بالا
 تعرفه تبلیغات




 دانلود نمونه سوالات نیمسال دوم 93-94 پیام نور

 دانلود نمونه سوالات آزمونهای مختلف فراگیر پیام نور

صفحه 2 از 3 اولیناولین 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 از مجموع 27

موضوع: «دارَیَـوَئـوش» (داریوش شاه)، شـاه بـزرگ، شـاه شاهـان" شاه ایران

  1. #11
    Borna66 آواتار ها
    • 55,397
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل تحصیل
    خيام-سهراب
    شغل , تخصص
    طراح و تحلیل گر حرفه ای وب
    رشته تحصیلی
    مهندسي نرم افزار
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    متن وصیت نامه داریوش
    این عکس تغییر سایز داده شده است. روی این جایگاه کلیک کنید برای دیدن عکس کامل. تصویر اصلی دارای اندازه 760x105 یا سنگینی میباشد 34کیلو بایت.
    اينک که من از دنيا ميروم ۲۵ کشور جزو امپراتوری ايران است. در تمام اين کشورها پول ايران رواج دارد و ايرانيان در آن کشورها دارای احترام هستند و مردم آن کشورها نيز در ايران محترم شمرده ميشوند. جانشين من خشايار بايد همانند من در حفظ اين کشورها بکوشد و راه نگهداری اين سرزمينها اين است که در امور داخلی آنها مداخله نکند و مذهب و شعاير آنها را محترم بشمارد. اکنون که من از اين جهان ميروم تو ۱۲ کرور در يک زر در خزانه سلطنتی داری و اين زر يکی از ارکان قدرت تو است زيرا قدرت پادشاه فقط به شمشير نيست بلکه به ثروت نيز هست. البته به خاطر داشته باش که تو بايد به اين ذخيره بيفزايی نه اينکه از آن بکاهی من نميگويم که در مواقع ضروری از آن برداشت نکن زيرا قاعده زر در خزانه آن است که هنگام ضرورت از آن برداشت شود اما در اولين فرصت آنچه برداشتی به خزانه برگردان.
    مادرت آتوسا بر من حق دارد و پيوسته وسايل رضايت خاطرش را فراهم کن:
    ده سال است که من مشغول ساختن انبارهای غله در نقاط مختلف کشور هستم. من روش ساختن اين انبارها را که با سنگ بنا ميشود و به شکل استوانه است را در مصر آموختم و چون انبارها پيوسته تخليه ميشود حشرات در آن بوجود نميآيد و غله بدون اينکه فاسد شود چند سال ميماند. تو بايد بعد از من به ساختن انبارهای غله ادامه بدهی تا اينکه همواره آذوقه دو يا سه سال کشور ذخيره باشد. غله جديد را بعد از اينکه بوجاری شد به انبارها منتقل نما و به اين ترتيب تو هرگز برای آذوقه اين مملکت دغدغه نخواهی داشت ولو دو يا سه سال پياپی خشکسالی شود. هرگز هرگز دوستان و نديمان خود را به کارهای مهم مملکتی نگمار و برای آنها همان مزيت دوست بودن با تو کافی استچون اگر دوستان و نديمان خود را به کارهای مملکتی بگماری و آنها به مردم ظلم کنند و استفاده نامشروع نمايند نخواهی توانست آنها را به مجازات برسانی چون با تو دوست هستند و تو ناچاری که رعايت دوستی را بنمايی.
    کانالی که ميخواستم بين شط نيل و دريای سرخ ايجاد کنم به اتمام نرسيده و تمام کردن آن از نظر بازرگانی و جنگی خيلی اهميت دارد و تو بايد آن کانال را به اتمام برسانی و عوارض عبور کشتی ها از آن نبايد آنقدر سنگين باشد که ناخدايان ترجيح بدهند که از آن عبور نکنند. اکنون قشونی به مصر فرستادم تا اينکه در اين قلمرو ايران نظم و امنيت برقرار سازد ولی فرصت نکردم قشونی به يونان بفرستم. تو با ارتشی نيرومند به يونان حمله کن و به آنان بفهمان که پادشاه ايران قادر است مرتکبين فجايع را تبه نمايد. توصيه ديگر من اين است که هرگز دروغگو و متملق را به خود راه مده چون هر دوی انها افت سلطنت هستند. هرگز عمال ديوان را بر مردم مسلط مکن و برای اينکه آنها اخذ ماليات بر مردم مسلط نشوند قانونی وضع کردم که تماس عمال با مردم کم شود اگر اين قانون را حفظ کنی آنها تماس زيادی با مردمنخواهند داشت.
    افسران و سربازان را راضی نگه دار اگر با آنها بد رفتاری کنی آنها نميتوانند معامله متقابل کنند اما در ميادين نبرد تلافی خواهند کرد ولو به قيمت کشته شدن خودشان باشد. امر آموزش را ادامه بده و بگذار اتباع تو بتوانند بخوانند و بنويسند تا فهم و عقل آنان فزونی يابد در اين صورت با اطمينان بيشتر ميتوانی سلطنت نمايی. همواره حامی کيش يزدان پرستی باش اما هيچ قومی را مجبور نکن که پيرو کيش تو باشد و پيوسته به خاطر داشته باش هر کس بايد آزاد باشد از هر کيشی که ميل دارد پيروی نمايد. پس از مرگ بدنم را بشوی و آنگاه در کفن بپيچان و در تابوت سنگی قرار بده و در قبر بگذار اما قبرم را مسدود نکن تا هر زمان که بخواهی تابوت سنگی مرا ببينی و دريابی که پدرت زمانی پادشاهی مقتدر بوده و تو نيز چون من خواهی مرد . با ديدن تابوت من غرور و خود خواهی بر تو غلبه نخواهد کرد اما وقتی مرگ خود را نزديک ديدی بگو که قبر مرا مسدود نمايند و وصيت کن تا پسرت نيز در مورده توچنين نمايند.
    زنهار زنهار هرگز هم مدعی و هم قاضی مشو و اگر نسبت به کسی ادعايی داری موافقت کن يک قاضی بيطرف آن را بررسی و حکم نمايد. زيرا مدعی اگر قاضی شود ظلم خواهد کرد. هرگز از آباد کردن دست بر ندار. زيرا قاعده اين است که وقتی کشور آباد نميشود به طرف ويرانی ميرود. در آباد کردن حفر قنات و احداث جاده و شهر سازی را در درجه اول قرار ده. عفو و سخاوت را فراموش مکن و بدان که بعد از عدالت برجسته ترين صفت پادشاهان عفو است و سخاوت ولی عفو موقعی است که کسی نسبت به تو خطايی کرده باشد و اگر به ديگری خطايی کرده باشند و تو آنرا عفو کنی ظلم کرده ای. بيش از اين چيزی نمی گويم و اين اظهارات را با حضور کسانی غير از تو که اينجا هستند عنوان داشتم تا اينکه بدانند قبل از مرگ من اين توصيه ها را کردم و اينک برويد و مرا تنها بگذاريد زيرا احساس ميکنم که مرگم نزديک است.




    فروشگاه نمونه سوالات پیام نور با پاسخنامه تستی و تشریحی



    دانلود رایگان نمونه سوالات دانشگاه پیام نور





    http://up.pnu-club.com/images/00ld7yux3ay3itvspd7n.png
    برای دانلود رایگان نمونه سوالات پیام نور با جوابهای تستی و تشریحی در مقطع نمونه سوالات کارشناسی ارشد پیام نور - نمونه سوالات پیام نور کارشناسی - نمونه سوالات پیام نور دکترا- نمونه سوالات آزمونهای فراگیر پیام نور( دانشپذیری)

    به ادرس زیر مراجعه کنید

    نمونه سوالات رایگان پیام نور




  2. #12
    Borna66 آواتار ها
    • 55,397
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل تحصیل
    خيام-سهراب
    شغل , تخصص
    طراح و تحلیل گر حرفه ای وب
    رشته تحصیلی
    مهندسي نرم افزار
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    سنگ‌نوشته‌های پادشاهی



    آنچه در زمینه سنگ‌نوشته‌های پادشاهی هخامنشیان در همان گام نخست جلب توجه می‌‌کند، تنوع محتوایی و جنس اشیایی است که این سنگ‌نوشته‌ها روی آنها حک شده اند. غالب این سنگ‌نوشته‌ها به سه زبان رسمی و رایج شاهنشاهی هخامنشی یعنی پارسی باستان، عیلامی و بابلی نوشته شده اند. برخی از این سنگ‌نوشته‌ها برای شناسایی نقش برجسته‌ها و یا محل‌ها نوشته شده‌اند و نام و عنوان پادشاه محتوای اصلی آنها را تشکیل می‌‌دهد. نمونه‌هایی از این سنگ‌نوشته‌های ساده روی دیوارها و نقش برجسته‌های کاخ‌های کوروش و داریوش اول در پاسارگاد و تخت جمشید و نیز مهرها و برخی گلدان‌ها دیده می‌‌شود. این سنگ‌نوشته‌ها کمک می‌کنند تا باستان شناسان بتوانند بناهایی را که سنگ‌نوشته‌ها بر روی آنها نوشته شده اند، شناسایی کنند. به عنوان مثال با قرایت سنگ‌نوشته اردشیر دوم در شوش که روی پایه ستون‌ها حک شده است به خوبی می‌‌توان نام آپادانا را در آن مشاهده کرد و یا سنگ‌نوشتهای که روی دروازه ورودی کاخ به دستور خشایار نوشته شده است، مؤید این مطلب است که داریوش آن را بنا نهاده است. شمار اندکی از سنگ‌نوشته‌ها توضیحات بیشتری را به خواننده ارایه می‌‌دهند. به عنوان مثال در الواح مکشوفه از پی بنای کاخ‌های شوش نام تمامی ملت‌هایی که در ساخت بنا مشارکت داشته‌اند و نیز محل اصلی که مواد اولیه تزیینات کاخ‌ها از آنجا آورده شده،نوشته شده است. برخی از این سنگ‌نوشته‌ها به موضوعات فکری ،اخلاقی و مذهبی اشاره می‌کنند ،نظیر سنگ‌نوشته روی آرامگاه داریوش در نقش رستم یا الواح مکشوفه از پی بنای کاخ خشایار در تخت جمشید. اما مهم‌ترین سنگ‌نوشته هخامنشی از نظر تاریخی و نیز بلندترین آنها، خط نبشته داریوش بر دیواره کوه بیستون است. سنگ‌نوشته بیستون بسیاری از رویدادها و کارهای داریوش اول را در نخستین سال‌های حکمرانی اش که مشکل‌ترین سال‌ها حکومت وی نیز بود،به طور دقیق روایت می‌‌کند. این سنگ‌نوشته عناصر تاریخی کافی برای بازسازی تاریخ هخامنشیان را داراست. به واقع با وجود فراوانی منابع میانرودانی، مصری، یونانی و لاتین نمی‌توان با تکیه بر آنها نسب‌شناسی کاملی از خاندان هخامنشی از هخامنش تا داریوش را به دست آورد. برای این منظور متن سنگ‌نوشته بیستون فرصت مناسبی را در اختیار مورخ قرار می‌‌دهد که در آن شاه شاهان نوشته بلند خود را با تایید مجدد رابطه اش با خاندان شاهنشاهی پارسیان آغاز می‌‌کند و به تدریج اخلاف خود را نام می‌‌برد: ویشتاسپ آرشام آریارمنه، چیش پش و هخامنش. این تبارشناسی به دلایل مختلف مدت‌های طولانی مورد ایراد قرار گرفته بود. زیرا در این فهرست نام دو نفر از شاهان هخامنشی که پیش از داریوش حکومت می‌‌کردند یعنی کوروش کبیر و کمبوجیه اول به چشم نمی‌خورد.
    وانگهی بسیاری از آشورشناسان کوروش ،پادشاه انشان و بنیانگذار سلسله هخامنشیان را با شخص دیگری هم اسم او که پادشاه پارسوماش بود، با هم اشتباه گرفته اند. همین مسأله موجب شده است که مفسران سنگ‌نوشته نسبت به محتوای سنگ‌نوشته داریوش با شک و تردید نگاه کنند و او را غاصب پادشاهی هخامنشیان بدانند که با نوشتن این سنگ‌نوشته سعی داشته است برای مشروعیت بخشیدن به حکومت خود از نگاه آیندگان، شجرنامه خود را دست کاری کند. سر آخر این که چون کوروش عنوان پادشاه انشان، شهری در نزدیکی تخت جمشید را نیز داشت این مسأله مورد تأیید قرار گرفته است که وی نمی‌توانسته است به طور همزمان دو عنوان پادشاهی یکی در انشان و دیگری در پارس داشته باشد. به واقع با تحلیل کلی تمامی منابع می‌‌توان به این شکل نتیجه گرفت. در ربع سده نخست سده ششم ق.م چیش پشپسر هخامنش حکمرانی پارس را به پسر بزرگترش آریارامنه اعطا کرد در حالی که پسر کوچکترش،کوروش اول به حکمرانی انشان منصوب شد. پس از مرگ آریارامنه، پسر وی آرشام جایگزین وی شد ولی پس از کوروش اول پسرش کمبوجیه اول و پس از او نیز پسر وی کوروش دوم جانشین او شد. این رویدادها در اواسط سده ششم پیش از میلاد به وقوع پیوست. در این دوران،کوروش توانست مادها را به تبیعت خود در آورد و به افتخار و ثروت دست یابد. آنچه به نظر واقعی تر می‌‌رسد این است که پادشاه پارس، آرشام، تبعیت از فاتح جدید را پذیرفت و به این ترتیب پادشاهی پارس به پسر کوچکتر آریارمنه منتقل شد. مدتی بعد کوروش بخش‌های بزرگی از مناطق خاورمیانه را به تصرف خود در آورد. بعد از او نیز کمبوجیه دوم راه فتوحات پدرش را ادامه داد و بر گستره شاهنشاهی هخامنشی افزود. کمبوجیه در بازگشت از مصر به طور اتفاقی فوت کرد ـ برخی دلیل مرگ وی را بیماری و برخی دیگر توطئه اطرافیان می‌‌دانند اما مسلم است که وی در مسیر بازگشت از مصر مرده است ولی دلیل آن تا کنون مکتوم باقی مانده است.
    پس از مرگ کمبوجیه دوم کسی وارث پادشاهی هخامنشیان نبود. ولی از شاخه دیگر تاج سلطنتی به آرشام یا پسرش ویشتاسب پدر داریوش می‌‌رسید. آنچه به نظر واقعی می‌‌رسد این است که داریوش در زمان حیات پدر و پدر بزرگش، با موافقت آنها، حکومت را به دست گرفت. چرا که در زمان ساخت کاخ داریوش در شوش در اوایل حکمرانی وی، بر اساس اطلاعات الواح مکشوفه از پی بناها، این دو زنده بودند. اگر داریوش حکومت را به دست گرفت ،شاید به این دلیل باشد که او جوانتر و پر انرژی تر از آنها بوده است و از استعداد خوبی برای پادشاهی برخوردار بود؛ پادشاهی بر شاهنشاهی که به گفته خود وی از سکاها در آن سوی سغد تا اتیوپی و از هند تا سارد گسترده شده بود.

