-
در آئين يهود
در عهد عتیق، که مجموعه کتب مقدسه یهود است در مزامیر داود علیه السلام چنین می خوانیم:
و اما منتظران خداوند وارث زمین خواهند بود، هان بعد از اندک زمانی شریر نخواهد بود و اما حلیمان وارث زمین خواهند شد و از فراوانی سلامتی متلذذ خواهند گردید . . .
صالحان وارث زمین خواهند بود و در آن تا به ابد سکونت خواهند نمود. دهان صالح حکمت را بیان می کند و زبان او انصاف را ذکر می نماید. شریعت خدای وی در دل اوست، پس قدمهایش نخواهند لرزید (22)
-
در آئين مسيحيت
در انجیل یوحنّا باب های 14 و 16 آمده است:
و من از پدرم خواهش می کنم تا یک پشتیبان و تسلّی بخش دیگر به شما بدهد که همیشه با شما بماند. این پشتیبان و تسلی بخش، همان روح پاک خداست که شما را با تمام حقایق آشنا می کند. . . (23)
وقتی روح پاک خدا که سرچشمه همه راستی ها است بیاید، تمام حقیقت را به شما نشان می دهد (24)
-
مهدويّت در قرآن
قرآن کریم به عنوان آخرین و بزرگترین حلقه از سلسله کتب آسمانی و به عنوان پیام فراگیر الهی که تمامی انسانها را تا پایان تاریخ مخاطب گرفته و اصول کلی سعادت بشر را برای همیشه ترسیم کرده است، اهتمامی ویژه در معرفی عصر غلبه حق بر باطل نموده است.
آیات کریمه قرآن با هماهنگی خاصی ضرورت و قطعیّت ظهور منجی الهی و گسترش جهانی دین حق و حکومت یکپارچه مؤمنان و صالحان بر کره خاکی را نوید می دهد.
دسته اول: آیات مربوط به نجات مؤمنان و صالحان
1_ و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمة و نجعلهم الوارثین (25)
« و ما اراده کردیم که منّت بگذاریم بر آنان که در زمین ضعیف نگه داشته شدند و آنان را زمامداران زمین گردانیده و وارثان زمین قرار دهیم »
شیخ طوسی از امیر المؤمنین علیه السلام روایت می کند که درباره آیه فوق فرمودند:
هم آل محمد یبعث الله مهدیهم بعد جهدهم فیعزهم و یذل عدوهم (26)
ایشان آل پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم هستند که پس از تلاش آنها مهدی شان را برمی انگیزد تا بر ایشان عزت به ارمغان آورد و دشمنشان را خوار فرماید»
کلمه نرید (ما اراده کردیم)، به صیغه جمع به کار رفته است تا عظمت و جلال خداوند را حکایت کند و نیز نشان می دهد که پیشوایی مستضعفان امری است که اراده حضرت حق به آن تعلق گرفته، اراده ای که به هر چیز تعلق گیرد بدون تردید آن چیز در شرایط و ظرف خاص خود محقق خواهد شد.
2 _ و لقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکر ان الرض یرثها عبادی الصالحون (27)
همانا ما در کتاب زبور پس از تورات که زمین را بندگان صالح من به ارث می برند.
زمانی که خداوند خبر از کتابت امری می دهد . نشانگر این است که آن امر قطعی و مسلم است و قضای حتمّیه الهی به تعلق گرفت است. سابقه تاریخی بحث از ظهور منجی بشریت نیز در آیه فوق بیان شده است. درباره « زیور » و « ذکر » در آیه فوق بنا به گزارش مرحوم طبرسی در مجمع البیان، سه قول وجود دارد:
اول اینکه زبور نام کتب همه انبیا باشد و مراد از ذکرام الکتاب یعنی همان لوح محفوظ باشد.
دوم اینکه زبور نام همه کتبی باشد که پس از تورات نازل شده و ذکر نام تورات باشد.
