بالا
 تعرفه تبلیغات




 دانلود نمونه سوالات نیمسال دوم 93-94 پیام نور

 دانلود نمونه سوالات آزمونهای مختلف فراگیر پیام نور

صفحه 2 از 10 اولیناولین 1234 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 از مجموع 98

موضوع: چی شد که چادری شدم

  1. #11
    fr.chemi3t آواتار ها
    • 5,387
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Jan 2012
    محل تحصیل
    تهران
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    حجاب احترام به حرمت های الهی ستو چادر -حجاب برتر- بله ی بلند من است به یکتا معشوق عالم، به خدای مهربانم
    کمی فکر کن
    تو با بی حجابی به چه کسی بله می گویی؟
    حذر از عشق میسر بود؟آری! آندم...

    که جهان را بتوان دید به چشمان عدم!!!


    http://www.ayehayeentezar.com/galler...9572229400.gif

  2. #12
    fr.chemi3t آواتار ها
    • 5,387
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Jan 2012
    محل تحصیل
    تهران
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    می دونی تا نچشند، نمی فهمند
    چادر یک تکه پارچه نیست،
    چادر انتخاب خداست برای من و انتخاب من برای خدا
    حذر از عشق میسر بود؟آری! آندم...

    که جهان را بتوان دید به چشمان عدم!!!


    http://www.ayehayeentezar.com/galler...9572229400.gif

  3. #13
    fr.chemi3t آواتار ها
    • 5,387
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Jan 2012
    محل تحصیل
    تهران
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    کشته مرده اش نبودم وقتی انتخابش کردم

    تنها یک دلیل داشتم:
    به خاطر خدا، برای قلب امام زمانم

    اما وقتی تاج بندگی ام شد

    یکی یکی خوبیهایش را کشف کردم
    حالا وقتی توی خیابان
    یا هروقت یا هرجا که احساس می کنم لازم است رو بگیرم
    با همه ی وجودم، برای وجودش شکر می کنم
    و آرام در گوشش می گویم:
    عزیزم! اگر تو را نداشتم چه می کردم؟


    حالا وقتی کسی می پرسد:
    واقعا چادرت را دوست داری؟
    می ترسم دوست داشتن واژه ی نارسایی باشد برای حس من نسبت به چادرم، به تاج بندگی ام...
    حذر از عشق میسر بود؟آری! آندم...

    که جهان را بتوان دید به چشمان عدم!!!


    http://www.ayehayeentezar.com/galler...9572229400.gif

  4. #14
    fr.chemi3t آواتار ها
    • 5,387
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Jan 2012
    محل تحصیل
    تهران
    راه های ارتباطی

    پیش فرض



    شهيد «عبدالله محمودي»:


    «و تو اي خواهر ديني‌ام! چادر سياهي که تو را احاطه کرده است، از خون سرخ من کوبنده‌تر است.»
    حذر از عشق میسر بود؟آری! آندم...

    که جهان را بتوان دید به چشمان عدم!!!


    http://www.ayehayeentezar.com/galler...9572229400.gif

  5. #15
    fr.chemi3t آواتار ها
    • 5,387
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Jan 2012
    محل تحصیل
    تهران
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    متن زیر را یک برادر برای خواهرانش نوشته، قبل از آنکه در تاریخ 1390/6/13 آسمانی شود...خواهران عزیزم! ای ارزشهای عزیز خانوادگی! ای وارثان حضرت فاطمه (س)! از باب عزیز بودنتان جملاتی کوتاه برای شما می نویسم. از شما خواهش می کنم نماینده ای برای من باشید توجه بیشتری از جانب دوست و دشمن به شماست. پس مواظب باشید بازی روزگار شما را پیش خدا شرمگین نکند.
    دوباره می گویم اسلام، انقلاب و ولایت را فراموش نکنید که آبروی همه ما در گروی همین هاست و چه زیباست سیاهی چادر شما.

    نمی دانم این چه حسی بود که چادر شما به من می داد اما می دانم که با دیدن آن امید، قوت قلب و آبرو می گرفتم باور کنید چادر شما نعمت است، قدر این نعمت را بدانید که به برکت مجاهدت حضرت زهرا(س) بدست آمده است.

    امیدوارم که هرگز رنگ سیاه چادر شما کم رنگ و پریده نشود و خدا نکند که روزی حجاب شما کم رنگ و کم اهمیت شود که اگر خدائی ناخواسته اینچنین شود اصلا دوست نمی دارم به ملاقات من سر مزار بیائید و شما را قسم به خدا و امام که با عفت خود مایه سربلندی خانواده مان شوید ...

