست گفتم: اول شما، حق تقدم با بزرگترهاست
    · رقص ما جوونهاست، گیتی خانم بلند شین
    صدای شاد موسیقی محبوبه خانم را هم به سالن كشید
    · محبوبه خانم افتخار بدین
    · من؟اوا! خاك عالم! و با دست تو صورتش زد
    · بیایین وسط، آهنگ تموم شد
    · من بلد نیستم
    · مگه می شه كسی رقص بلد نباشه
    · آخه جلو خانم خوب نیست
    · ایشون ناراحت نمی شن. مگه نه مادرجون؟
    مادر با لبخند سر تكان داد و با دست به محبوبه تعارف كرد كه وسط بیاید .بالاخره محبوبه خانم وسط آمد. حالا باید یكی را پیدا میكردیم كه خانم را بنشاند .ثریا وصفورا را هم رقصیدند .كم كم خودم هم بلند شدم و رقصیدم و مادر را هم بلند كردم .آرام و زیبا می رقصید .خلاصه ساعت شادی را ترتیب دادیم و روحیه ما عوض شد كه ناگهان مهندس وارد شد و با تعجب به ما چشم دوخت .از خجالت مردیم و زنده شدیم .آنقدر صدای ضبط صوت را بلند كرده بودیم كه صدای ماشینش را نشنیدیم . اصلا فكر نمیكردم به این زودی برگردد.مهندس با لبخند به یك یك ما نگاه میكرد كه حالا هركدام گوشه ای ایستاده بودیم .نمی دانم از شدت فعالیت بود یا خجالت كه آنقدر سرخ شده بودند وعرق كرده بودند .خیلی خودم را كنترل كردم كه نخندم ، ولی نتوانستم .مادرجون آرام وخونسرد رفت روی صندلی نشست .من هم خواستم بروم بالا كه گفت: ادامه بدین چرا متوقف كردین؟ به او قشنگی داشتین می رقصیدین ، خانم رادمنش!
    · یه ساعتی بود می رقصیدیم .دیگه كافیه مهندس .ببخشید با اجازه و با لبخند بالا رفتم تا چند پله با نگاهش مرا بدرقه كرد شنیدم به مادر می گفت: كاش قایم می شدم .برم به آقا نبی بگم كلاهش رو بذاره بالاتر . و زد زیر خنده

  3. #23
    Borna66 آواتار ها
    • 55,397
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل تحصیل
    خيام-سهراب
    شغل , تخصص
    طراح و تحلیل گر حرفه ای وب
    رشته تحصیلی
    مهندسي نرم افزار
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    مادر سرش را شست وخشك كرد .موهایش را سشوار كشیدم رنگ قشنگی از آب در آمده بود. قهوه ای طلایی متوسط.خودش خیلی خوشش آمده بود ومرتب به موهایش دست می كشید و در آینه خودش را تماشا میكرد .معلوم بود در این زمینه حرفه ای است. لباسش را هم عوض كرد.كمی رژ و ریمل برای مادر زدم و حسابی ترگل ورگل شد ثریا آمد وگفت: به به،ماشاءا....! خانم شد مثل همون موقع ها .دستتون درد نكنه گیتی خانم
    · خواهش میكنم من كاری نكردم .مادرجون خودش زیباست
    · ناهار رو بیاریم؟
    · نه ثریا خانم.صبر می كنیم آقای مهندس هم تشریف بیارن.
    به اتاقم رفتم ، كمی وضعم را مرتب كردم و تا صدای بوق ماشین مهندس را شنیدم به اتاق خانم متین رفتم تا با هم برویم پایین .دلم میخواست ببینم عكس العمل مهندس نسبت به مادرش چیست .از پله ها پایین رفتیم و در سالن نشیمن روی مبل نشستیم .مادر پشتش به در ورودی سالن بود مهندس وارد سالن شد .جلو رفتم و سلام كردم :سلام مهندس خسته نباشین
    · سلام خانم ممنونم بعد وقتی خانمی را دید كه موهای قهوه اس طلایی بلند و سشوار كشیده ای داشت ، آهسته پرسید: مهمون داریم؟
    · مهمون كه نیستن ، صاحبخونه اند
    به مادر سپرده بودم كه برنگردد و نگاه نكند تا كمی سربه سر پسرش بگذاریم . مهندس با تعجب جلو رفت .
    كنار خانم متین كه رسید گفت : سلام خانم .
    مادرجون برگشت و به مهندس نگاه كرد و لبخند زد و سرش را برای جواب تكان داد. قیافه متین دیدنی بود . من و ثریا از خنده غش كرده بودیم .كم كم قیافه بهت زده اش خندان شد و گفت : ماشاءا....!مامان شمایین؟ من فكر كردم مهمون داریم ، خیلی قشنگ شدین، چقدر فرق كردین . شماها هم كه به ریش من ساده می خندین .خانم رادمنش، جدا خیلی شیطونید .
