-
سختتر از الماس
فيزيكدانان آلماني مادهاي توليد كردهاند كه از الماس سختتر است.
آنان مادهي جديد را با قرار دادن مولكولهاي 60كربني در فشار شديد، به دست آوردند. انتظار ميرود اين شكل جديد از كربن، كه نانوميلههاي الماسي مجتمعشده نام گرفته است، كاربردهاي صنعتي فراواني پيدا كند. الماس، با سختي 442 گيگاپاسكال، به اين خاطر سخت است كه در ساختمان اتمي آن، هر اتم كربن با چهار پيوند كووالانسي به چهار اتم كربن ديگر متصل است. مادهي جديد كه سختي آن 491 گيگاپاسكال اندازهگيري شده است، از ميلههاي ريزي درست شده است كه ارتباطهاي دروني زيادي دارند. هر ميله بلوري است كه قطري بين 5 تا 20 نانومتر و يك ميكرون طول دارد.
اين ماده حدود 3 درصد از الماس متراكم تر است و قابليت فشردهشدن آن از هر مادهاي كه تا كنون شناختهايم، كمتر است. پژوهشگران تلاش ميكنند علاوه بر پي بردن به اين كه چرا اين ماده اين قدر سخت است، راهي براي توليد انبوه و عرضهي آن به بازار پيدا كنند
-
شيمي سبز: پيشگيري از آلودگي در سطح مولكولي
شيمي نقشي بنيادي در پيشرفت تمدن آدمي داشته و جايگاه آن در اقتصاد، سياست و زندگيروزمره روز به روز پر رنگتر شده است. با اين همه، شيمي طي روند پيشرفت خود، كه همواره با سود رساندن به آدمي همراه بوده، آسيبهاي چشمگيري نيز به سلامت آدمي و محيط زيست وارد كرده است. شيميدانها طي سالها كوشش و پژوهش، مواد خامي را از طبيعت برداشت كردهاند، كه با سلامت آدمي و شرايط محيط زيست سازگاري بسيار دارند، و آنها را به موادي دگرگونه كردهاند كه سلامت آدمي و محيط زيست را به چالش كشيدهاند. همچنين، اين مواد بهسادگي به چرخهي طبيعي مواد باز نميگردند و سالهاي زيادي به صورت زبالههاي بسيار آسيبرسان و هميشگي در طبيعت ميماند.
بارها از آسيبهاي مواد شيميايي به بدن آدمي و محيط زيست شنيده و خواندهايم. اما، چارهي كار چيست؟ آيا دوري و پرهيز از بهرهگيري از مواد شيميايي ميتواند به ما كمك كند؟ تا چه اندازهاي ميتوانيم از آنها دوري كنيم؟ كدامها را ميتوانيم به كار نبريم؟ كداميك از فرآوردههاي شيميايي را ميتوان يافت كه با آسيب به سلامت آدمي يا محيط زيست همراه نباشد؟ داروهايي كه سلامتي ما به آنها بستگي زيادي دارد، خود با آسيبهايي به بدن ما همراهاند. آيا ميتوانيم آنها را به كار نبريم؟ آيا ميتوان آب تصفيه شده با مواد شيميايي را ننوشيم؟ پيرامون ما را انبوهي از مواد شيميايي گوناگون فراگرفتهاند كه در زهرآگين بودن و آسيبرسان بودن بيشتر آنها شكي نداريم و از بسياري از آنها نيز نميتوانيم دوري كنيم.
بيگمان هر اندازه كه بتوانيم از به كارگيري مواد شيميايي در زندگي خود پرهيز كنيم يا از رها شدن اين گونه مواد در طبيعت جلوگيري كنيم، به سلامت خود و محيط زيست كمك كردهايم. اما به نظر ميرسد در كنار اين راهكارهاي پيشگيرانه، كه تا كنون كارآمدي چشمگيري از خود نشان ندادهاند، بايد به راههاي كارآمدتري نيز بيانديشيم كه دگرگوني در شيوهي ساختن مواد شيمايي در راستاي كاهش آسيبهاي آنها به آدمي و محيط زيست، يكي از اين راههاست. امروزه، از اين رويكرد نوين با عنوان شيمي سبز ياد ميشود كه عبارت است از: طراحي فرآوردهها و فرآيندهاي شيميايي كه بهكارگيري و توليد مواد آسيبرسان به سلامت آدمي و محيط زيست را كاهش ميدهند يا از بين ميبرند.
بنيادهاي شيمي سبز
شيمي سبز، كه بيشتر به عنوان شيوهاي براي پيشگيري از آلودگي در سطح مولكولي شناخته ميشود، بر دوازده بنياد استوار است كه طراحي يا بازطراحي مولكولها، مواد و دگرگونيهاي شيميايي در راستاي سالمتر كردن آنها براي آدمي و محيط زيست، بر پايهي آنها انجام ميشود.
1. پيشگيري از توليد فراوردههاي بيهوده
توانايي شيميدانها براي بازطراحي دگرگونيهاي شيميايي براي كاستن از توليد فراوردههاي بيهوده و آسيبرسان، نخستين گام در پيشگيري از آلودگي است. با پيشگيري از توليد فراوردههاي بيهوده، آسيبهاي مرتبط با انباركردن، جابهجايي و رفتار با آنها را به كمترين اندازهي خود كاهش ميدهيم.
2. اقتصاد اتم، افزايش بهرهوري از اتم
اقتصاد اتم به اين مفهوم است كه بازده دگرگونيهاي شيميايي را افزايش دهيم. يعني طراحي دگرگونيهاي شيميايي به شيوهاي باشد كه گنجاندن بيشتر مواد آغازين را در فرآوردههاي نهايي درپي داشته باشد. گزينش اين گونه دگرگونيها، بازده را افزايش و فرآوردههاي بيهوده را كاهش ميدهد.
3. طراحي فرايندهاي شيميايي كمآسيبتر
شيميدانها در جايي كه امكان دارد بايد شيوهي را طراحي كنند تا موادي را به كار برد يا توليد كند كه زهرآگيني كمتري براي آدمي يا محيط زيست داشته باشند. اغلب براي يك دگرگوني شيميايي واكنشگرهاي گوناگوني وجود دارد كه از ميان آنها ميتوان مناسبترين را برگزيد.
4. طراحي مواد و فراوردههاي شيميايي سالمتر
فراوردههاي شيميايي بايد به گونهاي طراحي شوند كه با وجود كاهش زهرآگينيشان كار خود را بهخوبي انجام دهند. فراوردههاي جديد را ميتوان به گونهاي طراحي كرد كه سالمتر باشند و در همان حال، كار در نظر گرفته شده براي آنها را بهخوبي انجام دهند.
5. بهرهگيري از حلالها و شرايط واكنشي سالمتر
بهرهگيري از مواد كمكي(مانند حلالها و عاملهاي جداكننده) تا جايي كه امكان دارد به كمترين اندازه برسد و زماني كه به كار ميروند از گونههاي كمآسيبرسان باشند. دوري كردن از جداسازي در جايي كه امكان دارد و كاهش بهرهگيري از مواد كمكي، در كاهش فراوردههاي بيهوده كمك زيادي ميكند.
6. افزايش بازده انرژي.
نياز به انرژي در فرايندهاي شيميايي از نظر اثر آنها بر محيط زيست و اقتصاد بايد در نظر گرفته شود و به كمترين ميزان خود كاهش يابد. اگر امكان دارد، روشهاي ساخت و جداسازي بايد به گونهاي طراحي شود كه هزينههاي انرژي مرتبط با دما و فشار بسيار بالا يا بسيار پايين به كمترين اندازهي خود برسد.
7. بهرهگيري از مواداوليهي نوشدني
دگرگونيهاي شيميايي بايد به گونهاي طراحي شوند تا از مواد اوليهي نوشدني بهره گيرند. فرآوردههاي كشاورزي يا فرآوردههاي بيهودهي فرآيندهاي ديگر، نمونههايي از مواد نوشدني هستند. تا جايي كه امكان دارد، اين گونه مواد را بهجاي مواد اوليهاي كه از معدن يا سوختهاي فسيلي به دست ميآيند، به كار بريم.
8. پرهيز از مشتقهاي شيميايي.
مشتقگرفتن(مانند بهرهگيري از گروههاي مسدودكننده يا تغييرهاي شيميايي و فيزيكي گذرا) بايدكاهش يابد، زيرا چنين مرحلههايي به واكنشگرهاي اضافي نياز دارند كه ميتوانند فراوردههاي بيهوده توليد كنند. تواليهاي جايگزين ميتوانند نياز به گروههاي حفاظتكننده يا تغيير گروههاي عاملي را از بين ببرند يا كاهش دهند.
9. بهرهگيري از كاتاليزگرها
كاتاليزگرها گزينشي بودن يك واكنش را افزايش ميدهند؛ دماي مورد نياز را كاهش ميدهند؛ واكنشهاي جانبي را به كمترين اندازه ميرسانند؛ ميزان دگرگونشدن واكنشگرها به فرآوردههاي نهايي را افزايش ميدهند و ميزان فرآوردههاي بيهوده مرتبط با واكنشگرها را كاهش ميدهند.
10. طراحي براي خراب شدن
فروآردههاي شيميايي بايد به گونهاي طراحي شوند كه در پايان كاري كه براي آنها در نظر گرفته شده، به فرآوردههاي تجزيهشدني، بشكنند و زياد در محيط زيست نمانند. روش طراحي در سطح مولكول براي توليد فرآوردههايي كه پس از آزاد شدن در محيط به مواد آسيبنرسان تجزيه ميشوند، مورد توجه است.
11. تحليل در زمان واقعي براي پيشگيري از آلودگي
بسيار اهميت دارد كه پيشرفت يك واكنش را همواره پيگيري كنيد تا بدانيد چه هنگام واكنش كامل ميشود يا بروز هر فراوردهي جانبي ناخواسته را شناسايي كنيد. هر جا كه امكان داشته باشد، روشهاي آناليز در زمان واقعي به كار گرفته شوند تا به وجود آمدن مواد آسيبرسان پيگيري و پيشگيري شود.
12. كاهش احتمال رويدادهاي ناگوار
يك راه براي كاهش احتمال رويداهاي شيميايي ناخواسته، بهرهگيري از واكنشگرها و حلالهايي است كه احتمال انفجار، آتشسوزي و رهاشدن ناخواستهي مواد شيميايي را كاهش ميدهند. آسيبهاي مرتبط با اين رويدادها را ميتوان به تغييردادن حالت(جامد، مايع يا گاز) يا تركيب واكنشگرها كاهش داد.