سوم اینکه زبور نام کتاب حضرت داود علیه السلام و ذکر نام تورات باشد. (28) زمخشری قول سوم را ترجیح می دهد (29) و طبرسی نیز این روایت را درباره "عبادی الصالحون" از حضرت باقر العلوم علیه السلام نقل می کند: هم اصحاب المهدی فی آخر الزمان
3_ و عدالله الذین امنوا منکم و عملوا الصالحات لیستخلفنهم فی الارض کما استخلف الذین من قبلهم و لیمکنن لهم دینهم الذی ارتضی لهم و لیبدلنهم من بعد خوفهم امنا یعبدوننی لا یشرکون بی شیئا و من کفر بعد ذلک فاولئک هم الفاسقون (30)
خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته پیشه کردند نوید داده است که آنها را به خلافت زمین می گمارد آن چنان که پیشینیان را به خلافت رسانید، و آن دین که بر ایشان پسندیده است را رائج خواهد گردانید و روزگار آنها را از ترس و هراس به امن و آسایش بدل خواهد ساخت آن چنان که مرا بپرستند و برایم کسی را شریک قرار ندهند. و پس از آن هر که ناسپاسی کند گنهکار خواهد بود.
علی بن ابراهیم قمی در تفسیرش می نویسد این آیه درباره قائم آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم نازل شده است. (31) طبرسی نیز در مجمع البیان می نویسد درباره این آیه اختلاف است و آنچه که از اهل بیت علیهم السلام روایت شده این است که آیه درباره مهدی آل محمد علیهم السلام است آنگاه روایت می کند که حضرت زین العابدین علیه السلام پس از تلاوت آیه فوق فرمود:
هم و الله شیعتنا اهل البیت یفعل الله ذلک بهم علی یدی رجل منا و هو مهدی هذه الامة (32)
سوگند به خدا آنان شیعیان ما اهل البیت هستند که خداوند بدست مردی از ما که مهدی این امت است بر ایشان چنان می کند.
-
دسته دوم آیاتی است که جهانگیر شدن اسلام و غلبه حق بر باطل و توحید بر شرک و عدالت بر ستم را نوید می دهد:
1_ هو الذی ارسل رسوله بالهدی و دین الحق و لیظهره علی الدین کله و لو کره المشرکون (33)
« اوست خدائی که پیامبرش را برای هدایت و همراه با دین حق فرستاد تا آن را بر همه ادیان غالب گرداند اگرچه مشرکان را خوش نیاید.»
با وجود اینکه در اواخر عمر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در منطقه شبه جزیره، دین اسلام بر همه ادیان غلبه یافته بود اما قرآن کریم در این آیه خبر از پیروزی کلّی می دهد که در همه زمین سایه اش گسترده شود.
مرحوم طبرسی از مقداد بن اسود روایت می کند که گفت از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم شنیدم که می فرمود:
لا یبقی علی ظهر الارض بیت مدر و لاوبر الا ادخله الله کلمة الاسلام (34)
بر روی زمین هیچ کوخ و هیچ خیمه ای نماند جز اینکه خداوند کلمه اسلام را در آن حاکم گردانیده باشد.
2_ و قل جاء الحق و زهق الباطل ان الباطل کان زهوقا (35)
از امام محمد باقر ( علیه السلام ) روایت شده است که درباره آیه فرمود:
اذا قام القائم ذهب دولة الباطل (36)
زمانی که قائم برخیزد، حکومت باطل برود.
دسته سوم _ آیاتی است که تداوم امامت و وصایت نبی مکرّم صلی الله علیه و آله و سلم اسلام را نشان می دهد:
1_ و یقول الذین کفروا لولا انزل علیه آیة من ربه انما انت منذر و لکل قوم هاد (37)
و کافران می گویند چرا بر او آیتی از پروردگارش فرود نمی آید؟ تو فقط انذار می کنی و هر گروه را هدایت گری است.