    با لبخند بطرف آنها آمدم و روی مبل نشستم .مهندس هم روی مبل نشست وگفت: درست مثل اون موقع ها شدین مامان .حتما این هنر خانم رادمنشه
    · اختیار داریت
    · خیلی ممنون ، آرایشگر ماهری هستین
    · مادرجون خودشون زیبا هستن
    · نه، مثل اینكه واقعا می خواین ما رو به اصلمون برگردونین
    · انشاءا....
    · من برم دست و صورتم رو بشورم .لباسهام رو عوض كنم ، بیام ناهار بخورم كه خیلی گرسنه هستم
    · بله، عجله كنین، چون ما هم خیلی گرسنه ایم مهندس
    · شما هم غذا نخوردین؟
    · نخیر، منتظر شما بودیم
    · ممنونم الان میام
    مشغول صرف غذا بودیم كه به من گفت: رنگ پلیورتون خیلی قشنگه ، خانم رادمنش.
    · چشماتون قشنگ می بینه
    · به درد اتاق من میخوره
    زدیم زیر خنده پرسید: خودتون موهاتون رو بافتین؟
    · گاهی اوقات آرایشگرها هم نیاز به آرایشگر دارن، مهندس
    · آرایشگر شما كی بوده كه انقدر ماهر بوده؟
    · هم سلولیم ، گیسو
    · بهتون میاد، بزنم به تخته كه چشم نخورین
    · ممنونم
    · حالا تا چند روزی بوی رنگ میاد .وامصیبتا!
    · عوضش قشنگ و تمیز میشه .درو پنجره های سفید این خونه رو دلبازتر می كنه.
    · بله همینطوره
    غذا را صرف كردیم و كمی در سالن نشستیم و بعد برای استراحت به اتقهایمان رفتیم . عصر كه مهندس بیرون رفت ، كاست شادی را داخل ضبط صوت گذاشتم .خودم كه رقصم گرفته بود ، خانم متین را نمی دانم . ولی افسوس كه خجالت می كشیدم بلند شوم برقصم .ثریا خانم وارد سالن شد تا بساط پذیرایی را جمع كند كه گفت: آخیش خانم، خدا خیرتون بده ! دلشادمون كردین مدتهاست تو این خونه از این آهنگها نشنیدیم
    بهتر دیدم یقه ثریا خانم را بگیرم ، گفتم: پس خواهش میكنم كمی برامون برقصین
    · اوا، خدامرگم بده ! من با این سن وسال برقصم
    · مگه چه عیبی داره؟
    · شما خودتون بلند شین برقصین ، ما فیض ببریم
    با اینكه خیلی دلم می خواست گفتم: اول شما، حق تقدم با بزرگترهاست
    · رقص ما جوونهاست، گیتی خانم بلند شین
    صدای شاد موسیقی محبوبه خانم را هم به سالن كشید
    · محبوبه خانم افتخار بدین
    · من؟اوا! خاك عالم! و با دست تو صورتش زد
    · بیایین وسط، آهنگ تموم شد
    · من بلد نیستم
    · مگه می شه كسی رقص بلد نباشه
    · آخه جلو خانم خوب نیست
    · ایشون ناراحت نمی شن. مگه نه مادرجون؟
    مادر با لبخند سر تكان داد و با دست به محبوبه تعارف كرد كه وسط بیاید .بالاخره محبوبه خانم وسط آمد. حالا باید یكی را پیدا میكردیم كه خانم را بنشاند .ثریا وصفورا را هم رقصیدند .كم كم خودم هم بلند شدم و رقصیدم و مادر را هم بلند كردم .آرام و زیبا می رقصید .خلاصه ساعت شادی را ترتیب دادیم و روحیه ما عوض شد كه ناگهان مهندس وارد شد و با تعجب به ما چشم دوخت .از خجالت مردیم و زنده شدیم .آنقدر صدای ضبط صوت را بلند كرده بودیم كه صدای ماشینش را نشنیدیم . اصلا فكر نمیكردم به این زودی برگردد.مهندس با لبخند به یك یك ما نگاه میكرد كه حالا هركدام گوشه ای ایستاده بودیم .نمی دانم از شدت فعالیت بود یا خجالت كه آنقدر سرخ شده بودند وعرق كرده بودند .خیلی خودم را كنترل كردم كه نخندم ، ولی نتوانستم .مادرجون آرام وخونسرد رفت روی صندلی نشست .من هم خواستم بروم بالا كه گفت: ادامه بدین چرا متوقف كردین؟ به او قشنگی داشتین می رقصیدین ، خانم رادمنش!
    · یه ساعتی بود می رقصیدیم .دیگه كافیه مهندس .ببخشید با اجازه و با لبخند بالا رفتم تا چند پله با نگاهش مرا بدرقه كرد شنیدم به مادر می گفت: كاش قایم می شدم .برم به آقا نبی بگم كلاهش رو بذاره بالاتر . و زد زیر خنده




