ای نصف جهان !

چرا اینک اینهمه در دوردستی؟
و این همه دور از دست ؟

چقدرتنهایم اینجا
اینک اصفهان!

بدون آن باغ های عروس پیکرت
بدون طاق نمای پل هایت
چقدر تنهایم و تهی
با پایی در گذشته
دون میدانگاه اسبان پر هیمنه ات
بدون رخساره گل انداخته و مستورت
بدون پوشش و حجاب افسانه ای ات
بدون اسطوره خاکت
بدون خاک جوان خیز و کهن ات
آه اصفهان !
چقدر تنهایم و تهی
اکنون که نیمی از جهان
فاصله انداخته مابین قلب تو و زندگی من

لئوناردوگارت