-
تقلب طبیعت
ماه نمی دونست چه جوری بتابه
از روی دست تو دید و بلد شد
خورشید که دید نوری ازش نمی خوای
رفت بالای قله و با تو بد شد
دریا که دید موج موهات از اون نیست
غرشی کرد و ته دل حسود شد
آسمون از غم که تو رو زمینی
تا همیشه رنگ چشاش کبود شد
گل که دونست خزون واسه تو هیچه
رنگش پرید و تو یه لحظه پژمرد
درختی که تو از پیشش رد شدی
انقده برگاش رو زمین ریخت که مرد
بارون که دید پیشت زلالیش کمه
بغضشو خورد و یه دفه بند اومد
آسمونم به آدما دروغ گفت
به جای بارون دیگه لبخند اومد
نسیم که دید مثل تو مهربون نیست
عاشقی رو گذاش کنار و باد شد
تو دنیا هیچ کس مث تو نمی شد
پس کم کمک آدم بد زیاد شد
برفا دیدن هر چه قدم ریز باشن
از شرم رنگ چش تو آب می شن
یلدا ترین شبای سالم آسمون
با یه اشاره ی نگات خواب می شن
شب نتونست مثل تو روشن باشه
خشم و غضب کرد و یهو سیا شد
روزم پیش چشای تو کم آورد
قایم شد و روشنی ، کیمیا شد
فرشته ها وقتی تو رو شنیدن
پشت نقاب چهره قایم شدن
بغضیاشون راه زمین گرفتن
ترسیدن و ، یواشی آدم شدن
ستاره ها دیگه شبا تو خوابن
یا گم شدن یا خیلی کم سو شدن
سیاره های کهکشون شیری
در نمی یان ، پیش تو ترسو شدن
زمین فقط این وسطا یه جوری
به این که تو زیر پاشی می نازه
طفلکی مثل من داره تو رؤیاش
با تو یه قصر آرزو می سازه
خلاصه زیبا ، همه چی بهم ریخت
با یه کم از اسم تو ، اسم زیبا
یقین دارم نزدیکه اون روزی که
با کشف تو به هم می ریزه دنیا
با اسن تو عجیب دیوونه می شم
به قبله ی چشمای نازت ، قسم
دنبال اسمت انقدر می دوام
یه روز ولی به ته خط می رسم
عسل تو چشماته مراقبش باش
از من دیوونه به یهفرشته
زیبا اگه هر چی می گم همون شد
یادت باشه اینا رو کی نوشته
دیوونه ی چهار تا فصل و هر روز
دیوونه ی عصر و شب و سپیده
مریمی که تا اسمتو آوردن
یه ذره رنگ چهرشم پریده
یه عصر پاییزی سرد و دلگیر
که همه جا سفیده ، غرق برفه
فقط چهار تا نقطه چین می ذارم
چون اسم ناز تو چهار تا حرفه
-
دشمنای من و تو
زیبا پشت سرمون حرفای رنگی می زنن
دروغ و تهمتا رو به چه قشنگی می زنن
زیبا انگار نمی خوان ما دو تا مال هم باشیم
دوس دارن که غیر ممکن و محال هم باشیم
نگا به خودت نکن ، خیلی از آدما بدن
خیلیا پشت سر ما حرفای سیا زدن
زیبا دنیا دشمنه ، درنده داره ، مار داره
آخه تو این همه پس ، با من و تو چیکار داره
هر کی از راه می رسه ، یه قصه ی تازه می گه
اسممو زود می ذاره کنار یه اسم دیگه
از بد اقبالی من توام به اون گوش می کنی
بیشتر ازپ یش من و می رونی ، فراموش می کنی
زیبا جون قهر تو هم مثل یه دنیا می مونه
کی تو دنیا واسه مریم ، مث زیبا می مونه
آدما دوس ندارن به قصه مون نگا کنن
دوس دارن ما رو یه جور از همدیگه جدا کنن
تو به جای اعتماد ، حق می دی به غریبه ها
نمی گی اونا کجا و عشق مریمت کجا
می خوای از پیشت برم ، خیلی روون بهم بگو
مث سبزه های سیزده ، بسپرم به دست جو
اما تو خودت بگو ، حرف میانتو نزن
حق دیوونگی رو تو محکمت بده به من
زیبا من اسمتو با دنیا عوض نمی کنم
واسه خاطر نگات تا ته دنیا می شکنم
وقتشه تا بیام و به عاشقی عمل کنم
مشکل خیلیا رو با این بهونه حل کنم
انقدر داد می زنم اسمتو با چشمای خیس
که خودت بهم بگی کافیه مریم ، ننویس
انقدر داد می زنم عشق تو رو تو کوه و دشت
که بگن دختره از عشق تو رفت و برنگشت
یا من و تنها می ذاری توی پرواز و سفر
یا بهم می ریزی دنیامونو با حرف و با خبر
دنیا انگار نمی خواد تو من و باور بکنی
دلشون خنک می شه ، مریمو پر پر بکنی
زیبا من یه عمره ، دیوونه ی حرفای تو ام
عاشق امروز و قربونی فردای تو ام
قصه ی من و تو رو یه روزی عبرت می کنن
حرفی پشت ما بگن ؟ نه ، مگه جرأت می کنن
