بالا
 تعرفه تبلیغات




 دانلود نمونه سوالات نیمسال دوم 93-94 پیام نور

 دانلود نمونه سوالات آزمونهای مختلف فراگیر پیام نور

صفحه 3 از 3 اولیناولین 123
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 27 از مجموع 27

موضوع: دفتر پروانه ات خواهم ماند؛ مریم حیدر زارده

  1. #21
    mahdi271 آواتار ها
    • 3,305

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته تالار زبان و ادبیات فارسی
    تاریخ عضویت
    Jul 2009
    محل تحصیل
    رشت
    شغل , تخصص
    دانشجو
    رشته تحصیلی
    عمران
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    بعد دیدار تو

    تو مثل راز پاییزی و من رنگ زمستانم
    چگونه دل اسیرت شد قسم به شب نمی دانم
    تو مثل
    شمعدانی ها پر از رازی و زیبایی
    و من در پیش چشمان تو مشتی خک گلدانم
    تو دریای ترینی آبی و آرام و بی پایان
    و من موج گرفتاری اسیر دست طوفانم
    تو مثل آسمانی مهربان و آبی و شفاف
    و من در آرزوی قطره های پک بارانم
    نمی دانم چه باید کرد با این روح آشفته
    به فریادم برس ای عشق من امشب پریشانم
    تو دنیای منی بی انتها و سکت و سرشار
    و من تنها در این دنیای دور از غصه مهمانم
    تو مثل مرز احساسی قشنگ و دور و نامعلوم
    و من در حسرت دیدار چشمت رو به پایانم
    تو مثل مرهمی بر بال بی جان کبوتر
    و من هم یککبوتر تشنه باران درمانم
    بمان امشب کنار لحظه های بی قرار من
    ببین با تو چه رویایی ست رنگ شوق چشمانم
    شبی یک شاخه نیلوفر به دست آبیت دادم
    هنوز از عطر دستانت پر از شوق است دستانم
    تو فکر خواب گلهایی که یک شب باد ویران کرد
    و من خواب ترا می بینم و لبخند پنهانم
    تو مثل لحظه ای هستی که باران تازه می گیرد
    و من مرغی که از عشقت فقط بی تاب و حیرانم
    تو می ایی و من گل می دهم در سایه چشمت
    و بعد از تو منم با غصه های قلب سوزانم
    تو مثل چشمه اشکی که از یک ابر می بارد
    و من تنها ترین نیلوفر رو به گلستانم
    شبست و نغمه مهتاب و مرغان سفر کرده
    و شاید یک مه کمرنگ از شعری که می خوانم
    تمام آرزوهایم زمانی سبز میگردد
    که تو یک شب بگویی دوستم داری تو می دانم
    غروب آخر شعرم پر از آرامش دریاست
    و من امشب قسم خوردم تر ا هرگز نرنجانم
    به جان هر چه عاشق توی این دنیای پر غوغاست
    قدم بگذار روی کوچه های قلب ویرانم
    بدون تو شبی تنها و بی فانوس خواهم مرد
    دعا کن بعد دیدار تو باشد وقت پایانم

  2. #22
    mahdi271 آواتار ها
    • 3,305

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته تالار زبان و ادبیات فارسی
    تاریخ عضویت
    Jul 2009
    محل تحصیل
    رشت
    شغل , تخصص
    دانشجو
    رشته تحصیلی
    عمران
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    بین آدم ها