    فروشگاه نمونه سوالات پیام نور با پاسخنامه تستی و تشریحی



    دانلود رایگان نمونه سوالات دانشگاه پیام نور





    http://up.pnu-club.com/images/00ld7yux3ay3itvspd7n.png
    برای دانلود رایگان نمونه سوالات پیام نور با جوابهای تستی و تشریحی در مقطع نمونه سوالات کارشناسی ارشد پیام نور - نمونه سوالات پیام نور کارشناسی - نمونه سوالات پیام نور دکترا- نمونه سوالات آزمونهای فراگیر پیام نور( دانشپذیری)

    به ادرس زیر مراجعه کنید

    نمونه سوالات رایگان پیام نور




  4. #24
    Borna66 آواتار ها
    • 55,397
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل تحصیل
    خيام-سهراب
    شغل , تخصص
    طراح و تحلیل گر حرفه ای وب
    رشته تحصیلی
    مهندسي نرم افزار
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    یك ساعت بعد شام را صرف كردیم و آخرشب هم دوباره با مرتضی بمنزل برگشتم
    ****************************
    شش روز است كه در منزل متین استخدام شده ام.از كارم راضی ام.احساس می كنم مادر روحیه بهتری دارد .خودش جلو آینه می رود و به سر وصورتش می رسد پزشكش كه به دیدنش آمد گفت همینطور پیش بره به زودی داروهای مادر را كم می كند .البته اگر همینطور پیش برود .امروز میخواهم با مهندس راجع به خواسته دومم صحبت كنم .
    بعد از ناهر وقتی مادر به اتاقش رفت ، پیش مهندس رفتم وگفتم: آقای مهندس وقت دارین؟
    · بله بفرمایین
    · ممنونم
    · میخوام درخواست دومم رو بگم
    · امر بفرمایین. ما شش روزه منتظریم
    · میخوام محبت كنین رنگ پرده و مبلمان وموكت اتاق مادر رو عوض كنین
    مثل ترقه پرید وگفت: بله خانم؟
    · ببخشید، مثل اینكه شوك شدیدی بود
    · آخه انتظار هرچیزی رو داشتم جز این. حالا میتونم بپرسم برای چی؟
    · رنگ قرمز برای اعصاب خوب نیست .روز اول متوجه شدم مادر رنگ سبز دوست دارن .اینه كه میخوام تنوعی ایجاد كنم
    · ولی مادر خودش اون رنگ رو انتخاب كرده .
    · اون رنگ مربوط به دوسال پیشه كه مادر بقول شما شاد وسرزنده بودن نه حالا كه نیاز به آرامش دارن
    · حرف شما درست ولی اگه اینكار رو كردیم و تاثیری در روحیه مادر نكرد چی؟
    · مطمئنم موثره
    · ببینید خانم رادمنش ، بنظر من مادر رو باید بحال خودش رها كنین و بیشتر از این با اعصابش بازی نكنین
    · منظورتون اینه كه تا حالا هرچه كردم به ضرر مادرتون بوده؟
    · نخیر روحیه مادر بهتره .اما خودتون رو زیاد اذیت نكنین . فقط كارهای عادی روزمره اش رو براش انجام بدین .اینكار های شما بی فایده‌س. بهترین پزشكهای متخصص مادر رو تحت نظر داشتن ، نتونستن كاری بكنن .اونوقت شما با چهارسال تحصیل در رشته روانشناسی می خواین مادر رو مداوا كنین؟
    · اگه برای هزینه‌شه، از حقوق من كم كنین
    نگاه گله مندی به من كرد . سیگاری روشن كرد و گفت: فكر كردین هزینه مبلمان و موكت و پرده برای من رقمی‌یه؟ اون مبلغ، پول توجیبی منه
    · اگه میخواین منم بمونم باید كارهایی رو كه می گم انجام بدین. اگر هم نمی خواین كه من از فردا صبح نمیام .
    · خودتون می دونین ، من كه دوست دارم شما به كارتون ادامه بدین
    · پس تو ذوقم نزنین ومخالفت نكنین. اگه من مسئولیت مادر شما رو بر عهده دارم باید به هدفم برسم. اگر هم براتون زحمته ، شما فقط به من اجازه بدین بقیه‌ش با خودم.
    · شما ملحفه ها رو تغییر دادین چه تاثیری داشت؟ گلدون روی میز رو پر از گل كردین چه تاثیری داشت؟ موهای مادر رو رنگ كردین، زدین ، رقصیدین چه فایده ای داشت ؟
    · موثر بوده
    · من كه احساس نمی كنم
    · واقعا تغییرات رو حس نمی كنین؟
    · اگه مادرم با من حرف زد می فهمم موثر بوده. مادر فقط از تنهایی در اومده وخوشحاله
    · پس كاری رو كه خواستم انجام نمی دین؟
    دستی با كلافگی به موهایش كشید وگفت: باشه ترتیبش رو می دم، خانم
    · ممنونم یه خواهش دیگه!
    فقط نگاهم كرد.
    · نه بگذریم
    · حرفتون رو بزنین
    · والـله از نگاهتون ترسیدم این بار حتما سرم رو می برین
    · یزید كه نیستم خانم
    · میخوام خواهش كنم اجازه بدین عصر خودم برم رنگ پرده رو انتخاب كنم .شما متناسب با اون موكت ومبلمان رو تهیه كنین
    · نیازی نیست شما به زحمت بیفتین .بگید چه رنگی می خواین من ترتیبش رو می دم
    · گفتم میخوام خودم برم




    فروشگاه نمونه سوالات پیام نور با پاسخنامه تستی و تشریحی



    دانلود رایگان نمونه سوالات دانشگاه پیام نور





    http://up.pnu-club.com/images/00ld7yux3ay3itvspd7n.png
    برای دانلود رایگان نمونه سوالات پیام نور با جوابهای تستی و تشریحی در مقطع نمونه سوالات کارشناسی ارشد پیام نور - نمونه سوالات پیام نور کارشناسی - نمونه سوالات پیام نور دکترا- نمونه سوالات آزمونهای فراگیر پیام نور( دانشپذیری)

    به ادرس زیر مراجعه کنید

    نمونه سوالات رایگان پیام نور




  5. #25
    Borna66 آواتار ها
    • 55,397
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل تحصیل
    خيام-سهراب
    شغل , تخصص
    طراح و تحلیل گر حرفه ای وب
    رشته تحصیلی
    مهندسي نرم افزار
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    دو دستش را به علامت اصلا به من چه بالا آورد وگفت: خودتون برید.
    · و میخواهم مادرجون رو هم ببرم . و زیر چشمی نگاهش كردم
    پاهایش را با كلافگی كنار هم جفت كرد وگفت: چكار می كنید؟
    · میخوام مادر رو ببرم. هم حال و هواشون عوض شه و هم خودشون انتخاب كنن
    · خانم تو رو خدا ول كنین. شما دارین زیادی احساسات بخرج می دین، انقدر شلوغش نكنین
    · خب چرا این همه هزینه كنبم اونوقت باب میل مادر نباشه؟
    · می گم كاتالوگ بیارن اینجا خوبه؟
    · نه
    · خانم عزیز، مادر من دوساله پاشو از خونه بیرون نذاشته .متوجه هستین یا نه؟
    · خب حالا می ذاره .اینكه مسئله ای نیست روحیه‌ش هم عوض میشه
    · روحیه،روحیه دیگه حالم داره به هم میخوره
    · شما هیچ متوجه شدین روحیه خودتون هم بهتر شده این رو من نمی گم اهل خونه می گن.
    · حتما منظورتون اینه كه از بركت وجود شماست
    · نخیر، منظورم اینه كه در اثر برقراری ارتباط با مادرتون روحیه تون بهتر شده منظورم چیزی كه شما گفتین نبود .
    سكوت كرد .سیگارش را خاموش كرد .بطرف پنجره رفت، دستی داخل موهایش كشید بعد دو دستش را داخل جیبش كرد
    از رفتار وگفتارش ناراحت شدم. طوری برخورد میكرد كه انگار برای خودم این چیزها را میخواهم .آرام بدون اینكه متوجه بشود بسمت پله ها رفتم .آنقدر در فكر بود كه اصلا متوجه من نشد .
    با اتاقم رفتم وعصبی روی مبل نشستم .شیطان می گفت جل وپلاسم را جمع كنم و بروم .بخودم لعنت فرستادم كه چرا این تقاضاها را از او كرده ام كه چند ضربه به در خورد
    · بفرمایین در بازه .
    تا دیدمش از جا پریدم. با جذبه آمد داخل وگفت: ببینید خانم رادمنش، میتونین با مادر برین ولی اگه اتفاقی برای مادر بیفته از چشم شما می بینم . در ضمن اگه تجویزهای شما تا سرماه جواب نده اینجا رو ترك می كنین، چون نه هر روز حوصله بحث كردن دارم ، نه حوصله ناز كشیدن و انجام فرمایشات شما رو . خودم هزارتا گرفتاری دارم خانم. و عصبانی در را بست و رفت .
    چه بد اخلاق! ترسیدم بابا! ولی معلومه كه طاقت قهر ونازم رو نداری! خوش بحال كسی كه زن تو بشه .جگر طلا ! چرا می گی بدبخت میشه ، بنظر من كه خیلی هم خوشبخت میشه!