تو قبول نمی کنی ، بذار زمان نشون می ده
پاسخ سوالای سخت و همیشه اون می ده
زیبا ثابت می کنم ، عاشقتم به هر کسی
زوده اون روزی که تو به این حقیقیت برسی
خط بزن خیلیا رو از تو کتاب زندگیت
که حسودی می کنن به قصه ی دیوونگیت
وقتی مردم واسه تو بهم نریزهخ عالمت
سر بلندی ، که به خاطر تو مرده مریمت
سالای زیادیه ، زیبا تو شعرای منه
همه عالم می دونن که زیبا دنیای منه
نمی خوام هوای چشمای تو خکستری شه
فکر تو به عشق سرخ مریمت ، سرسری شه
دنیا رو بهم می ریزم تا بگم ، ای آدما
که می خواین زیبا به جای تو به من بگه شما
دوس دارم تمامتون رنگ خوشی رو نبینید
جای گل همیشه خارای مصیبت بچینید
نمی دم زیبا رو به اونا که دو به هم زنن
چینی نازم عاشقی رو ساده می شکنن
زیبا جون تحمل تو مث عمر گل کمه
همه دور و برتن ، از چشپ و راس یه عالمه
اما من مجنون تر از هر عاشق و هر دیوونم
کاری می کنم خودت بهم بگی من می دونم
توی اینه دلت از مریمت لک نباشه
لا به لای عاشقیم ، زیبا یه وقت شک نباشه
خیلی آدما می خوان ، با واسطه ، بی واسطه
خط قرمز بکشن رو جاده ی این رابطه
نذار زیبا ، بذا با هم تا خود خدا بریم
جوری آروم که نفهمن من و تو کجا بریم
دیوونت ، دختری از جنس روزای پاییزه
که به عشقت می شینه اشک بلوری می ریزه
تسممو صدا کن و همش نگو می خوام برم
بگو مریم ، زیبا جون بگو ، عجیب منتظرم
کاش اونا ه تو رو می خوان و با عشق من بدن
کار دیگه می دونستن جای دو به هم زدن
زیبا جون نمی شه این قصه رو اینجوری بگم
لازمه بیام پیشت ، بی غصه ی دوری بگم
مواظب باش چشای نازتو جادو نکنن
حیله های تازه ای پیش نگات رو نکنن
واسه مریم همیشه ، قشنگترین بهونه ای
می درخشی تنها و کلی عزیز دردونه ای
کسی که اگه یه روز مونده به کل زندگیش
به همه می گه که زیباس علت دیوونگیش
زیبا می پرستمت قد یه عالمه بهشت
اخمو وا کن و بخون « گریه نکن که سرنوشت...ـ
-
مزاحم همیشگی
یه باز بذار حرف بزنم ، دیگه نه حرف سفره
نه حرف تیر تو قلب یه دیوونه ی در به دره
نه صحت پرسیدن لحظه و روز و حالته
نه قصه ی عاشقیه ، نه پاسخ سوالته
نه اشکی ریختم لا به لاش ، نه پر شده از عطر یاس
نه توش غرور پدیاا می شه ، نه اعتماد ، نه التماس
این دفه حرف قصه نیست ، خکستر حقیقته
یادت میاد یکی می گفت حقیقتم مصیبته
بذار بدون پرسش و ساده و بی مقدمه
بریم سراغ حرفی که ، می ترسونه یه عالمه
همیشه از نخواستنت ، تو رویاهام می ترسیدم
بعد خودمو گول می زدم ، به ترسیدن می خندیدم
ترسه ولی قایم می شد ، شب میومد مثل لولو
واسه همین گاهی بهت ، فقط می گفتم تو بگو
نگفتی و گذاشتمش پای غمای خستگی
فهمیدم اشتباه بوده ، اینم یه جور دیوونگی
خیال نکن این که می گم ، شکایته ، رنگ گله س
قبول ندارم اخم تو مال نبود حوصله س
دیگه مزاحم نیم شم ، خیالت آسوده باشه
سهم من از آتیش بذار ، فقط یه کم دوده باشه
مهم اینه که اسمت تمام دنیا بلدن
فرقی نداره که با من چه قدر خون چه قدر بدن
مهم اینه تا دینمو یه کم به عشق تو دادم
طبق یه قانون از چشات مثل یه قطره افتادم
قصه ی نا دو تا شاید ، به درد تاریخ می خوره
کار من از جانب تو ، به درد توبیخ می خوره
همونشم تو بنویس ، کلی جای سپاس داره
با من که کاری نداری ، اونو می دی کی بیاره ؟
نه بگذریم ، انگار دلم بازم پرید اون شبکه
برای تو تکراریه اما نگه می ترکه
خوب می دونم تو این سالا تحملم کردی ، آره ؟
چشات روشن نشد بگن زیبا تو رو دوس نداره ؟
دل به دل کسی نده ، عاشقی دزده زیبا جون
هر کار تو عاشقی کنی ، بدون مزده زیبا جون
سخته مزاحمت نشم ، نمی دونم چیکار کنم
نه ، نیم شم ، اما می خوام از خودمم فرار کنم
دلم می خواد برم یه جا که دیگه زیبا نباشه