    ه قدر فاصله اینجاست بین آدمها
    چه قدر عاطفه تنهاست بین آدمها
    کسی به حال شقایق دلش نمی سوزه
    و او هنوز شکوفاست بین آدمها
    کسی به خاطر پروانه ها نمی میرد
    تب غرور چه بالاست بین آدمها
    و از صدای شکستن کسی نمی شکند
    چه قدر سردی و غوغاست بین آدمها
    میدان کوچه دل ها فقط زمستانست
    هجوم ممتد سرماست بین آدمها
    ز مهربانی دل ها دگر سراغی نیست
    چه قدر قحطی رویاست بین آدمها
    کسی به نیست دل ها دعا نمی خواند
    غروب زمزمه پیداست بین آدمها
    و حال اینه را هیچ کسی نمی پرسد
    همیشه غرق مداراست بین آدمها
    غریب گشتن احساس درد سنگینی ست
    و زندگی چه غم افزاست بین آدمها
    مگر که کلبه دل ها چه قدر جا دارد
    چه قدر راز و معماست بین آدمها
    چه ماجرای عجیبی ست این تپیدن دل
    و اهل عشق چه رسواست بین آدمها
    چه می شود همه از جنس آسمان باشیم
    طلوع عشق چه زیباست بین آدمها
    میان این همه گلهای سکن اینجا
    چه قدر پونه شکیباست بین آدمها
    تمام پنجره ها بی قرار بارانند
    چه قدر خشکی و صحراست بین آدمها
    و کاش صبح ببینم که باز مثل قدیم
    نیاز و مهر و تمناست بین آدمها
    بهار کردن دل ها چه کار دشواریست
    و عمر شوق چه کوتاست بین آدمها
    میان تک تک لبخندها غمی سرخ ست
    و غم به وسعت یلداست بین آدمها
    به خاطر تو سرودم چرا که تنها تو
    دلت به وسعت دریاست بین آدمها

  3. #23
    mahdi271 آواتار ها
    • 3,305

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته تالار زبان و ادبیات فارسی
    تاریخ عضویت
    Jul 2009
    محل تحصیل
    رشت
    شغل , تخصص
    دانشجو
    رشته تحصیلی
    عمران
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    ماجرای یک عشق

    به روی گونه تابیدی و رفتی
    مرا با عشق سنجیدی و رفتی
    تمام هستی ام نیلوفری بود
    تو هستی مرا چیدی و رفتی
    کنار اتظارت تا سحر گاه
    شبی همپای پیچک ها نشستم
    تو از راه آمدی با ناز و آن وقت تمنای مرا دیدی و رفتی
    شبی از عشق تو با پونه گفتم
    دل او هم برای قصه ام سوخت
    غم انگیزست توشیداییم را
    به چشم خویش فهمیدی و رفتی
    چه باید کرد این هم سرنوشتی ست
    ولی دل رابه چشمت هدیه کردم
    سر راهت که می رفتی تو آن را به یک پروانه بخشیدی و رفتی
    صدایت کردم از ژرفای یک یاس
    به لحن آب نمنک باران
    نمی دانم شنیدی برنگشتی
    و یا این بار نشنیدی و رفتی
    نسیم از جاده های دور آمد
    نگاهش کردم و چیزی به من نگفت
    توو هم در انتظار یک بهانه
    از این رفتار رنجیدی و رفتی
    عجب دریای غمنکی ست این عشق
    ببین با سرنوشت من چها کرد
    تو هم این رنجش خکستری را
    میان یاد پیچیدی و رفتی
    تمام غصه هایم مقل باران
    فضای خاطرم را شستشو داد
    و تو به احترام این تلاطم
    فقط یک لحظه باریدی و رفت ی
    دلم پرسید از پروانه یک شب
    چرا عاشق شدی در عجیبی ست
    و یادم هست تو یک بار این را
    ز یک دیوانه پزسیدی و رفتی
    تو را به جان گل سوگند دادم
    فقط یک شب نیازم را ببینی
    ولی در پاسخ این خواهش من
    تو مثل غنچه خندید و رفتی
    دلم گلدان شب بو های رویا ست
    پر است از اطلسی های نگاهت
    تو مثل یک گل سرخ وفادار
    کنار خانه روییدی و رفتی
    تمام بغض هایم مثل یک رنج
    شکست و قصه ام در کوچه پیچید
    ولی تو از صدای این شکستن
    به جای غصه ترسیدی و رفتی
    غروب کوچه های بی قراری
    حضور روشنی را از تو می خواست
    تو یک آن آمدی این روشنی را
    بروی کوچه پاشیدی و رفتی
    کنار من نشتی تا سپیده
    ولی چشمان تو جای دگر بود
    و من می دانم آن شب تا سحرگاه
    نگارن را پرستیدی و رفتی
    نمی دانم چه می گویند گل ها
    خدا می داند و نیلوفر و عشق
    به من گفتند گل ها تا همیشه
    تو از این شهر کوچیدی و رفتی
    جنون در امتداد کوچه عشق
    مرا تا آسمان با خودش برد
    و تو در آخرین بن بست این راه
    مرا دیوانه نامیدی و رفتی
    شبی گفتی نداری دوست من را
    نمی دانی که من ن شب چه کردم
    خوشا بر حال آن چشمی که آن را
    به زیبایی پسندیدی و رفتی
    هوای آسمان دیده ابریست
    پر از تنهایی نمنک هجرت
    تو تا بیراهه های بی قراری
    دل من را کشانیدی و رفتی
    پریشان کردی و شیدا نمودی
    تمام جاده های شعر من را
    رها کردی شکستی خرد گشتم
    تو پایان مرا دیدی و رفتی

