جام جم آنلاين: ايرانيان از انگشت‌شمار ملت‌هايي هستند كه با وجود تهاجم‌هاي پياپي بيگانگان، هويت خود را حفظ كردند و در برابر ديگر تمدن‌ها رنگ نباختند. يكي از جشن‌ها و آيين‌هاي ايراني كه از چند هزار سال پيش تا امروز معرف مردم اين مرز و بوم بوده، نوروز باستاني است.
گفتگو با جهانگير نصري اشرفي پژوهشگر فرهنگ عامه
نوروز ؛ رنگين‌كمان فرهنگ ايراني
جام جم آنلاين: ايرانيان از انگشت‌شمار ملت‌هايي هستند كه با وجود تهاجم‌هاي پياپي بيگانگان، هويت خود را حفظ كردند و در برابر ديگر تمدن‌ها رنگ نباختند. يكي از جشن‌ها و آيين‌هاي ايراني كه از چند هزار سال پيش تا امروز معرف مردم اين مرز و بوم بوده، نوروز باستاني است.

اين سور بزرگ ملي داراي اجزا و بخش‌هاي اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي و هنري بسياري بوده است كه تعدادي از آنها به مرور فراموش و كمرنگ شده‌اند.
در گفتگو با جهانگير نصري اشرفي ، پژوهشگر حوزه تاريخ و فرهنگ مردم ايران كه تحقيقاتش بيشتر ميداني بوده و به‌عنوان مرجع مورد استفاده قرار مي‌گيرد ، با نوروز در گذر تاريخ همسفر شديم و از پاره‌اي مراسم و آيين‌هاي فراموش شده آن ياد كرديم.
نوروز از چه ريشه و سابقه‌اي برخوردار است؟
پيدايش جشني به نام نوروز از سابقه‌اي كهن برخوردار است. ارجمندترين سندي كه درباره چگونگي پيدايش جشن نوروز موجود است مربوط به دو كتاب گرانسنگ دانشمندان ايراني يعني جرير طبري و ابوريحان بيروني است. اين دو براساس مطالعات خويش و اخباري كه درباره پيدايش نوروز كسب نمودند، با دو روايت و داستان مختلف، نوروز را به دوران پادشاهي جمشيد منتسب ساخته‌اند. در عين حال بيروني در التفهيم، با دقت محققانه‌اي ضمن گفتگو پيرامون علم نجوم و گاهشماري ايراني به تشريح عيد نوروز پرداخته است.
مهم‌ترين مراسم و آيين‌هاي نوروزي كدام است؟
قدر مسلم نوروز به عنوان جشن و عيدي بزرگ، پيوسته از آداب، مناسك، آيين‌ها و مراسم گوناگوني برخوردار بوده، تا جايي كه برخي از مراسم مربوط به اين عيد شبيه چهارشنبه‌سوري، خود به جشني تمام‌عيار مي‌ماند. از دل همين جشن و با مطالعه دقيق سير تاريخي آن و تغيير و تحولي كه در گذر زمان پذيرفته است، مي‌توان به بسياري از مراسم و مناسكي پي برد كه با گذشت ايام به دست فراموشي سپرده شده و يا در حال فراموشي هستند. از جمله اين‌گونه مراسم سنت باستاني نوروزخواني است، كه هنوز هم از طريق كنكاش و بررسي اجزاي آن مي‌توان به قابليت‌هاي اجتماعي عيد نوروز و اهميت تاريخي و فرهنگي مراسم آن پي برد.
آيا نوروز ريشه در تمدن كشاورزي ايران زمين دارد؟
بله، چون نوزايي طبيعت، رستن گياهان، توجه به محصولات زراعي و همخواني‌اش با تقويم كشت و زرع در آن بسيار پررنگ است، همه نشان از ريشه‌هاي كشاورزي‌اش دارد. در تمدن كشاورزي سنتي ايراني، 6 ماه از سال زندگي اقتصادي تقريبا تعطيل است و با آمدن نوروز در واقع فصل كشت و كار آغاز مي‌شود. نمادها و سمبل‌هايي هم كه در آيين‌ها و مراسم گوناگون اين جشن به كار گرفته و ديده مي‌شوند، دليل ديگري بر خاستگاه كشاورزي نوروز هستند.
