نویسنده: مریم اسماعیلی
شواهد و تحقیقات نشان داده که سرمایهگذاران نسبت به سود اعلامی واکنش نشان میدهند. یکی از راههای ارزیابی سود یک شرکت، بررسی کیفیت سود آن است. راههای مختلفی برای ارزیابی کیفیت سود توسط محققان مختلف پیشنهاد شده است. کیفیت سود، مفهومی است که بر پایه محتواست و بنابراین یک تعریف واحد ندارد. کیفیت سود میتواند از دیدگاههای مختلفی بیان شود. تاکنون متخصصان مالی نتوانستهاند به یک محاسبه مستقل از سود که از نظر آنها کیفیت لازم را دارا باشد، دست یابند. در این حالت، متخصصان مالی با انجام تعدیلات مناسب، میتوانند به یک دامنه که به شکل صحیحتر نشانگر کیفیت سود نسبت به سود خالص گزارش شده باشد، دست یابند. بنابراین مفهوم کیفیت سود، یک امر تعریف شده و ثابت نیست که بتوان به آن دست یافت، بلکه مفهومی است نسبی که به ارتباط آن با دیدگاهها و نگرشها بستگی دارد.
کیفیت سود را میتوان از دو دیدگاه ارزیابی کرد. یک دیدگاه، مفید بودن آن برای تصمیمگیری است. بیانیه مفهومی شماره یک[2] بیان میدارد که "به خاطر خاص بودن محتوا، ارزیابی کیفیت سود از دیدگاه تصمیمگیری مفید به طور غیر قابل اجتناب منجر به مواجهه با هزاران استفاده کننده میشود و..." بنابراین ارزیابیهای تجربی و عملی از کیفیت سود از این دیدگاه بیشتر مشکل است زیرا این موضوع مطرح است «کیفیت برای چه کسی و برای چه هدفی؟».
دیدگاه دوم از کیفیت سود، استفاده از مفهوم[3] از درآمد بود.[4]
برخی از تحلیلگران روی کیفیت سود از دیدگاه تحلیلی تمرکز کردند. از نظر آنها کیفیت بالای سود به معنی آن است که عملکرد سال جاری شرکت، شاخص خوبی از عملکرد آتی واحد تجاری باشد.
[ Dechow & Schrand,2004]
روش دیگر جهت اندازهگیری کیفیت سود، روش بزرگنمایی انحرافات تخمین تعهدات مربوط به تعهدات عملیاتی سال جاری است. این روش به تعهدات عملیاتی جاری محدود شده و به دورههای زمانی طولانی از جریانات نقدی و اطلاعات سود برای تخمین اندازهگیری نیاز دارد. "دیچاو و دیچیو"(2002) از این روش برای سنجش کیفیت سود استفاده کردند.[5]
روش دیگر اندازهگیری کیفیت سود در تحقیقات قبلی، ضریب واکنش سود (ERC) است. ضریب واکنش سود از طریق رگرسیون اندازهگیری سودهای آتی بر مبنای یک بازده مانند بازدههای غیر نرمال تجمعی بهدست میآید. "ERC" تابعی مثبت از تداوم سودآوری است و بنابراین یک روش اندازهگیری کیفیت سود بالقوه است.[6] استفاده از این روش اندازهگیری، ارزیابی کیفیت سود را منوط به پاسخهای بازار سهام به اطلاعات سود میکند. همچنین برای برآورد ERC به سریهای زمانی طولانیتری و یک مدل انتظارات سود نیاز است.
برخی دیگر از تحلیل گران مالی، کیفیت سود را بهعنوان سود عادی و مستمر، تکرار پذیر و ایجاد کننده جریان نقدی حاصل از عملیات میدانند، آنها متعقدند که کیفیت سود رقمی بین سود خالص گزارش شده و جریان نقدی حاصل از عملیات منهای ارقام غیر تکراری است.
ریچاردسون (2003)[7] معتقد است که سودی که تداوم بیشتری داشته باشد، با کیفیت بالاتر در نظر گرفته میشود. از دیدگاه سرمایهگذار، کیفیت سود به عنوان درجهای که سودهای گزارش شده جاری در دورههای بعد تداوم پیدا میکند، در نظر گرفته میشود.
