نکته به نکته گفته ام آنچه به دل نهفته ام
واژه به واژه عشق را شعر و ترانه میکنی
نکته به نکته گفته ام آنچه به دل نهفته ام
واژه به واژه عشق را شعر و ترانه میکنی
یک چشم من اندر غم دلدار گریست
چشم دگرم حسود بود و نگریست
تازيم در غم تو جامه درم
وز پس مرگ نوبت کفن است
IU
PNU
http://najvayemehrbani.blogfa.com/
ترکیب پیاله ای که درهم پیوست
بشکستن ان روا نمیدارد مست
تا اختيار کردم سر منزل رضا را
مملوک خويش ديدم فرماندهي قضا را
IU
PNU
http://najvayemehrbani.blogfa.com/
از تربت من گل وفا میروید
چون بار سفر از این جهان بربندم
من وتو ،من و تو ،من وتو هم صداي بي صداييم با هم و از هم جداييم خسته از اين قصه هاييم هم صداي بي صداييم
م
ما خویش ندانستیم بیداریمان از خواب
گفتند که بیداری گفتیم که بیداریم
من راه تو را بسته تو راه مرا بسته
امید رهایی نیست وقتی همه دیواریم
میان عابران تنهاتر از من هیچ کس نیست
کسی اینجا به فکر این غریبه در قفس نیست
ت
مرگ سهم ماست می دانم قسمت چشمهای بارانی گریه بی صداست می دانم مادرم با نگاه خود می گفت زندگی اشتباست می دانم یک نفر بهانه می گیرد در دلش جای پاست می دانم یک نفر بی گناه می میرد آه او آشناست می دانم
م