بالا
 تعرفه تبلیغات




 دانلود نمونه سوالات نیمسال دوم 93-94 پیام نور

 دانلود نمونه سوالات آزمونهای مختلف فراگیر پیام نور

صفحه 5 از 6 اولیناولین ... 3456 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 41 تا 50 از مجموع 56

موضوع: تاریخ ایران از انحطاط هخامنشیان تا فروپاشی سلسله پادشاهی به روایت استاد "عبدالحسین زرین کوب"

  1. #41
    Borna66 آواتار ها
    • 55,397
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل تحصیل
    خيام-سهراب
    شغل , تخصص
    طراح و تحلیل گر حرفه ای وب
    رشته تحصیلی
    مهندسي نرم افزار
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    ظهور مزدك

    14-7- مزدك‌ بامدادان‌ كه‌ آيين‌ جديد او مورد حمايت‌ و تأييد قباد واقع‌ شد، موبدي‌ از اهل‌ استخر پارس‌ بود كه‌ ظاهراً تعليم‌ معلم‌ خويش‌ زراتشت‌ خرّگان‌ را كه‌ موبدي‌ از اهل‌ پسا (فساد) بود تبليغ‌ مي‌كرد. اين‌ زراتشت‌ خرّگان‌، تا آنجا كه‌ از تأمل‌ در روايات‌ بر مي‌آيد، ظاهراً مقارن‌ سالهاي‌ اشغال‌ و خشكسالي‌ عهد پيروز به‌ نشر تعليم‌ تازه‌اي‌ مبني‌ بر توزيع‌ عادلانه‌ي‌ ثروت‌ در بين‌ تمام‌ طبقات‌ و افراد پرداخته‌ بود، ليكن‌ تعليم‌ او از حد معدودي‌ از شاگردانش‌ تجاوز نكرده‌ بود. مزدك‌ كه‌ يك‌ تن‌ از اين‌ شاگردان‌ بود در اين‌ ايام‌ كه‌ سالها از عهد پيروز مي‌گذشت‌ اما فقر و محروميت‌ عامه‌ و غرور و رعونت‌ طبقات‌ نجبا همچنان‌ باقي‌ بود، با نشر اين‌ تعليم‌ در بين‌ عامه‌ تدريجاً طرفداران‌ بسيار پيدا كرده‌ بود. جوهر اين‌ تعليم‌ نوعي‌ مذهب‌ اشتراكي‌ بود كه‌ عناصري‌ از آيين‌ ماني‌ و عقايد گنوسي‌ را نيز متضمن‌ مي‌شد. مزدك‌ پيروان‌ خود را از يك‌ سو به‌ محدودكردن‌ حوزه‌ي‌ تمتعات‌ فردي‌ مي‌خواند، و از سوي‌ ديگر با تبليغ‌ لزوم‌ الغاي‌ مالكيت‌ فردي‌ و قانون‌ ارث‌، طالب‌ تساوي‌ امكان‌ تمام‌ افراد جامعه‌ در نيل‌ به‌ اين‌ تمتعات‌ محدود بود. مع‌هذا اين‌ تعليم‌ كه‌ در محدوده‌ي‌ عقايد زرتشتي‌ و از طريق‌ جماعتي‌ از موبدان‌ طبقات‌ پايين‌ تبليغ‌ مي‌شد، در عمل‌ و در بين‌ طبقات‌ عامه‌ به‌ نوعي‌ مذهب‌ اباحي‌ تبديل‌ گشت‌ كه‌ خرم‌ ديني‌ و بي‌اعتنايي‌ به‌ حدود و سنن‌، لازمه‌ي‌ آن‌ به‌ شمار آمد؛ و مزدكيان‌ كه‌ به‌ حمايت‌ پادشاه‌ متكي‌ بودند خود را مجاز شمردند در شهر و روستا دست‌ به‌ مصادره‌ و تصرف‌ عدواني‌ در اموال‌ و املاك‌ طبقات‌ عالي‌ نيز بگشايند، و به‌ بهانه‌ي‌ ايجاد تعادل‌ و تساوي‌ در امكانات‌ و تمتعات‌، حرمسراي‌ بزرگان‌ را نيز معروض‌ تجاوز خويش‌ سازند. به‌ نظر مي‌آيد كه‌ اموال‌ و زنان‌ قباد در اين‌ ماجرا از تجاوز مصون‌ ماندند و روايات‌ مبني‌ بر تسليم‌ وي‌ به‌ قبول‌ اشتراك‌ در زنان‌ ظاهراً بعدها براي‌ تقرير ضرورت‌ جهد او و پسرش‌ خسرو در برانداختن‌ اين‌ آيين‌ به‌ وجود آمده‌ باشد. اما حمايت‌ قباد از مزدك‌ و مزدكيان‌، طبقات‌ نجبا و صاحبان‌ اراضي‌ وسيع‌ و حرمسراهاي‌ بزرگ‌ را به‌ شدت‌ معروض‌ اهانت‌ و تجاوز عامه‌ ساخت‌. مخالفت‌ موبدان‌ بزرگ‌ و فتواي‌ تحريم‌ و تكفير آنها نيز موجب‌ انصراف‌ عامه‌ از آيين‌ مزدك‌ نشد، و انقلاب‌ تدريجاً به‌ نوعي‌ هرج‌ و مرج‌ منجر شد كه‌ هدف‌ آن‌ نه‌ الغاي‌ قدرت‌ سلطنت‌ بلكه‌ الغاي‌ امتيازات‌ نجبا بود. بالاخره‌ به‌ اصرار موبدان‌ موبد و بعضي‌ اشراف‌ - كه‌ از آن‌ جمله‌ «كنارنگ‌ گشنسب‌ داد» در اين‌ باره‌ شور و حرارت‌ بيشتر نشان‌ مي‌داد - شوراي‌ بزرگان‌ تشكيل‌ شد و براي‌ پايان‌ دادن‌ به‌ اين‌ ماجرا بركناري‌ قباد را از سلطنت‌ لازم‌ يافت‌.

    بدين‌گونه‌، قباد خلع‌ و توقيف‌ شد و برادرش‌ زاماسپ‌ (جاماسپ‌) كه‌ شهرت‌ به‌ نرمخويي‌ و عدالت‌جويي‌ داشت‌ به‌ جاي‌ او انتخاب‌ گشت‌ (496). اين‌ اقدام‌ نوعي‌ «كودتا» بود كه‌ هدف‌ آن‌ استقرار نظم‌ مورد علاقه‌ي‌ اعيان‌ و روحانيان‌ بود، اما به‌ علت‌ رسوخ‌ آيين‌ مزدك‌ در طبقات‌ عامه‌، حوزه‌ي‌ شمول‌ آن‌ از حد دربار و سپاه‌ تجاوز نكرد و انقلاب‌ اشتراكي‌ مزدك‌ همچنان‌ در اعماق‌ جامعه‌ به‌ قوت‌ و قدرت‌ خود باقي‌ ماند.

    سلطنت‌ جاماسپ‌ پيروزي‌ نجبا را چنان‌ كه‌ بايد تأمين‌ نكرد و لاجرم‌ تدريجاً از حمايت‌ جدي‌ آنها هم‌ محروم‌ ماند. در مورد پادشاه‌ مخلوع‌ برخلاف‌ كساني‌ چون‌ گشنسپ‌ داد كه‌ طالب‌ قتل‌ او بودند، جاماسپ‌ نظر كساني‌ را كه‌ به‌ حبس‌ وي‌ رأي‌ دادند تأييد كرد. قباد را به‌ قلعه‌ي‌ انوشبرد، دژ فراموشي‌، فرستادند كه‌ در خوزستان‌ و در نواحي‌ دزفول‌ و جنديشاپور در محلي‌ به‌ نام‌ گل‌ گرد بود. در اينجا زندانيان‌ مادام‌العمر از يادها مي‌رفتند و اين‌ سرنوشتي‌ بود كه‌ نجبا قباد را بدان‌ محكوم‌ كرده‌ بودند. مزدك‌ را هم‌ كه‌ از بيم‌ شورش‌ عام‌، قتل‌ او ممكن‌ نبود به‌ زندان‌ انداختند. اما پيروانش‌ شوريدند و او را از زندان‌ بيرون‌ آوردند و او بي‌هيچ‌ مزاحمي‌ در خارج‌ از زندان‌ و در محلي‌ مخفي‌ همچنان‌ به‌ نشر تعليم‌ خود ادامه‌ داد. فرمانروايي‌ جاماسپ‌ با وجود قدرت‌ فوق‌العاده‌اي‌ كه‌ بركنار كردن‌ قباد به‌ نجبا و موبدان‌ بزرگ‌ داد مجال‌ تحكيم‌ نيافت‌. ادامه‌ي‌ نهضت‌ مزدكيان‌ هم‌ جبهه‌ي‌ عامه‌ را در مقابل‌ جبهه‌ي‌ اعيان‌ قدرت‌ وتحرك‌ بيشتر داد. شورش‌ ارمنستان‌ و اغتشاشهايي‌ كه‌ در عهد قباد در بين‌النهرين‌ ايران‌ روي‌ داده‌ بود نيز ادامه‌ پيدا كرد و جاماسپ‌ در فرونشاندن‌ آنها توفيقي‌ نيافت‌.

    قباد به‌ كمك‌ يك‌ تن‌ از نجبا - سياوش‌ نام‌ - كه‌ تمايلات‌ مزدكي‌ داشت‌ و در بعضي‌ مآخذ به‌ خطا زرمهر خوانده‌ شد - از زندان‌ خلاصي‌ يافت‌. نقشه‌ي‌ فرار به‌ وسيله‌ي‌ خواهر پادشاه‌ كه‌ زوجه‌ي‌ او نيز بود اجرا شد و سياوش‌ پادشاه‌ فراري‌ را تا سرزمين‌ هياطله‌ همراهي‌ كرد. خاقان‌ هياطله‌ او را به‌ منزله‌ي‌ يك‌ دوست‌ و يك‌ خويشاوند پذيرفت‌ و تحت‌ حمايت‌ گرفت‌. يك‌ چند او را با حرمت‌ و محبت‌ نزد خود نگه‌ داشت‌، و سپس‌ يك‌ دختر خود را كه‌ از پيروز دخت‌ داشت‌ و خواهرزاده‌ي‌ قباد محسوب‌ مي‌شد به‌ وي‌ تزويج‌ كرد. لشكري‌ هم‌ از هياطله‌ براي‌ جنگ‌ با جاماسپ‌ و استرداد تخت‌ و تاج‌ از دست‌ رفته‌ در اختيار او گذاشت‌. قباد نيز، كه‌ بلافاصله‌ با اين‌ سپاه‌ و به‌ همراهي‌ سياوش‌ عزيمت‌ ايران‌ كرد، در مقابل‌ كمكهاي‌ خاقان‌ پرداخت‌ خراج‌ سالانه‌اي‌ را به‌ او تعهد كرد. اما وقتي‌ كه‌ سپاه‌ او به‌ حوالي‌ تختگاه‌ رسيد، جاماسپ‌ كه‌ طبقات‌ عامه‌ را پشتيبان‌ برادر مي‌يافت‌ و خود به‌ حمايت‌ نجبا از خويش‌ هم‌ اعتماد و اعتقادي‌ نداشت‌، از مقابله‌ با او خودداري‌ كرد و تخت‌ و تاج‌ را بي‌هيچ‌ مقاومت‌ به‌ برادر واگذاشت‌.

    بدين‌ گونه‌ با شروع‌ دومين‌ دور سلطنت‌ قباد (498) فرمانروايي‌ دو ساله‌ي‌ جاماسپ‌ - كه‌ در سكه‌هايش‌ خود را بغ‌ جاماسپ‌ مي‌خواند - خاتمه‌ يافت‌. نجبا كه‌ قباد را خلع‌ كرده‌ بودند بي‌هيچ‌ مقاومت‌ نسبت‌ به‌ او اظهار انقياد كردند و او هم‌ در مقابل‌ آنها به‌ هيچ‌گونه‌ تعهدي‌ در ترك‌ آيين‌ مزدك‌ حاجت‌ پيدا نكرد. جاماسپ‌ برخلاف‌ معهود كشته‌ نشد، مورد عفو واقع‌ شد و به‌ قولي‌ تبعيد گشت‌. كساني‌ از نجبا كه‌ در اقدام‌ به‌ خلع‌ قباد همدست‌ شده‌ بودند نيز مورد عفو واقع‌ شدند. گشنسب‌ داد كه‌ رأي‌ به‌ قتل‌ قباد داده‌ بود به‌ كيفر رسيد. سياوش‌ كه‌ در فرار از زندان‌ به‌ شاه‌ كمك‌ كرده‌ بود، به‌ مرتبه‌ي‌ ارتشتاران‌ سالار ارتقا يافت‌. مزدكيان‌ نيز همچنان‌ تحت‌ حمايت‌ پادشاه‌ باقي‌ ماندند و قباد به‌ رفع‌ شورش‌ طوايف‌ بين‌النهرين‌ و جلوگيري‌ از تاخت‌ و تاز اعراب‌ در نواحي‌ حيره‌ پرداخت‌.