بنابراین از دیدگاه یک سرمایهگذار، تداوم سودآوری بالاتر، پیشبینیهای درستتری را ارایه میدهد، لذا با کیفیتتر در نظر گرفته میشود.
برای اندازهگیری تداوم، محققان معمولاً یک مدل رگرسیون برای ارزشهای آتی متغیرها نسبت به ارزشهای جاری آنها تخمین میزنند، که به صورت زیر بیان میشود:
+ βxt + et Xt+1 = Xt
هر چه β به 1 نزدیکتر باشد، تداوم بیشتر متغیر Xt در رابطه با سودهای سالانه را نشان میدهد. اسلون (1996) در تحقیق خود در سال 1996 نشان داد که در آمریکا در سالهای 1991-1962، ضریب β تقریباً برابر با 84% است. یعنی اگر یک شرکت یک دلار سود در زمان t بهدست آورد، انتظار دارد در سال بعد 84 سنت آن تداوم داشته باشد. سود میتواند از عناصر نقدی و تعهدی تشکیل شود.
تداوم کمتر تعهدات با قابلیت اتکا پایینتر ارتباط دارد. تعهدات نیازمند قضاوت است. این قضاوت، انحرافاتی را هم شامل میشود که از طریق تعهدات ثبت شده در دورههای آتی اصلاح خواهد شد. تعهدات نسبت به جریانات نقدی بیشتر دستکاری میشود، لذا، مدیریت سود، حدود انحرافات در تعهدات را افزایش خواهد داد. با این حال مدیریت سود، الزاماًُ، وجود انحرافات در تعهدات و در نتیجه تداوم کمتر تعهدات را نشان نمیدهد. بنابراین نسبت تعهدات، رابطهای معکوس با تداوم سودآوری و بنابراین کیفیت سود دارد.[8]
نسبت تعهدات در سود رابطهای معکوس با کیفیت سود دارد. برای عملیاتی کردن این رابطه، یک تعریف و روش اندازهگیری از تعهدات لازم است. برپایه استانداردهای حسابداری (AASB# 107 و FASB# 95) تعهدات به صورت سنتی در قالب تعهدات عملیاتی تعریف میشود (تغییرات سرمایه در گردش غیر نقدی پس از کسر هزینه استهلاک). از زمان ارایه تحقیقات هیلی[9] (1985) این تعریف از تعهدات مورد پذیرش قرار گرفته است.
از نظر ریچاردسون تعهدات، خیلی وسیعتر از این تعریف هستند. در صورت عدم وجود حسابداری تعهدی، داراییها و بدهیهایی که در ترازنامه نشان داده میشود، فقط حسابهای نقدی هستند و همه حسابهای دارایی و بدهی دیگر، به دلیل فرآیند تعهدی ایجاد میشوند. با ارایه این رویکرد، تعهدات در دوره زمانی t مساوی با تغییرات در داراییهایی غیر نقدی از t-1 تا t پس از کسر تغییر در همه بدهیها در همان دوره زمانی میباشد. از نظر ریچاردسون، تعریف جامع از تعهدات متفاوت از تعریف تعهدات عملیاتی سنتی است که از داراییهای عملیاتی غیر جاری ایجاد میشود. تعریف تعهدات سنتی شامل تعهداتی میشود که به بهای تمام شده چنین داراییهایی از طریق سازوکار استهلاک تخصیص داده شدهاند و نه تعهداتی که از این داراییها است. از طرف دیگر، این تعریف شامل تعهدات مرتبط با بدهیهای عملیاتی غیرجاری از قبیل ذخایر برای از دست دادن خدمات بلندمدت میشوند. بنابراین، تعریف گسترده تعهدات شامل داراییهایی مالی از قبیل سرمایهگذاریهای بلندمدت و کوتاهمدت و بدهیهای مالی از قبیل وامها است. روش اندازهگیری ریچاردسون کاملاً با استفاده از اطلاعات حسابداری بهدست میآید.