تمام دنیا رو برم فک می کنم جا نباشه
تو همه ی وجودمی ، هر جا برم می یای پیشم
ولی بهت قول دادمو ، دیگه مزاحم نمی شم
من نمی رم ، یادت باشه تو اونی هستی که می ره
منم یه جور مزاحمم ، که کلی پیشت می میره
مزاحمی که ردشو ، تمام آدما دارن
نیازی نیس شمارشو به ذهن دستگا بسپارن
مزاحم خیلی روزا ، چه تو طلوع ، چه تو غروب
مزاحم روزای تلخ ، مزاحم روزای خوب
نه اینکه بار آخره ، مزاحمت طولانی شد
اخماتو وا کن تا برم ، باز که هوات طوفانی شد
الان تمومش می کنم ، امون نمی دم تا بگی
خوبیش اینه با هم می گیم ، مزاحم همیشگی
حالا که دلت اومد ، نامه رو بردار پاره کن
دیگه مزاحمت نشم ؟ دل می گه استخاره کن
چشمای ناز و روشنت ، شاده که شر من کمه
قند تو دلت آب می شه از نبودن این مریمه
تازه همونم که می خوای ، بدون زنگ و صحبتی
این خرین حرف منه ، دلم خوشه که راحتی
مزاحم همیشگیت تاریخ مرداد می زنه
اما زمان هیچه براش ، فقط داره داد می زنه
داد می زنه ای آدما ، مسافرای زندگی
از این به بعد به من بگید ، مزاحم همیشگی
-
طعم تلخ واقعیت
بذار یواش شروع کنم ، سلام گلم ، هم نفسم
آرزوهام راضی شدن ، دیگه بهت نمی رسم
گفتم چیا گفتی بهم ، گفتی که اینده داری
دنیا همش عاشقی نیست ، گریه داری ، خنده داری
گفتم که گفتی من باشم به لحظه هات نمی رسی
به قول دل شاید دلت گرو باشه پیش کسی
خلاصه گفتم که چشات قصد رسیدن نداره
رؤیاها کاله و دسات خیال چیدن نداره
گفتم که گفتی زندگی ت غصه داره ، سفر داره
هم واسه من هم واسه تو با هم بودن خطر داره
گفتم تو گفتی رؤیاها مال شبای شاعراس
شهامتو کسی داره که شاعر مسافراس
مسافرا اون آدمان که با حقیقت می مونن
تلخیاشو خوب می چشن ، غصه هاشو خوب می دونن
گفتم فقط می خوای واست یه حس محترم باشم
عاشقیمو قایم کنم ، تو طالع تو کم باشم
گفتم که گفتی ما دو تا بهدرد هم نمی خوریم
ولی یه جا مثل همیم ، هر دومون از قصه پریم
گفتیم تو گفتی می تونیم یادی کنیم از همدیگه
اما کسی به اون یکی لیلی و مجنون نمی گه
گفتم تو گفتی سهممون از زندگی جدا جداس
حرف تو رو چشم منه ، اما اینام دست خداس
هر چی که تو گفته بودی ، گفتم به دل بی کم و بیش
حال خودم ؟ نه راه پس مونده برام نه راه پیش
این حرفای خودت بوده ، از من دیوونه تر دیدی ؟
اصلا نگفتم اینا رو خودت دیدی یا شنیدی
دلم که حرفاتو شنید ، اول که باورش نشد
ولینه ، بهتره بگم ، نفهمیدش ، سرش نشد
یه جوری مات و غمزده ، فقط به دورا خیره شد
زنگ ازرخش نه ، نپرید ، شکست و مرد و تیره شد
بلور رویا هام ولی چکید ، مث خواب تگرگ
آرزوهام از هم پاشید ، رسید ته کوچه ی مرگ
راستش ازم چیزی نموند ، به جز همین جسم ظریف
خوب می دونی چی می کشه غریب تو خونه ی حریف
نگی چرا نوشته هام لطیف و عاشقونه نیست
رؤیا و آرزوم که هیچ ، حتی دل دیوونه نیست
زیبا باید تنهایی من این نامه روسیا کنم
رسم گذشتهها می گه باید به تو نگا کنم
حرفاتو گفتم به خودت ، ببینی راستی تو زدی
اصلا توی ذات تو هست ، یه همچی چیزی بلدی ؟
اگر تو بیداری بودی ، بشین میادش خبرم
اگر نگفتی بنویس ، من می خوام از خواب بپرم
دوست دارم چه توی خواب ، چه توی مرگ و بیداری
فدای یک تار موهات ، که تو من و دوس نداری
مواظب آدما باش ، زندگی گرگه زیبا جون
خدای رویای منم ، هنوز بزرگه زیبا جون
دوشنبه ی پر از غم یه ظهر گرم مردادی
با اون چشای روشنت چه کاری دست من دادی
-
مخمل خاطره ی تو
وقتی که نگات می شینه روی دویار اتاقم
عکس تو تو قاب چوبی دوباره میاد سراغم
یاد اون روزا می افتم ، با تو بودن زیر بارون
وقتی که شرمنده بودن ، پشیمون لیلی و مجنون
یاد اون شبا می افتم ، لب اون چشمه ی جاری
که گرفت از ما یه عکاس ، دو تا عکس یادگاری
