بالا
 تعرفه تبلیغات




 دانلود نمونه سوالات نیمسال دوم 93-94 پیام نور

 دانلود نمونه سوالات آزمونهای مختلف فراگیر پیام نور

صفحه 14 از 16 اولیناولین ... 41213141516 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 131 تا 140 از مجموع 157

موضوع: مجموعه اشعار رهی معیری

  1. #131
    mahdi271 آواتار ها
    • 3,305

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته تالار زبان و ادبیات فارسی
    تاریخ عضویت
    Jul 2009
    محل تحصیل
    رشت
    شغل , تخصص
    دانشجو
    رشته تحصیلی
    عمران
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    آغوش صحرا

    عیبجو دلدادگان را سرزنش ها میکند
    وای اگر با او کند دل آنچه با ما میکند
    با غم جانسوز می سازد دل مسکین من
    مصلحت بین است و با دشمن مدارا می کند
    عکس او در اشک من نقشی خیال انگیز داشت
    ماه سیمین جلوه ها در موج دریا می کند
    از طربنکی به رقص اید سحر که چون نسیم
    هر که چون گل خواب در اغوش صحرا میکند
    خاک پاک آن تهی دستم که چون ابر بهار
    بر سر عالم فشاند هر چه پیدا می کند
    دیده آزاد مردان سوی دنیای دل است
    سفله باشد آنکه روی دل به دنیا می کند
    عشق و مستی را از این عالم بدان عالم بریم
    در نماند هر که امشب فکر فردا می کند
    همچو آن طفلی که در وحشت سرایی مانده است
    دل درون سینه ام بی طاقتی ها می کند
    هر که تاب منت گردون ندارد چون رهی
    دولت جاوید را از خود تمنا میکند

  2. #132
    mahdi271 آواتار ها
    • 3,305

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته تالار زبان و ادبیات فارسی
    تاریخ عضویت
    Jul 2009
    محل تحصیل
    رشت
    شغل , تخصص
    دانشجو
    رشته تحصیلی
    عمران
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    جامه سرخ

    غنچه نو شکفته را ماند
    نرگس نیم خفته را ماند
    دامن افشان گذشت و باز نگشت
    عمر از دست رفته را ماند
    قد موزون او به جامه سرخ
    سرو آتش گرفته را ماند
    نیمه جان شد دل از تغافل یار
    صید از یاد رفته را ماند
    سوز عشق تو خیزد از نفسم
    بوی در گل نهفته را ماند
    رفته از ناله رهی تاثیر
    حرف بسیار گفته را ماند

  3. #133
    mahdi271 آواتار ها
    • 3,305

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته تالار زبان و ادبیات فارسی
    تاریخ عضویت
    Jul 2009
    محل تحصیل
    رشت
    شغل , تخصص
    دانشجو
    رشته تحصیلی
    عمران
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    برق نگاه

    بروی سیل گشادیم راه خانه خویش
    به دست برق سپردیم آشیانه خویش
    مرا چه حد که زنم بوسه آستین ترا
    همین قدر تو مرانم ز آستانه خویش
    به جز تو کز نگهی سوختی دل ما را
    به دست خویش که آتش زند به خانه خویش
    مخوان حدیث رهایی که الفتی است مرا
    به ناله سحر و گریه شبانه خویش
    ز رشک تا که هلاکم کند به دامن غیر
    چو گل نهد سرو کاستی کند بهانه خویش
    رهی به ناله دهی چند دردسر ما را ؟
    بمیر از غم . کوتاه کن فسانه خویش

  4. #134
    mahdi271 آواتار ها
    • 3,305

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته تالار زبان و ادبیات فارسی
    تاریخ عضویت
    Jul 2009
    محل تحصیل
    رشت
    شغل , تخصص
    دانشجو
    رشته تحصیلی
    عمران
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    خشکسال ادب
    دگر ز جان من ای سیمین بر چه می خواهی ؟
    ربوده ای دل زارم دگر چه می خواهی ؟
    مریز دانه که ما خود اسیر دام تو ایم
    ز صید طایر بی بال و پر چه می خواهی ؟
    اثر ز ناله خونین دلان گریزان است
    ز ناله ای دل خونین اثر چه می خواهی ؟
    به گریه بر سر راهش فتاده بودم دوش
    بخنده گفت ازین رهگذر چه می خواهی ؟
    نهاده ام سر تسلیم زیر شمشیرت
    بیار بر سرم ای عشق هر چه میخواهی
    کنون که بی هنرانند کعبه دل خلق
    چو کعبه حرمت اهل هنر چه می خواهی ؟
    به غیر آن که بیفتد ز چشم ها چون اشک
    به جلوه گاه خزف از گوهر چه می خواهی ؟
    رهی چه می طلبی نظم آبدار از من ؟
    به خشکسال ادب شعر تر چه می خواهی ؟

  5. #135
    mahdi271 آواتار ها
    • 3,305

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته تالار زبان و ادبیات فارسی
    تاریخ عضویت
    Jul 2009
    محل تحصیل
    رشت
    شغل , تخصص
    دانشجو
    رشته تحصیلی
    عمران
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    حاصل عمر

    بسکه جفا ز خار و گل دید در دل رمیده ام
    همچو نسیم ازین چمن پای برون کشیده ام
    شمع طرب ز بخت ما آتش خانه سوز شد
    گشت بلای جان من عشق به جان خریده ام
    حاصل دور زندگی صحبت آشنا بود
    تا تو ز من بریده ای من ز جهان بریده ام
    تا به کنار بودیم بود به جا قرار دل
    رفتی و رفت راحت از خاطر آرمیده ام
    تا تو مراد من دهی کشته مرا فراق تو
    تا تو به داد من رسی من به خدا رسیده ام
    چون به بهار سر کند لاله ز خاک من برون
    ای گل تازه یاد کن از دل داغ دیده ام
    یا ز ره وفا بیا یا ز دل رهی برو
    سوخت در انتظار تو جان به لب رسیده ام

