ناجوانمردترین قاتل
مصریان باستان افسانه های متعددی دربارۀ مبدأ دنیا داشتند. از میان این افسانه هاست که بزرگ ترین خدایان ظهور کرده اند. یکی از این خدایان بزرگ اُزیریس بود که به سرنوشت شومش که قتل به دست برادرش ست بود، تن در داد. لئونارد کوترل (Leonard Cottrel) این داستان را در کتاب «زندگی تحت سلطۀ فراعنه» این گونه آورده است.
اُزیریس بر تخت پادشاهی نشست و عادلانه و خردمندانه بر جهان فرمانروایی کرد. خواهرش ایزیس که به زنی گرفته بودش، به او یاری می داد. ست که به قدرت برادرش حسادت می ورزید، تصمیم گرفت او را نابود کند و بالاخره موفق شد، سپس بدن اُزیریس را قطعه قطعه و در قسمت های مختلف مصر دفن کرد. سر او در الاقصر دفن شده بود. ایزیس وفادار قطعات پیکر همسرش را یافت و با کمک خدای شغال اَنوبیس، که بعدها خداوند حنوط شد، آن را دوباره ساخت. چون نمی توانست به زندگی روی زمین باز گردد، اُزیریس به جهان زیرین رفت و خداوند مردگان شد و بعدها قاضی ارواح گردید. ایزیس پسری به دنیا آورد وروس نام، که بعدها از عمویش ست انتقام گرفت، غاصب تخت را در نبرد شکست داد و تخت پادشاهی را بازپس گرفت.
اُزیریس بعد از کشته شدن به دست برادرش ست، خداوند زیر زمین و قاضی ارواح شد. مصری ها باور داشتند که ستایش اُزیریس زندگی ابدی را بعد از مرگ در پی دارد.
مصری های عادی که نمی توانستند به زندگی دوباره برسند، مردگانشان را در حفره های کم عمق در شن در کنار آرامگاه فراعنه و اشراف دفن می کردند.
سفر فرعون
مصریان باستان معتقد بودند که روح فرعون برای سفر به زندگی دوباره به یک کالبد نیاز دارد. به علاوه، اگر اجازه داده می شد تا بدن بعد از مرگ بپوسد، روح یا کا محکوم می شد که تا ابد به تنهایی بگردد. مصری ها می خواستند از سفر موفق حکمرانشان به جهان دیگر مطمئن باشند، جایی که براساس اعتقاد آن ها حاکم می توانست امنیت مردمش را برای ابد تضمین کند. به همین دلیل آن ها شیوۀ خاصی را به نام مومیایی کردن ابداع کردند که پیکر فرعون و نیز اعضای خانوادۀ او و اشراف برگزیده را که اجازۀ ورود به جهان زیر زمین را داشتند، حفظ می کرد.
هنگامی که فرعون می مُرد، مستخدمان بدن او را به معبدی نزدیک آرامگاهش می بردند. ابتدا کاهنِ حنوط کننده بدن حاکم را به آرامی روی یک میز باریک قرار می داد و اندام های داخلی اش را تخلیه می کرد تا مانع پوسیدگی شود. سپس از طریق بینی با یک قلاب دراز مغز را قطعه قطعه خارج می کردند. تنها اندامی که برداشته نمی شد، قلب بود، زیرا گمان می رفت که مرکز روح باشد.
مصری های باستان معتقد بودند قلب شخص مرده را خدایان وزن می کنند تا ارزش شخص برای زندگی بعدی تعیین شود. این نقاشی روی پاپیروس خدایان مصری و مقیاس آن ها را برای توزین قلب نشان می دهد.
بعد از تخلیۀ اندام ها، بدن فرعون با شراب خرما شستشو داده می شد و با صمغ مُرّ (ماده ای که از نوعی درخت خاص به دست می آید و برای عطرسازی استفاده می شود) و عطر پُر و دوباره دوخته می شد. سپس حنوط گران آن را با نَترون (Natron: سیلیکات سدیم و آلومینیوم)، نوع خاصی از نمک، می پوشاندند تا مایعات درون بافت های بدن خشک شود. بعد از هفتاد روز، بدن خشک شده را در نیل می شستند و روی پوست روغن و موم می مالیدند. سپس پیکر را در نوارهایی از کتان نازک می پیچیدند. اگر تمام این عملات درست انجام می شد، براساس اعتقاد مصری ها، فرعون مرده به زودی به زندگی باز می گشت. یک منبع باستانی می گوید: « پوستت باید به خاطر تو بلند شود، استخوان هایت باید به خاطر تو به هم جوش بخورند، اجزای بدنت باید خودشان را به خاطر تو گرد هم بیاورند. پوستت باید به خاطر تو دوباره جفت شود.»
پیکر مومیایی یک بزرگسال و یک کودک. با وجود گذشت هزاران سال، این مومیایی ها موثر بودن روش حنوط مصری ها را به نمایش می گذارد.
هنگامی که بدن مومیایی می شد، وقت برگزاری مراسم یادبود فرا می رسید. جسد را در سه تابوت بزرگ تو در تو می گذاشتند. سپس هر سه تابوت را در یک تابوت بزرگ تر سنگی می گذاشتند و روی یک پایه تابت قرار می دادند که به آرمگاه کشیده می شد. کاهنان پیشاپیش یک گروه بزرگ حرکت می کردند، بخور مُرّ می پراکندند و دعا می خواندند. بعد از کاهنان، خانوادۀ فرعون بودند که توسط ملکۀ گریان هدایت می شدند. او برای نشان دادن اندوهش روی صورتش کثافت می مالید و پیراهنش را می درید. در پایان صف طویلی از عزاداران شامل خویشاوندان و کارگزاران دربار می آمدند. مستخدمان لباس ها، غذا، اسلحه، جواهرات، اسباب و اثاثیه و سایر لوازمی را که ارباب مرده شان در زندگی بعدی استفاده می کرد، حمل می کردند.
بعد از قرار دادن فرعون در آرامگاه، کاهن مراسم نهایی را به جا می آورد که با این کلمات پایان می یافت: «تو دوباره زندگی خواهی کرد، تو همیشه زنده می مانی، تو دوباره جوان می شوی، تو دوباره جوان هستی برای همیشه.» برای تغذیۀ روح فرعون پس از مرگ، کاهنان خاصی آیین مذهبی را در معبد سوگواری مجزایی اجرا می کردند.