كوششها و دستاوردهاي شيمي سبز
شيميدانهاي سبز در پي آن هستند كه روندهاي شيميايي سالمتري را جايگزين روندهاي كنوني كنند يا با جايگزين كردن مواد اوليهي سالمتر يا انجام دادن واكنشها در شرايط ايمنتر، فراوردههاي سالمتري را به جامعه هديه دهند. برخي از آن ها ميكوشند شيمي را به زيستشيمي نزديك كند، چرا كه واكنشهاي زيستشيميايي طي ميليونها سال رخ دادهاند و چه براي آدمي و چه براي محيط زيست، چالشها نگران كنندهي به وجود نياوردهاند. بسياري از اين واكنشها در شرايط طبيعي رخ ميدهند و به دما و فشار بالا نياز ندارند. فراوردههاي آنها نيز به آساني به چرخهي مواد بازميگردند و فراوردههاي جانبي آنها براي جانداران سودمند هستند. الگو برداري از اين واكنشها ميتواند چالشهاي بهداشتي و زيستمحيطي كنوني را كاهش دهد.
گروه ديگري از شيميدانهاي سبز ميكوشند بهرهوري اتمي را افزايش دهند. طي يك واكنش شيميايي شماري اتم آغازگر واكنش هستند و در پايان بيشتر واكنشها با فراوردههايي رو به رو هستيم كه شمار اتمهاي آنها از شمار همهي اتمهاي آغازين بسيار كمتر است. بيگمان آن اتمها نابود نشدهاند، بلكه در ساختمان فرآوردههاي بيهوده و اغلب آسيبرسان به طبيعت رها ميشوند و سلامت آدمي و ديگر جانداران را به چاش ميكشند. هر چه بتوانيم اتمهاي بيشتري در فرآوردههاي بگنجانيم، هم به سلامت خود و محيط زيست كمك كردهايم و هم از هدر رفتن اتمهايي كه به عنوان مواد اوليه براي آنها پول پرداخت كردهايم، پيشگيري ميكنيم.
بازطراحي واكنشهاي شيميايي نيز راهكار سودمند ديگري براي پيشگيري از پيامدهاي ناگوار مواد شيميايي است. در اين بازطراحيها از مواد آغازگر سالمتر بهره ميگيرند يا روندهايي را طراحي ميكنند كه با واكنشهاي مرحلهاي كمتر به فراورده برسند. همچنين، روندهايي را طراحي ميكنند كه به مواد كمكي كمتر، بهويژه حلالهاي شيميايي، نياز دارند. گاهي نيز واكنشهاي زيستشيمي و شيمي را به هم گره ميزنند و روند سالمتري و كارآمدتري را ميآفرينند. بازطراحي روند داروها ميتواند همراه با افزايش كارآمدي آنها به هر چه سالمتر شدن آنها بينجامد و اثرهاي جانبي آنها بر روندهاي زيست شناختي بدن، تا جايي كه امان دارد، كاهش دهد.
در ادامه به نمونههايي از كوششها و دستاوردهاي شيميدانهاي سبز اشاره مي شود.
1. سوختهاي جايگزين
به كارگيري سوختهاي فسيلي در خودروها با رهاشدن انبوهي از گازهاي گلخانهي به جو همراه شده كه دگرگونيهاي آب و هوايي را در پي داشته است. از سوختن نادرست آنها نيز، مواد زهرآگيني به هوا آزاد شده كه سلامتي آدمي را به چالش كشيده است. حتي اگر بتوانيم بر اين دو چالش بزرگ پيروز شويم، با كاهش روز افزون اندوختههاي فسيلي روبهرو هستيم كه از آن گريزي نيست. اين تنگناها همراه با افزايش روز افزون بهاي اين گونه سوختها، كه به نظر ميرسد همچنان ادامه يابد، پژوهشگران و مهندسان بسياري را به فكر طراحي خودروهايي با سوخت هيدروژن انداخته است. چرا كه خاستگاه اين سوخت، آب است كه فراوانترين ماده در طبيعت است و فرآوردهي سوختن اين سوخت در خودرو نيز خود آب است.
با اين همه، سوخت هيدروژن با چالش بزرگي روبهرو است. فراهم آوردن هيدروژن از آب با فرآيند الكتروليز انجام ميشود كه براي پيشبرد آن به الكتريسيته نياز هست و اكنون نيز بيشتر الكتريسيته از سوختن اندوختههاي فسيلي به دست ميآيد. شايد روزي با بهكاربردن برخي كاتاليزگرها بتوانيم از انرژي خورشيدي به جاي سوختهاي فسيلي در پيش بردن روند الكتروليز بهره گيريم، اما هنوز راهكار كارآمدي براي توليد ارزان هيدروژن پيشنهاد نشده است و به نظر نميرسد در آيندهاي نزديك به چنين تواني دست پيدا كنيم. با اين همه، برخي دانشمندان اميدوارند بتوانند خواستگاه زيستي براي هيدروژن به وجود آورند.
گروهي از پژوهشگران در سال 2000 ميلادي گزارش كردند كه توانستهاند از جلبكهاي سبز براي آزاد كردن هيدروژن از مولكولهاي آب، به همان اندازه كه از الكتروليز به دست ميآيد، بهره گيرند. اما نور خورشيد براي اين رويكرد گرفتاري درست ميكند، چرا كه جلبك طي فرآيند فتوسنتز اكسيژن نيز توليد ميكند. اين اكسيژن از كار آنزيم توليدكنندهي هيدروژن جلوگيري ميكند و در نتيجه هيدروژن اندكي به دست ميآيد دانشمندان ميكوشند با تغييرهايي كه در اين فرايند طبيعي ميدهند، بازدهي توليد هيدروژن را بالا ببرند. شايد يك روز آبگير كوچكي كه از جلبك پوشيده شده است، خواستگاه هيدروژن خودروهاي ما باشد.
در رويكرد ديگر كه مورد توجه است، از روغنهاي گياهي به عنوان خواستگاهي براي تهيهي سوخت جايگزين بهره ميگيرند. براي تهيهي اين نوع سوخت، كه با عنوان بيوديزل شناخته مي شود، پس ماندهي روغن آشپزي را نيز ميتوان به كار گرفت. هر چند از سوختن اين نوع سوخت نيز مانند ديگر سوختهاي فسيلي گاز گلخانهي آزاد ميشود، اما به اندازهاي توليد ميشود كه گياهان طي فرآيند فتوسنتز آن را براي توليد قند به كار ميگيرند. از سوي ديگر، روغنها گياهي نوشدني هستند و از سوختن آنها گوگرد و آلايندههاي آسيبرسان ديگري آزاد نميشود. از سودمنديهاي ديگر اين نوع سوخت اين است كه گليسرين، مادهاي كه در صابون، خميردندان، مواد آرايشي و جاهاي ديگر به كار ميرود، از فرآوردههاي جانبي روند توليد آن است. همچنين، چون طي روند توليد اين سوخت، به آن اكسيژن افزوده مي شود، بهتر از سوخت نفتي در موتور ميسوزد. به روغنكاري موتور نيز كمك ميكند و بر درازي عمر آن ميافزايد.
2. پلاستيكهاي سبز و تجزيهپذير
زندگي در جهاني بودن پلاستيك بسيار دشوار است. پلاستيكها د ر توليد هر گونه فرآورده ي صنعتي، از صنعت خودروسازي گرفته تا دنياي پزشكي، به كارگرفته شدهاند . تنها در ايالات متحده ي امريكا سالانه نزديك 50 ميليون تن پلاستيك توليد ميشود. اما اين مواد به عنوان زبالههاي پايدار به تجزيه ميكروبي، چالشهاي زيست محيطي پيچيدهاي به بار آوردهاند. پلاستيكها علاوه بر اين كه جاهاي به خاكسپاري زباله را پر كردهاند، سالانه در حجمي برابر با چند هزار تن به محيطهاي دريايي وارد ميشوند. برآورد شده است كه هر سال يك ميليون جانور دريايي به دليل خفگي حاصل از خوردن پلاستيكها به عنوان غذا يا به دام افتادن در زبالههاي پلاستيكي از بين ميروند.
در سال هاي اخير، كوششهاي قانوني براي جلوگيري از دورريزي پلاستيكهاي تجزيه ناشدني، افزايش يافته است. اين كوششها صنعتگران پلاستيك را واداشته است تا در پي پلاستيكهايي باشند كه پيامدهاي زيستمحيطي كمتري دارند. پلاستيكهاي نشاستهاي تجزيهپذير و پلاستيكهاي ميكروبي از دستاورد كوششهاي چند سالهي پژوهشگران اين زمينهي در حال پيشرفت و گسترش است.
در پلاستيك هاي نشاستهاي، قطعههاي كوتاهي از پلياتيلن با مولكولهاي نشاسته به هم ميپيوندند. هنگامي كه اين پلاستيكها در جاهاي به خاكسپاري زباله ها، دور ريخته ميشود، باكتريهاي خاك به مولكولهاي نشاسته يورش ميبرند و قطعههاي پلياتيلن را براي تجزيهي ميكروبي رها ميسازند. اين گونه پلاستيكها اكنون در بازار وجود دارند و به ويژه براي پلاستيكها جابهجايي و نگهداري مواد عذايي و ديگر وسايل يكبار مصرف بسيار سودمند هستند. با اين همه، كمبود اكسيژن در جاهاي به خاكسپاري زبالهها و اثر مهاري قطعههاي پلياتيلن بر عملكرد باكتريها، بهرهگيري استفاده از اين پلاستيكها را محدود ساخته است.
در سال 1925 ميلادي گروهي از دانشمندان كشف كردند كه گونههاي زيادي از باكتريها ، بسپار پليبي هيدروكسي بوتيرات(PHB) ميسازند و از آن به عنوان اندوختهي غذايي خود بهره ميگيرند. در دهه ي 1970، پژوهشهاي نشان داد كه PHB بسياري از ويژگيهاي پلاستيكهاي نفتي(مانند پلياتيلن) را دارد. از اين رو، كم كم گفت و شنود پيرامون بهرهگيري از اين بسپار به عنوان جايگزيني مناسب براي پلاستيكهاي تجزيهناپذير كنوني آغاز شد. سپس در سال 1992، گروهي از پژوهشگران ژنهاي درگير در ساختن اين بسپار را به گياه رشادي(Arabidopsis thaliana) وارد كردند و به اين ترتيب گياهي پديد آوردند كه پلاستيك توليد ميكند.
سال پس از آن، توليد اين پلاستيك سبز در گياه ذرت آغاز شد و براي اين كه توليد پلاستيك با توليد مواد غذايي رقابت نكند، پژوهشگران بخشهايي از گياه ذرت (برگها و ساقهها) را ، كه به طور معمول برداشت نميشوند، هدف قرار دادند. پرورش پلاستيك در اين بخشها به كشاورزان امكان ميدهد كه پس از برداشت دانههاي ذرت، زمين را براي برداشت ساقهها و برگهاي داراي پلاستيك درو كنند. پژوهشگران دربارهي افزايش مقدار پلاستيك در گياهان، پيشرفتهاي چشمگيري داشتهاند. با اين همه، هنوز دشواريهايي براي رسيدن به نتيجهي مناسب وجود دارد.
