بالا
 تعرفه تبلیغات




 دانلود نمونه سوالات نیمسال دوم 93-94 پیام نور

 دانلود نمونه سوالات آزمونهای مختلف فراگیر پیام نور

صفحه 13 از 13 اولیناولین ... 3111213
نمایش نتایج: از شماره 121 تا 130 از مجموع 130

موضوع: * داستــانهاي كوتـــــاه پيـــــــــامكي *

  1. #121
    • 329

    عنوان کاربری
    کاربر باشگاه
    تاریخ عضویت
    Sep 2009
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    علت قبول نشدن در كنكور

    اگر داوطلبي در كنكور قبول نشد هيچ تقصيري نداردچرا كه سال فقط 365 روز است.
    در حالي كه:
    1) سال 52 جمعه داريم و ميدانيد كه جمعه ها فقط
    براي استراحت است
    به اين ترتيب 313 روز باقي ميماند.
    2) حداقل 50 روز مربوط به تعطيلات تابستاني
    است كه به دليل گرماي هوا مطالعه ي دقيق
    براي يك فرد نرمال مشكل است.
    بنابراين 263 روز ديگر باقي ميماند.
    3) در هر روز 8 ساعت خواب براي بدن لازم است
    كه جمعا" 122 روز ميشود. بنابراين 141 روز باقي ميماند.
    4) اما سلامتي جسم و روح روزانه
    1 ساعت تفريح را ميطلبد كه جمعا" 15 روز ميشود.
    پس 126 در روز باقي ميماند.
    5) طبيعتا" 2 ساعت در روز براي خوردن
    غذا لازم است كه در كل 30 روز ميشود.
    پس 96 روز باقي ميماند.
    6) 1 ساعت در روز براي گفتگو و تبادل
    افكار به صورت تلفني لازم است.
    چرا كه انسان موجودي اجتماعي است.
    اين خود 15 روز است.
    پس 81 روز باقي ميماند.
    7) روزهاي امتحان 35 روز از سال را به خود
    اختصاص ميدهند. پس 46 روز باقي ميماند.
    8) تعطيلات نوروز و اعياد مختلف دست
    كم 30 روز در سال هستند.
    پس 16 روز باقي ميماند.
    9) در سال شما 10 روز را به بازي ميگذرانيد.
    پس 6 روز باقي ميماند.
    10) در سال حداقل 3 روز به بيماري
    طي ميشود و 3 روز ديگر باقي است.
    11) سينما رفتن و ساير امور شخصي
    هم 2 روز را در بر ميگيرند. پس 1 روز باقي ميماند.
    12) 1 روز باقي مانده همان روز تولد شماست.
    چگونه ميتوان در آن روز درس خواند؟!!
    نتيجه ي اخلاقي: پس يك داوطلب نرمال نميتواند
    اميدي براي قبولي در دانشگاه داشته باشد


  2. #122
    • 329

    عنوان کاربری
    کاربر باشگاه
    تاریخ عضویت
    Sep 2009
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    آخرین کلمات قبل از مرگ