  4. #24
    mahdi271 آواتار ها
    • 3,305

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته تالار زبان و ادبیات فارسی
    تاریخ عضویت
    Jul 2009
    محل تحصیل
    رشت
    شغل , تخصص
    دانشجو
    رشته تحصیلی
    عمران
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    من تو رو می خوام اونا رو نمی خوام

    عطر زرد گل یاس رو نمی خوام
    نمره ی بیست کلاسو نمی خوام
    من فقط واسه چش تو جون می دم
    عاشقای بی حواسو نمی خوام
    من تو رو می خوام اونارو نمی خوام
    نفسم تویی هوارو نمی خوام
    عشق رو نقطه ی جوشو نمی خوام
    دوره گرد گل فروشو نمی خوام
    اونی که چشاش به رنگ عسله
    مجنون خونه به دوشو نمی خوام
    من تو رو می خوام اونارو نمی خوام
    نفسم تویی هوارو نمی خوام
    من کسی با قد رعنا نمی خوام
    چشای درشت و گیرا نمی خوام
    دوس دارم قایق سواری رو ، ولی
    جز تو از هیچ کسی دریا نمی خوام
    من تو رو می خوام اونا رو نمی خوام
    نفسم تویی هوارو نمی خوام
    موهای خیلی پریشون نمی خوام
    آدم زیادی مجنون نمی خوام
    می دونی چشم منو گرفتی و
    جز تو هیچی از خدامون نمی خوام
    من تو رو می خوام اونا رو نمی خوام
    نفسم تویی هوا رو نمی خوام
    چشم شرقی سیاهو نمی خوام
    صورتای مثل ماهو نمی خوام
    آخه وقتی تو تو فکر من باشی
    حق دارم بگم گناهو نمی خوام
    من تو رو می خوام اونا رو نمی خوام
    نفسم تویی هوا رو نمی خوام
    حرفای نقره ای رنگ رو نمی خوام
    او دو تا چشم قشنگو نمی خوام
    حتی اون که بلده شکار کنه
    صاحب تیر و تفنگو نمی خوام
    من تو رو می خوام اونا رو نمی خوام
    نفسم تویی هوا رو نمی خوام
    شعرای ساده و تازه نمی خوام
    اونکه می گه اهل سازه نمی خوام
    من دلم می خواد تو رو داشته باشم
    واسه ی اینم اجازه نمی خوام
    من تو رو می خوام اونا رو نمی خوام
    نفسم تویی هوا رو نمی خوام
    سفر دور جهانو نمی خوام
    رنگای رنگین کمانو نمی خوام
    لحظه و ساعت عمر من تویی
    تو که نیستی من زمانو نمی خوام
    من تو رو می خوام اونا رو نمی خوام
    نفسم تویی هوا رو نمی خوام
    فالای جور واجور رو نمی خوام
    نامه های راه دور و نمی خوام
    واسه چی برم ستاره بچینم
    ماه من تویی که نور و نمی خوام
    من تو رو می خوام اونا رو نمی خوام
    نفسم تویی هوا رو نمی خوام
    آذر و خرداد و تیر نمی خوام
    آدمای سر به زیر نمی خوام
    من خودم تو چشم تو زندونیم
    حق دارم بگم ، اسیرو نمی خوام
    من تو رو می خوام اونا رو نمی خوام
    نفسم تویی هوا رو نمی خوام
    حرف خیلی عاشقونه نمی خوام
    دل رسوا و دیوونه نمی خوام
    یا تو ، یا هیچکس دیگه به خدا
    خدا هم خودش می دونه ،نمی خوام
    خرداد و اردی بهشت و نمی خوام
    بی تو من این سرنوشتو نمی خوام
    یکی پرسید اگه آخرش نشه
    حتی این خیال زشتو نمی خوام
    من تو رو می خوام اونا رو نمی خوام
    نفسم تویی هوا رو نمی خوام
    بی تو چیزی از این عالم نمی خوام
    تو فرشته ای من آدم نمی خوام
    می دونی خیلی زیادی واسه من
    همیشه عادتمه ،کم نمی خوام
    من تو رو می خوام اونا رو نمی خوام
    نفسم تویی هوا رو نمی خوام
    من و باش شعر و نوشتم واسه کی
    تویی که گفتی شما رو نمی خوام