كلروپلاستهاي برگ بهترين جا براي توليد پلاستيك به شمار ميآيند، اما چون كلروپلاستهاي جاي جذب نور هستند، مقدار زياد پلاستيك ميتواند فتوسنتز را مهار كند و بازدهي محصول را كاهش دهد. بيرون كشيدن پلاستيك از گياه نيز دشوار است. اين كار به مقدار زيادي حلال نياز دارد كه بايد پس از بهرهگيري، بازيافت شود. بر اساس تازهترين تخمينها, توليد يك كيلوگرم PHB در گياه ذرت در مقايسه با پلياتيلن به سه برابر انرژي بيشتري نياز دارد. كشت انبوه ميكروبهاي پلاستيك ساز نيز به همين ميزان انرژي نياز دارد.
3. بازطراحي واكنشهاي شيميايي
در روند بازطراحي واكنشهاي شيميايي از واكنشگرهاي آغازكندهاي بهره گرفته ميشود كه سالمترند. در اين را ممكن است روندهاي زيستشيميايي نيز سودمند باشند. براي مثال، اديپيك اسيد، HOOC(CH2)4COOH يك مادهي خام كليدي در توليد نايلون و فرآوردههاي مانند آن است كه سالانه بيش از 2 ميليون تن از آن در صنعت به كار گرفته ميشود. اين ماده از بنزن ساخته ميشود كه سرطانزا است و از اندوختههاي فسيلي نونشدني به دست ميآيد. اما به تازگي دو شيميدان توانستهاند اين ماده را از يكي از فراوانترين، سالمترين و نوشدنيترين مواد طبيعي، يعني گلوكز، بسازند. آنها در اين راه از باكتريهايي كمك گرفتند كه با مهندسي ژنتيك آنزيم ويژهاي در آنها كار گذاشته شده بود و به ناچار طي يك روند زيستشيميايي ناخواسته، بنزن را از گلوكز ميسازند.
توجه به اقتصاد اتم نيز كمك زيادي ميكند. براي مثال، پژوهشگران توانستهاند اقتصاد اتمي را در روند توليد ايبوپورفن، تركيبي كه در بسياري از آرامشبخشها به كار ميرود، از 40 درصد به 77 درصد برسانند و اين يعني، اتمهاي بيشتري كه شركت داروسازي براي آنها هزينه پرداخته است، به صورت مولكول پر فروشي در ميآيند و فراوردههاي بيهوده، كه ميتوانند به محيطزيست آسيب برسانند، كمتر توليد ميشوند.
4. چندسازههاي زيستي
اگر چه موادشناسان تنها در چند دههي گذشته به سوي چندسازهها گرايش پيدا كردهاند، طبيعت در خود چندسازههاي بسيار سخت، پيچيده و گوناگوني دارد كه از ديدگاه سختي و وزن، مانندي براي آنها نميتوان يافت. به هر جاي طبيعت كه مينگريم، با يك چندسازه رو به رو ميشويم. براي نمونه، صدفهاي دريايي از چندسازهي سراميكي سختي ساخته شدهاند. اين سراميك از لايههايي از بلورهاي سخت تشكيل شده كه در زمينهي سيماني نرمتري جاي دارند. اين سراميك سخت و پايدار، جاندار درون خود را از آشوب موج نگهداري ميكند كه پيوسته آن را بر سطح سخرهها مي كوبد. بدن ما يك چند سازه است كه از چندسازههايي مانند استخوان، غضروف و پوست درست شده است.
بشر از ساليان دور از چندسازههاي طبيعي بهره گرفته است. كاه كه براي ساختن نخستين چندسازهها به كار ميرفت، خود نوعي چندسازه است. ابزارهاي چوبي، كفش و لباسي كه از پوست جانوران تهيه ميشود، همه چندسازههاي طبيعياند. به خاطر اين گوناگوني و ويژگيهاي بيمانند، موادشناسان تلاش ميكنند از اين مواد براي سختي بخشيدن به چندسازههاي ساختگي(مصنوعي) بهره گيرند تا از پيامدهاي زيست محيطي ناگوار ناشي از مواد ساختگي بكاهند. انويرون ( environ ) نمونهاي از اين چندسازههاست كه از 40 درصد كاغذ روزنامه، 40 درصد گرد سويا و 20 درصد تركيبهاي ديگر (از جمله رنگدهندهها و كاتاليزگري كه در حضور آب كارا ميشود و گرد سويا را به رزين دگرگونه ميكند) ساخته ميشود. فراوردهي كار، يك چندسازهي زيستي است كه ظاهري سنگ مانند دارد، اما مانند چوب ميتوان آن را بريد. از اين چندسازه ميتوان هر نوع ابزار چوبي را با ظاهري سنگ مانند ساخت.
سخن پاياني
بازطراحي واكنشها و روندهاي شيميايي فرصتهاي تازه و بيشماري براي شيميدانها به وجود آورده است و هر شيميداني ميتواند به طراحي هر يك از واكنشهاي شناختهشدهاي كه سالها در كارخانهها يا آزمايشگاههاي دانشگاهها به كار گرفته ميشد، در راستاي سالمكردن آن و كاهش هزينهها و افزايش كاراآمدي و بازده، بپردازد. از اين رو، به نظر ميرسد فرصتهايي كه براي شيميدانها طي تاريخ دراز و كهن اين دانش فراهم شده، اكنون بارديگر براي شيميدانهاي امروزي فراهم شده است تا با ويرايش آنچه آنان در تاريخ شيمي به يادگار گذاشتهاند، يادگارهاي سالمتري براي آيندگان برجاي گذارند.
منبع:
1. Anastas, P. T.; Warner, J. C. Green Chemistry: Theory and Practice; Oxford University Press: New York , 1998; pp 30.
2 . Jones, D. Hydrogen fuel cells for future cars. ChemMatters, December 2000
3 . La Merrill, M; Parent, k.; Kirchhoff, M. Jones, D. Hydrogen fuel cells for future cars. ChemMatters, April 2003
4. Emsleym J. A cleaner way to make nylon. NewScientist, 12 March 1994
5. Grengtoss, T.U.; Slater, S.C. How green are green plastics? Scientific American, Agust 2000
6. Ekre, B. Biodiesel: The Clear Choise. www.actionbioscience.com
7 .Tom Matthams.Perfect partnerships. New scientist 2001 20 January
-
دارويي كه رنگ جهان را دگرگون كرد
در سال هاي مياني قرن نوزدهم، امپراطوري انگلستان با مشكل شيوع بيماري مالاريا دست به گريبان بود. بهترين درمان براي مالاريا، دارويي به نام «كوئينين» بود كه از پوست نوعي درخت به دست مي آمد و آن درخت فقط در آمريكاي جنوبي مي روييد . در سال ۱۸۴۵ شيميدان جواني به نام «ويليام پركين» تصميم گرفت اين ماده را به روش شيميايي بسازد. وي نتوانست آن را بسازد اما ماده جالب تري به دست آورد كه نه تنها زندگي او بلكه زندگي همه ما را دگرگون كرد.
در آن زمان، شيمي مراحل ابتدايي خود را مي گذراند و شيميدان ها مولكول هاي جديد را به روش آزمون و خطا توليد مي كردند. اين كار، گاهي با عواقب خطرناكي مانند انفجار و مسموميت با فرآورده هاي جانبي واكنش ها مي انجاميد .
پركين با پذيرفتن تمام اين خطرات، كار خود را بي وقفه پي گرفت، اما موفقيت از او گريزان بود. او مواد شيميايي مختلفي را با هم مخلوط كرد تا اين كه از مخلوط كردن آنيلين ودي كرومات پتاسيم، ماده لزج ارغواني رنگي به دست آورد. افزودن الكل به آن ماده، محلول ارغواني رنگ جذابي را بر جاي گذاشت كه براي درمان مالاريا مناسب نبود، اما مي شد از آن به عنوان نوعي رنگ استفاده كرد. در حقيقت، پركين نخستين رنگ مصنوعي را ساخته بود !
تا آن زمان، بيشتر رنگ ها از گياهان يا جانوران (از جمله سوسك هايي كه رنگ جذابي دارند) و طي فرآيند پر زحمتي به دست مي آمد. تصور كنيد براي به دست آوردن رنگ لازم براي پارچه يك دست لباس رسمي، چه تعداد سوسك لازم است ! بنابراين، اختراع كشف گونه پركين از لحاظ تجاري ارزش فوق العاده اي داشت. پركين رنگ اختراعي خود را «ماووئين» ناميد و تصميم گرفت آن را در مقياس انبوه توليد كند . اما همكاران شيميدانش او را مسخره كردند . آنان رنگ او را «لجن ارغواني» ناميدند و به او مي گفتند كه بيهوده وقتش را تلف مي كند .
دو واقعه باعث شد شرايط به نفع پركين تغيير كند. نخست اين كه «ملكه ويكتوريا» از رنگ جديد خوشش آمد و در عروسي دخترش لباسي پوشيد كه با ماووئين رنگ شده بود. دوم اين كه ملكه زيبايي آن زمان تصميم گرفت از رنگ جديد استفاده كند، زيرا به نظر او، رنگ جديد با رنگ چشمانش همخواني فوق العاده اي داشت. ناگهان جنجالي رخ داد و اغلب زناني كه به عنوان مدل تبليغاتي فعاليت مي كردند، به استفاده از لباس هايي روي آوردند كه با رنگ جديد جذابيت خاصي پيدا كرده بودند .
رنگ ماووئين، صنعت پارچه و لباس را متحول كرد و در زماني كوتاه براي مخترعش ثروت زيادي به همراه آورد. او نخستين كارخانه رنگ مصنوعي را تأسيس كرد. در آن كارخانه رنگ هاي ديگري از جمله «آليزارين» را به توليد انبوه رساند. توليد سالانه اين رنگ بيش از ۲۲۰ تن بود. به اين ترتيب، پركين كه در ۱۸ سالگي نخستين رنگ مصنوعي را توليد كرد، در ۳۶ سالگي آن قدر پول دار شد كه كارخانه را فروخت و بقيه عمر را با خيال راحت به پژوهش در زمينه شيمي و توليد مواد مصنوعي پرداخت.
