از سوی دیگر شاهدیم که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی جمهوری اسلامی ، نخستین گام را برای ساخت فیلمی بر اساس زندگی نامه « قاضینظرالاسلام » ، شاعر بنگلادشی ، برمی دارد. از نظر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی جمهوری اسلامی ، زندگی نظرالاسلام آن چنان پربار است که می توان آن را در سینما بهخوبی روایت کرد. از این روی جمهوری اسلامی حاضر است برای ساخت فیلم زندگی او پیش قدمشود ومرکز فرهنگی ایران در داکا ترجمه برخی از شعرهای نظرالاسلام را به پایان رسانده است.
همه این ها در حالی صورت می­گیرد که « استیون اسپیلبرک » چند سال قبل برای ساختن فیلم الکساندر مقدونی و آتش زدن دوباره تخت جمشید 300 میلیون دلار تقاضا کرد و یونانی­ها در یک بسیج همگانی ، « الیوراستون » را برای ساختن فیلم زندگی الکساندر مقدونی برگزیدند و او را به ساختن این فیلم تشویق کردند و دیدیم که او در این فیلم اگر چه به تحقیر ایرانیان پرداخت اما خود برای پر فروش تر شدن فیلمش مجبور شد از نشان « فروهر » در کنار لوگوی فیلم و در پوستر های تبلیغاتی اش استفاده کند. این فیلم که سرشار از دروغ های تاریخی یونانیان بود اگرچه با استقبال تماشاگران روبه رو نشد اما در یک اقدام کاملا سیاسی ولی به ظاهر فرهنگی در پانزدهمین جشنواره فیلم استكهلم در سوئد مورد توجه ویژه قرار گرفت و از « الیوراستون » تقدیر شد و جایزه اسب برنزی نیز به او اهدا شد.
سخن پایانی را « ژاله صفا » به زیبایی از صحنه پایانی فیلم « ستارخان » ساخته زنده یاد « علی حاتمی » بازگو می­کند :
آن جا که سردار ملی بی­تاب از خیانت انقلابی که فرزندان­اش را می­خورد از جهان آرمانی خود رخت بر می­بندد " حیدرعمو اوغلی " که عزت الله انتظامی نقش او را بازی می­کند، به اسب او می گوید:« برو حیوان ! تو سوار خود را خواهی یافت ... » و این اسب هنوز بر فلات پهناور ایران می­دود و سوار خود را نمی­یابد . آیا سینمای ایران شهامت ندارد از هزاران دلاور ایرانی برای این اسب ، سواری بیابد ؟

__________________