یه جشن مفصل میگیرم
میگم من بیشتر
نچ
نمی گه
می دونم
حسنت به ازل نظر چو در کارم کرد
بنمود جمال و عاشق زارم کرد
من خفته بدم به ناز در کتم عدم
حسن تو به دست خویش بیدارم کرد
باهوش!!
میگم از کی تا حالا؟
بگو
بگو دیگه
گوشمو گرفتم
چشمم بستم
بگو دیگه
بلند تر
...
حسنت به ازل نظر چو در کارم کرد
بنمود جمال و عاشق زارم کرد
من خفته بدم به ناز در کتم عدم
حسن تو به دست خویش بیدارم کرد
ماچش می کنم میگم: مابیشتررررررررررر
میگم دل به دل راه داره منم دوست دارم
من ...
حسنت به ازل نظر چو در کارم کرد
بنمود جمال و عاشق زارم کرد
من خفته بدم به ناز در کتم عدم
حسن تو به دست خویش بیدارم کرد