    الواح اقتصادی

    هزاران لوح اقتصادی مکشوفه از تخت جمشید که مطالبی در مورد تدارکات و تأمین آذوقه در بار و نیروهای اجرایی در آنها نوشته شده است بسیاری از ویژگی‌های بی‌همتای تاریخ باستان خاورمیانه را معرفی می‌‌کنند. نخست این که شکل بیضوی این الواح که سمت چب آنها صاف است،خاص این الواح است که در هیچ کجای دیگر نمونه‌های مشابه آن یافت نشده است. همچنین این الواح رسی حول گره یک ریسمان ساخته شده‌اند که از دو منتهی الیه قسمت صاف لوح خارج می‌‌شوند به گونه‌ای که می‌‌توان آنها را به یک چوب افقی آویزان کرد. به نظر می‌‌رسد که این شکل ساختن لوح‌ها و قرار دادن ریسمان برای تسهیل مراجعه مکرر به بایگانی الواح بوده است و به این صورت نگهداری می‌‌شدند. سرانجام این که غالب این لوایح دوتایی هستند. به عنوان مثال لو ح نامه‌ای که در تخت جمشید یافت شده است به نظر می‌‌رسد که هرگز به مقصد نرسیده است اما نامه اصلی که واقعا به مقصد ارسال شده است به زبانی بابلی بر روی پوست نوشته شده بود. آن چه که در تخت جمشید پیدا شده است هفت نامه فرستاده شده است که به زبان عیلامی بر روی رس نوشته شده است. در بسیاری از این نامه‌ها ،چیزی تحت عنوان «ضمیمه نامه» پیش بینی شده بود. که به طور ضمنی اطلاعاتی در مورد عملکرد سامانه اداری پیچیده دربار هخامنشیان به دست می‌‌دهد. یکی از نمونه‌های کامل این ضمیمه‌ها به این صورت می‌‌باشد.«x فرمانی را که y اعلام کرده است ،نوشته است پس از این که x جفت z را دریافت کرد» به عبارتی دیگر کارمندی به نام x به زبان عیلامی و بر روی لوحی رسی، فرمانی را که پادشاه، دبیر یا مقام عالی رتبه به طور شفاهی یا به زبان پارسی باستان صادر کرده است، ثبت کرده است پس از این که کارمند x جفت نامه ارسال شده توسط مترجم یعنی کارمند z را دریافت کرد. این مسأله مستلزم این است که 2 جفت از یک سند در بایگانی نگهداری می‌‌شود: لوح رسی به زبان عیلامی و پوست نوشته به زبان بابلی.
    افراد بسیاری برای انجام یک دادوستد ساده نظیر دادن یک گوسفند به یک زرگر و طلا کار باید وارد قضیه می‌‌شدند. اما این سامانه دولتی نطفه نابودی اش را در خود به همراه داشت. به این ترتیب نامه یکی از فرماندهان عالی دربار به نام پارناکا به خوبی به ما نشان می‌‌دهد که مهر شخصی وی گم شده است. «مهری که پیشا مال من بوده گم شده است. مهری که اینک بر روی این نام حک شده است ،مهر جدید من است.» در میان این الواح می‌‌توان به کارمندی اشاره کرد که با اسناد حسابرسی فرار کرده بود شاید می‌‌خواست به این ترتیب برخی از سوء استفاده‌ها را پنهان کاری کند یا مسئولین بایگانی که در حسابرسی، با تأخیر چندین ساله اسناد را جمع می‌‌کردند.

    رمز گشایی از نوشته‌های میخی

    اگر چه سنگ‌نوشته‌های پادشاهی و الواح اقتصادی درباره هخامنشی برای بازسازی تاریخی آن دوران مهم است، اما اهمیت این سنگ‌نوشته‌ها برای منطقه خاورمیانه از بعد دیگری نیز قابل بررسی است. به واقع بدون سنگ‌نوشته‌های داریوش و جانشینان وی در تخت جمشید و بیستون، کسی نمی‌داند که آیا باستان شناسان قادر بودند خط میخ با تاریخ سه هزار ساله اش را رمزگشایی کنند یا نه. به واقع در رمزگشایی از خطی میخی نخست سنگ‌نوشته‌های هخامنشی خوانده شدند. تفاوت اصلی و مشکل عمده در سنگ‌نوشته‌های هخامنشی نسبت به سنگ‌نوشته‌های مصری در این بود که سنگ‌نوشته‌های مصری به غیر از خط هیروگلیف، متنی نیز به زبان یونانی وجود داشت که زبانی شناخته شده بود اما سنگ‌نوشته‌های هخامنشی به 3 زبان نوشته شده‌اند که هر سه زبان و خط شناخته شده نبودند. کار رمزگشایی از این نوشته‌ها به حدی سخت بود که برای این کار گروهی از کارشناسان و متخصصان خط پس از نیم سده تلاش بی وقفه سرانجام توانستند خلاصه‌ای از سنگ‌نوشته‌ها را تهیه و ترجمه کنند. در بین این کارشناسان گروتفند Grotefend آلمانی کسی بود که با حدس و گمان توانست به نتیجه قطعی برسد. وی در مرحله اول حدس زد که خط اول در این سنگ‌نوشته‌ها که علائم نوشتاری کمی نیز در آن به کار رفته است می‌‌بایستی زبانی ایرانی باشد. سپس با بررسی 2 سنگ‌نوشته کوتاه مشکوفه از تخت جمشید وی متوجه شد که علایم مشابهی بر روی هر یک از این سنگ‌نوشته‌ها وجود دارد. ازاینرو حدس زد که این علایم باید نام پادشاهان هخامنشی باشد و به این ترتیب توانست نام داریوش، خشایار و یشتاسپ و واژه پادشاه را از بین سایر کلمات جدا و شناسایی کند. این کشف اولیه برای شناخت ده حرف از مجموع چهل حرف پارسی باستان ارزشمند به شمار می‌‌رفت. ازاینرو به نظر می‌‌رسید که شناخت ده حرف از مجموع چهل حرف پارسی باستان ارزشمند به شمار می‌‌رفت. ازاینرو به نظر می‌‌رسید که مرحله اصلی برای خواندن متون سنگ‌نوشته‌ها طی شده است و سرانجام در طول چندین سال، سایر حروف نیز شناسایی شدند. ازاینرو شرایطی مشابه سنگ‌نوشته‌های مصری به وجود آمد زیرا یک زبان (پارسی باستان) شناسایی شده بود. اما نوشته‌های عیلامی و بابلی سنگ‌نوشته‌ها به حد کافی مشکل بودند زیرا در این زبان‌ها علایم مهم بسیاری وجود داشت که برخی از این علایم به تنهایی ارزش معنایی متعددی داشتند. راولینسون Rawlinson در این امر تلاش بسیاری را انجام داد و به موفقیت‌هایی نیز دست یافت. وی ضمن تایید ارزش معنایی 15 حرف پارسی باستان، کار رمزگشایی از زبان بابلی را نیز آغاز کرد که بیش از 200 علامت دارد. در سال 1857، چهار نفر از دانشمندان به نام‌های راولینسون، هینکس HINKS، افپرت Oppert و تالبوت Talbot به صورت مجزا از هم ترجمه‌های مشابهی از یک متن بابلی را ارایه دادند. ازاینرو به نظر می‌‌رسد که از این خط و زبان نیز رمزگشایی شده است. سرانجام زبان عیلامی در سال 1890 رمزگشایی شد. در این سال وَیسباخ Weissbach نخستین دستور زبان آن را ارایه داد. با این همه متن عیلامی سنگ‌نوشته‌ها در عصر هخامنشیان آنچنان سخت و مشکل است که امروزه تنها بخش‌های کوچکی از آن قابل فهم می‌‌باشد.

    ابداع خط زبان پارسی باستان

    در جستار سنگ‌نوشته‌های هخامنشی نمی‌توان بدون پرداختن به مسأله ابداع خط زبان فارسی باستان از کنار آن به سادگی گذشت. بسیاری از متخصصان بر این باورند که خط فارسی باستان توسط داریوش اول ابداع شده است. آنها برای تایید سخن خود به بند پایانی سنگ‌نوشته بیستون اشاره می‌‌کنند. در حالی که برداشت آنها کاملاً اشتباه بوده است. این به مسأله ترجمه اشتباه واژه عیلامی (توپیم Tuppime) بر می‌‌گردد که از واژه دوب DUB سومری و توپو Tuppu ارامی به عاریه گرفته شده است. گروهی این واژه را به غلط «خط» ترجمه کرده‌اند در صورتی که معنی دقیق آن «سنگ‌نوشته» است. داریوش در سنگ‌نوشته بیستون نمی‌گوید که «من خط فارسی باستان را ایجاد کرده ام»، بلکه وی می‌‌گوید که «من متن سنگ‌نوشته را به زبان فارسی باستان به متون دیگر سنگ نبشه به زبان عیلامی و بابلی اضافه کرده ام». وانگهی پیش از وی نیز، کوروش بر روی ستون‌های کاخ خود در پاسارگاد سنگ‌نوشته‌هایی را به سه زبان عیلامی، بابلی و پارسی باستان به رشته تحریر در آورده است. «من کوروش هستم، پادشاه هخامنشی» و از سوی دیگر نمی‌توان ارزش تاریخی این سنگ‌نوشته‌ها را نادیده گرفت.

