تسامح‌ و سعه‌ صدر خواجه‌ نصیر:
خواجه‌ شخصی‌ با تسامح‌ و با وسعت‌ مشرب‌ بود و دانشمندان‌ و عالمان‌ را از هر طبقه‌ و هر مذهبی‌ كه‌ بودند بزرگ‌ می‌داشت‌ و در این‌ میان‌ به‌ تصوف‌ و صوفیان‌ راستین‌ توجه‌ مخصوص‌ داشت‌ و با توجه‌ به‌ كتابهایی‌ كه‌ نوشته‌ معلوم‌ می‌شود كه‌ خود او نیز در این‌ ره‌ قدمی‌ راسخ‌ داشته‌ است. در نمط‌ نهم‌ «شرح‌ اشارات»، یعنی‌ «مقامات‌العارفین» و رساله‌ نفیس‌ «اوصاف‌الاشراف» چنان‌ سخنان‌ صوفیان‌ را بیان‌ می‌كند كه‌ گویی‌ خود او سالك‌ راه‌ طریقت‌ بوده‌ است. او در این‌ كتاب‌ دوم‌ برخی‌ اتهامات‌ ناروا و جاهلانه‌ را كه‌ بر صوفیان‌ بسته‌اند كشف‌ می‌كند و در باب‌ توحید و اتحاد سخنان‌ لطیف‌ می‌گوید و دعاوی‌ منصور حلاج‌ و برخی‌ دیگر از صوفیان‌ را به‌ روشی‌ درست‌ تفسیر می‌كند. ولیكن‌ به‌ صوفی‌ نمایان‌ و قلندران‌ بیكاره‌ اعتقادی‌ نداشته‌ و آنان‌ را سربار جامعه‌ می‌دانسته‌ است. «گویند وقتی‌ در برابر سلطان‌ [هولاكو] گروهی‌ از فقیران‌ قلندریه‌ پیدا شدند. سلطان‌ از خواجه‌ پرسید: اینها چه‌ كسانند؟ خواجه‌ جواب‌ گفت: گروهی‌ زاید و بیهوده‌اند، بر فور سلطان‌ دستور داد كه‌ همه‌ را نابود كردند. كسی‌ را خواجه‌ پرسید مقصود تو از این‌ بیان‌ چه‌ بود؟ گفت: مردم‌ چهار طبقه‌ بیش‌ نیستند: جمعی‌ امیر و وزیر و كسان‌ سلطانند از لشكری‌ و كشوری، دو دیگر بازرگانان‌ و تجارند، سه‌ دیگر پیشه‌وران‌ و صنعتگران‌اند و آخرین‌ گروه‌ برزگران‌ و دهقانانند و آن‌ كس‌ كه‌ از زمره‌ این‌ چهار گروه‌ نباشد سربار مردم‌ و در جهان‌ زیاده‌ است». (به تلخیص از کانون پژوهشگران فلسفه و حکمت، دكتر علی‌ اصغر حلبی)