تعاریف تعهدات:
تعهدات را میتوان به عنوان تغییر در سرمایه در گردش غیرنقدی پس از کسر هزینه استهلاک تعریف کرد.[10] این تعریف به سالهای 1985 باز میگردد و تقریباً با تعریف تعهدات عملیاتی در 95FASB# تحت عنوان "صورت جریان وجه نقد" تطابق دارد.(هیلی، 1985)
به هرحال این تعریف، تعهدات زیادی که مرتبط با داراییهای عملیاتی غیرجاری، بدهیهای عملیاتی غیرجاری، داراییهای مالی غیرنقدی و بدهیهای مالی است را حذف میکند. قابل ذکر است که در غیاب حسابداری تعهدی، فقط حساب بدهی یا دارایی که نقدی است در ترازنامه میآید. همه حسابهای دارایی و بدهی دیگر، محصولی از فرآیند حسابداری تعهدی است. بنابراین داراییهای خالص مساوی نقد است و در نتیجه ترازنامه حقوق صاحبان سهام نیز مساوی نقد است.
داراییهای خالص (بر اساس روش نقدی) = نقد = حقوق صاحبان سهام (بر اساس روش نقدی)
سود در مبنای نقدی (سود نقدی) را میتوان از فرمول زیر بهدست آورد:
سودهای نقدی= تغییر در حقوق صاحبان سهام (بر اساس روش نقدی) + توزیع نقدی خالص به صاحبان سهام + تغییر در نقد = توزیع نقد خالص
توزیع نقدی خالص به صاحبان سهام شامل همه پرداختهای نقدی از شرکت به صاحبان سهام است. (که شامل سود نقدی+خرید مجدد سهام و کسر بیمههای سرمایه است.) لذا سودهای نقدی، دریافتهای نقد خالص شرکت بدون درنظر گرفتن هر پرداخت (و دریافت) نقدی به (از) سهامداران است.
سود برمبنای تعهدی را میتوان به صورت زیر محاسبه کرد:
سود تعهدی = توزیع نقدی خالص به صاحبان سهام + تغییر در حقوق صاحبان سهام
= توزیع نقدی خالص به صاحبان سهام + تغییر در خالص داراییها
= توزیع نقدی خالص به صاحبان سهام + تغییر در داراییها - تغییر در بدهیها
تعهدات تفاوت بین سود نقدی و سود تعهدی است.
تعهدات = سودهای تعهدی - سودهای نقدی
= تغییر در داراییهای غیرنقدی - تغییر در بدهیها
بدون حسابداری تعهدی، تنها دارایی یا بدهیهای واحد تجاری، نقد است. بنابراین تعهدات، تغییر در داراییهای غیرنقدی پس از کسر تغییرات در همه بدهیها است. این تعریف جامع از تعهدات متفاوت از تعاریف استفاده شده توسط هیلی(1985)[11]، اسلون(1996)[12] و دیگران است.
پس، اولاً این تعریف شامل تعهدات مرتبط با داراییهای عملیاتی غیرجاری، از قبیل مخارج سرمایه ای است. ثانیاً، این تعریف شامل تعهدات مرتبط با بدهیهای عملیاتی غیرجاری از قبیل بدهیهای مربوط به مزایای بازنشستگی میشود. ثالثاً، این تعریف شامل تعهدات مرتبط با بدهیهای مالی از قبیل بدهیهای بلندمدت است. بنابراین مجموع تعهدات سرمایهگذاری و تأمین مالی شرکتها و همچنین تعهدات عملیاتی را نیز اندازهگیری میکند.