    سامانه اداری شاهنشاهی هخامنشی

    در پایان باید موضوع را یادآوری کنم که اگر چه سنگ‌نوشته‌های هخامنشی به سه زبان عیلامی، بابلی و پارسی باستان نوشته شده است و بایگانی امور اقتصادی انحصارا به زبان عیلامی بود، اما به نظر واقعی می‌‌رسد که زبان معمول در آن دوران بابلی بوده است. ازاینرو در روابط بین المللی آن دوران ناگزیر بودند که از زبان بابلی استفاده کنند و نیز در سامانه اداری شاهنشاهی بررسی فعالیت‌های تجاری و اقتصادی زبان بابلی رایج و مرسوم بود. اما چون متون مربوط به این زبان بیشتر بر روی پوست نوشته می‌‌شد که در مقایسه با رس و سنگ به دلیل آسیب‌های طبیعی در طول زمان، نسخه‌های کمی از آن به جای نمانده است. تنها در تخت جمشید چند سنگ‌نوشته به زبان بابلی پیدا شده است که با جوهر بر روی هاون و دسته هاون نوشته شده اند. درباره دیگر زبان‌ها باید گفت که تنها سنگ‌نوشته‌هایی به زبان هیروگلیف بر روی تندیس داریوش و نیز چندین گلدان سنگی در کل شاهنشاهی پارس به جای مانده است. یک لوح به زبان بابلی و لوح کوچک دیگری نیز از جنس رس در بایگانی تخت جمشید یافت شده است که به زبان یونانی بر روی آن نوشته شده است دو ماریس 2 marris یعنی 20 لیتر شراب در ماه تبت Tebet. اما آن چه که بدیهی است این است که دانش ما در این زمینه بسیار اندک است. از سوی دیگر سامانه مدیریتی شاهنشاهی ایجاب می‌‌کرد که زبان‌های مختلفی که در آن دوران در خاورمیانه بکار برده می‌‌شد، در دربار و یا امور جاری آن بکار برود. چند زبانی در سامانه اجرایی هخامنشیان در تورات و باب استر (Esther) بیان شده است: «رونویسان و منشیان درباره به سرعت احضار شدند ... به فرمان مردخای نامه‌هایی را به یهودیان، والیان ایالت ها، فرمانداران، افسران بلندپایه ایالات شاهنشاهی از هند تا حبشه و چیزی نزدیک به 27 استان یا شهرب‌نشین به رشته تحریر در آوردند و برای هر ایالت به خط آن ایالت و برای هر ملتی به زبانی که با آن حرف می‌‌زدند و برای یهودیان نیز به خط و زبان رسمی آنان نامه‌هایی را نوشته اند.»

    منابع

    نوشتاری از فرانسوا والا، مترجم: رضا مصطفی زادگان، برگرفته از مجله الکترونیکی فرش ایران (برداشت آزاد).

    پاینده ایران




    فروشگاه نمونه سوالات پیام نور با پاسخنامه تستی و تشریحی



    دانلود رایگان نمونه سوالات دانشگاه پیام نور





    http://up.pnu-club.com/images/00ld7yux3ay3itvspd7n.png
    برای دانلود رایگان نمونه سوالات پیام نور با جوابهای تستی و تشریحی در مقطع نمونه سوالات کارشناسی ارشد پیام نور - نمونه سوالات پیام نور کارشناسی - نمونه سوالات پیام نور دکترا- نمونه سوالات آزمونهای فراگیر پیام نور( دانشپذیری)

    به ادرس زیر مراجعه کنید

    نمونه سوالات رایگان پیام نور




  3. #13
    Borna66 آواتار ها
    • 55,397
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل تحصیل
    خيام-سهراب
    شغل , تخصص
    طراح و تحلیل گر حرفه ای وب
    رشته تحصیلی
    مهندسي نرم افزار
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    کتيبه بيستون( کتيبه داريوش ) :
    در 30 کيلومتري شرق کرمانشاه و در ارتفاع صد متري بر روي صخره اي داريوش کتيبه مشهور خود را حک کرده است که تا سال 1835 کسي از راز آن آگاه نبود . چشمه بيستون محل اطراق کاروانها در دورانهاي مختلف بوده است براي همين کسان زيادي کتيبه داريوش را ديده اند و شرحي از آن را در سفرنامه ها يا خاطراتشان گفته اند . از قديمي ترين آثار درباره اين نوشته ، گفته هاي ديودورسس سيسيلي است که در قرن اول پيش از ميلاد اين حجاري را به الهه سميراميس و صد نيزه داري که اطرافش را گرفته اند نسبت داده و گفته است بدستور سميراميس در زير نقش برجسته نوشته اي با حروف سرياني نقل کرده اند ديودور با تکيه بر نوشته کتزياس چنين آورده است که صخره مکان مقدسي بوده و به زئوس خداي بزرگ یونانيان تعلق داشته است .
    ايزيدور خاراکسي جغرافي نويس باستان درباره راه کاروان رويي که از شرق بابل تا مرزهاي خاوري امپراطوري روم کشيده شده شرحي نوشته و در آن بيستون را باپتانا در ناحيه ، کامبادنا ناميده است و مي نويسد در باپتانا نوشته و تصويري از سميراميس است . و با وجود اختلاف نام بيستون با باپتانا که ايزيدور از آن ياد کرده در يکي بودن آنها کمتر مي توان ترديد داشت چون در کتيبه ، داريوش از ناحيه کامپادنا در سرزمين ماد در محل کتيبه نام برده شده است .
    ابن حقول آنرا نقش مکتب خانه اي مي داند که معلم براي تنبيه شاگردانش تسمه اي در دست دارد . گاردان جهانگرد فرانسوي در سال 1794 اين نقش را پيکره دوازده حواري مسيح دانست ، و تصوير فروهر را به مسيح نسبت داد . پورتر در سال 1818 حدس زد که اين نقش ها پيکره شلم نصر و دو سردار و ده سبط ( قبيله ) اسرائيل است که به اسارت افتاده اند . خطر صعود از کوه مانع از آن مي شد که کسي به کتيبه نزديک شود . پورتر تا نيمه راه صعود کرد و طرحي از پيکره ها کشيد . او درباره خطر بالا رفتن از کوه مي گويد " هيچ زماني بدون بيم مرگ از آنجا نمي توان بالا رفت " . بالاخره در سال 1835 اولين کسي که اين صخره را در نورديد راولينسون انگليسي بود که از ستون اول متن فارسي باستان نسخه برداري کرد . او افسر انگليسي مأمور تربيت سربازان شاهي در ايران بود ولي به علت اختلافي که بين دولت ايران و انگليس پيش آمده بود راولينسون مجبور شد ايران را ترک کند . اما در سال 1844 بعد از شرکت در جنگ افغانها (جنگ افغانستان ) مجدد به ايران آمد و بقيه متن فارسي باستان را رونويسي کرد و از ترجمه ايلامي آن که سکايي ، مادي و شوشي جديد نيز خوانده شده نسخه برداري کرد . مطالعات وي در سال 1857 مورد توجه انجمن آسيايي پادشاهي لندن واقع گرديد و به اين ترتيب راز کتيبه بيستون گشوده شده . کار راولينسون سبب شد تا اين کتيبه مورد توجه دانشمندان زيادي قرار گيرد از جمله پروفسور ويليام جکسن از دانشگاه کلمبيا که در سال 1903 از آنجا ديدن کرد و مطالعاتي بر روي کتيبه انجام داد که بيشتر تصحيح کار راولينسون بود . در سال 1904 اولين عکسها توسط لينگ و تامپسون براي موزه بريتانيا گرفته شد و مطالعات مفصل تري در ادامه کار راولينسون انجام شد . سپس در سال 49-1948 ژرژکامرون کتيبه را مجدداً و به طور کامل مورد مطالعه قرار داد . کامرون راه کوچکي را که سابقاً براي رسيدن به نقوش و کتيبه ها در سنگ تراشيده بودند پيدا کرد و کتيبه ديگري را که در طرف راست واقع است و تا آن زمان نسخه برداري نشده بود نسخه برداري کرد که معلوم شد ادامه کتيبه ايلامي است ضمناً کامرون يک قالب تهيه کرد که هم اکنون در دانشگاه ميشيگان است . نتيجه مطالعات اين دانشمند در مورد کتيبه بيستون اين بود که داراي سه نوع خط فارسي باستان ، ايلامي نو ، بابلي نو يا اکدي مي باشد و پس از رمزگشايي فارسي باستان فهميده شد که تصاوير به داريوش و دو سردارش و ده شورشگر که در اوايل سلطنت او قيام کرده بودند تعلق دارد و شرح سرکوب اين ياغيان مي باشد .


    - مشخصات ظاهري کتيبه بيستون :
    اين کتيبه يکي از معتبرترين و مشهورترين سندهاي تاريخي جهان است . زيرا مهمترين نوشته ميخي زمان هخامنشي است . مجموعاً سطحي که اين کتيبه در برگرفته به طول 5/20 ( بيست متر و پنجاه سانتيمتر ) و عرض 80/7 ( هفت متر و هشتاد سانتيمتر ) مي باشد . براي آسان شدن توضيحات ، کتيبه را در دو بخش مورد بررسي قرار مي دهيم .

    بخش اول : نقوش
    نقش هاي اين اثر تاريخي بر سطحي به طول 6 متر و عرض يا ارتفاع 3 متر و 20 سانتي متر حجاري شده است و شامل تصوير داريوش و کماندار و نيزه دار شاهي و 10 تن شورشگر است که يک تن در زير پاي داريوش و 9 تن دست بسته در مقابل او قرار دارند و سرهايشان بجز نفر اول بوسيله طنابي بهم وصل شده است و هرکدام لباس مخصوص کشور خود را بر تن دارند که آنها را از ديگري متمايز مي سازد و بر بالاي سر هرکدام نوشته اي است که نام شورشگر و محل شورش را معلوم مي کند . اندازه قد هشت تن از اينان 126 سانتيمتر و آخرين نفر که سکونخا نام دارد با کلاهش 178 سانتيمتر مي باشد . در اين مجموعه شاه با چهره اصلي و با اندازه حقيقي يعني 181 سانتيمتر نشان داده شده ، پاي چپ و کمان او که در دست چپش قرار دارد بر بدن گئوماتا که زير پاي او به حال تضرع افتاده ، نهاده شده و دست راست پادشاه به نشانه پرستش به سوي فروهر بلند شده است . فروهر که نماد اهورامزدا است روبروي پادشاه قرار دارد و حلقه اي در دست چپ گرفته و دست راست خود را مانند پادشاه بلند کرده است اين حرکت ظاهراً علامت دعاي خير است . يک ستاره هشت پر درون دايره بالاي کلاه تقريباً استوانه اي شکل فروهر ديده مي شود که همين نقش هم در تاج کنگره دار زيبايي که بر سر داريوش است ، ديده مي شود . شايد بدين وسيله داريوش اهورائي بودن خود را نشان مي دهد . پشت سر داريوش کماندار و نيزه دار شاهي ايستاده اند . شاه و افسرانش همگي يکنوع لباس بلند پارسي در بر و کفش سه بندي مشابهي به پا دارند . ولي سربندي که بر سر افسران است از لحاظ تزئين با تاج داريوش تفاوت دارد . ريش مستطيل شکل شاه نيز طبق معمول از ريش کوتاه سايرين متمايز است و همين بخش مستطيل ريش ، الحاقي است يعني از تکه سنگ جداگانه اي ساخته شده و سپس با مهارت بسيار به چهره داريوش متصل شده است . در تصاوير فروهر و شاه و دو افسرش ، در هر دو مچ دستبند وجود دارد . اين دقت و ظرافت در تيردان و بند آن و منگوله هاي متصل به نيزه و ريش و سربند افسران شاهي هم بکار رفته است . گئوماتا تنها اسيري است که کفش بندي به پا دارد و بقيه اسيران پابرهنه هستند . بر سطح حجاري شده 11 کتيبه کوچک هست .

    بخش دوم : خطوط
    موقعيت اين خطوط نسبت به نقوش چنين است . در زير نقش ها خطوط فارسي باستان در 5 ستون به طول 23/9 ( نه متر و بيست و سه سانتيمتر ) و عرض یا ارتفاع 63/3 متر ( سه متر و شصت سانتيمتر ) و 414 سطر قرار دارد .
    در دست راست کنار نقوش يک بخش کتيبه ايلامي به طول 60/5 ( پنج متر و شصت سانتيمتر ) و عرض يا ارتفاع 70/3 قرار دارد و بقيه اين کتيبه در سمت چپ در امتداد خطوط فارسي باستان به طول 67/5 و عرض 63/3 متر و کلاً 593 سطر در هشت ستون قرار دارد .
    کتيبه اکدي ( بابلي ) در قسمت بالاي کتيبه سمت چپ ايلامي قرار دارد با طول يا ارتفاع چهار متر (4) و عرض از قسمت بالا 52/2 و در قسمت پايين 31/2 اين کتيبه به شکل ذوزنقه مي باشد و در 112 سطر مي باشد .
    مجموع خطوط و نقوش برابر با 120 متر مربع است .