    ادامه دارد




    فروشگاه نمونه سوالات پیام نور با پاسخنامه تستی و تشریحی



    دانلود رایگان نمونه سوالات دانشگاه پیام نور





    http://up.pnu-club.com/images/00ld7yux3ay3itvspd7n.png
    برای دانلود رایگان نمونه سوالات پیام نور با جوابهای تستی و تشریحی در مقطع نمونه سوالات کارشناسی ارشد پیام نور - نمونه سوالات پیام نور کارشناسی - نمونه سوالات پیام نور دکترا- نمونه سوالات آزمونهای فراگیر پیام نور( دانشپذیری)

    به ادرس زیر مراجعه کنید

    نمونه سوالات رایگان پیام نور




  6. #26
    Borna66 آواتار ها
    • 55,397
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل تحصیل
    خيام-سهراب
    شغل , تخصص
    طراح و تحلیل گر حرفه ای وب
    رشته تحصیلی
    مهندسي نرم افزار
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    قسمت یازدهم : : : :


    كمی استراحت كردم ، كمی مطالعه كردم ، كمی فكرهای جورواجور كردم و ساعت یك ربع به پنج به اتاق مادر رفتم بیدار بود .
    ·سلام مادرجون امروز یه خبر خوب براتون دارم .البته امیدوارم خودتون مخالفت نكنین .از آقای مهندس با بدبختی اجازه گرفتم كه من و شما با هم بریم رنگ ومدل پرده رو انتخاب كنیم .نظرتون چیه؟ دستم را فشرد

    ·پس بلند شین تا پشیمون نشدن .آقای مهندس خیلی شما رو دوست دارن ها.برام خط ونشون كشیدن اگه بلایی سر شما بیاد بیچاره‌م می كنن .تاز گفتن اگه تا سرماه صحبت نكنین عذرم رو میخوان .من شما رو دوست دارم مادرجون دلم نمیخواد از پیشتون برم، حداقل تا وقتیكه ببینم كاملا خوب شدین
    نگاهی پر از مهر و سپاس به من كرد . لبخند زد. او را بوسیدم .از داخل كمد بارانی شیكی برایش آوردم تا بپوشد .پایین آمدیم مهندس مشغول نوشیدن چای بود. به احترام نیم خیز شد.
    ·عصرتون بخیر!
    ·عصر شما هم بخیر خانم.مامان! فكر نمیكردم قبول كنین كه بیرون برین
    ·مادر رو حرف من حرف نمی زنن
    ·ما هم كه همین كار رو كردیم خانم
    ·از شما هم سپاسگزارم.ولی ای كاش اونطوری برام خط ونشون نمی كشیدین
    ·گاهی اوقات لازمه
    ·به نازكشی بعدش می ارزه؟
    ·گاهی اوقات بله .عصبانیت دست خود آدم نیست
    ·قبول ندارم
    ·خب كجا می رین و كی بر می گردین؟
    ·كجاش رو نمی دونم ولی تا ساعت هشت ونیم برمیگردیم
    ·كمی دیر نیست؟
    ·فرصت انتخاب كه به ما می دین؟
    ·من هم باهاتون میام
    ·لازم نیست مهندس، شما به كارتون برسین
    ·پس نمی خواین من بیام؟
    ·نخیر با عرض معذرت.میخوام مادر كمی احساس استقلال كنه
    ·ثریا؟!
    ·بله آقا. وبا سینی چای وارد شد
    ·به مرتضی بگو مادرو خانم رادمنش میخوان برن بیرون خرید. اونها رو برسونه
    ·چشم آقا. وبا تعجب به ما چشم دوخت
    ·ثریا خانم، شما چیزی نیاز ندازین؟
    ·نه، ممنون گیتی خانم.
    ·واگه مهندس اجازه بدن ما مزاحم آقا مرتضی نمی شیم خودمون می ریم
    ·خانم عزیز، ماشین و راننده جلو خونه‌س اونوقت میخواین با تاكسی برین؟
    ·نخیر با ماشین شما می ریم
    ·شما كه گفتین نمی خواین همراهتون بیام
    ·منظورم اینه كه خودم مادر رو میبرم
    ·مگه رانندگی بلدین؟
    ·با اجازه شما!
    سر بینی اش را خاراند.جا خورده بود ولی به رو نیاورد .گفت: چه تضمینی می دین؟
    ·من كه دزد نیستم آقای محترم
    ·سوء تفاهم نشه ، منظورم اینه كه چه تضمینی می دین كه گواهینامه دارین؟
    ·من حرفم تضمینه
    ·ولی مرتضی باشه خیالم راحت تره
    ·باشه ، اگه اطمینان ندارین اصرار نمی كنم .عقده رانندگی كه ندارم
    بلند شدم.بارانی وشالم را پوشیدم .مادر هم بلند شد و بطرف در آمد . مهندس آمد و گفت: این كارت پرده فروشی آشناییه كه ما همیشه كارهامون رو بهش سفارش می دیم. اگه دوست دارین برین اینجا .من بعد باهاشون حساب می كنم .اگر هم میخواین جای دیگه برین.صبر كنین براتون پول بیارم
    ·گمان نمی كنم اطمینان كنین .می ریم همون پرده فروشی خوتون. و كارت را از او گرفتم .
    نگاه گله مندی به من كرد وگفت: چند لحظه صبر كنین الان برمیگردم . و از پله ها بالا رفت و با دو دسته اسكناس برگشت . این پول پیشتون باشه. شاید از پرده فروشی مورد نظر چیزی باب میلتون نبود وخواستین جای دیگه خرید كنین.
    پول را گرفتم و در كیفم گذاشتم .آقا مرتضی ماشین سفید را آماده كرده بود ومنتظر ما بود
    ·خدانگهدار مهندس
    ·بسلامت .مواظب باشین . بعد لبخند ظریفی تحویلم داد وگفت: آقا مرتضی سوییچ رو بدین خانم.خودشون رانندگی می كنن
    مرتضی سوییچ را به من داد .تشكر كردم .وقتی سوار شدیم گفتم: از اینكه بهم اطمینان كردین ممنونم . وبرای اینكه كاملا مطمئن بشید ، بفرمایین این گواهینامه منه .چهار سال پیش گرفتم و دو سال هم پشت ماشین پدرم نشستم .خیالتون راحت باشه
    لبخند زد وگفت: برید گیتی خانم، دیرتون نشه.من هشت ونیم منتظرتونم .
    از اینكه برای اولین بار اسم كوچكم را صدا كرد تعجب كردم وتا آمدم دنده را جابه‌جا كنم پرسید: ماشین پدرتون چی بود؟
    ·بی ام و.
    ·بله دیگه. عتیقه فروشی و بی ام و سواری
    ·ای بابا مهندس، خدا عاقبت آدم رو به خیر كنه
    ·انشاءا.... كنه .برای این پرسیدم كه اگه به دنده اتوماتیك عادت دارین قرمزه رو سوار شین
    ·نه ممنون، با همین راحتترم .رنگ سفید نشانه صلح و دوستیه . رنگ قرمز هم آدم رو آتشی میكنه و هم رنگ عاشقاست
    ·مگه شما عاشق نیستین؟
    ·وقتش رو ندارم.خدانگهدار.
    ·بسلامت خانم روانشناس .مادر مواظب خودتون باشین ، از گیتی خانم جدا نشین
    دنده عقب گرفتم و از آقا نبی كه در را باز میكرد خداحافظی كردم و راه افتادیم
    ·مادر جون تند كه نمی رم؟ سر تكان داد. محو خیابانها شده بود. چطور پسری هستی كه مادرت رو دو ساله بیرون نبردی؟ باریكلا به غیرتت!
    به كارت پرده فروشی نظری انداختم و گفتم: مادر خودمونیم من خیابونها رو بلد نیستم . ولی دل و جراتم زیاده و پرسون پرسون می ریم . و جالب اینجا بود كه مادر با اشاره دست مرا راهنمایی میكرد . به مغازه رسیدیم . صاحب مغازه خانم متین را شناخت و چاق سلامتی جانانه ای كرد و گفت: خب امرتون
    ·پرده سبز رنگ می خوایم كه مناسب اتاق خواب ایشون باشه
    كاتالوگ پرده را روی میز گذاشت و گفت: انتخاب بفرمایین . ببخشید شما عروس خانم متین هستین ؟




