بالا
 تعرفه تبلیغات




 دانلود نمونه سوالات نیمسال دوم 93-94 پیام نور

 دانلود نمونه سوالات آزمونهای مختلف فراگیر پیام نور

صفحه 3 از 10 اولیناولین 12345 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 از مجموع 92

موضوع: مجموعه اشعار هوشنگ ابتهاج

  1. #21
    mahdi271 آواتار ها
    • 3,305

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته تالار زبان و ادبیات فارسی
    تاریخ عضویت
    Jul 2009
    محل تحصیل
    رشت
    شغل , تخصص
    دانشجو
    رشته تحصیلی
    عمران
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    زمین

    زین پیش شاعران ثناخوان که چشم شان
    در سعد و نحس طالع و سیر ستاره بود
    بس نکته های نغز و سخنهای پرنگار
    گفتند در ستابش این گنبد کبود
    اما زمین که بیشتر از هر چه در جهان
    شایسته ستایش و تکریم آدمی ست
    گمنام و ناشناخته و بی سپاس ماند
    ای مادر ای زمین
    امروز این منم که ستایشگر توام
    از توست ریشه و رگ و خون و خروش من
    فرزند حقگزار تو و شکر توام
    بس روزگار گشت و بهار و خزان گذشت
    تو ماندی وگشادگی بی کرانه ات
    طوفان نوح هم نتوانست شعله کشت
    از آتش گداخته جاودانه ات
    هر پهلوان به خک رسیده ست گرده اش
    غیر از تو ای زمین که در این صحنه ستیز
    ماندی به جای خویش
    پیوسته زورمند و گرانسنگ و استوار
    فرزند بدسگالی اگر چون حرامیان
    بی حرمت تو تاخت
    هرگز تهی نشد دلت از مهر مادری
    با جمله ناسپاسی فرزند شناخت
    آری زمین ستایش و تکریم را سزاست
    از اوست هر چه هست در این پهن بارگاه
    پروردگان دامن و گهواره وی اند
    سهراب پهلوان و سلیمان پادشاه
    ای بس که تازیانه خونین برق و باد
    پیچیده دردنک
    بر گرده زمین
    ای بس که سیل کف به لب آورده عبوس
    جوشیده سهمنک بر این خک سهمگین
    زان گونه مرگبار که پنداشتی دریغ
    دیگر زمین همیشه تهی مانده از حیات
    اما زمین همیشه همان گونه سخت پشت
    بیرون کشیده تن
    از زیر هر بلا
    و آغوش بازکرده به لبخند آفتاب
    زرین و پرسخاوت و سرسبز و دلگشا
    بگذار چون زمین
    من بگذرانم شب طوفان گرفته را
    آنگه به نوش خند گهربار آفتاب
    پیش تو گسترم همه گنج نهفته را

  2. #22
    mahdi271 آواتار ها
    • 3,305

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته تالار زبان و ادبیات فارسی
    تاریخ عضویت
    Jul 2009
    محل تحصیل
    رشت
    شغل , تخصص
    دانشجو
    رشته تحصیلی
    عمران
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    در هفت آسمان جو نداری ستاره ای
    ای دل کجا روی که بود راه چاره ای
    حالی نماند تا بزنی فالی ای رفیق
    خیری کجاست تا بکنی استخاره ای؟
    هر پاره ی دلم لب زخمی ست خون فشان
    جز خون چه می رود ز دل پاره پاره ای
    از موج خیز حادثه ها مأمنی نماند
    کشتی کجا برم به امید کناره ای
    دیدار دلفروز تو عمر دوباره بود
    اینک شب جدایی و مرگ دوباره ای
    از چین ابروی تو دلم شور می زند
    کاین تیغ کج به خون که دارد اشاره ای
    گر نیست تاب سوختنت گرد ما مگرد
    کآتش زند به خرمن هستی شراره ای
    در بحر ما هر آینه جز بیم غرق نیست
    آن به کزین میانه بگیری کناره ای
    ای ابر غم ببار و دل از گریه باز کن
    ماییم و سرگذشت شب بی ستاره ای

  3. #23
    mahdi271 آواتار ها
    • 3,305

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته تالار زبان و ادبیات فارسی
    تاریخ عضویت
    Jul 2009
    محل تحصیل
    رشت
    شغل , تخصص
    دانشجو
    رشته تحصیلی
    عمران
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    بگردید ، بگردید ، درین خانه بگردید
    دراین خانه غریبند ، غریبانه بگردید

