1- "يکي از مديران آمريکايي که مدتي براي يک دوره آموزشي به ژاپن ر�?ته بود، تعري�? کرده است که روزي از خياباني که چند ماشين در دو طر�? آن پارک شده بود مي گذشتم ر�?تار جوانکي نظرم را جلب کرد. او با جديت وحرارتي خاص مشغول تميز کردن يک ماشين بود، بي اختيار ايستادم. مشاهده �?ردي که اين چنين در ح�?ظ و تميزي ماشين خود مي کوشد مرا مجذوب کرده بود . مرد جوان پس از تميز کردن ماشين و تنظيم آيينه هاي بغل ، راهش را گر�?ت و ر�?ت، چند متر آن طر�?تر در ايستگاه اتوبوس منتظر ايستاد. ر�?تار وي گيجم کرد . به او نزديک شدم و پرسيدم مگر آن ماشيني را که تميز کرديد متعلق به شما نبود؟ نگاهي به من انداخت و با لبخندي گ�?ت: من کارگر کارخانه اي هستم که آن ماشين از توليدات آن است. دلم نمي خواهد اتومبيلي را که ما ساخته ايم کثي�? و نامرتب جلوه کند."
2- "ژاپني ها گرايش دارند که خود را با کارشان هماهنگ کنند . هنگامي که از آنان پرسيده شود شما کي هستيد ؟ در پاسخ به ترتيب نام خود و نام شرکت يا سازماني که در آن کار مي کنند را خواهند گ�?ت . حتي يک استاد دانشگاه که اقتصاددان است ،خواهد گ�?ت : من استاد دانشگاه توکيو هستم . ژاپني ها چون خود را عضو جامعه سازماني مي پندارند از کار اضا�?ه براي شرکتشان سرباز نخواهند زد و هرگاه لازم باشد کارهاي شخصي خود را �?دا خواهند کرد . هنگامي که در آمد شرکت ناچيز باشد ، آنان به ا�?زايش دستمزد اندک تن خواهند داد ، زيرا آنان خوب مي دانند که اگر شرکتشان نتواند به دليل دستمزدهاي بالا به رشد ثابتي دست يابد ، در آمد آنان در دراز مدت کاهش خواهد يا�?ت ." (1)
شايد اين دو داستان واقعي نباشد، اغراق شده باشد و يا حداقل با �?رهنگ ما سازگار نباشد. اما نکته مهم توجه يک عضو از يک شرکت به شرکت و محصولات آن است. نوعي تعصب و علاقه عميق در آن ديده مي شود. نوعي "هويت سازماني" که غالب بر "هويت �?ردي" يک ن�?ر در يک کار است. این نوشته ها بهانه ای شد برای اینکه راجع به هويت سازماني، ايجاد آن و نقش آن در شرکتهاي کامپيوتري و نرم ا�?زاري صحبت کنم.من يک متخصص در اين زمينه نيستم، مواردي که در ادامه مي خوانيد صر�?ا نظرات و تجربيات شخصي خودم در اين زمينه است.

هويت سازماني را با يک تعري�? غير دقيق مي توان تعري�? و تلقي يک �?رد از محل کار خود و سازمان متبوع خود دانست که در ر�?تار و مناسبات اجتماعی بر ر�?تار وی تغییر ایجاد کند. اين که به جز هويت و شخصيت �?ردي خود، يک هويت و شخصيت مستقل سازماني را حاکم بر خود بداند و در مقابل شرايط مختل�? بر اساس معيارهاي هويت دوم ر�?تار کند. هويت سازماني وقتي به شکل يک روح حاکم بر جريان کار تبديل شود هر شخص جديد که وارد شرکت بشود هم تاثير مي پذيرد و خود را در سيستم قرار مي دهد.
داشتن يک هويت سازماني باعث مي شود که �?رد مصالح سازمان و شرکت خود را بيشتر از منا�?ع شخصي و يا زودگذر خود بداند و از جان براي آن کار مايه بگذارد، که مو�?قيت سازمان را مو�?قيت خود مي داند، به محل کار خود نه به عنوان صر�?ا یک محل کار نگاه کند و به آن تعصب و عشق داشته باشد.
