بالا
 تعرفه تبلیغات




 دانلود نمونه سوالات نیمسال دوم 93-94 پیام نور

 دانلود نمونه سوالات آزمونهای مختلف فراگیر پیام نور

صفحه 3 از 5 اولیناولین 12345 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 از مجموع 41

موضوع: آنچه یک ایرانی باید بداند (فرهنگ آریایی)!..فردا دیر است

  1. #21
    Borna66 آواتار ها
    • 55,397
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل تحصیل
    خيام-سهراب
    شغل , تخصص
    طراح و تحلیل گر حرفه ای وب
    رشته تحصیلی
    مهندسي نرم افزار
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    صلیب شکسته یا سواستیکا گردونه مهر
    یک چلیپا با شاخه‌های ۹۰ درجه به سمت راست یا چپ است. که معمولاً با جهت افقی یا گوشه‌هایی با زاویه ۴۵ درجه می‌‌باشد. در شکل هندی نقطه‌هایی در هر ربع آن قرار می‌‌دهند.

    واژه سواستیکا swastika از سانسکریت می باشد و آمیزه ای از سو = خوب استیکا = است و هست و هستی، می باشد. بقولی در ایران باستان چنین نشانه ای را "گردونه مهر" می گفته اند.

    سواستیکا در تمام هنرها و طراحی‌های تاریخ بشری پدیدار می‌‌باشد، نشان بسیاری از چیزها، همچون خوش اقبالی، خورشید، برهما یا هندوها بود. در روزگار باستان، صلیب شکسته در بین سومری ها، سلت ها و یونانی ها استفاده می‌‌شد.

    در غرب، سواستیکا عموماً با نام صلیب شکسته و به عنوان نماد نازیسم شناخته می‌شود (به خاطر آنکه به عنوان نشان حزب ملی کارگران سوسیالیست آلمان به‌کار می‌رفت). پس از جنگ جهانی دوم، این نماد جهره منفوری در غرب پیدا کرده‌است.

    خاستگاه

    نشان سواستیکا جزئی از میراث فرهنگی اقوام آریایی است که از هزاران سال پیش به کار می‌‌رفته است.

    آیین مهر

    در آیین مهر این نشان را گردونه مهر می نامند که آمیزش چهار عنصر اصلی آّب ، باد ، خاک ، آتش را می رساند.





    فروشگاه نمونه سوالات پیام نور با پاسخنامه تستی و تشریحی



    دانلود رایگان نمونه سوالات دانشگاه پیام نور





    http://up.pnu-club.com/images/00ld7yux3ay3itvspd7n.png
    برای دانلود رایگان نمونه سوالات پیام نور با جوابهای تستی و تشریحی در مقطع نمونه سوالات کارشناسی ارشد پیام نور - نمونه سوالات پیام نور کارشناسی - نمونه سوالات پیام نور دکترا- نمونه سوالات آزمونهای فراگیر پیام نور( دانشپذیری)

    به ادرس زیر مراجعه کنید

    نمونه سوالات رایگان پیام نور




  2. #22
    Borna66 آواتار ها
    • 55,397
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل تحصیل
    خيام-سهراب
    شغل , تخصص
    طراح و تحلیل گر حرفه ای وب
    رشته تحصیلی
    مهندسي نرم افزار
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    یکم و شانزدهم مهرماه
    جشن میتراکانا، جشن مهرگان
    رضا مرادی غیاث آبادی
    «مـا خواهانیم که پشتیبان کشـور تـو باشیم
    مـا نمی‌خـواهیـم از کشـور تـو جــدا شـویـم
    نمـی‌خـواهـیـم از خـانـه خــود جــدا شـویـم
    مبــاد جــز ایــن ای مـهــــر نیـــرومنــد!»
    (اوستا، مهر یشت، بند 75)
    پیشگفتار
    اين جستار به درخواست جوانانی نگاشته شد كه با بنيادگذاری انجمن‌های مردمی و غيردولتی، برای بازپرداختن و تازه‌داشتنِ آيين‌های كهن می‌كوشند. در ديدارها و گفتگوهايی كه با آنان دست داد؛ همواره كنجكاویِ آنان برای دانستن زمان و شيوه درستِ برگزاری جشن‌های ملی ایران باستان و به ويژه جشن «مهرگان» را در‌می‌يافتم. اين گزارش پاسخی براي پرسش‌های فراوان آنان بود كه گزیده‌ای از آن، پيش از اين در چند نشريه آن انجمن‌ها و همچنين در ماهنامه «وهومن»، روزنامه «شرق» و هفته‌نامه «نیمروز» چاپ لندن، منتشر شده است.
    نگارنده در اين نوشتار كوشش كرده است تا به كوتاهی و تا آنجا كه منابع مكتوب و اندک سنت‌های همچنان پايدارمانده مردمی در نواحیِ دورافتاده، اجازه می‌دهد؛ به گزارش تاريخچه، آيين‌ها و زمان درستِ برگزاری اين جشن بپردازد. هر چند كه با كمبود شديد منابع و تناقض‌های فراوان در آنها، احتياج به پژوهش‌های پُردامنه در متون تاريخی و به ويژه در ميان مردمانی از سرزمين‌های گوناگون، وجود دارد.
    با اینکه این جشن به باورمندان دین و آیین کهن «میترا/ مهر» تعلق دارد و با جشن‌های کشاورزی در میان روستانشینان و کشاورزان ایرانی پیوند فروانی داشته و دارد، اما جای خرسندی است كه در ساليان اخير، بسیاری از ایرانیان و از جمله زرتشتيان كوشش مي‌كنند تا مراسمی به یاد اين جشن باستانی که جزئیات آن فراموش شده است را برگزار كنند.
    نگارنده بر اين باور است كه يكی از مهمترين لازمه‌های پاسداشت آيين‌های كهن، همانا خودداري از دگرگونی و واژگونه‌نمايی‌های شخصی و دلبخواهی است. كوشش در انتساب آن به ادیان دیگر و از جمله دین زرتشتی، برهم‌زدنِ شيوه برگزاری مراسم و زمان اجرای آن به دلخواه هر كس، و همچنين افزودن برخي عناصر ساختگی و بدون پيشينه تاريخی، تحريفِ فرهنگ و بزرگترين عامل آسيب به آيين‌های كهن است. باشد تا با برگزاری جشن‌های ملیِ باستانی با پاسداشت شيوه اصلی و كهن آن، آيين نياكان را گرامی بداريم و از پيشگاه «مهـر ايزد» پايندگی آنرا آرزو كنيم.
    خاستگاه باور به میترا
    پیش از این و در نوشتار «میترا و پیوند آن با ستاره قطبی باستانی»به این فرضیه پرداختیم که سرچشمه باور به «ميترا/ مهر» و «گردونه مهر» در ميان ايرانيان و هندوان باستان و سرايندگان مهر يشتِ اوسـتا و سـرودهای ريگ‌ودا، عبارت بوده است از ستاره قطبی و دو صورت فلكیِ پيرا قطبی «خرس بزرگ» و «خرس كوچك» (دبّ اكبر و دبّ اصغر). اين صورت‌های فلكي در متن‌های پهلوي و ادبیات فارسي با نام «هفتورنگ مِـهين و كِـهين» (بزرگ و كوچك) نيز نامبردار شده است.
    در حدود 4800 سال پیش، ستاره «ذَيـخ/ ثُـعبان» قطب آسمانیِ زمين بوده و مانند ستاره قطبیِ امروزی در جای خود ثابت و بی‌حركت ايستاده و در همه شب‌های سال ديده مي‌شده و هيچگاه طلوع و غروب نمی‌كرده است. اين ستاره در ميانه دو صورت فلكیِ پيرا قطبیِ «خرس بزرگ» و «خرس كوچك» واقع شده است و این دو صورت فلكی در هر شبانروز يك بار به دور آن می‌گرديده‌اند. اين گردش، همراه با گردش صورت فلكی «ثُـعبان»، نگاره باستاني «چليپا» يا صليب شكسته را در آسمان رسم مي‌كرده‌اند كه به گمان نگارنده، همان «گردونه مهر» است (برای آگاهي بيشتر بنگرید به: اوستاي كهن و فرضيه‌هايی پيرامون نجوم‌شناسیِ بخش‌های كهن اوستا، 1382، از همين نگارنده).
    به همين دليل كه مهر، نقطه ثقل آسمان و ستارگان بوده است و از ديد ناظر زمينی، همه ستارگان و صورت‌های فلكی بر گرد او می‌چرخيده‌اند؛ مهر را سامان‌دهنده هستی و برقراركننده و پاسبانِ قانون و هنجار كيهانی و نظام حاكم بر نظم جهان، و بعدها او را ايزد روشنايی و راستی و پيمان و حتی محبت دانستند:
    «باشد كه ما از محبت مقدس او برخوردار شويم و از مهربانیِ محبت‌آميز و فراوان او بهره‌مند باشيم.»(ریگ‌ودا، ماندالای سوم، سرود 60، بند 5).
    حلقه مهر
    اما پس از 4800 سال پيش و هنگامی كه ستاره «ذَيخ/ ثُـعبان» از قطب آسمانی فاصله می‌گيرد؛ اين فاصله منجر به گردش اين ستاره به دور نقطه قطب آسمانی و ترسيم دايره يا حلقه كوچكي در آسمان می‌شود كه به گمان نگارنده، سرچشمه پيدايش باوري به نام «حلقه مهر» يا «حلقه پيمان» است كه هنوز هم به شكل حلقه پيمانِ ازدواج در ميان مردمان روايی دارد.
    جالب است که واژه «ماندالا» در ریگ‌ودا و دیگر متن‌های سانسکریت هندوان (که بخشی از آن در بالا گفته آمد) به معنای «حلقه/ دایره/ گوی» است.
    میترا یا مهر در اوستا
    مهر يا ميترا (در اوستا و پارسي باستان «ميـثْـرَه»، در سانسكريت «ميـتْـرَه»)، ايزد نام‌آورِ روشنايي، پيمان، دوستی و محبت، و ایزد بزرگ دين و آيين مهری است.
    بخش مهم و بزرگی از اوستا به نام «مهر یَـشت» در بزرگداشت و ستایش این ایزد بزرگ و کهن ایرانی سروده شده است. مهر یشت، دهمین یشت اوستا و از لحاظ مضمون همراه با فروردین یشت، کهن‌ترین بخش آن بشمار می‌رود. مهر یشت از نگاه اشاره‌های نجومی و باورهای کیهانی از مهم‌ترین و ناب‌ترین بخش‌های اوستا است و کهن‌ترین سند در باره آگاهی ایرانیان از کروی بودن کره زمین از بند 95 همین یشت فرا دست آمده است. از مهر یشت تا به امروز 69 بند کهن و 77 بند افزوده در عصر ساسانی، بازمانده است.
    مهر یشت در متن اصلی به نظم سروده شده و از کهن‌ترین شعرهای بدست آمده ایرانی دانسته می‌شود. این یشت دلکش، سرشار از نیروی شاعرانه و سرچشمه سرودهای ایرانی در وصف دو ویژگی ارزشمند و اصیل ایرانیان یعنی راستی و پهلوانی دانسته می‌شود:
    «می‌ستاییم مهرِ دارنده دشت‌های پهناور را؛ او که آگاه به گفتار راستین است، آن انجمن‌آرایی که دارای هزار گوش است، آن خوش‌اندامی که دارای هزار چشم است، آن بلندبالای برومندی که در فرازنای آسمان ایستاده و نگاهبانی نیرومند و بخواب نرونده است..»(اوستای کهن، همان، صص 35 تا 56).
    با اينكه در گردونه مهر، هزاران جنگ‌افزار جای دارد؛ اما اينها همه برای مبارزه با دشمنان راستی و پيمان‌شكنان بكار گرفته می‌شود و در رويارويی با مردمان او مهربان‌ترين است:
    « او كه به همه سرزمين‌های ايراني، خانمانی پُر از آشتی، پُر از آرامی و پُر از شادی می‌بخشد.»(اوستای کهن، همان، بند 4، ص 35).
    نام «میثْـرَه» یک بار هم در «گاتها»‌ی زرتشت آمده که در آنجا به معنای «خویشکاری دینی» بکار رفته است (اوستا، گزارش استاد جلیل دوستخواه، جلد دوم، ص 1057).
    به اعتقاد فردیناند يوستی در «نام‌نامه ايرانی»، «ميثْـرَه» در اصل به معنای «روشنايیِ هميشگی» است(Justi, Ferdinand; Iranisches Namenbuch, Hildesheim, 1963) و اين معنا با روشنايیِ هميشگیِ ستاره قطبی ارتباطی كامل دارد. اما بعدها و بر اثر جابجايی ستاره قطبي، مفهوم «روشنايی هميشگی» به خورشيد و پرتوهای آن داده شد و در ادبيات فارسي «مهر» نام ديگری براي خورشيد دانسته شد.
    در بند 113 مهریشت، میترا و اهورا با یکدیگر ادغام شده و به گونه «میترا اهورا» آمده است.




