حمله تروريستي ۱۱ سپتامبر به آمريكا ، چه به لحاظ شيوه ، چه به علت تلفاتي كه به بار آورد و چه از نظر تأثيري كه در فضاي ديپلماتيك و جغرافياي سياسي جهان به جاي گذاشت ، بي‌ترديد واقعه‌اي مهم و حساس مي‌باشد . اين اقدام كه با حمله هم زمان در دو شهر ، واشنگتن و نيويورك ، شروع شد ، دو سمبل مهم از سيستم سياسي – نظامي و اقتصاديِ آمريكا را هدف گرفت ؛ دو برج مركز تجارت جهاني و پنتاگون . يك ضلع پنتاگون و هر دو برج منهدم شدند‌.
استفاده از هواپيماهاي مسافري به مثابه بمب‌هاي هوايي نشان دهنده‌ي بي اعتنايي مطلقِ سازمان دهندگان اين اقدامات به جان انسان‌هايي است كه بي ارتباط با ماجرا ، تنها در مقام مسافر در آن لحظه در كنار تروريست‌ها بودند‌. اين «‌مسافر‌» هر كسي ، آمريكايي يا غير آمريكايي ، مي‌توانست باشد ، فقط مي‌بايستي كه قرعه‌ي مرگ به نام او اصابت كرده و در آن هنگام در هواپيماهاي مورد نظر حضور مي‌داشت‌. علاوه بر آن‌، اگر كاركنان پنتاگون كساني هستند كه از هزار كنترل امنيتي عبور كرده و «‌وفاداري‌» آن‌ها به ميليتاريسم آمريكا اثبات شده ، در ساختمان‌هاي مركز تجارت جهاني ، اكثريت قاطع قربانيان ، كارمندان و حقوق بگيراني هستند كه در بانك‌ها ، بيمه‌ها و يا كافه رستوران‌هاي متعدد مستقر در دو برج كار مي‌كردند‌. بايد خاطر نشان كرد كه هيچ يك از سلاطينِ مالي آمريكا‌، هيچ كدام از سهامداران بزرگي كه نبض تصميم گيري در مراكز اقتصادي سرمايه‌داريِ جهاني را در دست دارند جزو قربانيان اين اقدامات تروريستي نيستند‌.
تا كنون هيچ اقدام مسلحانه‌اي چنين بي تبعيض قرباني نگرفته بود‌. بدين لحاظ اين اقدام در تاريخ معاصر بكلي بي سابقه است و به تمامي ، عناصر يك اقدام تروريستي بي رحمانه و كور را در خود داشته و از اين رو بي هيچ ترديد و تزلزلي محكوم است‌.