    - مطالب موجود در کتيبه داريوش :
    کوروش در خيال لشکرکشي به مصر بود که کشته شد و پسرش کمبوجيه بر تخت سلطنت نشست و براي تحقق بخشيدن به آرزوي پدر رهسپار مصر شد . اما قبل از عزيمت برادر و رقيب خود برديا را از بيم آنکه مبادا در غياب او به تخت سلطنت بنشيند ، مخفيانه کشت . او با حمله به مصر قلمرو امپراطوري خويش را گسترش داد . از شواهد چنين بر مي آيد که او بر خلاف کوروش براي عقايد ملتها و کساني که تحت سلطه اش بودند ، ارجي قائل نبود و از فرزانگي و درايت پدر بهره چنداني نبرده بود . چنانکه پس از شکست قرطاجنه ( از مستعمرات فينيقي ها ) که علت آن سر باز زدن ناويان ناوگانهاي ايران ( که همه از مردم فينيقيه بودند ) بود . کمبوجيه گذشت و سياست پدر را فراموش کرد و در برابر همه ، مصريان را ريشخند کرد با خنجرش گوساله مقدس مصريان آپبس راکه مي پرستيدند از پاي در آورد و جسدهاي موميايي شده پادشاهان را از گورها بيرون کشيد . معابد را با پليدي آلود و فرمان داد تا بتهايي را که در آنها بودند بسوزانند و اين شامل خارجيها نبود چنانکه در زمان بيماري هاي خود که شايد نوبه هاي صرعي بوده خواهر و همسر خود رکسانا را کشت. پسر خود پراک اسپيس را به تير زد و دوازده تن از بزرگان ايران را زنده بگور کرد .
    شايد بدليل جو خفقان و ايجاد حکومت مطلقه بود که ميزان نارضايتي مردم و سران کشور زياد شده بود و دشمناني که در زمان کوروش به علت اقتدار و سياستش ناچار سکوت کرده بودند اکنون با دوگانگي و ضعفي که در حکومت وجود داشت سر به شورش برداشتند . گئومات مغ که از روحانيون دربار بود و از راز کشته شدن برديا نيز اطلاع داشت فرصت را غنيمت شمرد و در غياب کمبوجيه که حدود سه سال در مصر بود ، علم اين قيامها را برافراشت . گئومات از نژاد ماد بود و کشورداري و شاهنشاهي اين نژاد بدست کوروش انقراض يافته بود . گئومات از زمان به تخت نشستن تا زمان سرکوبیش حدود 7 ماه بر ايران حکومت راند . او ماليات سه سال را به مردم بخشيد و در دين اصلاحاتي بوجود آورد ، براي همين معابد موجود را ويران کرد .
    بر طبق کتيبه بيستون خبر شورش گئومات که به کمبوجيه رسيد . قصد بازگشت به ايران کرد ولي در بين راه خود را کشت و داريوش که از نوادگان هخامنش و همچنين از سرداران محافظ کمبوجيه بود حکومت را بدست گرفت . ده ياغي که بر کتيبه بيستون حجاري شده اند نشان دهنده ده شورش است که توسط داريوش تا يکسال و نيم – دو سال پس از شاهيش سرکوب شده اند .
    - متن کتيبه داريوش بزرگ شاهنشاه هخامنشي
    چون براي احراز شاهي در زمان قديم شاهزاده بودن امتياز بزرگي محسوب مي شود ، داريوش کتيبه اش را با معرفي خود آغاز مي کند و اصالت نژاديش و اينکه شايستگي شاهي را دارد اثبات مي کند و مي گويد :
    ستون 1
    بند 1 – من داريوش ، شاه بزرگ ، شاه شاهان ، شاه در پارس ، شاه کشورها ، پسر ويشتاسب ، نوه ارشام هخامنشي .
    بند 2 - داريوش شاه گويد : پدر من ويشتاسب ، پدر ويشتاسب ارشام ، پدر ارشام آريامن ، پدر آريامن چيش پيش ، پدر چيش پيش هخامنش .
    بند 3 - داريوش شاه گويد : بدين جهت ما هخامنشي خوانده مي شويم [ که ] از ديرگاهان اصيل هستيم . از ديرگاهان تخمه ما شاهان بودند .
    بند 4 – داريوش شاه گويد: 8 [ تن ] از تخمه من شاه بودند . من نهمين [ هستم ] ما 9 [ تن ] پشت اندر پشت ( در دو شاخه ) شاه هستيم .
    بند 5 – داريوش شاه گويد : به خواست اهورا مزدا من شاه هستم . اهورا مزدا شاهي را به من داد .
    بند 6 – داريوش شاه گويد : اين [ است ] که از آن من شدند به خواست اهورا مزدا من شاه آنها بودم . پارس ، عيلام ، بابل ، آشور ، عرب ، مودراي ( مصر ) ، اهل دريا ( فينيقيها ) ، سارد ( ليدي ) ، يونان ( يوناني هاي ساکن آسياي صغير ) ، ماد ، ارمنستان ، کپدوکيه ، پرثو ، زرنگ ( سيستان ) ، هرئي و( هرات ) ، باختر ( بلخ ) ، سغد ، گندار ( دره کابل ) سک ( طوايف بين درياچه آرال و درياي مازندران ) ، ثت گوش ( دره رود هيرمند ) ، رخج ( قندهار ) ، مک ( مکران و عمان ) جمعاً 32 کشور .
    بند 7 – داريوش شاه گويد : اين [ است ] کشورهايي که از آن من شدند . به خواست اهورامزدا بندگان من بودند . به من باج دادند . آنچه از طرف من به آنها گفته شد ، چه شب ، چه روز همان کرده شد .
    بند 8 – داريوش شاه گويد : در اين کشورها مردي که موافق بود او را پاداش خوب دادم آنکه مخالف بود اورا سخت کيفر دادم . به خواست اهورا مزدا اين کشورهايي [ است ] که بر قانون من احترام گذاشتند . آن طوري که به آنها از طرف من گفته شد همانطور کرده شد .
    بند 9 – داريوش شاه گويد : اهورا مزدا مرا اين پادشاهي داد . اهورا مزدا مرا ياري کرد تا اين شاهي بدست آورم . به ياري اهورا مزدا اين شاهي را دارم .
    بند 10 – داريوش شاه گويد : اين [ است ] آنچه به وسيله من کرده شد پس از اينکه شاه شدم . کمبوجيه نام پسر کوروش از تخمه ما او اينجا شاه بود . همان کمبوجيه را برادري بود بردي نام هم مادر [ و ] هم پدر با کمبوجيه . پس از آن کمبوجيه آن بردي را بکشت ، به مردم معلوم نشد که بردي کشته شده . پس از آن کمبوجيه رهسپار مصر شد ، مردم نا فرمان شدند . پس از آن دروغ در کشور بسيار شد هم در پارس ، هم در ماد ، هم در ساير کشورها .
    بند 11 – داريوش شاه گويد : پس از آن مردي مغ بود گئومات نام . او از پ ئيشي يا وودا ( پي شياووادا ) برخاست . کوهي [ است ] ارکديش ( ارکادري ) نام . چون از آنجا برخاست از ماه وي يخن 1 چهارده روز گذشته بود . او به مردم چنان دروغ گفت [ که ] : من بردي پسر کوروش برادر کمبوجيه هستم . پس از آن مردم همه از کمبوجيه برگشته به سوي او شدند هم پارس ، هم ماد ، هم ساير کشورها . شاهي را براي خود گرفت . از ماه گرم پد 2 9 روز گذشته بود آنگاه شاهي را براي خود گرفت . پس از آن کمبوجيه به دست خود مرد .
    بند 12- داريوش شاه گويد : نبود مردي ، نه پارسي ، نه مادي ، نه هيچ کس از تخمه ما که شاهي را گئومات مغ باز ستاند . مردم شديداً از او ميترسيدند که مبادا مردم بسياري را که پيش از آن بردي را شناخته بودند بکشت . بدان جهت مردم را مي کشت که مبادا مرا بشناسند که من بردي پسر کوروش نيستم . هيچ کس ياراي گفتن چيزي درباره گئومات مغ نداشت تا من رسيدم . پس از آن من از اهورا مزدا مدد خواستم . اهورا مزدا به من ياري ارزاني فرمود . از ماه باگاديش 3 10 روز گذشته بود . آنگاه من با چند مرد آن گئومات مغ و آنهايي را که برترين مردان دستيار [ او ] بودند کشتم . دژي سيک ي ووتيش 4 ، نام سرزميني ني ساي نام در ماد آنجا او را کشتم . شاهي را از او ستاندم . به خواست اهورا مزدا من شاه شدم . اهورا مزدا شاهي را به من داد .
    بند 14 – داريوش شاه گويد : شاهي را که از تخمه ما برداشته شده بود آن را من برپا کردم . من آن را در جايش استوار نمودم . چنانکه پيش از اين [ بود ] همان طور من کردم . من پرستشگاه هايي را که گئومات مغ ويران کرده بود مرمت نمودم . به مردم چراگاه ها و رمه ها و غلامان و خانه هايي را که گئومات مغ ستانده بود بازگرداندم . من مردم را در جايش استوار نمودم ، هم پارس ، هم ماد و ساير کشورها را . چنان که پيش از اين [ بود ] آنچه را گرفته شده [ بود ] برگرداندم . به خواست اهورا مزدا من اين را کردم . من کوشيدم تا خاندان ما را در جايش استوار نمايم چنان که پيش از اين [ بود ] آن طور من کوشيدم به خواست اهورا مزدا تا گئومات مغ خاندان ما را برنگيرد .
    بند 15 – داريوش شاه گويد : اين [ است ] آنچه من کردم پس از آنکه شاه شدم .
    بند 16 – داريوش شاه گويد : چون من گئومات مغ را کشتم پس از آن مردي آثرين ( آثرينا ) نام پسر او در خوزستان ( اووج ) برخاست . به مردم چنين گفت : من در خوزستان شاه هستم . پس از آن خوزيان نافرمان شدند . به طرف آن آثرين گرويدند . او در خوزستان شاه شد . و مردي بابلي ندئيت ب ئير ( نيدنيتوبل ) نام پسر ائين ئير او در بابل برخاست . چنين مردم را بفريفت [ که ] : من نبوکدرچرپسر نبتون ئيت هستم . پس از آن همه مردم بابلي به طرف آن ندئيت ب ئير گرويدند . بابل نافرمان شد . او شاهي را در بابل گرفت .
    بند 17 – داريوش شاه گويد : پس از آن من رهسپار بابل شدم به سوي آن ندئيت ب ئير که خود را نبوکدرچر مي خواند . سپاه ندئيت ب ئير دجله را در دست داشت . آنجا ايستاد . و آب عميق بود . پس از آن من سپاه را بر مشکها قرار دادم . پاره اي بر شتر سوار کردم . براي عده اي اسب تهيه کردم . اهورا مزدا به من ياري ارزاني فرمود به خواست اهورا مزدا دجله را گذشتيم . آنجا آن سپاه ندئيت ب ئير را بسيار زدم . از ماه اثري يادي ي 5 ، 26 روز گذشته بود .
    بند 19 – داريوش شاه گويد : پس از آن من رهسپار بابل شدم . هنوز به بابل نرسيده بودم شهري زازان نام کنار فرات آنجا اين ندئيت ب ئير که خود را نبوکدرچر مي خواند با سپاه بر ضد من به جنگ کردن آمد . پس از آن جنگ کرديم . اهورا مزدا به من ياري ارزاني فرمود . به خواست اهورا مزدا من سپاه ندئيت ب ئير را بسيار زدم . بقيه به آب انداخته شد . آب آن را برد . از ماه انامک 6 ، 2 روز گذشته بود که چنين جنگ کرديم .





    فروشگاه نمونه سوالات پیام نور با پاسخنامه تستی و تشریحی



    دانلود رایگان نمونه سوالات دانشگاه پیام نور





    http://up.pnu-club.com/images/00ld7yux3ay3itvspd7n.png
    برای دانلود رایگان نمونه سوالات پیام نور با جوابهای تستی و تشریحی در مقطع نمونه سوالات کارشناسی ارشد پیام نور - نمونه سوالات پیام نور کارشناسی - نمونه سوالات پیام نور دکترا- نمونه سوالات آزمونهای فراگیر پیام نور( دانشپذیری)

    به ادرس زیر مراجعه کنید

    نمونه سوالات رایگان پیام نور




  4. #14
    Borna66 آواتار ها
    • 55,397
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل تحصیل
    خيام-سهراب
    شغل , تخصص
    طراح و تحلیل گر حرفه ای وب
    رشته تحصیلی
    مهندسي نرم افزار
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    ***
    داريوش در سال 521 پيش از ميلاد پس از مرگ كمبوجيه Cambyses و فرونشاندن شورش بردياي دروغي Gaumata از سوي بزرگان ايران به پادشاهي برگزيده شد. داريوش هنگامي به پادشاهي رسيد كه به سبب غيبت زياد كمبوجيه از ايران و رويداد گئوماتا، تمام استانهاي كشور در شورش بسر ميبرد. داريوش براي بازگردانيدن آرامش و برقراري يكپارچگي كشور 70 سال جنگيد و در نزديك به 20 جنگ شركت كرد و سرانجام شاهنشاهي ايران را كه رو به نيستي ميرفت دوباره زنده كرد و دوران پادشاهي شاهنشاهان هخامنشي را به اوج خود رساند. در دوران او ايران از 30 استان (ساتراپ ) تشكيل شد و مصر ششمين استان ايران بود.

