-
خانواده آرالياسه آروکارياسه 2
خانواده آرالياسه
آرالياسه شامل گياهان آپارتماني و فضاي سبز است. گياه اول اين خانواده آرالياي برگ درشت يا آرالياي چناري است. فرم نسبتاً درختچهاي، ساقه سبز و قطور و برگهاي درشت و شبيه برگ چنار دارد. بسيار مناسب سالنها و اماكن سرد ميباشد.
تکثير گياه بوسيله قلمههاي نيمه خشبي ساقه در سيستم ميست و يا فاقد سيستم ميست اما با درجه حرارت 20 تا 25 درجه سانتيگراد امكان پذير است.
گياه ديگر آرالياي الگاتيسما يا آرالياي پنجه طلايي است که برگهاي ظريف، کشيده و بسيار باريک دارد. رنگ برگهاي آن قهوهاي تا قرمز مايل به قهوهاي است که منظره چتر را براي گياه فراهم ميکند و از گياهان بسيار زيباي آپارتماني است. اين گياه شرايط بهتر و مناسبتري را نسبت به آرالياي چتري نياز دارد.
تکثير اين گياه بوسيله قلمههاي نيمه خشبي ساقه صورت ميگيرد و بهتر است که تکثير آن در محيط حاوي هورمونهاي ريشه زا انجام گيرد.
گياه شفلرا يا درخت چتر داراي برگهاي مجتمعي بوده که از يک نقطه منشعب ميشوند و منظره چتر مانندي را بوجود ميآورند. بهتر است که در آپارتمانها و محيطي که از رطوبت نسبي برخوردار است نگهداري شود. انواع ابلق شفلرا نيز وجود دارد.
تکثير اين گياه علاوه با قلمه نيمه خشبي ساقه بوسيله خوابانيدن هوايي يا اصطلاحاً Air Layering انجام ميشود.
آخرين گياه اين خانواده هدرا Hedera يا عشقه زينتي با نام انگليسي پاپيتال است. اين گياه کاملاً فضاي سبزي بوده و مناسب محيطهايي با بافت خاک سنگين است. هر جايي كه محدوديت کشت و کار، محدوديت نور و محدوديت آبياري وجود دارد، ميتوان از اين گياه استفاده كرد. تکثير اين گياه بوسيله قلمههاي ساقه و ريشههاي نابجا است.
آروکاياسه Aurucariaceae
خانواده آروکارياسه يا کاج مطبق خانواده بزرگي نيست اما بدليل آپارتماني بودن يكي از گياهان اين خانواده، از آنها نام برده ميشود.
کاج مطبق گياهي با شاخههاي طبقه طبقه شده و کاملاً منظم است که به خاکي با PH اسيدي و رطوبت نسبي حدود 60 تا 75 درصد و درجه حرارت نسبتاً ثابت نياز دارد. نوسانهاي حرارتي براي گياه خيلي مناسب نيست. نهالهاي يك ساله و دو ساله اين گياه در گلخانه پرورش داده شده داراي قلمههاي يكسان است.
خانواده آسلپدياسه Ascelpediaceae
در آسلپدياسه يا تيره پيچ مومي ساقهها فاقد استحكام كافي هستند و گياه كند رشد است. برگهاي آن يک سطح واکسي براق و شکننده دارند که يک منظره مصنوعي يا مومي شکل براي گياه ايجاد ميکنند. تکثير اين گياه بوسيله قلمههاي سبز ساقه تا قلمههاي نيمه خشبي است، و به کمک هورمونهاي ريشه زا داراي ريشه ميشود.
گل استاپليا
گل استاپليا يا گل قورباغهاي ساقه استوانهاي دارد و برگها به شکل خار در کنار اين استوانه قرار گرفتهاند. گلهاي بسيار درشت در ارقام گل درشت و گلهاي متوسط در ارقام گل ريز توليد ميشوند که از نظر ظاهري شبيه پوست قورباغه هستند.
اين گياه با شرايط نامناسب محيط سازگار است و گاهي جزء کاکتوسها آن را کشت و كار ميکنند. گياه استاپليا گل صورتي کاملاً مومي شکلي توليد ميکند كه لازمه آن داشتن گلخانههاي نسبتاً گرم و نورمتوسط است. همچنين گاهي آن را جزء Succulent plants يا گياه گوشتي نگهداري ميكنند.
گل استفانوتيس ياس ماداگاسكار Ascelpediaceae
گل استفانوتيس پيچ رونده با گلهاي فراوان سفيد رنگ، برگهاي نسبتاً درشت و غير واکسي دارد. تکثير اين گياه بوسيله قلمههاي ساقه است. استفانوتيس در يک محيط با PH اسيدي و رطوبت کافي نگهداري ميشود.
گل حنا Balsaminaceae
اين گل حنا با حناي صنعتي تفاوت دارد. گل حنا به دو صورت کشت و کار ميشود.
1- گل حناي باغچهاي؛
2- گل حناي گلداني.
اصطلاح انگليسي گل حنا Impatient plant است. حنا كپسولهاي بذري درشتي دارد كه با تلنگر كوچك پوست بذر باز ميشود و بذرها به بيرون ريخته ميشوند، به همين دليل بيحوصله يا Impatient گفته ميشود. اين گياه بذري بوسيله قلمههاي ساقه در آب و ماسه ريشه دار ميشود و به طول روز بيتفاوت بوده و براي پرورش در منزل خيلي ايدهآل است زيرا در تمام سال به شرط داشتن رطوبت كافي گل دارد.
گونه گل درشت گل حنا در رنگهاي مختلف وجود دارد و براي کشت و کار در فضاي آزاد بسيار مناسب است.
نكته
براي قلمه زدن گياهان گلدار ابتدا گلهاي آن را قطع كرده تا ريشهزايي دچار مشكل نشود. در برگزدايي نيز برگها را از جهت دمبرگ از پشت قطع كنيد. همچنين قلمههاي قرار داده شده در آب براي تكثير گياه، را مرتباً بررسي نماييد تا ساقهي آنها لزج نشده باشند و هر از چند گاهي آب آن را عوض كنيد.
-
خانواده پريمولاسه
سيكلامن Cyclamen Persicum
نام سيكلامن در هر منابعي كه ذكر شده پسوند پرسيكوم Persicum يعني ايراني را به همراه دارد. سيكلامن يك گياه ملي و ارزشمند ايراني است.
گونههاي سيكلامن عبارتند از :
1. سيكلامن ايراني؛
2. سيكلامن پرورشي؛
3. سيكلامن پات پنت (گلداني).
سيكلامن ايراني يك گياه بومي فلات ايران است. شكل اوليه اين گياه در جنگلهاي شمال ايران از چالوس تا لاهيجان ديده ميشود، و نيز در بعضي از جنگلهاي استان گلستان پراكنده است.
سيكلامن يك گياه زمستان گل است و با توجه به ارزش و اهميت گياهان زمستان گل يا پات پلنتهاي زمستانه اين گياه جايگاه خوبي در ايران براي توليد، پرورش و صادرات به كشورهاي متقاضي دارد. سيكلامن گياه وسيعالرشد اما كند رشد بوده و نياز به يك دوره نسبتاً طولاني براي گل دهي و ورود به فاز زايشي دارد. همچنين اين گياه در تمام مراحل رشد تا زمان گلدهي احتياج به مراقبت ويژه دارد.
روند رشد رويشي تا مرحله گلدهي
سيكلامن ايراني داراي بذرهاي سياه رنگ، ريز و زاويهدار است و در يك بستر بسيار سبك، نرم و كم عمق كشت ميشوند. با انجام مراقبتهاي اوليه حدود 28 تا 35 روز بعد جوانه ميزند. اولين گياه جوانه زده بذري، برگ ريز بشكل يك برگ كوچك اوليه يا يك غده بسيار ظريف، كوچك و كم رنگ با ريشه ظريف دارد. تمام اندامهاي گياه نياز به مراقبت دارند تا يك سيكلامن غدهدار و پر گل پرورش يابد. بعد از اين مرحله، گياهان يك برگي را به گلدانهاي استكاني انتقال ميدهند. زماني كه گياه چهار برگي داراي غدهي گياهي رشد يافته و آماده براي انتقال به گلدان بزرگتري باشد شكل برگها بتدريج از حالت اوليه خارج شده و برگها به طرف كامل شدن و توسعه يافتن پيش ميروند. در مرحله هشت برگي، يك بار ديگر گياهان را به گلدانهايي با قطر حدود 15 سانتيمتر كه در اصطلاح باغباني گلدانهاي خياري گفته ميشوند، منتقل ميكنند. اين مرحله كه مصادف با ماه 14 و 15 زندگي گياه ميباشد بتدريج شرايط براي به گل رفتن گياه آماده ميشود. در طي مرحله رويشي، مواد غذايي كافي بخصوص نيتروژن و پتاسيم ضروري است. در 6 هفته قبل از گل دهي درجه حرارت محيط پرورشي بايد در حدود 12 تا 15 درجه سانتيگراد باشد تا جوانههاي گل در حدود ماههاي آذر تا دي ظاهر شوند.