    فروشگاه نمونه سوالات پیام نور با پاسخنامه تستی و تشریحی



    دانلود رایگان نمونه سوالات دانشگاه پیام نور





    http://up.pnu-club.com/images/00ld7yux3ay3itvspd7n.png
    برای دانلود رایگان نمونه سوالات پیام نور با جوابهای تستی و تشریحی در مقطع نمونه سوالات کارشناسی ارشد پیام نور - نمونه سوالات پیام نور کارشناسی - نمونه سوالات پیام نور دکترا- نمونه سوالات آزمونهای فراگیر پیام نور( دانشپذیری)

    به ادرس زیر مراجعه کنید

    نمونه سوالات رایگان پیام نور




  7. #27
    Borna66 آواتار ها
    • 55,397
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل تحصیل
    خيام-سهراب
    شغل , تخصص
    طراح و تحلیل گر حرفه ای وب
    رشته تحصیلی
    مهندسي نرم افزار
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    ·نخیر ، خیلی بهشون علاقه مندم .
    مادر لبخند زد .
    ·مثل اینكه الحمدالـله حالتون بهتر شده خانم متین ، مهندس چطورن؟
    گفتم : الحمدالـله خوبن ، سلام رسوندن
    مادر كاتالوگ را بطرف من چرخاند تا من انتخاب كنم . من هم دوباره آن را بطرف خودش چرخاندم و گفتم: اتاق شماست . خودتون هم باید انتخاب كنین . اگر هم رنگ دیگه ای دوست دارین ، رنگ دیگه ای انتخاب كنین
    مادر یكی از نمونه را نشان داد.
    ·خیلی قشنگه اتفاقا نظر منم همین بود. خب، حالا مدل رو هم انتخاب كنین .
    صاحب مغازه كاتالوگ مدلها را جلوی ما گذاشت و بالاخره یك مدل را انتخاب كردیم . اندازه در و پنجره ها را دادم و قرار شد تا آخر هفته برای نصب پرده بیایند . از صاحب مغازه خداحافظی كردیم و چون یكساعت وقت داشتیم به مادر پیشنهاد كردم به پارك نیاوران برویم و كمی قدم بزنیم . آب میوه ای گرفتم و روی نیمكت نشستیم
    ·می دونین مادر، وقتی سیزده چهارده ساله بودم تا حوصله ام سر می رفت ، با مامانم و گیسو پارك می رفتیم . مدام در حال گردش بودیم . جمعه ها هم گاهی بند و بساطمون رو جمع می كردیم و می رفتیم پیك نیك . یادش بخیر ! چه روزهایی بود ! هنوز باورم نمیشه كه به این زودی خونواده ام رو از دست دادم . تو این دنیای به این بزرگی یه خواهر برام مونده و یه دل پر از یاد و خاطره ، یه دل پر از غصه . ولی روحیه ام رو شاد نگه می دارم . دنیا همینه دیگه ، ارزش غصه خوردن نداره . بعد دستش را گرفتم و ادامه دادم : من می دونم شما خوب می شین ولی دلم میخواد اگه من از پیشتون رفتم با دیگران حرف بزنین ، باهاشون ارتباط برقرار كنین . اونها نتونستن با شما ارتباط برقرار كنن . نه اینكه نخواستن ، فكر می كنن شما اینطوری راحت ترین. شما باید بهشون بفهمونین كه ارتباط رو دوست دارین . شما هنوز سنی ندارین ، پنجاه وپنج یا شش درسته ؟ سرش را بعلامت مثبت تكان داد .
    ·ماشاءا.... هنوز زیبایید، خوش اندامید ، كمی به خودتون برسین معركه می شین مادرجون . فقط باید بخواین و این سكوت رو بشكنین . اگر هم فعلا دوست ندارین با كسی حرف بزنین ، پنهانی با من حرف بزنین ، من به كسی نمی گم . ولی شما حرفهای دلتون رو بیرون بریزین تا سبك شین
    نگاهی پر از رضایت به من كرد و چشمهایش پر از اشك شد . چند روز پیش داخل كاستها به كاستی برخوردم كه روش نوشته شده بود صدای همسر عزیزم مرجان . مرجان شما هستین؟
    چشمانش را بست ، در حالیكه قطرات اشك روی صورتش می غلطیدند .
    ·چه اسم قشنگی دارین مادر و چه صدای قشنگی . با ویولن می خوندین . من به اون نوار گوش كردم . محشر بود . شما یه هنرمندین . معلومه همسرتون خیلی به شما علاقه داشتن و عاشق صداتون بودن . دلم میخواد ببینم كه شما باز هم می خونین . شوهرتون می نواختند؟
    سرش را بعلامت منفی تكان داد . بغضش شكست . دستش را روی چشمانش گذاشت و گریست . دستمالی از كیفم بیرون آوردم و به او دادم كه اشكهایش را پاك كند . او را بوسیدم و گفتم: گریه نكنید مادر، ساعت هشت و ده دقیقه‌س. بریم كه مهندس دفعه دیگه هم به ما اجازه بیرون اومدن بده
    بخانه برگشتیم . فكر میكنم مهندس بدجوری انتظار می كشید كه تا صدای تك گاز ما را شنید از ساختمان بیرون آمد . پیراهن لیمویی،ژاكت مشكی اسپرت و شلوار سفیدش را قلبم لرزاند . چقدر خوشگل شده بود. سیگارش را در باغچه انداخت .
    ·سلام مهندس، سر وقت رسیدیم؟
    ·سلام ، خوش گذشت؟
    ·جای شما خالی.
    ·مارو كه نبردین ! هرچی التماس كردیم، دلتون نسوخت . و بطرف مادرش رفت تا كمكش كند .