آيا مي‌توان در يك سفر تاريخي به مبدأ جشن نوروز برسيم؟
متاسفانه از آنجا كه ما ايرانيان برخلاف يونانيان و حتي تمدن‌هاي هند و چين، تاريخ مكتوب و مضبوط سرزمين‌مان متأخر است، خيلي چيزها را بايد بر اساس حدس و گمان و استنباط بيان كنيم. بر همين اساس مي‌توان گفت چون در دوره هخامنشيان، اين عيد با اقتصاد، زندگي، مذهب و سياست اقوام ساكن در فلات ايران در هم تنيده شده بود، پيدايش آن به سال‌هاي بسيار دور و پيش از تمدن امپراتوري پارس بازمي‌گردد. وقتي آيين‌ها، رسوم و جشن‌ها داراي يك فخامت و پختگي هستند، بي‌شك سابقه‌اي طولاني را پشت سر گذاشته‌اند.
پس نوروز در طول اين عمر چند هزار ساله دستخوش تغييرات زيادي هم شده است.
به طور مسلم اين طور بوده، چون اين جشن هميشه با مجموعه اعتقادها، افكار، فرهنگ و تمنيات ذوقي مردم اين سرزمين پيوند عميقي داشته و تقريبا تمام جنبه‌هاي هستي‌شناسي و زيباشناختي تاريخي ايرانيان در آن انعكاس يافته و با هر دگرگوني در اعتقادات و زندگي و تمدن ايراني دچار تغيير مي‌شد.
اعتقادها و باورهاي جديد پيوسته در اين جشن نفوذ و آن را با مجموعه ارزش‌هاي خود تلفيق و تركيب مي‌كرده‌اند. براي همين در بررسي تاريخي نوروز، ما با لايه‌هاي گوناگون دوران پيش از دين زرتشت، كيش مهري، آيين زرتشتي و اعتقادهاي اسلامي روبه‌رو مي‌شويم.
در دوره اشكانيان، نوروز كمي رنگ مي‌بازد. چرا؟
طبيعي بوده است، چون اشكانيان از قبايل و طوايف حاشيه‌اي تمدن ايران زمين بوده‌اند و عشايري زندگي مي‌كرده‌اند با جشني قوام يافته و فاخر چون نوروز كه متعلق به تمدن شهرنشين است، چندان آشنا نبوده‌اند.
آنان همچنين تا حدي تحت تاثير فرهنگ يوناني بوده‌اند و همين بر دوري‌شان از جشن نوروز مي‌افزوده است.
با آمدن ساسانيان، دوباره نوروز به روزهاي اوجش رسيد.
بله. چون ساسانيان خودشان را از اصيل‌ترين ايرانيان مي‌دانستند و براي همين به نوروز اهميت بسيار مي‌دادند. يك متن پهلوي به نام «خسرو قباديان و ريدك» درباره دوره ساسانيان وجود دارد كه از طريق آن اثبات مي‌شود، نوروز در آن دوره جشني بسيار گسترده با ده‌ها نغمه، آيين، بازي و رسم بوده است.
در دوره ساسانيان با توجه به اسناد و مداركي كه وجود دارد، نوروز از ورارود (ماوراءالنهر)‌ و تاجيكستان امروزي گرفته تا ميان رودان (بين‌النهرين)‌ و عراق فعلي، از منطقه قفقاز تا سواحل خليج‌فارس به‌طور گسترده جشن گرفته مي‌شد.
اشاره به دوره اسلامي شد و بد نيست به مسلمان شدن ايرانيان و تاثيرش بر رسوم و آيين نوروز بپردازيم.
روايت‌هاي زيادي از پيامبر اسلام و حضرت علي‌ع در تاييد جشن نوروز موجود است.
با اين حساب حتي پيش از افزوده شدن ايران به قلمرو اسلامي هم، جامعه اسلامي جزيره‌‌العرب با نوروز آشنا بوده است.
اعراب حيره و يمن در مقاطعي از تاريخ پيش ‌از اسلام، اين عيد را جشن مي‌گرفته‌اند؛ اعرابي كه تحت سيطره تمدن ايراني قرار داشتند. وقتي هم اسلام در ايران جاي دين زرتشت را گرفت، از آنجا كه اين جشن با فلسفه دين جديد تعارضي نداشت و با آن همسو بود، به حيات خود ادامه داد.
در زمان حكومت‌هاي اموي و عباسي هم، چون بخش عمده و آباد قلمرو اسلامي، فلات ايران‌زمين بود، نوروز از نظر اقتصادي براي خلفاي عرب اهميت داشت.
