كیهان: از نظر جناب شیخ آن فرد تنها به دنبال یك نوع قدرت شخصی و توانایی برای خودش بوده، نه تقرب به خداوند
.نكوگویان: پدرم با چشم برزخی چیزهایی میدید كه دیگران نمیدیدند. یكی از دوستان پدرم میگفت: یك روز با جناب شیخ به جایی میرفتیم، یكدفعه من دیدم جناب شیخ با تعجب و حیرت به زنی كه موی بلند و لباس شیكی داشت نگاه میكند! از ذهنم گذشت كه جناب شیخ به ما میگوید چشمتان را از نامحرم برگردانید و حالا خودش اینطور نگاه میكند! فهمید! گفت: تو هم میخواهی ببینی كه من چه میبینم! ببین! من نگاه كردم دیدم همین طور از بدن آن زن، مثل سرب گداخته، آتش و سرب مذاب به زمین میریزد! و آتش او به كسانیكه چشمهایشان به دنبال اوست سرایت میكند. جناب شیخ گفت: این زن راه میرود و روحش یقه مرا گرفته، او راه میرود و مردم را همین طور با خودش به آتش جهنم میبرد
كیهان: آیا جناب شیخ در زندگی از داشتن دید برزخی دچار ناراحتی و هراس نمیشد؟ این كه مردم را با چهره واقعیشان مثلا به صورت حیواناتی چندش آور ببیند، از قبیل دیدن تصویر واقعی آن زن بیحجاب كه فرمودید؟
نكوگویان: جناب شیخ زندگیاش خیلی شیرین بود. مثلا یك بار دزد به خانه ما آمد. هیات عزاداری داشتیم، شوهر خواهرم گفت: چراغها را خاموش كنید تا سینه بزنیم. چراغها راخاموش كردیم و سینه زندیم. بعد كه چراغها را روشن كردیم، دیدیم یك جفت كفش هم باقینماندهاست! دزد با استفاده از شلوغی و تاریكی، همه كفشها را برده بود. ما
نیمههای شب با مردم بحث و دعوا داشتیم! پدرم گفت: ناراحت نباشید، فردا صبح همه كفشها را میآورند! یادم هست كه یك رفتگر هم در جمع ما بود، با ناراحتی گفت: جناب شیخ! میفهمی چه میگویی؟ خدا شاهد است كه من تازه كفش خریده بودم! به عنوان مقدمه عرض كنم توی محله ما یك پینهدوزی بود كه پدرم با او صیغه برادری خوانده بود. با هم خیلی دوست بودند، ما به او عمو میرزا میگفتیم. اخلاق پدرم این بود كه با این تیپ آدمها رفیق میشد. با یك نابینا و از این قبیل افراد، نه با سپهبد كمال و ارتشبد ضرغام. به هر حال، فردای آن روز، دزد، كفشها را توی كیسه میریزد و میبرد پیش همین بابا پینهدوز و میگوید: كفش دست دوم میخری؟ بابا پینه دوز میگوید: بله كیسه را خالی كن! كیسه كه خالی میشود بابا پینه دوز میگوید: این جفت كفش كه مال خودم است! دزد میخواهد فرار كند كه بابا پینه وز دستش را میگیرد و میگوید
فرار نكن، بیا برویم خانه جناب شیخ، من میگویم كه دزد فرد دیگری بود، به هرحال به این طریق كفشها به صاحبانش میرسد
كیهان: یكی دیگر از ویژگیهای جناب شیخ، توجه و اظهار محبت به همه آفریدههایخداوند و از جمله حیوانات بوده، در این باره هم خاطرهای در ذهنتان هست؟
ادامه دارد