تا چه حد به اطلاعات و توانایی های خودتون اعتماد دارید .

[moo2010]

سلام

اگه من همین الان ریاست شرکت تجاریه بزرگی که رتبه سوم از نظر درآمدزایی داره به شما بدم ، شما چه کار می کنید .
( با این شرط که اگر اشتباهی کنید و شرکت ورشکسته بشه ، شما تا آخر عمر به زندان می رید ولی اگر موفق بشید ، شرکت به نام شما می شه .)

[DEH-AB]

سلام

اگه من همین الان ریاست شرکت تجاریه بزرگی که رتبه سوم از نظر درآمدزایی داره به شما بدم ، شما چه کار می کنید .
( با این شرط که اگر اشتباهی کنید و شرکت ورشکسته بشه ، شما تا آخر عمر به زندان می رید ولی اگر موفق بشید ، شرکت به نام شما می شه .)

من کاری به شر کت و کارخونه ندارم...
سعی میکنم نوآور باشم نه نوآور پذیر....
تا حالا سه چیز از خدا خواستم که همه چیزه:
1-عمر با عزت...
2-محبت علی و خاندان او...
3- سلامتی...
ولی در جواب شما باید بگم من اونقدر اعتماد به نفس دارم که سریعا قبول میکنم ..
به تونایی های خودم شکی ندارم...((به قول یکی از معلم های دبیرستان همیشه بهم میگفت
"دهقانی اگه بدونی چه استعدادی داری الان این وضع درس خوندنت و انظباطت نبود..با یکم تلاش بهترین دانشگاههای کشور برات سرو کله میزنن..."))
الان که خودم این را فهمیدم حسرت میخورم....حسرت یه دانشگاه خوب...حسرت اون طرح هایی که به علت دوستان ناباب از دست دادم وگرنه الان من این قدر ... نبودم ..
ولی خدا را شکر که یه زرتشتی به من فهموند که هنوز دیر نشده و کمکم کرد تا خودم را مطرح کنم...اون یه حرفی زد که اولش ناراحت شدم اما بعدش فهمیدم منظورش چیه.....
کاش یه نفر مثل این بابا پشتوانه ام بود... خدا را شکر که هنوز توانایی دارم که بتونم کاری بکنم هر چند که خیلی چیزا را از دست دادم...((الان که دارم تایپ میکنم اشک های حسرت داره صورتم را بوسه میزنه.))

[tania]

اولاً شما زرنگتر از اونی هستید که بخواهید همچین شرکتی رو مفت و مسلم به من بدید.
دوماً بادقت بررسی می کنم شرکت بدهی نداره تا با انداختن بدهیها به گردنم.یه عمر مجبور نشم آب خنک بخورم.
سوم اینکه از مشاورا و مختصصای وارد به امورکمک میگیرم تا دچار ورشکستگی نشم.

[moo2010]

من کاری به شر کت و کارخونه ندارم...
سعی میکنم نوآور باشم نه نوآور پذیر....
تا حالا سه چیز از خدا خواستم که همه چیزه:
1-عمر با عزت...
2-محبت علی و خاندان او...
3- سلامتی...
ولی در جواب شما باید بگم من اونقدر اعتماد به نفس دارم که سریعا قبول میکنم ..
به تونایی های خودم شکی ندارم...((به قول یکی از معلم های دبیرستان همیشه بهم میگفت
"دهقانی اگه بدونی چه استعدادی داری الان این وضع درس خوندنت و انظباطت نبود..با یکم تلاش بهترین دانشگاههای کشور برات سرو کله میزنن..."))
الان که خودم این را فهمیدم حسرت میخورم....حسرت یه دانشگاه خوب...حسرت اون طرح هایی که به علت دوستان ناباب از دست دادم وگرنه الان من این قدر ... نبودم ..
ولی خدا را شکر که یه زرتشتی به من فهموند که هنوز دیر نشده و کمکم کرد تا خودم را مطرح کنم...اون یه حرفی زد که اولش ناراحت شدم اما بعدش فهمیدم منظورش چیه.....
کاش یه نفر مثل این بابا پشتوانه ام بود... خدا را شکر که هنوز توانایی دارم که بتونم کاری بکنم هر چند که خیلی چیزا را از دست دادم...((الان که دارم تایپ میکنم اشک های حسرت داره صورتم را بوسه میزنه.))