چرا؟
چون نوروز مبدا تقويم ايراني و سال مالي بود و حساب و كتاب‌هاي اقتصادي را پيش از آن مي‌بستند. خلفاي اموي و عباسي هم كه بخش عمده درآمدشان ماليات‌ها و جزيه آمده از ايران بود، از منظر اقتصادي هم به نوروز چشم داشتند.
ايرانيان براي چند هزار سال ساختارها و برنامه‌ريزي‌هاي اقتصادي، فرهنگي و اجتماعي خودشان را با نوروز هماهنگ مي‌كردند و در زمان عباسيان هم به اين رويه ادامه دادند. بويژه در دوره عباسيان با توجه به نقش پررنگ سرداران، وزرا و مشاوران ايراني حكومت، نوروز در دربار اهميت پيدا كرده بود.
با پا گرفتن حكومت‌هاي ايراني چون طاهريان، صفاريان، آل‌بويه و بويژه سامانيان، نوروز نيز دوباره به جشني رسمي تبديل شد.
نوروز چون با تمام جوانب اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي جامعه ارتباط داشته برخلاف ديگر سورهاي ايراني تحت تاثير تحولات گوناگون كمتر دچار صدمه شده است
بله. با خيزش دوباره سياسي، اجتماعي و فرهنگي ايرانيان، طبيعي بود كه نوروز هم اوج بگيرد. بويژه وقتي تقويم جلالي به همت گروهي از دانشمندان به رياست خيام تنظيم شد، اين جشن جايگاه گذشته‌اش را در تقويم و فرهنگ ايراني پيدا كرد.
كه با حمله مغول‌ها دوباره در سراشيبي قرار گرفت.
خب جشن‌ها در شرايط مساعد اجتماعي، اقتصادي و سياسي مي‌توانند پررنگ باشند. وقتي مغول‌ها به ايران حمله مي‌كنند و بويژه در 30 سال ابتدايي تنها ويراني و مرگ را به همراه مي‌آورند، چگونه مي‌توان انتظار داشت مردم مصيبت‌زده جشن بگيرند و شاد باشند.
پس از آن هم، مغول‌ها بتدريج پذيراي اين جشن شدند و بخصوص در دوران ايلخانان تحت تاثير فرهنگ ايراني، نوروز را محترم و گرامي مي‌شمردند.
نوروز در دوره صفويه چه وضعيتي پيدا مي‌كند؟
با توجه به سفرنامه‌هاي اروپاييان از ايران مثل شاردن، مي‌توان گفت نوروز در عصر صفويه دوباره هم در جامعه ميان مردم و هم در دربار باشكوه و گسترده جشن گرفته مي‌شده است. تعطيلات، عيدانه‌ها، بازي‌ها و ورزش‌هاي زيادي در نوروز صفويه وجود داشته‌اند و از آن دوره مي‌بينيم كه تفكرات شيعي هم با اين جشن گره مي‌خورد. در دوره قاجار نيز همين روند ادامه پيدا كرد تا به امروز رسيد.
با جنبش مشروطه و پس از آن روي كار آمدن پهلوي‌ها، ورود تفكر و فرهنگ غربي و مدرنيزاسيون چه تاثيري بر شيوه برگزاري نوروز گذاشت؟
نوروز منحصربه‌فردترين جشن ايراني است كه در همه مقاطع تاريخي حضور داشته و هيچ‌گاه چراغش خاموش نشده است. اين عيد چون با تمام جوانب اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي جامعه ارتباط داشته، برخلاف ديگر سورهاي ايراني، تحت تاثير تحولات گوناگون كمتر دچار صدمه شده است.
وقتي به اواخر دوره قاجار و پهلوي اول مي‌رسيم، نوروز چندهزار ساله آنچنان در عمق جان جامعه و روح مردم ريشه دوانده است كه با ورود فرهنگ بيگانه غربي هم رنگ نمي‌بازد.
تا حالا به برخي وجوه اين جشن اشاره كرديد. به طور كلي نوروز شامل چه بخش‌هايي است؟
نوروز مثل هر آيين ديگري، پيكره‌هاي متعددي دارد. بخشي از آن موسيقي است، پاره‌اي از آن شبه نمايش است، اوراد و ادعيه دارد، كلام موزون در آن خوانده مي‌شود، بخشي به بازي‌ها اختصاص دارد و ... همه اينها را ما در نوروز مي‌بينيم.