تعداد بسيار زياد شاخههاي گل دهندهي اين گياه از ويژگيهاي انحصاري آن ميباشد. سيكلامن جزء معدود گياهاني است كه بيش از 80 شاخه گل در هر بوته توليد ميكند، كه اين شاخههاي گل يكي از پتانسيلهاي قابل توسعه و قوي در راه بهبود كيفيت و توسعه كشت و كار اين گياه محسوب ميشود.
بعد از ظهور و شكفتن گلها مراقبت از رشد رويشي ادامه پيدا ميكند. سيكلامن گياهي است كه همزمان با رشد زايشي، رشد رويشي دارد. از آنجا كه تعداد شاخههاي گل توليد شده با تعداد برگهاي توليد شده رابطه مستقيم دارد در نتيجه هر چه به تعداد برگها افزوده شود، تعداد گلها هم بيشتر خواهد شد، همين موضوع سبب ميشود كه رشد رويشي در طي دوره زايشي مورد توجه و اهميت واقع شود.
از نكات قابل توجه در پرورش سيكلامن حفظ و نگهداري آن از باكتريها و عوامل قارچي است. سيكلامنهاي مبتلا به برخي از آلودگيهاي باكتريايي دچار مرگ برگي خواهند شد. لذا پيشگيري از چند طريق صورت ميگيرد.
پيشگيري
- استريل كردن خاك؛
- مجزا بودن گلخانه؛
- جلوگيري از تردد بي مورد كارگران در گلخانه.
گلهاي سيكلامن جزء معدود گلهايي است كه در زمان رسيدن، توليد اتيلن نميكنند. اين يك فاكتور بسيار مهم و قابل توجه در پرورش گياه است. گياهي كه بطور طبيعي اتيلن ناچيز توليد ميكند دوام و عمر بسيار بالايي خواهد داشت. به اين ترتيب در طي يك دوره طولاني از اول آذر ماه تا هر زماني كه درجه حرارت در حدود 18 تا 20 درجه سانتيگراد بطور يكنواخت نگه داشته شود گياهان پر گل وجود خواهند داشت لذا بدين منظور از گلخانههاي سرد و يا گلخانههايي كه سيستم گرمايي خيلي فعالي ندارند استفاده ميكنند. پرورش سيكلامن در گلخانه اختصاصي خودش انجام ميشود.
در مراحل مختلف رشد رويشي گياه، نيازهاي تغذيهاي متفاوتي براي سيكلامنها وجود دارد. در مراحل اوليه رشد تا 8 برگي افزودن ppm 200 نيتروژن و ppm 150 پتاسيم بطور ثابت به آب آبياري هر هفته توصيه شده است. در زمان گلدهي نيز مقدار نيتروژن به ppm 100 تقليل و مقدار پتاسيم به حدود ppm 200 افزايش يابد. بنابراين اهميت مواد غذايي مخصوصاً ماكروالمنتها (پرمصرفها) Macroelements در رشد اين گياه بارز است.
سيكلامن به محيطي با نور غيرمستقيم آفتاب ولي نور متوسط نياز دارد. نورهاي شديد و طولاني مدت باعث سوختگي گياه و عدم رشد برگهاي گياه ميشوند. با مقايسه 4 نوع سيكلامن روشن شد كه سيكلامن قرمز دوام بيشتري به حالت گل بريده دارد. كلاً دوام گلهاي بريده سيكلامن از بقيه شاخه بريدهها بيشتر است. نگهداري گلهاي بريده سيكلامن در صورتي با موفقيت همراه است كه برخلاف گياهان ديگر، دمگل گياه بريده نشده باشد. به عبارت ديگر به روي ساقه گل دهنده گياه به اصطلاح عمل كاتينگ انجام نشده باشد و دمگل مستقيماً از روي غده گياه كَنده شده باشد.
تنها نگهدارنده مناسب براي اين گياه مصرف اتانول (الكل طبي) براي پيشگيري از بيماريهاي باكتريايي و انسداد آوندها است.
سيكلامن بوسيله بذر تكثير ميشود اما در اين روش تكثير دو مشكل عمده وجود دارد كه عبارتند از :
عدم جوانه زني موفق و سريع بذرها، بدليل وجود جنين نوع خطي يا لينير امبريو Linear embryo در گياه است. براي كمك به جوانهزني بذرها تيمار با اسيد جيبريليك با غلظت ppm 50 نتايج خوبي داده است.
بذرگيري گلهاي سيكلامن كامل بوده اما مادگي آنها از نوع سوزني و بسيار باريك است. پرچمها به شكل يك مثلث و قلب، مادگي را در برگرفتهاند. لذا براي اينكه گرده افشاني گياه با موفقيت انجام شود بايد گياه را تكان دهند تا دانههاي گرده روي كلاله ريخته شود. يا اينكه پرچمها را مصنوعاً جدا كنيم و بساكها را روي كلاله تكان دهيم. روش ديگر تكثير گياه سيكلامن بوسيله غدههاي گياه است. سيكلامن جزء گلهاي فصلي (يكساله) يا دائمي نيست بلكه يك گياه غدهدار است. اصطلاحاً به چنين غدههايي پيازهاي كاذب اطلاق ميشود. اين گونه پيازها نسبت به سرما مقاوم نيستند و توليد پيازچه هم نميكنند. بنابراين با قطعه قطعه كردن پيازها گياه تكثير ميشود. اما هر سال پس از رشد پياز يا غده و توليد گل، و ورود به فصل تابستان گياه به استراحت ميرود. بدين ترتيب كه در ابتدا فاصله آبياري را طولاني كرده و در نهايت آبياري را بطور كامل قطع ميكنند. 3-2 هفته گياه را در مرداد ماه بدون آبياري در يك محل سايه آفتاب درختان قرار ميدهند. بعد از اين مدت غدهها را از خاك خارج ميكنند و بخشهاي هوايي قديمي را از غده جدا ميكنند و دوباره در يك خاك مناسب ميكارند. لذا اين عمليات را ميتوان 4-3 سال ادامه داد. ولي معمولاً بعد از پايان سال سوم يا چهارم كيفيت و تعداد گلها كاهش پيدا ميكند. به همين دليل هر غده سيكلامن را بيش از دو سال براي كشت و كار استفاده نميكنند. از آنجا كه مراقبت تابستانه اين گياه كار سادهاي نيست و امكان از بين رفتن غده در تابستان وجود دارد از آن به عنوان گياه دائمي نام برده نميشود.
ارقام وحشي سيكلامن پنج گلبرگ دارند، گل برگ واژگون به رنگهاي صورتي، بنفش و سفيد ميباشد. اما ارقام پرورشي داراي برگهاي بسيار درشت و متنوع بوده و براي مدت طولاني به گل ميروند. در ارقام وحشي گلدهي براي مدت كوتاهي است كه در هر بار تعداد محدودي گل توليد ميشود. اما در ارقام پرورشي دورهي گلدهي تا زماني كه درجه حرارت وضعيت مطلوبي دارد، وجود دارد.
در سيكلامن وحشي ميوه روي دمگل كاملاً پيچيده (بصورت فنر) وجود دارد و اين فنر كمك ميكند كه كپسول در حالت كاملاً حفاظت شده باقي بماند تا بذر گياه برسد.
همچنين در سيكلامن پرورشي دمگلها آسيبپذيرند و در مقابل آبياري زياد يا عوامل باكتريايي سقوط كرده و در نتيجه بذرها از بين ميروند.
پامچال يا پريمولا
پامچال به عنوان يك گل زمستانه شناخته شده است. نشاهاي جوان پامچال را در حدود ماههاي آبان و آذر كشت ميكنند. كشت پامچال در گلدان انجام ميشود، و با توجه به رنگهاي مختلف اين گياه مناسب فضاي سبز است. پامچالهاي گروه كلاله بالا از سطح پرچم، بذرگيري موفقي ندارند، لذا بذرگيريبايد مصنوعاً انجام شود. نكته مهم در پرورش و به گل رفتن پامچال طي سرماهاي زمستان است.نشانه هاي 6 برگه پامچال بايد يک دوره 2 هفته اي سرماي 4 تا 6 درجه سانتي گراد را طي کنند تا به گل بروند اگر دوره سرما براي گياه اتفاق نيفتد گلهاي پامچال ظاهر نشده يا گلهاي ظاهر شده كيفيت خوبي ندارند.
