تاريخچه مراسم چهارشنبه سوری
يكي از آداب و مراسمي باستاني ايرانيان كهن كه همچنان در فرهنگ و تمدن اين گستره داراي جايگاه ويژه و مفاهيم ژرف و پايداري مي باشد، مراسم «چهارشنبه سوري» (Cahar sumbat) است.
اين جشن و سرور ملي در فرهنگ پارسي به عنوان مقدمه و پيش درآمد عيد نوروز نيز شناخته شده است كه هماره در طول تاريخ، قبل از فرا رسيدن سال نو و تحويل نوروز برپا مي شده و هنوز هم در بين اقوام و شهروندان ايراني از اهميت فوق العاده اي برخوردار است.
ايرانيان آخرين سه شنبه سال خورشيدی را با بر افروختن آتش و پريدن از روی آن به استقبال نوروز می روند.
هرچند كه چهارشنبه سوري شايد آميزه اي از مراسم مختلف يا تطور يافته در گستره زمان باشد. ولي در هر حال اكنون به عنوان يك سنت ديرينه و پايدار مي باشد كه بصورت يك جشن و شادماني در شب آخرين چهارشنبه سال كهنه و در طليعه ي سال جديد برگزار مي گردد. به اين صورت كه در واپسين روزهاي سال و ايّام تدارك برنامه هاي عيد باستاني نوروز، اقشار مختلف شهروندان ايراني بويژه جوانان و كودكان از دمدمه هاي غروب آخرين چهارشنبه در كوچه و پس كوچه هاي هركوي و برزن، آتشي روشن مي كنند و آنگاه با نشاط و سرور وصف ناپذيري شعر معروف:
زردي من از تو ، سرخي تو از من غم برو شادي بيا ، نكبت برو روزي بيا
را كه در حقيقت نماد خداحافظي از بيماري، ناتواني، غم و غصه و همچنين پيوستن به زندگي تازه و پويا، در آغوش گرفتن نشاط و شادماني و... مي باشند. بر زبان جاري ساخته و با هلهله و شادي، پرش از روي شعله هاي زرد و سرخ آتش را به نجوا مي نشينند.
يكي از پژوهشگران در مورد فلسفه آتش افروزي شب چهارشنبه در ايران باستان مي نويسد: «در ايران باستان شب چهارشنبه سوري در بالاي قصر سلطنتي و يا كاخهاي بزرگ شهر خرمني از آتش روشن مي كردند و ديگران نيز بنا به پيروي از آنان، بالاي بام خود آتش روشن مي نمودند. ...
[آنها] آتش را بدان جهت روشن مي كردند كه معتقد بودند، تمام بديها و سياهي ها را درآتش افكنده و مي سوزاندند. و از روي آتش مي پريدند و مي گفتند: سرخي تو از من، زردي من از تو. منظور از سرخي كردار نيك و منظور از زردي كردار زشت و ناپسند است.
همچنين در مورد كيفيّت اجراي مراسم در زمان هخامنشيان مي افزايد: ... خرمني از آتش را به سه كوپه تقسيم مي كردند و با همان روش، بنام (آسمان، آذر و آبان) كه سه فرشته مقرّب خدا هستند، مي پريدند. پس از آن آتش [را] به هفت قسمت كرده و بنام هفت امشاسپند، از روي آنها مي پريدند.)2
شايان ذكر است كه علاوه بر آتش افروزي ، مراسم ديگري نيز همچون: كوزه شكني، فال گوش ايستادن، شال اندازي، بخت گشايي و... در اين شب خاطره انگيز اجرا مي كردند كه هركدام داراي خصوصيّات جالبي مي باشند.
مثلاً در مورد اجراي مراسم كوزه شكني كه هنوز هم كماكان در بين جوامع روستايي رواج دارد، در كوزه كهنه اي مقداري آب ريخته و از بالاي بام بر زمين مي اندازند و معتقدند كه آب كوزه باعث روشنايي و فراخ روزي مي گردد.
به هرحال مراسم شادي آفرين چهارشنبه سوري كه همچون معدود آيينهاي ملي ايرانيان باستان، ضمن گذر از روزگاران درازي بدست ما رسيده است. اينك به عنوان يك شادي قبلي جهت استقبال از جشنهاي نوروزي، پيشاپيش فرا رسيدن سال جديد را نويد مي دهد.
اما همان طوري كه قبلاً اشاره گرديد. اينكه چرا در شامگاه آخرين چهارشنبه سال كهنه، پرش از روي آتش را بر مي گزيده اند، و يا اصولاً چرا در اين شب افروختن آتش و پريدن از روي آن معمول گشته است؟ اقوال و عقايد جالب و قابل توجه اي مطرح است كه به چند مورد اشاره مي گردد:
جاحظ علامه ي بصري و مؤلّف كتاب (المحاسن و الضداد) در قرن سوم هجري معتقد است كه: (... ايرانيان آتش افروزي پايان سال خود را به شب آخرين چهارشنبه ميانداختند تا پيشامدهاي سال نو از آسيب روز پليدي چون چهارشنبه بركنار بماند.)