    داريوش در سال 517 پيش از ميلاد به مصر رفت و آئين مصريان را گرامي شمرد و پرستشگاهي در آمون Ammon براي آنان ساخت و بدينگونه بار ديگر آزادي اديان در شاهنشاهي ايران را كه كوروش بزرگ بنيانگزار آن بود به جهانيان يادآور گرديد.

    براي ياري به تجارت خارجي مصر داريوش كانال سوئز را ميان درياي مديترانه و درياي سرخ گشود. شاهراه ميان ممفيس پايتخت مصرو شهر كوروش (دركنار رود سيحون در شمال شرقي ايران) و شاهراه بين سارد و شوش به درازاي 2400 كيلومتر، از جمله راههايي است كه داريوش در سراسر كشور پهناور شاهنشاهي ايران ساخت و با برقراري سيستم چاپار Post ميان اين استانها پيوند و پيوستگي بوجود آورد. داريوش براي دريافت ماليات روشي دادگسترانه پديد آورد و همواره ماموران دولت خود را زير نظر داشت و آنان را از ستم و جور به مردم پرهيز ميداشت. در زمان او براي نخستين بار در ايران سكه طلا زده شد كه "داريك" نام داشت.

    او افزون بر ارتشي نيرومند، سپاه جاويدان را بنياد نهاد كه 10 هزار تن بودند و هيچگاه از شمار آنان كم نميشد و هميشه آماده جانبازي در راه انجام فرمان پادشاه بودند. جنگ مشهور ماراتن Marathon از جمله جنگهاي ميان ايران و يونان بود كه در دوران داريوش روي داد. تاريخ دانان به داريوش لقب بزرگ داده اند و پس از او بسياري از نام آوران تاريخ از جمله اسكندر، پادشاهان سلوكي، پادشاهان ساساني و خلفاي بني اميه و بني عباس هريك به گونه اي از روش كشورداري داريوش بزرگ تقليد كرده اند. داريوش در سال 386 پيش از ميلاد در گذشت.




    فروشگاه نمونه سوالات پیام نور با پاسخنامه تستی و تشریحی



    دانلود رایگان نمونه سوالات دانشگاه پیام نور





    http://up.pnu-club.com/images/00ld7yux3ay3itvspd7n.png
    برای دانلود رایگان نمونه سوالات پیام نور با جوابهای تستی و تشریحی در مقطع نمونه سوالات کارشناسی ارشد پیام نور - نمونه سوالات پیام نور کارشناسی - نمونه سوالات پیام نور دکترا- نمونه سوالات آزمونهای فراگیر پیام نور( دانشپذیری)

    به ادرس زیر مراجعه کنید

    نمونه سوالات رایگان پیام نور




  5. #15
    Borna66 آواتار ها
    • 55,397
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل تحصیل
    خيام-سهراب
    شغل , تخصص
    طراح و تحلیل گر حرفه ای وب
    رشته تحصیلی
    مهندسي نرم افزار
    راه های ارتباطی

    پیش فرض



    در 30 کيلومتري شرق کرمانشاه و در ارتفاع صد متري بر روي صخره اي داريوش کتيبه مشهور خود را حک کرده است که تا سال 1835 کسي از راز آن آگاه نبود . چشمه بيستون محل اطراق کاروانها در دورانهاي مختلف بوده است براي همين کسان زيادي کتيبه داريوش را ديده اند و شرحي از آن را در سفرنامه ها يا خاطراتشان گفته اند . از قديمي ترين آثار درباره اين نوشته ، گفته هاي ديودورسس سيسيلي است که در قرن اول پيش از ميلاد اين حجاري را به الهه سميراميس و صد نيزه داري که اطرافش را گرفته اند نسبت داده و گفته است بدستور سميراميس در زير نقش برجسته نوشته اي با حروف سرياني نقل کرده اند ديودور با تکيه بر نوشته کتزياس چنين آورده است که صخره مکان مقدسي بوده و به زئوس خداي بزرگ یونانيان تعلق داشته است .

    ايزيدور خاراکسي جغرافي نويس باستان درباره راه کاروان رويي که از شرق بابل تا مرزهاي خاوري امپراطوري روم کشيده شده شرحي نوشته و در آن بيستون را باپتانا در ناحيه ، کامبادنا ناميده است و مي نويسد در باپتانا نوشته و تصويري از سميراميس است . و با وجود اختلاف نام بيستون با باپتانا که ايزيدور از آن ياد کرده در يکي بودن آنها کمتر مي توان ترديد داشت چون در کتيبه ، داريوش از ناحيه کامپادنا در سرزمين ماد در محل کتيبه نام برده شده است .

    ابن حقول آنرا نقش مکتب خانه اي مي داند که معلم براي تنبيه شاگردانش تسمه اي در دست دارد . گاردان جهانگرد فرانسوي در سال 1794 اين نقش را پيکره دوازده حواري مسيح دانست ، و تصوير فروهر را به مسيح نسبت داد . پورتر در سال 1818 حدس زد که اين نقش ها پيکره شلم نصر و دو سردار و ده سبط ( قبيله ) اسرائيل است که به اسارت افتاده اند . خطر صعود از کوه مانع از آن مي شد که کسي به کتيبه نزديک شود . پورتر تا نيمه راه صعود کرد و طرحي از پيکره ها کشيد . او درباره خطر بالا رفتن از کوه مي گويد " هيچ زماني بدون بيم مرگ از آنجا نمي توان بالا رفت " . بالاخره در سال 1835 اولين کسي که اين صخره را در نورديد راولينسون انگليسي بود که از ستون اول متن فارسي باستان نسخه برداري کرد . او افسر انگليسي مأمور تربيت سربازان شاهي در ايران بود ولي به علت اختلافي که بين دولت ايران و انگليس پيش آمده بود راولينسون مجبور شد ايران را ترک کند . اما در سال 1844 بعد از شرکت در جنگ افغانها (جنگ افغانستان ) مجدد به ايران آمد و بقيه متن فارسي باستان را رونويسي کرد و از ترجمه ايلامي آن که سکايي ، مادي و شوشي جديد نيز خوانده شده نسخه برداري کرد . مطالعات وي در سال 1857 مورد توجه انجمن آسيايي پادشاهي لندن واقع گرديد و به اين ترتيب راز کتيبه بيستون گشوده شده . کار راولينسون سبب شد تا اين کتيبه مورد توجه دانشمندان زيادي قرار گيرد از جمله پروفسور ويليام جکسن از دانشگاه کلمبيا که در سال 1903 از آنجا ديدن کرد و مطالعاتي بر روي کتيبه انجام داد که بيشتر تصحيح کار راولينسون بود . در سال 1904 اولين عکسها توسط لينگ و تامپسون براي موزه بريتانيا گرفته شد و مطالعات مفصل تري در ادامه کار راولينسون انجام شد . سپس در سال 49-1948 ژرژکامرون کتيبه را مجدداً و به طور کامل مورد مطالعه قرار داد . کامرون راه کوچکي را که سابقاً براي رسيدن به نقوش و کتيبه ها در سنگ تراشيده بودند پيدا کرد و کتيبه ديگري را که در طرف راست واقع است و تا آن زمان نسخه برداري نشده بود نسخه برداري کرد که معلوم شد ادامه کتيبه ايلامي است ضمناً کامرون يک قالب تهيه کرد که هم اکنون در دانشگاه ميشيگان است . نتيجه مطالعات اين دانشمند در مورد کتيبه بيستون اين بود که داراي سه نوع خط فارسي باستان ، ايلامي نو ، بابلي نو يا اکدي مي باشد و پس از رمزگشايي فارسي باستان فهميده شد که تصاوير به داريوش و دو سردارش و ده شورشگر که در اوايل سلطنت او قيام کرده بودند تعلق دارد و شرح سرکوب اين ياغيان مي باشد .




    فروشگاه نمونه سوالات پیام نور با پاسخنامه تستی و تشریحی



    دانلود رایگان نمونه سوالات دانشگاه پیام نور





    http://up.pnu-club.com/images/00ld7yux3ay3itvspd7n.png
    برای دانلود رایگان نمونه سوالات پیام نور با جوابهای تستی و تشریحی در مقطع نمونه سوالات کارشناسی ارشد پیام نور - نمونه سوالات پیام نور کارشناسی - نمونه سوالات پیام نور دکترا- نمونه سوالات آزمونهای فراگیر پیام نور( دانشپذیری)