    در آغاز دومين‌ دور سلطنت‌، مشكل‌ عمده‌ي‌ قباد تهيه‌ي‌ پولي‌ بود كه‌ پرداخت‌ آن‌ را به‌ هفطاليان‌ تعهد كرده‌ بود. وي‌ كه‌ قبل‌ از خلع‌ از آناستاسيوس‌ امپراطور بيزانس‌، مبلغي‌ را كه‌ روم‌ پرداخت‌ آن‌ را براي‌ حفاظت‌ معابر قفقاز تعهد كرده‌ بود مطالبه‌ مي‌كرد، در اين‌ هنگام‌ از امپراطور مبلغي‌ به‌ عنوان‌ وام‌ درخواست‌ كرد. آناستاسيوس‌ كه‌ پرداخت‌ مبلغ‌ مربوط‌ به‌ حفاظت‌ معابر را موكول‌ به‌ استرداد نصيبين‌ به‌ روم‌ كرده‌ بود، اين‌ بار نيز از پرداخت‌ وام‌ خودداري‌ كرد و بدين‌ وسيله‌ سعي‌ كرد تا قباد را براي‌ پرداخت‌ مبلغي‌ كه‌ مي‌بايست‌ به‌ هياطله‌ بپردازد تحت‌ فشار نگه‌ دارد و او را به‌ تخليه‌ي‌ نصيبين‌ و استرداد آن‌ به‌ روم‌ راضي‌ كند. اما قباد بي‌آنكه‌ در اين‌ باره‌ به‌ تعلل‌ و مذاكره‌ بپردازد به‌ روم‌ حمله‌ كرد (502) و برخلاف‌ آنچه‌ بيزانس‌ انتظار داشت‌ افواجي‌ از هياطله‌ نيز در اين‌ لشكركشي‌ با سپاه‌ وي‌ همراه‌ بود. وي‌ ارزروم‌ را كه‌ تئودوزيوپوليس‌ خوانده‌ مي‌شد و تختگاه‌ ارمنستان‌ روم‌ بود تسخير كرد (اوت‌ 503) و آمِد (دياربكر) را بعد از هشتاد روز محاصره‌ فتح‌ كرد (اكتبر 503). آمِد به‌ سبب‌ مقاومت‌ طولاني‌ مجازات‌ سخت‌ شد. جنگ‌ كه‌ در طي‌ آن‌ شهر چند بار دست‌ به‌ دست‌ شد، فوق‌العاده‌ خونين‌ بود. طرفين‌ آماده‌ي‌ متاركه‌ شدند و روم‌ تقاضاي‌ صلح‌ كرد و بالاخره‌ با پرداخت‌ مبلغي‌ آمِد را پس‌ گرفت‌ (506). اما قباد چون‌ با هجوم‌ دسته‌هايي‌ از طوايف‌ هون‌ از جانب‌ قفقاز مواجه‌ شد، صلح‌ را استقبال‌ كرد و بعد از دفع‌ آنها، روم‌ را به‌ ادامه‌ي‌ پرداخت‌ مبلغي‌ كه‌ سالانه‌ جهت‌ حفظ‌ معابر قفقاز برعهده‌ گرفته‌ بود ملزم‌ داشت‌. از آن‌ پس‌ در باقي‌ مدت‌ فرمانروايي‌ آناستاسيوس‌ (وفات‌ 518) بين‌ ايران‌ و بيزانس‌ منازعه‌اي‌ روي‌ نداد. در مدت‌ صلح‌ قباد فرصت‌ يافت‌ رابطه‌ي‌ بين‌ مزدكيها و مخالفان‌ ايشان‌ را به‌ نحو مطلوبي‌ تعديل‌ كند و خود را از فشار مطالبات‌ هياطله‌ برهاند. اما يوستين‌ امپراطور كه‌ به‌ جاي‌ آناستاسيوس‌ در بيزانس‌ به‌ فرمانروايي‌ رسيد، در مرزهاي‌ ايران‌ شروع‌ به‌ تحريكات‌ كرد و چندي‌ بعد، از پرداخت‌ مبلغي‌ كه‌ مي‌بايست‌ روم‌ براي‌ حفاظت‌ معابر قفقاز به‌ ايران‌ بپردازد خودداري‌ كرد. به‌ تحريك‌ وي‌ در ولايت‌ لازستان‌ (لازيكا) واقع‌ در بخش‌ غربي‌ گرجستان‌ و كناره‌ي‌ درياي‌ سياه‌، شورشهايي‌ بر ضد سلطه‌ي‌ ايران‌ درگرفت‌. وقتي‌ قباد براي‌ فرونشاندن‌ شورش‌، لشكر به‌ لازيكا برد يوستين‌ بين‌النهرين‌ و ارمنستان‌ ايران‌ را عرضه‌ي‌ تاخت‌ و تاز ساخت‌. جنگ‌ در حوالي‌ نصيبين‌ شدت‌ يافت‌ و ادامه‌ي‌ آن‌ طرفين‌ را آماده‌ي‌ مذاكره‌ داشت‌. در مذاكرات‌ صلح‌ (525) قباد غير از حفظ‌ لازيكا، از قيصر درخواست‌ تا پسر و وليعهد وي‌ خسرو را هم‌ به‌ فرزندي‌ خويش‌ بپذيرد و اختلاف‌ نظرهايي‌ كه‌ در اجراي‌ اين‌ پيشنهاد پديد آمد مذاكره‌ي‌ صلح‌ را دچار تأخير و اشكال‌ ساخت‌. سياوش‌ كه‌ همراه‌ مهبود ، از نجباي‌ خاندان‌ سورن‌ ، مأمور ختم‌ مذاكره‌ي‌ صلح‌ شد، در تعقيب‌ مذاكرات‌ حرارتي‌ نشان‌ نداد و از جانب‌ مهبود و جبهه‌ي‌ مخالف‌ مزدك‌ به‌ اخلال‌ در امر صلح‌ متهم‌ شد. در محكمه‌اي‌ كه‌ جرايم‌ او مورد رسيدگي‌ بود، اتهامات‌ ديگر از جمله‌ بد ديني‌ نيز بر وي‌ وارد آمد لاجرم‌ به‌ اعدام‌ محكوم‌ شد، و قباد به‌ هر سبب‌ بود در اجراي‌ حكم‌ تعلل‌ نكرد. اعدام‌ او توقيف‌ و تعقيب‌ عده‌اي‌ از مزدكيان‌ دربار، و كساني‌ را كه‌ طالب‌ وليعهدي‌ خسرو و بازگشت‌ قدرت‌ به‌ دست‌ موبدان‌ نبودند به‌ دنبال‌ آورد. سعي‌ سياوش‌ در به‌ تأخير انداختن‌ قرار صلح‌ به‌ مخالفت‌ با وليعهدي‌ خسرو تعبير شد كه‌ مزدكيهاي‌ دربار در مقابل‌ او برادرش‌ پتشخوار گرشاه‌ (كيوس‌، كاوس‌) را نامزد كرده‌ بودند. اين‌ شاهزاده‌ كاوس‌ سرسپرده‌ و دست‌ پرورده‌ي‌ مزدكيان‌ بود و برخلاف‌ خسرو با جبهه‌ي‌ متحد بزرگان‌ و موبدان‌ ارتباط‌ نداشت‌. مزدكيها هم‌ به‌ مسئله‌ي‌ جانشيني‌ قباد اهميت‌ مي‌دادند، زيرا وليعهدي‌ كه‌ موبدان‌ و نجباي‌ ضد مزدك‌ وي‌ را حمايت‌ مي‌كردند نه‌ فقط‌ آزادي‌ آنها را در تبليغ‌ آيين‌ خويش‌ ممكن‌ بود به‌ خطر اندازد، بلكه‌ احتمال‌ داشت‌ آنها را به‌ عنوان‌ زنديك‌ (زنديق‌) و بد كيش‌ هم‌ مورد آزار و تعقيب‌ موبدان‌ سازد. سياوش‌ سابقه‌ي‌ تمايلات‌ مزدكي‌ داشت‌ و همان‌ هم‌ او را به‌ رهانيدن‌ قباد از زندان‌ فراموشي‌ برانگيخته‌ بود، از اين‌رو به‌ سبب‌ تعلل‌ در به‌ انجام‌ رساندن‌ مذاكرات‌ صلح‌ متهم‌ به‌ كارشكني‌ بر ضد منافع‌ خسرو شد و قباد، به‌ رغم‌ سابقه‌ي‌ دوستي‌، به‌ سبب‌ فشار خسرو و طرفدارانش‌ حكم‌ اعدام‌ او را تنفيذ كرد (528).

    در دنبال‌ اعدام‌ سياوش‌، هم‌ جنگ‌ با روم‌ دنبال‌ شد و هم‌ تعقيب‌ مزدكيها كه‌ وليعهدي‌ خسرو بدون‌ آن‌ ممكن‌ نمي‌شد. مزدك‌ به‌ الزام‌ موبدان‌ در مجلسي‌ وادار به‌ مناظره‌ شد و البته‌ شكست‌ او در مناظره‌ از پيش‌ مقرر شده‌ بود. آن‌گاه‌ خود و آن‌ عده‌ از پيروانش‌ كه‌ در اين‌ مجمع‌ حاضر بودند كشته‌ شدند (ح‌ 529). بدين‌ گونه‌ قباد كه‌ در دور اول‌ فرمانروايي‌ براي‌ تحكيم‌ قدرت‌ سلطنت‌ از نيروي‌ مزدكيها جهت‌ درهم‌ شكستن‌ قدرت‌ نجبا و روحانيان‌ استفاده‌ كرده‌ بود، در پايان‌ دور دوم‌ فرمانروايي‌، در پي‌ همان‌ مقصد از نيروي‌ نجبا و روحانيان‌ براي‌ در هم‌ شكستن‌ قدرت‌ مزدكيها استفاده‌ كرد و معلوم‌ شد كه‌ گرايش‌ او به‌ آيين‌ مزدك‌ مبني‌ بر نقشه‌ي‌ سياسي‌ بوده‌ است‌ و اگر او را يك‌ پادشاه‌ ماكياولي‌ مآب‌ بخوانند خلاف‌ واقع‌ نيست‌.

    جنگ‌ با ايران‌، فقط‌ چند ماه‌ آخر عمر يوستين‌ را مشغول‌ داشت‌. با وفات‌ او (527) مقابله‌ با سپاه‌ ايران‌ به‌ عهده‌ي‌ يوستي‌ نيانوس‌ امپراطور تازه‌ افتاد. طرفين‌ در حدود نصيبين‌ و دارا به‌ شدت‌ با يكديگر درگيري‌ پيدا كردند. بليزاريوس‌ ، سردار نامدار بيزانس‌، يك‌ بار (530) در حدود نصيبين‌ و يك‌ بار (531) در حوالي‌ كالي‌ نيكوس‌ - كه‌ امروز رَقَّه‌ گويند - از سپاه‌ ايران‌ شكست‌ خورد. منذر ، امير حيره‌، هم‌ در اين‌ جنگها خدمات‌ ارزنده‌اي‌ به‌ شاه‌ ايران‌ كرد. اما سپاه‌ ايران‌ از محاصره‌ي‌ مَيّافارِقين‌ نتيجه‌اي‌ نگرفت‌. قباد هم‌ در همين‌ ايام‌ رنجور شد و به‌ بيماري‌ فالج‌ درگذشت‌ (531). هنگام‌ مرگ‌ هشتاد و دو سال‌ از عمرش‌ مي‌گذشت‌. سلطنت‌ او با سالهاي‌ فرمانروايي‌ برادرش‌ جاماسپ‌ كه‌ او در آن‌ مدت‌ نيز همچنان‌ خود را پادشاه‌ مي‌دانست‌ چهل‌ و سه‌ سال‌ طول‌ كشيد. سلطنت‌ طولاني‌ او پر از فراز و نشيب‌ حوادث‌ بود و اراده‌ي‌ او در رويارويي‌ با حوادث‌، محكم‌ و بي‌فتور جلوه‌ كرد. جنگهاي‌ او با روم‌ و مقاومت‌ او در مقابل‌ قدرت‌طلبي‌ نجبا و موبدان‌، قوت‌ اراده‌ و ثبات‌ رأي‌ او را نشان‌ داد. عدم‌ ترديدش‌ در قتل‌ زرمهر سوخرا و در اعدام‌ سياوش‌ و اينكه‌ يك‌ بار مزدكيها را وسيله‌ي‌ سركوبي‌ نجبا و يك‌ بار نجبا را وسيله‌ي‌ سركوبي‌ مزدكيها كرد، او را يك‌ پادشاه‌ ماكياولي‌ وار تمام‌ عيار ساخت‌. در بين‌ شهرهايي‌ كه‌ وي‌ ساخت‌ يا در تجديد عمارت‌ آنها كوشيد شهر بيلقان‌ در نواحي‌ ارس‌، بهقباد در نواحي‌ مداين‌، كواذخره‌ در پارس‌، و قباديان‌ در نواحي‌ بدخشان‌ را مي‌توان‌ نام‌ برد.

    خسرو كه‌ بعد از او، بر وفق‌ وصيت‌ رسمي‌ پدر به‌ سلطنت‌ نشست‌ دنباله‌ي‌ كار او را در جنگ‌ با بيزانس‌ و در قلع‌ و قمع‌ مزدكيان‌ گرفت‌. با جلوس‌ او قرار صلح‌ بين‌ ايران‌ و روم‌ گذاشته‌ شد و اين‌ قرار به‌ طرفين‌ فرصت‌ داد تا به‌ رفع‌ دشواريهاي‌ داخلي‌ بپردازند. سرانجام‌، يك‌ دوره‌ي‌ كشمكش‌ طولاني‌ بين‌ سلطنت‌ و اقتدار نجبا، در پايان‌ عهد قباد به‌ پيروزي‌ سلطنت‌ خاتمه‌ يافت‌ و خسرو توانست‌، بعد از رفع‌ غايله‌ي‌ مدعيان‌ و سركوبي‌ مزدكيان‌، يك‌ بار ديگر مثل‌ نياي‌ بزرگ‌ خود اردشير، دين‌ و دولت‌ را در وجود شخص‌ پادشاه‌ توأمان‌ سازد و مثل‌ او خشونت‌ انعطاف‌ناپذير را وسيله‌ي‌ تنفيذ قدرت‌ سلطنت‌ نمايد.