  5. #25
    mahdi271 آواتار ها
    • 3,305

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته تالار زبان و ادبیات فارسی
    تاریخ عضویت
    Jul 2009
    محل تحصیل
    رشت
    شغل , تخصص
    دانشجو
    رشته تحصیلی
    عمران
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    صبورم هنوز

    ز چشمت اگر چه که دورم هنوز
    پر از اوج و عشق و غرورم هنوز
    ااگر غصه بارید از ماه و سال
    به یاد گرشته صبورم هنوز
    شکستند اگر قاب یاد مرا
    دل شیشه دارم بلورم هنوز
    سفر چاره ی دردهایم نشد
    پر از فکر راه عبورم هنوز
    ستاره شدن کار سختی نبود
    گرشتم ولی غرق نورم هنوز
    پر از خاطرات قشنگ توام
    پر از یاد و شوق و مرورم هنوز
    ترا گم نکردم خودت گم شدی
    من شیفته با تو جورم هنوز
    اگر جنگ با زندگی ساده نیست
    در این عرصه مردی جسورم هنوز
    اگر کوک ماهور با ما نساخت
    پر از نغمه ی پک و شورم هنوز
    قبول است عمر خوشی ها کم است
    ولی با توام پس صبورم هنوز

  6. #26
    mahdi271 آواتار ها
    • 3,305

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته تالار زبان و ادبیات فارسی
    تاریخ عضویت
    Jul 2009
    محل تحصیل
    رشت
    شغل , تخصص
    دانشجو
    رشته تحصیلی
    عمران
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    من نباشم