    ·مادر وماشین سالم تحویل شما
    ·ما نگران شما هم بودیم
    ·شما لطف دارین
    مادر خودش بطرف ساختمان رفت . متین ایستاد تا پیاده شوم . شیشه ها را بالا كشیدم و پیاده شدم . در را قفل كردم .سوییچ را بطرف مهندس گرفتم وگفتم: بفرمایین از لطفتون ممنون . ببخشید جسارت كردم
    ·افتخاری بود كه نصیب ماشین ما شد
    ·خواهش میكنم
    ·ببخشید بعد از ظهر عصبانی شدم
    ·مهم نیست ، مهندس . من برای سلامتی مادر همه چیز تحمل میكنم، برای بدست آوردن هر چیز باید بهایی پرداخت
    وارد ساختمان شدیم
    ·پرده خریدین؟
    ·بله سفارش دادیم. تا آخر هفته حاضره
    ·مبارك باشه .مبلمان وموكت رو هم لازمه مادر انتخاب كنه؟
    ·لازم هست ولی كافی نیست . شما هم باید برین
    زدیم زیر خنده و روی مبل نشستیم
    ·شما رو كه داریم غم نداریم گیتی خانم
    ·لطف دارین ولی جدا اینبار باید خودتون برین
    ·سه نفری می ریم اینطوری بهتره
    لبخند زدم و پول را از كیفم در آوردم و مقابلش گذاشتم
    ·ناقابله
    ·اختیار دارین.
    ·بعد از مدتها اولین بار بود كه احساس كردم خونه خیلی سوت و كوره . احساس تنهایی میكردم همین كه مادر تو اتاقش هم باشه من راضی ام وجودش برام دلگرمیه . به شما هم عادت كردیم
    ·ممنونم
    دوست داشتم فقط نگاهش كنم .خدا چرا یكباره مهر این مرد به دلم نشسته؟ من چه ام شده؟
    ثریا آمد و گفت: سلام گیتی خانم خسته نباشین . خوش گذشت ؟
    ·سلام ، جاتون خالی بود
    ·ممنون، شام حاضره
    ·بله الان میاییم ثریا .خانم بفرمایین بارونی تون رو در بیارین. من می رم مادر رو میارم
    ·ممنونم
    در حین صرف شام مهندس گفت:خانم تصمیم ندارین كارتون رو شبانه روزی كنین؟
    ·شما كه بعدازظهر تهدیدم كردین
    ·خب هنوز سرحرفم هستم .برای تستهای روانشناسی شما یكماه فرصت خوبیه كه فقط سه هفته باقی مونده .اما میخواستم به این وسیله وقت بیشتری بهتون بدم . اینطور شبها هم وقت دارین .
    ·تو خواب چكاری از دست من برمیاد مهندس متین؟
    ·ماشاءا..... استادین. فكر میكنم توخواب هم كارهایی ازتون بربیاد
    ·مسخره می كنین ؟
    ·بنظر شما داشتن تحصیلات و فن سخنوری وشیرین زبونی ورانندگی ومحبت چیز مسخره ایه؟
    ·شما لطف دارین ، ولی من خوابم سنگینه
    ·من فكر كردم الان قهر می كنین، ترسیدم
    ·خب بهتره قبل از اینكه صحبت كنین كمی به عاقبتش فكر كنین، مهندس
    ·از اون روزی كه شما اومدین سعی كردم اینطور باشم
    ·این هم از خوش شانسی منه
    ·شاید بخاطر نیت پاك و دل مهربونتونه
    ·من فقط وظیفه ام رو انجام می دم
    ·چیزی فراتر از وظیفه .ازتون ممنونیم
    بمادر نگاه كردم وگفتم: من مادر رو دوست دارم و هر كاری میكنم بخاطر دل خودمه
    ·خوش بحال مادر. ونگاهی عجیب به من كرد .كمی قاشق را جلوی دهانم گرفتم .یعنی دلش میخواست او را هم دوست داشته باشم؟ خودش هم نمی دانست چه آتشی به قلبم زده ، گل پسر ، ولی حیف كه راهمان از هم جداست
    ادامه دارد




    فروشگاه نمونه سوالات پیام نور با پاسخنامه تستی و تشریحی



    دانلود رایگان نمونه سوالات دانشگاه پیام نور





    http://up.pnu-club.com/images/00ld7yux3ay3itvspd7n.png
    برای دانلود رایگان نمونه سوالات پیام نور با جوابهای تستی و تشریحی در مقطع نمونه سوالات کارشناسی ارشد پیام نور - نمونه سوالات پیام نور کارشناسی - نمونه سوالات پیام نور دکترا- نمونه سوالات آزمونهای فراگیر پیام نور( دانشپذیری)

    به ادرس زیر مراجعه کنید

    نمونه سوالات رایگان پیام نور




  8. #28
    Borna66 آواتار ها
    • 55,397
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل تحصیل
    خيام-سهراب
    شغل , تخصص
    طراح و تحلیل گر حرفه ای وب
    رشته تحصیلی
    مهندسي نرم افزار
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    قسمت دوازدهم : : : :


    با دستمال دور لبش را پاك كرد و بلند شد .با اجازه ای گفت و رفت . در دلم گفتم اگه منو دوشت داشت بیشتر می نشست .مثل من كه دوست ندارم لحظه ای از اون دور باشم .ما هم بلند شدیم .مادرجون خسته بود و میخواست استراحت كند .لباس خوابش را پوشید و داروهایش را خورد و برای خواب آماده شد . از او خداحافظی كردم و پایین آمدم .مهندس مشغول تماشای تلویزیون بود. با دیدن من نیم خیز شد و ادای احترام كرد .