    آخرين کلمات يک الکتريسين: خوب حالا روشنش کن...
    آخرين کلمات يک انسان عصر حجر: فکر ميکنی توی اين غار چيه؟
    آخرين کلمات يک بندباز: نميدونم چرا چشمام سياهی ميره...
    آخرين کلمات يک بيمار: مطمئنيد که اين آمپول بيخطره؟
    آخرين کلمات يک پزشک: راستش تشخيص اوليه‌ام صحيح نبود. بيماريتون لاعلاجه...
    آخرين کلمات يک پليس: شيش بار شليک کرده، ديگه گلوله نداره...
    آخرين کلمات يک پيشخدمت رستوران: باب ميلتون بود؟
    آخرين کلمات يک جلاد: ای بابا، باز تيغهء گيوتين گير کرد...
    آخرين کلمات يک جهانگرد در آمازون: اين نوع مار رو ميشناسم، سمی نيست...
    آخرين کلمات يک چترباز: پس چترم کو؟
    آخرين کلمات يک خبرنگار: بله، سيل داره به طرفمون مياد...
    آخرين کلمات يک خلبان: ببينم چرخها باز شدند يا نه؟
    آخرين کلمات يک خون‌آشام: نه بابا خورشيد يه ساعت ديگه طلوع ميکنه!
    آخرين کلمات يک داور فوتبال: نخير آفسايد نبود!
    آخرين کلمات يک دربان: مگه از روی نعش من رد بشی...
    آخرين کلمات يک دوچرخه‌سوار: نخير تقدم با منه!
    آخرين کلمات يک ديوانه: من يه پرنده‌ام!
    آخرين کلمات يک سرنشين اتوموبيل: برو سمت راست راه بازه...
    آخرين کلمات يک شکارچی: مامانت کجاست کوچولو؟.
    آخرين کلمات يک غواص: نه اين طرفها کوسه وجود نداره...
    آخرين کلمات يک فضانورد: برای يک ربع ديگه هوا دارم...
    آخرين کلمات يک قصاب: اون چاقو بزرگه رو بنداز ببينم...
    آخرين کلمات يک قهرمان: کمک نميخوام، همه‌اش سه نفرند...
    آخرين کلمات يک قهرمان اتوموبيلرانی: پس مکانيکه ميدونه که با دوست دخترش...
    آخرين کلمات يک کارآگاه خصوصی: قضيه روشنه، قاتل شما هستيد!
    آخرين کلمات يک کامپيوتر: هاردديسک پاک شده است...
    آخرين کلمات يک کوهنورد: سر طناب رو محکم بگيری ها...
    آخرين کلمات يک گروگان: من که ميدونم تو عرضهء شليک کردن نداری...
    آخرين کلمات يک گيتاريست: يه خرده ولوم بده...
    آخرين کلمات يک مادر: بالأخره سی‌دی‌هات رو مرتب کردم...
    آخرين کلمات يک متخصص آزمايشگاه: اين آزمايش کاملاً بيخطره...
    آخرين کلمات يک متخصص خنثی کردن بمب: اين سيم آخری رو که قطع کنم تمومه...
    آخرين کلمات يک متخصص کامپيوتر: معلومه که ازش بک‌آپ گرفتم!
    آخرين کلمات يک معلم رانندگی: نگه دار! چراغ قرمزه!
    آخرين کلمات يک ملوان: من چه ميدونستم که بايد شنا بلد باشم؟
    آخرين کلمات يک ملوان زيردريايی: من عادت ندارم با پنجرهء بسته بخوابم...
    آخرين کلمات يک نارنجک‌انداز: گفتی تا چند بشمرم؟

  3. #123
    • 329

    عنوان کاربری
    کاربر باشگاه
    تاریخ عضویت
    Sep 2009
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    فرهنگ لغات خدمت سربازی

    آشخور: کسی که دوره آموزش رو میگذرونه - ناشی - بی درجه - (مشخصه:کچل-لباس خاکی)

    پایه بوق: صفر کیلومتر - کسی که تازه آموزشیش تموم شده - (مشخصه اصلی:موی کوتاه اما نه کچل- درجه کج)

    کج بان : همان پایه بوق - منتظر درجه (در اصل) -به دلیل خط کجی که به جای درجه بر دوش می زنند به این نام معروفند

    درجه چسب زخم: همان درجه کجی که بعنوان انتظار درجه می زنند


    پایه بالا : ریش سفید سربازان! - معادل سال بالایی دوران دانشگاه - (مشخصه: موی معمولی-درجه دارد)

    تیمسار وظیفه ها: پایه بالاترین فرد در میان افسران وظیفه منطقه- کسی که هم درجه و هم سابقه اش بیشتر از تمام وظیفه های منطقه است

    بابا خدمتی!: کسی که یکسال از اتمام آموزش و ورودش به محل خدمت گذشته باشد.

    پسر خدمتی: کسی که یکسال با باباخدمتی خود تفاوت دوره داشته باشد!

    موهات شونه خور شده: به کسی که کم کم در حال خروج از پایه بوقی است می گویند. یعنی که کم کم موهایت بلند شده و داری پایه بالا میشوی

    پا بچسبون : احترام بگذار ( کنایه از کوبیدن کفشها به هم به نشان ادای احترام)

    صدای پوتینهات رو نشنیدم! : یعنی احترام خوبی نگذاشتی- گاه به شوخی بین دو دوست هم گفته میشود.

