مشاعره با اشعار خودتون

[snm68]

من خودم شخصا الان دیگه اصلا به هیچ وجه شعر نمیگم ایناهم ماله خیلی وقت پیشه !

فقط به خاطره علاقه م به شعرو حضور در این جمع شعرامو میزارم .(هرچند میدونم زیاد تعریفی ندارند)

اگه منظورتون ( راما ) هس ! اون دیگه باشگا نمیاد .( به خاطر برخی مسائل که خوده منم دلسرد کرده )

[M h b]

از این مهر جگر سوزی که بر ما تو عطا کردی

بگو کین حال و روزم را چگونه بایدم باشد ؟

[aram89]

دل ازهركس به غير از حق رها كن *** نگاهت را به سوي ماسوي كن

[snm68]

نه كــس فهميد دردم را ، نه بــاران

نه احساسي كه دل را شاد ميكرد

وليــــكن عاقــبت تنــــها سيــاهي

از اين افسرده دل هم ياد ميكـــرد

[M h b]

دارم سلامی از دلم ، بهر شما ای دوستان
جمعی شُدید همراه هم ، تشبیه کنم چون بوستان

شکرم ز اعضایی بوَد کز شعرشان این شمع را
نوری موقر باشدش ، هر لحظه اش زین دوستان

[aram89]

نازنين فرشته ام رفتنت چه زود بود *** بعدتو زندگي براي من اشك و آه دود بود

اينروزها فقط باخودم حرف مي زنم *** ياد آنروزها بخير.. روزگار عجب حسود بود !!!

[snm68]

در امتداد مبهم زردي شكســــته ام ****** ديگر كسي به ياد دلم پا نمي شــــود


آيينه هم شكست،دلم غرق درد شد ****** پشت كسي براي غمم تا نمي شود

[M h b]

در این ایام پایانی ، ز آخر سال و بارانی
دلم با نم نم باران ، شدست شاد و تو می دانی

در این محفل نبودم من ، ولی یادم ز اینجا بود
که داریدش شما بر پا ، همی با طبع روحانی

ربیع فصلی بود چون یار ، تراوش می کند اشعار
تو این را چون رهی پندار ، که باشد روح را جانی

[aram89]

باد آن بهار و جويبار خوش .....

ياد آن مسير وكوهسار خوش.....

ياد ميوه هاي ترش وجنگل تمشك....

يادبوي ياس وعطربيدمشك خوش....

[M h b]

شیشه ی عمر مرا بار فراقی چون بود
نتوانست تمحل به پیامی دارد


بی درنگ ناله برآورد و به آهی بشکست
شیشه بشکسته کجا خاک نگه می دارد ؟