    · مادر خوابیده؟
    · بله
    · بفرمایین بشینین
    · مزاحم نمی شم
    · نه خانم بفرمایین
    نشستم .
    · چیزی كم وكسر ندارین؟
    · نه همه چیز هست ، ممنون
    · نمی خواین رنگ و وسایل اتاق شما رو هم عوض كنیم ؟ بی تعارف!
    · نه من حالم خوبه، ممنونم
    با لبخند سینه ای صاف كرد وگفت: منظورم این نبود
    · می دونم شوخی كردم
    · رنگ اتاق من چی؟
    · عالیه، مثل خودتون
    · شما كه می گفتین من بیمارتر از مادرم ؟
    · اون قضیه مال چند روز یش بود .حالا نظرم عوض شده
    نگاه عمیقی به من كرد وگفت: چرا؟
    · خب با محبت شدین، به مادرتون می رسین ، توجه می كنین
    · پس فقط پسر خوبی برای مادرم شدم
    · شما مرد محترم و باشخصیتی هستین .تو این خونه همه دوستتون دارن
    · متشكرم روز جمعه مهمون داریم .خواستم خواهش كنم شما هم تشریف داشته باشین
    · ولی مهندس ، جمعه روزی مرخصی منه .بخدا دلم واسه خواهرم یه ذره شده .شبها كه میرم انقدر خسته‌م كه خوب نمی بینمش . من هم كارهایی دارم كه باید انجام بدم
    · می دونم، برای همین خواهش كردم .می تونین خواهرتون رو هم بیارین
    · نه ممنون.میتونم بپرسم حضور من چه ضرورتی داره؟
    · خب شما باید هوای مادر رو داشته باشین .برای اولین باره كه مادر در جمع حضور پیدا میكنه و من نگرانم
    · مادر كاملا حالشون خوبه .همه رفتارهاشون طبیعیه . فقط صحبت نمی كنن . نگرانی نداره . بنظر من این زبون آدمها‌س كه نگران كننده‌س
    خندید وگفت:آدم برای جملات شما پاسخی نداره
    · خب چون حرف منظقی می زنم .




    فروشگاه نمونه سوالات پیام نور با پاسخنامه تستی و تشریحی



    دانلود رایگان نمونه سوالات دانشگاه پیام نور





    http://up.pnu-club.com/images/00ld7yux3ay3itvspd7n.png
    برای دانلود رایگان نمونه سوالات پیام نور با جوابهای تستی و تشریحی در مقطع نمونه سوالات کارشناسی ارشد پیام نور - نمونه سوالات پیام نور کارشناسی - نمونه سوالات پیام نور دکترا- نمونه سوالات آزمونهای فراگیر پیام نور( دانشپذیری)

    به ادرس زیر مراجعه کنید

    نمونه سوالات رایگان پیام نور




  9. #29
    Borna66 آواتار ها
    • 55,397
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل تحصیل
    خيام-سهراب
    شغل , تخصص
    طراح و تحلیل گر حرفه ای وب
    رشته تحصیلی
    مهندسي نرم افزار
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    · بله، منم منظورم همین بود برای همین دوست دارم شما هم باشین
    · چشم ، امر شما مثل خودتون متین
    · ممنونم خوشحالم كردین .مهمونها اقوام دور ما هستن كمی باهاشون رودربایستی دارم .بدونین بهتره
    · من باید چطور بیام؟
    · منظورتون چیه؟
    · چطور لباسی باید بپوشم؟
    · شما همیشه شیك و متین لباس می پوشین .لزومی نمی بینم نظر بدم
    · ممنون
    · فكر كردین گفتم باهاشون رودربایستی دارم یعنی لباس خوب بپوشین؟
    سكوت كردم
    · شما خیلی حساس و نكته بین هستین و مدام از جملات من یرداشتهای منفی می كنین
    · معذرت میخوام ، خب اجازه مرخصی می فرمایین
    · چشمهاتون خسته‌س ، اینه كه برخلاف خواسته قلبی ام اصرار نمیكنم
    · ممنون .خدانگهدار.
    · خدانگهدار. وباز با مرتضی بخانه برگشتم
    ****************************
    امشب خواب ازچشمانم فرار كرده، انگار تحولی در درونم بوجود آمده .انگار عاشق شده ام و دوستش دارم .نمی دانم چرا از اعتراف به این مطلب وحشت دارم .خدایا مهر منصور رو به دلم ننداز. چون می دونم عاقبت نداره .من تا حالا عاشق نشدم .می دونم اگه بشم نمی تونم دل بكنم .پس كمكم كن
    ******************************
    روز جمعه یك پیراهن آبی زنگاری وكفش سقیدی پوشیدم ، پیراهنی با آستین های بلند شمشیری و دامن كلوش .یك كمربند ورنی مشكی هم به كمرم بستم .جلوی آینه خودم را برانداز كردم .ایرادی نداشتم كمی عطر زدم، كمی رژ مالیدم ، یك خط كمرنگ آبی هم پشت چشمم كشیدم .الحمدالـله به ریمل هم كه نیاز نداشتم مژه هایم بلند و برگشته بودند .موهایم را با سشوار صاف كردم و روی شانه هایم ریختم و بالاخره از جلوی آینه دل كندم و به اتاق مادر رفتم .مادر هم آماده بود. با تحسین لبخندی زد. تا آن موقع ، همیشه بلوز وشلوار تنم بود . ثریا وارد اتاق شد و گفت : آقا گفتن تشریف بیارین . مهمونها اومدن .
    از پله ها پایین رفتیم ووارد سالن پذیرایی شدیم . با سلام من همه بلند شدند . متین چنان قد وبالای مرا برانداز میكرد كه اگر كسی نمی دانست فكر میكرد تا حالا مرا ندیده .رضایت از نگاهش می بارید . جلو رفتیم و با میهمانها دست دادیم .متین گفت: ایشون خانم گیتی رادمنش یكی از دوستان جدید ما هستن . در رشته روانشناسی تحصیل كردن و به خواهش ما برای همراهی مادر اومدن و ادامه داد: ایشون آقای مهندس فرزاد هستن . ایشون همسرشون مینا خانم . الناز خانم و المیرا خانم هم دخترشون .
    خدایا، پس الناز این دختر خوشگل است؟ بعد از اینكه معرفی تمام شد، نشستیم .اصلا احساس خوبی نداشتم و شكست را پذیرفته بودم .شاید بخاطر زیبایی فوق العاده الناز بود. المیرا هم دختر قشنگی بود ، ولی الناز چیز دیگری بود .موهای بلند خرمایی، چشمان خمار ناز، ابروهایی كه بطرف بالا كشیده شده بود و لبان كوچك قلوه ای با بینی كوچك كه حالت عمل شده داشت ولی خدادادی بود.
    آقای فرزاد گفت: خانم متین مدتهاست شما رو ندیدیم . دلمون تنگ شده بود. مهندس می گفتن كسالت دارین . انشاءا... كه رفع شده
    با سكوت سرش را پایین آورد . از عكس العملش خوشحال شدم .
    خانم فرزاد گفت: مرجان خانم باور كنین این خونه بدون حضور شما سوت وكوره ، چندباری كه اومدیم جاتون خالی بود .
    متین گفت: گیتی خانم، لطفا نگاه مادر رو معنی كنین
    · ایشون می گن پس چرا نیومدین بالا حالی ازم بپرسین .من توی این خونه بودم .جای دوری نبودم می تونستین افتخار بدین بیایین اتاقم .خوشحال میشدم .
    نگاه پر از رضایت و تحسین خانم متین و مهندس صحت كلامم را تایید كرد
    · حق با شماست خانم متین. كوتاهی از ما بوده . به بزرگی خودتون ببخشین .ولی منصورخان می گفتن شما به سكوت نیاز دارین
    · خانم می فرماین توقعی ندارن خانم فرزاد
    المیرا گفت: چه جالب پس شما مترجم استخدام كردین مهندس، خیلی هم واردن ماشاءا...