-
گل نرگس
گياه نرگس از خانواده نرگسيان (Amaryllidaceae ) و تيره Narcissus مي باشد» نرگس گياهي دائمي و پيازدار مي باشد . پيازهاي آن درشت و داراي ورقه هاي فلسي يا مطبق است . به عبارت ديگر پياز آن مي تواند چندين سال متوالي گل دهد و گل آن همه ساله درشت تر گردد. گلهاي نرگس به رنگ سفيد ، زرد ، نارنجي ، کم پر و پُر پر هستند . برگهاي اين گياه از بن ريشه بصورت صاف يا شياردار بيرون مي آيند و در طول ساقه قرار ميگيرند.نرگسها به اندازههاي مختلف يافت ميشوند از گلهاي 5 اينچي روي ساقههاي 2 فوتي گرفته تا گلهاي 5/0 اينچي روي ساقه 2 اينچي. نرگسها شايد آسانترين و مطمئنترين پرورش از ميان خانواده تمام گلها هستند و براي افراد مبتدي در باغباني ايده آل است. پياز و برگها حاوي کريستالهاي سمي هستند که فقط حشرات اصلي ميتوانند بدون آسيب رساندن به آن از آن مصرف کنند هر چند ممکن است جانوران آنها را از زير خاک بيرون بياورند. تکثير نرگسهانرگسها به دو روش تکثير ميشوند. 1- روش تکثير غير جنسي (تقسيم پياز) که دقيقاً نتيجهاش گلي است مانند گل پياز اصلي. 2- روش تکثير جنسي (دانه) که نتيجهاش گلهايي خواهد بود جديد و متفاوت. دانهها در بخش تخمدان ايجاد ميشوند اين بخش متورم در پشت گلبرگهاست. پس از شکوفه کردن بخش تخمدان متورم ميشود اما خالي از دانه است. گهگاه باد يا حشرات با آوردن گردههاي جديد از گلهاي ديگر ميتوانند باعث گرده افشاني گل در طول مدت گلدهي آن شوند. وقتي اين اتفاق روي داد در تخمدان يک يا تعداد کمي دانه ايجاد ميشود. نرگسهاي دورگه بوسيله گرده افشاني گلها با تماس دادن و ماليدن دانه گرده از يک گل به کلاله گل ديگر بوجود ميآيند در نتيجه تخمدان ميتواند تا 25 دانه را در خود ايجاد کند. که هر کدام از آنها يک گياه کامل را بوجود خواهد آورد. اما براي گلدهي گياهي که از دانه پرورش مييابد بايد تا 5 سال صبر کرد. گلدار بودن نرگس از شش هفته تا شش ماه طول ميکشد که اين بستگي به جايي که شما زندگي ميکنيد و همچنين نوع گونهاي که پرورش ميدهيد دارد. بعد از گلدهي اجازه دهيد تا گياه نرگس پيازش را براي سال بعد بازسازي کند. برگها تا آن هنگام سبز هستند. هنگامي که برگها زرد شدند شما ميتوانيد آنها را قطع کنيد اما تا قبل از آن خير. رده بندي انواع نرگسرده بندي يک گونه کشت شده (قابل کشت) نرگس بر پايه توصيف و سنجش يا از يک رده بندي ارائه شده توسط فردي که گونهها را به ثبت ميرساند، پايه گذاري شده است. کد رنگ هاي استفاده شده براي توصيف رنگ نرگسها به قرار زير است: W- سفيد (سفيد گونه) G- سبز Y- زرد P – صورتي O- نارنجي R- قرمز در توصيف گل نرگس هر نرگس را به دو بخش تقسيم ميکنيم گلبرگ ها تاج گل تاج گل و گلبرگ با استفاده از حروف کد رنگ که مناسب هستند توصيف ميشوند. نحوه نوشتاري مورد استفاده براي توصيف رده بندي نرگس به شرح زير است. 1- تقسيم بندي بر اساس شکل ظاهري که از 1 تا 13 شماره گذاري ميشود. 2- حرف يا حروف کد رنگ بايد به درستي برگهاي گلبرگ را توصيف کند و پس از آن خط تيره قرار ميدهيم. 3- حرف يا حروف کد رنگ بايد به درستي بخش تاج گل را توصيف کند. براي مثال نرگس « زمزمۀ فرشته » از يک نوع 5 –زرد – زرد است. و به صورت زير نمايش ميدهند: ( 5-Y-Y) - در نوع چهارم از تقسيم بندي کلي نرگسهاي دوتايي حروف کد رنگ به توصيف دقيق مخلوط گلبرگها و شبه گلبرگها که با نظم خاصي قرار گرفتهاند ميپردازد. - اگر گلبرگ و تاج گل داراي يک رنگ واحد باشد از يک کد رنگ براي رده بندي آن استفاده ميشود. چه نرگسهاي وحشي و چه نرگسهايي که قابل کشت و پرورش هستند اگر داراي نامهايي با مشخصات بالا باشند به صورت طبيعي در يکي از تقسيم بنديهاي 1 تا 12 قرار ميگيرند قسمت سيزدهم مختص نرگس هايي است که داراي اصطلاحات علمي گياه شناسي هستند. تقسيمات سيزده گانه نرگس از روي شکل ظاهري نرگسنوع اول- شيپوري: يک گل روي ساقه، تاجي به شکل شيپور که حدوداً به اندازه گلبرگها و گاهي بلندتر از گلبرگهاست. نوع دوم- تاج بلند: يک گل روي ساقه که اندازه تاج آن بين تا يک گلبرگ کامل است. نوع سوم- تاج کوتاه: يک گل روي ساقه و اندازه تاج آن کمتر از بلندي گلبرگهاست. نوع چهارم- دوگانه: نرگسهايي که داراي گلبرگها و يا تاج خوشهاي هستند. و روي يک ساقه ميتواند يک يا بيش از يک گل داشته باشد. نوع پنجم- سه پرچمي: معمولاً بيش از يک گل روي ساقه دارند سرگل افتاده و بخش گلبرگها عموماً به صورت تاب خورده و برگشته و داراي بافتي ابريشمي است. گلهاي اين نوع نرگس مانند زنگهاي آويزان است. نوع ششم- سيکلامينوس: يک گل روي ساقه گلبرگ ها به طور مشخصي برگشته هستند و تاج آن کشيده و باريک است (مثل اين ميماند که گلبرگها بوسيله باد خم شدهاند) نوع هفتم- جانکوئيلا: داراي گلهاي کوچک و گلبرگهاي پهن است . عموماً چندين گل روي ساقه است. و گلها بسيار معطر هستند ساقه داراي مقطع عرضي گرد و بخشهاي ساقه و برگ آن نازک شبيه به ني است. نوع هشتم- تا زِ تا: عموماً داراي 3 الي 20 گل روي يک شاخه قوي است. گلها عموماً خوشبو و داراي تاج بسيار کوتاهي هستند. گلبرگ ها گرد و تا حدي مضرس هستند. نوع نهم- شاعرانه: عموماً يک گل روي ساقه دارد گلبرگهاي سفيد رنگ که در بعضي موارد با رنگ تاج در محل اتصال رنگين شده با تاج کوچک صافي که داراي بلههاي قرمز رنگ است. اين گل معطر است. نوع دهم- بالبوکديم دورگه: گلهايي کوچک شبيه « دامن دورچين » دارد. نوع يازدهم- تاج مضرس (شکاف دار) : لبههاي تاج آن داراي شکاف عميق است (معمولاً شکافها به اندازه طول تاج هستند) نوع دوازدهم- نرگسهاي متفرقه: نرگسهايي که در ردهبنديهاي ذکر شده بناشده. و عموماً جزء نرگسهاي دو رگه هستند. نوع سيزدهم- انواع گونههاي وحشي و دورگه مراقبت از نرگسهانکاتي براي موفقيت در پرورش نرگسماههاي مرداد و شهريور بهترين زمان براي کشت نرگس در انگليس هستند تا ريشهها قبل از شروع زمستان قابليت رشد را پيدا کنند اگر چه پيازها بايد تا ماه مهر کشت شوند ولي تا آبان ماه قابل کشت هستند. براي کشت، آنها را بطور مجزا با فاصلههاي cm 15 در يک خاک با زهکشي خوب و مناسب کشت کنيد به طوري که حدود cm 10 خاک روي پيازها باشد. يک مقدار کود معمولي را با خاک مخلوط کنيد و در زير محل کاشت بريزيد و اگر خاک رسي و سنگين است مقداري شن با آن مخلوط کنيد تا به زهکشي خاک کمک کند. پيازها را در زميني که از آب اشباع است نکاريد. نرگسها براي گلدهي سال بعد خود نياز به انرژي سرازير شده از ساقه و برگ به پيازها دارند. به همين دليل برگها را از محل طوقه قطع نکنيد چون اين کار باعث ميشود آنها ضعيف شوند. هنگامي که 6 هفته سپري شد بعد از گلدهي ميتوانيد برگها را قطع کنيد چون تأثيري بر گلدهي سال بعد ندارد. بعد از پژمرده شدن گلها آنها را از بخش زيرين و پشت تخمدان قطع کنيد. هر پيازي را که در ساقه و برگ آن نشاني از بيماري است خارج کرده و آن را بسوزانيد. پس از گلدهي گياه را هفتهاي يک بار آبياري و بوسيله کودهاي غني از تپاس تغذيه کنيد تا هنگامي که برگها زرد شوند. تعداد زيادي از نرگسها، خيلي خوب به طور طبيعي سبز شده و نياز به جابجايي ندارند. اگر شما باغ کوچکي داريد و دستههاي نرگس خيلي زياد و بزرگ شدهاند ميتوانيد آنها را خارج کرده و تقسيم کنيد. پيازهاي خارج شده را در مکاني خنک تاريک و با تهويه مناسب تا زمان کشت بعدي ذخيره کنيد. هم قبل از انبار کردن هم قبل از کشت دوباره، تمام پيازهايي را که هنگام لمس کردن حس ميکنيد نرم هستند يا حالت اسفنجي پيدا کردهاند را جدا کرده و بسوزانيد. پيازهاي کشت شده در گلدان (براي 16 الي 20 هفته) بايد حداقل در عمق 5 تا 10 سانتي متري کاشته شوند. که اين بستگي به شرايط آب و هوايي منطقه دارد. بهترين گونهها براي پرورش بستگي به مکاني دارد که ميخواهيد کشت کنيد. اگر محيط بزرگي از زمين سبز داريد که ميخواهيد در آنجا نرگسها را کشت کنيد نوع « نرگس نما » بهترين نتيجه را دارد. گونههاي مختلف را در يک بخش با هم مخلوط نکنيد که اين يک نتيجه کشت خوب نيست. براي حاشيه و کنارههاي کوچک باغهاي سنگي بهتر است از انواع کوچکتر براي پرورش مانند « دو به دو » يا « پرتاب شعله » استفاده شود. در طول زمان پرورش، حداقل دوبار بوسيله قارچ کش شاخ و برگ نرگسها را سمپاشي کنيد.