    شهید مجتبی بابایی زاده به نقل از مشرق نیوز
    حذر از عشق میسر بود؟آری! آندم...

    که جهان را بتوان دید به چشمان عدم!!!


    http://www.ayehayeentezar.com/galler...9572229400.gif

  6. #16
    fr.chemi3t آواتار ها
    • 5,387
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Jan 2012
    محل تحصیل
    تهران
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    آرزوی یکی از یاران آخرالزمانی حضرت مهدی(عج) را از وصیت نامه اش با هم بخوانیم، تنها آرزوی یک شهید 16 ساله را:

    ای ملت قهرمان، هم اکنون که وصیت مرا می‌شنوید، بدانید که ما به خاطر آب و خاک کشته نشده‌ایم؛ بلکه جان ناقابل خود را در راه اسلام عزیز فدا کرده‌ایم.

    ای خواهری که هم‌اکنون به وصیت من گوش می‌دهی، بدان که تنها آرزویم در تمام دوران نوجوانی خالی بودن جامعه از بی‌حجابی و یا بی‌عفتی بود.

    یادم نمی‌رود روزی که مأمور گشت در امامزاده بودم، رسیدم به خواهری که با ول دادن چادر خود و نشان دادن محرمات خود خون هر جوان غیرتمندی و هر انسان غیوری را به جوش می‌آورد. بر حسب احساس مسئولیت جلو رفتم و با لحنی که خدا می‌داند خجالت کشیدم، گفتم: خواهر عزیز زیارت مستحب است اما حفظ حجاب واجب و بی‌درنگ دور شدم.

    خواهر عزیز حجاب تو سنگر توست؛ پس این سنگر را هرگز و به هیچ وجه رها نساز که کوبنده‌تر از خون شهید است.
    قسمتی از وصیت نامه ی شهید محمدرضا فلاح مهرجردی


    منبع:روزنامه جمهوری اسلامی 29/10/83 به نقل از سایت صبح
    حذر از عشق میسر بود؟آری! آندم...

    که جهان را بتوان دید به چشمان عدم!!!


    http://www.ayehayeentezar.com/galler...9572229400.gif

  7. #17
    fr.chemi3t آواتار ها
    • 5,387
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Jan 2012
    محل تحصیل
    تهران
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    نگاهت می کنم با عشق
    ماشالّا می گمِت آروم
    چشام باشه کف پاهات
    گل نازم شدی خانوم

    من از تو چشم تو خوندم
    خدا آدم رو دوست داره
    یه وقتایی که دلتنگه
    براش بارون رو می باره

    توی این چادر زیبا
    مث یک تیکـّه الماسی
    با اون لبخند شیرینت
    چقد شکل گل یاسی

    من از نخهای سجاده ت
    برات یک حرز می بندم
    تو رو دست خدا می دم
    به روی ترس می خندم

    میون گرگ ها باید
    پناهت چادرت باشه
    الهی تا بزرگ میشی
    حجابت دم خورت باشه

    تو رو من دوستت دارم
    دلم اسپند چشماته
    که سهمم از بهشت حق
    نگا به قدّ و بالاته

    تو ماهی ، آفتابی ، نه
    تو خیلی بیش از اینهایی
    تو دشت پر گل چادر
    به روی خلق می تابی

    حذر از عشق میسر بود؟آری! آندم...

    که جهان را بتوان دید به چشمان عدم!!!


    http://www.ayehayeentezar.com/galler...9572229400.gif

  8. #18
    fr.chemi3t آواتار ها
    • 5,387
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Jan 2012
    محل تحصیل
    تهران
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    یادگاری ز فاطمه با من
    هست در کوچه ها نگهبانم
    قدر این تاج بندگی را من
    با تمام وجود می دانم

    از نگاه های هرزه بگریزم
    تا شود یک نگاه خریدارم
    چادرم فاطمی ست مولاجان؟
    من به یاد تو(عج) دوستش دارم

    عاشق رنگ چادرم هستم
    نه که مشکی که رنگ بندگی است
    سجده هایم ز شکر پر اشکند
    روحم از شوق غرق تازگی است

    چه غم ار بد بگویدت شیطان
    او که با رنگ نور بیگانه ست
    آی ابلیس شوم باور کن
    که هنوز قلب ما محب خانه است

    چادرم یادگاری از زهراست
    گوییا خار چشم شیطان است
    ما سپر از بلا نیندازیم
    آرزومان صف شهیدان است

    حذر از عشق میسر بود؟آری! آندم...

