بالا
 تعرفه تبلیغات




 دانلود نمونه سوالات نیمسال دوم 93-94 پیام نور

 دانلود نمونه سوالات آزمونهای مختلف فراگیر پیام نور

صفحه 16 از 16 اولیناولین ... 6141516
نمایش نتایج: از شماره 151 تا 157 از مجموع 157

موضوع: مجموعه اشعار رهی معیری

  1. #151
    mahdi271 آواتار ها
    • 3,305

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته تالار زبان و ادبیات فارسی
    تاریخ عضویت
    Jul 2009
    محل تحصیل
    رشت
    شغل , تخصص
    دانشجو
    رشته تحصیلی
    عمران
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    حلقه موج

    گه شکایت از گلی گه شموه از خاری کنم
    من نه آن رندم که غیر از عاشقی کاری کنم
    هر زمان بی روی ماهی همدم آهی شوم
    هر نفس با یاد یاری ناله زاری کنم
    حلقه های موج بینم نقش گیسویی کشم
    خنده های صبح بینم یاد رخساری کنم
    گر سر یاری بود بخت نگونسار مرا
    عاشقی ها با سر زلف نگونساری کنم
    باز نشناسد مرا از سایه چشم رهگذار
    تکیه چون از ناتوانیها به دیواری کنم
    درد خود را میبرد از یاد گر من قصه ای
    از دل سرشگته با صید گرفتاری کنم
    نیست با ما لاله و گل را سر الفت رهی
    می روم تا آشیان در سایه خاری کنم

  2. #152
    mahdi271 آواتار ها
    • 3,305

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته تالار زبان و ادبیات فارسی
    تاریخ عضویت
    Jul 2009
    محل تحصیل
    رشت
    شغل , تخصص
    دانشجو
    رشته تحصیلی
    عمران
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    محنت سرای خاک

    من کیستم ز مردم دنیا رمیده ای
    چون کوهسار پای به دامن کشیده ای
    از سوز دل چو خرمن آتش گرفته ای
    وز اشک غم چو کشتی طفان رسیده ای
    چون شام بی رخ تو بمانم نشسته ای
    چون صبح از غم نو گریبان دریده ای
    سر کن نوای عشق که از های و هوی عقل
    آزرده ام چو گوش نصیحت شنیده ای
    رفت از قفای او دل از خود رمیده ام
    بی تاب تر ز اشک به دامن دویده ای
    ما را چو گردباد ز راحت نصیب نیست
    راحت و کجا خاطر نا آرمیده ای
    بیچاره ای که چاره طلب می کند ز خلق
    دارد امید میوه ز شاخ بریده ای
    از بس که خون فرو چکد از تیغ آٍمان
    ماند شفق به دامن در خون کشیده ای
    با جان تابنک ز محنت سرای خاک
    رفتیم همچو قطره اشکی ز دیده ای
    دردی که بهر جان رهی آفریده اند
    یا رب مباد قسمت هیچ آفریده ای

  3. #153
    mahdi271 آواتار ها
    • 3,305

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته تالار زبان و ادبیات فارسی
    تاریخ عضویت
    Jul 2009
    محل تحصیل
    رشت
    شغل , تخصص
    دانشجو
    رشته تحصیلی
    عمران
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    پیر هرات

    بخت نافرجام اگر با عاشقان یاری کند
    یار عاشق سوز ما ترک دلازاری کند
    بر گذرگاهش فرو افتادم از بی طاقتی
    اشک لرزان کی تواند خیوشتن داری کند ؟
    چاره ساز اهل دل باشد می اندیشد سوز
    کو قدح ؟ تا فارغم از رنج هوشیاری کند
    دام صیاد از چمد دلخواه تر باشد مرا
    من نه آن مرغم که فریاد از گرفتاری کند
    عشق روز افزون من از بی وفایی های اوست
    می گریزم گر به من روزی وفاداری کند
    گوهر گنجینه عشقیم از روشندلی
    بین خویبان کیست تا ما را خریداری کند ؟
    از دیار خواجه شیراز میاید رهی
    تا ثنای خواجه عبدالله انصاری کند
    می رسد با دیده گوهرفشان همچون سحاب
    تا بر این خاک عبیرآگین گوهرباری کند