    فروشگاه نمونه سوالات پیام نور با پاسخنامه تستی و تشریحی



    دانلود رایگان نمونه سوالات دانشگاه پیام نور





    http://up.pnu-club.com/images/00ld7yux3ay3itvspd7n.png
    برای دانلود رایگان نمونه سوالات پیام نور با جوابهای تستی و تشریحی در مقطع نمونه سوالات کارشناسی ارشد پیام نور - نمونه سوالات پیام نور کارشناسی - نمونه سوالات پیام نور دکترا- نمونه سوالات آزمونهای فراگیر پیام نور( دانشپذیری)

    به ادرس زیر مراجعه کنید

    نمونه سوالات رایگان پیام نور




  3. #23
    Borna66 آواتار ها
    • 55,397
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل تحصیل
    خيام-سهراب
    شغل , تخصص
    طراح و تحلیل گر حرفه ای وب
    رشته تحصیلی
    مهندسي نرم افزار
    راه های ارتباطی

    Icon30

    نگاره‌های میترا


    سنگ‌‌نگاره میترا
    در نمرود داغ، آناتولی خاوری
    در نگاره‌های باستاني، نقش ميترا/ مهر را معمولاً به شكل مردی كه پرتوهای نوراني بر گرد سرش ديده می‌شود، نشان می‌داده‌اند. اين سنت نگارگری در عصر ساسانی، به گونه افزودن پرتو يا هاله‌ای نورانی بر گرد سرِ پادشاهان و پس از آن بر سر پيامبران و شخصيت‌هاي دينی ادامه پيدا كرد.
    همچنین نگاره معروف گاوکشی میترا، تنها در کشورهای اروپایی دیده شده و نمونه‌ای از آن در ایران به دست نیامده است. این نگاره‌ها در اصل از باورهای کیهانی ایرانیان و از صورت‌های فلکی گاو، کژدم و سگ اقتباس شده است.
    آقای دکتر محمد حیدری ملایری، اختر فیزیکدان رصدخانه پاریس، در وب‌سایت خود نوشتاری جالب و خواندنی به نامThe History of Marianne Capدر باره میترا و کلاه معروف او و همچنین تأثیر آن در فرهنگ‌های دیگر نگاشته‌اند.
    گسترش آیین میترا در اروپا
    پرستش مهر در نخستين سده پيش از ميلاد و در دوره پادشاهیِ اشكانيان و به ويژه در زمان تيرداد يكم، پادشاه اشكانیِ ارمنستان، به غربِ آسياي كوچك (آناتولي) و روم راه يافت. اين آيين كه نه با جنگ و ستيز، بلكه با كوشش‌های فرهنگی در آن سرزمين‌ها روايی پيدا كرده بود؛ توسط لژيون‌های روميانی كه با فرهنگ ايرانی آشنا شده بودند، در سرتاسر سرزمين‌های غربي و اروپا منتشر شد و بعدها آيين‌ها و مراسم آن در دين تازه مسيحيت نفوذ پیدا كرد.
    هر چند واژه «ميترائيسم» برگردان «آيين ميترا/ مهر» است و در واژ‌ه‌نامه‌ها و فرهنگ‌نامه‌ها اين دو را به يكديگر ارجاع می‌دهند؛ اما كيش «ميترائيسم» گونه اروپايی ‌شده و تغيير يافته «آيين ميترا/ مهر» بشمار می‌رود كه عليرغم شباهت‌های فراوان، تفاوت‌های بی‌شماری نيز با يكديگر دارا هستند. از همين روی نمي‌توان اين دو را مترادف كامل يكديگر در نظر گرفت و ترجمه «ميترائيسم» به «آيين/ كيش مهری» يا «مهرپرستی» درست به نظر نمی‌رسد. براي نمونه رواج «گاوكُشی/ تاوركتونی» در ميترائيسم غربی و نگاره‌های موجودِ آن، هيچ ارتباطي با آيين مهر ايراني ندارد. اين مراسم همچنان به گونه نمايشی تفريحی و ورزشی در برخي از نقاط اروپا و از جمله در اسپانیا برگزار می‌شود. در اين مراسم، در ميان شادی و هلهله هزاران تماشاگر، گاوهای نگون‌بختی را با فرو كردن ده‌ها نيزه بر بدنش، زجركش مي‌كنند.
    بسیاری از آیین‌ها و باورهای دین مسیحیت و از جمله بنیاد نظام گاهشماری میلادی آن، ریشه در آیین‌های مهری دارد که در فرصت دیگری به آنها پرداخته خواهد شد.
    جشن مهرگان
    جشن مهرگان يكی از كهن‌ترين جشن‌ها و گردهمايی‌های ايرانيان و هندوان است كه در ستايش و نيايش مهر يا ميترا برگزار می‌شود.
    جشن مهرگان قدمتی به اندازه ايزد منسوب به خود دارد. تا آنجا كه منابع مكتوبِ موجود نشان می‌دهد، ديرينگیِ اين جشن دستكم تا دوران فريدون باز می‌گردد. شاهنامه فردوسی به صراحت به اين جشن كهن و پيدايش آن در عصر فريدون اشاره كرده است:
    به روز خجسته سرِ مهر ماه
    به سر بر نهاد آن كـياني كلاه
    زمانه بی اندوه گشت از بدی
    گرفتند هر کس ره بخردی
    دل از داوري‌ها بپرداختند
    به آیين يكي جشن نو ساختند
    نشستند فرزانگان شادكام
    گرفتند هر يك ز ياقوت جام
    ميِ روشن و چهره ی شاه نو
    جهان نو ز داد از سرِ ماه نو
    بفرمود تا آتش افروختند
    همه عنبر و زعفران سوختند
    پرستيدن مهرگان دين اوست
    تن‌آساني و خوردن آيين اوست
    اگر يادگارست ازو ماه و مهر
    بكوش و به رنج ايچ منماي چهر