سیوطی از چند طریق روایت می کند که وقتی آیه فوق نازل پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم دستشان را بر سینه خود گذاشتند و فرموند: انا المنذر و آنگاه به علی علیه السلام اشاره کردند و فرمودند:
انت الهادی یا علی بک یهتدی المهتدون من بعدی (38)
ای علی، توئی هادی که پس از من حق پویان به تو راه می جویند.
همان طور که جریان هدایت الهی بوجود پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم ختم نگردید و پس از ایشان بدست امیر المؤمنین استمرار یافت پس از علی علیه السلام نیز پایان نمی پذیرد و همواره خداوند برای هر امتی هدایتگری قرار می دهد و حقیقت جویان در هر زمان به جستجوی او می پردازند.
2_ تنزل الملائکة و الروح فیها باذن ربهم من کل امر (39)
-
در آن شب فرشتگان و روح به اذن پروردگارشان برای هر امری فرود می آیند.
آیه فوق در سوره مبارکه قدر و مربوط به شب قدر است. شب قدر که در فرهنگ اسلامی مهمترین شب در طول سال است، مخصوص به زمان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نبوده و پس از ایشان نیز هر سال تکرار می گردد. زمخشری در تفسیرش می نویسد: (40)
و معنی لیلة القدر: لیلة تقدیر الامور و قضائها من قوله تعالی، فیها یفرق کل امر حکیم (41)
شب قدر یعنی شبی که در آن تقدیر امور می شود و قضای الهی معین می گردد، این معنا از فرمایش خداوند بدست می آید:« در آن شب هر امر استحکام یافته ای مجزّا می گردد»
مهمترین رخداد شب قدر نزول فرشتگان و روح است، بکار بردن واژه نزول نشان می دهد که این نزول باذن پروردگار هست اما به سوی او نیست. پس جای این پرسش هست که به سمت کیست؟ امام محمد تقی علیه السلام می فرمایند:
انه لینزل فی لیلة القدر الی ولی الامر تفسیر الامور سنة سنة یؤمر فیها فی امر نفسه بکذا و کذا و فی الناس بکذا و کذا (42)
سال به سال در شب قدر تفسیر امور بر ولیّ نازل می گردد، هم دستور آنچه مربوط به شخص اوست بوی می رسد و هم جزئیات آنچه مربوط به مردمان است.
شیخ مفید آورده است که حضرت جواد علیه السلام از پدران خود از امیرالمؤمنین از پیامبر اکرم (صلوات الله علیه و علیهم ) نقل کرده اند که به اصحاب خود فرمود:
امنوا بلیلة القدر فانه ینزل فیها امر السنة و ان لذلک ولاة من بعدی: علی ابن ابیطالب واحد عشر من ولده (43)
ایمان آورید به شب قدر که امر یکسال در آن فرود می آید و برای این کار پس از من متصدیانی هستند که عبارتند از علی ابن ابیطالب علیه السلام و یازده تن از فرزندانش.
امام صادق علیه السلام به نقل از پدر خویش می فرماید:
زمانی، علی علیه السلام سوره اناانزلنا را می خواند و فرزندانش حسن و حسین صلی الله علیه و آله و سلم نزد او بودند. حسین به پدر عرض کرد ای پدر وقتی تو این سوره را می خوانی شیرینی و حلاوت دیگری از آن حس می شود.
