-
عشق تو ،پر
عشق تو،پر
مثل یه نقاشی بودم روبوم سبز زندگیت
یه مرهم همیشگی برای رنج وخستگیت
اما حالا گم شدم تو کتاب سرنوشت
نمی دونم خدا چراعشق تورو برام نوشت
آخر گناه من چه بودبه عشق توراضی شدم
یادت میاد که آن روزاازهرچی غم رها بودم
نگو همش یه حقه بود،نگو در اشتباه بودم
چه احساس قشنگی داشت وقتی خداتورو سرود
اون احساس قشنگو حیف یکی دیگه ازم ربود
توسرزمین این دلم نمی دونه چه ها شده
شب تا سحراین دل من کارش خداخداشده
چه کا رکنم تا دوباره بیای باورم کنی
برای یک بار دیگه بخونیم ،ازبرم کنی
خوب می دونم دیر شده وکار دیگه ازکارم گذشت
طفلی دل ساده ی من که بیخودی برات شکست
همه به جز عشق توپر،حرف خودت بود، یادته؟
توآسمون عاشقی اماحالا اون ماهته
این قلب پاره پاره تو بیا وباخودت ببر
دوروبرم شلوغ شده، برودیگه عشق توپر
برچسب برای این موضوع
مجوز های ارسال و ویرایش
- شما نمی توانید موضوع جدید ارسال کنید
- شما نمی توانید به پست ها پاسخ دهید
- شما strong>نمی توانید فایل پیوست ضمیمه کنید
- شما نمی توانید پست های خود را ویرایش کنید
-
قوانین انجمن