    (شاهنامه فردوسی، تصحیح استاد جلال خالقی مطلق، جلد یکم، داستان فریدون. از بانو نوشین شاهرخی برای دستیابی نگارنده به دیدگاه استاد خالقی مطلق سپاسگزارم.)
    جشن مهرگان در آغاز مهرماه
    همانگونه كه در گزارش فردوسی ديده می‌شود، زمان برگزاری جشن مهرگان در آغاز ماه مهر و فصل پاييز بوده است و اين شيوه دستكم تا پايان دوره هخامنشي و احتمالاً تا اواخر دوره اشكانی نيز دوام داشته است. اما از این زمان و شاید در دوره ساسانی، جشن مهرگان به مهر روز از مهر ماه یا شانزدهم ماه مهر منتقل مي‌شود.
    منسوب دانستن جشن مهرگان به نخستین روز ماه مهر در آثار دیگر ادبیات فارسی نیز دیده شده است. برای نمونه این بیت از ناصرخسرو که هر دو جشن نوروز و مهرگان را به هنگام اعتدالین می‌داند:
    نـوروز بـه از مـهـرگـان، گـرچـه
    هـــر دو زمـــانــنــد، اعــتــدالــــی
    دليل برگزاری جشن مهرگان در آغاز مهرماه و اصولاً نامگذاری نخستين ماه فصل پاييز به نام مهر، در اين است كه در دوره‌‌هايی از دوران باستان و از جمله در عصر هخامنشی، آغاز پاييز، آغاز سال نو بوده است و از همين روی نخستين ماه سال را به نام مهر منسوب كرده‌اند.
    تثبيتِ آغاز سال نو در هنگام اعتدال پاييزی با نظام زندگیِ مبتنی بر كشاورزیِ ايرانيان بستگيِ كامل دارد. می‌دانيم كه سال زراعی از اول پاييز آغاز و در پايان تابستان ديگر خاتمه می‌پذيرد. قاعده‌ای كه هنوز هم در ميان كشاورزان متداول است و در بسیاری از نواحی ایران جشن‌های فراوان و گوناگونی به مناسبت فرارسیدن مهرگان و پایان فصل زراعی برگزار می‌شود. در این جشن‌ها گاه ترانه‌هایی نیز خوانده می‌شود که در آنها به مهر و مهرگان اشاره می‌رود. شايد بتوان شيوه سال تحصيلیِ امروزي را باقي‌مانده گاهشماری كهن ميترايی/ مهری دانست.
    امروزه نيز سنت كهن آغاز سال نو از ابتداي پاييز با نام «سالِ وِرز» در تقويم محلي كردان مُـكریِ مهاباد و طايفه‌های كردان شكری باقی مانده است. همچنين در تقويم محلي پامير در تاجيكستان (به ويژه در دو ناحيه «وَنج» و «خوف») از نخستين رو پاييز با نام «نوروز پاييزي/ نوروز تيرَماه» ياد مي‌كنند. در ادبيات فارسي (از جمله شاهنامه فردوسي) و امروزه در ميان مردمان آسيای ميانه و شمال افغانستان، فصل پاييز را «تيرَماه» می‌نامند.
    گاهشماری هخامنشی نيز مبتنی بر آغاز سال از ابتدای پاييز بوده است، همانگونه که در کتاب «رصدخانه نقش‌رستم» (چاپ سال 1378؛ و چاپ دوم آن در كتاب: بناهای تقويمی و نجومی ايران، 1383، از همين نگارنده) گفته شد؛ سازوكار ويژه‌ای براي تشخيص هفته به هفته و سپس روز به روزِ آغاز سال نو هخامنشي در تقويم آفتابی نقش‌رستم (کعبه زرتشت) طراحی و تعبيه شده است.
    جشن هخامنشی میتراکانا
    شواهد موجود نشان می‌دهد كه جشن مهرگان در عصر هخامنشی در آغاز سال نو، يعنی در نخستين روز از ماه مهر برگزار می‌شده است. در گزارش‌های مورخان يونانی و رومی از اين جشن با نام «ميثْـرَكَـنَـه/ ميتراكانا» ياد شده است. نام ماه مهر در كتيبه ميخيِ داريوش در بيستون به گونه «باگَـيادَئيش» (= باگَـيادي/ بَـغَـيادي) به معناي احتمالی «ياد خدا» آمده است.
    كتسياس، پزشك اردشير دوم پادشاه هخامنشی، نقل كرده است كه در اين جشن ايرانيان با پوشيدن ردای ارغواني رنگ و همراه با دسته‌های نوازندگان و خنياگران به رقص‌های دسته‌جمعی و پايكوبی و نوشيدن می‌پرداخته‌اند.
    به گمان نگارنده نقش گل‌های دايره‌ای شكل با دوازده و هشت گلبرگ در تخت‌جمشيد، می‌تواند نشانه‌ای از مهر باشد. چرا كه در پيرامون ستاره قطبی (چه ستاره قطبی امروزی و چه باستانی) دوازده صورت فلكیِ تشكيل دهنده برج‌های دوازده‌گانه، و نيز هشت صورت فلكیِ پيرا قطبی، در گردشی هميشگی‌اند.
    فيثاغورث در سفرنامه منسوب به او، شرح می‌دهد كه پرستندگانِ ستاره‌ای درخشان كه آنرا ميترا می‌ناميدند، در غاری تاريك كه چشمه آبي در آنجا جريان داشت و نقش صورت‌های فلكی بر آنجا نصب شده بود، حاضر می‌شدند و پس از انجام مراسم گوناگون (كه نقل نكرده)، نانی می‌خوردند و جامی می‌آشاميدند.
    آنگونه كه از گفتار ثعالبی در «غُرَر اخبار ملوك فُرس و سيرِهم» دريافته می‌شود، گمان می‌رود که در زمان اشكانيان نيز جشن مهرگان با ويژگی‌های عصر هخامنشی برگزار می‌شده است.
    زمان جشن مهرگان
    همانگونه که گفته شد، زمان برگزاری جشن مهرگان در دوره هخامنشی و به احتمالی قدیم‌تر از آن، در نخستین روز ماه مهر بوده و اکنون حدود دو هزار سال است که این جشن به شانزدهمین روز این ماه یا مهرروز از مهرماه در گاهشماری ایرانی منسوب است. اما این زمان در میان اقوام گوناگونی که از تقویم‌های محلی نیز بهره می‌برند، متفاوت است. برای نمونه زمان این جشن در گاهشماری طبری/ تبری و نیز در گاهشماری سنتی زرتشتیان، فعلاً برابر با حدود نیمه بهمن‌ماه، و در گاهشماری دیلمی برابر با سی‌ام بهمن‌ماه است. همه این شیوه‌ها برگرفته از گاهشماری‌های کهن و گوناگون ایرانی است که پاسداشت آنها در کنار گاهشماری ملی ایرانی، لازم و شایسته است.
    اما برخی ديگر از زرتشتیان، با تقويمی نوظهور به نام «سالنمای دینی زرتشتیان» که در سالیان اخیر ساخته شده، اين هنگام را معين می‌كنند كه مصادف با دهم مهرماه (آبان روز) از گاهشماری ملی ایران می‌شود. چنین شیوه‌هایی که امروزه رایج شده است و بعضی کسان بخود اجازه می‌دهند تا به میل شخصی خود، یک تقویم خیالی یا مبدأ سالشماری بسازند و نام‌های میهنی و مجعول را بر آن بگذارند، آشکارا دستکاری و تحریف و تباهی در نظام دقیق و قاعده‌مند گاهشماری ایرانی و آشوب در تاریخ و فرهنگ ملی دانسته می‌شود. (برای توضیح بیشتر در این باره به دو نوشتار دیگر به نام‌های پاسداشت گاهشماری ایرانی و گاهشماری ایرانی بازیچه نیست، بنگرید.)
    در متون ايراني از مهرگان ديگری به نام مهرگان بزرگ در بيست و يكمين روز مهرماه نام برده شده است كه احتمالاً تاثير تقويم خوارزمی باستان بوده است. از آنجا كه در تقويم خوارزمی، آغاز سال نو از ششم فروردين‌ماه محاسبه می‌شده است؛ زمان برگزاری همه مراسم سال، پنج روز ديرتر بوده و در نتيجه جشن مهرگان بجاي شانزدهم مهر در بيست و يكم مهر (رام روز) برگزار می‌شده است.
    موسیقی مهرگانی
    از آنجا كه در «برهان قاطع» نام مهرگان براي يكی از مقام‌ها و لحن‌های موسيقی سنتی ايران آمده است؛ و همچنين در ميان دوازده مقام نامبرده شده در كتاب «موسيقي كبيرِ» ابونصر فارابی نيز مقام يازدهم با نام مهرگان ثبت شده است؛ و نيز نظامي گنجوي در منظومه «خسرو و شيرين» نام بيست و يكمين لحن از سي لحن نامبردار شده را «مهرگانی» نوشته است؛ گمان می‌رود كه در دوران گذشته در جشن مهرگان موسيقی ويژه‌ای اجرا می‌شده است كه ما از جزئيات آن بی‌اطلاعيم.
    نام مهر و مهرگان در کاربردهای دیگر
    در باره گستردگی مراسم مربوط به مهر و جشن مهرگان، بيش از اين نيز نشانه‌هايی در دست است كه به سبب اختصار اين گفتار فرصت پرداختن به همه آنها در اينجا نيست. اما شايد ذكر دو نكته ديگر مفيد باشد. يكی اينكه امروزه نيز زرتشتيان، آتشكده‌های خود را با نام «درِ مهر» می‌شناسند و ديگر اينكه در بسیاری از كشورهای عرب‌زبان،از جشن‌ها و فستيوال‌ها با نام عمومی «مهرجان» و «مهرجانات» نام می‌برند.
    آیین‌های جشن مهرگان
    در مجموع و بطور خلاصه، جشن مهرگان، جشن نيايش به پيشگاه «مهر ايزد» ايزد روشنايی و پيمان و درستی و محبت، ايزد بزرگ و كهن ايرانيان و همه مردمانِ سرزمين‌هايی از هند تا اروپا، به هنگام اعتدال پاييزي در نخستين روز مهرماه و در حدود دو هزار سال اخير در مهر روز از مهرماه، برابر با شانزدهم مهرماهِ گاهشماری ايرانی (هجری خورشيدی فعلی) برگزار می‌شود.
    آنگونه كه از مجموع منابع موجود، همچون نگاره‌ها و متون باستانی و نوشته‌های مورخان و دانشمندان قديم ايرانی و غير ايرانی (مانند فردوسی، بيرونی، ثعالبی، جهانگيری، اسدیِ توسی، هرودوت، كتسياس، فيثاغورث، . . .) و نيز آثار شاعران و اديبان (مانند جاحظ، رودكی، فرخی، منوچهری، سعدسلمان، . . .) دريافته می‌شود؛ مردمان در اين روز تا حد امكان با جامه‌های ارغوانی (يا دستكم با آرايه‌های ارغوانی) بر گرد هم می‌آمده‌اند؛ در حالی كه هر يك، چند «نبشته شادباش» يا به قول امروزی‌، كارت تبريك برای هديه به همراه داشته‌اند. اين شادباش‌ها را معمولاً با بويی خوش همراه می‌ساخته و در لفافه‌ای زيبا می‌پيچيده‌اند.
    در ميان خوان يا سفره مهرگانی كه از پارچه‌ای ارغوانی رنگ تشكيل شده بود؛ گل «هميشه شكفته» می‌نهادند و پيرامون آنرا با گل‌های ديگر آذين می‌كردند. امروزه نمی‌دانيم كه آيا گل هميشه شكفته، نام گلی بخصوص بوده است يا نام عمومیِ گل‌هايی كه برای مدت طولانی و گاه تا چندين ماه شكوفا می‌مانند.
    در پيرامون اين گل‌ها، چند شاخه درخت گز، هوم يا مورد نيز می‌نهادند و گونه‌هايی از ميوه‌های پاييزی كه ترجيحاً به رنگ سرخ باشد به اين سفره اضافه می‌شد. ميوه‌هايی مانند: سنجد، انگور، انار، سيب، به، ترنج (بالنگ)، انجير، بادام، پسته، فندق، گردو، كُـنار، زالزالك، ازگيل، خرما، خرمالو و چندی از بوداده‌ها همچون تخمه و نخودچی.
    ديگر خوراكی‌هاي خوان مهرگانی عبارت بود از آشاميدنی و نانی مخصوص. نوشيدنی از عصاره گياه «هَـئومَـه/ هوم» كه با آب يا شير رقيق شده بود، فراهم می‌شد و همه باشندگان جشن، به نشانه پيمان از آن می‌نوشيدند. نانِ مخصوص مهرگان از آميختن آرد هفت نوع غله گوناگون تهيه می‌گرديد. غله‌ها و حبوباتی مانند گندم، جو، برنج، نخود، عدس، ماش و ارزن. ديگر لازمه‌های سفره مهرگان عبارت بود از: جام آتش يا نوكچه (شمع)، شكر، شيرينی، خوردنی‌هاي محلی و بوی‌های خوش مانند گلاب.
    آنان پس از خوردن نان و نوشيدنی، به موسيقی و پايكوبی‌های گروهی می‌پرداخته‌اند. سرودهايی از مهريشت را با آواز می‌خوانده و اَرْغُـشت می‌رفته‌اند (می‌رقصيده‌اند). شعله‌های آتشدانی برافروخته پذيرای خوشبويی‌ها (مانند اسپند و زعفران و عنبر) می‌شد و نيز گياهانی چون هوم كه موجب خروشان شدن آتش می‌شوند.
    از آنجا كه نشانه‌های بسياری، همچون تنديس‌ها، کتیبه‌ها و سنگ‌نگاره‌ها (از جمله نگاره‌های میترا در نمرود داغ و کوماژن)، از رواج آيين مهر در آسياي كوچك (آناتولی) حكايت می‌كند؛ بعيد نيست كه «سماع»‌های عارفانه پيروان طريقه «مولويه» در شهر قونيه امروزی، ادامه ديگرگون شده همان ارغشت‌های ميترايي باشد.
    در پايان مراسم، شعله‌های فروزان آتش، نظاره‌گر دستانی بود كه بطور دسته‌جمعي و برای تجديد پايبندی خود بر پيمان‌های گذشته، در هم فشرده می‌شدند.
    برگرفته‌ از کتاب «جشن‌های مهرگان و سده»، 1384، از همین نگارنده، با بازنگری و افزوده‌ها




    فروشگاه نمونه سوالات پیام نور با پاسخنامه تستی و تشریحی



    دانلود رایگان نمونه سوالات دانشگاه پیام نور





    http://up.pnu-club.com/images/00ld7yux3ay3itvspd7n.png
    برای دانلود رایگان نمونه سوالات پیام نور با جوابهای تستی و تشریحی در مقطع نمونه سوالات کارشناسی ارشد پیام نور - نمونه سوالات پیام نور کارشناسی - نمونه سوالات پیام نور دکترا- نمونه سوالات آزمونهای فراگیر پیام نور( دانشپذیری)