تعداد گونههاي نرگسگياه شناسان در اين مورد اختلاف نظر دارند اما حداقل 25 گونه وجود دارد که بعضي از آنها با تنوع بسيار زياد هستند و داراي چندين دورگه طبيعي هستند با توجه به اين گونهها ليست بانک اطلاعاتي فعلي نرگس نمايانگر بيش از 13000 دورگه است که در بين تقسيمات رده بندي شده دوازده گانه قرار ميگيرند. پرورش نرگس در گلدانبهتر است شما از گلدانهاي دو گالني به عنوان اندازۀ استاندارد نرگس ها و از گلدانهاي يک گالني براي نرگس هاي مينياتوري و پيازهاي کوچک استفاده کنيد. بهتر است گلدانها را با کلراکس ضدعفوني کرده و اجازه دهيد خاکشان به خوبي زهکشي شود. ترکيب خاکي که من استفاده کردم عبارتست است از يک بخش پرليت و سه بخش خاک استرليزه. در انتهاي گلدان بر روي يک لايۀ نازک خاک يک مشت از کود 0-10-10 بريزيد. اجازه ندهيد پياز هاي نرگس با کود تماس داشته باشند. و سعي کنيد پياز در 3/1 فوقاني قرار گيرد. اگر پياز را نزديک سطح خاک بکاريد ريشه ها پياز را به سمت بيرون از خاک هل مي دهند. فقط پياز هاي متوسط را در گلدانهاي يک گالني بکاريد. براساس اندازۀ پياز ها مي توانيد سه الي چهار پياز را در يک گلدان بکاريد. اگر ملاحظه کرديد که مقداري از يک پياز به خارج از خاک آمده است خاک را به آرامي و با دقت کنار زده و پياز ها را در سطوح پايين تري از خاک بکاريد. براي نمايش پياز ها ترجيح دادم که آنها با هم در تماس نباشند. روشي که اتخاذ کردم اي بود که پياز ها را حداقل به اندازه ي قطر يک پياز از هم دور قرار دهم و با فاصلۀ برابر از لبه هاي گلدان. بعد از اول نوامبر گلدان را آبياري سنگين نماييد و اجازه دهيد پيت ماس سطح خاک کاملا از آب اشباع شود. براي هفتۀ اول هر روز آبياري کنيد. اگر ملاحظه کرديد که خاک فوقاني گلدان در حال خشک شدن است به آن آب اضافي دهيد. اگر خاک شما قليايي است از آنجايي که نرگس محيط اسيدي را ترجيح مي دهد براي حفظ اسيديتۀ خاک براي گلدانهاي يک گالني يک قاشق چاي خوري Iron rite و دو قاشق براي گلدانهاي دو گالني اضافه کنيد. بعد از شکوفه زدن يک مشت کود 5-10-10 به گلدان اضافه کنيد. اين امر با اضافه کردن کمي پتاسيم کمک مي کنند که گياه براي گلدهي سال بعد پياز خود را بازسازي کند نرگس نياز به يک دورۀ تابستانۀ گرمايي دارد. پياز هاي نرگس در گلدانها و مخازن عميق که به ريشه ها اجازۀ رشد مي دهند بيشتر رشد مي کنند. مي توانيد پياز را براي 2-3 سال در داخل گلدان نگهداري کنيد. مي توانيد پياز ها را در آورده تمييز نماييد و در يک کيسۀ کاغذي يا نايلوني ريخته برچسب زده و در يک جاي خشگ و خنک تا پاييز نگه داري کنيد. منبع : http://fa.wikipedia.org
-
گیاهان
مشکلات موجود برای تعریف
طبقه بندی حوزه رده بندی گیاهان
رده های گیاهان
اطلاعات عمومی گیاهان
همچنین ببینید
گیاه (Plant) در زیست شناسی معمولا" به یک موجود زنده درحوزه رده بندی گیاهان اطلاق می شود. شاید در کاربردهای روزمره این واژه آنچنانکه درذیل تعریف شده بکار نرود.
مشکلات موجود برای تعریف
تعریف کلمه گیاه ازآنچه که ظاهرا" به نظر می رسد بسیار مشکل تراست. اگرچه گیــــاه شناسان محدوده رده بندی گیاهان را تعریف کرده اند ، مرزهای تعیین کننده اعضاء رده بندی گیاهان بسیار اختصاصی تر از تعریفات رایج " گیاه"است. ما گیاه را بعنوان یک موجود زنده یوکاریوت و دارای تعداد زیادی سلول تعریف می کنیم که عموما" فاقد اندامهای حسی یا حرکت ارادی بوده و در صورت رشد کامل دارای ریشه ، ساقه و برگ می باشند. اما از نظر گیاه شناسی فقط گیاه آوندی دارای ریشه ، ساقه وبرگ است. اما اگر منصفانه نگاه کنیم گیاهانی که ما هر روز با آنها مواجه هستیم ، گیاهان آوندی می باشند.
تعریف دیگر گیاه که گسترده تر (فراگیرتر) می باشد، عبارت است از هرچیزی که فتواتوتروف می باشد- یعنی غذای خودش را از مواد خام غیر آلی و نور خورشید تولید کند. برای فردی که بر نقش خاصی که گیاهان در یک اکوسیستم بازی می کنند متمرکزشود این تعریف غیر منطقی نیست .اما در بین فتواتوتروپها ، پروکاریوتهایی ( پیش هسته) مخصوصا" باکتریهای فتواتوتروپ و سیانوفیتها وجود دارند. سیانوفیتها را گاهی اوقات ( به دلایل خوبی) جلبکهای سبز– آبی می نامند.در اینجا این مشکل بوجود می آید که بیشتر مردم از جمله گیاه شناسان قارچ خوراکی را گیاه می نامند اگرچه قارچ خوراکی اندام باردهی قارچ می باشد ( حوزه قارچها)، و اصلا" فتواتوتروپ نبوده، بلکه گندخوار( saprophytic) می باشد. و بیش از چند گونه گیاهان گل دار، قارچها و باکتریها وجود دارند که انگلی هستند.
ما قادر به ارائه پاسخی مطمئن نیستیم. فهرست خصوصیاتی که حوزه رده بندی گیاهان را از سایر حوزه های زیست شناسی جدا می کند حد اقل یک تعریف فنی ارائه می کند اما این تعریف مورد پسند همگان قرار نمی گیرد. بنابراین تعریف اصطلاح گیاه همیشه به معنی بیشتر موجودات زنده طبقه بندی شده در محدوده رده بندی گیاهان می باشد. مثلا" اگر جلبکهای سبز به وضوح گیاهانی جزورده بندی گیاهان هستند، پس بیشترمردم اکثرخزه های دریایی را هم که جزئی از( حوزه آغازیان (هستند، جزو جلبک های سبز در نظر می گیرند. مشکل عدم وجود دقت یا توافق که در تعریف گیاه وجود دارد یکی از گفته های مورد تفاهم است که اغلب در مقالات با آن مواجه هستیم از این قبیل : ... آوند چوبی یکی از دو بافت انتقال در گیاه است . بطور کلی تصور نمی شود این جمله به معنی تمامی گیاهان ، جلبکها با گیاهان گلدار باشد. به احتمال بسیار زیاد باکتریها یا قارچها را به حساب نمی آورد. در واقع معمولا" بهتر است اینگونه تصور شود که این بحث فقط به گیاهان آوندی مربوط می شود ( ضرورتا" سرخسها ، مخروط زاها، گیاهان گلدار و تعدادی دیگر) مگر اینکه به صورتی متفاوت بیان شود( مثلا" ... در گیاهان آوندی و غیر آوندی اینگونه است ). The system of classification (see
درسیستم طبقه بندی ( به طبقه بندی علمی مراجعه کنید) که توسط گیاه شناسان برای فهرست کردن موجودات زنده زمین بکار رفته، هزاران دانشمند روزانه ساعات بسیار زیادی وقت صرف کرده اند. درابداع این سیستم تلاش شده تا سیستمی طبیعی بوجود آید در حالیکه ارتباطات تکاملی بین کلیه گونه های مختلف را توصیف نماید ( از جمله مواردیکه فقط در فسیلها شناخته شده اند). گیاهان یکی از بخشهای این طبقه بندی هستند ودرتعریف گیاهان چه بصورت کلی وچه بصورت جزئی ، باید تعدادی منبع را درکلیه فعالیتهای علمی که برای تهیه یا ارائه اطلاعات درباره آنها انجام می شود، در این سیستم طبقه بندی لحاظ کنیم.