برخي از رنگ هاي او در زيست شناسي و پزشكي كاربردهاي زيادي پيدا كردند. رنگ هاي توليدي او به ما امكان داد سلول ها و باكتري ها را رنگ آميزي و به اين وسيله ساختمان آن ها را با دقت بيشتري مطالعه كنيم . اگر ساختمان داخلي سلول ناهمگن باشد، امكان آم وجود دارد كه برخي از قسمت هاي سلول بعضي مواد شيميايي را جذب كنند حال آن كه بخش هاي ديگر به آن ماده واكنش ندهند. اگر ماده مذكور ماده اي رنگين باشد، قسمتي كه رنگ را جذب كرده، رنگي و بقيه قسمت ها بي رنگ باقي مي مانند . دانشمندي به نام «والتر فلمينگ» با اين توجيه، از رنگ هاي اختراعي پركين براي مطالعه سلول ها بهره گرفت. او با اين روش توانست كروموزم ها (محل ژن هاي جانداران) را در هسته سلول مشاهده كند و رفتار آن ها را طي تقسيم سلول بررسي كند .
برخي معتقدند اگر پركين، ماووئين را اختراع نمي كرد، فرد ديگري اين كار را مي كرد. هر چند نمي توان اين نظر را به طور كامل رد كرد اما بايد توجه داشت پركين از يك اتفاق به نحو صحيحي بهره برداري كرد. چنين اتفاقاتي ممكن است براي ما هم رخ دهد. چه بسا دانشمندان ديگري با ماده لزجي كه دنيا و پركين را متحول كرد، بارها روبه رو شده بودند، اما به آن توجه نكردند و آن را فرآورده زايد واكنش هاي شيميايي مي دانستند . در همان زمان كه پركين با ماده آنيلين كار مي كرد، بسياري از شيميدان ها مي دانستند كه اين ماده در واكنش هاي شيميايي به توليد فرآورده هاي رنگي مي انجامد. اما فكر استفاده عملي از اين حقيقت، تنها در ذهن پركين نقش بست .
نكته بعدي اين كه، پركين نخستين شيميداني بود كه به مردم ثابت كرد مطالعه شيمي مي تواند آنان را ثروتمند كند. در واقع مي توانيم او را نخستين كسي بدانيم كه بين دانش و صنعت پيوند برقرار كرد . نكته آخر اين كه تحفه اتفاق، تنها نصيب كسي مي شود كه در جست وجوي حل معما باشد. كسي كه به كناري نشسته است، نه تنها با اتفاقي روبه رو نمي شود كه اگر هم شود، متوجه آن نمي شود!
"محقق به طور دايم در ذهن خود با موضوع هايي كه نظرش را جلب كرده اند، كلنجار مي رود و با شكيبايي در انتظار روزي مي نشيند كه نور كم رنگ و مبهم سحرگاهي به تدريج به نوري كامل و روشن تبديل شود."
-
شيمی مولکولی
آيا تا به حال هوا را داخل سرنگي محبوس کردهايد تا آن را تحت فشار قرار دهيد؟
چه اتفاقي ميافتد وقتي پيستون سرنگ را فشار ميدهيد؟
هوا چگونه متراکم ميشود؟ چگونه در يک فضاي کوچکتر جا ميگيرد؟
يک تکه اسفنج را ميتوان در فضاي کوچکتري متراکم کرد. علت تراکم اسفنج اين است که در آن سوراخهاي ريزي وجود دارد، وقتي اسفنج را فشار ميدهيم هواي داخل اين سوراخها خارج ميشود و ماده جامد اسفنج به هم نزديکتر ميگردد. درست مثل زماني که يک تکه اسفنج خيس را فشار ميدهيد؛ آب از سوراخهاي اسفنج خارج و اسفنج متراکم ميشود. "بويل"، دانشمند انگليسي در سال 1662 ميلادي مقداري جيوه – که فلزي مايع است- را در يک لوله شيشهاي پنچ متري ريخت. اين لوله خميده به شکل حرف انگليسي u و يک سمت آن مسدود بود. بويل مشاده کرد که با افزودن جيوه هواي به دام افتاده در سمتي که بسته است، متراکم ميشود و فضاي کمتري اشغال ميکند. بويل نتيجه گرفت که هوا بايد از ذرات بسيار کوچک، يعني اتمهاي ريز، تشکيل شده باشد. ميان اتمها فضايي است که در آن هيچ چيز نيست. وقتي هوا متراکم ميشود، اتمها به هم نزديکتر ميشوند. بويل همان سالها در کتابي نوشت: "عنصرها را بايد با آزمايش کشف کرد. شيميدانها بايد بکوشند تا هر چيزي را به مواد سادهتر تجزيه کنند، آن ماده يک عنصر است."
دانشمندان بر مبناي اين توصيه بويل، تا اواخر قرن هجدهم حدود 30 عنصر گوناگون کشف کردند و مواد مرکب زيادي را که از اين عناصر ساخته شده بود را بررسي کردند. بسياري از مواد مرکب بررسي شده تا آن زمان از مولکولهاي ساده ساخته شده بودند و هر کدام بيش از چند اتم نداشتند. کافي بود فهرستي از انواع گوناگون اتمها تهيه شده و گفته شود که در هر ماده مرکب از هر نوع اتم چند عدد وجود دارد. در سال 1824 ميلادي (1203 شمسي) "يوستون ليبينگ" و "فردريخ وهلر"، شيميدان آلماني درباره دوماده مرکب متفاوت تحقيق ميکردند. هريک از آنها براي ماده مرکب خود فرمولي بدست آورد و نشان داد که در آن چه عناصري و از هر عنصر چند اتم وجود دارد. وقتي آنها نتايج کار خود را اعلام کردند معلوم شد که هر دو ماده داراي فرمول يکساني هستند. با اينکه اين دو ماده با هم متفاوت بودند و از هر جهت خواص گوناگوني داشتند، مولکولهاي آنها از عناصر يکسان تشکيل شده و حتي عده اتمهاي هر عنصر در هر دو ماده يکسان بود. به اين ترتيب مشخص شد که تنها جمع کردنِ عده اتمهاي موجود در يک مولکول کافي نيست. و اين اتمها بايد آرايش ويژهاي داشته باشند. بنابراين، آرايش متفاوت سبب تفاوتِ مولکولها ميشود و خواص مواد با هم فرق خواهند داشت.
با توجه به اينکه هم مولکولها و هم اتمها به قدري کوچک هستند که ديده نميشوند، شيميدانان چگونه مي توانند نوع آرايش اتمها را در مولکولها بيابند؟
نخستين گام را در اين راه، "ادوارد فرانکلندِ" انگليسي برداشت. او مولکولهاي آلي را با برخي از فلزات ترکيب کرد و دريافت که اتمِ يک نوع فلزِ، هميشه با تعداد مشخصي از مولکولهاي آلي ترکيب ميشود. او نتيجه گرفت که هر اتم توانايي و ظرفيت خاصي براي ترکيب با عناصر ديگر دارد. او اسم اين خصلت را "والانس" گذاشت. "والانس" کلمهاي لاتين به معناي "ظرفيت" يا "توانايي" است. براي مثال وقتي ميگوييم:"ظرفيت هيدروژن «يک» است"، يعني اتم هيدروژن تنها با يک اتم ديگر ميتواند ترکيب شود. ظرفيت اکسيژن «دو»، نيتروژن «سه» و کربن «چهار» است.
اسکات کوپرِ اسکاتلندي، نيز در 1858 ميلادي نظريه "پيوندهاي شيميايي" را مطرح کرد. او معتقد بود که اتمها با "قلاب" يا "پيوند" به يکديگر متصل ميشوند و مولکولهاي مختلف را تشکيل ميدهند. طبق نظريه او، هر اتم به اندازه "ظرفيت" يا "والانس" خود ميتواند با اتمهاي ديگر پيوند بدهد. کوپر همچنين پيشنهاد کرد که اتمها را با توجه به ظرفيتشان و تعداد پيوندهايي که ميتوانند با ساير اتمها داشته باشند، به صورت ذيل نمايش دهند:
به اين ترتيب ميتوانيم مولکولها را با رسم پيوندهاي ميان اتمها، به شکل زير نشان بدهيم:
استفاده از روش فوق براي نشان دادن ساختمان مولکولهاي کوچک و غير آلي، به راحتي مقدور بود، اما در مورد مولکولهاي بزرگتر و مواد مرکب آلي، مشکلاتي وجود داشت که گاه باعث گمراهي ميشد. از اينرو "ککوله" تلاش کرد تا مشکل ظرفيت را در موردِ مواد مرکب آلي برطرف کند. "فردريش آگوست ککوله" با توجه به اين مسأله که هر اتم کربن ظرفيت اتصال به چهار اتم ديگر را دارد، توانست مسايل مربوط به تعداد زيادي از مولکولها -که ساختمان آنها تا آن زمان معمّا به نظر ميرسيد- را حل کند.
امروزه نيز از همين مدل براي نشان دادن مولکولها و همچنين توضيح خواص آنها استفاده ميشود.
اما شيميدانان ها چگونه ميتوانند بين ساختار مولکول و خواص آن ارتباط برقرار کنند؟
مواد مختلف بسته به اينکه از چه عناصر تشکيل شدهاند و داراي چه آرايشي هستند، خواص مختلفي دارند. براي مثال موادي که خاصيت اسيدي از خود نشان ميدهند در ساختار مولکولي خود اتم هيدروژني دارند که به اکسيژن متصل است و آن اتم اکسيژن هم با يک عنصر نافلز مانند گوگرد، فسفر و... پيوند دارد. حال اگر به جاي اتم نافلز، يک اتم فلز مانند سديم، کلسيم يا ... قرار گيرد، ترکيب به جاي "خصلت اسيدي"، "خاصيت قليايي" خواهد داشت.
در داروها و مولکولهاي بزرگ، خواص ترکيب به عوامل متعددي بستگي دارد. در نانو فناوري که هدف ساختن مولکولي جديد با رفتاري خواص است، يک دانشمند شيمي مولکولي با استفاده از تخصص خود، آرايشي از اتمها را پيشنهاد ميکند که خواصيت مورد نظر ما را داشته باشد. از سوي ديگر بايد بدانيم مولکولها صرفاً آنچه ما روي کاغذ رسم ميکنيم نيستند. مولکولها داراي بعد هستند و فضا اشغال ميکنند.
يک مولکول در فضا آرايشهاي مختلفي را ميتواند اختيار کند. درحال حاضر با استفاده از يک سري فنون خاص و به کمک کامپيوتر ميتوان آرايشهاي مختلف را پيشبيني کرده و چگونگي قرار گرفتن اتمها را در کنار يکديگر را بررسي کرد. همچنين مي توان حدس زد که هر آرايش مولکولي چه خواصي را موجب ميشود. اين کار نيز به واسطه اطلاعاتي که يک دانشمند شيمي مولکولي از مطالعه ساختارهاي مختلف مولکولها بدست آورده است، امکان پذير ميباشد.