    که جهان را بتوان دید به چشمان عدم!!!


    http://www.ayehayeentezar.com/galler...9572229400.gif

  9. #19
    fr.chemi3t آواتار ها
    • 5,387
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Jan 2012
    محل تحصیل
    تهران
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    رخت ِ زیبای آسمانی را
    خواهرم با غروربر سر کن
    نه خجالت بکش نه غمگین باش
    چادرت ارزش است باور کن

    بوی ِ زهرا و مریم و هاجر
    از پر ِ چادرت سرازیر است
    بشکند آن قلم که بنویسد:
    "دِمُدِه گشت و دست و پا گیر" است

    توی بال ِ فرشته ها انگار
    حفظ وقت ِ عبور می آیی
    کوری ِ چشمهای بی عفت
    مثل یک کوه نور می آیی

    حفظ و پوشیده در صدف انگار
    ارزش و شان خویش میدانی
    با وقاری و مثل یک خورشید
    پشت ِ یک ابر ِ تیره میمانی

    خسته ای از تمام مردم شهر
    از چه رو این قدر تو غم داری؟
    نکند فکر این کنی شاید
    چیزی از دیگران تو کم داری !!

    قدمت روی شهپر جبریل
    هر زمانی که راه می آیی
    در شب ِ چادرت تو می تابی
    مثل یک قرص ِ ماه می آیی

    سمت ِ جریان ِ آبها رفتن
    هنر ِ هر شناگری باشد
    تو ولی باز استقامت کن
    پیش ِ رو جای بهتری باشد

    پر بکش سمت اوج میدانم
    که خدا با تو است در همه جا
    پر بزن چادرت تو را بال است
    و بدان می برد تو را بالا

    در زمانی که شان و ارزش جز
    به دماغ و لباس و ماشین نیست
    توی چادر بمان و ثابت کن
    ارزش واقعی زن این نیست ...!!!

    حذر از عشق میسر بود؟آری! آندم...

    که جهان را بتوان دید به چشمان عدم!!!


    http://www.ayehayeentezar.com/galler...9572229400.gif

  10. #20
    fr.chemi3t آواتار ها
    • 5,387
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Jan 2012
    محل تحصیل
    تهران
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    چند تا بدحجاب دیده بود و می گفت: اینا چی فکر می کنند؟چرا اینطوری بدنشونو عرضه می کنند؟
    اصلا فکر می کنند دارند چیکار می کنند؟
    حالا فرضا نمی دونند ، همین قدر هم نمی دونند حجاب واجبه
    نمی فهمند دارند گناه می کنند؟ اونم نه یک گناه مخفی، یک گناه آشکار بین مردم
    یکی سرشو تکون می داد
    یکی آه می کشید
    یکی می گفت دوره ی آخر زمون شده
    یکی تیکه می پروند و ...
    با خودم فکر کردم: خیلی ها به هزار و یک دلیل فکر نمی کنند یا متوجه نیستند
    تو یک موجی افتادند و خودشون سپردند به اون و معنی کارشونو نمی دونند
    اما
    ماهایی که مثلا فکر می کنیم
    ماهاییی که معنی این کار رو می دونیم
    ماهایی که خدا منت گذاشته، دری به تخته خورده نعمت حجاب رو چشیدیم
    تا زمانیکه امر به معروف و نهی از منکر نمی کنیم
    تو گناه بی حجابی خیلی هاشون سهیمیم
    خیلی هاشون متوجه غرق شدنشون نیستند
    ماهایی که متوجه هستیم و داریم غرق شدنشون رو می بینیم و کمکشون نمی کنیم چقدر...
    ***
    می گن: وقتی چشم ها به روی حقایق باز میشه، وقتی نامه ی اعمال به دست آدم ها داده میشه، خیلی ها تعجب می کنند چون کارهایی (از خوب و بد) تو کارنامه شون می بینند که می دونند انجام نداده بودند

    بهشون گفته میشه شما به نوعی در آن کارها سهیم بودید
    حذر از عشق میسر بود؟آری! آندم...

    که جهان را بتوان دید به چشمان عدم!!!


    http://www.ayehayeentezar.com/galler...9572229400.gif

صفحه 2 از 10 اولیناولین 1234 ... آخرینآخرین

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمی توانید موضوع جدید ارسال کنید
  • شما نمی توانید به پست ها پاسخ دهید
  • شما نمی توانید فایل پیوست ضمیمه کنید
  • شما نمی توانید پست های خود را ویرایش کنید
  •