    به ادرس زیر مراجعه کنید

    نمونه سوالات رایگان پیام نور




  4. #24
    Borna66 آواتار ها
    • 55,397
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل تحصیل
    خيام-سهراب
    شغل , تخصص
    طراح و تحلیل گر حرفه ای وب
    رشته تحصیلی
    مهندسي نرم افزار
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    ايران، سرزمين هميشگيِ آرياییان

    مهاجرت‌های آریاییان و چگونگی آب‌وهوا و دریاهای باستانی ایران
    ابراز تردید در فرضیه اثبات نشده مهاجرت آریاییان از سرزمین‌های شمالی

    رضا مرادی غیاث آبادی
    برگرفته از کتاب «ایران، سرزمین همیشگی آریاییان» (مهاجرت‌هاي آرياييان و چگونگي آب‌وهوا و درياهاي باستاني ايران)، چاپ دوم، تهران، 1383. براي آگاهي از فهرست مفصل منابع و مآخذ به همين کتاب رجوع كنيد.
    بيشتر منابع تاريخي، مردمان امروزه ايران را بازماندگان آريايياني مي‌دانند كه از سرزمين‌هاي دوردستِ شمالي به سوي جنوب و سرزمين فعلي ايران كوچ كرده‌اند و مردمان بومي و تمدن‌هاي اين سرزمين را از بين برده و خود جايگزين آنان شده‌اند.
    تاريخ اين مهاجرت‌ها با اختلاف‌هاي زياد در دامنه وسيعي از حدود 3000 سال تا 5000 سال پيش؛ و خاستگاه اوليه اين مهاجرت‌ها نيز با اختلاف‌هايي زيادتر، در گستره وسيعي از غرب و شمال و مركز اروپا تا شرق آسيا، حوزه درياي بالتيك، شبه‌جزيره اسكانديناوي، دشت‌هاي شمال آسياي ميانه و قفقاز، سيبري و حتي قطب شمال ذكر شده است. دامنه وسيع اين اختلاف‌ها، خود نشان‌دهنده سستي نظريه‌ها و كمبود دلايل و برهان‌هاي اقامه شده براي آن است.
    اغلب متون تاريخيِ معاصر، اين خاستگاه‌ها و اين مهاجرت بزرگ را تنها با چند جمله و عبارت كوتاه و مبهم و غير دقيق به پايان رسانده‌ و اين مبادي مهاجرت را دقيقاً معرفي نكرده و آنرا بطور كامل و كافي مورد بحث و تحليل قرار نداده‌اند. در اين متون اغلب به رسم نقشه‌اي با چند فلش بـزرگ اكتفا شده است كه از اقصي نقاط سيبـري و از چپ و راست درياي مازندران به ميانه ايران زمين كشيده شده است.
    از آنجا كه مي‌دانيم مهاجرت‌هاي انساني و جابجايي تمدن‌ها در طول تاريخ همواره به دليل دستيابي به «شرايط بهتر براي زندگي» بوده است، در دوران باستان اين «شرايط بهتر» بويژه عبارت از آب فراوان‌تر و خاك حاصلخيزتر بوده است. اگر چنانچه بتوانيم دلايلي براي اين گمان فراهم سازيم كه در روزگار باستان ويژگي‌هاي آب‌وهوايي و چشم‌انداز طبيعي در فلات ايران مناسب‌تر از روزگار فعلي بوده است؛ و از سوي ديگر مشخص شود كه خصوصيات آب‌وهوايي در سرزمين‌هاي شمالي ايران نامناسبتر از امروز و حتي روزگار باستان بوده است؛ مي‌توانيم مهاجـرت بـزرگ آريـاييـان به ايـران امروزي را با ترديد مواجه كنيم و حتي احتمال مهاجرت‌هايي از ايران به نقاط ديگر جهان را مطرح سازيم.
    از آنجا كه رشد و ازدياد جمعيت همواره در زيست‌بوم‌هاي مناسب و سازگار با انسان رخ داده است، بعيد به نظر مي‌رسد كه جوامع كهن، سرزمينِ با اقليم مناسب و معتدل ايران را ناديده گرفته و در سرزمين‌هاي هميشه سرد و يخبندان سيبري، روزگار بسر برده و پس از آن متوجه ايران شده باشند. و همچنين مي‌دانيم كه در تحقيقات ميداني‌ نيز سكونتگاه‌هايي نيز در آن مناطق پيدا نشده است.
    ما در اين گفتار به اين فرضيه خواهيم پرداخت كه ايرانيان يا آرياييان «به ايـران» كوچ نكردند، بلكه اين آرياييان از جملة همان مردمان بوميِ ساكن در ايران هستند كه «در ايـران» و «از ايـران» كوچ كردند و پراكنش يافتند.
    شواهد باستان‌زمين‌شناسي مي‌دانيم كه آخرين دوره يخبندان در كرة زمين، در حدود 14000 سال پيش آغاز شده و در حدود 10000 سال پيش پايان يافته است. دوره‌هاي يخبندان موجب ايجاد يخچال‌هاي بزرگ و وسيع در قطب‌ها و كوهستان‌هاي مرتفع ‌شده و در سرزمين‌هاي عرض‌هاي مياني و از جمله ايران به شكل دوره‌هاي باراني و بين‌باراني نمودار مي‌شود. دوره‌هاي باراني همزمان با دوره‌هاي بين‌يخچـالي و دوره‌هاي بين‌بـاراني همزمان با دوره‌هاي يخچالي ديده شده‌اند.
    رسوب‌هاي چاله‌هاي داخلي نشان مي‌دهد كه ايران در دوره‌هاي گرم بين‌يخچالي شاهد بارندگي‌هاي شديدي بوده كه موجب برقراري شرايط آب‌وهوايي مرطوب و گسترش جنگل‌ها در نجد ايران شده و در دوره‌هاي سرد يخچالي به استقبال شرايط آب‌وهوايي سرد و خشك مي‌رفته است.
    بدين ترتيب در حدود 10000 سال پيش، با پايان يافتن آخرين دوره يخبندان، شرايط آب‌وهوايي گرم و مرطوب در ايران آغاز مي‌شود. شواهد باستان‌زمين‌شناسي نشان مي‌دهد كه با آغاز دوره گرم و مرطوب و عقب‌نشيني يخچال‌ها به سوي شمال، به مرور بر ميزان بارندگي‌ها افزوده مي‌شود. بطوريكه در حدود 6000 سال تا 5500 سال پيش به حداكثر خود كه 4 تا 5 برابر ميزان متوسط امروزي بوده است، مي‌رسد. متعاقب آن آب درياچه‌هاي داخلي بالا مي‌آيد و به بالاترين سطح خود مي‌رسد و تمامي چاله‌ها، كويرها، دره‌ها و آبراهه‌ها پر از آب مي‌شوند. اين دوره‌اي است كه در اساطير ملل مختلف با نام‌هاي گوناگون و از جمله توفان عصر جمشيد و توفان نوح ياد شده است.
    افزايش بارندگي و طغيان رودخانه‌ها يكبار ديگر در حدود 4500 سال پيش شدت مي‌گيرد، اما بزودي بارندگي‌ها پايان يافته و در حدود 4000 سال پيش خشكسالي و دورة گرم و خشكي آغاز مي‌شود كه در 3800 سال پيش به اوج خود مي‌رسد و همانطور كه پس از اين خواهيم ديد، اين زمان مصادف با جابجايي بزرگ تمدن‌ها در فلات ايران و افول و خاموشي بسياري از سكونتگاه‌ها و شهرها و روستاهاي باستاني ايران است.
    آب‌وهواي گرم و مرطوب دوران ميان 10000 تا 4000 سال پيش، پوشش گياهيِ غني و جنگل‌هاي متراكم و انبوهي را در سرزمين ايران و حتي در صحاري امروزيِ خشك و بي‌آب و علف ترتيب داده بوده است. در آن دوران گسترش جنگل‌ها و عقب‌نشيني صحراهاي گرم، سرزمين سبز و خرمي را در ايران بزرگ شكل داده بود و دشت‌هاي شمال افـغانستان امروزي از سـاوانـاهاي وسيع (جنگل‌هاي تُـنك) و علفزارهاي مرطوب پوشيده بوده است.
    فراوانيِ دار و درخت در شمال افغانستان و بخصوص بخش غربي آن كه بادغيس (در اوستا «وَئيتي‌گَئِس») خوانده مي‌شود, در متن پهلوي بندهش گزارش شده است: ‘‘واتگيسان جايي است پر از دار و پر از درخت’’. اين وضعيت اقليميِ شمال افغانستان در متون تاريخي عصرهاي ميانه نيز آمده است؛ مسعودي در مروج‌الذهب از بلخ زيبا با آب و درخت و چمنزارهاي فراوان، ياد مي‌كند؛ واعظ بلخي در فضائل بلخ از صد هزار درخت بلخ نام مي‌برد؛ نظاميِ عروضي از قول شهريار ساماني آنجا را به جهت خرمي و سرسبزي از بهشت برتر مي‌داند؛ و فريه سياح، مراتع بادغيس را بهترين مراتع تمام آسيا مي‌داند. امروزه بخش‌هاي وسيعي از بادغيس و بلـخ از صحاري خشك و شن‌هاي روان تشكيل شده است. اين شن‌هاي روان و بيابان‌هاي سوزان بويژه در پيرامون كرمان و سيستان با گستردگي هر چه بيشتر ديده مي‌شوند؛ در حاليكه در متون تاريخي دو هزار سال پيش به جنگل‌ها و چمنزارهايي در اين نواحي اشاره شده است.
    در اين زمان سرزمين ايران داراي مراتع بسيار غني و زيستگاه‌هاي انبوه حيات وحش بوده است. در اين منطقه بركه‌ها، آبگيرها و تالاب‌هاي طبيعي با آب شيرين كه محل زيست انواع آبزيان و پرندگان بوده و همچنين جنگل‌هاي وسيع و نيزارهاي متراكم وجود داشته است.
    بنابر داده‌هاي بخش‌هاي بالا در فاصله 10000 تا 4000 سال پيش، آب‌وهواي گرم و باراني در سراسر فلات ايران حكمفرما بوده است كه علاوه بر آن سطح زمين و رودها و همچنين مصب رودها پايين‌تر از امروز و سطح درياچه‌ها و آبگيرها بالاتر از سطح امروزي آنها بوده و در نتيجه همه چاله‌هاي داخلي، سرزمين‌هاي پست كنار درياچه‌ها، دره‌ها، كويرها و رودهاي خشك امروزي از آب فراوان و شيرين برخوردار بوده‌اند و در سراسر ايران اقليمي سرسبز با مراتع پهناور و فرآورده‌هاي گياهي و جانوري غني وجود داشته و شرايط مناسبي براي زندگاني انساني مهيا بوده است.
    شواهد باستان‌شناسي شرايط آب‌وهوايي گرم و مرطوب در مابين 10000 تا 4000 سال پيش را يافته‌ها و نشانه‌هاي باستان‌شناختي نيز تأييد مي‌كند. از سويي بخش بزرگي از تپه‌هاي باستاني و سكونتگاه‌هاي كهن ايران از نظر زماني به همين دوره 6000 ساله گرم و پر باران تعلق دارند و همه آن‌ها در كنار كويرهاي شوره‌زار، رودهاي خشك و مناطق بي‌آب و علف پراكنده‌اند كه اين نشان از شرايط بهتر آب‌وهوايي در زمان شكل‌گيري و دوام آن تمدن‌ها دارد.
    استقرار اين تمدن‌ها در كنار چاله‌ها و كويرهاي خشك و نمكزار، نشانه وجود آب فراوان و شيرين در آنها بوده است و خشك‌رودهاي امروزيِ مجاور تپه‌ها، آب كافي و زلال اهالي شهر يا روستا را تأمين مي‌كرده است.
    از سويي ديگر دركنار درياهاي امروزي نشانه‌اي از تپه‌هاي باستاني به چشم نمي‌خورد. تپه‌هاي باستاني در جنوب با ساحل خليج‌فارس فاصله‌اي چند صد كيلومتري دارند كه نشان مي‌دهد در دوران يخبندان كه سطح درياهاي جنوب پايين‌تر از سطح فعلي بوده، پس از بالا آمدن آب دريا، سكونتگاه‌هاي انساني به زير آب رفته است و در دوران بين‌يخبندان كه سطح درياهاي جنوب بالاتر و همچنين سطح زمين پايين‌تر بوده و رسوب‌هاي ناشي از سه رود بزرگِ كارون، دجله و فرات كمتر جايگير شده بودند، آب خليج‌فارس تا نزديكي‌هاي تمدن‌هاي آنروز در شوش و سومر مي‌رسيده است. كتيبه‌هاي سومري به روايت اين نفوذ آب‌ها به درون مياندورود پرداخته و از شهر باستاني «اريدو» به عنوان “شهري در كنار دريا” نام برده‌اند.
    سكونتگاه‌هاي باستاني در شمال و در كرانه درياي مازندران نيز با ساحل فاصله‌اي ده‌ها كيلومتري دارند، كه نشان مي‌دهد در زمان رونق آن‌ باششگاه‌ها، سطح درياي مازندران بالاتر از امروز بوده است. همچنين باقيمانده سدهاي باستاني و از جمله سد و بندهاي ساخته شده بر روي دره‌ها و آبراهه‌هاي كوه خواجه در سيستان نيز نشانه بارندگي‌هاي بيشتر در زمان خود است. اين بندها آب مصرفي لازم براي نيايشگاه‌ها و ديگر ساختمان‌هاي بالاي كوه خواجه را تأمين مي‌كرده‌اند. امروزه نه تنها آن آبراهه‌ها، بلكه حتي دريـاچـه هـامـون نيز كاملاً خشك شده است. خشكسالي‌هاي كوتاه مدت اخير در ايران نشان داد كه حتي چند سال كمبود بارندگي مي‌تواند به سرعت درياچه‌ها و آبگيرها و رودهاي بزرگ را خشك سازد و چرخه حيات و محيط زيست را در آنها نابود كند. خشك شدن درياچه ارژن در فارس و زاينده‌رود در اصفهان نمونه‌اي از اين پديده نگران كننده بود.
    نشانه‌هاي باستان‌شناختي، همچنين آثار رسوب‌هاي ناشي از سيل‌هاي فراوان در حدود 5500 سال پيش را تأييد مي‌‌كند. به عنوان نمونه مي‌توان از حفاري قره‌تپه توسط استاد مير عابدين كابلي در منطقة قم‌رود كه با هدف ثبت دامنه دگرگوني‌ها و تغييرات ناشي از طغيان آب‌ها انجام شد، نام برد. بر اين اساس در حدود 5500 سال پيش وقوع سيل‌هاي مهيبي منجر به متروك و خالي از سكنه شدن كل منطقه قم‌رود و مهاجرت مردم به ناحيه‌هاي مرتفع‌تر مجاور شده است.
    علاوه بر اينها, وجود نگاره‌هاي روي سفال از غزال، فيل، گوزن، پرندگان وابسته به آب و آبزيان، و حتي لاك‌پشت، ماهي و خرچنگ، نشانه شرايط مطلوب آب‌وهوايي در زمان گسترش آن تمدن‌ها بوده است.
    در اينجا بايد به اين نكته مهم نيز اشاره كرد كه همزمان با دوره‌اي كه در فلات ايران شرايط محيط زيست بسيار مطلوب براي جوامع انساني وجود دارد و از آن بهره‌برداري نيز مي‌شود، در سراسر سرزمين سيبري و شمال آسياي ميانه و شمال قفقاز كه آن ناحيه‌ها را محل كوچ و مهاجرت آرياييان به حساب مي‌آورند، تنها چند نمونه معدود از گورپشته يا شواهدي از زندگي غير يكجا‌نشيني پيدا شده است كه از جمله آنها مي‌توان از پناهگاه‌هايي در بخش‌هاي شمالي حوضه آبريز درياچه آرال نام برد. در آن زمان، در آن سرزمين‌ها تنها سرما و يخ‌‌هاي باقيمانده از دوره يخبندان حكمفرما بوده و آنچه پيدا شده عموماً متعلق به عصرهاي جديدتر و كوچ ايرانيان و اقوام ديگر به آن نقاط مي‌باشد.