    من نباشم کی تو رؤیا ، موهاتو ناز می کنه ؟
    کی با بالای شکسته با تو پرواز می کنه ؟
    راس بگو من که نباشم اخمای پیشونیتو
    کی میاد دونه دونه با حوصله باز می کنه ؟
    من نباشم کی می شینه تا سحر بالای سرت ؟
    کی میاد برداره اشکو از رو چشمای ترت ؟
    من نباشم کی میاد موقع رفتن اشکاشو
    می کنه بدرقه ی راه بلند سفرت ؟
    من نباشم کی گلای خواهشت رو آب میده ؟
    کی به فریادت با حس عاشقی جواب می ده ؟
    راس بگو به غیر من کدوم دیوونه ای میاد
    واسه هر اشاره کردنت دو تا کتاب می ده ؟
    من نباشم کی میاد با خواهش و با التماس
    با یه عالم گل ارکیده و کلی گل یاس
    منت چشماتو می کشه فقط به این امید
    که بهش بگی برو ، شعرای تو پر از خطاس
    من نباشم کی میاد ناز نگاتو می خره ؟
    کی میاد دنبال تو تو رو تا خورشید می بره ؟
    من نباشم کی میگه همیشه حقا با توا ؟
    واسه ی خاطر تو جون می ده پشت پنجره
    من نباشم کی می باره تو زمون تشنگیت ؟
    کی می خواد تو رو مث من تو تموم زندگیت ؟
    من نباشم کی با چشمای تو سازشش می شه ؟
    با تموم مهربونی و غم و دیوونگیت
    من نباشم کی واسه خوابت لالایی می خونه ؟
    تو تو هر هوایی باشی ، باز تو دنیات می مونه ؟
    من نباشم کی بهت می گه بازم عاشقتم ؟
    اگه حتی دلمو بشکنه و برنجونه
    من نباشم کی تحمل می کنه کار تو رو ؟
    با رقیب گشتنا و اذیت و آزار تو رو
    تو خودت داور میدون شو بگو من نباشم
    کیه که جواب نده تلخی رفتار تو رو ؟
    من نباشم کی برات قصه می گه تا بخوابی ؟
    کی میاد سراغ رؤیات تو شبای مهتابی ؟
    من نباشم کی بیداره تا تو خوابت ببره ؟
    کی قایم می شه لای ابرا که راحت بتابی ؟
    من نباشم کی کلافت می کنه با سوالاش ؟
    کی تو رو بهم می ریزه ، با بیان خیالاش ؟
    ولی بی انصافیه ،اینم بگم ، من نباشم
    کی تو نامه جای اسمت ماهو می ذاره بالاش ؟
    من نباشم کی تو هر چیزی بگی گوش می کنه ؟
    کی به خاطر تو دنیا رو فراموش می کنه ؟
    من نمی گم تو بگو که کی زمون قهر تو
    همه ی مردم دنیا رو سیاپوش می کنه ؟
    من نباشم کی تو رؤیا درو روت وا می کنه ؟
    هر چی که گم می کنی یه جوری پیدا می کنه
    واسه ی من افتخاره ، نگی منت می ذاره
    ولی که اندازه ی من ، زیبا زیبا می کنه ؟
    من نباشم کی به مرغ عشق تو دونه می ده ؟
    کی به طاووس قشنگ آرزوت لونه می ده ؟
    کی به اون سری که توش عشق یه آدم دیگس
    با نهایت جنون و عاشقی شونه می ده ؟
    من نباشم کی واست حرفای رنگی می زنه ؟
    دیگه کی حرف چش به اون قشنگی می زنه ؟
    کی میاد به جای طرحای قدیمی و زیاد
    روی نامه طرح برگ توت فرنگی می زنه ؟
    من نباشم کی میاد انقدر برات دعا کنه ؟
    هر چی برگردونی رو تو ، باز تو رو صدا کنه
    کیه که بدونه دیشب با رقیبش بودی و
    انقد عاشقت باشه ، بازم بهت نگاه کنه ؟
    من نباشم می دونم تو استراحت می کنی
    اولش ساده به این نبودن عادت می کنی
    اما وقتی فهمیدی راس راسی عاشقت بودم
    نمی گی اما یه کم ، احساس غربت می کنی
    من نباشم اگه حس کردی یه کم غریب شدی
    از یه عاشق یا یه شمع سوخته بی نصیب شدی
    بنویس رو کاغذ و بده دس باد بیاره
    بنویس فقط تویی ، چون دیگه بی رقیب شدی
    من میام گذشته رو می دم دس آب روون
    بعدشم با التماس بهت می گم دیگه بمون
    اگه پای کسی تو زندگی ما وا نشه
    می تونیم با هم بریم تا هفت تا شهر آسمون
    من نباشم یه روز امتحان کن و بگو چی شد
    اگه امتحان می کردی تو ، چه قد چیزا می شد
    بعد امتحان اگه یه وقت کسی بود مث من
    نشونم بده بگو شاگرد اولت کی شد ؟
    من نباشم می دنم فکر می کنی خود خواهیه
    ولی این حقیقته ، قصه آب و ماهیه
    هیچ کسی نمی تونه انقد دوست داشته باشه
    عشق من یه عشق آسمونی و الهیه
    من نباشم ولی نه ، باید خودت بگی بیا
    تو باید فرقی بذاری میون عاشقیا
    دیگه ما تو عصرمون لیلی و مجنون نداریم
    قلبامون سنگی شدن ، رنگ دلامونم سیا
    من نباشم به خدا قدر تو رو نمی دونن
    دوس دارن باهات بسازن و لیکن نمی تونن
    من می رم تا که نباشم ولی یک چیزو بدون
    اونا هیچ کدومشون آخر باهات نمی مونن

