یک خط برای کسی که دوسش دارم ....

[javad jan]

تو ماه را
بیشتر از همه دوست می داشتی
و حالا ماه هر شب
تو را به یاد من می آورد
می خواهم فراموشت کنم
اما این ماه
با هیچ دستمالی
از پنجره ها پاک نمی شود ...

[javad jan]

روز اول پيش خود گفتم
دگرش هرگز نخواهم ديد
روز دوم باز مي گفتم
ليك با اندوه و با ترديد
روز سوم هم گذشت اما
برسر پيمان خود بودم
ظلمت زندان مرا مي كشت
باز زندانبان خود بودم ....

[javad jan]

دنبالش نگرد...
پیدا نمی کنی!
وقتی که رفتی
من هم پاکش کردم!
پاک پاک پاک
رد پایش را می گویم...
ردپای عشق!
ولی نمی دانم...
چرا هرچه میکنم
رد پای تو پاک نمی شود!
نمی دانم...

[javad jan]

چشم گريان تو نازم ، حال ديگرگون ببين
گريهء ليلي کنار بستر مجنون ببين

بر نتابد اين دل نازک غم هجران دوست
يارب اين صبر کم و آن محنت افزون ببين

مانده ام با آب چشم و آتش دل ، ساقيا
چارهء کار مرا در آب آتشگون ببين

رشکت آمد ناز و نوش گل در آغوش بهار
اي گشوده دست يغماي خزان ، اکنون ببين

سايه ! ديگر کار چشم و دل گذشت از اشک و آه
تيغ هجران است اينجا ، موج موج خون ببين

هوشنگ ابتهاج

[javad jan]

ارزش بودنت را همیشه از اندیشه ی یک لحظه نبودنت میتوان فهمید

[javad jan]

دوست داشتن هميشه گـــفتن نيست
گاه نگاه است و گاه سکوت ...
غـــــريبه ! اين درد مشترک من و توست که گاهي نمي توانيم در چشمهای یکدیگر نگاه کنیم ...

[javad jan]

نفسهايت را

پُک می زنم ؛

ريه هايم

غرق بوسه می شوند...

[javad jan]

من یاد گرفته ام ...
"دوست داشتن دلیل نمی خواهد ... "
ولی نمی دانم چرا ...
خیلی ها ...
و حتی خیلی های دیگر ...
می گویند :
"این روز ها ...
دوست داشتن
دلیل می خواهد ... "
و پشت یک سلام و لبخندی ساده ...
دنبال یک سلام و لبخندی پیچیده ...
دنبال گودالی از تعفن می گردند ...
.
.
.
دیشب ...
که بغض کرده بودم ...
باز هم به خودم قول دادم ...
من "سلام" می گویم ...
و "لبخند" می زنم ...
و قسم می خورم ...
و می دانم ...
"عشق" همین است ...
به همین سادگی ...

[javad jan]

باز عاشقت شدم
داشتم آهنگی گوش می‌دادم
که شبیه موهای تو بود ...

مثل یک جعبه جواهر
که در بیابان به دست آدم داده‌اند
نمی‌دانم باهات چکار کنم ...

[javad jan]

اگر که گر یه ی مرا ندیده ای هر گز

شبی به خلوت من از پی نظاره بیا.................