اي جماعت، چطوره حالاتتون؟
قربون اون فهم و کمالاتتون !
گردنتون پيش کسي خم نشه
از سَر بنده سايه تون کم نشه
راز و نياز و بندگي تون، دُرست
حساب کتاب زندگي تون، درست
بنده مي شم غلام دربست تون
پيش کسي دراز نشه دست تون
از لبتون خنده فراري نشه
خدا نکرده، اشکي جاري نشه
باز، يه هوا دلم گرفته امروز
جون شما، دلم گرفته امروز
راست و حسيني ش، نمي دونم چرا
بيني و بيني اش، نمي دونم چرا
خلافامون، از سر اختلاف نيست
خلاف، خلافه، توش خطا خلاف نيست
فرقي نداره ديگه شهر و روستا
حال نمي دن مثل قديما، دوستا
شاپرک ها، به نيش مجهز شدن
غريب گزا هم آشنا گز شدن
« رپ »تنگ غروب که شهر، پر شد از
ما مونديم و يه کوچه علي چپ
خورشيده مي نشست که ما پا شديم
رفتيم و گم شديم و پيدا شديم
رفتيم و چرخي دور ميدون زديم
ماه که در اومد، به بيابون زديم
آخ که بيابون چه شبايي داره
شب تو بيابون چه صفايي داره
شب تو بيابون خدا بساط کن
اون جا بشين با خودت اختلاط کن
دل که نلرزه، جز يه مشت گِل نيست
دلي که توش غصه نباشه، دل نيست
اين در و اون در زَدَناش، قشنگه
به سيم آخر زدناش، قشنگه
دلم گرفته بود و خيلي غصه داشتم
منم براش سنگ تموم گذاشتم
نصفه شبي، به يه کوه تکيه کردم
نشستم و تا صبح، گريه کردم
سِجل و مدرک نمي خواد که گريه
دستک و دنبک نمي خواد که گريه
ساعت الان حدود چهار و نيمه
غصه نخور داداش، خدا کريمه
شعرم اگه سُست و شکسته بسته است
سرزنشم نکن، دلم شکسته است