    برگه التماس دعا: برگه گواهی استراحت پزشکی

    طب دریایی: مجموعه ای از اقدامات (مثلسونداژ-سودو آمپول-ان جی تیوب و ...) که گاها برای بیماران تمارضی انجاممیدهند تا از کرده شان پشیمان شوند!

  4. #124
    • 329

    عنوان کاربری
    کاربر باشگاه
    تاریخ عضویت
    Sep 2009
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    در يكي از نمايشگاههاي كامپيوتري كه اخيرا برگزار شده بود بيل گيتس موسس مايكروسافت و ثروتمندترين مرد جهان صنعت كامپيوتر را با صنعت اتومبيل مقايسه و ادعا كرد:
    اگر تكنولوژي جنرال موتورز با سرعتي مانند سرعت پيشرفت تكنولوژي كامپيوتر پيشرفت كرده بود امروز همه ما ماشين‌هايي سوار مي‌شديم كه قيمتشان 25 دلار و مصرف بنزين آن 4 ليتر در هر 1000 مايل بود.
    جنرال موتورز هم در جواب بيل گليتس اعلام كرد:
    اگر جنرال موتورز هم مانند مايكروسافت پيشرفت كرده بود اين روزها ما ماشين‌هايي با اين مشخصات سوار مي‌شديم:
    1- كيسه هوا قبل از باز شدن در هنگام تصادف از شما مي‌پرسيد: Are You sure?
    2- بدون هيچ دليلي ماشين شما در روز دو بار تصادف مي‌كرد!
    3- هر دفعه كه خطهاي وسط خيابان را از نو نقاشي مي‌كردند شما بايد يك ماشين جديد مي‌خريديد!
    4- گاه و بيگاه ماشين شما در خيابانها از حركت باز مي‌ايستاد و شما چاره‌اي جز استارت مجدد restart نداشتيد!
    5- گاهي اوقات در اثر كارهايي مانند گردش به چپ ماشين شما خاموش Shot down مي‌شد و استارت آن نيز ار كار مي‌افتاد. در اينگونه موارد چاره‌اي جز نصب مجدد reinstall نداشتيد!
    6- فقط يك نفر از ماشين مي‌توانست استفاده كند مگر اينكه با خريد ماشين مدل 95 يا NT براي آن صندلي‌هاي بيشتري خريداري مي‌كرديد!
    7- ماشينهاي مكينتاش با موتور Sun بهتر – پنج بار سريعتر و راحت‌تر از ماشين‌هاي مايكروسافت بودند اما تنها در 5 درصد جاده‌ها مي‌شد اين ماشينها را يافت!
    8- چراغهاي اخطار وضعيت بنزين، روغن و آب با يك چراغ General Fault تعويض مي‌شدند!
    9- صندلي‌هاي جديد همه را مجبور مي‌كردند تا بدن خود را متناسب و اندازه آنها بكنند!
    10- جنرال موتورز خريداران ماشينهايش را مجبور به خريد نقشه‌هاي راهها مي‌كرد كه ممكن بود اصلا به درد رانندگان نخورد. هرگونه تلاش براي پاك كردن اين Option منجر به كاهش كيفيت عملكرد تا پنجاه درصد و بيشتر مي‌شد!
    11- هر بار كه جنرال موتورز مدل جديدي را به بازار عرضه مي‌كرد خريداران ماشين بايد رانندگي را از اول ياد مي‌گرفتند چون هيچ يك از عملكردها و كنترلهاي ماشين مانند مدل قبلي نبود!
    12- براي خاموش كردن ماشين بايد دكمه استارت را مي‌زدند!

  5. #125
    • 329

    عنوان کاربری
    کاربر باشگاه
    تاریخ عضویت
    Sep 2009
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    وقتي مردان مي گويند ... يعنی ...