سلام
در جواب ابوالفضل که مخلصش هم هستم باید بگم هر وقت ماهی رو از آب بگیری تازه هست
منم 2 سال پشت کنکور بودم ، قبول نشدم و رفتم سربازی . در حین خدمت امتحان دادم و 18/6/88 خدمتم تموم شد و 10/7/88 سر کلاس دانشگاه رفتم و اصلا برام فرقی نداره پیام نور یا دولتی چون هدفم معلومه و می خوام جلو برم . الان هم دارم انجمن فیزیک دانشگاهمون رو تشکیل می دم و با 4 نفر دیگه هیئت موسسان رو تشکیل دادیم . وقت زیاده برای افسوس خوردن ولی خیلی کمه برای جبران ( هر لحظه که افسوس گذشته رو می خوری ، داری زمان جبران رو از دست می دی )
مشکل اول ما نشناختن خودمونه و استعدادهامون ، دوم نمی دونیم چطوری استفاده کنیم و از کجا شروع کنیم .
من که توکل کردم و تا الان هم همه رو خودش درست کرده !!!

[moo2010]

اولاً شما زرنگتر از اونی هستید که بخواهید همچین شرکتی رو مفت و مسلم به من بدید.
دوماً بادقت بررسی می کنم شرکت بدهی نداره تا با انداختن بدهیها به گردنم.یه عمر مجبور نشم آب خنک بخورم.
سوم اینکه از مشاورا و مختصصای وارد به امورکمک میگیرم تا دچار ورشکستگی نشم.

اگه در مورد سوال الان توضیح ندم بهتره چون بقیه جوابشون تغییر می کنه
فقط اینو بگم که ما ظاهر اعمال دیگران رو می بینیم و اصل باطن و نیتشونه که با کمی دقت می تونیم به اون پی ببریم .
تصمیمات در زندگی ما خیلی تاثیر داره مخصوصا در رابطه با دیگران . پس شناخت خود و طرف مقابل باعث می شه ما یک تصمیم درست و عاقلانه رو بگیریم و شاهد آمار طلاق یا دیگر فروپاشی های روابط اجتماعی نباشیم .
اگه مایلید توضیح بیشتری بدم باید صبر کنید

[DEH-AB]

سلام
در جواب ابوالفضل که مخلصش هم هستم باید بگم هر وقت ماهی رو از آب بگیری تازه هست
منم 2 سال پشت کنکور بودم ، قبول نشدم و رفتم سربازی . در حین خدمت امتحان دادم و 18/6/88 خدمتم تموم شد و 10/7/88 سر کلاس دانشگاه رفتم و اصلا برام فرقی نداره پیام نور یا دولتی چون هدفم معلومه و می خوام جلو برم . الان هم دارم انجمن فیزیک دانشگاهمون رو تشکیل می دم و با 4 نفر دیگه هیئت موسسان رو تشکیل دادیم . وقت زیاده برای افسوس خوردن ولی خیلی کمه برای جبران ( هر لحظه که افسوس گذشته رو می خوری ، داری زمان جبران رو از دست می دی )
مشکل اول ما نشناختن خودمونه و استعدادهامون ، دوم نمی دونیم چطوری استفاده کنیم و از کجا شروع کنیم .
من که توکل کردم و تا الان هم همه رو خودش درست کرده !!!

اولا من بیشتر...همیشه خاک پاک رفقا بودم و هستم...
چه جالب داداش من هم برای اولین بار برای دانشگاهمون انجمن علمی رشته مهندشی فناوری اطلاعات را تاسیس کردم...اما حیف که قدر زحماتم را نمیدونن اگه بدونی من برا دانشگاه چه کردم ولی اونا چه کردن مثل من از دانشگاه پیام نور زده میشودی...
تا حالا در عوض کارم به جای تشکر یه 3 باری بلکه بیشتر به حراست احضار شدم....

[elili]

منم با تانیا موافقم

[yashar]

همین الانم مدیر شرکت خودمم . اولین و تنها شرکت فناوری اطلاعات و تجارت الکترونیک استان اردبیل

[moo2010]

منم با تانیا موافقم

پس جوابی که به تانیا دادم به شما هم می دم

[moo2010]

اولا من بیشتر...همیشه خاک پاک رفقا بودم و هستم...
چه جالب داداش من هم برای اولین بار برای دانشگاهمون انجمن علمی رشته مهندشی فناوری اطلاعات را تاسیس کردم...اما حیف که قدر زحماتم را نمیدونن اگه بدونی من برا دانشگاه چه کردم ولی اونا چه کردن مثل من از دانشگاه پیام نور زده میشودی...
تا حالا در عوض کارم به جای تشکر یه 3 باری بلکه بیشتر به حراست احضار شدم....

نچ
معلومه که هدف داشتی ولی درست و درمون نبوده هدفت .
به قول امام علی باید مثل شتر ماده 3 ساله باشی نه شیر بدی و نه سواری
من الان با بسیج و دانشگاه همکاری می کنم ولی اون چیزی که خودم مد نظرمه انجام می دم ، چون اونا به فکر خودشونن نه ما ( گر عده ای اندک که خیلی باحالن)