بالا
 تعرفه تبلیغات




 دانلود نمونه سوالات نیمسال دوم 93-94 پیام نور

 دانلود نمونه سوالات آزمونهای مختلف فراگیر پیام نور

صفحه 7 از 8 اولیناولین ... 5678 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 61 تا 70 از مجموع 74

موضوع: ظهور و سقوط پادشاهان قاجار و تاريخ ناگفته‌ي حرمسراهاي ايراني

  1. #61
    Borna66 آواتار ها
    • 55,397
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل تحصیل
    خيام-سهراب
    شغل , تخصص
    طراح و تحلیل گر حرفه ای وب
    رشته تحصیلی
    مهندسي نرم افزار
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    بزم شاه در حرمسرا و رزم سربازان در قفقاز

    بخش هفتم




    زماني که نقشه‌ي تجزيه‌ي ايران به دست دولت‌هاي خارجي کشيده مي‌شد، در درون قصر شاه قاجار نيز نقشه‌ي مسابقه‌ي بزرگ «نرم‌تنان» و مقدمات به اجرا درآمدن آن فراهم مي‌آمد که کمتر از مسابقه‌ي دختر شايسته‌ي جهان در اين دوران، هيجان‌انگيز نبود و مخارج بسياري را بر گُرده‌ي مردم فقير و تهيدست ايران تحميل مي‌کرد.
    آن سال سومين زمستان از سال‌هاي سلطنت «فتحعلي‌شاه» بود. زمستاني سخت که مرگ و مير فراوان به‌دنبال داشت. در اثر ريزش بسيار برف، راهها بسته شده بود و هيزم و آذوقه‌ي کافي در اختيار مردم نبود. علاوه بر سرما و گرسنگي، مردم دچار نوعي بيماري شده بودند که بعدها نام « آنفلوآنزا» به خود گرفت. همه روزه بسياري از مردم فقير در گوشه و کنار پايتخت براثر گرسنگي و سرما جان خود را از دست مي‌دادند. بيماري وبا، تيفوس و طاعون هر چند سال، به جان مردم شبيخون مي‌زد. مردم با قحطي و گرسنگي دست به گريبان بودند و بيگانگان نيز با دسيسه‌هاي گوناگون در پي تجزيه‌ي کشور کمين کرده بودند.
    شاه هوسران قاجار فارغ از غم گرسنگي مردم و مرگ و مير آنها، در ميان زنان حرمسراي خود مي‌لوليد و اشتهاي سيري‌ناپذيرش به دنبال زنان تازه و تجربه‌هاي تازه در زمينه‌هاي جنسي بود. او دور از همه‌ي مرگ و ميرها که بيشترشامل حال کودکان و سالمندان مي‌شد، خود را براي لذت‌بخش‌ترين مسابقه‌ي نرم‌تنان که سوگلي‌هايش آن را ترتيب داده بودند، آماده مي‌کرد.
    قرار بر اين بود که از نقاط گوناگون کشور در اين مسابقه شرکت کنند. همه‌ي برندگان، افتخار صيغه شدن شاهانه را به خود اختصاص مي‌دادند. تصميم گرفته شد که بسياري از دختران درباري و شخصيت‌هاي مهم را به حرمخانه دعوت کنند که پس از صرف ناهار در غروب يک روز جمعه، مسابقه اجرا شود.