    براي من فرقي نميكنه ديوار آشپزخونه چه رنگي باشه .
    يعني : تا وقتي كه آبي، سبز، زرد، صورتي، مشكي، يشمي، خاكستري، عنابي، سفيد و ... نباشه اشكالي نداره .
    اين يه كار، مردونه است .
    يعني : تو اين كار هيچ منطق درستي نيست و تو هم سعي نكن دليلي برايش پيدا كني.
    ميخواهي تو درست كردن شام كمكت كنم؟
    يعني : پس چي شد اين شام ؟ چرا رو ميز آماده نيست ؟
    چه فكر خوبي !
    يعني : اين كار شدني نيست و من كل روز رو برات كركري مي خونم وحالت رو مي گيرم .
    بله عزيزم يا حتما حتما
    يعني : اين يكي اصلا معني نداره و چون شرطي شده ام از دهنم پريده .
    زنم منو درك نميكنه !
    يعني : همه قصه ها و خاطره هاي منو شنيده و ديگه خسته شده .
    ماجرايش طولانيه و سر فرصت برات تعريف مي كنم .
    يعني : اصلا خودم هم نفهميدم چي شد .
    من اخيرا" خيلي ورزش مي كنم .
    يعني : باتري كنترل از راه دور تلويزيون تمام شده.
    دسپتخت تو مثل دستپخت مادر مرحومم مي مونه.
    يعني : تو هم كه غذا رو مي سوزوني.
    كمي استراحت كن عزيزم خسته شدي!
    يعني : بابا اين جارو برقي رو خاموش كن مي خوام فيلم ببينم.
    چه جالب!
    يعني : آخ كه چقدر حرف مي زني!
    عزيزم ماديات در عشق ما هيچ نقشي نداره !!
    يعني : باز سالگرد ازدواجمون رو فراموش كردم و كادو نخريدم.
    اين واقعا" فيلم خوبيه !
    يعني : تو اين فيلم پر از بكش بكش و بزن بزن و ماشين سواريه.
    اين يه كار زنونه است!!
    يعني : اين كار سخت كثيف و بي جيره و مواجب است.
    با من ازدواج مي كني؟
    يعني : رخت چركهام تلنبار شده و كسي نيست دكمه هاي پيرهنم رو بدوزه؟
    تو كه مي دوني من چه حافظه ي بدي دارم!!
    يعني : من شعري رو كه كلاس سوم ابتدايي خوندم از حفظم نمره ماشينم رو كه سالها پيش فروختم ازبرم و ... اما تاريخ تولد تو رو يادم رفته
    من براي اين كارم دليل دارم !!
    يعني : بذار فكر كنم ببينم چه دليلي مي تونم براي اين كارم پيدا كنم .
    منظورت چيه؟ تو كه لباس داري؟
    يعني : يادت رفته چهار سال پيش براي خودت لباس خريدي؟
    دلم برات تنگ شده!!
    ...يعني : نمي تونم جورابامو پيدا كنم. بچه ها گشنشونه و ...
    ما تو كار خونه با هم مشاركت مي كنيم!!
    يعني : من ريخت و پاش مي كنم او جمع و جور مي كند.
    صداي زنگ چت :
    اهل تهرانم روزگارم بد نيست. پنتيوم 4 دارم خرده هوشي سر سوزن ذوقي. VGA اي دارم توپ از برگ درخت. CPU سريع تر از آب روان. من PM بازم. مسجدم در چت روم. جانمازم كيبورد. مهرم ماوس. Background سجاده ي من. من وضو با روش HTTP مي گيرم. اهل تهرانم پيشه ام چت بازيست. گاه گاه تروجاني مي سازم با VB. مي فروشم به شما تا به آواز خوش "Its now safe" دل مردم شكنيد. سنگ با تروجانم آب است. اهل تهرانم ...
    جایزه پا در دهان
    اهدای این جایزه اولین بار در سال 93 آغاز شد و هر سال به گیج کننده ترین حرف تعلق می گیرد : امسال برنده آن وزیر دفاع ایالات متحده دونالد رامسفلدبود.
    متن سخنان رامسفلد:
    "گزارشگرانی که می گویند چیزی اتفاق نیفتاده همیشه برای من جالب بوده اند. زیرا تا آنجا که ما می دانیم چیزهای شناخته شده شناخته شده هستند.ماچیز هایی که می دانیم، می دانیم . ما همچنین می دانیم
    چیزهای ناشناخته ای وجود دارند که شناخته شده هستند یعنی اینکه ما میدانیم چیزهایی هستند که ما نمی دانیم.اما همچنان چیز های نا شناخته، ناشناخته مانده اند-آنهایی که ما نمی دانیم نمیدانیم."