برای گیاهان آنگونه که در حوزه رده بندی گیاهان تعریف شده اند به قسمت زیر نگاه کنید.
برای جلبکها بطور کلی به جلبک رفته یا به جلبک دریائی مراجعه نمایید.
برای قارچهای خوراکی قارچهای خوراکی یا قارچ مراجعه کنید.
برای گیاهان غیر آوندی بطور کلی به گیاه غیر آوندی نگاه کنید.
برای گیاهان آوندی بطور کلی به گیاه آوندی مراجعه کنید.
برای گیاهان مخروطی بهPinophyta یا gymnosperms نگاه کنید.
برای گیاهان گلدار به angiosperms نگاه کنید.
گیاهان تقریباٌ در همه جای گیتی می رویند گلها علفها و درختان را تقریباٌ هر روزه می بینیم. گیاهان همچنین بر فراز کوههای بلند در اقیانوس ها در بسیاری از بیابانها و در نواحی قطبی می رویند. بدون گیاهان، آدمیان و جانوران نمی توانستند در کره زمین زندگی کنند. آدمی بدون هوا یا خوراک نمی تواند زندگی کند و همچنین بدون گیاهان نمی تواند زنده بماند. اکسیژن موجود در هوا که تنفس می کنیم از گیاهان فراهم می آید. خوراکی که می خوریم نیز از گیاهان یا از جانوران گیاه خوار بدست می آید.
در خانه سازی و بسیاری از چیزهای سودمند را از کنده و تخته و الوار درختان و خیلی از پوشاکهای ما از الیاف گیاهی از قبیل پنبه فراهم می گردد.
دانشمندان عقیده دارند که بیش از 350000 گونه و نوع گیاه شناخته شده اما هنوز بسیاری از گیاهان ناشناخته مانده است. کوچکترین گیاه دیاتوم می باشد که تنها با میکروسکوپ می توان آن را دید حتی ممکن است یک قطره آب بیش از 500 دیاتوم در خود شناور داشته باشد.
بزرگترین گیاه زنده دنیا درخت سکویا در کالیفرنیا می باشد که بیش از 90 متر بلندی و بیش از 9 متر پهنا دارد.
برخی از درختان در کالیفرنیا هستند که عمر 4000 تا 5000 ساله دارند. دانشمندان همه موجودات زنده را به دو گروه اصلی و عمده تقسیم کرده اند.
به بیان دیگر می توان گفت که فرق عمده میان گیاهان و جانوران آن است که گیاهان در جایی ثابت هستند در حالی که تقریباٌ همه جانوران با نیرو و اراده خود حرکت می کنند.
بیشتر گیاهان خوراک خود را از هوا نور خورشید و آب می گیرند. جانوران نمی توانند برای خود خوراک بسازند. از این رو گیاهان یا جانوران گیاهخوار را می خورند. پایه و اساس واحد اصلی و آجر ساختمان موجود زنده یاخته یا سلول می باشد و از این جهت گیاه و جانور با هم تفاوت دارند زیرا بیشتر گیاهان سلول های دیواره ای کلفت حاوی ماده ای بنام سلولز دارند یاخته های جانوری ماده سلولز ندارد.
برخی چیزهای زنده که به نظر می رسد به خانواده و قلمرو گیاهان و جانوران وابسته نیستند. و این موجود تک یاخته ارگانیزم های شامل باکتری و اشکال دیگر زندگی است که تنها با میکروسکوپ قابل دیدن است. بیشتر دانشمندان عقیده دارند که به خانواده خود وابسته هستند یعنی موجودی که نه گیاه است و نه جانور.
از گیاهان برای آدمی خوراک، پوشاک، پناهگاه یعنی مهمترین نیازهایشان فراهم می شود. بسیاری از ما ازداروهایی که از گیاهان ساخته می شود یا مستقیماٌ از خود گیاهان دارویی است سود می جوییم. بعلاوه از گیاهان در مصارف زیبا سازی و لذت بخش کردن زندگی سود جسته می شود.
طبقه بندی حوزه رده بندی گیاهان
منشاء کلیه موجودات زنده متعلق به حــــــــــوزه گیاهان ، گروهی به نام جلبک سبز است که اشکـــال باقی مانده آن (paraphyletic) بوده وبصورت انواع گوناگونی در این قسمت یا درمیان آغازیان وجود دارند.جلبکهای سبز دارای کلروپلاستهایی هستند که در بر گیرنده کلروفیل a و b می باشند که بوسیله غشاهای دولایه به هم متصل هستند و دارای انواع گوناگونی تاژکدار، انبوه زی ، میله ای و حتی چند سلولی ابتدایی می باشند .بسیاری از آنها عمدتا" هاپلوئید ( تک لاد) هستند اما بقیه ، بین گونه های هاپلوئید و دیپلوئید ( دولاد) که گامتوفیت و اسپروفیت نامیده می شوند دارای تناوب نسل می باشند.
در مرحله ای از دوران پالئوزوئیک گیاهان پیچیده و چند سلولی(رویان رستها ) بر روی زمین نمایان شدند. در این گونه های اولیه جدید ، گامتوفیت و اسپروفیت از نظر شکل و عملکرد بسیار متفاوت بودند ، اسپروفیت کوچک باقی ماند و در کل زندگی کوتاه خود وابسته به والد خود بود. گروههای موجود در این ساختار مشترکا" خزه ها نامیده می شوند. از جمله:
دسته Bryophyta( خزه ها)
دسته Anthocerotophyta ( علف شاخی)
دسته Hepaticophyta( هپاتیکها)
تمامی این گونه ها کوچک بوده و محدود به محیطهای مرطوب می باشند و برای تولید هاگ وابسته به آب هستند. در دوران سیلورین ، رویان رستهای جدیدی نمایان شدند که در اثر سازگاری امکان غلبه بر این موانع را که در دوران دونین دستخوش پرتوش سازگاری گسترده ای شدند پیدا کردند. این گروهها معمولا" دارای کوتیکول هستند که در برابرخشکیدگی مقاوم می باشند و بافت آوندی که آب را سرتاسرگیاه منتقل می کند که به همین علت آنها را گیاهان آوندی می نامند.
دسته Lycophyta ( گرگ پاها)
دسته Sphenophyta( دم اسبی)
دسته Psilophyta (سرخسهای ماهوتی)
دسته Ophioglossophyta ( لاله آلپی و سرخسهای تاکی)
دستهPterophyta ( سرخسها)
گیاهان آوندی هم زیر گروهی ازاسپرماتوفیتها یا گیاهان دانه دار هستند که تا آخردوران پالئوزوئیک متنوع شدند. دراین گونـــــه ها گامتوفیت کاملا" کاهش یافت و اسپروفیت درون پوششی به نام دانه که در والد آنها بوجود می آید شروع به زیستن نمودند. اسپرماتوفیتها عبارتند از:
دسته Cycadophyta ( سرخس نخلی)
دسته Ginkgophyta ( درخت گینگکو)
دسته Pinophyta ( مخروط زاها ، گیاهان مخروطی )
دسته Gnetophyta (Gnetae)
دسته Magnoliophyta ( گیاهان گلدار ، آنتوفیتا)
این دسته ها به دو گروه بازدانگان ( بی دانه ها ؛ چهار دسته اول) و گیاهان گلدار یا angiosperms تقسیم می شوند. پنجمین دسته فوق آخرین گروه عمده گیاهان است که در دوران ژوراسیک بوجود آمده و به سرعت در بیشتر زیبومه ها گسترده شدند.
رده های گیاهان
ممکن است بخواهیم علاوه بر طبقه بندی علمی گیاهان یا روشهای مردم پسند تر براساس این سیستم ، به طبقه بندی گیاهان با روشهای متفاوت دیگری بپردازیم که در ذیل به بررسی برخی از آنها می پردازیم:
ممکن است گیاهان بر مبنای الگوهای رشد فصلی اشان مرتب شوند. البته گیاهان ساده مثل جلبکها دوران زندگی کوتاهی دارند و اصطلاحهای زیر در مورد آنها بکار نمی رود اما جمعیت جلبکها عموما" فصلی هستند.
سالانه : زندگی و تولید مثل در یک فصل رشد و نمو.