    فروشگاه نمونه سوالات پیام نور با پاسخنامه تستی و تشریحی



    دانلود رایگان نمونه سوالات دانشگاه پیام نور





    http://up.pnu-club.com/images/00ld7yux3ay3itvspd7n.png
    برای دانلود رایگان نمونه سوالات پیام نور با جوابهای تستی و تشریحی در مقطع نمونه سوالات کارشناسی ارشد پیام نور - نمونه سوالات پیام نور کارشناسی - نمونه سوالات پیام نور دکترا- نمونه سوالات آزمونهای فراگیر پیام نور( دانشپذیری)

    به ادرس زیر مراجعه کنید

    نمونه سوالات رایگان پیام نور




  2. #42
    Borna66 آواتار ها
    • 55,397
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل تحصیل
    خيام-سهراب
    شغل , تخصص
    طراح و تحلیل گر حرفه ای وب
    رشته تحصیلی
    مهندسي نرم افزار
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    خسرو؛ جنگ‌ خانگي‌ و صلح‌ با روم‌

    14-8- سلطنت‌ خسرو با آنكه‌ وصيت‌نامه‌ي‌ قباد و تأييد اكثريت‌ نجبا پشتيبان‌ آن‌ بود از كشمكش‌ مدعيان‌ خانگي‌ خالي‌ نماند. غير از كيوس‌ كه‌ سابقه‌ي‌ ارتباط‌ با مزدكيان‌ قيام‌ او را از آغاز بي‌نتيجه‌ و محكوم‌ به‌ شكست‌ ساخت‌، زام‌ يك‌ چشم‌ (زاماسپ‌) برادر ديگر خسرو كه‌ با او از يك‌ مادر نيز بود به‌ تحريك‌ عده‌اي‌ از نجبا به‌ دعوي‌ سلطنت‌ برخاست‌. در توطئه‌اي‌ كه‌ ياران‌ او براي‌ روي‌ كار آوردنش‌ طرح‌ كردند بنابر آن‌ شد كه‌ چون‌ يك‌ چشم‌ بودن‌ اين‌ شاهزاده‌ مانع‌ قانوني‌ براي‌ نيل‌ او به‌ سلطنت‌ محسوب‌ مي‌شد، بعد از بركناري‌ خسرو، پسر زام‌ را كه‌ قباد نام‌ داشت‌ و طفل‌ خردسالي‌ بود به‌ سلطنت‌ بردارند، و پدرش‌ زام‌ سلطنت‌ واقعي‌ را به‌ نيابت‌ او در دست‌ گيرد. اما توطئه‌ كشف‌ شد و خسرو نه‌ فقط‌ زام‌ بلكه‌ تمام‌ برادران‌ و برادرزادگان‌ خود را به‌ دنبال‌ اين‌ واقعه‌ كشت‌. فقط‌ قباد خردسال‌ را يك‌ تن‌ از نجبا از قتل‌ رهانيد اما خود او نيز بعدها به‌ همين‌ سبب‌ مجازات‌ سخت‌ شد. بدين‌ گونه‌ با قتل‌ مدعيان‌ احتمالي‌ و رفع‌ هرگونه‌ مظنه‌ بروز اختلاف‌ خانگي‌، خسرو هم‌ نجبا را از انديشه‌ي‌ تحريك‌ بر ضد خويش‌ مأيوس‌ كرد، و هم‌ صلابت‌ و خشونت‌ خود را در مقابله‌ با هرگونه‌ تحريك‌ و توطئه‌ مربوط‌ به‌ سياستهاي‌ خارج‌ از كشور نشان‌ داد. چون‌ مقارن‌ همين‌ احوال‌، در دنبال‌ قرار موقتي‌ كه‌ براي‌ خاتمه‌ دادن‌ به‌ جنگهاي‌ عهد قباد داده‌ شده‌ بود، امپراطور بيزانس‌ طالب‌ منعقد كردن‌ يك‌ صلح‌ دائمي‌ فيمابين‌ دو دولت‌ شد، خسرو پيشنهاد وي‌ را استقبال‌ كرد. صلحي‌ كه‌ بدين‌ گونه‌ برقرار شد (533) به‌ وي‌ فرصت‌ داد تا به‌ امور داخلي‌ كه‌ بعد از سي‌ سال‌ جنگ‌ با روم‌ و در دنباله‌ي‌ يك‌ ربع‌ قرن‌ هرج‌ و مرج‌ ناشي‌ از انقلاب‌ مزدكي‌ به‌ تنظيم‌ و ترميم‌ بسيار محتاج‌ بود بپردازد و شئون‌ كشور را در نظام‌ فرمانروايي‌ مستبدانه‌ اما مصلحانه‌ي‌ فردي‌ به‌ هم‌ مربوط‌ سازد. در عين‌ حال‌ به‌ يوستي‌نيان‌ هم‌ مجالي‌ داد تا با فراغت‌ از گرفتاريهايش‌ در شرق‌، امور مربوط‌ به‌ غرب‌ امپراطوري‌ را سامان‌ بخشد - سلطنت‌ واندالها در كارتاژ را براندازد، طوايف‌ آفريقايي‌ مور را به‌ انقياد آورد، و گوتهاي‌ شرقي‌ را در ايتاليا مطيع‌ سازد، سپاه‌ خودرا نظم‌ بخشد و حدود بيزانس‌ را توسعه‌ دهد. اين‌ صلح‌ دائم‌ مقرر مي‌كرد كه‌ ايران‌ و بيزانس‌ براي‌ مدتي‌ «بي‌پايان‌» اختلافات‌ خود را كنار بگذارند، و در حالي‌ دوستي‌ و اتحاد به‌ سر برند. براي‌ نيل‌ به‌ اين‌ صلح‌ و دوام‌ آن‌، روم‌ متعهد شد براي‌ مخارج‌ معابر قفقاز ساليانه‌ مبلغي‌ به‌ ايران‌ بپردازد. بيزانس‌ شهرهايي‌ را كه‌ در طي‌ جنگ‌ از خاك‌ ايران‌ به‌ تصرف‌ آورده‌ است‌ به‌ وي‌ مسترد كند، و ايران‌ هم‌ دژهايي‌ را كه‌ در لازيكا فتح‌ كرده‌ است‌ به‌ روم‌ باز پس‌ دهد. طرفين‌ موافقت‌ نمايند در نزديك‌ مرزهاي‌ يكديگر استحكامات‌ نظامي‌ نسازند و در صورت‌ ضرورت‌، به‌ مال‌ و مرد يكديگر را كمك‌ نمايند




    فروشگاه نمونه سوالات پیام نور با پاسخنامه تستی و تشریحی



    دانلود رایگان نمونه سوالات دانشگاه پیام نور





    http://up.pnu-club.com/images/00ld7yux3ay3itvspd7n.png
    برای دانلود رایگان نمونه سوالات پیام نور با جوابهای تستی و تشریحی در مقطع نمونه سوالات کارشناسی ارشد پیام نور - نمونه سوالات پیام نور کارشناسی - نمونه سوالات پیام نور دکترا- نمونه سوالات آزمونهای فراگیر پیام نور( دانشپذیری)

    به ادرس زیر مراجعه کنید

    نمونه سوالات رایگان پیام نور




  3. #43
    Borna66 آواتار ها
    • 55,397
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل تحصیل
    خيام-سهراب
    شغل , تخصص
    طراح و تحلیل گر حرفه ای وب
    رشته تحصیلی
    مهندسي نرم افزار
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    تحلیلی بر سلسله ساسانیان


    ساسانيان‌؛ فراز براي‌ فرود

    قسمت سوم


    صلح‌ دوام‌ نمي‌آورد

    14-9- به‌ هر حال‌ با آنكه‌ صلح‌ دائم‌ براي‌ هر دو طرف‌ فرصتي‌ جهت‌ سعي‌ در رفع‌ نابسامانيهاي‌ داخلي‌ پيش‌ آورد، آنچه‌ بيزانس‌ از آن‌ عايد كرد فتوحات‌ نظامي‌ بود، در حالي‌ كه‌ خسرو فرصت‌ را صرف‌ اصلاحات ضروري‌ كرد - كه‌ بدون‌ كاميابي‌ در آن‌ هرگونه‌ پيشرفتهاي‌ نظامي‌ براي‌ او غير ممكن‌ بود. مع‌هذا فتوحات يوستي‌نيان‌ مايه‌ي‌ ناخرسندي‌ خسرو شد، چنان‌ كه‌ بيزانس‌ هم‌ از توفيقي‌ كه‌ خسرو در رفع‌ آشفتگيهاي‌ داخلي‌ خويش‌ پيدا كرد احساس‌ نگراني‌ نمود. سوءظني‌ كه‌ از اين‌ احساسها حاصل‌ شد دوام‌ صلح‌ را غيرممكن‌ ساخت‌. وقتي‌ كه‌ خسرو عمق‌ خطري‌ را كه‌ توسعه‌ي‌ قلمرو يوستي‌نيان‌ براي‌ ايران‌ داشت‌ به‌ واقع‌ درك‌ كرد پيشدستي‌ در نقض‌ صلح‌ را ضروري‌ يافت‌. بهانه‌اي‌ هم‌ كه‌ پيدا كرد تحريكات‌ بيزانس‌ در روابط‌ اعراب‌ مرزي‌ را ايران‌ بود، كه‌ مقارن‌ آن‌ مداخله‌ي‌ امپراطور در ناآراميهاي‌ گرجستان‌ و ارمنستان‌ نيز معلوم‌ شد و نقض‌ صلح‌ قابل‌ توجيه‌ به‌ نظر رسيد.

    خسرو با لشكري‌گران‌ از فرات‌ عبور كرد و به‌ سوريه‌ تاخت‌ (539 م‌). پيشرفت‌ او در سوريه‌ سريع‌ و تقريباً بي‌اشكال‌ بود. انطاكيه‌ كه‌ يك‌ چند مقاومت‌ كرد، به‌ فرمان‌ شاه‌ طعمه‌ي‌ حريق‌ و عرضه‌ي‌ قتل‌ و غارت‌ گشت‌ (540) و بقاياي‌ سكنه‌ي‌ آن‌ هم‌ به‌ شهري‌ كه‌ خسرو در مجاورت‌ تيسفون‌ براي‌ آنها ساخت‌ كوچ‌ داده‌ شد. اين‌ شهر نوساخته‌ را هم‌ «وندي‌ خسرو» خواندند و بعدها به‌ روميگان‌ (روميه‌) معروف‌ شد. حلب‌ و چند شهر سوريه‌ قبل‌ از واقعه‌ي‌ انطاكيه‌ تسليم‌ شدند اما سرنوشت‌ انطاكيه‌، ساير شهرهاي‌ نواحي‌ را از مقاومت‌ بازداشت‌. نه‌ فقط‌ سلوكيه‌ و افاميه‌ با تسليم‌ ذخاير و نفايس‌ از غارت‌ و حريق‌ در امان‌ ماندند بلكه‌ شهرهاي‌ بين‌النهرين‌ روم‌، مثل‌ اِدِسا و دارا هم‌ با پرداخت‌ فديه‌ و باج‌، از غارت‌ و تاراج‌ رهايي‌ پيدا كردند. با وجود مذاكرات‌ صلح‌، جنگ‌ ادامه‌ يافت‌ و به‌ لازيكا - در كرانه‌ي‌ درياي‌ سياه‌ - كشيد و در نواحي‌ بين‌النهرين‌ روم‌ هم‌ تجديد شد و خسرو در پايان‌ تاخت‌ و تازهاي‌ پيروزمندانه‌ي‌ خود در مرزهاي‌ شرقي‌ بيزانس‌، خويشتن‌ را براي‌ قبول‌ صلح‌ - كه‌ در تمام‌ مدت‌ جنگ‌ بيزانس‌ نيز خود را طالب‌ آن‌ نشان‌ مي‌داد - آماده‌ يافت‌. فرستادگان‌ يوستي‌نيان‌ در تيسفون‌ نزد وي‌ بار يافتند (545) و قرار متاركه‌ي‌ پنج‌ ساله‌اي‌ را با پرداخت‌ مبلغي‌ غرامت‌ متعهد شدند. قرار متاركه‌ي‌ پنج‌ ساله‌، كه‌ مرزهاي‌ دولتين‌ را به‌ وضع‌ قبل‌ از جنگ‌ بازگرداند، به‌ خسرو فرصت‌ نداد تا اختلافات‌ خود را با همسايگان‌ شرقي‌ حل‌ و رفع‌ كند، چرا كه‌ امپراطور با تحريك‌ لازيكا (لازستان‌) به‌ شورش‌، متاركه‌ را نقض‌ كرد (549) و ضرورت‌ رفع‌ شورش‌ لازيكا خسرو را با يوستي‌نيان‌ كه‌ محرك‌ اين‌ شورش‌ و پشتيبان‌ شورشيان‌ بود دوباره‌ درگير ساخت‌. لازيكا در نزد يك‌ درياي‌ سياه‌ براي‌ بيزانس‌ اهميت‌ حياتي‌ داشت‌ و براي‌ خسرو هم‌ تسلط‌ بر آن‌ تأثير قابل‌ ملاحظه‌اي‌ در توسعه‌ي‌ تجارت‌ ايران‌ داشت‌. لاجرم‌ كشمكش‌ بر سر آن‌، در نزد هر دو طرف‌ قابل‌ توجيه‌ بود. جنگ‌ با حمله‌ي‌ داگيس‌ تائوس‌ سردار رومي‌، به‌ پترا ، كه‌ دژ دريايي‌ ايران‌ در كنار درياي‌ سياه‌ محسوب‌ مي‌شد، آغاز شد و سالها طول‌ كشيد. تلفات‌ و خسارات‌ طرفين‌ هم‌ غالباً سنگين‌ بود. با آنكه‌ پترا بعد از مقاومتي‌ طولاني‌ و دليرانه‌ به‌ دست‌ بيزانس‌ افتاد، سپاه‌ ايران‌ سراسر لازيكا را به‌ تصرف‌ درآورد و شورشيان‌ را كه‌ تحت‌ حمايت‌ بيزانس‌ بودند منكوب‌ كرد. اختلافات‌ محلي‌ نيز، كه‌ مخالفان‌ خسرو را در لازيكا با هم‌ به‌ مقابله‌ واداشت‌ (555) يك‌ چند به‌ نفع‌ او تمام‌ شد و با اين‌ حال‌ الحاق‌ لازيكا براي‌ خسرو غير ممكن‌ يا بي‌فايده‌ به‌ نظر آمد. بالاخره‌ بيزانس‌ باز طالب‌ مذاكرات‌ براي‌ متاركه‌ شد (556). در قرار صلح‌ پنجاه‌ ساله‌اي‌ كه‌ به‌ دنبال‌ اين‌ مذاكرات‌ منعقد گشت‌ (561) و متضمن‌ اتحاد بين‌ دو كشور نيز بود خسرو از هرگونه‌ دعوي‌ در مورد لازيكا صرف‌نظر كرد. بيزانس‌ متعهد شد سالانه‌ سي‌ هزار سكه‌ي‌ طلا به‌ عنوان‌ حفاظت‌ معابر قفقاز به‌ ايران‌ بپردازد و كل‌ مبلغ‌ مربوط‌ به‌ هفت‌ سال‌ اولش‌ را بلافاصله‌ از پيش‌ پرداخت‌ نمايد و بدين‌گونه‌، چنان‌ كه‌ مخالفان‌ يوستي‌نيان‌ در خود بيزانس‌ مي‌گفتند، روم‌ ناچار شد به‌ ايران‌ خراج‌ بدهد. هر چند هم‌ در متن‌ قرارداد آن‌ را «اعانه‌» مي‌خواندند، به‌ قول‌ گيبون‌ مورخ‌ معروف‌، اين‌ باج‌گذاري‌ ماهيت‌ خود را همچنان‌ حفظ‌ و اظهار كرد. با اين‌ قرارداد بعد از بيست‌ سال‌ زد و خورد خونين‌ كه‌ چندين‌ بار متاركه‌ منجر به‌ خاتمه‌ دادن‌ به‌ آن‌ نشده‌ بود، هر دو طرف‌ به‌ مرزهاي‌ سابق‌ قبل‌ از جنگ‌ بازگشتند و بنابر آن‌ شد كه‌ هيچ‌ كدام‌ در مجاورت‌ مرزهاي‌ طرف‌ ديگر استحكامات‌ تازه‌اي‌ نسازد و هيچ‌ يك‌ در قلمرو خود مزاحم‌ پيروان‌ آيين‌ كشور ديگر نباشد، و مقرر شد كه‌ از اين‌ پس‌ هرگونه‌ اختلاف‌ بين‌ دولتين‌ به‌ حكميت‌ مرضي‌ الطرفين‌ واگذار گردد.