  6. #126
    • 329

    عنوان کاربری
    کاربر باشگاه
    تاریخ عضویت
    Sep 2009
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    کلید گم گشته و در وا نمی شه !

    فرانسه
    در اين کشور درها معمولا قفل نيستند، بنابراين دستگيره در را مي چرخانند و در را باز مي کنند. بعداً ماموران يک کليد يدکي درست مي کنند يا قفل را عوض مي کنند.
    آمريکا
    بلافاصله f.b.i تعداد 194 نفر از مظنونين القاعده را دستگير و تعدادي از ايرانيان را اخراح مي کند و در بازوجويي اعضاي القاعده تعدادي بمب و موشک و نارنجک و تانک نفربر و موشک ضد موشک در خانههاي آنها پيدا مي کنند، اما کليدي پيدا نمي شود.
    آلمان
    حتما يک کليد يدکي در جيب هلموت کهل است، آن را از او مي گيرند.
    بلژيک
    ابتدا مسئول مربوطه به ماموران نامه مي نويسد و اين خبر را مي دهد، بعد موضوع طي نامهاي به وزارت کشور و وزارت امور خارجه خبر داده مي شود، بعد نامههايي براي پارلمان اروپا نوشته مي شود. بعد از نه ماه نامه نگاري کليد خودش پيدا مي شود.
    انگلستان
    در انگلستان هيچ وقت هيچ کليدي گم نمي شود، مگر اينکه از دهها سال قبل در مورد آن تصميم گرفته شده باشد.
    کلمبيا
    رئيس جمهور از قاچاقچيان مي خواهد کليد را پس بدهند، آنها هم از او مي خواهند قول بدهد ديگر درها را قفل نکنند.
    واتيکان
    پاپ از خداوند مي خواهد جاي کليد را نشان بدهد، بعد هم يک کليد ساز مي آورند و در را باز مي کنند.
    ايتاليا
    گم شدن در اين کشور طبيعي است، بنابراين در را مي شکنند و خسارت آنرا به برلوسکوني مي دهند.
    افغانستان
    با يک توپ 106 در را از جا مي کنند و در اين ماجرا تعدادي از نيروهاي آمريکايي و القاعده هم به قتل مي رسند.
    عراق
    چند ساعت منتظر مي مانند تا عمليات استشهادي انجام شود، در جران عمليات در هم باز مي شود و مي بينند صدام آنجا نيست.
    سوئيس
    براي انتخاب بين باز کردن در يا باز نکردن آن رفراندوم برگزار مي کنند.
    روسيه
    يکي از دزدهايي که وزير شده است، با يک سنجاق در را باز مي کند.

  7. #127
    • 329

    عنوان کاربری
    کاربر باشگاه
    تاریخ عضویت
    Sep 2009
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    فكر ميكنين پسرا و دخترا چه جوري نيمرو درست ميكنن؟