    شواهد اسطوره‌شناسي و متون كهن از نگاه اسطوره‌شناسي و متون كهن، افسانة توفان يادگاري از دوران پر باران و مرطوب گذشته است. در متون پهلوي و از جمله بنـدهش آمده است كه «تيشتر» باراني بساخت كه درياها از او پديد آمدند و همه جاي زمين را آب فرا گرفت و خشكي‌هاي روي زميـن بر اثر بالا آمدن آب به هفت پاره يا هفت كشور تقسيم شدند.
    در ونديداد از ديوي بنام «مَهرَك اوشا» كه در برخي نامه‌هاي پهلوي به «ملكوش» و در مينوي‌خرد بنام «ملكوس» آمده، نام برده شده كه ديوي است مهيب كه به مدت چند سال زمين را دچار باران و تگرگ و برف و باد و باران مي‌كند.
    به روايت ونديداد، اهورامزدا جمشيد را از اين آسيب آگاه مي‌سازد و دستور ساخت جايگاهي بنام «وَر» را به جمشيد مي‌دهد تا هر يك از آفريدگان پاك آفريدگار، از مردم و مرغان و پرندگان و چارپايان و گياهان و تخم گياهان و آتش و هر آنچه زندگي مردمان را بكار آيد را در آن جايگاه نگاه دارد و پس از سپري شدن هجوم اين ديو و فرو نشستن توفان، از آن پناهگاه بدر آيند و جهان را دوباره آبادان سازند و از نيستي برهانند.
    اين سرگذشت ايراني به شكل‌هاي گوناگوني روايت شده است. از جمله هندوان بر اين اعتقادند كه توفان بزرگ موجب گرفتاري «مانو» شد, اما «ويشنو» كه خود را به شكل يك ماهي با شاخي بزرگ ساخته بود، كشتي او را راهنمايي كرد تا بتواند در «كوهستان‌هاي شمالي» فرود آيد. ويشنو خود قبلاً مانو را از توفان بزرگ آگاه كرده و به او فرمان مقابله داده بود. مانو به هفت دانشمند و يك جفت نر و ماده كه از همه جانداران گيتي در كشتي داشت، فرمان داد تا از كشتي پياده شوند و همراه با خشكيدن آب‌ها در سرزمين‌ها گسترده شوند. مانو تخم همه گياهان را نيز با خود برداشته بود.
    عبارت «كوهستان‌هاي شمالي» در داستان‌هاي هندياني كه در سرزمين‌هاي پيرامون رود سند (هند) و پنجاب زندگي مي‌كردند، اشاره آشكاري است به كوچ آنان از كوهستان‌هاي پـاميـر و بـدخشـانِ افغانستان امـروزي كه از اصلي‌ترين سرزمين‌هاي ايراني بوده است.
    روايت ديگري از توفان بزرگ، داستان توفان نوح است كه قديمي‌ترين روايت شناخته شده آن به سومريان تعلق دارد و بعدها مورد اقتباس بابليان و اكديان قرار مي‌گيرد و در كتاب عهد عتيق (تورات) هم تكرار مي‌شود.
    سرگذشت توفان بزرگ و سيلاب‌ها، همچنين در تاريخ‌هاي سنتي چينيـان نيز آمده است. به موجب «كتاب‌هاي خيزران» در زمان «يـو» Yu ، مؤسس سلسله «شيـا» يا نخستين سلسله، سيلاب‌هاي عظيمي سراسر امپراطوري را تا بلندترين تپه‌ها در بر گرفت. «يـو» با كمال شايستگي موفق به فرو نشاندن سيلاب‌ها در مدت سيزده سال مي‌شود.
    شواهدي از وضعيت درياهاي باستاني در آثار ابوريحان بيروني (همچون «تحديد نهايات‌الاماكن») نيز به چشم مي‌خورد. بيروني هنگام شرح ساخته شدن آبراهة سوئز به فرمان پادشاهان ايراني، از دريايي به جاي سرزمين‌هاي سفلاي مصر ياد مي‌كند؛ دريايي كه وجود آن در آثار هرودت نيز نقل شده است. او اعتقاد دارد كه در دوران پادشاهي ميانه مصر، اين دريا بحدي گسترش داشته است كه كشتي‌ها نه تنها در شاخابه‌هاي نيل، بلكه بر روي دشت‌هاي خشك امروزي نيز ره مي‌سپرده‌اند و هنگام عزيمت به ممفيس از كنار اهرام مي‌گذشته‌اند.
    افسانه‌ها و روايت‌هاي شفاهيِ نقل شده از زبان مردمان مناطق كويريِ مركزي ايران، وجود دريايي بزرگ در جاي كوير خشك امروزي را تأييد مي‌كند. نگارنده داستان‌هاي متعددي در شهرهاي دامغان، ساوه، كاشان، زواره، ميبد، نائين، يزد و بردسكن شنيده است كه در اغلب آنها به درياي بزرگ، جزيره‌هاي متعدد، بندرگاه‌ و لنگرگاه و حتي به فانوس دريايي اشاره شده است. در ادامه، نگارنده به دو نكته ديگر تنها اشاره‌اي مي‌كند:
    نخست، روايت فرگرد دوم ونديداد و پهناور شدن زمين و گسترش مردمان بخاطر افزوني جمعيت در زمان جمشيد و به سوي نيمروز و به راه خورشيد، كه به گمان نگارنده سوي نيمروز يا جنوب در اينجا اشاره به سوي تابش خورشيد گرم نيمروزي و گرم شدن هوا است و نه اشاره به سمت گسترش جوامع انساني، كه در اينباره تعبير “به راه خورشيد”، سمت و سوي پراكنش كه از «شرق به غرب» است را بهتر روشن مي‌سازد.
    و ديگر، سرگذشت فريدون در شاهنامه فردوسي و تقسيم پادشاهي جهان بين سه پسرش ايرج و سلم و تور كه اشاره‌اي به مهاجرت ايرانيان از دل ايران به سوي سرزمين‌هاي شرقي و غربي است. سلم و توري كه بعدها و به موجب گزارش‌هاي ايراني به برادر كوچك خود تاختند و اشاره‌اي است به يورش باشندگان سرزميـن‌هاي شرقي و غربي ايران به سرزمين مادري خود.
    اما پس از اين دوران طلايي يعني در حدود 4000 تا 3800 سال پيش خشكسالي و قحطي بزرگي به وقوع مي‌پيوندد و دوره گرم و مرطوب جاي خود را به دوره گرم و خشك مي‌سپارد. در اين زمان سطح آب‌ها به سرعت پايين مي‌رود و درياچه‌ها و رودهاي كوچك‌تر خشك مي‌شوند و سكونتگاه‌هاي انساني را با بحراني بزرگ مواجه مي‌سازد. بحراني كه با كمبود آب آغاز شده و به سرعت تبديل به كمبود مواد غذايي، ركود و نابودي كشاورزي، گسترش بيابان‌ها، نابودي مراتع، از بين رفتن زيست‌بوم طبيعي و عواقب بغرنج آن مي‌شود.
    اين خشكسالي موجب مي‌شود تا مردمان ساكن در ايران، مردماني كه پس از توفان بزرگ از كوهستان‌ها فرود آمده و سرزمين‌هاي پيشين خود را دگر باره آباد ساخته بودند، باز هم دگرباره و عليرغم ميل قلبي خود، به دنبال يافتن سرزمين‌هاي مناسب‌تر به جستجو و كوچ‌هاي دور و نزديك بپردازند و بي‌گمان چنين رويدادهاي نامطلوب طبيعي و كمبودهاي نيازمندي‌هاي انساني، موجب اختلاف‌ها، درگيري‌ها، جنگ‌ها و ويراني‌ها مي‌شده است. درگيري‌هايي كه وقوع آن مابين ساكنان واحه‌اي كوچك و هنوز كم و بيش حاصلخيز، با تازه از راه رسيدگانِ جستجوگرِ آب و زمين، اجتناب ناپذير است.
    اين پيامدها را كاوش‌هاي باستان‌شناسي تقريباً در همه تپه‌هاي باستاني ايران تاييد كرده است: «پايان دوره زندگي انسان در حدود 4000 سال پيش و همراه با لايه‌اي از سوختگي و ويراني». نابودي و سوختگي‌اي كه نه فرآيند يورش آرياييان، بلكه نتيجه درگيري‌هايي بر سر منابع محدود نيازهاي بشري بوده است و تا حدود 3500 سال پيش به طول مي‌انجامد، صدها سالي كه به جز معدودي تمدن‌هاي جنوب‌غربي ايران و شهرهاي مياندورود، به ندرت در تپه‌هاي باستاني آثار زندگي در اين دوره را بدست مي‌آوريم. اين سال‌هاي سكوت نسبي در سرگذشت ايران، شباهت زيادي به شرايط پادشاهي ضحاك در شاهنامه فردوسي دارد.
    در پايان اين دوره و همزمان با آغاز عصر آهن يعني در حدود 3500 سال پيش، بهبود وضعيت آب‌و‌هوايي به تدريج آغاز مي‌شود و زمينه را براي گسترش وشكوفايي تمدن‌هاي نوين ايـراني فراهم مي‌سازد كه در حدود 2800 سال پيش به شرايط مطلوب اقليميِ پيشين خود دست مي‌يابد.
    با توجه به نكات بالا مسئله كوچ آرياييان از شمال به سوي سرزمين فعلي ايران و آسياي ميانه ممكن به نظر نمي‌رسد. آنچه بيشتر به ذهن نزديك مي‌آيد، اينست كه آرياييان همان مردمان بومي‌اي هستند كه از روزگاران باستان در اين سرزميني كه از هر حيث براي زندگاني مناسب بوده است، زيسته‌اند و آثار تمدن آنان به فراواني در اين سرزمين ديده شده و در جاي ديگري اثري از سكونت آنان به دست نيامده است. بدرستي كه تغييرات فرهنگي و تمدني عصر آهن نتيجة منطقي تكامل عصر مفرغ است و نه تحولاتي ناشي از ورود اقوام ديگر به منطقه. اين آرياييانِ ساكن بومي ايران، هنگام افزايش شديد بارندگي دست به مهاجرت به سوي زمين‌هاي مرتفع مي‌زدند؛ و هنگام كاهش شديد بارندگي به زمين‌هاي پست و هموار پيشين باز مي‌گشتند. اينان پس از توفان بزرگ دستكم دو بار از دل ايران به سوي نقاط ديگر مهاجرت كرده‌اند:
    1- يكبار پس از عقب‌نشيني درياها و درياچه‌هاي داخلي و خشك شدن باتلاق‌هاي باقيمانده از توفان بزرگ، كه از كوهستان‌هاي مجاور به سوي جلگه‌ها و دشت‌هاي رسوبيِ هموار و حاصلخيز، كوچ كرده و فرود آمدند؛ كه در نتيجه، اين مهاجرت‌ها كوچي «عمودي»، از ارتفاعات به سوي دشت‌ها و وادي‌ها بوده است. زمان آغاز اين جابجايي‌ها در ميانه دوره گرم و مرطوب، و پس از پايان بارندگي‌هاي شديدِ موسوم به توفان عصر جمشيد يا توفان نوح، و حدود 5500 سال پيش بوده است. به عنوان نمونه‌اي از اينگونه مهاجرت‌ها مي‌توان از دو كوچ بزرگ نام برد: نخست، كوچ هنديان آريايي از پيرامون كوهستان‌هاي هندوكش به سرزمين‌هاي تازه خشك شدة پنجاب و پيرامون رود سند كه يادمان تاريخي آن در متون كهن «ريگ‌و‌دا»ي هندوان باقي مانده است؛ و ديگري، كوچ عيلاميان و سومريان، كه از كوهستان‌هاي غربي ايران به سرزمين‌هاي باتلاقيِ تازه خشك شدة خوزستان و مياندورود يا بين‌النهرين انجام شده است. در بخش‌هاي كهن كتاب عهد عتيق يا تورات (سِفر پيدايش، باب يكم)، رويداد كـوچ سـومـريان آشكارا مهاجرتي “از مشـرق” به سوي زمينِ سـومـر يا شِنعـار، مورد توجه و اشاره قرار گرفته است. اين گروه اخير انديشة ايجاد تمدن را با خود تا درة نيل و مصر در آفريقا پيش بردند و مصريان با بهره‌گيري از آن به پيشرفت‌هاي بزرگي نائل آمدند. در اين باره حتي فرضيه‌هايي دائر بر مهاجرت فنيقيان از سواحل خليج فارس به كرانه درياي مديترانه مطرح است. از سوي ديگر مي‌دانيم كه سومريان از نظر جسماني شباهت كاملي به ساكنان بلوچستان و افغانستان امروزي و درة سند داشته‌اند؛ آثار هنري و معماري آنان گواهي مي‌دهد كه تمدن سومر و تمدن شمال‌غرب هندوستان يا سرزمين‌هاي شرقيِ ايراني، به يكديگر همانند بوده‌اند و بي‌گمان از يك خاستگاه سرچشمه گرفته‌اند. كاوش‌هاي اخير استاد يـوسف مـجيدزاده در منطقة جـيرفـت اين فرضيه را بيش از پيش تقويت كرده است.
    2- و بار ديگر، مهاجرت‌هايي به هنگام خشكساليِ مابين 4000 تا 3500 سال پيش كه به دنبال ناحيه‌هاي مناسب‌تر، محل زندگاني خود را تغيير داده و از پي زيستگاه‌هاي بهتر، از ايران يا به تعبير سومريان، از “سرزمين مقدس” مادري خود به سوي سرزمين‌هاي ديگر متوجه شدند و سكونتگاه‌هايي را كه در 5500 سال پيش فراهم ساخته و مدت 1500 سال در آنها زندگي كرده بودند را بر اثر رويدادهاي ناگوار اقليمي ترك كردند.
    در سرزمين باستاني ايران بزرگ، اقوام و مردمان گوناگوني زندگي مي‌كرده‌اند كه يكي از آنان و احتمالاً نام عموميِ فرهنگيِ همة آنان «آريـايـي» بوده است. «همة اقوام و مردمان ايرانِ امروزي»، فرزندان «همة آن اقوام و مردمان كهن» و از جمله آرياييان هستند. اينان در طول زمان و همراه با تغييرات اقليمي و آب‌و‌هوايي دست به كوچ‌هاي متعدد و پرشمارِ كوچك و بزرگي زده‌اند كه عمدتاً از بلندي‌هاي كوهستان به همواري‌هاي دشت و بالعكس بوده است. خاستگاه تاريخ ايرانيان را نمي‌توان تنها به انگاره مهاجرتي كه زمان نامشخص، مبدأ نامعلوم، مقصدي ناپيدا و مسيري ناشناخته دارد، منسوب دانست و تنها آنان را نياكان ايرانيان امروزي شناخت.
    در باورهاي ايراني كهن «شمال» يا «اپاختر» پايگاه اهريمن است؛ جايگاه ديوان و نابكاران و درِ ورود به دوزخ است. ايرانياني كه همواره به سرزمين مادري و خاستگاه خود و وطن خود عشق ورزيده‌اند، اگر سرزمين‌هاي شمالي خاستگاه آنان بود، در بارة آن اينچنين سخن نمي‌راندند.
    با توجه به همه شواهدي كه تا اينجا بطور خلاصه گفته شد، به نظر مي‌رسد كه ايرانيان يا آرياييان «به ايران» كوچ نكردند؛ بلكه «در ايران» و «از ايران» كوچ كرده‌ و به نقاط ديگر پراكنده شده‌اند.