    صلح‌ با روم‌، براي‌ خسرو هم‌ حيثيت‌ بيشتري‌ تأمين‌ كرد، هم‌ فرصتي‌ فراهم‌ ساخت‌ براي‌ رسيدگي‌ به‌ امور داخلي‌، در آنچه‌ به‌ امور داخلي‌ مربوط‌ مي‌شد، خسرو، از جمله‌ قوم‌ باستاني‌ پاريز را كه‌ در كوهستانهاي‌ كرمان‌ رهزني‌ مي‌كردند تأديب‌ و تنبيه‌ كرد و قسمتي‌ از آنها را در نواحي‌ ديگر كشور متفرق‌ ساخت‌. همچنين‌ طوايف‌ چول‌ (صول‌) را در نواحي‌ مجاور مرزهاي‌ گرگان‌ قلع‌ و قمع‌ كرد و هر دو طايفه‌ را به‌ تعهد خدمات‌ نظامي‌ الزام‌ نمود. در گرجستان‌ و ارمنستان‌ استحكامات‌ تازه‌ ساخت‌ و پادگانهاي‌ نيرومند نشاند. دولت‌ هياطله‌ را كه‌ در اوايل‌ سلطنت‌ خويش‌ هنوز به‌ آنها غرامت‌ و باج‌ مي‌پرداخت‌ در اين‌ سالها برانداخت‌ اما با سين‌ جيبو ، خاقان‌ ترك‌، كه‌ قلمرو هيطاليان‌ را با او تقسيم‌ كرد، و فشار او در طي‌ سالها عامل‌ عمده‌اي‌ در ضعف‌ و تزلزل‌ هياطله‌ شده‌ بود حاضر به‌ عقد اتحاد نشد (567).

    رود جيحون‌ كه‌ پيش‌ از آن‌ سرحد ايران‌ و هياطله‌ بود از اين‌ پس‌ بين‌ ايران‌ و سرزمين‌ خاقان‌ ترك‌ سرحد گشت‌. با اين‌ حال‌ كمك‌ خسرو به‌ اعراب‌ يمن‌ (570) كه‌ منجر به‌ اخراج‌ حبشيها از آن‌ سرزمين‌ و غلبه‌ي‌ نظامي‌ ايران‌ در آن‌ نواحي‌ شد، دوباره‌ موجب‌ بروز اختلافات‌ بين‌ ايران‌ و بيزانس‌ گشت‌. اين‌ اقدام‌ خسرو در واقع‌ تسلط‌ روم‌ را بر درياي‌ احمر و احياناً بر مصر و اراضي‌ شرقي‌ مديترانه‌ متزلزل‌ مي‌كرد، لاجرم‌ يوستين‌ امپراطور جديد روم‌ (جلوس‌: 565) امنيت‌ بيزانس‌ را عرضه‌ي‌ تهديد يافت‌ و بر ضد خسرو دست‌ به‌ تحريكات‌ زد. در يمن‌، سردار خسرو كه‌ وهرز ديلمي‌ نام‌ داشت‌، بعد از اخراج‌ حبشيها نيز، ظاهراً به‌ درخواست‌ اعراب‌ همچنان‌ با سپاه‌ خويش‌ باقي‌ ماند و يمن‌ را به‌ طور غيررسمي‌ به‌ صورت‌ ايالت‌ تابع‌ ايران‌ درآورد، چنان‌ كه‌ بعد از مرگ‌ و هرز نيز كساني‌ از اسواران‌ و آزادگان‌ ايران‌ كه‌ همراه‌ و هرز به‌ يمن‌ رفته‌ بودند در آنجا از جانب‌ پادشاه‌ حكومت‌ كردند. اين‌ سلطه‌ كه‌ تا نيم‌ قرن‌ يا بيشتر همچنان‌ ادامه‌ يافت‌ از همان‌ آغاز موجب‌ ناخرسندي‌ شديد بيزانس‌ گشت‌ و يوستين‌ بدون‌ رجوع‌ به‌ حكميت‌، صلح‌ پنجاه‌ ساله‌ را كه‌ به‌ بهاي‌ گران‌ خريده‌ بود دوباره‌ به‌ خطر انداخت‌.




    فروشگاه نمونه سوالات پیام نور با پاسخنامه تستی و تشریحی



    دانلود رایگان نمونه سوالات دانشگاه پیام نور





    http://up.pnu-club.com/images/00ld7yux3ay3itvspd7n.png
    برای دانلود رایگان نمونه سوالات پیام نور با جوابهای تستی و تشریحی در مقطع نمونه سوالات کارشناسی ارشد پیام نور - نمونه سوالات پیام نور کارشناسی - نمونه سوالات پیام نور دکترا- نمونه سوالات آزمونهای فراگیر پیام نور( دانشپذیری)

    به ادرس زیر مراجعه کنید

    نمونه سوالات رایگان پیام نور




  4. #44
    Borna66 آواتار ها
    • 55,397
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل تحصیل
    خيام-سهراب
    شغل , تخصص
    طراح و تحلیل گر حرفه ای وب
    رشته تحصیلی
    مهندسي نرم افزار
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    تركتازي‌ روميها و جنون‌ امپراطور

    14-10- سين‌ جيبو (ديزابول‌)، خاقان‌ ترك‌، كه‌ از چندي‌ پيش‌ با امپراطور رابطه‌ي‌ دوستي‌ و اتحاد برقرار كرده‌ بود (569) و اتحاد با او را يوستين‌ از جهت‌ ايجاد جاده‌ي‌ بازرگاني‌ بلاواسطه‌ با شرق‌ متضمن‌ منفعت‌ و مصلحت‌ يافته‌ بود، در اين‌ هنگام‌ به‌ تحريك‌ دولت‌ روم‌ از جيحون‌ عبور كرد و به‌ نواحي‌ مرزي‌ ايران‌ تجاوز كرد (571) اما قلاع‌ استواري‌ كه‌ خسرو در مرزهاي‌ شرقي‌ به‌ وجود آورده‌ بود به‌ وي‌ امكان‌ تركتازي‌ نداد. از جلو هرمزد پسر خسرو كه‌ به‌ دفع‌ او لشكر كشيد منهزم‌ شد و به‌ آن‌ سوي‌ جيحون‌ گريخت‌. اما امپراطور فرستاده‌ي‌ خسرو را كه‌ براي‌ مطالبه‌ و دريافت‌ اعانه‌ يا باج‌ مورد تعهد بيزانس‌ به‌ دربار وي‌ آمده‌ بود با اهانت‌ و دست‌ خالي‌ بازگرداند سپس‌ لشكر به‌ بين‌النهرين‌ كشيد (572) و نصيبين‌ را به‌ محاصره‌ انداخت‌. خسرو نيز بدون‌ فوت‌ وقت‌ براي‌ مقابله‌ با روم‌ لشكر به‌ شمال‌ بين‌النهرين‌ برد. نصيبين‌ را از محاصره‌ي‌ روم‌ رهانيد، انطاكيه‌ را آتش‌ زد و شهر آپامه‌ و قلعه‌ي‌ دارا را هم‌ گرفت‌ (573).

    پيروزي‌ سريع‌ وي‌ چنان‌ لطمه‌ي‌ روحي‌ به‌ امپراطور زد كه‌ كارش‌ به‌ جنون‌ كشيد و خود را ناچار به‌ استعفا يافت‌ (574). تيبريوس‌ كه‌ بعد از او زمام‌ امور را به‌ دست‌ گرفت‌ از مهلت‌ متاركه‌اي‌ كه‌ با پرداخت‌ باج‌ و غرامت‌ خسرو را بدان‌ راضي‌ كرده‌ بود استفاده‌ كرد. سپاه‌ انبوه‌ اما نامتجانسي‌ از اطراف‌ بلاد خويش‌ جمع‌ آورد، سرداري‌ به‌ نام‌ يوستي‌نيان‌ را هم‌ به‌ فرماندهي‌ آن‌ برگماشت‌. با اين‌ حال‌ در اقدام‌ به‌ جنگ‌ ترديدي‌ يافت‌ و با قبول‌ پرداخت‌ باج‌ ساليانه‌اي‌ به‌ ايران‌ صلحي‌ به‌ مدت‌ سه‌ سال‌ با خسرو برقرار كرد. اما صلح‌ پايدار نماند: خسرو به‌ بهانه‌ي‌ فرونشاندن‌ شورشي‌ كه‌ در ارمنستان‌ ايران‌ روي‌ داده‌ بود لشكر به‌ آن‌ سرزمين‌ كشيد و حتي‌ درصدد برآمد ارمينيه‌ي‌ صغري‌ (ارمنستان‌ روم‌) را هم‌ به‌ قلمرو خويش‌ ملحق‌ كند. خسرو ملطيه‌ را گرفت‌ و آتش‌ زد، يوستي‌نيان‌ هم‌ در ارمنستان‌ ايران‌ بناي‌ تاخت‌ و تاز گذاشت‌ (576). نهم‌ خسرو ، سردار ايران‌ وي‌ را مغلوب‌ كرد و از ارمنستان‌ ايران‌ راند. در شمال‌ بين‌ النهرين‌ نيز جنگ‌ درگرفت‌ و طولاني‌ شد. موريكيوس‌ (موريس‌) سردار روم‌ كه‌ به‌ جاي‌ يوستي‌نيان‌ فرمانده‌ سپاه‌ بيزانس‌ شد در اين‌ نواحي‌ پيروزيهايي‌ به‌ دست‌ آورد و از جمله‌ شهر سنجار را فتح‌ كرد. با آن‌كه‌ طرفين‌ در پايان‌ متاركه‌ي‌ سه‌ ساله‌ خود را براي‌ جنگ‌ تازه‌اي‌ آماده‌ مي‌كردند، مذاكرات‌ صلح‌ هم‌ به‌ راه‌ افتاد
    (578).



    مرگ‌ خسرو

    14-11- خسرو، در بازگشت‌ به‌ تيسفون‌، از خستگيهاي‌ جنگ‌ كه‌ با پيري‌ و نالاني‌ او مناسب‌ نبود، به‌ سختي‌ بيمار شد و ناگهان‌ درگذشت‌ (فوريه‌ 579). با مرگ‌ او صلح‌ و جنگ‌ با بيزانس‌ ناتمام‌ ماند. سلطنت‌ او چهل‌ و هفت‌ سال‌ طول‌ كشيد و به‌ رغم‌ خشونت‌ و استبدادي‌ كه‌ حتي‌ عدالت‌ داستاني‌ وي‌ آن‌ را مهار نمي‌كرد، روي‌ هم‌ رفته‌ اميدبخش‌، درخور اعتماد و درخشان‌ بود. خاطره‌اي‌ كه‌ در روايات‌ و سنتهاي‌ ايرانيان‌، از روزگار او باقي‌ ماند نيز او را در نزد نسلهاي‌ بعد محبوب‌ و در خور تكريم‌ و محبت‌ ساخت‌.

    در آغاز سلطنت‌ براي‌ قلع‌ و قمع‌ پيروان‌ مزدك‌، كه‌ دوام‌ قدرت‌ و اتحاد آنها فرمانرواييش‌ را به‌ خطر مي‌انداخت‌ دست‌ به‌ اقدامات‌ جدي‌ زد. اين‌ اقدامات‌ چنان‌ بود كه‌ گويي‌ پايان‌ عهد پدرش‌ را تجديد كرد. سركوبي‌ پيروان‌ مزدك‌، طبقه‌ي‌ موبدان‌ را، كه‌ در تمام‌ مدت‌ نهضت‌ در دفع‌ آنها بجد مي‌كوشيدند مجال‌ اعتلا داد. به‌ خاطر همين‌ اعتلا بود كه‌ اين‌ طبقه‌ خسرو را دادگر خواندند و انوشك‌ روان‌ - روان‌ بي‌مرگ‌ - لقب‌ نهادند مع‌هذا صلابت‌ و سلطه‌اي‌ كه‌ در رفتار و كردار خسرو بود اين‌ هواداران‌ وي‌ را از محدوده‌ي‌ خط‌ خود مجال‌ تجاوز نداد. اينكه‌ «مهبود» وزير با سابقه‌ي‌ خود را كه‌ در تأمين‌ سلطنت‌ وي‌ جهد بسيار هم‌ كرده‌ بود، به‌ بهانه‌ي‌ آنكه‌ در آمدن‌ به‌ حضور يك‌ بار تعلل‌ كرده‌ است‌ تسليم‌ چوبه‌ي‌ دار كرد، نمونه‌اي‌ از صلابت‌ و خشونت‌ بي‌عطوفت‌ شاهانه‌اش‌ بود و محرك‌ وي‌ هر چه‌ بود، نجبا و بزرگان‌ دربار را از هرگونه‌ فكر مداخله‌ در امور بر حذر داشت‌. در دفع‌ طغيان‌ پسرش‌ انوشك‌ زاد (نوشزاد) هم‌ اين‌ خشونت‌ و صلابت‌ عازي‌ از گذشت‌، درس‌ عبرتي‌ به‌ ساير فرزندانش‌ داد - كه‌ انديشه‌ي‌ ايجاد جنگ‌ خانگي‌ را هرگز به‌ خاطر راه‌ ندهند.