    دخترها:
    1- توي ماهيتابه روغن ميريزن
    2- اجاق گاز زير ماهيتابه رو روشن ميكنن
    3- تخم مرغها رو ميشكنن و همراه نمك توي ماهيتابه ميريزن
    4- چند دقيقه بعد نيمروي آماده رو نوش جان ميكنن
    پسرها:
    1- توي كابينتهاي بالايي آشپزخونه دنبال ماهيتابه ميگردن
    2- توي كابينتهاي پاييني دنبال ماهيتابه ميگردن و بلاخره پيداش ميكنن
    3- ماهيتابه رو روي اجاق گاز ميذارن
    4- توي ماهيتابه روغن ميريزن
    5- توي يخچال دنبال تخم مرغ ميگردن
    6- يه دونه تخم مرغ پيدا ميكنن
    7- چند تا فحش ميدن
    8- دنبال كبريت ميگردن
    9- با فندك اجاق گاز رو روشن ميكنن و بوي سركه همراه دود آشپزخونه رو بر ميداره
    10- ماهيتابه رو ميشورن (بگو چرا روغنش بوي ترشي ميداد!)
    11- ماهيتابه رو روي اجاق گاز ميذارن و توش روغن واقعي ميريزن
    12- تخم مرغي كه از روي كابينت سر خورده و كف آشپزخونه پهن شده رو با دستمال پاك ميكنن
    13- چند تا فحش ميدن و لباس ميپوشن
    14- ميرن سراغ بقالي سر كوچه و 20 تا تخم مرغ ميخرن و برميگردن
    15- تلويزيون رو روشن ميكنن و صداش رو بلند ميكنن
    16- روغن سوخته رو ميريزن توي سطل و دوباره روغن توي ماهيتابه ميريزن
    17- تخم مرغها رو ميشكنن و توي ماهيتابه ميريزن
    18- دنبال نمكدون ميگردن
    19- نمكدون خالي رو پيدا ميكنن و چند تا فحش ميدن
    20- دنبال كيسهء نمك ميگردن و بلاخره پيداش ميكنن
    21- نمكدون رو پر از نمك ميكنن
    22- صداي گزارشگر فوتبال رو ميشنون و ميدون جلوي تلويزيون
    23- نمكدون رو روي ميز ميذارن و محو تماشاي فوتبال ميشن
    24- بوي سوختگي رو استشمام ميكنن و ميدون توي آشپزخونه
    25- چند تا فحش ميدن و تخم مرغهاي سوخته رو توي سطل ميريزن
    26- توي ماهيتابه روغن و تخم مرغ ميريزن
    27- با چنگال فلزي تخم مرغها رو هم ميزنن
    28- صداي گــــــــــل رو از گزارشگر فوتبال ميشنون و ميدون جلوي تلويزيون
    29- سريع برميگردن توي آشپزخونه
    30- تخم مرغهايي كه با ذرات تفلون كنده شده توسط چنگال مخلوط شده رو توي سطل ميريزن
    31- ماهيتابه رو ميندازن توي سينك
    32- دنبال ظرفهاي مسي ميگردن
    33- قابلمهء مسي رو روي اجاق گاز ميذارن و توش روغن و تخم مرغ ميريزن
    34- چند دقيقه به تخم مرغها زل ميزنن
    35- ياد نمك ميفتن و ميرن نمكدون رو از كنار تلويزيون برميدارن
    36- چند ثانيه فوتبال تماشا ميكنن
    37- ياد غذا ميفتن و ميدون توي آشپزخونه
    38- روي باقيماندهء تخم مرغي كه كف آشپزخونه پهن شده بود ليز ميخورن
    39- چند تا فحش ميدن و بلند ميشن
    40- نمكدون شكسته رو توي سطل ميندازن
    41- قابلمه رو برميدارن و بلافاصله ولش ميكنن
    42- چند تا فحش ميدن و انگشتهاشون كه سوخته رو زير آب ميگيرن
    43- با يه پارچهء تنظيف قابلمه رو برميدارن
    44- پارچه رو كه توسط شعله آتيش گرفته زير پاشون خاموش ميكنن
    45- نيمروي آماده رو جلوي تلويزيون ميخورن و چند تا فحش ميدن

  8. #128
    • 329

    عنوان کاربری
    کاربر باشگاه
    تاریخ عضویت
    Sep 2009
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    فكر ميكنين پسرا و دخترا چه جوري از عابر بانک پول می گيرن؟