منظورتان از بازي‌ها چيست؟
مثل تاب‌بازي كه تا 40 سال پيش از آداب اصلي روز سيزده‌بدر بود و هر كس بيرون شهر مي‌رفت، طنابي هم همراه خود مي‌برد. اين تاب‌بازي مفهومي آييني هم داشت و آن را گردونه جمشيد مي‌دانستند. در شب‌نشيني‌ها، شاه و وزير بازي هم بسيار رواج داشته است. به طوركلي با توجه به اوقات فراغت مردم در روزهاي تعطيل نوروز، بازار بازي‌ها و ورزش‌هاي متنوع گرم بوده است. براي مثال شاردن در سفرنامه خود به مسابقه‌هاي بزرگ كشتي اشاره مي‌كند كه در اصفهان برگزار مي‌شده است.
در يك كلام نوروز بهترين موقعيت براي انواع بازي‌ها، تفرج‌ها، تفريح‌ها و ورزش‌ها بوده است كه از آن ميان مي‌توان به گهواره‌بازي و بندبازي هم اشاره كرد.
در ايام نوروز، انواع سيرك‌ها به حركت درمي‌آمده‌اند. لوطي‌ها، بز رقصان‌ها و خرس رقصان‌ها در اين روزها بازار گرم‌تري داشته‌اند و مردم بيشتر به تفريح مي‌پرداختند.
از نمايش‌واره‌ها به چه نمونه‌هايي مي‌توان اشاره كرد؟
ميرنوروزي با شكل‌هاي متفاوت در تمام ايران اجرا مي‌شده است. بويژه در كردستان تا همين چند سال نمايش‌واره ميرنوروزي رونق بسياري داشته است.
موسيقي چه جايگاهي در آيين‌هاي نوروزي داشته و دارد؟
موسيقي و آواز از 17 يا 18 روز مانده به سال نو، به پيشواز نوروز مي‌آمده تا به سال تحويل مي‌رسيده است. با شكفتن گل‌هاي بنفشه و پامچال، نوروزخوان‌ها آواز سر مي‌داده‌اند و به استقبال بهار مي‌رفته‌اند. هدف اصلي از نوروزخواني، بشارت مردم بوده است و براي همين به تك‌تك خانه‌ها سرمي‌زده‌اند. نوروزخواني‌ داراي لايه‌ها و بخش‌هاي مختلفي بوده و در نقاط مختلف كشور ويژگي‌هاي خاص خود را داشته است.
نوروزخواني‌ها باتوجه به موسيقي و فرهنگ هرمنطقه متفاوت بوده است؟
طبيعتا بله. مثلا نوروزخواني در ازبكستان با لحن تركي است، در تاجيكستان لحن‌هاي خلقي مثل فلك‌خواني دارد، در مناطق مركزي ايران برآمده از موسيقي رديف دستگاهي است و هرجاي ديگر هم ريشه در فرهنگ موسيقايي آن منطقه دارد.
مضامين و موضوعات ترانه‌ها و اشعار هم متفاوت بوده است؟
نه. همه آنها ابتدا به ستايش پروردگار و بزرگداشت بزرگان دين مي‌پردازند. سپس به نوزايي طبيعت اشاره كرده، در پايان هم براي خانواده‌ها طلب فراواني و نعمت مي‌كنند.
علاوه بر اين نوروزخوان‌ها در گذشته‌ها در نقش رسانه و خبررسان هم ظاهر مي‌شده‌اند؛ چرا كه در آن زمان، خبر اتفاقات و حوادث خيلي دير منتقل مي‌شده و نوروزخوان‌ها با توجه به سفرهايشان بيش از ديگران از جريانات سياسي آگاه بوده‌اند و در اشعارشان وضعيت زندگي و شرايط را هم مي‌گنجانده‌اند.
نوروزخوان‌ها، ساز مي‌زده‌اند؟
نه. موسيقي آنان بيشتر آوازي بوده است.
پس ساز هيچ‌ جايي در مراسم جشن نوروز نداشته است؟
چرا، بويژه هنگام سال‌تحويل كه به صدا درمي‌آمده‌اند. براي مثال در دوره قاجار، نقاره‌خانه‌هاي زيادي بوده‌اند كه در زمان نو شدن سال، به صدا درمي‌آمده‌اند. همچنين نواختن طبل و سرنا هم بسياري جاها رواج داشته است.
مهدي ياورمنش
گروه فرهنگ و هنر