    به ادرس زیر مراجعه کنید

    نمونه سوالات رایگان پیام نور




  6. #16
    Borna66 آواتار ها
    • 55,397
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل تحصیل
    خيام-سهراب
    شغل , تخصص
    طراح و تحلیل گر حرفه ای وب
    رشته تحصیلی
    مهندسي نرم افزار
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    در باره کتیبه داریوش بزرگ در بیستون
    رضا مرادی غیاث آبادی
    راهی كه امروزه شهرهای همدان، كنگاور، كرماشان (كرمانشاه)، سرپل‌زِهاب، قصرشیرین و خسروی را به سرزمین میاندورود (بین‌النهرین) پیوند می‌دهد؛ همان راه باستانی چند هزار ساله است كه سرزمین‌های خاوری و میانی ایران‌زمین را به سرزمین‌های باختری و به بابل و نینوا و دیگر شهرهای میاندورود پیوند می‌داده است. این راه در 30 كیلومتری كرمانشاه، دشت خرم بیستون و دامنه كوه «پَـرو» را در می‌نوردد. این خرمی بیش از هر چیز وامدار رود خروشان گاماسیاب و چشمه باستانی همیشه جوشانِ بیستون می‌باشد. در درازای این راه و به ویژه در بیستون، یادمان‌های باستانی فراوانی به چشم می‌خورد كه نشانه رویكرد ویژه پیشینیان به این سامان بوده است.
    نام بیستون واژه «بیسْـتون» (كه امروزه به اشتباه «بیسُـتون» گفته‌ می‌شود) در زمان هخامنشی و شاید پیش از آن، بگونه بَـگَـستانَـه/ بَـغَـستانَـه (= جایگاه خدا) و در زمان‌های بعدی به گونه‌های «بِـهیسـتان/ بیسْـتون/ بـاغـستان/ بُـستان» تغییر حرف و آوا داده است. آنگونه كه از نوشته‌های «دیودور سیسیلی» تاریخ‌نویس یونانی (سده نخست پیش از میلاد بر می‌آید؛ در زبان یونانی آنرا به شكل بَـغیستانن می‌شناخته‌اند. این نام در آثــار جغــرافیا‌نویسان پس از اســلام و نیز با اقتباس آن، در زبـان‌ انـــگلیسی و بعضــی دیگر از زبان‌های اروپایی، به گونه تلفظ پهلوی آن یعنی بِـهیستون شناخته شده است.
    یادمان داریوش بزرگ شایان‌ترین و باشكوه‌ترین یادمان‌های كهن منطقه بیستون، سنگ‌نگاره و سنگ‌نبشته داریوش بزرگ (یكم) هخامنشی (521- 486 پیش از میلاد) می‌باشد كه در حدود سال‌های 520 پیش از میلاد، در كنار راه و بر سینه پرتگاهی دور از دسترس با ده‌ها متر بلندی از سطح جاده و در برابر چشمه بیـستون تراشیده شده است. این اثر با حدود 20 متر درازا و 8 متر بلندا، بزرگترین سنگ‌نبشته جهان است و از آن در كتاب‌های بسیاری از نویسندگان و جغرافیا‌نویسان قدیم یاد شده است.
    كهن‌ترین مورخ و متن تاریخی ما می‌توانیم از داریوش بخاطر نگاشتن كتیبه تاریخی بیستون، به عنوان كهن‌ترین تاریخ‌نویس شناخته شده ایرانی نام ببریم. همچنین به همین ملاحظه، كتیبه بیستون نخستین متن تاریخی شناخته شده ایرانی بشمار می‌رود. این نبشته كه تا پایان ستون چهارمِ متن پارسی باستان، رویدادهای سال‌ نخست پادشاهی داریوش را بازگو می‌كند؛ بجز ارزش تاریخی، یكی از كهن‌ترین منابع اعلام در زبان‌های ایرانی است و برای بررسی دگرگونی واژگان ایرانی، نام‌های كسان، شهرها، رودها، كوه‌ها و نیز برای شیوه نگارش، گاهشماری، اندیشه‌ورزی و بسیاری بایسته‌های دیگر، نگرگاه ویژه و پر ارج پژوهندگان گوناگون است. ستون پنجمِ همان متن، تكمله‌ای بر كتیبه قبلی و در بر دارنده گزیده‌ای از رویدادهای سال‌های دوم و سوم پادشاهی اوست.
    در این متن، داریوش در آغاز به معرفی خود و پدرانش می‌پردازد. (این تبار‌نامه تفاوت‌های متعددی با تبارنامه گزارش شده در تاریخ هرودوت دارد.) پس از این با احترام، از اهورامزدا و بخشش او سخن می‌راند كه تا پایان كتیبه بارها تكرار می‌شود. البته پرستش اهورامزدا توسط داریوش و دیگر ایرانیان به هیچ‌روی دلیلی بر زرتشتی بودن آنان نیست. چرا كه پرستش اهورامزدا متعلق به بسیاری از ادیان ایرانی بوده و از روزگاران كهن‌تر و دستكم از زمان كاسیان در ایران شناخته شده است. كـاسـیان، به موجب كتیبه‌های باقی مانده، اهـورامـزدا را به گونه « اَشـوریـاش- مَـزوتـاش» می‌شناختند.
    در گزارش بابلی كتیبه داریوش نیز از اهورامزدا با عنوان «خدای آریاییان» نامبرده شده است. پس از این داریوش به معرفی سرزمین‌های تابعه خود می‌پردازد كه ضمن آن از 23 كشور نام می‌برد كه البته تا پایان پادشاهی‌اش تعداد آنها به 30 كشور می‌رسد. سپس در ادامه كتیبه طولانی و مفصل خود و با ثبت دقیق زمان و تقویم، شرح نبرد با شورشگرانی را می‌دهد كه در نخستین سال پادشاهی خود (به گفته خودش) به دروغ ادعای شاهی كرده و كشور را به آشوب كشانده بودند. (واژه دروغ و پرهیز از دروغ، بارها و بارها در اظهارات داریوش تكرار شده و بر آن تأكید شده است.) در ادامه متن همچنین با مضامین دیگری مانند سفارش به تباه نكردن كتیبه، دعای نیكِ «دودمان فراوان» برای نگهدارندگان نگاره‌ها و كتیبه، رفتار به عدالت و مطابق با قانون، معرفی یاران خود، و بسیاری مطالب دیگر روبرو می‌شویم. در سراسر كتیبه، داریوش نسبت به دشمنان و شورشگران نامبرده شده، سخن زشت و ناپسند و تهمت‌های نابجا بكار نمی‌برد.
    روش ساخت برای تراشیدن سنگ‌نگاره و سنگ‌نبشته بیستون، جایی در ارتفاع چند ده متری سطح زمین و در دامنه رو به جنوبِ كوه پَـرو انتخاب شده است. اما با این وجود به نظر می‌آید كه در زمان ساخت آن، راهی برای دستیابی آسان به محل كارگاه وجود داشته است. بقایای مبهم پلكانی در بخش‌های بالایی كوه و نیز آثار تراشیدن تخته‌سنگ‌های زیر كتیبه تا نزدیكی‌های زمین، نشان‌دهنده وجود راهی به سوی بالا است. راهی كه سنگ‌تراشان پس از پایان كار و به هدف دسترس ناپذیر كردن كتیبه، در ضمن پایین آمدن، آنرا نیز تراشیده و محو كرده‌اند. نبشتن كتیبه‌ای تاریخی در چنین بلندای دست ناپذیری كه از پایین كوه نیز به هیچوجه قابل خواندن نیست، نشان‌دهنده اینست كه داریوش این متن را نه برای مردمان روزگار خود، بلكه منحصراً برای آیندگان نوشته بوده است. آثار حجاری شده در بیستون از نگرگاه فن‌آوری و سازو‌كار ساخت، از بهترین نمونه‌های هنر هخامنشی است. ما از ابزارها و شیوه‌های ساخت و پرداخت چنین نگاره‌هایی بر روی سنگ آهك كه هنوز پس از 2500 سال بسیار صیقلی و براق هستند، اطلاعی نداریم. با توجه به رنگ لعاب‌گونه قهوه‌ای مانندی كه پس از همراه شدن با ذرات اكسیده شده عناصر آمیخته سنگ آهك، در سراسر نمای كتیبه به چشم می‌خورد؛ و نیز با توجه به اینكه در داخل حروف چند سطرِ نخست متن پـارسی باستان، بقایای سرب دیده شده است؛ به نظر می‌رسد كه پس از پایان نوشتن متون، داخل آنها را برای پایداری بیشتر با سرب، و تمام نمای كتیبه را با اندودی كه برای ما ناشناخته است؛ پوشانده بوده‌اند. در حین ساخت، هر كجا كه به دلیلی سطح سنگ تخریب می‌شد؛ قطعه سنگ دیگری را به اندازه محل تخریب شده می‌تراشیده و در جای آن نصب می‌كرده‌اند. نمونه این وصله‌ها در قوس كمان داریوش و سردارِ همراه او و نیز در كلاه و دستِ «گوی بالدار» (نشان ملی ایران باستان و نماد خورشید و اهورامزدا) دیده می‌شود.
    وضعیت ظاهری سنگ‌نگاره بزرگترین چهره سنگ‌نگاره، سیمای داریوش بزرگ است كه به اندازه طبیعی با بلندای 8/1 متر تراشیده شده و پیكره مُغ گِئومات در زیر پای او افتاده است. پشت سرِ داریوش، دو تن از ملازمان او به اندازه 5/1 متر با نیزه و كمان ایستاده‌اند و در برابر او نُه نفر شورشگرِ نامبردار شده در كتیبه با دست‌ها و گردن‌های بسته، به ردیف ایستاده‌اند. در بالای همه آنها نشان گوی بالدار جای گرفته است. این بخش حدود 6 متر درازا و 3 متر بلندی دارد.
    شباهت با سنگ‌نگاره آنوبانی‌نی شباهت بسیار زیاد این نگاره با سنگ‌نگاره «آنـوبـانـی‌نـی» در سرپل‌زِهاب، نشاندهنده توجه داریوش به این اثر 4000 ساله است. در آنجا نیز شمار اسیرانی كه با ریسمانی مهار شده‌اند به نُه نفر می‌رسد و در برابر آنان ایزدبانویی قرار دارد كه حلقه‌ای در دست و گوی خورشید را بر كنار دارد. این حلقه و گوی خورشید به گونه‌ای دیگر در نشان گوی بالدارِ بیستون تكرار شده است.
    وضعیت ظاهری كتیبه‌ها سنگ‌نبشته یا كتیبه داریوش به سه زبان و خطِ پارسی باستان، عیلامی نو و اَكَدی (به گویش بابلی نو) و در مجموع در 1119 سطر نویسانده شده است. همانگونه كه در طرح و نقشه آخر كتاب دیده می‌شود؛ متن بابلی از دید ناظر، در سوی چپ نگاره و بر دو پهلوی صخره‌ای به پهنای میانگین 8/3 متر و بلندای میانگین 5/3 متر در 112 سطر نوشته شده است و ترجمه بندهای 1 تا 69 متن پارسی باستان را در بر می‌گیرد. متن عیلامی در سوی راست نگاره و در چهار ستون به بلندای 1/2 متر و پهنای 5/1 متر در 323 سطر نوشته شده است كه در همان زمان به انگیزه افزودن چهره سكونخای سكایی، بخشی از آن را پاك كرده و مجدداً همه متن عیلامی را در سه ستون و 270 سطر در پایین نبشته بابلی تراشیده‌اند. متن پارسی باستان در زیر نگاره و در چهار ستون 4 متری و یك ستون 2 متری، همگی به پهنای میانگین 93/1 متر در 414 سطر به خط میخی بسیار زیبا و باشكوه پارسی باستان نویسانده شده است. بجز ایـن، چـندین كـتیبه كوچك در جای‌های گوناگون سنگ‌نگاره به چشم می‌خورد كه در بر دارنده نام شورشگران و همچنین گزیده‌هایی از كتیبه اصلی می‌باشد. بیشتر كتیبه‌های كوچكِ بیستون به سه زبان نگارش یافته‌اند، اما كتیبه آ و ك تنها به زبان‌های پارسی‌باستان و عیلامی، و كتیبه ل تنها به زبان عیلامی نویسانده شده است.
    رونویس‌های دیگر كتیبه از این كتیبه نسخه‌های آسیب‌ دیده‌ای به خط و زبانی كه فعلاً آرامی نامیده می‌شود، در بابل و مصر نیز پیدا شده است. نسخه بابلی كه قطعاتی از سنگ‌نگاره را نیز به همراه دارد؛ بر روی سنگ، و نسخه مصری كه از جزیره اِلِـفانتین در میانه رود نیل بدست آمده است، بر روی پاپیروس نگاشته شده‌اند. به نظر می‌آید همانگونه كه در متن اصلی نیز به آن اشاره رفته است؛ نسخه‌های متعددی از كتیبه را برای نواحی گوناگون فرستاده بوده‌اند. ارسال برخی از این رونویس‌ها به هنگام پادشاهی داریوش بزرگ و برخی دیگر در زمان پادشاهان بعدی و از جمله داریوش دوم صورت پذیرفته بود.
    تفاوت در آوانویسی آوانوشت و ترجمه كتیبه‌های پارسی باستان هنوز دچار پاره‌ای ناسازگاری‌ها و دوگانگی‌هاست كه بیشتر تلفظ دقیق نام‌ها را در بر می‌گیرد. در آثار پژوهشگران، نام‌های بكار رفته در كتیبه به گونه‌های متفاوتی ثبت شده‌اند كه در حال حاضر و با دانش امروزی نمی‌توان هیچكدام را بر دیگری ترجیح داد. چرا كه خط میخی پارسی باستان در سرشت خود امكان تلفظ دقیق را برای ما فراهم نمی‌سازد و تنها در زمان خود به سبب آشنایی مردم با واژه‌ها، به درستی قابل خواندن بوده‌اند. از سوی دیگر تلفظ نام‌ها در متن پارسی باستان با تلفظ همان نام در متن‌های عیلامی و بابلی متفاوت است.
    تفاوت در ترجمه گزارش فارسی این كتاب، بر اساسِ متن میخی پارسی باستان انجام شده است. اما هر سه متنِ كتیبه بیستون، ترجمه برابر و یكسانِ یكدیگر نیستند و نسبت به یكدیگر تفاوت‌های كم و بیشی را عرضه می‌دارند. از سوی دیگر هیچیك از ترجمه‌های امروزی كتیبه، معادل دقیق معنای واژگان اصلی آنرا ارائه نمی‌كنند. بدین لحاظ استناد كردن به یك واژه یا استنباطی كه محصول توجه صرف به بارِ معنایی واژه‌ای در ترجمه باشد؛ امری كاملاً نادرست است. ترجمه‌های امروزی بر مبنای مضمون و محتوای كلی آن انجام می‌پذیرد و به همین ترتیب تنها با استناد به مضمون كلی آن می‌توانیم اظهار نظر نماییم. بطور نمونه می‌توان از واژه‌ای نام برد كه در متن پارسی باستان به گونه «كارَه» آمده و در ترجمه همه پژوهشگران و از جمله در این گزارش بیشتر به «سپاه» و گاه به «مردم» برگردانده شده است. اما شواهدی كه هنوز به اثبات نرسیده است وجود دارد كه «كارَه» نه تنها به معنای سپاه، بلكه نوعی انجمن مردمی یا انجمن بِهان را نیز در نظر دارد كه به شكلی در انتخاب او به پادشاهی و نظارت بر او نقش داشته است.
    خط یا زبان آریایی یكی از جنجالی‌ترین بخش‌های كتیبه داریوش، بند پایانی ستون چهارم (سطر 89) می‌باشد كه از نگارش یا ترجمه دیگری از كتیبه به «آریایی» (خط یا زبان؟) یاد می‌كند كه ترجمه دقیق آن می‌تواند روشنگر بسیاری از ناگفته‌ها در باره زمان پیدایی خط میخی پارسی باستان باشد كه امروزه محل اختلاف نظر فراوان است. از سویی آثاری به این خط از پادشاهان و شاهان محلی هخامنشی پیش از داریوش به دست آمده است و از سویی دیگر شواهد فراوانی در نوآوری این خط در زمان داریوش و نبشتن كتیبه‌هایی به نام شاهان گذشته در زمان پادشاهان متأخر هخامنشی در دست است. اما متأسفانه این بند امروزه بسیار آسیب دیده است و علیرغم نسخه‌برداری و عكس‌های دقیق نگارنده، همچنان خوانش آنها روش‌های تازه و بردباری افزون‌تر را درخواست می‌كند. با توجه به اینكه در پایان همین بند از فرستاده شدن رونوشت‌های «آریایی» به سرزمین‌های دیگر یاد شده است، و نیز با توجه به پیدا شدن نمونه‌هایی از آن در بابل و مصر به خط و زبانی كه امروزه آرامی نامیده می‌شوند؛ این گمان نیز وجود دارد كه نام اصلی و باستانی متون و كتیبه‌های آرامی، «آریایی» (در پارسی باستان« آری‌یا») بوده باشد.
    اشتباهی متداول نكته دیگری كه ذكر آن در اینجا لازم به نظر می‌رسد، نشان ویژه‌ای برای جدایی واژه‌ها در خط میخی پارسی باستان است. در همه كتاب‌ها دو علامت به عنوان واژه‌جدا‌كن در این خط معرفی شده‌اند: میخ كج و میخ زاویه‌دار. در حالیكه نگارنده در هیچیك از متون میخی پارسی باستان با شكل دوم به عنوان واژه‌جداكن مواجه نشده است و این حرف تنها برای عدد 10 بكار رفته است. به نظر می‌آید این اشتباه كه متأسفانه بسیار فراگیر شده است؛ از آنجا ناشی شده كه در كتیبه بیستون نسبت به دیگر كـتیبه‌های هـخامنشی، نشان واژه‌جـداكن مقداری كوتاه‌تر و پهن‌تر نگاشته شده و در نتیجه با حرف ویژه نشانگر عدد 10 اشتباه شده است.
    نگاره و كتیبه داریوش دربیسـتون سند سخت‌كوشی و دیرزیوی هنرمند ایرانیست. هنرمند ایرانی از یافتن واژه چند هزار ساله « ئُـــنَـر» (=‌هنر) در نبشته‌های پارسی باستان بخود می‌بالد.
    برگرفته از پیشگفتار چاپ سوم كتاب كتیبه داریوش در بیستون نوشته همین نگارنده.