    اين‌ پسر كه‌ از مادري‌ عيسوي‌ به‌ دنيا آمده‌ بر دين‌ مادر باقي‌ ماند و آيين‌ پدر را نپذيرفت‌، چون‌ آداب‌ و رسوم‌ زرتشتي‌ را با نظر تحقير و بي‌اعتنايي‌ مي‌نگريست‌، نزد موبدان‌، زنديق‌ (زنديك‌) تلقي‌ مي‌شد و به‌ تمايلات‌ مزدكي‌ متهم‌ بود. خسرو هم‌ او را از دربار دور كرده‌ بود و در جندي‌شاپور كه‌ از مراكز عيسويان‌ بود تحت‌ نظر قرار داده‌ بود. در آنجا انوشزاد با زندانيان‌ كه‌ اكثر به‌ جرايم‌ سياسي‌ مأخوذ بودند مربوط‌ شد و به‌ تحريك‌ آنها داعيه‌ي‌ اظهار مخالفت‌ با پدر در وجودش‌ ريشه‌ گرفت‌. در جريان‌ لشكركشيهاي‌ نخست‌ خسرو به‌ روم‌، يك‌ بار كه‌ خبر بيماري‌ سخت‌ خسرو در حِمْص‌ شايع‌ شد، وي‌ فرصت‌ را مناسب‌ يافت‌. براي‌ جانشيني‌ وي‌ دست‌ به‌ اقدام‌ زد: بلافاصله‌ زندانيان‌ را آزاد كرد، عده‌اي‌ از عيسويان‌ شهر را گرد خود جمع‌ آورد، عمال‌ تيسفون‌ را از تمام‌ خوزستان‌ بيرون‌ كرد و با اعلام‌ مرگ‌ خسرو خود را پادشاه‌ خواند. خسرو كه‌ برخلاف‌ پندار و اميد وي‌ از بيماري‌ شفا يافته‌ بود، چون‌ از قيام‌ وي‌ آگهي‌ يافت‌، نايب‌السلطنه‌اي‌ را كه‌ در تيسفون‌ داشت‌ به‌ دفع‌ طغيان‌ پسر الزام‌ نمود. شاهزاده‌ دستگير شد و مقارن‌ بازگشت‌ خسرو به‌ تيسفون‌ (ح‌ 550) به‌ امر او مجازات‌ شد. مجازاتش‌ فقط‌ در اين‌ حد بود كه‌ او را نابينا كند - و يا با سوزاندن‌ پلك‌ و مژه‌، از آرزوي‌ نيل‌ به‌ سلطنت‌ نوميد سازد. همدستانش‌ هم‌ تنبيه‌ شدند و با آنكه‌ عده‌اي‌ از عيسويان‌ در اين‌ ماجرا دچار عقوبت‌ شدند مجازات‌ آنها به‌ مبارزه‌ با عيسويت‌ و تعقيب‌ تمام‌ عيسويان‌ منجر نشد. عدالت‌ سرد و استبداد خشونت‌آميز پادشاه‌ از حد اقتضاي‌ سياست‌ تجاوز نمي‌كرد
    .




    فروشگاه نمونه سوالات پیام نور با پاسخنامه تستی و تشریحی



    دانلود رایگان نمونه سوالات دانشگاه پیام نور





    http://up.pnu-club.com/images/00ld7yux3ay3itvspd7n.png
    برای دانلود رایگان نمونه سوالات پیام نور با جوابهای تستی و تشریحی در مقطع نمونه سوالات کارشناسی ارشد پیام نور - نمونه سوالات پیام نور کارشناسی - نمونه سوالات پیام نور دکترا- نمونه سوالات آزمونهای فراگیر پیام نور( دانشپذیری)

    به ادرس زیر مراجعه کنید

    نمونه سوالات رایگان پیام نور




  5. #45
    Borna66 آواتار ها
    • 55,397
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل تحصیل
    خيام-سهراب
    شغل , تخصص
    طراح و تحلیل گر حرفه ای وب
    رشته تحصیلی
    مهندسي نرم افزار
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    خسرو؛ شاه‌ فلسفه‌دان

    14-12- خسرو در عصر و محيط‌ خود تا حدي‌ تجسم‌ يك‌ حاكم‌ حكيم‌، يك‌ فرمانرواي‌ فيلسوف‌ بود كه‌ مثل‌ نظاير ديگر خود آنچه‌ را افلاطون‌ از چنين‌ فرمانروايي‌ انتظار داشت‌ نتوانست‌ تحقق‌ بخشد. با اين‌ حال‌ نام‌ او، حتي‌ بيش‌ از نام‌ كوروش‌ و داريوش‌ به‌ عنوان‌ يك‌ فرمانرواي‌ آرماني‌ در افواه‌ و اذهان‌ باقي‌ ماند. دوره‌ي‌ فرمانروايي‌ او نه‌ فقط‌ يك‌ دوره‌ي‌ فعاليت‌ سياسي‌ و نظامي‌ موفق‌ بود، بلكه‌ در عين‌ حال‌ يك‌ دوره‌ي‌ اصلاحات‌ اجتماعي‌ نيز محسوب‌ مي‌شد. اصلاحات‌ او از جمله‌ شامل‌ وضع‌ قانونهاي‌ تازه‌ درباره‌ي‌ ماليات‌، ترتيبات‌ اداري‌ و خدمات‌ نظامي‌ بود. به‌ علاوه‌، هرج‌ و مرجهايي‌ را هم‌ كه‌ در امر مالكيت‌، ارث‌ و ازدواج‌ در مدت‌ غلبه‌ي‌ مزدكيها در بين‌ طبقات‌ عالي‌ پيش‌ آمده‌ بود با وضع‌ قانونهاي‌ عاجل‌ و غالباً موقت‌ سر و صورت‌ داد. با اين‌ حال‌ هيچ‌ يك‌ از مسائل‌ اجتماعي‌ عصر را كه‌ منجر به‌ انقلاب‌ مزدكيها شده‌ بود حل‌ نكرد. حاصل‌ اين‌ اصلاحات‌ قدرت‌ گرفتن‌ طبقه‌ي‌ متوسط‌ از نجباي‌ ارضي‌ بود كه‌ «دهقان‌» خوانده‌ مي‌شدند و تفوق‌ اجتماعي‌ آنها انحطاط‌ تدريجي‌ نجباي‌ بزرگ‌ فئودال‌ را به‌ دنبال‌ داشت‌. در عين‌ حال‌ انحطاط‌ وضع‌ نجباي‌ بزرگ‌ قدرت‌ حكومت‌ مركزي‌ را افزايش‌ داد و از توسعه‌ي‌ نفوذ خاندانهاي‌ بزرگ‌ كه‌ معارض‌ قدرت‌ سلطنت‌ بود جلوگيري‌ كرد.

    شهرت‌ خسرو به‌ حكمت‌ در نزد ايرانيان‌ و اعراب‌ از آنچه‌ در شاهنامه‌ و مآخذ آن‌ در باب‌ مجالس‌ او با بوزرجمهر، گفت‌ و شنودهايش‌ را با موبد، و مخصوصاً از آنچه‌ در تقرير توقيعات‌ او آمده‌ است‌ پيداست‌. جالب‌ آن‌ است‌ كه‌ حتي‌ مورخان‌ بيزانس‌ هم‌ با آنكه‌ سعي‌ كرده‌اند او را از درك‌ اين‌گونه‌ مسائل‌ عاجز نشان‌ دهند، توجه‌ خاص‌ او را به‌ مباحث‌ حكمت‌ در خور ذكر يافته‌اند. خسرو در طي‌ سلطنت‌ يا حتي‌ قبل‌ از آن‌ با حكمت‌ يوناني‌ و در اواخر آن‌ با تعاليم‌ مكتبهاي‌ فلسفي‌ هند آشنايي‌ قابل‌ ملاحظه‌ پيدا كرد. در همان‌ اوايل‌ سلطنت‌ به‌ هفت‌ تن‌ از حكماي‌ يونان‌ كه‌ يك‌ فرمان‌ متعصبانه‌ي‌ ضد فلسفه‌ از جانب‌ امپراطور يوسني‌نيان‌ (529) آنها را وادار به‌ ترك‌ يونان‌ كرده‌ بود پناه‌ داد. از اين‌ جماعت‌ داماسكيوس‌ اهل‌ سوريه‌، سمبليقوس‌ اهل‌ كيليكيه‌، يولاميوس‌ اهل‌ فروگيه‌، پريسكيانوس‌ اهل‌ ليديه‌، ايزيدوروس‌ اهل‌ غزه‌، ديوجانس‌ و هرمياس‌ اهل‌ فنيقيه‌ بودند. بعضي‌ از آنها صاحب‌ تأليفات‌ فلسفي‌ بودند يا در تعليم‌ فلسفه‌ شهرت‌ فوق‌العاده‌ داشتند. از اين‌ جمله‌ سمبليقوس‌ شارح‌ افكار ارسطو، و داماسكيوس‌ استاد الهيات‌ و پژوهنده‌ي‌ عقايد و اديان‌ بود. خسرو آنها را پناه‌ داد، در حق‌ آنها محبت‌ كرد، با آنها مجالس‌ گفت‌ و شنود برقرار كرد و در نگهداشت‌ آنها اهتمام‌ به‌ جاي‌ آورد، و آنها هم‌ وي‌ را، چنان‌ كه‌ آگاثياس‌ نقل‌ مي‌كند، به‌ آرا و عقايد افلاطون‌ و ارسطو آشنا يافتند. در اواخر سلطنت‌ هم‌ يك‌ تن‌ از علماي‌ يونان‌، به‌ نام‌ اورانيوس‌ كه‌ از سوفسطائيان‌ عصر محسوب‌ مي‌شد، مورد توجه‌ پادشاه‌ واقع‌ شد. خسرو به‌ او صلات‌ و هداياي‌ ارزنده‌اي‌ داد و خود يك‌ چند در نزد او به‌ كسب‌ دانش‌ پرداخت‌. در همين‌ ايام‌، و ظاهراً مقارن‌ فتح‌ يمن‌ و تسلط‌ بر درياي‌ احمر، به‌ هند نيز دسترس‌ و علاقه‌اي‌ پيدا كرد و هر چند اين‌ علاقه‌ منجر به‌ لشكركشي‌ به‌ هند نشد، به‌ ارسال‌ سفرا و مبادله‌ي‌ هدايا با پادشاهان‌ هند كشيد. ايران‌ را با بازي‌ شطرنج‌ و با كتاب‌ كليله‌ و دمنه‌ كه‌ برزويه‌ي‌ طبيب‌ به‌ زبان‌ پهلوي‌ نقل‌ كرد آشنايي‌ داد. در مدرسه‌ي‌ طبي‌ هم‌ كه‌ خسرو در جندي‌شاپور به‌ وجود آورد به‌ اشارت‌ يا الزام‌ او كتابهاي‌ فلسفي‌ و طبي‌ يوناني‌ - و احياناً هندي‌ - به‌ سرياني‌ و پهلوي‌ نقل‌ و تعليم‌ شد.

    با آنكه‌ خود را مروج‌ و حامي‌ آيين‌ زرتشت‌ مي‌دانست‌ و مثل‌ جدش‌ اردشير مي‌خواست‌ دين‌ و دولت‌ را در وجود شخص‌ خود متحد و توأمان‌ سازد، در سلوك‌ با پيروان‌ اديان‌ ديگر تسامح‌ شاپور را به‌ كار مي‌بست‌ و ظاهراً ضرورت‌ تسامح‌ را براي‌ حفظ‌ و ثبات‌ يك‌ امپراطوري‌ كه‌ رعايايش‌ پيروان‌ اديان‌ مختلف‌ بودند دريافته‌ بود. هر چند اصلاحات‌ او، در آغاز سلطنت‌، بر تعقيب‌ مزدكيان‌ مبتني‌ بود، در تعقيب‌ آنها به‌ مجازات‌ هرج‌ و مرج‌طلبان‌ اكتفا مي‌كرد. در منع‌ از اشاعه‌ي‌ تعليم‌ آنها اصراري‌ نداشت‌. در مورد عيسويان‌ و يهود هم‌، از اقتضاي‌ تسامح‌ خارج‌ نمي‌شد و اگر نسبت‌ به‌ يعقوبيها و پيروان‌ آيين‌ كاتوليك‌ در قلمرو خويش‌ به‌ نظر سوءظن‌ مي‌نگريست‌ از جهت‌ تعليم‌ آنها نبود، به‌ خاطر احتمال‌ ارتباط‌ آنها با بيزانس‌ بود. از پيروان‌ اديان‌ غير مزدايي‌ هر چند جزيه‌ي‌ سرانه‌ (گزيت‌) دريافت‌ مي‌كرد، زنان‌ و كودكان‌ و پيران‌ قوم‌ را از پرداخت‌ آن‌ معاف‌ مي‌داشت‌ و اگر بر وفق‌ قراري‌ ك‌ با بيزانس‌ داشت‌ عيسويان‌ را از تبليغ‌ آيين‌ خويش‌ منع‌ مي‌كرد، آنها را از بناي‌ معابد و از اجراي‌ مناسك‌ خويش‌ مانع‌ نمي‌آمد. اين‌ هم‌ كه‌ وقتي‌ حكماي‌ هفت‌گانه‌ طالب‌ بازگشت‌ به‌ ديار خود شدند و در قرارداد صلحي‌ كه‌ با يوستي‌نيان‌ منعقد كرد اعطاي‌ امنيت‌ و آزادي‌ تعليم‌ به‌ آنها را در جزو شرايط‌ صلح‌ بر امپراطور تحميل‌ كرد، تسامح‌ فكري‌ و وسعت‌نظر او را در مسائل‌ مربوط‌ به‌ عقايد قابل‌ ملاحظه‌ نشان‌ مي‌دهد. وزارت‌ انوشروان‌ را بر وفق‌ روايات‌ سنتي‌ بوزرجمهر (بزرگمهر) بر عهده‌ داشت‌ كه‌ از حكماي‌ عصر محسوب‌ مي‌شد، اما فقدان‌ ذكر نام‌ او در روايات‌ بيزانسي‌ و ارمني‌ شخصيت‌ او را - مثل‌ شخصيت‌ ابرسام‌ و تنسر - مجهول‌ و مرموز نشان‌ مي‌دهد. بعضي‌ محققان‌ وي‌ را با برزويه‌ي‌ طبيب‌ كه‌ ترجمه‌ي‌ كليله‌ و دمنه‌ به‌ پهلوي‌ با نام‌ او قرين‌ است‌ يك‌ تن‌ پنداشته‌اند و قبول‌ اين‌ اقوال‌ ظاهراً خالي‌ از اشكال‌ نيست‌.



    سلطنت‌ هرمز چهارم‌

    14-13- بعد از خسرو اول‌، تاج‌ و تخت‌ بي‌هيچ‌ مدعي‌ و معارضي‌ به‌ پسرش‌ هرمزد رسيد: هرمزد چهارم‌. وي‌ كه‌ از جانب‌ مادر نواده‌ي‌ خاقان‌ ترك‌ محسوب‌ مي‌شد از بعضي‌ جهات‌ خلق‌ و خوي‌ تركان‌ را داشت‌ و او را به‌ همين‌ سبب‌ تركزاد مي‌خواندند. هرمزد در روز جلوس‌ به‌ باريافتگان‌ دربار وعده‌ داد كه‌ در همه‌ چيز شيوه‌ي‌ پدر را دنبال‌ خواهد كرد و از آنچه‌ خسرو برقرار كرده‌ بود تخطي‌ نخواهد كرد. اين‌ وعده‌ در واقع‌ متضمن‌ اعلام‌ اين‌ نكته‌ بود كه‌ مثل‌ پدر در مقابل‌ قدرت‌جويي‌ و فرصت‌طلبي‌ نجبا و خاندانهاي‌ بزرگ‌ نيز درخواهد ايستاد. اما وي‌ در الزام‌ عدالت‌، خيلي‌ بيش‌ از پدر به‌ رعايت‌ حال‌ طبقات‌ پايين‌ توجه‌ كرد و شايد از اين‌ حيث‌ چنان‌ كه‌ بلعمي‌ مورخ‌ خاطرنشان‌ مي‌كند بيش‌ از پدر مستحق‌ لقب‌ عادل‌ به‌ نظر مي‌رسيد، مع‌هذا چون‌ در اين‌ كار، اعتدال‌ و احتياط‌ پدر را فاقد بود بيشتر به‌ جاي‌ عادل‌، به‌ عنوان‌ ظالم‌ و شرير تلقي‌ شد - كه‌ ظاهراً متضمن‌ قضاوتي‌ منصفانه‌ نيست‌.