طبقهبندی تعهدات
ترازنامه یک طبقهبندی سیستماتیک از تعهدات حسابداری را براساس منافع[13] یا بدهیها[14] ارایه میدهد. بعضی از اقلام ترازنامه از قبیل اوراق بهادار قابل دادوستد و بدهی کوتاه مدت میتوانند با قابلیت اتکای بالا اندازهگیری شوند. در مقابل اقلامی از قبیل حسابهای دریافتنی و داراییهای نامشهود قابلیت اتکای پایینتری دارند. در اینجا، این نحوۀ طبقهبندی درنظر گرفته نشده است و اندازهگیری براساس هر طبقه واقعی که بتواند ارزیابیهای کیفی مرتبط با قابلیت اتکا نسبی از طبقه وجه نقد داشته باشد، استفاده شده است. این ارزیابی، پایهای برای پیشبینی نسبی ضریب تداوم (جدول شماره1) اقلام ترازنامه بر اساس اینکه جزو کدام دسته از فعالیتهای واحد تجاری است، طبقهبندی شده است:
جدول 1- پیشبینی نسبی ضریب تداوم اقلام ترازنامه براساس فعالیتهای واحد تجاری
داراییهای غیرنقد
بدهیها
initial
extended
initial
extended
سرمایهگذاریهای کوتاه مدت
rFIN
rSTI
تسهیلات مالی دریافتی کوتاهمدت
rFIN
rFINL
حسابهای دریافتنی
rWC
rCOA
حسابهای پرداختی
rWC
rCOL
موجودی کالا
rWC
rCOA
مالیات بر در آمد پرداختی
rWC
rCOL
داراییهای جاری دیگر
rWC
rCOA
دیگر بدهیهای جاری
rWC
rCOL
خالص اموال،ماشین آلات،تجهیزات
rNCO
rNCO
تسهیلات مالی دریافتی بلندمدت
rFINL
rFINL
سرمایهگذاریها-روشequity
rNCO
rNCO
دیگر بدهیها
rNCO
rNCO
دیگر سرمایهگذاریها
rFIN
rLTI
مالیات معوق
rNCO
rNCO
داراییهای نامشهود
rNCO
rNCO
سهم اقلیت
rNCO
rNCO
دیگر داراییها
rNCO
rNCO
سهام ممتاز
rFIN
rFINL
همانطور که طبقهبندی فوق نشان میدهد، فعالیتها به سه دسته تقسیم شده است، فعالیتهای عملیاتی جاری، فعالیتهای عملیاتی غیرجاری و فعالیتهای تأمین مالی و متناظر با آن، از تغییر در سرمایه گردش غیرنقدی(rWC)، تغییر در داراییهای عملیاتی غیرجاری (rNCO) و تغییر در خالص داراییهای مالی (rFINL)، لذا مجموع تعهدات را میتوان در قالب این طبقات به شکل زیر نوشت:
TACC = rWC + r NCO + r FIN
هر کدام از اجزای مدل فوق را هم بر حسب اجزای تشکیل دهنده آن میتوان بهصورت زیر نوشت:
مجموع تعهدات (TACC) = تغییرات در داراییهای غیر نقدی در زمان t - تغییرات در بدهیها در زمانt
تغییرات سرمایه در گردش (rWC) = تغییرات در داراییهای عملیاتی جاری - تغییرات در بدهیهای جاری
که در آن تغییرات در داراییهای عملیاتی جاری و تغییرات در بدهیهای جاری بهصورت زیر تعریف میشود:
داراییهای عملیاتی جاری = جمع داراییهای جاری - (سرمایهگذاریهای جاری + نقد)
بدهیهای جاری = جمع بدهیهای جاری – تسهیلات مالی دریافتی
تغییرات داراییهای عملیاتی غیرجاری (rNCO) = تغییرات در داراییهای عملیاتی غیرجاری - تغییرات در بدهیهای عملیاتی غیر جاری
داراییهای عملیاتی غیرجاری = جمع داراییهای غیرجاری - سرمایهگذاریهای غیر جاری
بدهیهای عملیاتی غیر جاری = جمع بدهیهای غیر جاری – تسهیلات مالی دریافتی بلندمدت
تغییرات داراییهای مالی (rFIN) = تغییرات در داراییهای مالی - تغییرات در بدهیهای مالی
داراییهای مالی = سرمایهگذاریهای جاری + سرمایهگذاری غیر جاری
بدهیهای مالی = تسهیلات مالی دریافتی کوتاه مدت + تسهیلات مالی دریافتی بلندمدت
rWC = rCOA - rCOL
یکی از اصلی ترین طبقهبندی از تعهدات، خالص سرمایه در گردش (rWC) است. خالص سرمایه در گردش، شامل تغییرات داراییهای عملیاتی جاری و بدهیهای جاری است. تغییرات داراییهای جاری (rCOA) شامل حسابهای دریافتنی و موجودی کالاست. با قابلیت اتکا نسبتاً پائین اندازهگیری میشوند. ارقام تعهدی مربوط به حسابهای دریافتنی، تخمین عینی از حسابهای دریافتنی غیرقابل وصول را تحت تأثیر قرار میدهد. به هرحال، معمولاً حسابهای دریافتنی برای دستکاری سود از طریق روشهایی مثل شناخت درآمد شامل مقطع و مبلغ شناسایی درآمد، مورد استفاده قرار میگیرد (دچاو، 1996).