شاخهاي از نانوفناوري که با بهرهگيري از شيمي مولکولي و روشهاي محاسباتي فيزيکي و مکانيک کوانتومي، آرايشهاي متنوع مولکولها را بررسي ميکند را نانوفناوري محاسباتي مينامن
-
چه چيزي خواص مواد را مشخص ميکند؟
مقدمه
شايد تا بحال از خود پرسيده باشيد که چرا مواد مختلف با هم متفاوتند؟ چرا برخي از آنها محکم تر از سايرين هستند؟ چرا برخي از مواد رسانا و برخي نارسانا؟ چرا نور ميتواند از بعضي از مواد عبور کند و از بعضي ديگر نه؟
سئوالاتي از اين دست ذهن را متوجه تفاوتهاي مواد از نظر خواص ميکند و ما را در رابطه با علت اين تفاوتها، به تفکر بيشتر وادار ميکند. با اطلاعاتي که ما از ساختمان عناصر و تفاوتهاي موجود در عناصر داريم شايد گمان کنيم که تفاوتهاي موجود در مواد مختلف حاصل تفاوتهاي عناصر تشکيل دهنده آنها است. با اين تفکر مواد تنها متاثر از تنوع عناصر تشکيل دهنده خود خواهند بود و تمامي ويژگيهاي رفتاري مواد با شناخت عناصر تشکيل دهنده آنها روشن خواهد شد. بر اين اساس مشخص شدن عناصر تشکيل دهنده يعني تعيين ترکيب شيميايي همه اسرار مربوط به خصوصيات مواد را آشکار ميکند. براستي با دانستن ترکيب شيميايي، خواص مواد معلوم خواهد شد؟
با کمي دقت و توجه به ترکيبات شيميايي مواد پيرامون خويش در مييابيم که بسياري از آنها با وجود اين که در رفتار و خواص با يکديگر بسيار متفاوتند، داراي عناصر تشکيل دهنده و ترکيب شيميايي يکسان ميباشند و برخي ديگراز مواد با داشتن عناصر تشکيل دهنده و ترکيب شيميايي متفاوت با يکديگر، داراي خواص و رفتار مشابهي هستند. پس چه چيزي بجز ترکيب شيميايي موجب تفاوت در رفتار مواد ميشود؟
براي جواب اين سئوال لازم است که بيشتر با ساختار و ويژگيهاي مواد آشنا شويم.
ساختار مواد چيست؟
ساختار مواد ارتباط بين اتمها، يونها و مولکولهاي تشکيل دهنده آن مواد را مشخص ميکند. براي شناخت ساختار مواد ابتدا بايد به نوع اتصالات بين اتمها و يونها پي برد. به طور حتم با پيوندهاي شيميايي آشنايي داريد. پيوندهاي شيميايي نحوه اتصال ميان اتمها و يونها را مشخص ميکنند. بنابراين تفاوت پيوندهاي شيميايي مختلف را در ويژگيهاي اين پيوندها ميتوان مشاهده کرد. به عنوان مثال در نمک طعام به دليل وجود پيوند يوني که منجر به محصور شدن الکترونها ميشود، خاصيت "رسانايي" مشاهده نميشود زيرا الکترونها که حامل و انتقال دهندهي بار الکتريکي هستند، به دليل محصور شدن امکان حرکت ندارند و چيزي براي انتقال بار الکتريکي در ميان ماده وجود نخواهد داشت. در مقابل در فلزات، مانند مس، به دليل وجود پيوند فلزي که موجب آزادي الکترونها ميشود و امکان تحرک الکترونها را فراهم مينمايد، ميتوانيم خاصيت رسانايي را انتظار داشته باشيم. زيرا الکترونهاي آزاد، امکان انتقال بار الکتريکي را در طول ماده فراهم ميآورند. همانطور که ذکر شد اطلاع از نوع پيوندهاي اتمي ميتواند به شناخت ما از رفتار و خواص مواد کمک کند. اما آيا تنها با دانستن نوع پيوندها تمامي خواص و رفتار يک ماده را ميتوان پيشبيني کرد؟
براي روشن شدن مطلب مثال معروفي را ارائه ميکنيم. همانطور که ميدانيد گرافيت و الماس هر دو از اتمهاي کربن تشکيل شدهاند و هر دو "ريختهاي" مختلفي از عنصر کربن هستند. اما چرا خواص گرافيت و الماس تا اين حد با يکديگر متفاوت است؟ الماس به عنوان سختترين ماده طبيعي معرفي ميگردد و گرافيت به دليل نرمي بسيار، به عنوان ماده "روانساز" به کار گرفته ميشود! تفاوت رفتار و خواص گرافيت و الماس را به نوع اتصال و پيوند شيميايي اتمهاي کربن نميتوان نسبت داد زيرا در هر دو شکل اين ماده - که تنها داراي اتمهاي کربن است - يک نوع پيوند شيميايي وجود دارد. بلکه علت در "چگونگي اتصالات و پيوندهاي شيميايي" اين دو شکل کربن است. در گرافيت اتمهاي کربن شش ضلعيهاي پيوستهاي شبيه به يک لانه زنبور تشکيل ميدهند که در يک سطح گسترده شده است. لايههاي شش ضلعي ساخته شده با قرار گرفتن روي هم، حجمي را تشکيل ميدهند که به آن گرافيت ميگوييم. واضح است که در ساختار گرافيت دو نوع اتصال وجود خواهد داشت: يک نوع اتصال، اتصالي است که بين اتمهاي کربن هر لايه لانه زنبوري وجود دارد و جنس آن از نوع پيوند کوالانسي است. نوع دوم اتصالي است که لايههاي لانه زنبوري را به يکديگر وصل ميکند. بديهي است که اين نوع از جنس اتصالات اوليه يعني پيوندهاي اتمي نيست. بنابراين پيوند به هم پيوستگي دوم - که قدرت به هم پيوستگي لايهها را مشخص ميکند - ضعيفتر از اتصال اوليه که يک پيوند کوالانسي است، خواهد بود. پس ميتوان انتظار داشت که گرافيت، در جهت صفهات لانهزنبوري به دليل داشتن پيوند قوي کووالانسي استحکام بالايي داشته باشد؛ بالعکس، اين ساختار در جهت عمود بر صفحات لانه زنبوري به علت وجود پيوند ضعيف ثانويه بين لايهها، به مراتب کمتر از استحکام درون آنها، داراي مقاومت است. از طرفي به دليل پيوندهاي ضعيف بين لايهاي انتظار ميرود که با اعمال نيرويي بيشتر، لايههاي لانه زنبوري بتوانند بر روي يکديگر بلغزند.
شکل 1- ساختار گرافيت
<در مقابل ساختار لايهاي گرافيت، الماس داراي يک ساختار شبکهاي است. در گرافيت پيوندهاي اوليه يعني پيوندهاي اتمي تنها در يک سطح (در يک وجه) برقرار ميشود در حالي که در ساختار الماس اين پيوندها به صورت شبکهاي سه بعدي فضا را پر ميکنند. در ساختار گرافيت هر اتم کربن با سه اتم کربن ديگر اتصال اتمي از جنس کوالانسي ايجاد ميکند، در حالي که در ساختار الماس هر اتم کربن با چهار اتم کربن ديگر پيوند اتمي و از جنس کوالانسي برقرار مينمايد.
شکل 2- ساختار الماس
با توضيحاتي که راجع به تفاوتهاي ساختاري گرافيت و الماس داده شد مشخص ميگردد که دليل نرمي گرافيت و سختي الماس در چيست. همانطور که ديديد ساختار با مشخص کردن نوع، تعداد و چگونگي پيوندهاي تشکيل دهنده مواد، تاثير به سزايي در خواص مواد دارد. بنابراين از طريق مطالعه در ساختار مواد، بسياري از رفتارها و خواص آنها را ميتوان پيشبيني کرد. همچنين براي دستيابي
-
تاريخچه شیمی آلی
تاريخچه
واژه غلط انداز " آلي " باقيمانده از روزگاري است که ترکيبهاي شيميايي را ، بسته به اين که از چه محلي منشاء گرفته باشند، به دو طبقه غير آلي و آلي تقسيم ميکردند. ترکيبهاي غير آلي ، ترکيبهايي بودند که از مواد معدني بدست
ميآمدند. ترکيبات آلي ، ترکيبهايي بودند که از منابع گياهي يا حيواني ، يعني از مواد توليد شده به وسيله ارگانيسمهاي زنده بدست ميآمدند.
در حقيقت تا حدود سال 1950، بسياري از شيميدانها تصور ميکردند که ترکيبات آلي بايد در ارگانيسم هاي زنده بوجود آيند و در نتيجه ، هرگز نميتوان آنها را از مواد غير آلي تهيه کرد. ترکيبهايي که از منابع آلي بدست مي آمدند، يک چيز
مشترک داشتند: همه آنها داراي عنصر کربن بودند. حتي بعد از آن که روشن شد اين ترکيبها الزاما نبايد از منابع زنده به دست آيند، بلکه ميتوان آنها را در آزمايشگاه نيز تهيه کرد.
بهتر آن ديدند که براي توصيف آنها و ترکيبهايي مانند آنها ، همچنان از واژه آلي استفاده کنند. تقسيم ترکيبها به غير آلي و آلي تا به امروز همچنان محفوظ مانده است.
منابع مواد آلي
امروزه گرچه هنوز مناسبتر است که بعضي از ترکيبهاي کربن را از منابع گياهي و حيواني استخراج کنند، ولي بيشتر آنها را ميسازند. اين ترکيبها را گاهي از اجسام غير آلي مانند کربناتها و سيانيدها ميسازند، ولي اغلب آنها را از ساير
ترکيبهاي آلي بدست ميآورند. دو منبع بزرگ مواد آلي وجود دارد که ترکيبهاي آلي ساده از آن بدست ميآيند:
نفت و زغال سنگ؛ (هر دو منبع به معني قديمي خود ، آلياند، زيرا فرآورده هاي تجزيه و فساد گياهان و جانوران به شمار مي آيند).
اين ترکيبهاي ساده بعنوان مواد ساختماني اوليه مورد استفاده قرار ميگيرند و با کمک آنها ميتوان ترکيبهايي بزرگتر و پيچيدهتر را تهيه کرد. با نفت و زغال سنگ بعنوان سوختهاي فسيلي ، باقيمانده از هزاران سال و تجديد نشدني ، آشنا هستيم.
اين منابع ، بويژه نفت ، بمنظور تامين نيازهاي پيوسته رو به افزايش ما به انرژي ، با سرعتي نگرانکننده مصرف ميشوند.
امروزه ، کمتر از ده درصد نفت مصرفي در تهيه مواد شيميايي ، بکار گرفته ميشود. بيشتر آن براي تامين انرژي بسادگي سوزانده ميشود. خوشبختانه ، منابع ديگر انرژي ، مانند خورشيدي ، زمين گرمايي ، باد ، امواج ، جزر و مد ،
انرژي هستهاي نيز وجود دارد.