یکی شون سهم تو بود و یکی شونم مال من بود
کجا فکرشو می کردیم ، آخرش جدا شدن بود
زیر رعد و برق تقدیر ، من و تو با هم شکستیم
توی رؤیاهامون اما ، هنوزم صاف و یه دستیم
گل سرخی اینجا روی طاقچس ، خاطرش هست و خودش مرد
توی میدون زمونه ، من و تو بازی رو باختیم
تقصیر طالع ما بود ، سرنوشتو خوب شناختیم
مث اون کلاغ قصه ، که نمی رسید به خونه
دوس نداش که مال هم شیم دست بی رحم زمونه
اسمش اینه که تو رفتی ، یادگاریت رو به رومه
تو رو داشتن تا همیشه منتهای آرزومه
بی گناهی ، اما کوچت ، چه آتیشی زد به ریشه م
همیشه بهت می گفتم ، نباشی دیوونه می شم
می دونی ما بی گناهیم ، جرممون فقط وفا بود
هیچ دلی راضی نمی شه ، که بگه تقصیر ما بود
مخمل خاطره ی تو ، تو صندوقچه ی چوبی
خوابیده مثل یه قصه ، پر راز و پر خوبی
تو رو می سپرم به دست صاحب پونه و خورشید
اما افسوس و صد افسوس که تو رو به من نبخشد
-
حال و هوای داشتنت
هوایی که تو توش نفس می کشی
عطر گلش به آسمون می رسه
کسی که دیوونه ی چشمات می شه
مثل من آخر به جنون می رسه
جاده ای که تو توش قدم می ذاری
تا کهکشون راه شیری مکی ره
به هر کی مثل من نگا بندازی
یه عمری قلبش به اسیری می ره
اتاقی که خواباتو توش می بینی
بدون اینکه بدونی بهشته
زیبا نمی دونم چرا یه جوری
اسم تو رو خدا با من نوشته
شاخه گلی که تو می گیری دستت
تو هیچ خزونی دیگه خم نمی شه
زیبا بذار هر چی که خواستن ، بگن
از عشق من به تو که کم نمی شه
آب زلالی که ازش می نوشی
حس می کنه زود رسیده به دریا
قطره ی آبم دیگه خوب می فهمه
دریا یعنی تو ، یعنی عشق زیبا
سقفی که بالای سرت می شینه
چه قد به بالا بودنش می نازه
اون تنها سقفیه که توی دنیا
بازی و آسمون بهش می بازه
فقط یه خطش و برات نوشتم
زیبای ماه من اینا بهانس
اینا همه گذشتن از جنونه
اینا همش رد شدن از ترانس
به کل آدما حسودیم می شه
شاید یه باز اسم تو رو بیارن
به اونا که زیبا می خوام بدونی
اندازه ی من تو رو دوس ندارن
اونی که تو قاموس ناز چشمات
دلت می خواهد بهش بگی دخالت
یه جور جنونه که حالا پزشکا
بهش می گن گذشتن از حسادت
اینو نوشتم که بگو عزیزم
همین حالا ، چه امروز و چه فردا
بدون اعتنا به حرف مردم
دیگه می خوام سر بذارم به صحرا
برم یه جای دور خیلی نزدیک
یه جایی پشت عقده های دنیا
برم یه جا دنبال تو بگردم
دنبال تو ، دنبال عطر زیبا
انقد برم که مردم زمونه
بدون حد و مرز و حرف و قانون
به مریمی که عاشق زیبا شد
بگن توی کتاب و قصه ، مجنون
زیبا چرا من اینجوری نوشتم
تو هم مث من داری می گی دوری ؟
می گی تحملش کنم تا آخر
زیبا ولی نمی گی که چه جوری؟
زیبا می گی وصال تو عاشقی نیس
یه روز صدا تو نشنوم می میرم
اما نه ، هر چی تو بگی ، همیشه
خیال بکن حرفمو پس می گیرم
من می دونم یه روز گرم ابری
از پیش من می ری واسه همیشه
به قول تو این کار سرنوشته
نه و ، نمی خوام سرش نمی شه
مث نسیم اولای پاییز
با طالعت می ری و من می مونم
بی خبر از اون مقصد طلاییت
مث دیوونه ها برات می خونم
هر جا با هر کی توی دنیا ، بری
دلم عجیب هواتو کرده ، زیبا
اول اسم نازتم نمی دم
به لشگر ستاره های دنیا
تو گفتی عاشقی رسیدنی نیست
درس مث رویای من که کاله
مث صریحی تو ، یه مرزی داری
شکستن ضریح تو محاله
زیبا فقط یه چیز دیگه مونده
اینکه می گم ، تمام آرزومه
بگی می دونی من چه قد دیوونم
فقط همینو بدونی ، تمومه
تو مخمل صورتی خیالم
سر تو هر لحظه سر پادشاس
خیال چشمای قشنگ تو تخت
عادت و این حرفا مال آدماس
کسی که عاشق تو شد یه روزی
همه می گفتن یه ذره آدمه
حالا می گن مجنون عشق زیباست
توی شناسنامه ، ولی مریمه
زیبا ، نرو ، می ری ولی دیوونت
یه روزی ثابت می کنه به دنیا
که آدما واسه جواب گرفتن