علی علیه السلام فرمود ای فرزند پیامبر و فرزند من! من از این سوره چیزی می دانم که تو (اکنون) نمی دانی. چون این سوره فرود آمد، جدّ تو پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم مرا خواست، وقتی نزد او رفتم سوره را خواند، آنگاه دست خویش به روی شانه راست من نهاد و فرمود ای برادر و وصیّ من و ای ولیّ امت من پس از من، و ای جنگنده بی امان با دشمنان من . . . این سوره پس از من از آن توست و پس از تو از آن دو فرزند توست. جبرئیل _ که در میان فرشتگان، او برادر من است _ حوادث یکسال امت مرا ( در شب قدر ) به من خبر می دهد پس از من این اخبار را به تو خواهد داد. و لها نور ساطع فی قلبک و قلوب اوصیائک الی مطلع فجر القائم ( و این سوره در قلب تو و قلب اوصیای تو همواره نوری تابناک خواهد افشاند تا به هنگام طلوع سپیده دمان ظهور قائم ) (44)
-
عقيده ی همه ی مسلمانان
مسلمانان گرچه در پاره ای از مسائل اختلافاتی دارند ولی هم چنان که در اصل توحید و نبوت نبی گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم و حیات اخروی دیدگاهی متفق دارند، در ظهور منجی عالم بشری و پیوستگی او با عترت نبوی نیز همه بر یک باورند. امر وصایت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم با همه اهمیّت و عظمتش دستخوش آراء و امیال گروهی دنیا دوست قرار گرفت، تا آنجا که پاسخ عامّه مسلمانان به سیل خروشان فضائل علوی که از مجرای احادیث نبوی به آنها رسیده، جز محبتی کم رنگ نبود، اما اهتمام عمیق حضرت رسالت صلی الله علیه و آله و سلم به معرفی مهدی امت علیه السلام به جدّ مورد پذیرش عموم واقع شد، اگرچه برخی آثار و لوازم چنین عقیده ای نزد همگان محرز نیست. مخالفت با اصل ایمان به مهدی فاطمی علیه السلام جز در نوشته شماری ناچیز از نویسندگان به چشم نمی خورد که این خود قلّت بضاعت علمی آنان را بر ملا ساخته است.
موضوع مهدویت در سخنان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم آن چنان گسترده است که گروهی از قوی ترین عالمان حدیث اهل سنت، کتاب و یا کتابهای مستقلّی در شرح آن نگاشته اند و ابعاد گوناگون آن را در ابواب مختلف بیان نموده اند. (45) حافظ ابوعبدالله گنجی شافعی (م 658 ه.ق) که خود یکی از آن عالمان است می نویسد:
قد تواترت الاخبار و استفاضت بکثرة رواتها عن المصطفی صلی الله علیه و آله و سلم فی امر المهدی علیه السلام و انه یملک سبع سنین و یملاء الارض عدلا (46)
اخبار متواتر و روایات مستفیض از حضرت مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم درباره مهدی علیه السلام و اینکه او هفت سال حکومت می کند و زمین را پر از عدل می نماید، رسیده است.
بر توضیح حافظ گنجی می افزائیم نه فقط مجموعه روایات مربوط به مهدوّیت متواتر است، بلکه هر یک از زیر عنوانهای این موضوع دهها و بلکه صدها حدیث دارد. به عنوان نمونه به جدول ذیل توجه نمائید:(47)
موضوع تعداد حدیث
_ مهدی علیه السلام از عترت و ذریه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم است: 389
_ مهدی علیه السلام همنام و هم کنیه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم است: 48
_ مهدی علیه السلام دارای غیبتی طولانی است: 91
_ مهدی علیه السلام زمین را پر از عدل و داد می نماید: 129
_ مهدی علیه السلام از فرزندان زهرا علیها السلام است: 192
ابن حجر عسقلانی (م 852 هجری قمری ) که در زمان خود به حافظ عصر شهرت داشته نیز در شرح صحیح بخاری می نویسد:
تواترت الاخبار بان المهدی من هذه الامة و ان عیسی علیه السلام سینزل و یصلیّ خلفه (48)
روایات به حد تواتر رسیده است که مهدی علیه السلام از این امت است و این که عیسی علیه السلام به زودی فرود می آید و در نماز به او اقتدا می کند.
نمونه هائی از این روایات به شرح زیر است:
-
الف) پيشوايان دوازده گانه
احادیث فراوانی نقل شده است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند ائمه پس از من دوازده نفر هستند. در جزء چهارم صحیح بخاری در کتاب الاحکام از جابر ابن سمرة نقل می کند که گفت از نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم شنیدم که فرمود: یکون اثنی عشر امیرا (دوازده امیر خواهد آمد) آنگاه کلمه ای فرمود که من نشنیدم، پس پدرم گفت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرموده است: کلهم من قریش.