    فروشگاه نمونه سوالات پیام نور با پاسخنامه تستی و تشریحی



    دانلود رایگان نمونه سوالات دانشگاه پیام نور





    http://up.pnu-club.com/images/00ld7yux3ay3itvspd7n.png
    برای دانلود رایگان نمونه سوالات پیام نور با جوابهای تستی و تشریحی در مقطع نمونه سوالات کارشناسی ارشد پیام نور - نمونه سوالات پیام نور کارشناسی - نمونه سوالات پیام نور دکترا- نمونه سوالات آزمونهای فراگیر پیام نور( دانشپذیری)

    به ادرس زیر مراجعه کنید

    نمونه سوالات رایگان پیام نور




  7. #17
    Borna66 آواتار ها
    • 55,397
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل تحصیل
    خيام-سهراب
    شغل , تخصص
    طراح و تحلیل گر حرفه ای وب
    رشته تحصیلی
    مهندسي نرم افزار
    راه های ارتباطی

    پیش فرض



    القاب شاهان هخامنشی



    عبارات شاهانه‌ی رسمی و تشریفاتی، چنان كه در بیانیه‌های سلطنتی به درستی گواهی گردیده، دارای گوناگونی و دگرگونی بسیاری در حدود و ابعاد خود است. كامل‌ترین شرح ارائه شده در این زمینه، بندهای یكم تا سوم از سنگ‌نبشته‌ی بیستونِ داریوش بزرگ (DB I.1-3) است: «من داریوش [هستم]، شاه بزرگ، شاه شاهان، شاه در پارس، شاه كشورها، پسر ویشتاسپ، نوه‌ی ارشام، یك هخامنشی». این عبارت دارای چهار جزء و ركن است كه به طور مجزا و جداگانه نیز در نبشته‌های شاهانه به كار رفته و جملگی به طور نمونه‌وار، متضمن عنوان ایرانی غربی xshayathiya [خشایثیه] (پارسی میانه و نو: "شاه") هستند.
    این اصطلاح به گمان، مشتقی وصفی از اسم معنی نخستین xshay-atha* [خشَی- اثه] (= حكومت، شهریاری) با ریشه‌ی فعل ایرانی xshay* [خشَی] (آریایی: kshai* = "فرمان‌روایی كردن، سلطنت كردن") است. بدین سان، پادشاه به فردی اطلاق گردیده «كه به واسطه‌ی پادشاهی، ممتاز و متشخص است». این لقب (xshayathiya) ممكن است وام‌واژه‌ای از زبان مادی در واژگان پارسی باستان باشد. عنوان صرف xshayathiya چنان به فراوانی دیده و یافته می‌شود كه گویی واژه‌ای مخفف است.


    القاب و عنوان‌های شاه معمولاً بزرگ و مفصل است:

    1- Xshayathiya vaz(a)rka [خشایثیه وزركه] ="شاه بزرگ" (با صفت -vaz(a)rka، "بزرگ"، یك جزء سنتی دیگر از منشأ مادی)، عنوانی كه در نهایت از میان‌رودان سرچشمه می‌گیرد (بسنجید با: sharru rabu اكدی).

    2- Xshayathiya xshayathiyanam [خشایثیه خشایثیانام] ="شاه شاهان" (با ترتیبی وارونه، به پارسی میانه "شاهان‌شاه"، و پارسی نو "شاهنشاه")، عنوانی برگرفته از اورارتوها و نهایتاً، سرچشمه گرفته از میان‌رودان و نمودار ادعای هخامنشیان در جهت مشروع بودن میراث‌بری‌شان از شاهان بابل، آشور، اورارتو، و ماد.

    3- Xshayathiya dahyunam [خشایثیه دهیونام] ="شاه كشورها"، شاید واقعی‌ترین و شاخص‌ترین عنوان شاهان هخامنشی كه غالباً بدین تركیب‌ها تغییر یافته است: Xshayathiya dahyunam vispazananam [خشایثیه دهیونام ویسپزنانام] ="شاه كشورهای دربردارنده‌ی همه‌ی قوم‌ها"، و Xshayathiya dahyunam paruzananam [خشایثیه دهیونام پروزنانام] ="شاه كشورهای دربردارنده‌ی قوم‌های بسیار".

    4- Xshayathiya ahyaya bumiya (vazarkaya) (duraiy apiy) [خشایثیه اهیایا بومیا وزركایا دورایی اپیی] ="شاه در این زمین (بزرگ) (دور كران)".

    در منابع دیگر، سنت بومی (بابلی، مصری، و غیره) بر عبارات تشریفاتی نیز غالب است. برای نمونه، در استوانه‌ی معروف كورش، به كورش، شاه جدید بابل، لقب سنتی بابلی «شاه تمامیت، شاه بزرگ، شاه توانا، شاه بابل، شاه سرزمین سومر و اكد، شاه چهار گوشه‌ی جهان» داده می‌شود. داریوش در متن‌های هیروگلیف نویافته در كاوشگاه شوش، «شاه مصر فرادست و فرودست»، «سرور دو كشور»، «شاه والای زمین»، «فرزند خدای Atum»، «تصویر [خدای] Ra» و مانند آن خوانده می‌شود. این فرمول‌ها، نشان و گواه شناسایی و تصدیق مشروعیت میراث‌بری هخامنشیان در این كشورها هستند. *

    __________________




    فروشگاه نمونه سوالات پیام نور با پاسخنامه تستی و تشریحی



    دانلود رایگان نمونه سوالات دانشگاه پیام نور





    http://up.pnu-club.com/images/00ld7yux3ay3itvspd7n.png
    برای دانلود رایگان نمونه سوالات پیام نور با جوابهای تستی و تشریحی در مقطع نمونه سوالات کارشناسی ارشد پیام نور - نمونه سوالات پیام نور کارشناسی - نمونه سوالات پیام نور دکترا- نمونه سوالات آزمونهای فراگیر پیام نور( دانشپذیری)

    به ادرس زیر مراجعه کنید

    نمونه سوالات رایگان پیام نور




  8. #18
    Borna66 آواتار ها
    • 55,397
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل تحصیل
    خيام-سهراب
    شغل , تخصص
    طراح و تحلیل گر حرفه ای وب
    رشته تحصیلی
    مهندسي نرم افزار
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    محوطه تاريخي بيستون


    گردآوري: آريا حافظي
    محوطه تاريخي بيستون در 30 كيلومتري شمال شرقي كرمانشاه واقع شده است. مدارك باستان شناسي نشان مي دهد كه اين محوطه از دوران پارينه سنگي جديد يعني حدود چهل هزار سال پيش تاكنون مسكوني بوده است و آثار با ارزشي را از دوره هاي مختلف تاريخي در خود نهفته دارد كه به شرح مختصري از آنها مي پردازيم.
    غارهاي تاريخي بيستون
    غار مرخرل:
    اين غار به فاصله 500 متري از خانه هاي مردم و در دامنه كوه بيستون قرار دارد كه در سال 1965 ميلادي (3704رزتشتي) توسط فيليپ اسميت مورد حفاري قرار گرفته است. آثاري شامل تيغه ها و تراشنده هاي ضخيم مربوط به دوره هاي مياني پارينه سنگي جديد ،آثار سفالي و غير سفالي دوره نو سنگي و آثار دوره ساساني از آنجا بدست آمده است.


    غار مرتاريك:
    اين غار در دامنه كوه بيستون و در شمال غربي غار مرخرل است. ابزار سنگي پيدا شده در اين غار از انواع تراشنده ها و سوراخ كننده ها هستند.


    غار شكارچيان:
    اين غار در دامنه كوه بيستون و به فاصله كمي از مجسمه هركول قرار دارد. در حفاري هاي سال 1949 ميلادي (3687 زرتشتي) حدود 22000 شي شامل سفال ، ابزار سنگي ، قطعات استخوان حيوانات شامل گوزن ، غزال ، گاو وحشي ، پلنگ ، شغال ، گراز و روباه قرمز بدست آمده است. از اين غار همچنين بخشي ار ساعد انسان نئاندرتال ، دو قطعه سفال دوره آشوري ، سفالهاي دوره هخامنشي ، ابزارهاي سنگي دوره پارينه سنگي جديد كشف شده است.

    غار مردودر:
    اين غار در دامنه كوه بيستون و در شمال شرقي غار شكارچيان قرار دارد. ابزار سنگي دوره پارينه سنگي جديد كشف شده است.

    غار مرآفتاب:
    اين غار در دامنه كوه بيستون و در حدفاصل غارهاي مرتاريك و مردودر قرار دارد. ابزار سنگي پيدا شده در اين غار هم انواع تراشنده ها و سوراخ كننده ها هستند.

    نيايشگاه مادي:
    در زير كتيبه و نقش برجسته داريوش اول ، صفه اي به بلندي 5/1 متر وجود دارد كه بصورت خشكه چين با سنگهاي نتراشيده ساخته شده است. راهرويي به عرض 5/1و طول 7 متر اين اين صفه را به دو بخش تقسيم كرده است. در انتهاي اين راهرو اتاقي به اندازه 5/6×5/3 متر متر قرار دارد كه دو طرف آنرا شكاف كوه و انتهاي آنرا ديواري به عرض 5/1و طول 5/5 متر مسدود مي نمايد. با توجه به شباهت هاي سفالينه هاي مادي گودين تپه كنگاور و نوشيجان ملاير با اين صفه مي توان آنرا به دوره مادها نسبت داد. هيات آلماني بناي مورد نظر را نيايشگاهي از دوره مادها مي دانند.


    نقش برجسته و كتيبه داريوش اول:
    سنگ نگاره داريوش اول 6 متر و 20/3متر عرض دارد. درسمت چپ اين سنگ نگاره تصوير داريوش به ارتفاع 78/1متر حجاري شده است. او تاج كنگره دار و پيراهن بلندي بر تن دارد. او در دست چپ خود كماني دارد و پاي چپ خود را بر روي سينه گئومات مغ قرار داده است. در پشت سر او «وينده فرنه» كمان دار و «گئوبروه» نيزه دار (از افراد هفت تن كه در براندازي گئومات مغ شركت داشته اند) ايستاده اند. گئومات به پشت خوابيده است و دستهاي خود را به علامت تسليم بالا برده است. اسيران هم به صف ايستاده اند و گردن و دستهاي آنها هم از پشت بسته شده است. بر روي دامن اسير سوم ، بالاي سر اسيران و تنه گئومات مغ نام و محل پادشاهان شورش گر نوشته شده است.
    در بالاي سر اسيران تصوير نماد فروهر در حال بخشيدن حلقه قدرت به داريوش است. دست راست داريوش به نشانه نيايش اهورامزدا و احترام به طرف بالا است. داريوش در سنگ نوشته به معرفي خود و خاندانش ، به سه خط ميخي عيلامي ، بابلي و فارسي باستان مي پردازد.
    هنوز سنگ تراشان هخامنشي در حال نوشتن بر سينه كوه بودند كه سكاها سر به شورش برداشتند. داريوش در سال 519 (پ.م.) يا 1219 زرتشتي سكونخا شاه سكاها را شكست داد و اين رويداد را بي درنگ به سنگ نوشته اضافه كردند. در پايان داريوش كساني را كه اين كتيبه بزرگ را محو كنند ، نفرين مي كند.



    نيايشگاه مادي:
    در زير كتيبه و نقش برجسته داريوش اول ، صفه اي به بلندي 5/1 متر وجود دارد كه بصورت خشكه چين با سنگهاي نتراشيده ساخته شده است. راهرويي به عرض 5/1و طول 7 متر اين اين صفه را به دو بخش تقسيم كرده است. در انتهاي اين راهرو اتاقي به اندازه 5/6×5/3 متر متر قرار دارد كه دو طرف آنرا شكاف كوه و انتهاي آنرا ديواري به عرض 5/1و طول 5/5 متر مسدود مي نمايد. با توجه به شباهت هاي سفالينه هاي مادي گودين تپه كنگاور و نوشيجان ملاير با اين صفه مي توان آنرا به دوره مادها نسبت داد. هيات آلماني بناي مورد نظر را نيايشگاهي از دوره مادها مي دانند.