فقط باید برید سراغ زیبا
دو دیقه بعد یه تماس کوتاه
یک شب نرم و خنک و پاییزی
زیبا جونم کاش که یکی می فهمید
چه در دوست دارم چه قدر عزیزی
-
جز تو تموم دنیا پر
جز تو تموم دنیا پر
هر کسی غیر زیبا پر
شعرای عاشقانه پر
قصیده پر ، ترانه پر
اسم تو در میون باشه
معجزه و بهانه پر
جز تو تموم دنیا پر
هر کسی غیر زیبا پر
پروانه پر ، پرنده پر
بازنده پر ، برنده پر
چشمای خیس گریه پر
لبای غرق خنده پر
جز تو تموم دنیا پر
هر کسی غیر زیبا پر
آفتاب داغ ظهرا پر
امضا و اسم و مهرا پر
کسایی که دیوونتن
اون عاشقای رسوا پر
جز تو تموم دنیا پر
هر کسی غیر زیبا پر
مجنونای تو کوچه پر
یاسای توی باغچه پر
قابای غرق گرد و خک
تو گیر و دار طاقچه پر
جز تو تموم دنیا پر
هر کسی غیر زیبا پر
دخترای دیوونه پر
لاله و یاس و پونه پر
هر کسی که عاشقته
تو کوچه و تو خونه پر
جز تو تموم دنیا پر
هر کسی غیر زیبا پر
هق هق و اشک و گریه پر
شکایت و گلایه پر
اسم تو رو صدا زدن
تو آفتابو تو سایه پر
جز تو تموم دنیا پر
هر کسی غیر زیبا پر
حادثه پر ، معجزه پر
اون شاه ماهی قرمزه ، پر
در بزرگ آهنی
حصارای دروازه پر
جز تو تموم دنیا پر
هر کسی غیر زیبا پر
هر کسی که می بینی پر
دلای مثل چینی ، پر
هر کسی که فقط یه بار
کنار اون بشینی ، پر
جز تو تموم دنیا پر
هر کسی غیر زیبا پر
رفتن تو خواب همه پر
زیر لبا زمزمه ، پر
وارد جایی که بشی
شلوغی پر ، همهمه پر
جز تو تموم دنیا پر
هر کسی غیر زیبا پر
ددین تو ، تو رؤیا پر
دادن اسم و امضا پر
باید همه یاد بگیرن
ددین زیبا تنها پر
جز تو تموم دنیا پر
هر کسی غیر زیبا پر
قصه ی کوه و تیشه پر
بازی سنگ و شیشه پر
دل بردن از زیبای ما
از حالا تا همیشه پر
راه و فریب و نقشه پر
طرح گل بنفشه پر
خیال اینکه روزی اون
دل به کسی ببخشه ، پر
جز تو تموم دنیا پر
هر کسی غیر زیبا پر
با عشق من زندگی پر
جنون و دیوونگی پر
بزرگه مثل آسمون
نادونی پر ، بچگی پر
جز تموم دنیا پر
هر کسی غیر زیبا پر
مسیر کهکشونا پر
فراز آسمونا پر
زیبا مث فرشته هاس
شیداها پر ، حیرونا پر
جز تو تموم دنیا پر
هر کسی غیر زیبا پر
این عاشقای تازه پر
دوستای بی اجازه پر
هر کی که با زیبای من
نمی تونه بسازه پر
جز تو تموم دنیا پر
هر کسی غیر زیبا پر
جنگل و دشت و دریا پر
خواب و خیال و رؤیا ، پر
زیبا ، فقط من بمونم
بقیه ی آدما ، پر
جز تو تموم دنیا پر
هر کسی غیر زیبا پر
چراغا پر ، فانوسا پر
دریا و اقیانوسا ، پر
حتی گلای خونگی
گلدونا پر ، ککتوسا پر
جز تو تموم دنیا پر
هر کسی غیر زیبا پر
کوزههای سفالی پر
جاهای تنگ و خالی پر
عطر خوش خاطره ها
تو بوته های شالی پر
جز تو تموم دنیا پر
هر کسی غیر زیبا پر
زندگی وقتی خوابی ، پر
رنگ سیاه و آبی پر
هوا تنفس تو
آفتابی پر ، مهتابی پر
جز تو تموم دنیا پر
هرکسی غیر زیبا پر
رسیدن و پنجره پر
یاد و غم و خاطره ، پر
کنار تو نشستن و
تولد منظره پر
جز تو تموم دنیا پر
هر کسی غیر زیبا پر
خیال داشتن تو ، پر
جنون خواستن تو ، پر
فقط واسه خود خودم
تنها گذاشتن تو ، پر
جز تو تموم دنیا پر
هر کسی غیر زیبا پر
هفته و روز و فردا ، پر
عید و بهار و یلدا ، پر
هر کی دلش تو رو بخواد
عاشق ، دیوونه ، شیدا ، پر
جز تو تموم دنیا پر
هر کسی غیر زیبا پر
هوای دیدن تو ، پر
درد نچیدن تو پر
آرزوی دزدیدنت
فکر رسیدن تو پر
جز تو تموم دنیا پر
هر کسی غیر زیبا پر
حرفی که رو دیواره ، پر
نامه ی اون آواره ، پر
هر کسی که از عشق تو
می خواد بشه بیچاره ، پر
جز تو تموم دنیا پر
هر کسی غیر زیبا ، پر
جاده ی راه شیری ، پر
برای تو اسیری ، پر
اون کسی که خیال کنه
از پیش من تو می ری ، پر
جز تو تموم دنیا پر
هر کسی غیر زیبا پر
حرفای کهنه و نو پر
هر عددی به جز دو ، پر