    فروشگاه نمونه سوالات پیام نور با پاسخنامه تستی و تشریحی



    دانلود رایگان نمونه سوالات دانشگاه پیام نور





    http://up.pnu-club.com/images/00ld7yux3ay3itvspd7n.png
    برای دانلود رایگان نمونه سوالات پیام نور با جوابهای تستی و تشریحی در مقطع نمونه سوالات کارشناسی ارشد پیام نور - نمونه سوالات پیام نور کارشناسی - نمونه سوالات پیام نور دکترا- نمونه سوالات آزمونهای فراگیر پیام نور( دانشپذیری)

    به ادرس زیر مراجعه کنید

    نمونه سوالات رایگان پیام نور




  10. #30
    Borna66 آواتار ها
    • 55,397
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل تحصیل
    خيام-سهراب
    شغل , تخصص
    طراح و تحلیل گر حرفه ای وب
    رشته تحصیلی
    مهندسي نرم افزار
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    · نخیر ایشون به افتخار دادن كه مدتی در خدمتشون باشیم . گیتی خانم با احساس لطیفشون نگاههای مادر رو درك می كنن و خیلی خوب تونستن با مادر رابطه برقرار كنن .همون كاری كه من نتونستم بكنم
    چرا مهندس متین یك كلمه نمی گفت او پرستار است ، استخدامش كرده ایم؟ این همه احترام برای چه بود؟
    · ای كاش به من می گفتین مهندس. حتما یادتون رفته بود كه منم روانشناسی خوندم
    · حواسم بود، ولی نخواستم گرفتاری تون رو بیشتر كنم
    · حتما خانم رادمنش مشغله كاریشون كمه و بیكارن
    دلم میخواست بلند شوم و خفه اش كنم .ادامه داد: فارغالتحصیل چه سالی هستید گیتی خانم؟
    · سال 53
    · پس یه سال از من زودتر فارغ التحصیل شدین .كدوم دانشگاه تحصیل كردین؟
    · شیراز
    · آه پس تهرونی نیستین
    لجم گرفت . دختره پر روی بی ترتبیت!
    · نخیر، خوشبختانه
    · چرا خوشبختانه ؟ همه آرزو دارن تهرونی باشن.
    دلم میخواست بگویم تهرانی هایی كه به تو رفته باشند به درد سطل آشغال می خورند ، ولی پاسخ داد: خب شما تهرانیها رو دوست دارین چون تهرانی هستین .منم شیرازیها رو دوست دارم چون شیرازی‌ام
    المیرا و الناز نگاهی به هم كردند ، یعنی كه چه حاضر جواب!
    مهندس صحبت را عوض كرد تا مرا از فشار بار سوالات المیرا نجات بدهد و موفق هم شد . هنگام صرف ناهار متین و الناز رو به روی هم نشستند .مشخص بود بود كه الناز خیلی تلاش می كند توجه او را بخودش جلب كند .اشتهایم كور شده بود. اگر بی ادبی نبود از سر میز بلند می شدم .انگار خدا هم برایم خواست كه ثریا آمد وگفت: می بخشید گیتی خانم، خواهرتون تماس گرفتن.گویا حالشون خوب نبود .نمی تونستن خوب صحبت كنن .خواستن خودتون رو برسونین منزل
    از جا پریدم. نگفت مشكلش چیه؟
    · نخیر
    مهندس گفت: نگران نباشین ، فقط سریعتر برین ببینین چه خبره.كمكمی از دست من برمیاد بگین




    فروشگاه نمونه سوالات پیام نور با پاسخنامه تستی و تشریحی



    دانلود رایگان نمونه سوالات دانشگاه پیام نور





    http://up.pnu-club.com/images/00ld7yux3ay3itvspd7n.png
    برای دانلود رایگان نمونه سوالات پیام نور با جوابهای تستی و تشریحی در مقطع نمونه سوالات کارشناسی ارشد پیام نور - نمونه سوالات پیام نور کارشناسی - نمونه سوالات پیام نور دکترا- نمونه سوالات آزمونهای فراگیر پیام نور( دانشپذیری)

    به ادرس زیر مراجعه کنید

    نمونه سوالات رایگان پیام نور




صفحه 3 از 10 اولیناولین 12345 ... آخرینآخرین

برچسب برای این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمی توانید موضوع جدید ارسال کنید
  • شما نمی توانید به پست ها پاسخ دهید
  • شما نمی توانید فایل پیوست ضمیمه کنید
  • شما نمی توانید پست های خود را ویرایش کنید
  •