    پسرها:
    ۱- با ماشين ميرن به بانک، پارک ميکنن، ميرن دم دستگاه عابر بانک.
    ۲- کارت رو داخل دستگاه ميذارن.
    ۳- کد رمز رو ميزنن، مبلغ درخواستی رو وارد ميکنن.
    ۴- پول و کارت رو ميگيرن و ميرن.
    دخترها:
    ۱- با ماشين ميرن دم بانک.
    ۲- در آينه آرايششون رو چک ميکنن.
    ۳- به خودشون عطر ميزنن.
    ۴- احتمالاً موهاشون رو هم چک ميکنن.
    ۵- در پارک کردن ماشين مشکل پيدا ميکنن.
    ۶- در پارک کردن ماشين خيلی مشکل پيدا ميکنن.
    ۷- بلاخره ماشين رو پارک ميکنن.
    ۸- توی کيفشون دنبال کارتشون ميگردن.
    ۹- کارت رو داخل دستگاه ميذارن، کارت توسط ماشين پذيرفته نميشه.
    ۱۰- کارت تلفن رو ميندازن توی کيفشون.
    ۱۱- دنبال کارت عابربانکشون ميگردن.
    ۱۲- کارت رو وارد دستگاه ميکنن.
    ۱۳- توی کيفشون دنبال تيکه کاغذی که کد رمز رو روش ياداشت کردن ميگردن.
    ۱۴- کد رمز رو وارد ميکنن.
    ۱۵- ۲دقيقه قسمت راهنمای دستگاه رو ميخونن.
    ۱۶- کنسل ميکنن.
    ۱۷- دوباره کد رمز رو ميزنن.
    ۱۸- کنسل ميکنن.
    ۱۹- دوست پسرشون رو صدا ميزنن که کد صحيح رو براشون وارد کنه.
    ۲۰- مبلغ درخواستی رو ميزنن.
    ۲۱- دستگاه ارور (خطا) ميده.
    ۲۲- مبلغ بيشتری رو درخواست ميکنن.
    ۲۳- دستگاه ارور (خطا) ميده.
    ۲۴- بيشترين مبلغ ممکن در خواست ميکنن.
    ۲۵- انگشتاشون رو برای شانس رو هم ميذارن.
    ۲۶- پول رو ميگيرن.
    ۲۷- برميگردن به ماشين.
    ۲۸- آرايششون رو توی آينه عقب چک ميکنن.
    ۲۹- توی کيفشون دنبال سويچ ماشين ميگردن.
    ۳۰- استارت ميزنن.
    ۳۱- پنجاه متر ميرن جلو.
    ۳۲- ماشين رو نگه ميدارن.
    ۳۳- دوباره برميگردن جلوی بانک.
    ۳۴- از ماشين پياده ميشن.
    ۳۵- کارتشون رو از دستگاه عابر بانک بر ميدارن. (حواس نمی‌ذار برای آدم)
    ۳۶- سوار ماشين ميشن.
    ۳۷- کارت رو پرت ميکنن روی صندلی کنار راننده.
    ۳۸- آرايششون رو توی آينه چک ميکنن.
    ۳۹- احتمالاً يه نگاهی هم به موهاشون ميندازن.
    ۴۰- مندازن توی خيابون اشتباه.
    ۴۱- برميگردن.
    ۴۲- ميندازن توی خيابون درست.
    ۴۳- پنج کيلومتر ميرن جلو.
    ۴۴- ترمز دستی رو آزاد ميکنن. (ميگم چرا انقدر يواش ميره)

  9. #129
    • 329

    عنوان کاربری
    کاربر باشگاه
    تاریخ عضویت
    Sep 2009
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    دلایل رد کردن دخترها توسط پسرها
    تو برای من مثل خواهر می مونی! یعنی: خیلی زشتی!!!
    فاصله سنیمون کمی زیاده! یعنی خیلی زشتی!!!
    من به تو علاقه به اونصورت ندارم! یعنی خیلی زشتی!!!
    من الان تو موقعیت بدی از زندگیم هستم! یعنی: خیلی زشتی!!!
    من دوست دختر دارم! یعنی: خیلی زشتی!!!
    تقصیر تو نیست ، تقصیر منه! یعنی: خیلی زشتی!!!
    من الان توجهم به کارمه! یعنی خیلی زشتی!!!
    من تصمیم گرفتم مجرد بمونم! یعنی خیلی زشتی!!!
    بهتره فقط با هم دوست معمولی باشیم! یعنی بطور وحشتناکی زشتی!!!

  10. #130
    sheez آواتار ها
    • 16

    عنوان کاربری
    کاربر باشگاه
    تاریخ عضویت
    Nov 2009
    محل تحصیل
    roodsar
    شغل , تخصص
    daneshjoo
    رشته تحصیلی
    motarjemiye zaban
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    خیلی خیلی خیلی خیلی قشنگ بود، اصلا محشر بود

صفحه 13 از 13 اولیناولین ... 3111213

برچسب برای این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمی توانید موضوع جدید ارسال کنید
  • شما نمی توانید به پست ها پاسخ دهید
  • شما نمی توانید فایل پیوست ضمیمه کنید
  • شما نمی توانید پست های خود را ویرایش کنید
  •