    در آن روز، رفت و آمد نوکرها و فراش‌ها و ورود بسياري از زنان و دختران با چادر و روبنده و سوار بر قاطر، خبر از واقعه‌اي تازه مي‌داد. يکي از تالارهاي بزرگ اندرون در قصر«گلستان» به محل برگزاري مسابقه اختصاص داده شده بود. تخت زرين مخصوص جلوس سلطان در قسمت شمالي تالار گذاشته شده بود و روي کف‌پوش عريض و طويلي که قسمت اعظم تالار را پوشانده بود، هزاران تکه‌ از پارچه‌ها‌ي ريز و درشت ابريشمي به چشم مي‌خورد.
    در خلال روز از ميهمانان که بخشي از آن‌‌ها را مادران و خواهران افراد شرکت‌ کننده تشکيل مي‌دادند، با شربت گلاب، آلبالو، بهار نارنج، عرق بيدمشک و ميوه‌هاي فصل و غذاهاي شاهانه پذيرايي مي‌شد. شاه، تنها فرد مذکر اين مجلس بود که به مناسبت مقام خود، محرم همه به حساب مي‌آمد.. مجمعه‌هاي غذاهاي شاهانه به فراواني در سراسر سفره چيده شده‌ بود. نوازندگان نابينا به فرمان شاه با چنگ و رباب و کمانچه و سنتور، بزم شاه را هيجان‌انگيز‌تر مي‌ساختندد و کنيزان سياه‌پوست که از زنگبار و سواحل ماداگاسکار و سودان به ايران آورده شده‌ بودند، قليان و قهوه به حاضران تعارف مي‌کردند.
    در چنين زماني، در منطقه‌ي قفقاز، سربازان ايراني در آن زمستان سرد و مردافکن که فاقد لباس گرم بودند از سرما به خود مي‌پيچيدند و يکي پس از ديگري بر اثر بيماري جان خود را از دست مي‌دادند. از سوي ديگر، در چنين جشني است که شاه قاجار، شيفته‌ي دختري مي‌شود که در چند متري اونشسته است.
    پس از برگزاري مسابقه زماني مي‌رسد که شاه بايد جوايز را به برنده يا برندگان بدهد. اما او خشمگين مي‌شود و از دادن جوايز به دختران خودداري کرده و با قهر به اندرون مي‌رود. در اين ميان، تنها يکي از سوگلي‌هاي او مي‌فهمد که دليل رنجش شاه، برنده نشدن همان دختري بوده که بيش از ديگران نظر او را به خود جلب کرده‌ است.
    آن شب دختران و زناني که از راه دور آمده بودند شب را در حرمخانه‌ي گرم و روشن دربار«فتحعلي‌شاه» ماندند. زنان حرم درصدد رفع کدورت شاهانه بر‌آمدند و به همين دليل، دختر مورد نظر او را که «جميله» نام داشت براي پذيرايي و ورود به حرم شاه آماده کردند.
    سلطان قاجار با ديدن او مي‌گويد حيف است که نام چنين لعبتي «جميله» باشد. از امروز نام او را «گُلبَدَن» مي‌گذاريم. آنگاه شعري را که در وصف او سروده بود براي حاضران مي‌خواند:
    قـــامت مـــوزون تو قــد صنوبـــــر شکست
    خنده‌ي شيرين تو، قيمت شکــر شکست
    ماه قصب‌پوش من طرف کله برشکست
    زلف سمن‌ساي او غاليه‌ را برشکست
    طُــــره‌ي پرچين او بوي ز سنبل بَرَد
    کاکــــل مشکين او رونق عنبر شکست
    ساقي بي‌رحم چــون دور به خاقان رسيد
    هم مي و پيمانه ريخت هم خُم و ساغر شکست