دوسالانه : زندگی در دو فصل رشد و نمو ؛ تولید مثل معمولا" در سال دوم
چند ساله : زندگی در سالهای رشد نمو طولانی ؛ ادامه به تولید مثل در یک مرحله
گیاهان آوندی یا herbaceous ( غیر چوبی ) هستند ویا چوبی. گیاه چوبی ممکن است درختانی باشند با یک یا چند تنه و شاخه که روی زمین بوجود می آیند ویا درختچه هایی باشند بدون تنه ، با شاخه هایی که نزدیک سطح زمین قرار دارند.
همچنین ممکن است گیاهان بر اساس چگونگی کاربردشان طبقه بندی شوند.گیاهان غذایی از جمله میوه ها ، سبزیجات ، گیاهان دارویی و ادویه ها می باشند.
اطلاعات عمومی گیاهان
میزان رشد یک گیاه عادی 75-20 میکرو متر در هر ساعت می باشد.
دانشنامه رشد
-
گیاهان گلدار
شاخه گیاهان دانهدار (sprematophyta) ، گیاهانی هستند که در گذشته تحت نام پیدازادان یا گیاهان گلدار مورد مطالعه قرار میگرفتند و یکی از گروههای اصلی گیاهان هستند. این گروه از گیاهان به 2 زیر شاخه بازدانگان (Gymnosperms) و نهاندانگان (Angiosperms) تقسیم بندی میشوند.
اطلاعات اولیه
سلسله گیاهان شامل 4 شاخه است. شاخه ریسهداران یا تالوفیتها (Tallophyta) ، شاخه خزهایها (Bryophyta) ، شاخه نهانزادان آوندی (Pteridophyta) و شاخه گیاهان دانهدار یا اسپرمتوفیتها (Spermatophyta). وجود دانه یکی از صفات مشخص کننده گیاهان دانهدار میباشد. با تشکیل دانه نسل تازهای از گیاه به نام رویان در درون آن شروع به رشد میکند. بنابراین دانه عامل بقا و انتشار این گیاهان بشمار میرود.
دو زیر شاخه بازدانگان و نهاندانگان از لحاظ مقام رده بندی دارای ارزش یکسانی هستند ولی از بسیاری از جهات با یکدیگر تفاوت دارند. در بازدانگان تخمک و دانه حاصل از رشد آن فاقد پوشش هستند ولی در نهاندانگان پوشش تمایز یافتهای به نام برچه ، تخمک و دانه حاصل از آن را میپوشاند. هر کدام از این زیر شاخهها به گروههای کوچکتری تقسیم بندی میشوند.
تاریخچه شناسایی بازدانگان
گرچه بازدانگان کنونی که در دو نیمکره جنوبی و شمالی زمین پراکنده هستند بیش از 500 گونه ندارند ولی در آغاز پیدایش از پرمین پایینی تا کرتاسه مراحل تکامل و تنوع خود را پشت سر گذاشته و از کرتاسه به بعد به گونههای امروزی محدود شدهاند. برچه باز و تخمک برهنه در آنها از اختصاصات کلی رده بندی این گروه گیاهی میباشد. برای اولین بار آلکس پرون در سال 1827 موفق به شناخت تفاوت بین گیاهان بازدانه و سایر گیاهان دانهدار شد. کشف او مدتها مورد توجه قرار نگرفت. در سال 1868 بازدانگان به عنوان گروه مستقلی از گیاهان دانهدار به نام ژیمنوسپرمها شناخته شدند. این نام از دو کلمه یونانی ژیمنوس به معنی برهنه و اسپرم به معنای دانه تشکیل شده است.
اندامهای رویش و زایشی در بازدانگان
بازدانگان از آغاز پیدایش همیشه گیاهانی چوبی بوده و هستند. شاخههای فراوان از یک تنه اصلی جدا میشود. برگها غالبا متناوب و به ندرت حالت متقابل روی ساقه دارند. برگها به شکل سوزنی یا فلسی شکل هستند. اندامهای زایشی بازدانگان همیشه تک جنسی و ساده است و روی یک یا دو پایه جداگانه قرار دارد. هر گل نر از کیسههای گرده و گل ماده از تخمکهای برهنه تشکیل میشوند. پولکها یا فلسهای حامل کیسههای گرده و همچنین برچههای حامل تخمک بازدانگان بطور جداگانه روی محورهای مشترک قرار داشته و مجموعهای مخروطی شکل از گلهای نر و ماده را بوجود میآورند.
رده بندی بازدانگان
این زیر شاخه از گیاهان دانهدار به سه رده تقسیم بندی میشود.
رده پرفانروگامها (Perphanerogames): که در واقع گیاهان حد واسط نهانزادان آوندی و بازدانگان هستند. در این رده گروههایی مانند راسته سیکادالها و راسته ژنکوالها دیده میشود.
راسته کاجها (Conifera): که گیاهانی هستند به صورت درخت یا درختچه ، که شامل گیاهان زیادی مانند تیره کاج ، تیره سرو و تیره سرخدار و ... میباشد.
راسته کلامیدوسپرمها (Clamidosperms): که گیاهان حد واسط بازدانگان و نهاندانگان هستند. که از گیاهان این راسته میتوان به تیره ارمک و تیره گنتاسه اشاره کرد.
تاریخچه نهاندانگان
این گروه گیاهی از زمان پیدایش حتی از پرمو تریاس یعنی پایان دوران اول و آغاز دوران دوم سازگاری با محیطهای مختلف خشکی و تنوع و گسترش را آغاز نموده و تنوع آن تا به حال ادامه دارد. نهاندانگان کاملترین گروه گیاهی هستند و حدود نیمی از گیاهان کره زمین را به خود اختصاص دادهاند و تا به حال بیش از 250 هزار گونه از آنها شناسایی شده است. ساختار دانه و تکامل آن و نظام تولید مثل در آنها یکی از شگفتیهای خلقت در جهان گیاهی است.
ویژگیهای مهم نهاندانگان
دانه گرده یا گامتوفیت نر آنها معمولا دارای 2 هسته است که یکی از آنها مولد دو گامت میباشد.
وجود برچه (اندام توخالی که در درون آن تخمکها قرار گرفتهاند) از اختصاصات مهم این گروه است. این اندام بعد از رسیدن میوه را بوجود میآورد که از دانهها از لقاح گامتها بوجود می آیند محافظت میکند.
کیسه جنینی یا گامتوفیت ماده در حالت جنینی دارای 8 هسته است.
لقاح در این گیاهان از طریق لوله گرده است.(سیفونوگامی)
در این گیاهان لقاح مضاعف وجود دارد.
رده بندی نهاندانگان
رده دولپهایها
این گروه گیاهی از تکامل بازدانگان بوجود آمدهاند. دانه در این گروه از دانه گیاهان تکلپهای در وضع رشد جنین که به سرعت متوقف شده و دو نقطه جانبی آن بر اثر رشد ایجاد دو لپه متورم را میکند متفاوت بوده و همچنین ریشه اصلی در دولپهایها از رشد ریشهچه جنین ایجاد میشود. ساقه و ریشه دارای ساختار پسین و رشد قطری است. در این گروه گیاهان زیادی قرار دارند. از جمله تیره حبوبات ، تیره بنفشه ، تیره شب بو ، تیره گل مینا ، تیره میخک ، تیره زیتون و ...
رده تکلپهایها
این گروه گیاهی از یکی از تیرههای دولپهایها بوجود آمدهاند. تکلپهایها دارای لپه منفردی هستند که بر اثر عدم رشد یکی از جوانب راس جنین بوجود میآیند. رشد ریشه اصلی حاصل از رشد ریشهچه در تکلپهایها محدود بوده و به زودی جای آن را ریشههای فرعی میگیرند. بیشتر این گیاهان علفی و غالبا پایا بوده و ساقه هوایی آنها معمولا بدون انشعاب و برگی است. این گروه از گیاهان تکامل یافتهترین گیاهان را تشکیل میدهند. از گیاهان این گروه میتوان به تیرههای زیر اشاره کرد. تیره خرما ، تیره گل شیپوری ، تیره گندم ، تیره لاله و تیره آناناس.
اهمیت اقتصـــــــادی
گیاهان دانهدار درصد بسیار بالایی از مواد غذایی اصلی انسان را تامین میکنند که یا مستقیما مورد مصرف انسان است و یا به عنوان غذای دام مورد مصرف قرار میگیرند. از میان تیرههای گیاهان دانهدار ، تیره گندم از مهمترین آنها میباشد. که از این تیره میتوان به برنج ، ذرت و گندم اشاره کرد. همچنین تیره سیب زمینی و همچنین تیره جعفری ، تیره چغندر و تیره گل سرخ از اهمیت زیادی برخوردار هستند. به علاوه ، گیاهان دانهدار تامین کننده موادی مانند چوب ، کاغذ ، پنبه ، کتان و کنف هستند. از بعضی از گیاهان دانهدار موادی استخراج میشود که دارای مصارف پزشکی هستند مانند کافور و تریاک. بسیاری از این گیاهان به عنوان گیاهان زینتی کاربرد دارند.