  6. #136
    mahdi271 آواتار ها
    • 3,305

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته تالار زبان و ادبیات فارسی
    تاریخ عضویت
    Jul 2009
    محل تحصیل
    رشت
    شغل , تخصص
    دانشجو
    رشته تحصیلی
    عمران
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    جلوه نخستین

    رخم چو لاله ز خوناب دیده رنگین است
    نشان قافله سالار عاشقان این است
    مبین به چشم حقارت به خون دیده ما
    که آبروی صراحی به اشک خونین است
    ز آشنایی ما عمر ها گذشت و هنوز
    به دیده منت آن جلوه نخستین است
    نداد بوسه و این با که می توان گفتن ؟
    که تلخکامی ما ز آن دهان شیرین است
    به روشنان چه بری شکوه از سیاهی بخت
    که اختر فلکی نیز چون تو مسکین است
    به غیر خون جگر نیست بی نصیبان را
    زمانه را چه گنه چونصیب ما این است
    رهی ز لاله و گل نشکفد بهار مرا
    بهار من گل روی امیر و گلچین است

  7. #137
    mahdi271 آواتار ها
    • 3,305

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته تالار زبان و ادبیات فارسی
    تاریخ عضویت
    Jul 2009
    محل تحصیل
    رشت
    شغل , تخصص
    دانشجو
    رشته تحصیلی
    عمران
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    بوسه جام

    تو سوز آه من ای مرغ شب چه میدانی ؟
    ندیده ای شب من تاب و تب چه میدانی ؟
    بمن گذار که لب بر لبش نهم ای جام
    تو قدر بوسه آن نوش لب چه میدانی ؟
    چو شمع و گل شب و روزت به خنده می گذرد
    تو گریه سحر و آه شب چه میدانی ؟
    بلای هجر ز هر درد جانگدازتر است
    ندیده داغ جدایی تعب چه میدانی ؟
    رهی به محفل عشرت به نغمه لب مگشای
    تو دل شکسته نوای طرب چه میدانی ؟

  8. #138
    mahdi271 آواتار ها
    • 3,305

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته تالار زبان و ادبیات فارسی
    تاریخ عضویت
    Jul 2009
    محل تحصیل
    رشت
    شغل , تخصص
    دانشجو
    رشته تحصیلی
    عمران
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    ناله جویبار

    گر چه روزی تیره تر از شام غم باشد مرا
    در دل روشن صفای صبحدم باشد مرا
    زرپرستی خواب راحت را ز ندگس دور کرد
    صرف عشرت می کنم گر یک درم باشد مرا
    خواهش دل هر چه کمتر شادی جان بیشتر
    تا دلی بی آرزو باشد چه غم باشد مرا
    در کنار من ز گرمی بر کناری ایدریغ
    وصل و هجران و غم و شادی به هم باشد مرا
    در خروش ایم چو بینم کج نهادی های خلق
    جویبارم ناله از هر پیچ و خم باشد مرا
    گر چه در کارم چو انجم عقده ها باشد رهی
    چهره بگشاده ای چون صبحدم باشد مرا

  9. #139
    mahdi271 آواتار ها
    • 3,305

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته تالار زبان و ادبیات فارسی
    تاریخ عضویت
    Jul 2009
    محل تحصیل
    رشت
    شغل , تخصص
    دانشجو
    رشته تحصیلی
    عمران
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    کیان اندوه

    نی افسرده ای هنگام گل روید ز خاک من
    که برخیزد از آن نی ناله های دردنک من
    مزار من اگر فردوس شادی آفرین باشد
    به جای لاله و گل خار غم روید ز خاک من
    مخند ای صبح بی هنگام که امشب سازشی دارد
    نوای مرغ شب بسا خاطر اندوهناک من
    نیم چون خاکیان آلوده گرد کدورتها
    صفای چشمه نهتاب دارد جان پاک من
    چو دشمن از هلک من رهی خشنود میگردد
    بمیرم تا دلی خشنود گردد از هلک من

  10. #140
    mahdi271 آواتار ها
    • 3,305

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته تالار زبان و ادبیات فارسی
    تاریخ عضویت
    Jul 2009
    محل تحصیل
    رشت
    شغل , تخصص
    دانشجو
    رشته تحصیلی
    عمران
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    سرگشته

    بی روی تو راحت ز دل زار گریزد
    چون خواب که از دیده بیمار گریزد
    در دام تو یک شب دلم از ناله نیاسود
    آسودگی از مرغ گرفتار گریزد
    از دشمن و از دوست گریزیم و عجب نیست
    سرگشته نسیم از گل و از خار گریزد
    شب تا سحر از ناله دل خواب ندارم
    راحت به شب از چشم پرستار گریزد
    ای دوست بیازار مرا هر چه توانی
    دل نیست اسیری که ز آزار گریزد
    زین بیش رهی ناله مکن در بر آن شوخ
    ترسم که ز نالیدن بسیار گریزد

برچسب برای این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمی توانید موضوع جدید ارسال کنید
  • شما نمی توانید به پست ها پاسخ دهید
  • شما نمی توانید فایل پیوست ضمیمه کنید
  • شما نمی توانید پست های خود را ویرایش کنید
  •