زيست توده
چگونه و در کجا ميتوانيم منبع ديگري از مواد اوليه آلي پيدا کنيم؛ بي شک بايد به جايي روي آوريم که مبدا اوليه سوختهاي فسيلي است، يعني زيست توده biomass ، ولي اين بار بطور مستقيم و بدون دخالت هزاران سال. زيست توده ،
تجديد شدني است، براحتي مورد استفاده قرار ميگيرد و ميتواند تا موقعي که بر روي اين سياره زندگي ميکنيم، تداوم داشته باشد.
در ضمن عقيده بر اين است که نفت خيلي گرانبهاتر از آن است که سوزانده شود.
ويژگي ترکيبات کربن
براستي چه ويژگي خاصي در ترکيبهاي کربن وجود دارد که لازم است آنها را از ترکيبهاي يکصد و چند عنصر ديگر جدول تناوبي جدا کنيم؟ دست کم ، بخشي از پاسخ چنين است: ترکيبهاي بسيار زيادي از کربن وجود دارد و مولکول آنها
ميتواند بسيار بزرگ و بسيار پيچيده باشد. شمار ترکيبهاي کربندار ، چندين برابر ترکيبهايي است که کربن ندارند. اين ترکيبهاي آلي را به خانواده هايي تقسيم ميکنند که معمولا در ترکيبهاي غيرآلي ، همانندي برايشان وجود ندارد.
بعضي از مولکولهاي شناخته شده آلي ، هزاران اتم دارند و آرايش اتمها در مولکولهاي نسبتا کوچک ممکن است بسيار پيچيده باشد. يکي از دشواريهاي اساسي شيمي آلي ، يافتن چگونگي آرايش اتمها در مولکولها ، يعني تعيين ساختار اين
ترکيبهاست.
واکنشها در شيمي آلي
راههاي زيادي براي خرد کردن مولکولهاي پيچيده يا نوآرايي آنها بمنظور تشکيل مولکولهاي تازه وجود دارد. راههاي زيادي براي افزودن اتمهاي ديگر به اين مولکولها يا جانشين کردن اتمهاي تازه به جاي اتمهاي پيشين وجود دارد.
بخشي ار شيمي آلي صرف دانستن اين مطلب ميشود که اين واکنشها چه واکنشهايي هستند، چگونه انجام ميشوند و چگونه ميتوان از آنها در سنتز ترکيبهاي مورد نياز استفاده کرد.
گستره اتصال اتمهاي کربن در ترکيبات کربن
اتمهاي کربن ميتوانند به يکديگر متصل شوند. گستره اتصال آنها به هم ، به اندازهاي است که براي اتمهاي هيچ يک از عناصر ديگر ممکن نيست. اتمهاي کربن ميتوانند زنجيرهايي به طول هزارها اتم ، يا حلقههايي با ابعاد گوناگون
تشکيل دهند. اين زنجيرها ممکن است شاخهدار و داراي پيوندهاي عرضي باشند. به اتمهاي کربن در اين زنجيرها و حلقه ها ، اتمهاي ديگري بويژه هيدروژن ، همچنين فلوئور ، کلر ، برم ، يد ، اکسيژن ، نيتروژن ، گوگرد ، فسفر و ساير
اتمها متصل ميشوند. سلولز ، کلروفيل و اکسي توسين مثالهايي از اين دستند.
هر آرايش متفاوتي از اتمها با يک ترکيب معين تطبيق ميکند و هر ترکيب داراي مجموعه اي از ويژگيهاي شيميايي و فيزيکي مخصوص به خود است. شگفتانگيز نيست که امروزه بيش از ده ميليون ترکيب کربن ميشناسيم و اين که بر اين تعداد ،
همه ساله نيم ميليون افزوده ميشود. همچنين شگفت انگيز نيست که مطالعه و بررسي شيمي آنها به تخصصي ويژه نياز دارد.
تکنولوژي و شيمي آلي
شيمي آلي ، زمينهاي است که از ديدگاه تکنولوژي اهميتي فوقالعاده دارد. شيمي آلي شيمي رنگ و دارو ، کاغذ و مرکب ، رنگينه ها و پلاستيکها ، بنزين و لاستيک چرخ است. شيمي آلي ، شيمي غذايي است که ميخوريم و لباسي است که
ميپوشيم.
زيست شناسي و شيمي آلي
شيمي آلي در زيست شناسي و پزشکي نقش اساسي برعهده دارد. گذشته از آن ، ارگانيسم هاي زنده ، بيشتر از ترکيبهاي آلي ساخته شده اند. مولکولهاي "زيست شناسي مولکولي" همان مولکولهاي آلي هستند.
زيست شناسي در سطح مولکولي ، همان شيمي آلي است.
ساختار آلوتروپ جديد کربن:C60
عصر کربن
اگر بگوييم که در عصر کربن زندگي مي کنيم، دور از حقيقت نيست. هر روز ، روزنامهها توجه ما را به ترکيبهاي کربن جلب ميکنند: کلسترولو چربيهاي سيرنشده چند عاملي ، هورمونهاي رشد و استروئيدها ، حشره کشها و فرومونها ،
عوامل سرطانزا و عوامل شيميدرماني ، DNA و ژنها. بر سر نفت ، جنگها در گرفته است.
دو فاجعه اسفانگيز ما را تهديد ميکنند، هر دو از تجمع ترکيبهاي کربن در اتمسفر ناشي ميشوند: از بين رفتن لايه اوزون که بيشتر ناشي از کلرو فلوئورو کربنهاست و اثر گلخانهاي از متان ، کلروفلوئوروکربنها و بيش از همه ،
دياکسيد کربن سرچشمه ميگيرد. شايد کنايه بر همين مطلب است که نشريه علوم ، براي سال 1990، بعنوان مولکول سال ، الماس را که يکي از شکلهاي آلوتروپي کربن است، برگزيده.
خبر ديگر ، کشف آلوتروپ جديد کربن C60 (باک منيستر فولرن) است که چنين هيجاني در جهان شيمي از زمان " ککوله " تاکنون ديده نشده بود.
-
شيميدان هاي نامي اسلام
آغاز كيمياگري اسلامي با اسامي مرداني همراه است كه احتمالا خود كيمياگر نبودهاند، اما با گذشت زمان و فرارسيدن قرن دهم ميلادي ، كيمياگران شهيري از ميان آنان برخاستند كه علاوه بر تفكراتشان ، نوشتارهاي كاملا جديد و نويني خلق كردند.
امام جعفر صادق عليه السلام (148 ـ 82 هـ . ق. / 770 ـ 705 م.)
محضر پر فيض حضرت امام صادق (ع) ، مجمع جويندگان علوم بود. با دانش پژوهي كه به محفل آن حضرت راه مييافت از خرمن لايزال دانش او بهره مند ميشد. در علم كيميا ايشان نخستين كسي بودند كه عقيده به عناصر چهارگانه (عناصر اربعه) آب ، آتش ، خاك و باد را متزلزل كردند. از فرمودههاي ايشان است كه : «من تعجب ميكنم مردي چون ارسطو چگونه متوجه نشده بود كه خاك يك عنصر نيست. بلكه عنصرهاي متعددي در آن وجود دارد.» ايشان هزار سال پيش از پرسينلي ، لاووازيه و ... دريافته بود كه در آب چيزي هست كه ميسوزد (كه امروزه آن را هيدروژن مينامند).
از امام صادق (ع) ، رسالهاي در علم كيميا تحت عنوان «رسالة في علم الصناعة و الحجر المكرم» باقيمانده كه دكتر «روسكا» آن را به زبان آلماني ترجمه و در سال 1924 آن را تحت عنوان «جعفر صادق امام شيعيان ، كيمياگر عربي» در «هايدبرگ» به چاپ رسانده است. به عنوان مثال و براي آشنايي با نظرات حضرت صادق (ع) در شيمي ، خلاصهاي از بررسي دكتر «محمد يحيي هاشمي» را در ذيل درج ميكنيم:
از شرحي كه امام صادق (ع) براي اكسيد ميدهد، چنين معلوم ميشود كه اكسيد جسمي بوده كه از آن براي رفع ناخالصي در فلزات استفاده شده است. ايشان تهيه اكسيد اصغر (اكسيد زرد) را از خود و آهن و خاكستر به كمك حرارت و با وسايل آزمايشگاهي آن دوره ، مفصلا شرح داده و نتيجه عمل را كه جسمي زرد رنگ است، اكسيد زرد نام نهادهاند. اين شرح كاملا با فروسيانيد پتاسيم كه جسمي است زرد رنگ به فرمول Fe(CN)6] K4] منطبق است و ... . نتيجه عمل بعد از طي مراحلي ايجاد و تهيه طلاي خالص است. امروزه نيز از همين خاصيت سيانور مضاعف طلا و پتاس براي آبكاري با طلا استفاده ميشود.
جابر بن حيان (200 ـ 107 هـ . ق / 815 ـ 725 ميلادي)
جابربين حيان معروف به صوفي يا كوفي ، كيمياگر ايراني بوده و در قرن نهم ميلادي ميزيسته و بنا به نظريه اكثريت قريب به اتفاق كيمياگران اسلامي ، وي سرآمد كيمياگران اسلامي قلمداد ميشود. شهرت جابر نه تنها به جهان اسلام محدود نميشود و غربيها او را تحت عنوان «گبر» ميشناسند.ابن خلدون درباره جابر گفته است:
جابربن حيان پيشواي تدوين كنندگان فن كيمياگري است.
جابربن حيان ، كتابي مشتمل بر هزار برگ و متضمن 500 رساله ، تاليف كرده است. «برتلو» شيميدان فرانسوي كه به «پدر شيمي سنتز» مشهور است، سخت تحت تاثير جابر واقع شده و ميگويد: «جابر در علم شيمي همان مقام و پايه را داشت كه ارسطو در منطق .» جورج سارتون ميگويد: «جابر را بايد بزرگترين دانشمند در صحنه علوم در قرون وسطي دانست.» اريك جان هوليمارد ، خاورشناس انگليسي كه تخصص وافري در پژوهشهاي تاريخي درباره جابر دارد، چنين مينويسد:
جابر شاگرد و دوست امام صادق (ع) بود و امام را شخصي والا و مهربان يافت؛ بطوري كه نميتوانست از او جدا ولي بي نياز بماند. جابر ميكوشيد تا با راهنمايي استادش ، علم شيمي را از بند افسانههاي كهن مكاتب اسكندريه برهاند و در اين كار تا اندازهاي به هدف خود رسيد. برخي از كتابهايي كه جابر در زمينه شيمي نوشته عبارتند از : الزيبق ، كتاب نارالحجر ، خواص اكسيرالذهب ، الخواص ، الرياض و ... .