    فروشگاه نمونه سوالات پیام نور با پاسخنامه تستی و تشریحی



    دانلود رایگان نمونه سوالات دانشگاه پیام نور





    http://up.pnu-club.com/images/00ld7yux3ay3itvspd7n.png
    برای دانلود رایگان نمونه سوالات پیام نور با جوابهای تستی و تشریحی در مقطع نمونه سوالات کارشناسی ارشد پیام نور - نمونه سوالات پیام نور کارشناسی - نمونه سوالات پیام نور دکترا- نمونه سوالات آزمونهای فراگیر پیام نور( دانشپذیری)

    به ادرس زیر مراجعه کنید

    نمونه سوالات رایگان پیام نور




  5. #25
    Borna66 آواتار ها
    • 55,397
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل تحصیل
    خيام-سهراب
    شغل , تخصص
    طراح و تحلیل گر حرفه ای وب
    رشته تحصیلی
    مهندسي نرم افزار
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    به یاری اهورامزدا




    القاب شاهان هخامنشی



    عبارات شاهانه‌ی رسمی و تشریفاتی، چنان كه در بیانیه‌های سلطنتی به درستی گواهی گردیده، دارای گوناگونی و دگرگونی بسیاری در حدود و ابعاد خود است. كامل‌ترین شرح ارائه شده در این زمینه، بندهای یكم تا سوم از سنگ‌نبشته‌ی بیستونِ داریوش بزرگ (DB I.1-3) است: «من داریوش [هستم]، شاه بزرگ، شاه شاهان، شاه در پارس، شاه كشورها، پسر ویشتاسپ، نوه‌ی ارشام، یك هخامنشی». این عبارت دارای چهار جزء و ركن است كه به طور مجزا و جداگانه نیز در نبشته‌های شاهانه به كار رفته و جملگی به طور نمونه‌وار، متضمن عنوان ایرانی غربی xshayathiya [خشایثیه] (پارسی میانه و نو: "شاه") هستند.
    این اصطلاح به گمان، مشتقی وصفی از اسم معنی نخستین xshay-atha* [خشَی- اثه] (= حكومت، شهریاری) با ریشه‌ی فعل ایرانی xshay* [خشَی] (آریایی: kshai* = "فرمان‌روایی كردن، سلطنت كردن") است. بدین سان، پادشاه به فردی اطلاق گردیده «كه به واسطه‌ی پادشاهی، ممتاز و متشخص است». این لقب (xshayathiya) ممكن است وام‌واژه‌ای از زبان مادی در واژگان پارسی باستان باشد. عنوان صرف xshayathiya چنان به فراوانی دیده و یافته می‌شود كه گویی واژه‌ای مخفف است.