چرا شرکتهاي نرم ا�?زاري به هويت بخشي سازماني نياز دارند؟
1- به دليل پررنگ بودن نقش نيروي انساني در �?رآيندهای اين شرکتها، اين مساله که نيروهاي يک شرکت کامپيوتري �?قط به عنوان يک کارمند ساده مطرح نباشند و به شرکت خود تعلق خاطر داشته باشند، بسيار مهم است. اين مساله تاثير خود را در کي�?يت محصولات، کاهش قيمت تمام شده محصول و تسهيل �?رآيند و هماهنگي پروژه هاست. از سوي ديگر شرکتهاي نرم ا�?زاري به دليل خاصيت پروژه اي بودن خود، هميشه با يک نمودار سينوسي از سختی کار، استرس و نحوه درآمد زايي برخوردارند، روزهاي ابتدايي و انتهايي پروژه ها، شرایط نسبتا خوبی دارد، اما روزهاي مياني و بعد از يک پروژه، معمولا با مسکلاتی در جنبه های مختل�? همراه است. حال اينکه اگر يک نيروي شرکت کامپيوتري، داراي تعلقات سازماني باشد، مي تواند شرايط را بهتر درک و تحمل نمايد. (2)
2- ارتباط با مشتري در شرکتهاي نرم ا�?زاري، ارتباطي گسترده و دائمي است. به همين دليل اگر يک هويت و روحيه سازماني قوي و حاکم در شرکت وجود داشته باشد، در برخورد با مشتري اين روحيه غالب است که نمود پيدا مي کند و مشتري صر�? نظر از اينکه با کداميک از پرسنل شرکت برخورد کند، يک نوع ر�?تار و عملکرد یکسان را مشاهده خواهد کرد و اين تاثير مستقيمي در مشتري مداري و ارائه خدمات �?روش و پس از �?روش به مشتري خواهد داشت.
3- وجود روحيه سازماني در بخش توليد هم باعث مي شود، پرسنل جديد در داخل يک سيستم قرار گيرند که نوع و نحوه تعامل آنها را با يکديگر روشن مي کند و بنابراين با هزينه و تلاش کمتري از جانب سازمان، با گروه هماهنگ خواهند شد و به دلیل هماهنگی بیشتر، شرایط تولید مطلوب تر خواهد شد.
4- وجود ارزش هاي مشترک و رويه هاي اخلاقي مشترک و سازماني باعث مي شود که برخي تنشها، ناسازگاري ها و مسائلي از اين دست در يک شرکت کاهش يابد.
5- وقتی پرسنل یک مجموعه به آن شرکت و محصولاتش تعلق خاطر داشته باشند، تصویر بهتری از آنها در ذهن مشتریان ایجاد می کنند. این تصویر (Image) مناسب تر، باعث تسهیل اعتماد مشتریان به آن شرکت و بالاتر ر�?تن میزان �?روش گردد.
چگونه مي توان يک هويت سازماني ايجاد نمود؟ اين موارد به ذهن من مي رسد:
-حاکم کردن يک جريان �?کري و اخلاقي در سازمان،
-تعري�? و عمل نمودن ش�?ا�? و صريح به ارزشهاي سازماني،
-الگو کردن و برجسته تر کردن برخي خصيصه هاي اخلاقي در سازمان در نزد مديران،
-اصالت بخشيدن و هويت بخشيدن به محصول يک شرکت،
-دادن روحيه برتري طلبي به پرسنل براي احساس تعلق به سازمان،
-حمايت از پرسنل در شرايط سخت و دشوار آنان،
-ايجاد هويت مجازي براي يک شرکت و محصولات آن،
-انجام �?عاليت هاي گروهي خارج از محيط کار نظير ورزش هاي گروهي، مسا�?رت ها و مراسم خانوادگي پرسنل و برنامه هاي آموزشي و ت�?ريحي جانبي،
-ساخت يک برند براي محصولات و هويت بخشيدن به آن برند، نام ، رنگ و يا �?رم محتوايي شرکت حتي تا حد يک �?رم کردن پوشش لباس پرسنل در موارد خاص،
-برگزاري جلسات هماهنگي متعدد، ت�?ويض مسؤوليت به ا�?راد و در نظر گر�?تن راي و نظر آنان در طراحي برنامه هاي کوتاه مدت و بلند مدت
-طراحي يک گردش کار مناسب براي نظام پيشنهادات و تشويق ا�?راد به دادن پيشنهادات سازنده و موثر و قدرداني از پيشنهادات خوب
-رعايت عدالت بين پرسنل در تنبيه ها و تشويق هاي مناسب و متناسب
-تعري�? نگرش مناسب به نرم ا�?زار ها از طريق نامگذاري، هويت بخشي و مالکيت بخشيدن آنان به پرسنل
-تعري�? گروه هاي مناسب و هماهنگ در عين گردش ا�?راد و هماهنگ کردن همه با يکديگر (ر�?اقت هاي درون گروهي، رقابت هاي گروهي)
و ...
به نظر من �?قط تعري�? يک هويت مهم نيست، بلکه ح�?ظ و پروروش آن نيز در طول زمان بسيار مهم است. کاري که جزء وظائ�? مديران است. اينکه خود هويت را تعري�? کنند، عامل به آن باشند و الگوي آن بمانند.
همين!
(1) داستانهايي که خوانيد مدتها پيش از طريق email به دستم رسيد تحت عنوان مدیریت و �?رهنگ کار ژاپنی و متاس�?انه منبع دقيق آن را نمي دانم.
(2)پيشتر در سلسله مراتبي به نقش نيروي انساني در شرکتهاي نرم ا�?زاري اشاره داشته ام.