خلاصه که برای من
هر آدمی ، غیر تو ، پر
جز تو تموم دنیا پر
هر کسی غیر زیبا پر
همه باید پر بزنن
تا زیبا ، بال من بشه
جواب هر مسئله و
درد و سوال من بشه
من نمی خواستم همه رو
تو شعرا پر بردم ، ولی
اینکارو باید بکنم
تا زیبا مال من بشه
جز تو تموم دنیاپر
هر کسی غیر زیبا پر
خدا کنه زیبا نگه
خود توام با اونا پر
-
با همه می بینمت ، با همه کس
ندارم بشنومت از این و اون
ببینم عکستو تو آلبوم عکس دیگرون
نمی تونم ببینم با همه مربونیتو
با منی که عمریه دیوونتم ، نامهربون
با همه می بینمت ، با همه کس به جز خودم
تقصیر من چیه که عاشق چشم تو شدم ؟
دیگه طاقت ندارم تو رؤیای کسی باشی
دنیای منی ، محاله دنیای کسی باشی
عمریه داد می زنم زیبا فقط مال منه
نمی تونم ببینم تو زیبای کسی باشی
با همه می بنمت ، با همه کس به جز خودم
تقصیر من چیه که عاشق چشم تو شدم ؟
دیگه طاقت ندارم ، زیبا چه قدر سفر می ری ؟
به خدا رو کره زمین باشی هدر می ری
می دونم ، توی قایم باشک تلخ روزگار
یه روز از دست چشای این دیوونه در می ری
با همه می بینمت ، با همه کس به جز خودم
تقصیر من چیه که عاشق چشم تو شدم
دیگه طاقت ندارم ، همه تو رو نشون می دن
وقتی که می بینمت ، دستاشونو تکون می دن
قیمت ناز نگات ، هر چی باشه من می خرم
بقیه رد می شن و همه می گن گرون می دن
با همه می بینمت ، با همه به جز خودم
تقصیر من چیه که عاشق چشم تو شدم
دیگه طاقت ندارم ندارم ، توام من و دوس نداری
خودتم از همه بیشتر من و تنها می ذری
می دونی نه روزگار ، نه مردمش ، نه تو ، نه عشق
قدیما به این می گفتن ، غریبی ، بدبیاری
با همه می بینمت ، با همه به جز خودم
تقصیر من چیه که عاشق چشم تو شدم
دیگه طاقت ندارم ، همه تو رو نشون می دن
وقتی که می بینمت ، دستاشونو تکون می دن
قیمت ناز نگات ، هر چی باشه من می خرم
بقیه رد می شن و همه می گن گرون می دن
با همه می بینمت ، با همه کس به جز خودم
تقصیر من چیه که عاشق چشم تو شدم
دیگه طاقت ندارم ، توام من و دوس نداری
خودتم از همه بیشتر من و تنها می ذاری
می دونی نه روزگار ، نه مردمش ، نه تو ، نه عشق
یما به این می گفتن ، غریبی ، بدبیاری
با همه می بینمت ، با همه کس به جز خودم
تقصیر من چیه که عاشق چشم تو شدم
دیگه طاقت ندارم بخونمت تو هر غزل
گل ارکیده بیارن واسه تو بغل بغل
تو که بهتر می دونی ، هیچ کس دیگه نمی گفت
به چشای مثل ماه نازنین تو ، عسل
با همه می بینمت ، با همه کس به جز خودم
تقصیر من چیه که عاشق چشم تو شدم
دیگه طاقت ندارم ، پروانه هات فراوونن
اونا از دیوونگیم بی خبرن ، نمی دونن
اما من یه روز میام انقده فریاد می زنم
تا برن تمام عاشقایی که تو می دونن
با همه می بینمت ، با همه کس به جز خودم
تقصیر من چیه که عاشق چشم تو شدم
دیگه طاقت ندارم ، بپیچه موجای صدات
کسی عکسی داشته باشه از طلوع خنده هات
نمی خوام حتی کسی یه شاخه گل بهت بده
همه ی گلا رئ من یه روز می ریزم زیر پات
با همه می بینمت ، با همه کس به جز خودم
تقصیر من چیه که عاشق چشم تو شدم
دیگه طاقت ندارم همه تو رو طلب کنن
از آتیش عشق تو یا بسوزن یا تب کنن
مگه من مرده باشم که بذارم چند تا دیگه
روزشونو به هوای دیدن تو شب کنن
با همه می بینمت ، با همه کس به جز خودم
تقصیر من چیه که عاشق چشم تو شدم
دیگه طاقت ندارم ببینمت با دیگری
دسای کسی باشه تو اون دسای مرمری
نمی تونم ببینم من دیوونت باشم و تو
بی تفاوت از کنار یه دیوونه بگذری
با همه می بینمت ، با همه کس به جز خودم
تقصیر من چیه که عاشق چشم تو شدم
دیگه طاقت ندارم دنیا برام جهنمه
عکساتو همیشه می بینم توی دستای همه
تو بیا و محض خاطر کسی که دوس داری
بگو که عاشق تر از هر کسی که دیدی ، مریمه