    القاب و عنوان‌های شاه معمولاً بزرگ و مفصل است:

    1- Xshayathiya vaz(a)rka [خشایثیه وزركه] ="شاه بزرگ" (با صفت -vaz(a)rka، "بزرگ"، یك جزء سنتی دیگر از منشأ مادی)، عنوانی كه در نهایت از میان‌رودان سرچشمه می‌گیرد (بسنجید با: sharru rabu اكدی).

    2- Xshayathiya xshayathiyanam [خشایثیه خشایثیانام] ="شاه شاهان" (با ترتیبی وارونه، به پارسی میانه "شاهان‌شاه"، و پارسی نو "شاهنشاه")، عنوانی برگرفته از اورارتوها و نهایتاً، سرچشمه گرفته از میان‌رودان و نمودار ادعای هخامنشیان در جهت مشروع بودن میراث‌بری‌شان از شاهان بابل، آشور، اورارتو، و ماد.

    3- Xshayathiya dahyunam [خشایثیه دهیونام] ="شاه كشورها"، شاید واقعی‌ترین و شاخص‌ترین عنوان شاهان هخامنشی كه غالباً بدین تركیب‌ها تغییر یافته است: Xshayathiya dahyunam vispazananam [خشایثیه دهیونام ویسپزنانام] ="شاه كشورهای دربردارنده‌ی همه‌ی قوم‌ها"، و Xshayathiya dahyunam paruzananam [خشایثیه دهیونام پروزنانام] ="شاه كشورهای دربردارنده‌ی قوم‌های بسیار".

    4- Xshayathiya ahyaya bumiya (vazarkaya) (duraiy apiy) [خشایثیه اهیایا بومیا وزركایا دورایی اپیی] ="شاه در این زمین (بزرگ) (دور كران)".

    در منابع دیگر، سنت بومی (بابلی، مصری، و غیره) بر عبارات تشریفاتی نیز غالب است. برای نمونه، در استوانه‌ی معروف كورش، به كورش، شاه جدید بابل، لقب سنتی بابلی «شاه تمامیت، شاه بزرگ، شاه توانا، شاه بابل، شاه سرزمین سومر و اكد، شاه چهار گوشه‌ی جهان» داده می‌شود. داریوش در متن‌های هیروگلیف نویافته در كاوشگاه شوش، «شاه مصر فرادست و فرودست»، «سرور دو كشور»، «شاه والای زمین»، «فرزند خدای Atum»، «تصویر [خدای] Ra» و مانند آن خوانده می‌شود. این فرمول‌ها، نشان و گواه شناسایی و تصدیق مشروعیت میراث‌بری هخامنشیان در این كشورها هستند. *




    فروشگاه نمونه سوالات پیام نور با پاسخنامه تستی و تشریحی



    دانلود رایگان نمونه سوالات دانشگاه پیام نور





    http://up.pnu-club.com/images/00ld7yux3ay3itvspd7n.png
    برای دانلود رایگان نمونه سوالات پیام نور با جوابهای تستی و تشریحی در مقطع نمونه سوالات کارشناسی ارشد پیام نور - نمونه سوالات پیام نور کارشناسی - نمونه سوالات پیام نور دکترا- نمونه سوالات آزمونهای فراگیر پیام نور( دانشپذیری)

    به ادرس زیر مراجعه کنید

    نمونه سوالات رایگان پیام نور




  6. #26
    Borna66 آواتار ها
    • 55,397
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل تحصیل
    خيام-سهراب
    شغل , تخصص
    طراح و تحلیل گر حرفه ای وب
    رشته تحصیلی
    مهندسي نرم افزار
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    سفرنگها و توضیحات :
    * برای نمونه در تاریخ می بینیم که نظامی گنجوی از در اوج حکومت اقوام بیابنگرد بر قسمتی از ایران در حالیکه در نقاط دیگر ایران بزرگ حکومتهای محلی سررشته داری می کنند چنین می سراید:
    همه گیتی تن است و ایران دل.......میست گوینده زین قیاس خجل
    چونکه ایران دل زمین باشد ........... دل زتن به بود یقین باشد
    ویا:
    زمین را منم تاج تارک نشین ..... مارزان مرا تا نلرزد زمین
    بهارفردون و گلزار جـــم....... به باد خزان گشته تاراج غم
    و نیز:
    شکوه کیان بیش باید نهاد .................... قدم در خور خویش باید نهاد
    سگ کیست روباه نازرومند ......................که شیر ژیان را آرد به بند
    ز شیران بود روبهان را نوا .........................نخندد زمین تا نگرید هوا
    مرا زیبد از خسروان عجم .....................سر تخت کاووس و اکلیل جم
    به سختی کشی سخت چون آهنم ................که از پشت شاهان روئین تنم
    اگر اسفندیار از جهان رخت برد .................نسب نامه من به بهمن سپرد
    اگر بهمن از پادشاهی گذشت ..................جهان پادشاهی به من بازگشت
    به جز من که دارد گه کارزار. ......................دل بهمن و زور اسفندیار
    به من میرسد بازوی بهمنی ..........................که اسفندیارم به روئینی
    نژاده منم دیگران زیر دست ......................نژاد کیان را که آرد شکست
    ** گستره ی سرزمینهای جدا شده از ایران طی قرار دادهای شوم استعماری از این قرار است:
    آران: 86600 کیلومتر مربع ، ارمنستان : 29800 ک .م ، گرجستان : 69700 ک.م ، داغستان : 50300 ک.م ، اوستی شمالی : 8000 ک.م ، چچن : 15700 ک .م ، اینگوش : 3600 ک. م ، بالکارستان : 12500 ک.م ، ( جمع کل قفقاز 276200 کیلومتر مربع )
    افغانستان : 625225 ک.م ، بخشهایی از مکران : 250000 ک.م ، ( جمع کل سرزمینهای شرقی: 975225)
    ترکمنستان : 488100 ک.م ، اوزبکستان : 447100 ک.م ، تاجیکستان : 141300 ک.م ، بخشهای ضمیمه شده به قزاقستان : 100000ک.م ، بخشهای ضمضمه شده به قرقیزستان : 50000 ک.م ، ( جمع کل سرزمینهای فرارودان : 2161720 کیلومتر مربع)
    جمع کل همه ی سرزمین های جدا شده از ایران درونی در دوران قاجاریه 3 میلیون چهارصد و سیزده هزار کیلومتر مربع
    *** کتاب گلستان ارم نوشته عباسقلی باکیخانف حاوی دانستنی های بسیار ارزشمندی از دید تاریخی است. برای نمونه گستره ی مذهب تشیع را در ایران شمالی به وضوح بیان می کند و تصریح میکند که حدود نود سال پیش از این اهالی باکو به زبان تاتی ( یکی از لهجه های پارسی) سخن می گفته اند. وی می نویسد که اهالی باکو تماما و اهالی دربند اغلب و اهالی سروان نصفا شیعی مذهب هستند. این کتاب از سوی انتشارات ققنوس به چاپ رسیده .
    نوشته سالار سالاری




    فروشگاه نمونه سوالات پیام نور با پاسخنامه تستی و تشریحی



    دانلود رایگان نمونه سوالات دانشگاه پیام نور





    http://up.pnu-club.com/images/00ld7yux3ay3itvspd7n.png
    برای دانلود رایگان نمونه سوالات پیام نور با جوابهای تستی و تشریحی در مقطع نمونه سوالات کارشناسی ارشد پیام نور - نمونه سوالات پیام نور کارشناسی - نمونه سوالات پیام نور دکترا- نمونه سوالات آزمونهای فراگیر پیام نور( دانشپذیری)

    به ادرس زیر مراجعه کنید

    نمونه سوالات رایگان پیام نور




  7. #27
    Borna66 آواتار ها
    • 55,397
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل تحصیل
    خيام-سهراب
    شغل , تخصص
    طراح و تحلیل گر حرفه ای وب
    رشته تحصیلی
    مهندسي نرم افزار
    راه های ارتباطی

    پیش فرض


    بگوییم امرداد نه مرداد


    نماينده زرتشتيان در بيانيه‌اي با استناد به اصل پانزدهم قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران مبني بر اينكه زبان و خط رسمي و مشترك مردم ايران فارسي است، تاكيد كرد كه اسناد و مكاتبات و متون رسمي و كتب درسي بايد با اين زبان و خط هماهنگ باشد.

    بخشي از اصل هفدهم قانون اساسي در مورد تقويم ايران، «مبناي كار ادارات دولتي، هجري شمسي» تعيين شده است. به گفته كوروش نيكنام، بسياري از واژگاني كه در گويش و گفتار ايرانيان به عنوان زبان فارسي به كار مي‌رود، ريشه در زبان باستاني ايران، يعني اوستايي و پهلوي دارد، از جمله نام هر يك از ماه‌هاي ايراني كه فروردين، ارديبهشت، خرداد، امرداد، شهريور تا اسفند بوده و همه از نام‌هاي كهن ايراني و هر يك داراي معناي ارزشمندي مي‌باشند تا در هر فصلي اميد به بيداري، زنده بودن، تلاش و سازندگي را به ملت سرافراز ايران از هر دين و قوم و نژادي يادآوري كرده باشند.

    وي با اشاره به كلمه مرداد به عنوان دومين ماه تابستان گفت: «نخستين روز از ماه دوم تابستان يعني امرداد را آغاز كرده‌ايم، در حالي كه بسياري از مردم ايران كه به معناي درست نام اين ماه پي نبرده‌اند، اين كلمه را به اشتباه مرداد ادا مي‌كنند.»‌

    مرداد در فرهنگ و زبان ايران باستان به معناي مرگ و نيستي است كه به نادرست در ميان 11 ماه سال قرار گرفته و هم‌خواني با فلسفه اسامي ماه‌هاي ديگر ندارد. از آنجا كه ايرانيان پيوسته به زندگي، سرسبزي، كار و كوشش و پيشرفت، انديشه داشته‌اند، در اوج گرماي تابستان نام اين ماه را نيز امرداد به معناي پايداري و جاودانگي گذاشته‌اند.

    به گفته نيكنام از زماني كه تقويم خورشيدي براي گاه‌شماري ايرانيان برگزيده شد، نام اين ماه در تقويم ايران امرداد ناميده شد، ولي سال‌ها بعد به دليل نامعلوم و نادرستي در گويش مردم تغيير كرد و به مرداد تبديل شد، يعني زنده بودن و تلاش كردن و پيوستن به جاودانگي، در تقويم جاي خود را به مرگ و مردن و نابودي داد.

    نماينده زرتشتيان سال گذشته نيز در تذكري به دولت پيشنهاد داد تا اين واژه را در تقويم ايراني اصلاح نمايند و مرداد را به امرداد تغيير دهند، ولي تاكنون راهكار مناسبي برگزيده نشده است.

    در حالي كه به گفته وي شايسته نيست تا ايرانيان زنده و هوشيار در اين ماه با گفتن مرداد از مرگ و نيستي ياد كنند.