  4. #154
    mahdi271 آواتار ها
    • 3,305

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته تالار زبان و ادبیات فارسی
    تاریخ عضویت
    Jul 2009
    محل تحصیل
    رشت
    شغل , تخصص
    دانشجو
    رشته تحصیلی
    عمران
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    آتش جاوید

    ستاره شعله ای از جان دردمند من است
    سپهر ایتی از همت بلند من است
    به چشم اهل نظر صبح روشنم ز آنروی
    که تازه رویی عالم ز نوشخند من است
    چگونه راز دلم همچو نی نهان ماند ؟
    که داغ عشق تو پیدا ز بند بند من است
    در آتش از دل آزاده ام ولی غم نیست
    پسند خاطر آزادگان پسند من است
    رهی به مشت غباری چه التفات کنم ؟
    که آفتاب جهانتاب در کمند من است

  5. #155
    mahdi271 آواتار ها
    • 3,305

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته تالار زبان و ادبیات فارسی
    تاریخ عضویت
    Jul 2009
    محل تحصیل
    رشت
    شغل , تخصص
    دانشجو
    رشته تحصیلی
    عمران
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    زبان اشک

    چون صبح نودمیده صفا گستر است اشک
    روشنتر از ستاره روشنگر است اشک
    گوهر اگر ز قطره باران شود پدید
    با آفتاب و ماه ز یک گوهر است اشک
    با اشک هم اثر نتوان خواند ناله را
    غم پرور است ناله و جان پرور است اشک
    بارد ازو لطافت و تابد ازو فروغ
    چون گوی سینه بت سیمین بر است اشک
    خاطر فریب و گرم و دلاویز و تابناک
    همرنگ چهره تو پری پیکر است اشک
    از داغ آتشین لب ساغر نواز تو
    در جان ماست آتش و در ساغر است اشک
    با دردمند عشق تو همخانه است آه
    با آشنای چشم تو هم بستر است اشک
    لب بسته ای ز گفتن راز نهان رهی
    غافل که از زبان تو گویاتر است اشک

  6. #156
    mahdi271 آواتار ها
    • 3,305

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته تالار زبان و ادبیات فارسی
    تاریخ عضویت
    Jul 2009
    محل تحصیل
    رشت
    شغل , تخصص
    دانشجو
    رشته تحصیلی
    عمران
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    گلبانگ رود

    نوای آسمانی اید از گلبانگ رود امشب
    بیا ساقی که رفت از دل غم بود و نبود امشب
    فراز چرخ نیلی ناله مستانه ای دارد
    دل از بام فلک دیگر نمی اید فرود امشب
    که بود آن آهوی وحشی چه بود آن سایه مژگان ؟
    که تاب از من ستادند امروز و خواب از من ربود امشب
    بیاد غنچه خاموش او سر در گریبانم
    ندارم با نسیم گل سر گفت و شنود امشب
    ز بس بر تربت صائب عنان گریه سر دادم
    رهی از چشمه چشم خجل شد زنده رود امشب

  7. #157
    mahdi271 آواتار ها
    • 3,305

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته تالار زبان و ادبیات فارسی
    تاریخ عضویت
    Jul 2009
    محل تحصیل
    رشت
    شغل , تخصص
    دانشجو
    رشته تحصیلی
    عمران
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    شکوه ناتمام

    نسیم عشق ز کوی هوس نمیاید
    چرا که بوی گل از خار و خس نمیاید
    ز نارسایی فریاد آتشین فریاد
    که سوخت سینه و فریادرس نمیاید
    به رهگذارطلب آبروی خویشتن مریز
    که همچو اشک روان باز پس نمیاید
    ز آِشنایی مردم رمیده ام رهی
    که بوی مردمی از هیچ کس نمیاید

صفحه 16 از 16 اولیناولین ... 6141516

برچسب برای این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمی توانید موضوع جدید ارسال کنید
  • شما نمی توانید به پست ها پاسخ دهید
  • شما نمی توانید فایل پیوست ضمیمه کنید
  • شما نمی توانید پست های خود را ویرایش کنید
  •