این سخن در صحیح مسلم چنین آمده است، ان هذا الامر لا ینقضی حتی یمضی فیهم اثنی عشر خلیفة، قال ثم تکلم بکلام خفی علی فقلت لابی ما قال: قال، قال کلهم من قریش (49)
دیانت اسلام پایان نخواهد گرفت تا آنکه دوران دوازده خلیفه بسر آید، (جابرابن سمره) گفت آنگاه پیامبر سخنی فرمود که من نشنیدم از پدرم پرسیدم چه فرمود؟ گفت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود همه آنها از قریش خواهند بود.
حدیث فوق برای برخی از علمای عامه به صورت معمّای لا ینحل جلوه کرده است. زیرا هر فهرستی از خلفای پس از پیامبر (آنها که به عنوان خلیفه قدرت را در دست گرفتند و بر مسلمین امارت کردند) را در نظر بگیریم، نمی توان 12 خلیفه قریشی قابل تطبیق بر فرمایش پیامبر از آنها استخراج کرد. اما دیدگاه امامیه در این زمینه آن چنان قاطع و روشن است که آنها خود را «شیعه اثنی عشریه» می نامند.
در کتب دیگران نیز قرائنی در تأیید نظریه شیعه می توان یافت.
ترمذی در حدیثی از قول آن حضرت آورده است که همه پیشوایان این امت تا قیامت از قریش خواهند بود(50) بنابراین هیچ فهرستی از خلفای راشدین و بنی امیه و بنی مروان و حتی بنی عباس نمی تواند عدد 12 مورد نظر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را تأمین کند زیرا این سلسله ها تا قیامت دوام نیافتند. از طرفی قندوزی تصریح می کند که پیامبر در ادامه سخن خود فرمودند: کلهم من بنی هاشم(51)
همچنین برای آنکه عدد 12 به هیچ صورت قابل توجیه و تأویل نباشد، به عبارات گوناگون در کلام آن حضرت نقل شده است:
یملک هذه الامة اثنی عشر خلیفة کعدة نقباء بنی اسرائیل(52)
دوازده خلیفه، به عدد نقباء بنی اسرائیل در این امت حکومت می کنند.
تعداد نقبای بنی اسرائیل به نص قرآن کریم « و بعثنا منهم اثنی عشر نقیبا»(53) دوازده بوده است. در دیگر روایات تعداد ماههای سال،(54) (عدد شهور الحول ) یا تعداد اسباط بنی اسرائیل که به نصّ قرآن « و قطعنا هم اثنتی عشرة اسباطا امما»(55) دوازده بوده یا تعداد حواریون حضرت عیسی علیه السلام را یاد آور شده اند.(56)
منابع شیعی حدیثی را نقل کرده اند از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم که فرمود:
آنگاه که مرا به معراج بردند و به سدرة المنتهی رسیدم خدای بلند مرتبه مرا خطاب فرمود: ای محمد عرض کردم لبیک آقای من، فرمود هیچ پیامبری را نفرستادم مگر اینکه وقتی دورانش سر آمد وصیش را به جای او قرار دادم، پس علی ابن ابیطالب را وصی و امام پس از خود قرار بده که من شما را از یک نور آفریدم و پیشوایان هدایتگر پس از شما را از نور شما خلق کردم، آیا دوست داری آنها را ببینی ای محمد صلی الله علیه و آله و سلم؟ عرض کردم آری ای پروردگار، فرمود سرت را بالا کن پس سر بلند کردم امامان پس از خود را به صورت دوازده نور دیدم. (57)
-
ب) نزول عيسی ابن مريم عليهما السلام
بر اساس دیدگاه قرآن کریم، حضرت عیسی حقیقتی است زنده که از شرّ صلیب یهود رهائی یافته و خداوند او را در مقام رفیعی جای داده است. آنچه از احادیث موثق بدست می آید این است که بازگشت آن حضرت در آخر الزمان در زمان ظهور مهدی موعود علیه السلام خواهد بود. معتبرترین منابع حدیثی اهل سنت که صحیح بخاری و مسلم باشد از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم چنین نقل کرده اند:
کیف انتم اذا نزل ابن مریم فیکم و امامکم منکم (58)
چگونه خواهید بود زمانی که عیسی بن مریم در میان شما فرود آید در حالی که امام و رهبر شما از شماست.