-
سرخسها(Ferns)
سرخسها گروهي از گياهان آوندي هستند كه در شاخهPolypodiophyta قرار دارند. اين گروه به همراه وابستگان خود (پنجه گرگيان، دم اسبيان) پتريدوفيت ناميده مي شوند. اصطلاح پتريدوفيت به طور سنتي براي توصيف همه گياهان آوندي فاقد دانه به كار مي رود. بر اساس شواهد فسيلي، سرخسها نخستين بار در اوايل دوره كربونيفر(حدود 350ميليون سال پيش) ظاهر شده اند و در اين دوره غالب ترين رويش را تشكيل مي دادند. بيشترين تعداد سرخسهاي اين دوره منقرض شدند اما برخي باقي مانده و به صورت اشكال پيشرفته تكامل يافتند، به گونه اي كه در دوره كرتاسه بسياري از خانواده هاي پيشرفته سرخسها پديدار گشتند. سرخسها از نظر داشتن برگهاي حقيقي با ليكوپوديوفيت ها متفاوتند و از نظر فقدان دانه از گياهان پيشرفته تر(بازدانگان و نهاندانگان) متمايز مي شوند.
سرخسها نظير گياهان دانه دار داراي چرخه زندگي هستند كه اغلب با عنوان تناوب نسلي(alternation of generations) مطرح مي شود و شامل يك فاز اسپوروفيتي ديپلوئيد و يك فاز گامتوفيتي هاپلوئيد است. بر خلاف بازدانگان و نهاندانگان، در سرخسها گامتوفيت موجودي آزاد است.
ساختار سرخس
ساقه : سرخس ها اغلب داراي ساقه زيرزميني(ريزوم) هستند كه برگها از آن منشا مي گيرند. ريزوم داراي بافتهاي هادي(گزيلم و فلوئم) و فيبرهاي اسكلرانشيمي است. بعضي از سرخسهاداراي ساقه ايستاده نيمه چوبي مي باشند مثل خانوادهCyatheaceae كه در برخي گونه ها طول ساقه به 20متر هم مي رسد.
برگ : برگ در سرخسها اصطلاحا فروند(frond) ناميده مي شود. برگها دو نوع هستند: Trophophyll : برگي است كه اسپور توليد نمي كند و تنها وظيفه فتوسنتز را انجام مي دهد. Sporophyll : برگي است كه اسپور توليد مي كند. اين برگها آنالوگ مخروطهاي كاجها يا پرچمها و برچه ها هستند. اين برگها تخصص يافته نيستند و شبيه برگهاي نوع اول مي باشند و عمل فتوسنتز را انجام مي دهند. فروند داراي دو بخش است: دمبرگ و پهنك. پهنك ممكن است تقسيم شده نباشد و ساده باشد ويا اين كه منقسم باشد يعني به برگچه ها تقسيم شده باشد كه به آن برگ مركب شانه اي(pinnate) گفته مي شود كه به حالتهاي يك بار شانه اي، دو بار شانه اي ويا سه بار شانه اي ديده مي شود.
ريشه : ريشه ها معمولا روي ريزومها تشكيل مي شوندو اغلب فيبري هستند.
اسپورانژ : اسپورانژها كيسه ها يا كپسولهاي توليد كننده اسپور هستند كه به يكديگر متصل شده و سور(sorus) را تشكيل مي دهند. آرايش اسپورانژها در سرخسها بسيار متنوع است. بيشترين سرخسها داراي اسپورانژهايي هستند كه در سطح زيرين فروند قرار دارند و در يك الگوي سازمان يافته كه معمولا در ارتباط با رگبرگهاست آرايش مي يابند. در بسياري از موارد، سرخسها داراي يك پوشش محافظ بر روي سور مي باشند كه ايندوزي(indusium) ناميده مي شود. اسپورها در حالت طبيعي در گروههاي چهارتايي تشكيل مي شوند. يك سرخس ممكن است ميليونها يا شايد بيليونها اسپور در طول زندگي خود توليد نمايد.
در مرحله اسپوروفيتي از طريق ميوز اسپورهاي هاپلوئيد توليد مي شوند. اسپورهابر روي زمين مي افتند و از طريق تقسيم سلولي و رشد تشكيل نوعي گامتوفيت قلبي شكل يا كليوي شكل سبز (با ابعاد 10-3 ميلي متر طول و 8-2 ميلي متر عرض) را مي دهند كه پروتال(prothallus) ناميده مي شود. گامتوفيت سرخسها با گامتوفيت گياهان دانه دار بسيار متفاوت است. پروتال فتوسنتز كننده است، تنها از يك لايه سلول تشكيل شده و داراي ريزوئيد است (ساختاري كه شبه ريشه است اما ريشه نيست وداراي سلولهاي طويلي است كه جاذب آب و مواد غذايي مي باشند). همچنين قارچهاي ميكوريزايي نيز در بدست آوردن مواد به ياري پروتال مي باشند. در سطح زيرين پروتال اندام توليدمثلي نريعني آنتريدي كه كروي و كوچك است و اندام توليد مثلي ماده يعني آركگن كه بطري شكل است تشكيل مي شوند. در درون آنتريدي آنتروزوئيد(گامت نر) توليد مي شود و از طريق شنا كردن خود را به گردن آركگن مي رساند و با ااسفر(گامت ماده) كه در درون اركگن است لقاح مي يابد.
روشهاي ديگر توليد مثل نيز در سرخسها وجود دارد. يكي از اين روشها آپوگامي است. در اين روش توليد اسپوروفيت بدون انجام لقاح صورت مي پذيرد. اين حالت بيشتر زماني اتفاق مي افتد كه گامتوفيت تحت شرايط خشك مي رويد. به عنوان مثال برخي از سرخسهايي كه در مناطق بياباني سازگار شده اند از اين شيوه توليد مثل بهره مي جويند. روش ديگر روش توليد مثل رويشي است كه در هيبريدهاي عقيم واز طريق ريزوم صورت مي پذيرد.
-
راستة تكلپهاي Poales
راستة تكلپهاي Poales مشتمل بر ⅓ همة تك لپه ايهاست. تيرههاي راستة Poales از استوا تا قطب پراكنش دارند. يكي از تيرههاي مهم اين راسته تيرة Poaceae است كه از پراكنش جهاني برخوردار است و در ساوانها و استپها به عنوان عناصر غالب موجود ميباشد. در اين راسته از گياهان مردابي تا گياهان سختترين بيابانهاي دنيا را شاهد هستيم، همينطور گياهان اين راسته بر روي طيف وسيعي از انواع خاك قابليت رويش دارند. علاوه بر اين، مهمترين اشكال زيستي شامل ليانا، اپي فيت، هيدروفيت، گياهان كوتاه و بلند و گياهان يكساله و چندساله با دورة زندگي طولاني در اين راسته وجود دارد. تنوع مهمي از نظر غناي گونهاي در ميان شاخههاي مختلف اين راسته ديده ميشود. غني ترين دودمانها از نظر گونهاي در زيستگاههايي كه داراي اقليمهاي خشك فصلي هستند يا اقليمهاي عموماً خشك نظير ساوانها و گراسلندهاي استپي رويش دارند. فاكتورهاي چندي در ايجاد غناي گونهاي دخيل هستند كه از آن جمله ميتوان به سازش با گرده افشاني به وسيلة باد، خشكي فصلي و تكامل پستانداران چراكننده اشاره كرد. توسعة گرده افشاني با باد ميتواند به عنوان نيروي محركي براي تكامل ساختارهاي توليد مثلي مشابه در شاخههاي مختلف راستة Poales مطرح باشد. خشكي فصلي نيز ممكن است ويژگيهاي مورفولوژيكي، رويشي، آناتوميكي و فيزيولوژي فتوسنتزي را شكل داده باشد.
-
گسترش گراسها
تك لپهايهاي اجدادي احتمالاً در اوايل دوران كرتاسه منشأ يافتهاند و در طول اين دوران نيز متنوع شدند. نخستين فسيلهاي مربوط به Poales به دوران Maastrichtian كرتاسه مربوط ميشود . دوران كرتاسه دوران آب و هواي گرم، بارش فراوان و مقادير بالاي دی اکسيد کربن بوده است. زمين در اين دوران به ميزان وسيعي پوشيده از جنگل بود. در اين زمان هيچ شاهدي از وجود گراسلندها يا رويشهاي وسيع باز وجود ندارد. از اينرو دسترسي به نور در گياهاني كه داراي ريشههاي كم عمق و فاقد رشد ثانويه بودند و نميتوانستند با درختان رقابت كنند نسبتاً محدود بود. احتمالاً اجداد راستة Poales در زيستگاههاي مرطوب زيست ميكردند و اغلب نيز بر روي خاكهاي فقير از نظر مواد غذايي ( حواشي جنگلها ). امروزه نيز ما شاهد حضور برخي عناصر راستة Poales در چنين زيستگاههاي مرطوبي هستيم. اما اين عناصر از نظر غناي گونهاي نسبتاً فقير هستند. از جملة اين تاگزونها ميتوان به Abolboda از تيرة Xyridaceae اشاره كرد يا گياهان تيرة Typhaceae. از طرف ديگر برخي از اعضاي پايهاي شاخة Graminid نظير Anomochlooideae، Pharoideae و Puelioideae هنوز هم در مناطق عميقاً سايهدار جنگلها زندگي ميكنند و يا Flagellaria كه به صورت Climber زيست مينمايد .