    نيكنام در پايان بيانيه آورده است: «اكنون پيشنهاد دارم تا در يك عزم و اراده مردمي و همگاني نام اين ماه را درست به كار برده، آن را امرداد بگوييم تا در تقويم و فرهنگ ملت بزرگوار ايران، مرگ و نيستي جاي خود را به زندگي، پويايي و جاودانگي داده باشد.»‌






    فروشگاه نمونه سوالات پیام نور با پاسخنامه تستی و تشریحی



    دانلود رایگان نمونه سوالات دانشگاه پیام نور





    http://up.pnu-club.com/images/00ld7yux3ay3itvspd7n.png
    برای دانلود رایگان نمونه سوالات پیام نور با جوابهای تستی و تشریحی در مقطع نمونه سوالات کارشناسی ارشد پیام نور - نمونه سوالات پیام نور کارشناسی - نمونه سوالات پیام نور دکترا- نمونه سوالات آزمونهای فراگیر پیام نور( دانشپذیری)

    به ادرس زیر مراجعه کنید

    نمونه سوالات رایگان پیام نور




  8. #28
    Borna66 آواتار ها
    • 55,397
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل تحصیل
    خيام-سهراب
    شغل , تخصص
    طراح و تحلیل گر حرفه ای وب
    رشته تحصیلی
    مهندسي نرم افزار
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    پرچم در ایران باستان


    درفش کاویانیزمانی که از پرچم در ایران و مردم ایران نام برده میشود، بی درنگ نام درفش کاویانی از ویرمان(ذهن) گذر میکند. از این پرچم بارها و بارها در افسانه های استوره ای و حماسی و تاریخی ما نام برده شده. پس افزون بر ریخت استوره ای خود، دارای پیشینه ای تاریخی نیز هست. این پرچم در میان ایرانیان نماد رهایی از ستم و ترکتازی حاکمان بیگانه است.
    درفش کاویانی پوستی(گاسم پوست گاو یکی از مقدس ترین جانداران نزد ایرانیان) است که کاوه آهنگر از کمر خود باز کرد و در راه گردآوردن مردم به انگیزه ی جنگیدن با ضحاک ماردوش بر سر چوب کرد. فریدون این درفش را به زر وگوهر آراست تا آن را بسان پرچم پیروزی در جنگها بکار برند.(۱)این درفش در روزگار فریدون و شاهان پس از او مایه ی پیروزی بر دشمنان بود و آن را در جنگها پیشاپیش لشکر میبردند و پس از پایان جنگ آن را به نگهبانی هشیار میسپردند، تا در واژگونی یزدگرد ساسانی در جنگ قادسیه به دست سعد وقاص تازی افتاد و به دستور سران عرب آن را پاره پاره کردند و زر و زیور آن را میان مسلمانان بخش کردند.(۲)
    این درفش از روزگار کهن تا ساسانیان پرچم ایرانیان بشمار می آید.
    الملوک مینویسد: درفش کاویان از پوست پلنگ درست شده، به درازای دوازده ارش که اگر هر ارش را که فاصله بین نوک انگشتان دست تا بندگاه آرنج است ۶۰ سانتی متر به حساب آوریم، تقریباٌ پنج متر عرض و هفت متر طول می‌شود.
    به بازگویی بیشتر نسکهای(کتب) تاریخی، درفش کاویان زمان ساسانیان از پوست شیر یا پلنگ ساخته شده بود، بدون آنکه نقش جانوری بر روی آن باشد. هر پادشاهی که به قدرت می‌‌رسید شماری گوهر و زر بر آن می‌‌افزود. به هنگام تاختن اعراب به ایران، در جنگی که در ژیرامون شهر نهاوند در گرفت درفش کاویان به دست آنان افتاد و چون آن را همراه با فرش پرآوازه ی«بهارستان» نزد عمر خلیفه مسلمانان، بردند وی از بسیاری گوهرها، دُرها و جواهراتی که به درفش آویخته شده بود دچار شگفتی شد و به نوشته فضل الله حسینی قزوینی در کتاب المعجم: « امیر المومنین سپس بفرمود تا آن گوهرها را برداشتند و آن پوست را سوزانیدند »
    درفش کاویانی در شاهنامه ی فردوسی:
    فرو هِشت ازو سرخ و زرد و بنفش/ همي خواندش كاوياني درفش
    به پيش اندرون كاوياني درفش/ جهان زو شده زرد و سرخ و بنفش


    درفش ایران در روزگار کورش بزرگ و هخامنشیان
    گزنفون پیرامون پرچم ایرانیان و بویژه کورش بزرگ گزارش خوبی میدهد. در زمان کورش درفش پادشاهی ایران شهبازی(عقابی) زرین بود با بالهای گشوده(۳)
    افزون بر این ما در اوستا و شاهنامه بارها به این نشان، یعنی شهباز زرین برمیخوریم. پس در راست بودن گزارش گزنفون نمیتوان شک کرد. پس از شکست هخامنشیان، اسکندر شهباز را بر روی سکه ها نقش کرد(نشانه های فراوانیست که اسکندر خود را دنباله رو پادشاهان هخامنشی میدانست) و به این انگیزه این نگاره به کشورهای اروپایی و مصر راه یافت و تا به امروز هنوز شهباز ارتش ایران باستان، بیشترین نقش پرچم های کشورهای جهان است.(۴)
    با بررسی آثار اندک بجا مانده، میتوان پی برد که هر بخش از ارتش درفش ویژه ی خود را داشته است. به یاری جامی سفالی که با نگاره دو سپاهی یونانی و ایرانی در موزه ی لور انگلیس نگهداری میشود میتوان با یکی از این پرچم ها آشنا شد. سپاه ایرانی دارای پرچمیست که تشکیل شده است از دو پارچه ی چهارگوش که به یاری دو وتر به چهار سه گوش بخش شده اند و سه گوش های روبرو دو به دو با هم همرنگ هستند، سپید و سیاه(۵)







    (۱)ثعالبی، شاهنامه ی کهن، ۵۸ عوفی، جوامع الحکایات، ۳۸
    (۲) همان
    (۳) xenophon,Cyropaedia, VII/14; helenica,I 18.12
    (۴) پور دارود، فرهنگ ایران باستان، ۳۰۱
    (۵) پیرنیا، تاریخ ایران باستان،۲/۱۴۸۳، سایکس، تاریخ ایران، ۱/۲۷۵
    برگرفته شده از تارنگار: [تاریخ جشنها و زبان پارسی] http://ariapars.persianblog.com
    به قلم کورش محسنی
    برگرفته از «http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%DA%86%D9%85_%D9%87%D8%AE%D8%A7%D9%85% D9%86%D8%B 4%DB%8C%D8%A7%D9%86»




    فروشگاه نمونه سوالات پیام نور با پاسخنامه تستی و تشریحی



    دانلود رایگان نمونه سوالات دانشگاه پیام نور





    http://up.pnu-club.com/images/00ld7yux3ay3itvspd7n.png
    برای دانلود رایگان نمونه سوالات پیام نور با جوابهای تستی و تشریحی در مقطع نمونه سوالات کارشناسی ارشد پیام نور - نمونه سوالات پیام نور کارشناسی - نمونه سوالات پیام نور دکترا- نمونه سوالات آزمونهای فراگیر پیام نور( دانشپذیری)

    به ادرس زیر مراجعه کنید

    نمونه سوالات رایگان پیام نور




  9. #29
    Borna66 آواتار ها
    • 55,397
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل تحصیل
    خيام-سهراب
    شغل , تخصص
    طراح و تحلیل گر حرفه ای وب
    رشته تحصیلی
    مهندسي نرم افزار
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    مجموعه‌ئي از كتابهاي تاريخي شامل تاريخ ايران از دورترين دوران تا برافتادن شاهنشاهي ساساني به دست عربها و تشكيل حاكميت عرب در ايران و پی‌گيری رخدادهاي مربوطه تا پايان قرن نخست هجری
    جنبشهاي ضدفئودالي ايرانيان در قرنهاي دوم و سوم هجري و نهضت ضدعربي بابك خرم دين و مازيار طبري
    چگونگي تشكيل حاكميت ترك در ايران پس از برافتادن پادشاهي سامانيان و خزش تركان به سغد و خوارزم
    چگونگي تشكيل دولت قزلباشان صفوي و روي كار آمدن شاه اسماعيل و از دست رفتن بخشهائي از ايران
    به اضافه نوشتارهائي در زمينه‌هاي گوناگون تاريخي و فرهنگي
    و متن چندين كتاب ادبي شامل گلشن راز شيخ محمد شبستري، بوف كور صادق هدايت، موش و گربه عبيد زاكاني، رباعيات خيام به اضافه مقدمه صادق هدايت بر رباعيات خيام و مطالب ديگر از جمله افسانه‌های هفت‌بزم بهرام گور سروده‌ی نظامی گنجوی
    همچنين بخش متون كلاسيك تاريخ ايران به‌زبان فارسی، شامل تاريخ بخارا، تاريخ طبرستان، تاريخ گزيده، فارسنامه ابن بلخی، تاريخ بيهقي




    فروشگاه نمونه سوالات پیام نور با پاسخنامه تستی و تشریحی



    دانلود رایگان نمونه سوالات دانشگاه پیام نور





    http://up.pnu-club.com/images/00ld7yux3ay3itvspd7n.png
    برای دانلود رایگان نمونه سوالات پیام نور با جوابهای تستی و تشریحی در مقطع نمونه سوالات کارشناسی ارشد پیام نور - نمونه سوالات پیام نور کارشناسی - نمونه سوالات پیام نور دکترا- نمونه سوالات آزمونهای فراگیر پیام نور( دانشپذیری)

    به ادرس زیر مراجعه کنید

    نمونه سوالات رایگان پیام نور




  10. #30
    Borna66 آواتار ها
    • 55,397
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل تحصیل
    خيام-سهراب
    شغل , تخصص
    طراح و تحلیل گر حرفه ای وب
    رشته تحصیلی
    مهندسي نرم افزار
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    چه‌گونگی فروپاشي شاهنشاهی ساسانی دراثر جنگ قدرت فئودالها و مؤبدان و كودتاهاي پياپی حمله‌ی عربها به ايران و شكست بزرگ ايرانيان در قادسيه و تسخير تيسپون و عراق توسط عربها تسخير ايران توسط عربها ترور خليفه‌ی دوم عمر ابن خطاب به‌دست ايرانيان اسيرشده در مدينه
    و پی‌گيری فتوحات در ايران در زمان عثمان و معاويه و خلفای بعدي تا مرگ يزدگرد آخرين پادشاه ايران
    مطالب بالا را از كتاب زير بخوانيد:ـ
    تاريخ ايران ازسال 12 تا سال 99 هجري




    فروشگاه نمونه سوالات پیام نور با پاسخنامه تستی و تشریحی



    دانلود رایگان نمونه سوالات دانشگاه پیام نور





    http://up.pnu-club.com/images/00ld7yux3ay3itvspd7n.png
    برای دانلود رایگان نمونه سوالات پیام نور با جوابهای تستی و تشریحی در مقطع نمونه سوالات کارشناسی ارشد پیام نور - نمونه سوالات پیام نور کارشناسی - نمونه سوالات پیام نور دکترا- نمونه سوالات آزمونهای فراگیر پیام نور( دانشپذیری)

    به ادرس زیر مراجعه کنید

    نمونه سوالات رایگان پیام نور




برچسب برای این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمی توانید موضوع جدید ارسال کنید
  • شما نمی توانید به پست ها پاسخ دهید
  • شما نمی توانید فایل پیوست ضمیمه کنید
  • شما نمی توانید پست های خود را ویرایش کنید
  •