مرنجان دلم راکه این مرغ وحشی
زبامی که برخاست مشکل نشیند
مرنجان دلم راکه این مرغ وحشی
زبامی که برخاست مشکل نشیند
عشق یعنی اشک توبه درقنوت
خواندنش بانام غفارالذنوب
عشق یعنی چشم هاهم دررکوع
شرمگین ازنام ستارالعیوب
عشق یعنی سرسجودودل سجود
ذکریارب یارب ازعمق وجود
دل اگر بي غم بود
گل اگر خار نداشت
اگر از بهر كبوتر قفسي تنگ نبود
زندگي ، عشق ، اسارت همه بي معنا بود
ديشب به سيل اشك ره خواب ميزدم
نقشي بياد خط تو بر آب ميزدم
میان مهربانان کی توان گفت
که یار ما چنین گفت و چنان کرد
حسنت به ازل نظر چو در کارم کرد
بنمود جمال و عاشق زارم کرد
من خفته بدم به ناز در کتم عدم
حسن تو به دست خویش بیدارم کرد
دل اگرخداشناسی همه دررخ علی بین
به علی شناختم من به خداقسم خدارا
عشق یعنی اشک توبه درقنوت
خواندنش بانام غفارالذنوب
عشق یعنی چشم هاهم دررکوع
شرمگین ازنام ستارالعیوب
عشق یعنی سرسجودودل سجود
ذکریارب یارب ازعمق وجود
آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند
آیا بود که گوشه ی چشمی به ما کنند
حسنت به ازل نظر چو در کارم کرد
بنمود جمال و عاشق زارم کرد
من خفته بدم به ناز در کتم عدم
حسن تو به دست خویش بیدارم کرد
در حيرتم از مرام اين مردم پست
اين طايفه زنده کش مرده پرست
ترا چنان که تویی هر نظر کجا بیند
بقدر دانش خود هر کسی کند ادراک
حسنت به ازل نظر چو در کارم کرد
بنمود جمال و عاشق زارم کرد
من خفته بدم به ناز در کتم عدم
حسن تو به دست خویش بیدارم کرد
دیدمش خرم و خندان قدح باده به دست
وندر آن آینه صد گونه تماشا می کرد
حسنت به ازل نظر چو در کارم کرد
بنمود جمال و عاشق زارم کرد
من خفته بدم به ناز در کتم عدم
حسن تو به دست خویش بیدارم کرد
درباغ به جزعکس رخ دوست نبینم
وزشاخ به جزحالت مستانه ندانیم
عشق یعنی اشک توبه درقنوت
خواندنش بانام غفارالذنوب
عشق یعنی چشم هاهم دررکوع
شرمگین ازنام ستارالعیوب
عشق یعنی سرسجودودل سجود
ذکریارب یارب ازعمق وجود