تنوع سازگار با آتشسوزي
دورة ترشياري شاهد تغييرات آب و هوايي عمده و مهمي بوده است. در طول پالئوسن و اوايل ائوسن درجه حرارت به تدريج افزايش پيدا كرد. زمين عاري از يخ بود و اقليم نيز به صورت فصلي نبود يا كمتر فصلي بود. از حدود 50 ميليون سال پيش يك روند جهاني در جهت كاهش دما ايجاد شد. دوران اوليگوسن، دوران دماهاي شديداً پايين به همراه يخبندانهاي وسيع در قطب بود ( 26-33 ميليون سال پيش ). در اين زمان ايجاد اقليم فصلي و احتمالاً رويش ساوان عاري از گراس صورت پذيرفته است. در اواسط دوران ميوسن ( 14- 24 ميليون سال پيش ) آب و هوا گرمتر و مرطوبتر ميشود و اين افزايش دما موجب از بين رفتن وسيع يخبندانهاي قطب ميشود. نهايتاً از 14 ميليون سال پيش، ايجاد زمستانهاي سرد در عرضهاي بالا و ايجاد خشكي فصلي همراه با آتشسوزيهاي منظم در عرضهاي متوسط صورت ميپذيرد. حضور وسيع گراسها به عنوان يك تركيب مهم در رويش به تقريباً 15 ميليون سال پيش، دوران ميوسن مربوط مي شود كه با استفاده از فسيلهاي گياهي و جانوري از آفريقا و آمريكاي شمالي به دست آمده است. اين گسترش ميتواند مربوط به افزايش آتشسوزي باشد كه منجر به گسترش پوشش علفي در مقايسه با پوشش چوبي شد. در آن زمان غالبيت با گراسهاي کربن۳ بود اما در 8-7 ميليون سال پيش، گراسهاي کربن۴ گسترش قابل توجهي پيدا كردند. تاگزونهاي شاخههاي Cyperid و به ميزان كمتر Xyrid هم به درون چنين زيستگاههاي باز جديدي گسترش پيدا كردند و عموماً زيستگاههاي مرطوبتر را در مقايسه با خانوادة گراسها در درون رويشهاي سازگار با آتشسوزي اشغال كردند.
-
نهاندانگان(Angiosperms)
نهاندانگان(Angiosperms) آخرين گروه بزرگ گياهان خشكي هستند كه در نمونه هاي فسيل شناسايي شده اند. منشا نهاندانگان به دوران دوم زمين شناسي، دوره كرتاسه حدود 150-140 ميليون سال پيش مربوط مي شود.مدت كوتاهي پس از ظهور اين گروه گياهي به سرعت در سرتاسر كره زمين از استوا تا قطب در هر دو نيمكره پيش روي كردندو در رويشگاههاي بسياري از اكوسيستمهاي زميني تحت شرايط اكولوژيكي مختلف مستقر گرديدند.تنوع مورفولوژيكي، اكولوژيكي و فيزيولوژيكي مشاهده شده در بين نهاندانگان در هيچ گروه گياهي ديگري مشاهده نشده است و اين گروه از نظر تنوع گونه اي متنوع ترين گروه گياهي محسوب مي شود. نهاندانگان به منظور غلبه بر شرايط غالب اكولوژيكي زيستگاه خود، انعطاف پذيريهاي تكاملي و نموي مختلفي را از خود به منصه ظهور گذاشته اند كه به عنوان نمونه مي توان از اندامهاي رويشي و زايشي متنوع و فيزيولوژي بسيار توسعه يافته در مقايسه با ديگر گروههاي گياهي دانه دار و سرخسها نام برد. بررسيهاي تكاملي نشان داده است كه موفقيت نهاندانگان ضرورتا به خاطر وجود دانه هاي حفاظت شده آنها در تخمدان نبوده بلكه بيشتر به دليل روابط همزيستي با حشرات بوده كه منجر به تكامل گرده افشاني شده است. چهار گروه عمده حشرات در گرده افشاني نهاندانگان دخالت دارند: زنبورها(Hymenoptera) ، پروانه ها و بيدها(Lepidoptera) ، مگسها (Diptera)و سوسكها(Coleoptera) .نخستين اعضاي گروههاي فوق در دوره ترياس ظاهر شدند و تنوع خود را در ژوراسيك قبل از ظهور عمومي نهاندانگان گسترش دادند.
__________________
-
خانوادهPsilotaceae
خانوادهPsilotaceae خانواده كوچكي از راسته كهنPsilotales است كه از دو جنس تشكيل شده است:
Psilotum , Tmesipteris . هر دو جنس در مناطق حاره اي و نيمه حاره اي بر روي خاكهاي غني از مواد غذايي يا به صورت اپي فيت رشد مي كنند. گياهان راسته فوق فاقد ريشه و برگ هستند شواهد نموي و مولكولي بيانگر آن است كه اين گروه احتمالا از طريق سير قهقرايي از اجداد شبه سرخس ايجاد شده اند. پسيلوفيتها به لحاظ ساختاري مشابه گياهان آوندي نخستين مي باشندو به عنوان مدلي براي فهم اكولوژي اين گياهان مورد استفاده قرار مي گيرند.
گونه مشهورجنس پسيلوتوم P.nudum است .اين گياه در آمريكاي شمالي ، كارائيب ، در طول سواحل آتلانتيك و كارولينا مي رويد و اخيرا نمونه اي از آن از جنگلهاي رامسر گزارش شده است. همچنين اين گياه در مناطق حاره اي آسيا نيز رويش دارد. علاوه بر پراكنش طبيعي اين گونه در گلخانه ها هم پرورش مي يابد. در ژاپن بيش از 100 نژاد از اين گونه توليد شده كه بعضا داراي قيمتهاي بسيار بالايي هستند. Tmesipteris در كالدوني جديد و نواحي مجاور در نيمكره جنوبي شامل استراليا و نيوزيلند مي رويد.
مورفولوژي پسيلوتوم
Psilotum از محوري افقي به نام ريزوم تشكيل شده است كه زير زميني و فاقد ريشه است. از اين ريزوم محوري هوايي با انشعابات دو شاخه اي ايجاد مي شود كه فاقد برگ است اما داراي ساختارهاي فلس مانند يا برگ مانندي به نام prophyll است كه به صورت زوجي قرار دارد و فاقد بافت آوندي است. اين ساختارها درست در زير سينانژهاي توليد كننده اسپور قرار دارند. سينانژ از 3 اسپورانژ تشكيل شده است كه در طول تكامل به يكديگر متصل شده اند و در نوك انشعابات كوتاه جانبي ايجاد مي شوند. در زمان بلوغ سينانژها شكوفا مي شوند و اسپورهاي زرديا مايل به سفيدي را آزاد مي كنند. اين اسپورها در اثر جوانه زني گامتوفيت را ايجاد خواهند كرد. گامتوفيتها بسيار كوچكند،زير زميني و ساپروفيتند و مواد غذايي مورد نياز خود را از طريق جذب مواد محلول از محيط به دست مي آورند. اين امر با واسطه قارچهايي كه در بافت گامتوفيت رشد مي كنند امكانپذير مي شود. بر روي گامتوفيت اندامهاي جنسي توليد مي شوند. آنتروزوئيد چند تاژكي است.به سمت سلول جنسي ماده حركت مي كند، تلقيح صورت مي گيرد و اسپوروفيت تشكيل مي شود. اسپوروفيت زندگي خود را به صورت يك موجود وابسته بر روي گامتوفيت والد خود نظير ديگر گياهان بدون دانه آغاز مي كند اما بر خلاف بريوفيتها اسپوروفيت به طور مستقل و جدا از والد خود در محيط زندگي مي كند. اسپوروفيت بالغ اغلب تا 30 سانتي مترو شايد بيشتر رشد مي كند. محور هوايي سبز و فتوسنتز كننده است و روزنه هايي نيز براي تبادل گاز دارد. در مقطع عرضي ساقه يك هسته مركزي از بافت آوندي(پروتواستل)وجود دارد كه معمولا لبه دار است. در اطراف بافت آوندي يك لايه سلولي به نام اندودرم وجود دارد كه حاوي سلولهاي متراكمي جهت تنظيم هدايت آب و عناصر غذايي است. در Tmesipteris ساختارهاي توليد مثلي مشابه جنس قبل است ولي داراي بخشهاي برگ مانند بزرگتري است كه هر يك، يك دسته آوندي منفرد دارد.
برچسب برای این موضوع
مجوز های ارسال و ویرایش
- شما نمی توانید موضوع جدید ارسال کنید
- شما نمی توانید به پست ها پاسخ دهید
- شما strong>نمی توانید فایل پیوست ضمیمه کنید
- شما نمی توانید پست های خود را ویرایش کنید
-
قوانین انجمن