بالا
 تعرفه تبلیغات




 دانلود نمونه سوالات نیمسال دوم 93-94 پیام نور

 دانلود نمونه سوالات آزمونهای مختلف فراگیر پیام نور

صفحه 5 از 7 اولیناولین ... 34567 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 41 تا 50 از مجموع 65

موضوع: به نفر قبلیتون یه شعر هدیه بدین

  1. #41
    MAHBOOBEH آواتار ها
    • 1,272

    عنوان کاربری
    مدير باز نشسته بخش گفتگوي آزاد و متفرقه
    تاریخ عضویت
    Nov 2009
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    به هر خاري مبند اميد زيرا
    خدايي جز خداي مهربان نيست
    در آن سوی این دلتنگی ها خدایی هست...
    که داشتنش
    جبران تمام نداشتنهاست

  2. #42
    mohamadasas آواتار ها
    • 828

    عنوان کاربری
    کاربر باشگاه
    تاریخ عضویت
    Jan 2010
    محل تحصیل
    gorgan
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    نقل قول نوشته اصلی توسط mahboobeh نمایش پست ها
    به هر خاري مبند اميد زيرا
    خدايي جز خداي مهربان نيست
    همان خدايي كه دراين نزديكيست؟؟؟؟؟؟؟؟؟

  3. #43
    MAHBOOBEH آواتار ها
    • 1,272

    عنوان کاربری
    مدير باز نشسته بخش گفتگوي آزاد و متفرقه
    تاریخ عضویت
    Nov 2009
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    پاسبان حرم دل شده ام شب همه شب
    تا در اين پرده جز انديشه او نگذارم
    در آن سوی این دلتنگی ها خدایی هست...
    که داشتنش
    جبران تمام نداشتنهاست

  4. #44
    mahdi271 آواتار ها
    • 3,305

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته تالار زبان و ادبیات فارسی
    تاریخ عضویت
    Jul 2009
    محل تحصیل
    رشت
    شغل , تخصص
    دانشجو
    رشته تحصیلی
    عمران
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    آرزویم این است نتراود اشک از چشمانت مگر از شوق زیاد
    نرود لبخند از عمق نگاهت هرگز
    و به اندازه هر روز تو عاشق باشی
    عاشق آنکه تو را می خواهد
    و به لبخند تو از خویش رها می گردد
    وتو را دوست بدارد به همان اندازه که می خواهی

  5. #45
    • 2,338

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته تالار زبان و ادبیات فارسی
    تاریخ عضویت
    Sep 2008
    شغل , تخصص
    دانشجو
    رشته تحصیلی
    فناوری اطلاعات
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    دل

    سینه به سینه می رود قصه ی دل رباییت
    قلب غریب گشته خوش ،تشنه ی آشناییت

    شهر، ندیده می زند طرح دو چشم سبز تو
    قاب بلند آسمان جلوه ی خود نماییت

    همهمه ای به شهر شد ، تا سخنت به شهر گشت
    یا همه را ز غم کشی ، یا که کنی فداییت

  6. #46
    MAHBOOBEH آواتار ها
    • 1,272

    عنوان کاربری
    مدير باز نشسته بخش گفتگوي آزاد و متفرقه
    تاریخ عضویت
    Nov 2009
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    تنها
    غمگين
    نشسته با ماه
    در خلوت ساكت و شبانگاه
    اشكي به رخم دويد ناگاه
    روي تو شكفت در سرشكم
    ديدم كه هنوز عاشقم،آه
    در آن سوی این دلتنگی ها خدایی هست...
    که داشتنش
    جبران تمام نداشتنهاست

  7. #47
    mohamadasas آواتار ها
    • 828

    عنوان کاربری
    کاربر باشگاه
    تاریخ عضویت
    Jan 2010
    محل تحصیل
    gorgan
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    تو اگر ميدانستي
    كه چه دردي دارد
    كه چه زخمي دارد
    خنجر از دست رفيقان خوردن
    هرگز از من نمي پرسيدي
    كه چرا تنهايي

  8. #48
    MAHBOOBEH آواتار ها
    • 1,272

    عنوان کاربری
    مدير باز نشسته بخش گفتگوي آزاد و متفرقه
    تاریخ عضویت
    Nov 2009
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    اي رهنورد
    مقصد و مقصود را از ياد مبر
    دريغ است راه را منزل بپنداريم
    در آن سوی این دلتنگی ها خدایی هست...
    که داشتنش
    جبران تمام نداشتنهاست

  9. #49
    mohamadasas آواتار ها
    • 828

    عنوان کاربری
    کاربر باشگاه
    تاریخ عضویت
    Jan 2010
    محل تحصیل
    gorgan
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    نقل قول نوشته اصلی توسط mahboobeh نمایش پست ها
    اي رهنورد
    مقصد و مقصود را از ياد مبر
    دريغ است راه را منزل بپنداريم
    عالي بود...

  10. #50
    mahdi271 آواتار ها
    • 3,305

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته تالار زبان و ادبیات فارسی
    تاریخ عضویت
    Jul 2009
    محل تحصیل
    رشت
    شغل , تخصص
    دانشجو
    رشته تحصیلی
    عمران
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    از انکار تـو می‌ آيم‌ ؛ تمام‌ِ باور دیروز

    سرابی‌ بودی‌ از آغاز ؛ نه‌ يك فانوس يلدا سوز

    از انکار تــو می‌ آيم‌ ؛ رفیق‌ نارفيقی ها

    شکستن‌ های‌ بی‌ وقفه‌ ؛ تمام‌ سهم‌ من‌ از ما

    مرا این گونه در برزخ‌ ، رها کردی‌ به‌ آسانی‌

    نه‌ همدستی‌ ؛ نه‌ همپايـی ؛ منو این‌ بغض‌ پنهانی‌

    من‌ از آئينه‌ ترسیدم‌ ؛ که‌ در آئينه‌ دیوی‌ بود

    سکوت‌ من‌ در انکاره‌ ؛ تماشایم‌ غریوی‌ بود

    و تنديس تــو ویران‌ شد ؛ به‌ دست‌ عاشقی‌ بت سـاز

    چه‌ ساده‌ باورت‌ کردم‌ ؛ دروغین‌ بودی‌ از آغاز

    فقط‌ از عشق‌ بود ؛ از عشق‌ ؛ اگر زانو زدم‌ بر خاك

    مرا در سایه‌ها بردی ؛ تو ای‌ خورشید ك نا پاك

    سرت‌ در حلقه‌ ای‌ از نور ؛ دلت‌ در چنگ‌ اهریمن‌

    بمان‌ در اوج‌ این‌ درّه‌ ؛ در این‌ معبد بمان‌ بی من

    تـو را هرگز کسی‌ جز من‌ ، دخیلی‌ بر نمی بندد

    به‌ این‌ عاشق ترين‌ عاشق‌ ؛ کسی‌ جز تو نمی خندد...

صفحه 5 از 7 اولیناولین ... 34567 آخرینآخرین

برچسب برای این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمی توانید موضوع جدید ارسال کنید
  • شما نمی توانید به پست ها پاسخ دهید
  • شما نمی توانید فایل پیوست ضمیمه کنید
  • شما نمی توانید پست های خود را ویرایش کنید
  •