    یکی مرغ چمن بود که جفت دل من بود
    جهان لانه ی او نیست پی لانه بگردید

    یکی ساقی مست است پس پرده نشسته ست
    قدح پیش فرستاد که مستانه بگردید

    یکی لذت مستی ست ، نهان زیر لب کیست ؟
    ازین دست بدان دست چو پیمانه بگردید

    یکی مرغ غریب است که باغ دل من خورد
    به دامش نتوان یافت ، پی دانه بگردید

    نسیم نفس دوست به من خورد و چه خوشبوست
    همین جاست ، همین جاست ، همه خانه بگردید

    نوایی نشنیده ست که از خویش رمیده ست
    به غوغاش مخوانید ، خموشانه بگردید

    سرشکی که بر آن خاک فشاندیم بن تاک
    در این جوش خروش است ، به خمخانه بگردید

    چه شیرین و چه خوشبوست ، کجا خوابگه اوست ؟
    پی آن گل پر نوش چو پروانه بگردید

    بر آن عقل بخندید که عشقش نپسندید
    در این حلقه ی زنجیر چو دیوانه بگردید

    درین کنج غم آباد نشانش نتوان دید
    اگر طالب گنجید به ویرانه بگردید

    کلید در امید اگر هست شمایید
    درین قفل کهن سنگ چو دندانه بگردید

    رخ از سایه نهفته ست ، به افسون که خفته ست ؟
    به خوابش نتوان دید ، به افسانه بگردید

    تن او به تنم خورد ، مرا برد ، مرا برد
    گرم باز نیاورد ، به شکرانه بگردید

  4. #24
    mahdi271 آواتار ها
    • 3,305

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته تالار زبان و ادبیات فارسی
    تاریخ عضویت
    Jul 2009
    محل تحصیل
    رشت
    شغل , تخصص
    دانشجو
    رشته تحصیلی
    عمران
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    دل تنگم

    من آن ابرم که می خواهد ببارد
    دل تنگم هوای گریه دارد
    دل تنگم غریب این در و دشت
    نمی داند کجا سر می گذارد

  5. #25
    mahdi271 آواتار ها
    • 3,305

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته تالار زبان و ادبیات فارسی
    تاریخ عضویت
    Jul 2009
    محل تحصیل
    رشت
    شغل , تخصص
    دانشجو
    رشته تحصیلی
    عمران
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    فریاد که از عمر جهان هر نفسی رفت
    دیدیم کزین جمع پراکنده کسی رفت
    شادی مکن از زادن و شیون مکن از مرگ
    زین گونه بسی آمد و زان گونه بسی رفت!
    آن طفل که چون پیر از این قافله درماند
    وان پیر که چون طفل به بانگ جرسی رفت!
    از پیش و پس قافله ی عمر میاندیش
    گه پیشروی طی شد و گه بازپسی رفت
    ما همچو خسی بر سر دریای وجودیم
    دریاست! چه سنجد که بر این موج خسی رفت
    رفتی و فراموش شدی از دل دنیا
    چون ناله ی مرغی که زیاد قفسی رفت!
    رفتی و غم آمد به سر جای تو ای داد!
    بیدادگری آمد و فریاد رسی رفت
    این عمر سبک سایه ی ما بسته به آهیست!
    دودی ز سر شمع پرید و نفسی رفت!

  6. #26
    mahdi271 آواتار ها
    • 3,305

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته تالار زبان و ادبیات فارسی
    تاریخ عضویت
    Jul 2009
    محل تحصیل
    رشت
    شغل , تخصص
    دانشجو
    رشته تحصیلی
    عمران
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    بسترم

    صدف خالی یک تنهایی است

    وتو چون مروارید

    گردن اویز کسان دگری

  7. #27
    mahdi271 آواتار ها
    • 3,305

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته تالار زبان و ادبیات فارسی
    تاریخ عضویت
    Jul 2009
    محل تحصیل
    رشت
    شغل , تخصص
    دانشجو
    رشته تحصیلی
    عمران
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    سراب