جمله «و امامکم منکم» نشان می دهد نزول عیسی برای رهبری این امت نیست، رهبر امت از خود امت است، معلوم می شود رهبر امت شخصیتی است که بر عیسی مقدم است. گنجی شافعی نیز روایتی آورده است که نشان می دهد جناب عیسی علیه السلام پیشنهاد امامت جماعت را به خود آن رهبر بر می گرداند و می فرماید: این نماز برای آنکه تو امامت کنی بر پا شده است « انما اقیمت الصلوة لک». (59)
-
ج) عدالت گستری
شیعه و سنی روایات فراوانی نقل کرده اند که در آنها ظهور امام عصر عجل الله تعالی فرجه به عنوان یک ضرورت تاریخی و قضای حتمی و بخشی از برنامه خداوند برای جامعه بشری پیش از برپایی قیامت، ذکر شده است. در بسیاری از این روایات جمله معروف «یملاء الارض قسطا و عدلا کما ملئت ظلما و جورا» یا مشابه این به چشم می خورد که نشان می دهد عدالت گستری، پیامد قطعی ظهور آن منجی انسانهاست.
شیخ صدوق از حضرت حسین ابن علی علیهم السلام روایت می کند که فرمود من از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم چنین شنیدم که می فرمود:
لو لم یبق من الدنیا الا یوم واحد لطول الله ذلک الیوم حتی یخرج رجل من ولدی فیملاءها عدلا و قسطا کما ملئت جورا و ظلما (60)
اگر از دنیا بیش از یک روز باقی نمانده باشد، خداوند چنان آن روز را طولانی می کند تا مردی از خاندان من قیام کند و زمین را از عدل و داد پر سازد همانطور که ظلم و ستم آن را فرا گرفته است.
متقی هندی (م 975) از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم روایت می کند: «یخرج رجل من اهل بیتی یواطی، اسمه اسمی و خلقه خلقی یملاءها قسطا و عدلا کما ملئت ظلما و جورا» (61)
_ مردی از اهل بیت من قیام خواهد کرد که نامش نام من و خویش خوی من است، زمین را از عدل و داد پر می سازد همچنان که از ظلم و ستم آکنده است.
این ویژگی (جهانگیر شدن عدالت) خود نشانی است برای بازشناسی مهدی واقعی از مهدی نمایان یا منسوبین به مهدویت که در شرایط نامطلوب اجتماعی در طول تاریخ، یا خود داعیه مهدویت داشته اند و یا گروهی به گمان، آنها را مهدی موعود می شمرده اند.
-
نگاهی به تاريخ عسکرييّـن عليهما السلام
ولادت مخفی امام عصر علیه السلام و غیبت صغرای آن حضرت موضوعاتی است که در آینده بدانها خواهیم پرداخت. ولی بلحاظ بُعد تاریخی این مساله و شرایط ویژه ای که بستر این دو جریان قرار گرفت، لازم است پیشاپیش، موقیعت اجتماعی_ سیاسی پدر و جد آن حضرت مورد مطالعه قرار گیرد تا ضرورت تاریخی آن دو حادثه بهتر معلوم گردد.
پس از مامون برادرش معتصم در سال 217 هجری قمری به خلافت رسید. وی پس از ده سال مرکز حکومت خود را از مدینه السلام به سامرا انتقال داد. دلیل این تغییر را چنین ذکر کرده اند (62) که وجود تعداد زیادی از موالی ( ترک ها و سایر عجمها ) در بغداد که در ارتباط با دربار بودند ( و ظاهراً خلیفه از آن ماموران ترک و غیر عرب برای حفظ جان خود و فرماندهی لشکرش استفاده می کرده)، موجب نارضایتی مردم می شد چرا که مردم از اذیت و آزار آنان در امان نبودند، لذا معتصم تصمیم گرفت پایتخت جدیدی بنا کند و لشکریان خود را به آنجا ببرد.