با همه می بینمت ، با همه کس به جز خودم
تقصیر من چیه که عاشق چشم تو شدم
دیگه طاقت ندارم ، به خیلیا نس می دی
خیلی راحت با غریبه آشناها دس می دی
می دونم اگه یه ذره دیگه ایراد بگیرم
همه ی شعرا و نامه های من رو پس می دی
با همه می بینمت ، با همه کس به جز خودم
تقصیر من چیه که عاشق چشم تو شدم
دیگه طاقت ندارم ، دلم برات تنگ شده
غم تو رو شونه هام یه کوهی از سنگ شده
تو صدات یه چیزیه خیلی من و می ترسونه
حتی من بهم می گه مهر تو کمرنگ شده
با همه می بینمت با همه کس به جز خودم
تقصیر من چیه که عاشق چشم تو شدم
دیگه طاقت ندارم ، تو نمی خوای ببینمت
گل من فک می کنی می خوام بیام بچینمت
دوس دارم یه وقت کوتاه بذاری برای من
توی لحظه های فیروزه ای و ناب و کمت
با همه می بینمت ، با همه کس به جز خودم
تقصیر من چیه که عاشق چشم تو شدم
دیگه طاقت ندارم ، دلم یه گوله آتیشه
گل من تو هم که دائم می گی اینجور نمی شه
حق داری ، من دیوونم تو که گناهی نداری
نمی تونی بسوزی پای یه عاشق ، همیشه
با همه می بینمت ، با همه کس به جز خودم
تقصیر من چیه که عاشق چشم تو شدم
دیگه هم تو کار داری ، هم ماجرا طولانیه
هوای چشم منم ابریه و طوفانیه
زیبا جون اگر یه وقت حرفی زدم به دل نگیر
اوج دیوونگیا تو بیتای پایانیه
با همه می بینمت ، با همه کس به جز خودم
تقصیر من چیه که عاشق چشم تو شدم
شنیدم امسال دیگه می خوای بیای تولدم
کلی شرمنده ی این حرفایی که زدم ،، شدم
با همه می بینمت ، با همه کس به جز خودم
تقصیر من چیه که عاشق تو شدم
چه بیای و چه نیای من همیشه شرمندتم
همیشه مزاحم احم و نگاه و خندتم
می دونی عاشقتم ، به این دلیله که همش
نگران حالا و گذشته و ایندتم
با همه می بینمت ، با همه کس به جز خودم
تقصیر من چیه که عاشق چشم تو شدم
زیبا جون اینو بذار تو برگه های چکنویس
نمی گم نخون ، بخونو بعدشم روش بنویس
اگه خوب نگاه کنی ، می بینی که مونده رو اون
رد اشک دو تا چشم عاشق و ابری و خیس
با همه می بینمت ، با همه کس به جز خودم
تقصیر من چیه که عاشق چشم تو شدم
زیبا جون من و ببخش ، عاشقتم اما بدم
توی این دنیا ، فقط دیوونگی رو بلدم
من می میرم واسه هر چی که بگی ، هر چی بخوای
به دلت نگیر که این حرف و یه عالمه زدم
با همه می بینمت ، با همه کس به جز خودم
تقصیر من چیه که عاشق چشم تو شدم
-
نامه یک متهم
شکی پرونده سلام ، درسته من متهمم
حتی برای متهم شدن پیش تو هم کمم
چه ذوقی کردم ، شنیدم گفتی شکایت می کنی
اما دلم گرفت که گفتی ، منو اذیت می کنی
من تو رو اذیت می کنیم ، منی که می میرم برات
منی که تندی می شکنم زیر تولد نگات
تو حکم من نوشته بود ، طبق مواد یک و بیست
تو روزگار من و تو این کارا عاقلانه نیست
معلومه عاقلانه نیست ، عاشق که عاقل نمی شه
ولی با این جواب من که حکمی باطل نمی شه
شکی محترم ، گلم ، بگو که زندونیم کنن
بگو پیش پای چشات ، یک شبه قربونیم کنن
بگو به افتخار تو ، بیان منو دار بزنن
علت دیوونگیمو ، تو کوچه ها جار بزنن
بگو که از رو قصمون کلی لالایی بسازن
عکسای زیبا رو ولی اینجا و اونجا ، نندازن
آخه حسودی می کنم ، بفهمن این راز و همه
فردا تقلب کنن از جنون این متهمه
دوس ندارم زیبای من از هر کسی شکی باشه
متهم اون نباید تو کره ی خکی باشه
شکی من ، قانون می گه : به هر کی رو کنه جنون
چون قانونو نمی شناسه ، دیگه نه تنبیه و نه اون
متهمت ، اما می خواس ، شامل این بندا نشه
به خاطر همین داره ، بارای عقلو می کشه
نشسته تنها ، این گوشه ، بدون حامی و وکیل
کلی خوشش اومده از عشق تو وجرم و دلیل
خوب می دونه اگه وکیل ببنده این پرونده رو
می چینه از لبای تو گلای سرخ خنده رو
درسته که عاشقتم ، اما مگه من دیوونم