وي به آزمايش بسيار علاقمند بود. از اين رو ، مي توان گفت نخستين دانشمند اسلامي است كه علم شيمي را بر پايه آزمايش بنا نهاد. جابر نخستين كسي است كه اسيد سولفوريك يا گوگرد را از تكليس زاج سبز و حل گازهاي حاصل در آب بدست آورد و آن را زينت الزاح ناميد. جابر اسيد نيتريك يا جوهر شوره را نيز نخستين بار از تقطير آميزهاي از زاج سبز ، نيترات پتاسيم و زاج سفيد بدست آورد.
رازي ، ابوبكر محمد بن زكريا (313 ـ 251 هـ . ق / 923 ـ 865 م.)
زكرياي رازي به عنوان يكي از بزرگترين حكيمان مسلمان شناخته شده و غربيها او را به نام «رازس» ميشناسند. رازي در علم كيميا ، روش علمي محض را انتخاب كرده و بر خلاف روشهاي تمثيلي و متافيزيك ، به روشهاي علمي ارزش زيادي قائل شده. رازي موسس علم شيمي جديد و نخستين كسي است كه «زيست شيمي» را پايهگذاري نموده است. دكتر «روسكا» شيميدان آلماني گفته است: «رازي براي اولين بار مكتب جديدي در علم كيميا بوجود آورده است كه آن را مكتب علم شيمي تجربي و علمي مي توان ناميد.
مطلبي كه قابل انكار نيست اينست كه زكرياي رازي پدر علم شيمي بوده است.» كتابهاي او در زمينه كيميا در واقع اولين كتابهاي شيمي است. مهمترين اثر رازي در زمينه كيميا كتاب «سرالاسرار» است. ظاهرا رازي 24 كتاب يا رساله در علم كيميا نوشته كه متاسفانه فقط معدودي از آنها بدست آمده و در كتابخانههاي مشهور دنيا نگهداري ميشود. وي نخستين بار از تقطير شراب در قرع و انبيق مادهاي بدست آورد كه آن را الكحل ناميد كه بعدها به هر نوع ماده پودري شكل حتي به جوهر هم داده شد، از اين رو آن جوهر را جوهر شراب نيز ناميدند. گفته ميشود كه رازي كربنات آمونيوم را از نشادر و همچنين كربنات سديم را تهيه كرده است.
ابن سينا ، حسين (428 ـ 370 هـ . ق / 1036 ـ 980 م.)
ابن سينا ملقب به شيخ الرئيس ، بزرگترين فيلسوف و دانشمند اسلامي و چهرهاي بسيار موثر در ميدان علوم و فنون است. غربيها وي را به نام «اوسينيا» ميشناسند. ابن سينا ، رنجي براي كيمياگري و ساختن طلا نكشيد؛ زيرا او به استحاله باور نداشت و صريحا تبديل فلزات به يكديگر را ناممكن و غير عملي ميدانست.
ابو علي سينا از ادويه منفرد ، 785 قلم دارو را به ترتيب حروف ابجد نام برده و به ذكر ماهيت آنها پرداخته و خواص تاثير آن داروها را شرح داد. وي ضمن توصيف اين مواد ، آگاهيهاي جالبي در زمينه «شيمي كاني» به خوانندگان ميدهد و ميگويد از تركيب گوگرد و جيوه مي توان شنگرف تهيه كرد. وي نخستين كسي است كه خواص شيميايي الكل و اسيد سولفوريك را از نظر دارويي شرح داد.
بيروني ، ابوريحان محمد (442 ـ 362 هـ . ق / 1050 ـ 972 م.)
كاني شناس و دارو شناس جهان اسلام و يكي از بزرگترين دانشمندان اسلام است كه با رياضيات ، نجوم ، فيزيك ، كاني شناسي ، دارو سازي و اغلب زبانهاي زنده زمان خود آشنايي داشته است. يكي از آثار مهم بيروني در شيمي كتاب الجواهر وي است كه در بخشي از آن ، نتايج تجربي مربوطه به تعيين جرم حجمي امروزي آنها تفاوت خيلي كم دارد و يكي از كاربردهاي مهم وي به شمار ميرود كه در علوم تجربي ، انقلابي بزرگ به وجود آورد. براي تعيين جرم اجسام ، ترازويي ابداع كرد.
بيروني همچنين در كتاب الجماهير (در شناسايي جوهرها) به معرفي مواد كاني به ويژه جواهرات گوناگون پرداخت. بيروني ، چگالي سنج را براي تعيين جرم حجمي كانيها به ويژه جوهرها و فلزها نوآوري كرد كه در آزمايشگاه امروزي كاربرد دارد.
-
آب اکسیژنه
آب اکسیژنه خالص h2o2 یک مایع ناروانی است که کمی آبی رنگ میباشد و با زحمت زیاد میتوان آنرا تهیه نمود. آب اکسیژنهای که در داروخانهها به اسم آب اکسیژنه رقیق فروخته میشود محلولی است از آب اکسیژنه در آب که در 100 قسمت آن سه قسمت آب اکسیژنه است و مانند آب بیرنگ و بیبوست و مزه تلخی دارد و کمی اسیدی است.
خصوصیات آب اکسیژنه
به مرور آب اکسیژنه تجزیه و تبدیل به آب واکسیژن میگردد. این عمل تجزیه در محیط بازی سریعتر و محیط اسیدی کندتر تا در محیط خنثی صورت میگیرد. ممکن است که اگر مدت مدیدی آب اکسیژنه را انبار کنند، کاملا تجزیه و تبدیل به آب گردد. بر اثر گرد بعضی اجسام عمل تخریب آب اکسیژنه تسریع میگردد مانند گرد بیاکسید منگنز و گرد فلزات و …
اگر بر روی محلول آب قدری از اجسام پایدار کننده مانند اسید فسفریک اوره اسید بنزوئیک و نظیر آنها بیافزایند، عمل تخریب بسیار کند میگردد. آب اکسیژنه اثر میکروب کشی و بوبری دارد چنانکه اگر یک تکه کالباس قرمز را درون ظرف محتوی آب اکسیژنه قرار دهیم پس از چند روز محتویات ظرف کاملا بیبو است و بوی گندیده نمیدهد. آب اکسیژنه رنگها را نیز تخریب میکند بهمین دلیل تکه کالباس درون ظرف بعد از مدتی بیرنگ میشود.
موارد استعمال آب اکسیژنه
از آنجایی که آب اکسیژنه بوبر است در موقع معالجه زخمهای بدبو مورد استعمال قرار میگیرد.
همچنین لکه شراب قرمز و خون و قهوه و غیره را هم میتوان بوسیله آب اکسیژنه پاک نمود. در قرصهای اریتزون آب اکسیژنه به اوره متصل است و چون این قرصها را در دهان بگذارند، اکسیژن میدهد. پس هم میکروبهای دهان را میکشد و هم دندانها را سفید مینماید.
بسیاری از خمیر دندانها و سایر اجسامی که برای پاک کردن دندانها بکار میرود در موقع استعمال تولید آب اکسیژنه میکنند و اکسیژن این آب اکسیژنه دندان را سفید مینماید.
آب اکسیژنه در بیرنگ کردنشاخ ، پشم گوسفند پنبه کنف ، کاه ، چوب کاغذ روغن ابریشم، عاج ، پر و غیره بکار میرود. رنگ بعضی لکههای صورت را هم آب اکسیژنه تخریب میکند. اگر موی سیاه را پس از شستن با کربنات سدیم ( تا چربی آن برطرف شود ) در محلول آب اکسیژنه بگذارند به رنگ روشن در میآید.
اگر موی سیاه سر را با مخلوطی از 100 گرم آب اکسیژنه 30% و چهار قطره محلول آمونیاک تر نمایند و پس از 10 تا 20 دقیقه با آب خالص و سپس با محلول اسید استیکدار بشویند، بور مایل به قرمز میشود.
وجود آمونیاک از این جهت لازم است که آب اکسیژنه در حضور قلیاییها سریعتر اکسیژن میدهد و در نتیجه موها تندتر بور میشوند. مصرف مکرر آب اکسیژنه برای مو مضر است زیرا که مو را شکننده مینماید. در جنگ جهانی آب اکسیژنه 85%برای اکسیداسیون سریع الکل در زیر دریاییها و موشکها مصرف میکردند. آب اکسیژن رقیق را برای قرقره کردن هم بکار میبرند. شناسایی آب اکسیژنه
در یک لوله آزمایشی که قبلا چند سانتیمتر مکعب محلول بیکرمات پتاسیم و قدری اسید سولفوریک رقیق ریختهایم آب اکسیژنه میافزاییم در نتیجه رنگ آبی تند که بعدا تبدیل به سبز میشود، ظاهر میگردد. بهمین طریق میتوان وجود آب اکسیژنه را در اریتزن ثابت نمود.
منبع: دانشنامه رشد
-
اتم
ریشه لغوی
این کلمه ، از کلمه یونانی atomos ، غیر قابل تقسیم ، که از a- ، بمعنی غیر و tomos، بمعنی برش ، ساخته شده است. معمولا به معنای اتمهای شیمیایی یعنی اساسیترین اجزاء مولکولها و مواد ساده میباشد.
تاریخچه شناسایی اتم
مواد متنوعی که روزانه در آزمایش و تجربه با آن روبه رو هستیم، متشکل از اتمهای گسسته است. وجود چنین ذراتی برای اولین بار توسط فیلسوفان یونانی مانند دموکریتوس (Democritus) ، لئوسیپوس (Leucippus) و اپیکورینز (Epicureanism) ولی بدون ارائه یک راه حل واقعی برای اثبات آن ، پیشنهاد شد. سپس این مفهوم مسکوت ماند تا زمانیکه در قرن 18 راجر بسکوویچ (Rudjer Boscovich) آنرا احیاء نمود و بعد از آن توسط جان دالتون (John Dalton) در شیمی بکار برده شد.
راجر بوسویچ نظریه خود را بر مبنای مکانیک نیوتنی قرارداد و آنرا در سال 1758 تحت عنوان:
Theoria philosophiae naturalis redacta ad unicam legem virium in natura existentium
چاپ نمود.
براساس نظریه بوسویچ ، اتمها نقاط بیاسکلتی هستند که بسته به فاصله آنها از یکدیگر ، نیروهای جذب کننده و دفع کننده بر یکدیگر وارد میکنند. جان دالتون از نظریه اتمی برای توضیح چگونگی ترکیب گازها در نسبتهای ساده ، استفاده نمود. در اثر تلاش آمندو آواگادرو (Amendo Avogadro) در قرن 19، دانشمندان توانستند تفاوت میان اتمها و مولکولها را درک نمایند. در عصر مدرن ، اتمها ، بصورت تجربی مشاهده شدند.