سامرا تا پایان خلافت معتمد یعنی بیش از نیم قرن (از 227 هجری قمری الی 279) پایتخت عباسیان بود و در این مدت بسیار گسترش یافت و آباد گردید. بعد از معتصم نوبت به واثق رسید که تا سال 232 هجری قمری خلیفه بوده و آنگاه متوکل بر سر کار آمد که تا سال 248 خلافتش ادامه یافت.
امام دهم شیعیان، حضرت هادی علیه السلام در سال 212 در مدینه متولد شدند و در سال 220 پس از شهادت امام نهم علیه السلام به امامت رسیدند. متوکل در سال 234 از آن حضرت دعوت نمود که به سامرا بروند.
این دعوت با اکراه و اجبار همراه بوده و بدنبال نامه ای بود که عبدالله ابن محمد هاشمی حاکم مدینه به متوکل نوشت و در آن از نفوذ زیاد حضرت علی ابن محمد علیه السلام در میان مردم یاد کرد و خبر از جنبش اجتماعی به رهبری امام، علیه متوکل داد. زمانی که خبر این سعایت به امام علیه السلام رسید خود نامه ای به متوکل نوشتند و در آن از حاکم مدینه بوی شکایت کردند. متوکل در اینجا سیاستی دو گانه در پیش می گیرد از طرفی برای جلب نظر امام حاکم مدینه را خلع می کند و شخص دیگری را به جای او بر می گمارد و از طرف دیگر نامه ای محترمانه به امام می نویسد به این مضمون که ما مشتاق دیدار شما هستیم و اگر صلاح می دانید با هر که می خواهید نزد من بیایید.
نامه متوکل را یحیی ابن هرثمه برای امام هادی علیه السلام برد. این نامه نگرانی زیادی در بین مردم مدینه ایجاد کرد. منزل امام در مدینه را تفتیش کردند و بالاخره آن حضرت را به سامرا بردند تا دست دوستان و شیعیان آن حضرت از ایشان کوتاه شده و از نزدیک بتوانند مراقب احوال امام باشند.
پس از به هلاکت رسیدن متوکل پسرش منتصر مدت 6 ماه به خلافت نشست و آنگاه نوبت به مستعین پسر عموی منتصر رسید که تا سال 251 قدرت را در دست داشته و پس از وی معتز بر سر کار آمد. امام هادی علیه السلام در زمان معتز و در سوم رجب سال 254 به شهادت رسید.
امام یازدهم شیعیان حضرت ابو محمد حسن ابن علی الزکی العسکری علیه السلام در سال 232 در شهر مدینه تولد یافته و در سن 2 سالگی همراه با پدر به سامرا انتقال پیدا نمودند. آن حضرت 22 ساله بود که پدر ارجمندش به شهادت رسید، مدت امامت آن حضرت (260_254) 6 سال بود که این زمان مصادف بود با خلافت معتز تا سال 255 و خلافت مهتدی تا سال 256 و خلافت معتمد.
همانطور که ملاحظه می شود دوران امامت این دو امام مصادف بوده است با خلافت 8 خلیفه عباسی که غالباً به مرگ طبیعی از دنیا نرفته اند و این خود آشفتگی اوضاع اجتماعی و سیاسی آن زمان را نشان می دهد.
برچسب برای این موضوع
مجوز های ارسال و ویرایش
- شما نمی توانید موضوع جدید ارسال کنید
- شما نمی توانید به پست ها پاسخ دهید
- شما strong>نمی توانید فایل پیوست ضمیمه کنید
- شما نمی توانید پست های خود را ویرایش کنید
-
قوانین انجمن