    هرمزد در رعايت‌ بين‌ افراد رعيت‌، امتياز مورد انتظار طبقات‌ نجبا را ناديده‌ گرفت‌ و همين‌ موجب‌ تحريك‌ دشمني‌ آنها در حق‌ وي‌ شد. به‌ نامه‌اي‌ كه‌ هيربدان‌ به‌ وي‌ نوشتند و از وي‌ درخواستند تا عيسويان‌ و يهود را زجر و تعقيب‌ كند، جواب‌ داد: چنان‌ كه‌ تخت‌ تنها به‌ دو پايه‌ي‌ پيشين‌ بر پا نمي‌ايستد و لاجرم‌ به‌ دو پايه‌ي‌ پسين‌ هم‌ نياز دارد، سلطنت‌ هم‌ نمي‌تواند بدون‌ اتكا به‌ پيروان‌ اديان‌ ديگر پابرجا باشد؛ شما دست‌ از آزار ايشان‌ بازداريد و خود به‌ كارهاي‌ نيك‌ روي‌ آريد تا ديگران‌ آيين‌ شما را بپسندند و از جان‌ و دل‌ هواخواه‌ كيش‌ شما گردند. اما اين‌ جواب‌ زيركانه‌ كه‌ براي‌ زمان‌ ما نيز سرمشقي‌ شايان‌ پيروي‌ است‌ هيربدان‌ را به‌ جاي‌ آنكه‌ از رفتار خويش‌ خجل‌ سازد به‌ تعصب‌ بر ضد وي‌ وادار كرد.

    در ضمن‌ سفرهاي‌ جنگي‌ و نقل‌ و انتقالهاي‌ دائم‌ كه‌ موكب‌ او را با اسواران‌ و ملازمان‌ پيوسته‌ به‌ اكناف‌ كشور مي‌برد، هرمزد با نهايت‌ دقت‌ مواظب‌ بود سپاهيان‌ وي‌ از هرگونه‌ تحميل‌ و ايذا نسبت‌ به‌ رعايا خودداري‌ نمايند. در مواردي‌ كه‌ از اين‌ فرمان‌ تخطي‌ مي‌شد، خطاكار را به‌ شدت‌ مجازات‌ مي‌كرد و حتي‌ پسر خود خسرو را از چنين‌ مجازات‌ سختي‌ معاف‌ نداشت‌. در بين‌ كساني‌ از اقويا كه‌ به‌ امر او و به‌ بهانه‌ي‌ آنكه‌ بر ضعفا ستم‌ كرده‌اند مجازات‌ سخت‌ شدند يك‌ موبدان‌ موبد، و تعدادي‌ از علما (هيربدان‌) و اهل‌ بيوتات‌ (ويسپوهران‌) به‌ دست‌ هلاك‌ سپرده‌ شدند.
    با جلوس‌ او (579) پيشنهاد صلح‌ كه‌ در آخرين‌ روزهاي‌ عمر خسرو از جانب‌ بيزانس‌ مطرح‌ بود از طرف‌ وي‌ رد شد و جنگ‌ ادامه‌ يافت‌ (580). در مرزهاي‌ بين‌النهرين‌ و سوريه‌ شهرها مكرر دست‌ به‌ دست‌ شد و آباديها عرضه‌ي‌ ويراني‌ گشت‌. موريكيوس‌ ، سردار روم‌ پيشرفت‌ سپاه‌ ايران‌ را متوقف‌ ساخت‌ و چون‌ وي‌ به‌ امپراطوري‌ انتخاب‌ گشت‌ سردارانش‌ همچنان‌ جنگ‌ را ادامه‌ دادند و طي‌ ده‌ سال‌ در اطراف‌ نصيبين‌ و ميافارقين‌ غارت‌ و زد و خورد همچنان‌ دوام‌ يافت‌.




    فروشگاه نمونه سوالات پیام نور با پاسخنامه تستی و تشریحی



    دانلود رایگان نمونه سوالات دانشگاه پیام نور





    http://up.pnu-club.com/images/00ld7yux3ay3itvspd7n.png
    برای دانلود رایگان نمونه سوالات پیام نور با جوابهای تستی و تشریحی در مقطع نمونه سوالات کارشناسی ارشد پیام نور - نمونه سوالات پیام نور کارشناسی - نمونه سوالات پیام نور دکترا- نمونه سوالات آزمونهای فراگیر پیام نور( دانشپذیری)

    به ادرس زیر مراجعه کنید

    نمونه سوالات رایگان پیام نور




  6. #46
    Borna66 آواتار ها
    • 55,397
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل تحصیل
    خيام-سهراب
    شغل , تخصص
    طراح و تحلیل گر حرفه ای وب
    رشته تحصیلی
    مهندسي نرم افزار
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    تحلیلی بر سلسله ساسانیان



    ساسانيان‌؛ فراز براي‌ فرود


    قسمت چهارم


    بهرام‌ چوبين‌ و سقوط‌ هرمزد چهارم

    14-14- مقارن‌ اين‌ احوال‌ هرمزد در جانب‌ مرزهاي‌ شرقي‌ با هجوم‌ يك‌ دسته‌ از طوايف‌ بدوي‌ نواحي‌ جيحون‌ مواجه‌ شد (ح‌ 589) كه‌ تحت‌ فرمان‌ سركرده‌ي‌ خود سابه‌ (شائو) شاه‌، شهرهاي‌ بلخ‌ و هرات‌ و بادغيس‌ را گرفته‌ بودند و در داخل‌ مرزهاي‌ شرقي‌ به‌ تاخت‌ و تاز پرداخته‌ بودند. چون‌ در همان‌ ايام‌ قبايل‌ عرب‌ در نواحي‌ مرزهاي‌ حيره‌، و طوايف‌ خزر نيز در حوالي‌ آذربايجان‌ تاخت‌ و تاز مي‌كردند، هرمزد كه‌ با بيزانس‌ هم‌ هنوز درگيري‌ داشت‌ خروج‌ از پايتخت‌ را براي‌ خود مصلحت‌ ندانست‌ و سردار خويش‌ بهرام‌ ، پسر وهرام‌ گشنسب‌ و معروف‌ به‌ بهرام‌ چوبين‌، را كه‌ اهل‌ ري‌ و از خاندان‌ بزرگ‌ مهران‌ بود به‌ دفع‌ هجوم‌ سابه‌ شاه‌ فرستاد.
    بهرام‌ با سپاه‌ نخبه‌اي‌ از جنگجويان‌ كار ديده‌ و جنگ‌ آزموده‌ خود را به‌ چالاكي‌ به‌ حوالي‌ لشكرگاه‌ دشمن‌ رسانيد. آنجا سركرده‌ي‌ مهاجم‌ را غافلگير نمود. در طي‌ چند زد و خورد مغلوب‌ و هلاك‌ كرد، غنايم‌ بسيار به‌ چنگ‌ آورد و عازم‌ بازگشت‌ به‌ تيسفون‌ شد اما هرمزد او را به‌ جنگ‌ طوايف‌ آلان‌ در حدود لازستان‌ (لازيكا) فرستاد (589) و ظاهراً قصد او بازكردن‌ جبهه‌ي‌ تازه‌اي‌ بر ضد بيزانس‌ و منصرف‌ كردن‌ سپاه‌ امپراطور موريكيوس‌ از حمله‌ به‌ نواحي‌ مجاور دجله‌ بود. اما در اين‌ جنگ‌ بهرام‌ در نواحي‌ اران‌ از دشمن‌ شكست‌ خورد و هر چند اين‌ شكست‌ از لحاظ‌ نظامي‌ اهميت‌ زيادي‌ نداشت‌، اما هرمزد كه‌ ظاهراً دنبال‌ بهانه‌اي‌ براي‌ عزل‌ كردن‌ بهرام‌ مي‌گشت‌ و شايد از بابت‌ آنچه‌ سردارش‌ از غنايم‌ جنگي‌ براي‌ وي‌ فرستاده‌ بود نارضايي‌ هم‌ داشت‌، آن‌ را دستاويز ساخت‌ و به‌ طرزي‌ موهن‌ بهرام‌ را از فرماندهي‌ سپاه‌ خلع‌ كرد. بهرام‌ نيز كه‌ ظاهراً مترصد فرصتي‌ براي‌ طغيان‌ بر ضد پادشاه‌ بود و ناخرسندي‌ نجبا و موبدان‌ را هم‌ مايه‌ي‌ اطمينان‌ از پيشرفت‌ خويش‌ مي‌پنداشت‌، به‌ اعتماد سپاه‌ كارآزموده‌ي‌ خويش‌ كه‌ از اين‌ اقدام‌ هرمزد به‌ شدت‌ ناخرسند شده‌ بودند، رايت‌ طغيان‌ برافراشت‌. در مقابل‌ اهانت‌ هرمزد كه‌ براي‌ وي‌ لباس‌ زنانه‌ و دوك‌ و ريسمان‌ فرستاده‌ بود، وي‌ نامه‌اي‌ آميخته‌ به‌ دشنام‌ به‌ شاه‌ فرستاد و در آن‌ وي‌ را نه‌ پسر بلكه‌ دختر خسرو خواند. بعد هم‌ به‌ قصد بركنار كردن‌ او از آن‌ سوي‌ ارس‌ عازم‌ تيسفون‌ شد. خبر طغيان‌ بهرام‌ آتش‌ فتنه‌ها را شعله‌ور ساخت‌ و البته‌ تحريك‌ نجباي‌ ناراضي‌ عامل‌ عمده‌ي‌ بروز اين‌ فتنه‌ها شد. بسطام‌ (وستهم‌، گستهم‌) برادر زن‌ هرمزد كه‌ از دودمان‌ بزرگ‌ اسپهبدان‌ و دايي‌ پسرش‌ خسرو بود، برادر خود بندوي‌ (وندويه‌) را از محبس‌ هرمزد بيرون‌ آورد و به‌ اتكاي‌ شورشيان‌، شاه‌ را كه‌ در آن‌ هنگام‌ هيچ‌كس‌ از نجبا حاضر به‌ حمايت‌ كردنش‌ نبود، از سلطنت‌ خلع‌ كرد. با اين‌ حال‌ بهرام‌ از تهديد تيسفون‌ و عزيمت‌ براي‌ تسخير آن‌ بازنايستاد.




    فروشگاه نمونه سوالات پیام نور با پاسخنامه تستی و تشریحی



    دانلود رایگان نمونه سوالات دانشگاه پیام نور





    http://up.pnu-club.com/images/00ld7yux3ay3itvspd7n.png
    برای دانلود رایگان نمونه سوالات پیام نور با جوابهای تستی و تشریحی در مقطع نمونه سوالات کارشناسی ارشد پیام نور - نمونه سوالات پیام نور کارشناسی - نمونه سوالات پیام نور دکترا- نمونه سوالات آزمونهای فراگیر پیام نور( دانشپذیری)

    به ادرس زیر مراجعه کنید

    نمونه سوالات رایگان پیام نور




  7. #47
    Borna66 آواتار ها
    • 55,397
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل تحصیل
    خيام-سهراب
    شغل , تخصص
    طراح و تحلیل گر حرفه ای وب
    رشته تحصیلی
    مهندسي نرم افزار
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    مرگ‌ هرمزد چهارم

    14-15- با خلع‌ هرمزد كه‌ منجر به‌ توقيف‌ و كور كردن‌ او شد، بسطام‌ و برادرش‌ بندوي‌ با همدستي‌ طرفداران‌ خويش‌، خواهرزاده‌ي‌ خود خسرو را بر تخت‌ نشاندند (590) و او خسرو دوم‌ خوانده‌ شد: خسرو پرويز. روايتي‌ كه‌ بر وفق‌ آن‌، با موافقت‌ خسرو پدرش‌ هرمزد از بابت‌ سلطنت‌ خويش‌ مورد مؤاخذه‌ و پرس‌وجو واقع‌ شد و او از سلطنت‌ خود دفاع‌ كرد ظاهراً مبنايي‌ ندارد و به‌ احتمال‌ قوي‌ از روي‌ داستان‌ استنطاق‌ خسرو به‌ وسيله‌ي‌ پسرش‌ شيرويه‌ جعل‌ شده‌ است‌. اما اينكه‌ بندوي‌ و بسطام‌ با اذن‌ يا رضاي‌ او، در محبس‌ به‌ حيات‌ هرمزد خاتمه‌ داده‌اند ظاهراً بايد درست‌ باشد، چرا كه‌ بدون‌ اذن‌ فحوايي‌ او اقدام‌ به‌ كشتن‌ پادشاه‌ براي‌ آنها ممكن‌ نبوده‌ است‌. اين‌ هم‌ كه‌ بهرام‌ سكه‌هايي‌ به‌ نام‌ خسرو ضرب‌ كرد و به‌ وسيله‌ي‌ ايادي‌ خود خود در تيسفون‌ رواج‌ داد تا هرمزد را نسبت‌ به‌ پسر بدبين‌ سازد و منجر به‌ بروز جنگ‌ خانگي‌ بين‌ پدر و پسر گردد ظاهراً بعيد نمي‌نمايد.
    به‌ هر حال‌، هرمزد در دنبال‌ اعلام‌ سلطنت‌ پسرش‌ خسرو به‌ وسيله‌ي‌ دو برادرزن‌ خويش‌ - بندوي‌ و بسطام‌ - به‌ قتل‌ رسيد. خسرو هم‌ با آنكه‌ درصدد استمالت‌ بهرام‌ برآمد، موفق‌ به‌ منصرف‌ كردنش‌ از عزيمت‌ به‌ تيسفون‌ نشد. در جواب‌ پيغام‌ يا مذاكره‌اش‌ هم‌ از بهرام‌ جز دشنام‌ و اهانت‌ نشنيد. چون‌ سپاه‌ خود را نيز آماده‌ي‌ جنگ‌ با بهرام‌ نديد، از تيسفون‌ خارج‌ شد و با معدودي‌ از همراهان‌ به‌ جانب‌ روم‌ گريخت‌. بدين‌گونه‌ سلطنت‌ هرمزد به‌ پايان‌ آمد. مدت‌ فرمانروايي‌ او، آن‌ گونه‌ كه‌ از سكه‌ هايش‌ برمي‌آيد، تا آغاز سيزدهمين‌ سال‌ سلطنت‌ ادامه‌ يافت‌. فرمانروايي‌ او با جنگهاي‌ خونين‌ آغاز شد و با آشوبهاي‌ خونين‌ به‌ پايان‌ رسيد. عامل‌ اصلي‌ اختلال‌ كارش‌ بدگمانيها و ناسازگاريهاي‌ خودش‌ بود كه‌ عدالت‌طلبي‌ او را مورد نفرت‌ بزرگان‌ مي‌ساخت‌.