    فرهاد تراش:
    اين صفه سنگي به طول 200 و عرض 30 متر در دامنه كوه بيستون تراشيده شده است. در دامنه اين صفحه سكويي خاكي قرار دارد كه در جلوي آن ديواري به طول 150 متر ايجاد شده است. اين ديوار با استفاده از بلوكهاي سنگي و لاشه سنگ به همراه ملات گچ ساخته شده است. بر روي برخي از بلوكهاي سنگي ، علائم سنگ تراشان ساساني ديده مي شود. اين صفحه ناتمام رها شده است ، ولي بخشهاي بالايي آن تقريبا تمام شده بود. در دامنه اين صفحه تراشيده و روي صفه خاكي تعداد زيادي بلوك سنگي ، ساقه و پايه ستون نيمه كاره ديده مي شود. اگر چه اهالي محل معتقد هستند كه اين صفحه تراشيده شده ، اثر فرهاد سنگ تراش است كه از عشق شيرين ( ملكه خسرو پرويز ) كوه را تراشيده است ولي شواهد باستان شناسي نشان مي دهد كه از سنگهاي كنده شده از اين ناحيه براي ساخت بناهايي چون پل خسرو ، پل بيستون ، كاخ خسرو و سد گامسياب استفاده كرده اند. تمام اين بناها هم مانند اين صفحه تراشيده شده ، نيمه كاره رها شدند و هرگز تكميل نشدند.




    كاخ خسرو :
    اين بناي مستطيل شكل روبروي فرهاد تراش قرار دارد و شامل دو بخش است بخش شرقي به اندازه 85×44 متر و بخش غربي 55×44 متر است كه از طريق درگاهي به بخش شرقي راه دارد. اين بخش در اصل حياط خلوت مجموعه بوده است. رو كار ديوارها با لاشه سنگ و ملاط گچ ساخته شده است. در ديوارهاي بيروني اين بنا به فاصله هاي معيني ، پشتبندهاي مستطيل شكلي به طول متوسط 10/3 متر ايجاد شده است. بر روي بقاياي اين بنا ، كاروانسراي ايلخاني ساخته شده بود كه داراي 64 اتاق مستطيل شكل در اطراف حياط مركزي بود.


    پل خسرو:
    اين پل در دو كيلومتري جنوب غربي شهر بيستون بر روي رودخانه گامسياب و بر سر راه بيستون به قصر شيرين قرار دارد. اين پل 8/152 متر طول و 2/7 متر عرض دارد و شامل 9 پايه و 10 دهانه است. پايه هاي اين پل از سنگهاي مكعب شكلي ساخته شده اند كه بو سيله بستهاي آهني به يكديگر متصل شده اند و بر روي سنگ بستر فرش شده رودخانه قرار دارند. اين بستر سنگي مانع شسته شدن كف رودخانه
    مي شود. از گذرگاه پل اثري باقي نمانده و بر روي اين پايه ها پلي فلزي به عرض بيش از يك متر براي تردد افراد محلي قرار داده شده است. پل ساساني خسرو در امتداد جاده اي قرار داشته است كه بقاياي جاده در دو طرف پل به طول چند كيلومتر ديده مي شود. اين جاده با قلوه سنگ و ملاط فرش شده است.



    پل بيستون :
    پل بيستون در حاشيه شرقي شهر بيستون و بر رودخانه دينور آب قرار دارد. اين پل به نامهاي پل كهنه ، شاه عباسي ، صفوي ، نادرآباد و پل دنيور آب نيز معروف است. اين پل به طول 144 متر و عرض 6/7 متر با پايه هاي شش ضلعي ساخته شده است. بر روي برخي از سنگهاي پايه هاي اين پل نشانه هايي از سنگ تراشان ساساني به شكلهاي مختلف ديده مي شود. اين پل در دوره ساساني تكميل نشد و بعدها در دوره حكومت حسنويه ( يكي از سلسله محلي كرد ) كامل شد. بعدها در دوره ايلخاني ، صفويه و پهلوي نيز بر روي اين بازسازي انجام شد.


    نقش برجسته هركول:
    اين نقش برجسته دوره اشكاني كه در سال 1337(ه .ش) يا 3696 زرتشتي به هنگام ساختن جاده همدان به كرمانشاه شناسايي شد، مرد نيرومند كاملا عرياني را نشان مي دهد كه در زير سايه درختي و بر روي نقش شيري لم داده است. در پشت سر او كتيبه و نقشهايي سنگ تراشي شده اند. اين نقشها شامل درختي است كه بر شاخه هاي آن كمان و تيرداني آويزان است و در كنار درخت ،گرز مخروطي شكل گره داري نقش شده است. كتيبه اي به خط يوناني در 7 خط ير روي لوحي شبيه به يك معبد يوناني (سنتوري شكل) نوشته شده است. متن كتيبه به شرح زير مي باشد. « به سال 164 ماه پونه موي هركول فاتح درخشان بوسيله هياكنيتوس پسر پانتياخوس ، به سبب نجات كل امن ـ فرمانده كل ـ اين مراسم برپا شد.»



    نقش برجسته مهرداد دوم:
    اين نقش برجسته دوره اشكاني كه در پايين نقش برحسته داريوش اول در كوه بيستون ديده مي‌شود ، از دوران مهرداد دوم به يادگار مانده است و به سالهاي 123 تا 110 (پ. م ) تعلق دارد. در اين كتيبه چهار نفر نفر از ساتراپ هاي محلي به ترتيب اهميت و جايگاه در پپشت سر يكديگر و در برابر مهرداد دوم ايستاده اند. نيمرخ آنها به سوي مهرداد و و نيمي از صورت مهرداد نيز به طرف آنها است. مهرداد دست راست خود را به حالت احترام بالا برده است. نفر اول گودرز اول رئيس ساتراپها است. نام نفر دوم محو شده است. نفر سوم ميترادات است و لقب او در اين كتيبه پپيس تومينوس به معني مورد اعتماد شاه آمده است. در دست وي نيكه (الهه پيروزي) ديده مي شود كه حلقه روبان داري را در دست دارد. نفر چهارم كوفاسانس نام دارد و لقب ندارد.

    اين نقش برجسته در حقيقت واگذاري قدرت از طرف مهرداد به هريك از اين بزرگان را نشان ميدهد. متاسفانه قسمت مهم اين تقش برجسته در سده 18 ميلادي جهت نوشتن وقف نامه شيخ علي خان زنگنه ( صدراعظم شاه سليمان صفوي) خراب شد. اين وقف نامه شامل درآمد دو دهكده براي هزينه و نگهداري كاروانسراي بيستون است.



    نقش برجسته گودرز در بيستون :
    در قسمت شرقي نقش برجسته مهرداد دوم بر روي همان صخره نقش گودرز دوم اشكاني (سال 46 تا 51 ميلادي) همراه با كتيبه اي به خط يوناني وجود دارد. اين نقش برجسته صحنه پيروزي گودرز دوم را بر رقيبش مهرداد نشان مي دهد. گودرز سوار بر اسب است ، او با نيزه اي به سوي دشمن حمله مي برد و او را از روي اسب سر نگون مي كند. در بالاي سر گودرز ، الهه نيكه با تاج گل در دست در حال پرواز است. در پشت سر اين دو ، يك سوار ديگر نيز ديده مي شود. اين نقش برجسته داراي كتيبه اي است كه شرح آن شامل: « مهرداد پارسي … گودرز شاه شاهان ، پسر گيو ». قسمت مياني كتيبه قابل خواندن نمي باشد.



    نقش برجسته بلاش:
    در دامنه كوه بيستون و در قسمت شمال شرقي نقش گودرز تخته سنگ چهار ضلعي نامنظمي ديده مي شود كه در سه طرف آن نقشهايي حجاري شده اند. نقش مياني ، بلاش پادشاه اشكاني را به حالت تمام رخ با گردن بند و كمر بندي به كمر نشان مي دهد. لباس او در بالا تنگ و چسبان است و شلوار گشادي كه در قسمت مچ پا بسته شده ، به تن دارد. اين شخص پياله اي در دست چپ گرفته و دست راست خود را به طرف آتشدان داراز كرده است. بر روي آتشدان كتيبه اي به خط پهلوي اشكاني بدين شرح نوشته شده است: « اين پيكر ولخش شاهنشاه پسر ولخش شاهنشاه نوه…» به علت محو بودن قسمت آخر كتيبه مشخص نمي باشد كه اين تصوير مربوط به كدام بلاش اشكاني مي باشد. در سمت چپ نقش بلاش ، بر ضلع ديگر تخته سنگ نقش انسان ديگري مشاهده مي شود كه بيننده تصور مي كند كه اين شخص در حال گام برداشتن بطرف شخص مياني است. اين شخص هم لباسي شبيه به شاه اشكاني دارد. او دست خود را بطرف بالا گرفته و يك شئي در دست چپ خود دارد. در سمت راست بلاش هم نقش سومين شخص ديده مي شود كه او هم در حال حركت به سمت بلاش است. او نيم تنه اي تا روي زانو پوشيده است و كمر بندي به كمر دارد. دست چپ او ديده نمي شود و شي در دست راست دارد.









    به غير از كتيبه ها و بناهاي يادآوري شده تعدادي استودان و يك كاروان سراي شاه عباسي هم در محوطه تاريخي بيستون قرار دارد.




    فروشگاه نمونه سوالات پیام نور با پاسخنامه تستی و تشریحی



    دانلود رایگان نمونه سوالات دانشگاه پیام نور





    http://up.pnu-club.com/images/00ld7yux3ay3itvspd7n.png
    برای دانلود رایگان نمونه سوالات پیام نور با جوابهای تستی و تشریحی در مقطع نمونه سوالات کارشناسی ارشد پیام نور - نمونه سوالات پیام نور کارشناسی - نمونه سوالات پیام نور دکترا- نمونه سوالات آزمونهای فراگیر پیام نور( دانشپذیری)

    به ادرس زیر مراجعه کنید

    نمونه سوالات رایگان پیام نور




  9. #19
    Borna66 آواتار ها
    • 55,397
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل تحصیل
    خيام-سهراب
    شغل , تخصص
    طراح و تحلیل گر حرفه ای وب
    رشته تحصیلی
    مهندسي نرم افزار
    راه های ارتباطی

    پیش فرض


    *پارسه : یوژداثرگری: دو مجمر عوددان روبروی داریوش در سنگ تراشی پارسه نمایان است




    فروشگاه نمونه سوالات پیام نور با پاسخنامه تستی و تشریحی



    دانلود رایگان نمونه سوالات دانشگاه پیام نور





    http://up.pnu-club.com/images/00ld7yux3ay3itvspd7n.png
    برای دانلود رایگان نمونه سوالات پیام نور با جوابهای تستی و تشریحی در مقطع نمونه سوالات کارشناسی ارشد پیام نور - نمونه سوالات پیام نور کارشناسی - نمونه سوالات پیام نور دکترا- نمونه سوالات آزمونهای فراگیر پیام نور( دانشپذیری)

    به ادرس زیر مراجعه کنید

    نمونه سوالات رایگان پیام نور




  10. #20
    Borna66 آواتار ها
    • 55,397
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل تحصیل
    خيام-سهراب
    شغل , تخصص
    طراح و تحلیل گر حرفه ای وب
    رشته تحصیلی
    مهندسي نرم افزار
    راه های ارتباطی

    پیش فرض


    *پارسه(تخت جمشید) _ پیکار داریوش با شیر شاخ دار

    __________________




    فروشگاه نمونه سوالات پیام نور با پاسخنامه تستی و تشریحی



    دانلود رایگان نمونه سوالات دانشگاه پیام نور





    http://up.pnu-club.com/images/00ld7yux3ay3itvspd7n.png
    برای دانلود رایگان نمونه سوالات پیام نور با جوابهای تستی و تشریحی در مقطع نمونه سوالات کارشناسی ارشد پیام نور - نمونه سوالات پیام نور کارشناسی - نمونه سوالات پیام نور دکترا- نمونه سوالات آزمونهای فراگیر پیام نور( دانشپذیری)

    به ادرس زیر مراجعه کنید

    نمونه سوالات رایگان پیام نور




صفحه 2 از 3 اولیناولین 123 آخرینآخرین

برچسب برای این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمی توانید موضوع جدید ارسال کنید
  • شما نمی توانید به پست ها پاسخ دهید
  • شما نمی توانید فایل پیوست ضمیمه کنید
  • شما نمی توانید پست های خود را ویرایش کنید
  •