مؤلف (فرهنگ مردم) نيز به نقل از (هوشنگ پور كريم) نوشته است : (اين آيين ( چهارشنبه سوري ) از آن جهت به غروب آخرين سه شنبه موكول شده است كه قبل از اسلام زردشت، با رسيدگي حسابهاي گاهشماري به تنظيم و تدوين دقيق تقويم توفيق يافت و آن سالي بود كه تحويل سال به سه شنبه اي مصادف شد كه نيمه ي آن شب تا ظهر جزئي از سال كهنه و نيمه ي بعد از ظهر جزو سال نو به حساب آمد و چون آغاز هر روز را در نيمه ي شب همان روز مي دانستند.
بنابر اين فرداي آن، سه شنبه را نوروز شناخته و شبش را مطابق معهود جشن گرفته و آتش افروختند و از آن پس، آن شب را چهارشنبه سوري قرار دادند.
به يك عقيده ي ديگر، ايرانيان مراسم آتش افروزي در آتش افروزي در آستانه سال نو را پس از قبول اسلام، در آخرين چهارشنبه سال قرار دادند تا از عقيده ي اعراب تأسّي كرده باشند كه روز چهارشنبه يا (يوم الاربعاء) را شوم و نحس ميدانستند.
در مورد وجه تسميه چهارشنبه سوري [نيز] عقيده دارند كه به مناسبت آتش افروزي در آن شب را (سور) سرخ ناميده اند)
در همينجا مناسبت دارد به نظر و عقيده ي يكي از محققين معاصر توجه داشته باشيم كه ايشان معتقد است، گروهي از مورخين به اين مراسم باستاني ايرانيان جنبه اسلامي داده و منشأ آن را به قيام مختار ثقفي نیز نسبت مي دهند.
در روایتر دیگر بیان شده است که:
دکتر کورش نيکنام موبد زرتشتی و پژوهشگر در آداب و سنن ايران باستان، عقيده دارد که چهارشنبه سوری هيچ ارتباطی با ايران باستان و زرتشتيان ندارد و شکل گيری اين مراسم را پس از حمله اعراب به ايران می داند.
در ايران باستان هفت روز هفته نداشتيم.در ايران كهن هر يك از سي روز ماه، ناميويژه دارد، كه نام فرشتگان است. شنبه و يکشنبه و... بعد از تسلط اعراب به فرهنگ ايران وارد شد. بنابراين اينکه ما شب چهارشنبه ای را جشن بگيريم( چون چهارشنبه در فرهنگ عرب روز نحس هفته بوده ) خودش گويای اين هست که چهارشنبه سوری بعد از اسلام در ايران مرسوم شد."
"برای ما سال ۳۶۰ روز بوده با ۵ روز اضافه ( يا هر چهار سال ۶ روز اضافه ). ما در اين پنج روز آتش روشن می کرديم تا روح نياکانمان را به خانه هايمان دعوت کنيم."
"بنابراين، اين آتش چهارشنبه سوری بازمانده آن آتش افروزی ۵ روز آخر سال در ايران باستان است و زرتشتيان به احتمال زياد برای اينکه اين سنت از بين نرود، نحسی چهارشنبه را بهانه کردند و اين جشن را با اعتقاد اعراب منطبق کردند و شد چهارشنبه سوری."
بخش كردن ماه به چهار هفته در ايران ،پس از ظهور اسلام است و شنبه و يكشنبه و دوشنبه و ........ناميدن روز هاي هفته از زمان رواج آن .شنبه واژه اي سامي ودرآمده به زبان فارسي و در اصل "شنبد" بوده است.
"سور "در زبان و ادبيات فارسيو برخي گويش هاي ايراني به معناي "جشن"،"مهماني"و "سرخ" آمده است .
به هر تقدير مراسم چهارشنبه سوري كه در تاريخ و فرهنگ پر بار ايراني هماره به عنوان يك جشن پيش قراول استقبال از عيد نوروز، ايفاي نقش نموده و در رگ حيات روزگاران درازي جريان داشته است. ولي در اين عصرشايد بخاطر گسترش زندگي ماشيني و عدم دسترسي به ابزار برگزاري مراسم فوق همچون هيمه، كوزه و... در مجامع شهري، بويژه در مجموعه هاي آپارتمان نشيني، حتي چهره ي نمادين خود را نيز با دشواري حفظ مي نمايد.