اندازهگیری موجودی کالا، مفروضاتی متفاوت را برای محاسبه بهای تمام شده و عینیت بهای تمام شده را تحت تأثیر قرار میدهد. برای مثال در روش اولین صادره از آخرین وارده میتوان سود گزارش شده را به درستی محاسبه نکرد و مورد دستکاری ساختگی قرار داد.
بخش اصلی دیگر تغییرات در بدهیهای جاری (rCOL) و مهمترین آن، حسابهای پرداختنی است. برخلاف حسابهای دریافتنی و موجودی کالا، حسابهای پرداختنی معمولاً با قابلیت اتکای بالایی اندازهگیری میشوند. حسابهای پرداختنی، تعهدات مالی به عرضهکنندگان است. برای اینکه یک شرکت تداوم فعالیت داشته باشد، باید بدهیهایش را بهطور کامل بپردازد. تنها مسئلهای که در مورد عینیت حسابهای دریافتنی مطرح میشود، در تخمین تنزیلهاست، ولی از آنجایی که هر مبلغ تنزیلی بایستی توسط عرضهکنندگان تأیید شود، بنابراین احتمال اشتباه کمتری وجود دارد.
طبقهبندی مهم دیگر از تعهدات، تعهدات عملیاتی غیرجاری (rNCO) است که بهصورت زیر محاسبه میشود:
r NCO = rNCOA - rNCOL
تعهدات عملیاتی غیرجاری (rNCO) نیز به دو جزء دارایی و بدهی قابل تفکیک است. این طبقهبندی بهصورت تغییر در داراییهای غیرجاری خالص از سرمایهگذاریهای جاری (rNCOA) پس از کسر مجموع بدهیهای غیرجاری خالص از بدهیهای بلندمدت (rNCOL) بهدست میآید و شامل تعهداتی است که در تحقیقات زیادی درنظر گرفته نشده است. همانطور که بعداً بحث خواهد شد، این طبقه شامل تعهدات غیرعینی و غیرقابل اتکاء است.
جزء اصلی rNCOA، اموال، ماشین آلات و تجهیزات و داراییهای نامشهود هستند. عدم قطعیت قابل ملاحظهای در تخمین این تعهدات وجود دارد. عینیت قابل ملاحظهای در بهای تمام شده اولیه اموال، ماشینآلات و تجهیزات و داراییهای نامشهود قابل تشخیص به هنگام شناخت اولیه وجود دارد. به عنوان مثال، شرکت «ولدکام»، میلیونها دلار بهای تمام شده عملیاتی دارد که به عنوان اموال، ماشینآلات و تجهیزات نگهداری میشود.
روش استهلاک، عمر مفید و ارزش اسقاط همگی اعدادی غیرعینی هستند که این بخش را تحت تأثیر قرار میدهند. علاوه بر آن، وقتی ارزش اموال، ماشینآلات و تجهیزات و داراییهای نامشهود از بین رود، تعیین مقدار از بین رفته نیاز به قضاوت زیادی دارد. برای مثال، شرکت «آولتایم وارنر»[15]، 50 میلیون دلار را در یک دوره، در ارتباط با سرقفلی که از ادغام دو شرکت «آول»[16] و «تایم وارنر»[17] ایجاد شده بود، مستهلک کرد و این مبلغ در سود و زیان دوره گزارش شد.