اندازه اتم
اتمها ، از طرق ساده ، قابل تفکیک نیستند، اما باور امروزه بر این است که اتم از ذرات کوچکتری تشکیل شده است. قطر یک اتم ، معمولا میان 10pm تا 100pm متفاوت است.
ذرات درونی اتم
در آزمایشها مشخص گردید که اتمها نیز خود از ذرات کوچکتری ساخته شدهاند. در مرکز یک هسته کوچک مرکزی مثبت متشکل از ذرات هستهای ( پروتونها و نوترونها ) و بقیه اتم فقط از پوستههای متموج الکترون تشکیل شده است. معمولا اتمهای با تعداد مساوی الکترون و پروتون ، از نظر الکتریکی خنثی هستند.
طبقهبندی اتمها
اتمها عموما برحسب عدد اتمی که متناسب با تعداد پروتونهای آن اتم میباشد، طبقهبندی میشوند. برای مثال ، اتم های کربن اتمهایی هستند که دارای شش پروتون میباشند. تمام اتمهای با عدد اتمی مشابه ، دارای خصوصیات فیزیکی متنوع یکسان بوده و واکنش شیمیایی یکسان از خود نشان میدهند. انواع گوناگون اتمها در جدول تناوبی لیست شدهاند.
اتمهای دارای عدد اتمی یکسان اما با جرم اتمی متفاوت (بعلت تعداد متفاوت نوترونهای آنها) ، ایزوتوپ نامیده میشوند.
سادهترین اتم
سادهترین اتم ، اتم هیدروژن است که عدد اتمی یک دارد و دارای یک پروتون و یک الکترون میباشد. این اتم در بررسی موضوعات علمی ، خصوصا در اوایل شکلگیری نظریه کوانتوم ، بسیار مورد علاقه بوده است.
واکنش شیمیایی اتمها
واکنش شیمیایی اتمها بطور عمدهای وابسته به اثرات متقابل میان الکترونهای آن میباشد. خصوصا الکترونهایی که در خارجیترین لایه اتمی قرار دارند، به نام الکترونهای ظرفیتی ، بیشترین اثر را در واکنشهای شیمیایی نشان میدهند. الکترونهای مرکزی (یعنی آنهایی که در لایه خارجی نیستند) نیز موثر میباشند، ولی بعلت وجود بار مثبت هسته اتمی ، نقش ثانوی دارند.
پیوند میان اتمها
اتمها تمایل زیادی به تکمیل لایه الکترونی خارجی خود و (یا تخلیه کامل آن) دارند. لایه خارجی هیدروژن و هلیم جای دو الکترون و در همه اتمهای دیگر طرفیت هشت الکترون را دارند. این عمل با استفاده مشترک از الکترونهای اتمهای مجاور و یا با جدا کردن کامل الکترونها از اتمهای دیگر فراهم میشود. هنگامیکه الکترونها در مشارکت اتمها قرار می گیرند، یک پیوند کووالانسی میان دو اتم تشکیل میگردد. پیوندهای کووالانسی قویترین نوع پیوندهای اتمی میباشند.
یون
هنگامیکه بوسیله اتم ، یک یا چند الکترون از یک اتم دیگر جدا میگردد، یونها ایجاد میشوند. یونها اتمهایی هستند که بعلت عدم تساوی تعداد پروتو نها و الکترونها ، دارای بار الکتریکی ویژه میشوند. یونهایی که الکترونها را برمیدارند، آنیون (anion) نامیده شده و بار منفی دارند. اتمی که الکترونها را از دست میدهد کاتیون (cation) نامیده شده و بار مثبت دارد.
پیوند یونی
کاتیونها و آنیونها بعلت نیروی کولمبیک (coulombic) میان بارهای مثبت و منفی ، یکدیگر را جذب مینمایند. این جذب پیوند یونی نامیده میشود و از پیوند کووالانسی ضعیفتر است.
مرز مابین انواع پیوندها
همانطور که بیان گردید، پیوند کوالانسی در حالتی ایجاد میشود که در آن الکترونها بطور یکسان میان اتمها به اشتراک گذارده میشوند، درحالیکه پیوند یونی در حالی ایجاد میگردد که الکترونها کاملا در انحصار آنیون قرار میگیرند. بجز در موارد محدودی از حالتهای خیلی نادر ، هیچکدام از این توصیفها کاملا دقیق نیست. در بیشتر موارد پیوندهای کووالانسی ، الکترونها بطور نامساوی به اشتراک گذارده میشوند، بطوریکه زمان بیشتری را صرف گردش بدور اتمهای با بار الکتریکی منفیتر میکنند که منجر به ایجاد پیوند کووالانسی با بعضی از خواص یونی میگردد.
بطور مشابهی ، در پیوندهای یونی ، الکترونها اغلب در مقاطع کوچکی از زمان بدور اتم با بار الکتریکی مثبتتر میچرخند که باعث ایجاد بعضی از خواص کووالانسی در پیوند یونی میگردد.
-
آرایش الکترونی عناصر
آشنایی
آرایش الکترونی نحوه چنیش الکترونها را در لایههای اطراف هسته اتم نشان میدهد. کار را با اتم هیروژن که یک الکترون در اوربیتال 1s دارد، آغاز میکنیم. با افزودن یک الکترون ، آرایش الکترونی اتم عنصر بعدی He که 1s2 است بدست میآید. به این ترتیب از عنصری به عنصر بعدی میرویم تا به آرایش الکترونی اتم مورد نظر میرسیم. این روش در ابتدا از طرف ولفگانگ پاولی مطرح شد و به روش «بناگذاری» موسوم است.
الکترون متمایز کننده
الکترونی که در روش بناگذاری ، به آرایش الکترونی یک عنصر افزوده میشود تا عنصر بعدی بدست آید، الکترون متمایز کننده نامیده میشود. این الکترون آرایش الکترونی اتم یک عنصر را از اتم عنصر پیشین متمایز میکند. الکترون متمایز کننده در هر مرحله به اوربیتال خالی دارای کمترین انرژی افزوده میشود.
آرایش الکترونی صحیح عناصر
آرایش الکترونی صحیح عناصر به صورت زیر است:
... ، 1s ، 2s ، 2p ، 3s ، 3p ، 4s ، 3d ،4p ، 5s ، 4d ، 5p ، 6s ، 4f ، 5d ، 6p ، 7s ،5f ، 6d ، 7p.
انرژی لایههای فرعی
انرژی همه اوربیتالهای یک پوسته فرعی یکسان است. مثلا انرژی هر اوربیتال 3p برابر انرژی هر یک از دو اوربیتال 3p دیگر است. تمام پنج اوربیتال 3d نیز انرژی یکسان دارند. اما در یک پوسته اصلی ، پوستههای فرعی مختلف انرژی متفاوت دارند. برای هر مقدار n ، انرژی پوستههای فرعی به ترتیب s < p < d < f افزایش مییابند.
در پوسته n = 3 ، اوربیتال 3s کمترین انرژی ، اوربیتالهای 3p ، انرژی متوسط و اوربیتالهای 3d حداکثر انرژی را دارند. گاهی انرژی اوربیتالهای مربوط به پوستههای مختلف ، همپوشانی دارند. مثلا در بعضی از اتمها ، اوربیتال 4s ، کم انرژیتر از اوربیتال 3d است.
ترتیب قرار دادن اوربیتالها
ترتیب معینی برای قرار دادن متوالی اوربیتالها برحسب انرژی که برای تمام اتمها صدق میکند، وجود ندارد. در فرآیند فرضی بناگذاری ، خصلت اتم به موازات افزایش یافتن تعداد پروتون و نوترون در هسته و نیز اضافه شدن تعداد الکترونها تغییر میکند. خوشبختانه ، تغییرات ترتیب انرژی اوربیتالی از عنصری به عنصر بعد به تدریج و بطور منظم صورت میپذیرد. این ترتیب تنها برای موقعیتهای اوربیتالی که الکترون متمایز کننده در فرآیند بناگذاری در آن جا میگیرد صادق است.
به این ترتیب که از 1s شروع میکنیم و به تدریج اوربیتالهای بالاتر را پر میکنیم. باید توجه کنیم که در پوسته فرعی p سه اوربیتال ، در d پنج اوربیتال و در f هفت اوربیتال وجود دارد. هر پوسته فرعی را پیش از آنکه به پوسته بعدی الکترون داده شود، پر میکنیم.
جدول تناوبی و آرایش الکترونی
برای بدست آوردن آرایش الکترونی میتوان جدول تناوبی را مورد استفاده قرار داد. نوع الکترون متمایز کننده به موقعیت عنصر در جدول تناوبی ارتباط داده میشود. توجه کنید که جدول را میتوان به یک دسته «s» ، یک دسته «p» ، یک دسته «d» ، و یک دسته «f» تقسیم کرد. برای عناصر دسته «s» ، و دسته «p» ، عدد کوانتومی اصلی الکترون متمایز کننده ، مساوی شماره تناوب ، برای عناصر دسته «d» برابر با شماره تناوب منهای یک و برای عناصر دسته «f» مساوی با شماره تناوب منهای دو است.
برای آنکه بتوانید بحث را برای بدست آوردن آرایش الکترونی تعقیب کنید، باید یک جدول تناوبی دم دست داشته باشید. به عنوان مثال ، اولین تناوب از دو عنصر تشکیل شده است، (هیدروژن و هلیوم) که هر دوی آنها ، از عناصر دسته «s» هستند. آرایش الکترونی هیدروژن 1s1 و از آن هلیوم 1s2 است.
تناوب دوم با لیتیم (1s1 2s1) و بریلیم (1s2 2s2) آغاز میشود که در آنها الکترونها به اوربیتال 2s افزوده میشوند. در شش عنصری که این تناوب را تکمیل میکنند، یعنی بور (1s2 2s2 2p1) تا گاز نجیب نئون (1s2 2s2 2p6) الکترونها یک به یک به سه اوربیتال 2p افزوده میشوند.
الگوی تناوب دوم در تناوب سوم نیز تکرار میشود. دو عنصر دسته «s» ، سدیم (1s2 2s2 2p6 3s1) و منیزیم (1s2 2s2 2p6 3s2) هستند. شش عنصر «دسته p» از آلومینیوم (1s2 2s2 2p6 3s2 3p1) تا گاز نجیب آرگون (1s2 2s2 2p6 3s2 3p6) را در بر میگیرند.
منبع:دانشنامه رشد
برچسب برای این موضوع
مجوز های ارسال و ویرایش
- شما نمی توانید موضوع جدید ارسال کنید
- شما نمی توانید به پست ها پاسخ دهید
- شما strong>نمی توانید فایل پیوست ضمیمه کنید
- شما نمی توانید پست های خود را ویرایش کنید
-
قوانین انجمن