    فروشگاه نمونه سوالات پیام نور با پاسخنامه تستی و تشریحی



    دانلود رایگان نمونه سوالات دانشگاه پیام نور





    http://up.pnu-club.com/images/00ld7yux3ay3itvspd7n.png
    برای دانلود رایگان نمونه سوالات پیام نور با جوابهای تستی و تشریحی در مقطع نمونه سوالات کارشناسی ارشد پیام نور - نمونه سوالات پیام نور کارشناسی - نمونه سوالات پیام نور دکترا- نمونه سوالات آزمونهای فراگیر پیام نور( دانشپذیری)

    به ادرس زیر مراجعه کنید

    نمونه سوالات رایگان پیام نور




  8. #48
    Borna66 آواتار ها
    • 55,397
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل تحصیل
    خيام-سهراب
    شغل , تخصص
    طراح و تحلیل گر حرفه ای وب
    رشته تحصیلی
    مهندسي نرم افزار
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    سلطنت‌ خسرو پرويز

    14-16- فرمانروايي‌ خسروپرويز نيز از آغاز (590) با دشواريها مواجه‌ شد و با آنكه‌ اكثر مدت‌ آن‌ در تجمل‌ و عشرت‌ و جنگ‌ گذشت‌، پايان‌ آن‌ هم‌ با دشواريهاي‌ مشابه‌ همراه‌ شد. وي‌ بلافاصله‌ بعد از تاجگذاري‌ ناچار شد تخت‌ و تاج‌ را به‌ دشمن‌ ياغي‌ رها كند و خود براي‌ استرداد آن‌ به‌ دشمني‌ كه‌ سالها پدر و جدش‌ با او در كشمكشهاي‌ خونين‌ سركرده‌ بودند پناه‌ برد. دشواري‌ اوضاع‌ و نوميدي‌ از پيروزي‌ در مقابله‌ي‌ حريف‌ ظاهراً راه‌ ديگري‌ براي‌ حفظ‌ سلطنت‌ جهت‌ او باقي‌ نگذاشته‌ بود. پدرش‌ به‌ دست‌ داييهاي‌ وي‌ كشته‌ شده‌ بود و وي‌ به‌ حق‌ يا ناحق‌ در اذهان‌ عامه‌ با آنها همدست‌ پنداشته‌ مي‌شد. بهرام‌ چوبين‌ كه‌ بر ضد پدرش‌ شوريده‌ بود پيشنهاد مصالحه‌ي‌ وي‌ را با تحقير رد كرده‌ بود و خود را پادشاه‌ خوانده‌ بود. بزرگان‌ كه‌ در دنبال‌ حبس‌ و قتل‌ هرمزد خود را در عزل‌ و نصب‌ پادشاه‌ حقور مي‌دانستند، هر چند دعوي‌ بهرام‌ را با رغبت‌ تأييد نكرده‌ بودند، اما انتخاب‌ خسرو نيز به‌ سلطنت‌ مورد تأييد آنها نبود. چون‌ در برخوردي‌ كه‌ در نزديك‌ حُلْوان‌ بين‌ قواي‌ او با سپاه‌ بهرام‌ روي‌ داد لشكر وي‌ به‌ اردوي‌ مخالف‌ پيوست‌ خسرو خود را ناچار از عزيمت‌ به‌ روم‌ يافت‌.
    بدين‌گونه‌، وقتي‌ كه‌ خسرو تيسفون‌ را رها كرد و با عبور از فرات‌ به‌ خاك‌ بيزانس‌ گريخت‌، بهرام‌ چوبين‌ با نصرت‌ و تأييد سپاه‌ نخبه‌اي‌ كه‌ داشت‌ از حلوان‌ به‌ تيسفون‌ وارد شد و بي‌آنكه‌ به‌ رأي‌ و تأييد بزرگان‌ اعتنا كند، تاج‌ سلطنت‌ را بر سر نهاد و به‌ نام‌ خود سكه‌ زد. سلطنت‌ او در ولايات‌ تابع‌ هم‌ تقريباً هيچ‌ جا با مخالفتي‌ جدي‌ مواجه‌ نشد و اگر موريس‌ (موريكيوس‌) امپراطور بيزانس‌ حاضر به‌ كمك‌ به‌ خسرو نمي‌شد شايد سلطنت‌ بهرام‌ پا مي‌گرفت‌ و هيچ‌كس‌ از بزرگان‌ هم‌ علاقه‌اي‌ به‌ اعاده‌ي‌ سلطنت‌ به‌ خاندان‌ ساسانيان‌ نشان‌ نمي‌داد.
    اما حمايت‌ بيزانس‌ از خسرو، بهرام‌ را دچار مشكلها ساخت‌. ارمنستان‌ بر ضد وي‌ شوريد، در نصيبين‌ به‌ بازگشت‌ خسرو اظهار علاقه‌ شد، و بهرام‌ در تيسفون‌ هم‌ ناچار به‌ طرد و قتل‌ مخالفان‌ گشت‌. بندوي‌ و بسطام‌ در آذربايجان‌ به‌ كمك‌ يك‌ سردار ارمني‌ سپاه‌ تازه‌اي‌ براي‌ حمايت‌ از خسرو فراهم‌ آوردند. خسرو هم‌ كه‌ امپراطور، مريم‌ دختر خود را به‌ تزويج‌ وي‌ درآورد با هفتاد هزار سپاه‌ و با تجهيزات‌ و اسبابي‌ كه‌ امپراطور در اختيار وي‌ گذاشت‌ عزيمت‌ ايران‌ كرد. سپاه‌ وي‌ در شهرهاي‌ سر راه‌ با استقبال‌ مواجه‌ شد و بهرام‌ مقابله‌ با آن‌ را دشوار يافت‌. در نواحي‌ زاب‌ سفلي‌ و همچنين‌ در حدود ارس‌ بين‌ فريقين‌ زد و خوردهايي‌ روي‌ داد كه‌ منجر به‌ شكست‌ بهرام‌ شد. چون‌ بهرام‌ در گنزك‌ شكست‌ سخت‌ خورد و قسمتي‌ از اردو و بنه‌ي‌ او به‌ دست‌ دشمن‌ افتاد، از هر گونه‌ مقاومت‌ نوميد گشت‌؛ منهزم‌ شد و براي‌ حفظ‌ جان‌ خود از طريق‌ ري‌ و قومس‌ به‌ نواحي‌ شرق‌ گريخت‌ و در بلخ‌ به‌ خاقان‌ ترك‌ پناه‌ برد. خاقان‌ نخست‌ او را پناه‌ داد و در حق‌ او محبت‌ كرد اما در آنجا نيز كينه‌ي‌ خسرو او را رها نكرد. چندي‌ بعد به‌ تحريك‌ فرستادگان‌ او و دسيسه‌ي‌ خاتون‌ خاقان‌ كشته‌ شد. از كر و فر او هم‌ جز يك‌ حماسه‌ي‌ پهلواني‌ باقي‌ نماند. فقط‌ قرنها بعد، سامانيان‌ اعقاب‌ سامان‌ خداة‌ كه‌ در ماوراءالنهر و خراسان‌ به‌ امارت‌ رسيدند خود را به‌ وي‌ منسوب‌ كردند - راست‌ يا دروغ‌.

    خسرو دوم‌ در بازگشت‌ به‌ سلطنت‌ (591) به‌ كساني‌ از نجبا كه‌ در شورش‌ بهرام‌ جانب‌ او را نگرفته‌ بودند پاداش‌ داد. بندويه‌ را هم‌ سرگنجور تمام‌ كشور، و بسطام‌ را مرزبان‌ تمام‌ نواحي‌ شرقي‌ ايران‌، از قومس‌ تا گرگان‌ و پارت‌، كرد. اما اندك‌ زماني‌ بعد براي‌ آنكه‌ خود را در پيش‌ افكار عامه‌ از مداخله‌ و همدستي‌ در قتل‌ پدر تنزيه‌ نمايد به‌ فكر انتقام‌ از كساني‌ كه‌ در سقوط‌ و يا قتل‌ پدرش‌ دست‌ داشتند افتاد. در واقع‌ داييهايش‌ كه‌ با جنايت‌ خونبار خويش‌ راه‌ او را براي‌ نيل‌ به‌ سلطنت‌ هموار كرده‌ بودند در او به‌ چشم‌ دست‌ نشانده‌ي‌ خود مي‌نگريستند و او براي‌ تأمين‌ قدرت‌ سلطنت‌ و جلوگيري‌ از هرگونه‌ وسوسه‌ي‌ خيانت‌ در نزد ساير بزرگان‌ مجازات‌ آنها را به‌ اين‌ اتهام‌ اجتناب‌ناپذير يافت‌. سرگنجور كه‌ در تيسفون‌ بود به‌ بهانه‌ي‌ آنكه‌ در پرداخت‌ صله‌اي‌ مسرفانه‌ به‌ يك‌ چوگان‌باز ماهر تعلل‌ كرده‌ بود، به‌ مجازات‌ مرگ‌ رسيد (ح‌ 591)، و برادرش‌ بسطام‌ كه‌ مرزبان‌ خراسان‌ بود، از بيم‌ ناخرسندي‌ در آنجا سر به‌ طغيان‌ برداشت‌.

    بسطام‌ در قلمرو خويش‌ داعيه‌ي‌ استقلال‌ يافت‌ و به‌ نام‌ خود سكه‌ زد. وي‌ خود را از نژاد بهمن‌ خواند و نياگان‌ خود را از نياگان‌ ساسانيان‌ برتر شمرد. در سكه‌ها خود را پيروز بسطام‌ (پيروج‌ و ستهم‌) خواند و تا چند سال‌ بعد (ح‌ 595) نواحي‌ شرقي‌ كشور را همچنان‌ زير سلطه‌ي‌ خويش‌ حفظ‌ كرد. با غلبه‌اي‌ هم‌ كه‌ بر بعضي‌ حكام‌ يا پادشاهان‌ محلي‌ - كوشاني‌ - نواحي‌ مجاور يافت‌ در قيام‌ بر ضد خسرو از ياري‌ آنها نيز برخوردار شد، چنان‌ كه‌ عده‌اي‌ از نجباي‌ ناراضي‌ هم‌ از نواحي‌ ماد و پارت‌ به‌ وي‌ پيوستند. در بين‌ كساني‌ كه‌ بر ضد خسرو به‌ او ياري‌ كردند عده‌اي‌ نيز از ياران‌ سابق‌ بهرام‌ چوبين‌ بودند كه‌ به‌ خاطره‌ي‌ او وفادار مانده‌ بودند و ظاهراً بيشترشان‌ از مردم‌ گيل‌ و ديلم‌ در نواحي‌ البرز و درياي‌ خزر بودند. مقابله‌ با بسطام‌ در نواحي‌ ري‌ و قومس‌ براي‌ خسرو دشوار شد، اما باز تحريك‌ و توطئه‌اي‌ كه‌ نقش‌ زن‌ در آن‌ قابل‌ ملاحظه‌ بود به‌ خسرو كمك‌ كرد. بسطام‌ را زنش‌ گردويه‌ - كه‌ خواهر بهرام‌ چوبينه‌ بود - به‌ قتل‌ آورد و به‌ پاداش‌ اين‌ جنايت‌ خسرو او را در حباله‌ي‌ خويش‌ درآورد.




    فروشگاه نمونه سوالات پیام نور با پاسخنامه تستی و تشریحی



    دانلود رایگان نمونه سوالات دانشگاه پیام نور





    http://up.pnu-club.com/images/00ld7yux3ay3itvspd7n.png
    برای دانلود رایگان نمونه سوالات پیام نور با جوابهای تستی و تشریحی در مقطع نمونه سوالات کارشناسی ارشد پیام نور - نمونه سوالات پیام نور کارشناسی - نمونه سوالات پیام نور دکترا- نمونه سوالات آزمونهای فراگیر پیام نور( دانشپذیری)

    به ادرس زیر مراجعه کنید

    نمونه سوالات رایگان پیام نور




  9. #49
    Borna66 آواتار ها
    • 55,397
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل تحصیل
    خيام-سهراب
    شغل , تخصص
    طراح و تحلیل گر حرفه ای وب
    رشته تحصیلی
    مهندسي نرم افزار
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    ملاطفت‌ خسرو پرويز با مسيحيان