بدهیهای غیرجاری خالص از بدهیهای بلندمدت (rNCOL)، شامل بدهیهای متنوعی از قبیل حسابهای پرداختنی بلندمدت، مالیاتهای معوق و مزایای بازنشستگی است. بعضی از این بدهیها، از قبیل حسابهای پرداختنی بلندمدت با قابلیت اتکای بسیار بالایی قابل اندازهگیری هستند. بعضی دیگر مانند مزایای بازنشستگی، دارای تخمینهای زیادی است و بنابراین دارای قابلیت اتکای پایین است. باتوجه به انواع مختلف حسابهای پرداختنی با درجات مختلف قابلیت اتکا در این طبقه، NCO را طبقه ای با قابلیت اتکا متوسط مینامیم.
سومین و آخرین بخش از تعهدات که در تحقیقات زیادی درنظر گرفته نشده است، تغییر در خالص داراییهای مالی (rFIN) است. این تعهدات با درجه بالایی از قابلیت اتکا قابل اندازهگیری هستند و قابل مقایسه با وجه نقد است. در واقع، بعضی از تعهدات به عنوان شبه نقد یا معادل نقد هستند و منعکسکننده رابطه نزدیک آنها با وجه نقد میباشند.
rFIN = rSTI + rLTI + rFINL
تفاوتهای زیادی بین داراییها و بدهیهای مالی وجود دارد. تغییرات در خالص داراییهای مالی از سرمایهگذاریهای کوتاه مدت (rSTI)، سرمایهگذاریهای بلندمدت (rLTI) و بدهیهای مالی (rFINL) تشکیل شده است. سرمایهگذاریهای کوتاه مدت و بدهیهای مالی، هر دو با درجه بالایی از قابلیت اتکا اندازهگیری میشوند. سرمایهگذاریهای کوتاه مدت، معمولاً اوراق بهادار، با ارزشهای بازار مشخصی هستند که انتظار میرود در طی یکسال به نقد تبدیل شوند. بدهیهای مالی شامل تسهیلات مالی دریافتی و بدهیهای بلندمدت، تعهدات اجاره سرمایهای و سهام ممتاز هستند. اغلب تعهدات مالی به ارزش فعلی جریانات نقدی آتی و با نرخ ثابت تنزیل در زمان انتشار ارزشگذاری میشوند. شرکتها مجاز به گرفتن ذخیره برای عدم پرداختهای پیشبینی شده تعهدات مالی خود نیستند. بنابراین انتظار میرود قابلیت اتکا سرمایهگذاریهای کوتاه مدت و تعهدات مالی، نسبتاً بالا باشد. قابلیت اتکا موضوعی مطرح برای سرمایهگذاریهای بلندمدت است. سرمایهگذاریهای بلندمدت شامل داراییهای مالی متنوعی از جمله حسابهای دریافتنی بلندمدت و سرمایهگذاریهای بلندمدت در اوراق بهادار قابل معامله است.
حسابهای دریافتنی بلندمدت، پتانسیل زیادی برای دستکاری نسبت به حسابهای دریافتنی کوتاه مدت دارند و بیشترین دستکاری سود در این بخش اتفاق میافتد. با این حال، عمدۀ سرمایهگذاریهای بلندمدت در اوراق بهادار، قابلیت معامله دارند و لذا درجه قابلیت اتکای آنها بالاست. با توجه به اینکه ترکیبی از تعهدات با درجه بالا و پایین از قابیلت اتکا در بخش rLTI وجود دارد، لذا دارای درجه متوسط از قابلیت اتکا است.
به rWC درجه متوسط از قابلیت اتکا داده میشود، چون تعهدات با قابلیت اتکای پایین در rCOA و تعهدات با قابلیت اتکا بالا در rCOL هستند.
rNCO دارای قابلیت اتکا پایین/ متوسط است، چون شامل تعهدات با قابلیت اتکای پایین در rNCOA و تعهدات با قابلیت اتکا متوسط در rNCOL است. نهایتاً، rFIN درجه بالایی از قابلیت اتکا را دارد، چون ترکیبی از دو طبقه با قابلیت اتکا بالا و قابلیت اتکا متوسط است.
چنین پیشبینی میشود که ضریب تداوم تعهدات با قابلیت اتکا بالا، کمتر از جریانات نقدی را خواهد بود. اما تعهدات با قابلیت اتکا متوسط و پایین، ضریب تداوم خیلی کمتری دارند.