هرگز نقش تو از لوح دل و جان نرود
هرگز از یاد من آن سرور خرامان نرود
هرگز نقش تو از لوح دل و جان نرود
هرگز از یاد من آن سرور خرامان نرود
حسنت به ازل نظر چو در کارم کرد
بنمود جمال و عاشق زارم کرد
من خفته بدم به ناز در کتم عدم
حسن تو به دست خویش بیدارم کرد
گر چه پیرو خسته دل و ناتوان شدم
هرگاه یاد روی تو کردم جوان شدم
حسنت به ازل نظر چو در کارم کرد
بنمود جمال و عاشق زارم کرد
من خفته بدم به ناز در کتم عدم
حسن تو به دست خویش بیدارم کرد
من از یادت نمی کاهم...