    عمری به سر دویدم در جست وجوی یار
    جز دسترس به وصل ویم آرزو نبود
    دادم در این هوس دل دیوانه را به باد
    این جست و جو نبود
    هر سو شتافتم پی آن یار ناشناس
    گاهی ز شوق خنده زدم گه گریستم
    بی آنکه خود بدانم ازین گونه بی قرار
    مشتاق کیستم
    رویی شکست چون گل رویا و دیده گفت
    این است آن پری که ز من می نهفت رو
    خوش یافتم که خوش تر ازین چهره ای نتافت
    در خواب آرزو
    هر سو مرا کشید پی خویش دربدر
    این خوشپسند دیده زیباپرست من
    شد رهنمای این دل مشتاق بی قرار
    بگرفت دست من
    و آن آرزوی گم شده بی نام و بی نشان
    در دورگاه دیده من جلوه می نمود
    در وادی خیال مرا مست می دواند
    وز خویش می ربود
    از دور می فریفت دل تشنه مرا
    چون بحر موج می زد و لرزان چو آب بود
    وانگه که پیش رفتم با شور و التهاب
    دیدم سراب بود
    بیچاره من که از پس این جست و جو هنوز
    می نالد از من این دل شیدا که یار کو ؟
    کو آن که جاودانه مرا می دهد فریب ؟
    بنما کجاست او......

  8. #28
    mahdi271 آواتار ها
    • 3,305

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته تالار زبان و ادبیات فارسی
    تاریخ عضویت
    Jul 2009
    محل تحصیل
    رشت
    شغل , تخصص
    دانشجو
    رشته تحصیلی
    عمران
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    دل چون توان بریدن ازو مشکل است این
    آهن که نیست جان من آخر دل است این
    من می شناسم این دل مجنون خویش را
    پندش مگوی که بی حاصل است این
    جز بند نیست چاره ی دیوانه و حکیم
    پندش دهد هنوز ، عجب عاقل است این
    گفتم طبیب این دل بیمار آمده ست
    ای وای بر من و دل من ، قاتل است این
    منت چرا نهیم که بر خاک پای یار
    جانی نثار کردم و ناقابل است این
    اشک مرا بدید و بخندید مدعی
    عیبش مکن که از دل ما غافل است این
    پندم دهد که سایه درین غم صبور باش
    در بحر غرقه ام من و بر ساحل است این

  9. #29
    mahdi271 آواتار ها
    • 3,305

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته تالار زبان و ادبیات فارسی
    تاریخ عضویت
    Jul 2009
    محل تحصیل
    رشت
    شغل , تخصص
    دانشجو
    رشته تحصیلی
    عمران
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    پرواز خاكستر

    به جز باد سحرگاهي كه شد دمساز خاكستر
    كه هر دم مي گشايد پرده اي از راز خاكستر

    به پاي شعله رقصيدند وخوش دامن كشان رفتند
    كسي زان جمع جمع دست افشان نشددمساز خاكستر

    تو پنداري هزاران ني در آتش كرده انداين جا
    چه خوش پر سوز مينالد زهي آواز خاكستر

    سمندرها در آتش ديدي و چون باد بگذشتي
    كنون در تسخير عشق بين پرواز خاكستر

    هنوز اين كنده را روياي رنگين بهاران است
    خيال گل نرفت از طبع آتشباز خاكستر

    من و پروانه را ديگر به شرح وقصه حاجت نيست
    حديث هستي ما بشنو از ايجاز خاكستر

    چه بس افسانه هاي آتشينم هست و خاموشم
    كه بانگي بر نيايد از دهان باز خاكستر

  10. #30
    mahdi271 آواتار ها
    • 3,305

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته تالار زبان و ادبیات فارسی
    تاریخ عضویت
    Jul 2009
    محل تحصیل
    رشت
    شغل , تخصص
    دانشجو
    رشته تحصیلی
    عمران
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    هواي آمدنت ديشبم به سر ميزد
    نيامدي كه ببيني دلم چه پر ميزد

    به خواب رفتم و نيلوفري بر آب شكفت
    خيال روي تو نقشي به چشم تر ميزد

    شراب لعل تو ميديدم و دلم ميخواست
    هزار وسوسه ام چنگ در جگر ميزد

    زهي اميد كه كامي از آن دهان مي جست
    زهي خيال كه دستي در آن كمر ميزد

    دريچه اي به تماشاي باغ وا ميشد
    دلم چو مرغ گرفتار بال و پر ميزد

    تمام شب به خيال تو رفت و ميديدم
    كه پشت پرده اشكم سپيده سر ميزد

صفحه 3 از 10 اولیناولین 12345 ... آخرینآخرین

برچسب برای این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمی توانید موضوع جدید ارسال کنید
  • شما نمی توانید به پست ها پاسخ دهید
  • شما نمی توانید فایل پیوست ضمیمه کنید
  • شما نمی توانید پست های خود را ویرایش کنید
  •