  7. #27
    mahdi271 آواتار ها
    • 3,305

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته تالار زبان و ادبیات فارسی
    تاریخ عضویت
    Jul 2009
    محل تحصیل
    رشت
    شغل , تخصص
    دانشجو
    رشته تحصیلی
    عمران
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    یک حقیقت تلخ

    یه نفر خوابش میاد و واسه ی خواب جا نداره
    یه نفر یه لقمه نون برای فردا نداره
    یه نفر می شینه و اسکناساشو می شمره
    می خواد امتحان کنه که تا داره یا نداره
    یه نفر از بس بزرگه خونشون گم می شه توش
    اون یکی اتاقشون واسه همه جا نداره
    بابا می خواد واسه دخترش عروسک بخره
    انتخابم می کنه ، پولشو اما نداره
    یکی دفترش پر از نقاشی و خط خطیه
    اون یکی مداد برای آب و بابا نداره
    یکی ویلای کنار دریاشون قصره ولی
    اون یکی حتی تو فکرش آب دریا نداره
    یکی بعد مدرسه توپ چهل تیکه می خواد
    مامانش میگه اینا گرونه اینجا نداره
    یه نفر تولدش مهمونیه ،همه میان
    یکی تقویم واسه خط زدن رو روزا نداره
    یکی هر هفته یه روز پزشکشون میاد خونش
    یکی داره می میره ، خرج مداوا نداره
    یکی انشاشو می ده توی خونه صحیح کنن
    یکی از بر شده درد و ، دیگه انشا نداره
    یه نفر می ارزه امضاش به هزار تا عالمی
    یکی بعد عمری رنج و زحمت امضا نداره
    تو کلاس صحبت چیزی می شه که همه دارن
    یکی می پرسه آخه چرا مال ما نداره
    یکی دوس داره که کارتون ببینه اما کجا
    یکی انقد دیده که میل تماشا نداره
    یکی از واحدای بالای برجشون می گه
    یکی اما خونشون اتاق بالا نداره
    یکی جای خاله بازی کلاس شنا می ره
    یکی چیزی واسه نقاشی ابرا نداره
    یکی پول نداره تا دو روز به شهرشون بره
    یکی طاقت واسه ی صدور ویزا نداره
    یکی فکر آخرین رژیمای غذاییه
    یکی از بس که نخورده شب و روز نا نداره
    یکی از بس شومینه گرمه می افته از نفس
    یکی هم برای گرمای دساش ها نداره
    دخترک می گه خدا چرا ما .... مادرش می گه
    عوضش دخترکم ، او خونه لیلا نداره
    یه نفر تمام روزاش پر رنج و سختیه
    هیچ روزیش فرقی با روزای مبادا نداره
    یکی آزمایش نوشتن واسش ،اما نمی ره
    می گه نزدیکیای ما آزمایشگا نداره
    بچه ای که تو چراغ قرمزا می فروشه گل و
    مگه درس و مشق و شور و شوق و رؤیا نداره
    یه نفر تمام روزا و شباش طولانیه
    پس دیگه نیازی به شبای یلدا نداره
    یاد اون حقیقت کلاس اول افتادم
    دارا خیلی چیزا داره ولی سارا نداره
    راستی اسمو واسه لمس بهتر قصه می گم
    ملیکا چه چیزایی داره که رعنا نداره ؟
    بعضی قلبا ولی دنیایی واسه خودش داره
    یه چیزایی داره توش که توی دنیا نداره
    همیشه تو دنیا کلی فرق بین آدما
    این یه قانون شده و دیروز و حالا نداره
    خدا به هر کسی هر چیزی دلش می خواد بده
    همه چی دست اونه ،ربطی به شعرا نداره
    آدما از یه جا اومدن ، همه می رن یه جا
    اون جا فرقی میون فقیر و دارا نداره
    کاش یه روزی بشه که دیگه نشه جمله ای ساخت
    با نمی شه ، با نمی خوام ،با نشد ، با نداره

صفحه 3 از 3 اولیناولین 123

برچسب برای این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمی توانید موضوع جدید ارسال کنید
  • شما نمی توانید به پست ها پاسخ دهید
  • شما نمی توانید فایل پیوست ضمیمه کنید
  • شما نمی توانید پست های خود را ویرایش کنید
  •