    14-17- رفع‌ غائله‌ي‌ بسطام‌ (ح‌ 596) براي‌ خزينه‌ي‌ خسرو هزينه‌ي‌ بسيار بارآورد اما با الحاق‌ مجدد نواحي‌ شرقي‌ به‌ كشور، اين‌ هزينه‌ها جبران‌ شد. خسرو هم‌ در بازگشت‌ به‌ تيسفون‌ آسايش‌ خاطر پيدا كرد و با قاطعيتي‌ كه‌ در مجازات‌ داييهاي‌ خود نشان‌ داد نجبا و بزرگان‌ ساير خاندانها را از انديشه‌ي‌ هرگونه‌ توطئه‌اي‌ مانع‌ آمد. مع‌هذا بزرگان‌، خاصه‌ موبدان‌، از تحكيم‌ سلطه‌ي‌ خسرو خرسند نشدند. نه‌ فقط‌ از آن‌ روي‌ كه‌ وي‌ را دست‌ نشانده‌ي‌ قيصر مي‌ديدند، بلكه‌ تا حدي‌ نيز از آن‌ جهت‌ كه‌ خسرو به‌ همين‌ سبب‌ به‌ مسيحيت‌ علاقه‌ نشان‌ مي‌داد، با اسقفها و كشيشان‌ قوم‌ به‌ ملاطفت‌ رفتار مي‌كرد و به‌ حكم‌ معاهده‌اي‌ كه‌ با امپراطور داشت‌ آنها را در نشر آيين‌ خويش‌ تا حدي‌ آزاد مي‌گذاشت‌. خود او گهگاه‌ به‌ خرافات‌ و رسوم‌ عيسويان‌ علاقه‌ نشان‌ مي‌داد. از جمله‌ در ماجراي‌ طغيان‌ بهرام‌ هدايا و نذور ارزنده‌اي‌ به‌ مزار سرگيس‌ مقدس‌ در شهر رصافه‌ تقديم‌ داشت‌ و در واقعه‌ي‌ قيام‌ بسطام‌ اعتماد بر پيشگويي‌ يك‌ اسقف‌ نسطوري‌ برايش‌ مايه‌ي‌ تشجيع‌ و تسلي‌ خاطر گشت‌. در اين‌ احوال‌ ظاهراً تحت‌ تأثير عقايد زوجه‌ي‌ مسيحي‌ و محبوب‌ خويش‌، شيرين‌ (سيرون‌)، نيز واقع‌ بود. غلبه‌ي‌ اين‌ سوگلي‌ حرم‌ شاهانه‌ بر احساس‌ و انديشه‌ي‌ خسرو تا حدي‌ بود كه‌ به‌ وي‌ اجازه‌ داد تا در تيسفون‌ و نواحي‌ مجاور، كليساهاي‌ عيسوي‌ بنياد كند. زوجه‌ي‌ ديگرش‌ مريم‌ نيز، كه‌ دختر موريكيوس‌ بود، عامل‌ ديگري‌ در توجه‌ وي‌ به‌ مسيحيت‌ محسوب‌ مي‌شد و البته‌ رعايت‌ معاهده‌اي‌ كه‌ با امپراطور داشت‌ نيز وي‌ را به‌ تأمين‌ آزادي‌ نسبي‌ عيسويان‌ در قلمرو خويش‌ ملتزم‌ مي‌كرد. اما اينكه‌ انديشه‌ي‌ تبديل‌ آيين‌ و گرايش‌ به‌ عيسويت‌ هم‌ به‌ خاطر وي‌ گذشته‌ باشد، در بعضي‌ روايات‌ عيسويان‌ هم‌ اگر هست‌، اساس‌ درست‌ ندارد و نقل‌ آن‌ در بعضي‌ مآخذ مسيحي‌ عصر ناشي‌ از ساده‌لوحي‌ و خوش‌ باوري‌ بعضي‌ از ارباب‌ كليساست‌. همچنين‌ روايتي‌ ديگر كه‌ بر وفق‌ آن‌ خسرو به‌ وسيله‌ي‌ سپاه‌ ارامنه‌ و سركرده‌ي‌ آنها، سنباط‌ نام‌، در نواحي‌ شرقي‌ ايران‌ به‌ بسط‌ قلمرو خويش‌ پرداخته‌ باشد از افسانه‌هاي‌ شايع‌ درنزد قدماي‌ ارامنه‌ محسوب‌ است‌ و ظاهراً اساس‌ تاريخي‌ ندارد.

    به‌ هر تقدير، تا وقتي‌ كه‌ موريس‌ امپراطور بود رابطه‌ي‌ ايران‌ با بيزانس‌ دوستانه‌ و مبني‌ بر احترام‌ و اعتماد متقابل‌ به‌ نظر مي‌رسيد. به‌ خاطر همين‌ رابطه‌ي‌ دوستانه‌ بود كه‌ خسرو بعد از غلبه‌ بر بهرام‌ يك‌ دسته‌ي‌ هزار نفري‌ از مجموع‌ سپاه‌ بيزانس‌ را كه‌ براي‌ استرداد تاج‌ و تخت‌ از روم‌ همراه‌ آورده‌ بود نزد خود نگه‌ داشت‌ و محافظ‌ شخص‌ خود ساخت‌. يك‌ بار هم‌ كه‌ دسته‌اي‌ از اعراب‌ تابع‌ بيزانس‌ در مرزهاي‌ ايران‌ به‌ تاخت‌ و تاز پرداخت‌ (ح‌ 600)، با آنكه‌ احتمال‌ مي‌رفت‌ سرداران‌ بيزانس‌ در تحريك‌ آنها بي‌دخالت‌ نباشند، خسرو از هرگونه‌ واكنش‌ تلافي‌جويانه‌ نسبت‌ به‌ بيزانس‌ خودداري‌ كرد و فرستاده‌اي‌ را كه‌ از جانب‌ امپراطور براي‌ رفع‌ سوء تفاهم‌ در اين‌ باب‌ نزد وي‌ آمد با اغماض‌ و محبت‌ پذيرفت‌.




    فروشگاه نمونه سوالات پیام نور با پاسخنامه تستی و تشریحی



    دانلود رایگان نمونه سوالات دانشگاه پیام نور





    http://up.pnu-club.com/images/00ld7yux3ay3itvspd7n.png
    برای دانلود رایگان نمونه سوالات پیام نور با جوابهای تستی و تشریحی در مقطع نمونه سوالات کارشناسی ارشد پیام نور - نمونه سوالات پیام نور کارشناسی - نمونه سوالات پیام نور دکترا- نمونه سوالات آزمونهای فراگیر پیام نور( دانشپذیری)

    به ادرس زیر مراجعه کنید

    نمونه سوالات رایگان پیام نور




  10. #50
    Borna66 آواتار ها
    • 55,397
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل تحصیل
    خيام-سهراب
    شغل , تخصص
    طراح و تحلیل گر حرفه ای وب
    رشته تحصیلی
    مهندسي نرم افزار
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    قتل‌ موريس‌ و جنگي‌ شدن‌ روابط‌ ايران‌ - روم‌

    14-18- پيشامد خلع‌ و قتل‌ موريس‌ و كشتار خانواده‌اش‌ كه‌ در طي‌ يك‌ شورش‌ عام‌ و به‌ تحريك‌ صاحب‌ منصبي‌ به‌ نام‌ فوكاس‌ روي‌ داد (602) خسرو را ناگهان‌ در چهاردهمين‌ سال‌ سلطنت‌ خويش‌ با دولت‌ جديد بيزانس‌ در حال‌ جنگ‌ قرار داد. وقتي‌ كه‌ پنج‌ ماه‌ بعد از خلع‌ و قتل‌ موريس‌ فرستاده‌ي‌ بيزانس‌ براي‌ اعلام‌ امپراطوري‌ فوكاس‌ به‌ دربار خسرو آمد، وي‌ فرستاده‌ را به‌ زندان‌ انداخت‌ و عزيمت‌ خود را به‌ خونخواهي‌ امپراطور مقتول‌ اعلام‌ كرد. خسرو يك‌ شاهزاده‌ي‌ رومي‌ را به‌ عنوان‌ وليعهد موريس‌ تحت‌ حمايت‌ گرفت‌ و به‌ بهانه‌ي‌ بر تخت‌ نشاندن‌ او لشكر به‌ روم‌ كشيد. نرسيس‌، سردار بيزانس‌، هم‌ كه‌ در زمان‌ موريس‌ در رأس‌ سپاه‌ بيزانس‌ براي‌ كمك‌ به‌ استرداد تخت‌ و تاج‌ خسرو با او به‌ ايران‌ آمده‌ بود خسرو را در اعلام‌ مخالفت‌ با امپراطوري‌ فوكاس‌ ترغيب‌ كرد.

    جنگ‌ با بيزانس‌ در دنبال‌ اين‌ ماجرا شروع‌ شد و طولاني‌ گشت‌. دو سردار ايران‌ فرخان‌ معروف‌ به‌ شهروراز ، و يلان‌ سينه‌ معروف‌ به‌ شاهين‌ (سئنه‌)، در اين‌ جنگها فتوحات‌ خيره‌كننده‌اي‌ كردند. سپاه‌ خسرو از يك‌ سو در آسياي‌ صغير تا قسطنطنيه‌ پيش‌ رفت‌ و از سوي‌ ديگر در بين‌النهرين‌ و سوريه‌، حران‌ و حلب‌ را به‌ تصرف‌ درآورد. با آنكه‌ در اين‌ ميان‌ هراكليوس‌ (هرقل‌) والي‌ جوان‌ و با اراده‌ي‌ مصر به‌ قدرت‌ فوكاس‌ خاتمه‌ داد (611) و ايران‌ بهانه‌اي‌ براي‌ تمديد جنگ‌ نداشت‌، خسرو كه‌ در مدت‌ جنگ‌ به‌ پيروزيهاي‌ جالبي‌ دست‌ يافته‌ بود جنگ‌ را متوقف‌ نكرد. شهربراز ، سردار او در خطه‌ي‌ سوريه‌، انطاكيه‌ و افاميه‌ را گرفت‌ و چندي‌ بعد دمشق‌ را تصرف‌ كرد (614) و از آنجا به‌ فلسطين‌ تاخت‌. بيت‌المقدس‌ غارت‌ شد (615): عده‌ي‌ زيادي‌ از نفوس‌ عيسوي‌ شهر به‌ هلاكت‌ يا اسارت‌ دچار گشت‌، تعدادي‌ از معابد به‌ آتش‌ كشيده‌ شد و حتي‌ صليب‌ عيسي‌ هم‌ ضمن‌ غنايم‌ ديگر به‌ تيسفون‌ ارسال‌ گشت‌. شهربراز حتي‌ مصر را هم‌ تسخير كرد (616) و آنجا تا حوالي‌ حبشه‌ پيش‌ راند و بدين‌گونه‌ وسعت‌ قلمرو خسرو را تا حدود قلمرو هخامنشيها در عهد شكوفايي‌ ماقبل‌ اسكندر رسانيد. شاهين‌، سردار ديگر خسرو، از جانب‌ شمال‌ غربي‌ در آسياي‌ صغير پيش‌ راند و دامنه‌ي‌ فتوحات‌ خود را از كاپادوكيه‌ تا حدود بسفور رسانيد. هراكليوس‌ كه‌ محاصره‌ي‌ كالسدون‌ (خالكدون‌) را مرادف‌ تهديد قسطنطنيه‌ مي‌ديد، در دنبال‌ تبادل‌ نظر با شاهين‌ فرستادگاني‌ با درخواست‌ صلح‌ نزد خسرو فرستاد. اما خسرو پيشنهاد صلح‌ را با تحقير و غرور رد كرد، فرستادگان‌ قيصر را به‌ زندان‌ فرستاد و شاهين‌ را تهديد و توبيخ‌ كرد كه‌ چرا هراكليوس‌ را دست‌ بسته‌ به‌ درگاه‌ پادشاه‌ خويش‌ نفرستاده‌ است‌. ناچار جنگ‌ ادامه‌ يافت‌: نه‌ فقط‌ كالسدون‌ سقوط‌ كرد (617)، بلكه‌ انگوريه‌ (انكارا، انقره‌) و حتي‌ جزيره‌ي‌ رودس‌ هم‌ تسليم‌ شد، و امپراطور كه‌ تقريباً تمام‌ متصرفات‌ خود را در آسيا از دست‌ داده‌ بود درصدد برآمد تختگاه‌ خود را از قسطنطنيه‌ به‌ قرطاجنه‌ در شمال‌ آفريقا منتقل‌ نمايد (618).

    با اين‌ حال‌، شكستهاي‌ پي‌درپي‌ ظاهراً درس‌ مقاومت‌ به‌ وي‌ آموخت‌. در بحبوحه‌ي‌ نوميدي‌ و پريشاني‌ تصميم‌ به‌ جنگ‌ تعرضي‌ گرفت‌، با تشويق‌ عامه‌ و تشجيع‌ روحانيان‌، در دنبال‌ رفع‌ اختلافات‌ داخلي‌ كه‌ موجب‌ تزلزل‌ بود، بالاخره‌ خود را براي‌ مقابله‌ي‌ جدي‌ و دليرانه‌ با دشمن‌ آماده‌ يافت‌ (620). نخست‌ به‌ جاي‌ آنكه‌ با عبور از بسفور در مقابله‌ با سپاه‌ ايران‌، نيروي‌ خود را در كالسدون‌ ضعيف‌ سازد، از درياي‌ سياه‌ با كشتي‌ به‌ سوي‌ شرق‌ راند و با عبور از ارمنستان‌ جنگ‌ را به‌ آسيا كشاند. در جبهه‌ي‌ ارمنستان‌ شهربراز را در نبردي‌ خونين‌ شكست‌ سخت‌ داد. با لشكري‌ بالغ‌ بر يك‌ صد و بيست‌ هزار تن‌ از ارس‌ گذشت‌. در حدود مياندوآب‌ آذربايجان‌ شهر گنزك‌ را تسخير كرد (623). به‌ تلافي‌ اهانتي‌ كه‌ از جانب‌ سپاه‌ خسرو به‌ معابد اورشليم‌ شده‌ بود آتشكده‌ي‌ بزرگ‌ آذرگشنسب‌ را كه‌ جايگاه‌ آتش‌ پادشاهان‌ بود ويران‌ كرد. آتش‌ مقدس‌ و گنجينه‌ي‌ نفايس‌ را ايران‌ از مدتها قبل‌ از آنجا به‌ جاي‌ ديگر برده‌ بود. مقارن‌ اين‌ احوال‌ سپاه‌ ايران‌ در كالسدون‌ هم‌ شكست‌ خورد و قسطنطنيه‌ از تهديد محاصره‌ نجات‌ يافت‌ (626). بدين‌ گونه‌ در طي‌ شش‌ سال‌ كه‌ جنگ‌ تعرضي‌ بيزانس‌ ادامه‌ يافت‌ هراكليوس‌ موفق‌ شد سپاه‌ خسرو را از قلمرو خويش‌ تدريجاً خارج‌ يا در جنگ‌ مغلوب‌ سازد. امپراطور با جلب‌ اتحاد طوايف‌ شمالي‌ تا حدود نصيبين‌ پيش‌ تاخت‌. در حوالي‌ نينوا (موصل‌) با دسته‌اي‌ از سپاه‌ خسرو مقابل‌ افتاد و پيروزي‌ يافت‌. در دنبال‌ اين‌ پيروزي‌ دستگرد خسرو كه‌ مقر پادشاه‌ و محل‌ خزاين‌ وي‌ بود به‌ دست‌ دشمن‌ افتاد(627).




    فروشگاه نمونه سوالات پیام نور با پاسخنامه تستی و تشریحی



    دانلود رایگان نمونه سوالات دانشگاه پیام نور





    http://up.pnu-club.com/images/00ld7yux3ay3itvspd7n.png
    برای دانلود رایگان نمونه سوالات پیام نور با جوابهای تستی و تشریحی در مقطع نمونه سوالات کارشناسی ارشد پیام نور - نمونه سوالات پیام نور کارشناسی - نمونه سوالات پیام نور دکترا- نمونه سوالات آزمونهای فراگیر پیام نور( دانشپذیری)

    به ادرس زیر مراجعه کنید

    نمونه سوالات رایگان پیام نور




صفحه 5 از 6 اولیناولین ... 3456 آخرینآخرین

برچسب برای این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمی توانید موضوع جدید ارسال کنید
  • شما نمی توانید به پست ها پاسخ دهید
  • شما نمی توانید فایل پیوست ضمیمه کنید
  • شما نمی توانید پست های خود را ویرایش کنید
  •