خنده رو از تو بگیرم ، که بی چشات نمی تونم
خلاصه که شکی ماه ، صاحب پرونده ی من
خاطره ی گذشته هام ، مالک اینده ی من
متهمت قصدی نداشت ، عاشقیشو به دل نگیر
فقط اونو قبول بکن ، به چشم مجرمی اسیر
اینجا وکیلی نمی یاد که بگه من جنون دارم
چون اگه آزادم کنن ، باز سرتو درد می یارم
شکی نازنین من ، مزاحمت شدم ، ببخش
مثل تمام لحظه ها ، بتاب و آروم بدرخش
متهمت قول می ده که دیگه به تو نامه نده
درسته دیوونس ولی موندن رو قول بده
فک نکنی نامه ی من شده مثل دفاعیه
شکی گل ، نشون ندی این مدرک و به قاضیه
نشون بدی اونم می گه به خاطر درد جنون
متهمت گناه داره ، بگذر از اتهام اون
ولی تو این کار و نکن ، می خوام اسیری بکشم
تابلوی چشمای تو رو ناز و کویری بکشم
فدای چشمات که تو نور ، هطار و صد رنگ می شه
زرد پاییزی می پوشی ، چشات چه خوش رنگ می شه
راحت شدی از دست من با شعر و عشق و التماس
نمی گم اما ، نمی یام ، بیرون از این رخت و لباس
به شکی مثل گلم ، از منی که متهمم
زیبا جون اشکال نداره ، امضا کنم که مریمم ؟
مریم دیوونه ی تو ، یازده آبان و یه روز
جرم من افتخارمه ، به قاضیم می گم هنوز
یادت باشه لحظه ی صدور حکم ، تو محکمه
دلت نسوزه ، نگذری از تقصیر متهمه
شکی هیچ کس نشو ، فقط اینو ازت می خوام
فدای شکی گل و جرم جنون و اتهام
الهی دروازه ی بخت ، به روت همیشه وا بشه
دست به خکستر بزنی ، الهی که طلا بشه
متهم هر چی ردیف ، ردیف پنج و دو و سه
نمی ذارم تو عاشقی ، کسی به گردم برسه
-
ماجرای دو تا گل سرخ
گل سرخ قصمون با شبنم رو گوه هاش
دوباره دل داده بود به دست عاشقونه هاش
خونه ی اون حالا تو یه گلدون سفالی بود
جای یارش چه قدر تو این غریبی خالی بود
یادش افتاد که یه روز یه باغبون دوبوته داشت
یه بهار اون دو تا رو کنار هم تو باغچه کاشت
با نوازشای خورشید طلا قد کشیدن
قصشون شروع شد و همش به هم می خندیدن
شبنمای اشکشون از سر شوق و ساده بود
عکس دیوونگیشون تو قلب هم افتاده بود
روزای غنچگیشون چه قدر قشنگ و خوش گذشت
حیف لحظه هایی که چکید و مرد و برنگشت
گلای قصه ی ما ، اهالی شهر ، بهار
نبودن آشنا با بازی تلخ روزگار
فک نمی کردن همیشه مال همن تا دم مرگ
بمیرن ، با هم می میرن از غم باد و تگرگ
یه روز اما یه غریبه اومد و آروم وترد
یکی از عاشقای قصه ی ما رو چید و برد
اون یکی قصه ی این رفتن و باور نمی کرد
تا که بعدش چیده شد با دستای سرد یه مرد
گلای قصه ی ما عاشقای رنگ حریر
هر کدون یه جای دنیا بودن و هر دو اسیر
هیچکی از عاقبت اون یکی با خبر نبود
چی ممی شد اگه تو دنیا ، قصه ی سفر نبود
قصه ی گلای ما حکایت عاشقیاس
مال یاسا ، پونه ها ، اطلسیا ، رازقیاس
که فقط تو کار دنیا ، دل سپردن بلدن
بدون اینکه بدونن ، خیلیا خیلی بدن
یکیشون حالا تو گلدون سفال ، خیلی عزیز
اون یکی برده شده واسه عیادت مریض
چه قدر به فکر هم ، اما چقد در به درن
اونا دیگه تا ابد از حال هم ، بی خبرن
روزگار تو دنیای ما قربونی زیاد داره
این بلاها روسر خیلی کسا در می یاره
بازیاش همیشه یک عالمه بازنده داره
توی هر محکمه کلی برگ و پرونده داره
این یه قانون شده که چه تو زمستون ، چه بهار
نمی شه زخمی نشد از بازیای روزگار
اگه دست روزگار گلای ما رو نمی چید
حالا قصه با وصالشون به آخر می رسید
ولی روزگار ما همیشه عادتش اینه
خوبا رو کنار هم می یاره ، بعدم می چینه
کاش دلایی که هنوزم می تپن واسه بهار
در امون بمونن از بازیای تلخ روزگار
برچسب برای این موضوع
مجوز های ارسال و ویرایش
- شما نمی توانید موضوع جدید ارسال کنید
- شما نمی توانید به پست ها پاسخ دهید
- شما strong>نمی توانید فایل پیوست ضمیمه کنید
- شما نمی توانید پست های خود را ویرایش کنید
-
قوانین انجمن