    ادامه دارد ...





    فروشگاه نمونه سوالات پیام نور با پاسخنامه تستی و تشریحی



    دانلود رایگان نمونه سوالات دانشگاه پیام نور





    http://up.pnu-club.com/images/00ld7yux3ay3itvspd7n.png
    برای دانلود رایگان نمونه سوالات پیام نور با جوابهای تستی و تشریحی در مقطع نمونه سوالات کارشناسی ارشد پیام نور - نمونه سوالات پیام نور کارشناسی - نمونه سوالات پیام نور دکترا- نمونه سوالات آزمونهای فراگیر پیام نور( دانشپذیری)

    به ادرس زیر مراجعه کنید

    نمونه سوالات رایگان پیام نور




  2. #62
    Borna66 آواتار ها
    • 55,397
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل تحصیل
    خيام-سهراب
    شغل , تخصص
    طراح و تحلیل گر حرفه ای وب
    رشته تحصیلی
    مهندسي نرم افزار
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    تاريخ ناگفته‌ي حرمسراهاي ايراني

    بخش هشتم


    سرگذشت زنان حرمسراهاي شاهان ايران، بخشي از سرگذشت زنان کشور ماست که کمتر بدان پرداخته شده‌است. اين بخش از تاريخ ايران، نتايج ويرانگر و دردناکي براي مردم نيز به‌دنبال داشته است. اين همه فاجعه و بلا، حاصل خوش‌گذراني، بي‌تدبيري و زنبارگي بخشي از شاهان کشور ما، بويژه شاهان قاجار بوده‌است.
    اين مسائل در زماني رخ مي‌دهد که ايران در بدترين و در عين‌حال حساس‌ترين دوره‌ي تاريخي خود به سر مي‌برد. درست زماني که بخش بزرگي از جهان با کاروان بيداري رو به پيش دارد، ايران در معرض تجاوز دوگانه‌اي قرار گرفته است. تجاوز از درون به وسيله‌ي حاکمان آن و تجاوز از بيرون به دليل هموار بودن راه و آماده بودن همه‌ي امکانات براي تصرف بخش‌هايي از خاک يک کشور.
    البته نبايد اين نکته را انکار کرد که حتي استقرار چنان حکومتي در ايران، حاصل عوامل ديگري بوده است که آن عوامل، بخشي ريشه در گذشته‌ي تاريخ ايران دارد و شماري ريشه در همان زمان. «فتحعلي‌شاه» و ديگر سران سلسله‌ي قاجار نيز فرزندان ناداني فاجعه بار تاريخي و اجتماعي همان کشورند. آنان اگر از تربيت و آموزشي درست برخوردار بودند چه بسا هم مي توانستند به قول معروف، صد در دنيا و هزار در آخرت نصيب خويش کنند، هم به حال و روز مردم برسند و هم در حرمسراي شاهي در ميان لذت هاي انساني و حيواني بيهوش شوند.
    زنان حرم شاهي به عنوان انسان هايي اسير، بي اراده و ابزار کوتاه مدت دست شاه، چه بسا آرزو مي کردند که در روستايي دور از زرق و برق حرم شاهي زندگي کنند و تا آن حد بازيچه‌ي مقررات فاسد، غير انساني و ساينده‌ي مردان زور و زر نباشند. حتي کساني که در مسابقه‌‌ي نرم تنانه‌ي حرمسراي شاهي شرکت مي‌کردند، چه بسا نه از سر سيري و يا براي خوش‌گذراني در حرم شاهي بوده است. به عنوان نمونه مي‌توان به همان دخترکي اشاره کرد که شاه به علت برنده نشدن او، سخت آشفته خاطر شده بود. اين دختر براي سوگلي شاه تعريف مي‌کند که او براي گريز از بدبختي و فقر، رو به دشمن خاندان خود آورده است:
    «من با اميد فراواني در اين مسابقه شرکت کردم. خانواده‌ام در جريان جنگ‌هاي قبله‌‌ي عالم با «حسينقلي خان» از هستي ساقط شدند. در اين ميان تنها من بودم که مي‌توانستم با جلب توجه و ترحم شاه، مانع از نابودي قطعي خانواده‌ام شوم. برادرهايم به دستور قبله‌ي عالم کور شدند و مادر و خواهرهايم در بدترين وضع بسر مي‌برند. فکر کردم اگر در اين مسابقه برنده شوم، با پول قابل توجهي که دريافت مي‌کنم مي توانم وضع نابسامان خانواده‌ام را، ساماني ببخشم و ضمناً جهيزيه‌ي خوبي نيز براي خودم تهيه کنم.»
    تشريفات حرمخانه روز به روز پيچيده‌تر مي‌شود. اسراف در همه‌ي عرصه‌ها از زرق و برق گرفته تا نوشيدني‌ها و خوردني‌ها، هيچ مرزي نمي‌شناسد. از طرف ديگر نيروهاي جنگي تزار روس که از «قفقاز» به سوي جنوب روانه شده‌اند، جز ويراني، کشتار، دربدري و وحشت عظيم براي مردم ايران که هيچ پناهگاه نظامي و سياسي قدرتمندي ندارند، چيز ديگري از خود به جاي نمي‌گذارند.
    تاريخ شهرياران و خلفاي عثماني که داراي حرمسرا بوده‌اند، حکايت از آن دارد که آنان، شب‌ها را براي تمدد اعصاب و رفع خستگي از کارهاي اداري و سياسي، به تنهايي به خوابگاه مي‌‌رفته‌اند تا کسي مزاحمشان نشود. اما شاه قاجار مقرر مي‌سازد که هر شب شش تا هشت زن در خوابگاه او، تا صبح حضور داشته باشند. بعضي از اين زنان براي شاه قصه مي‌گويند و برخي آواز مي‌خوانند.


    «فتعلي‌شاه» به چنان حال و هوايي رسيده بود که هيچ نيرويي نمي‌توانست اراده‌ي او را سد ‌کند. اين ويژگي چنان قوت گرفته بود که سخن‌گفتن برخلاف خواسته‌ي او، کفر به حساب مي‌آمد. روزي که او از شدت خشم، زبان و بيني «حاج ميرزا ابراهيم کلانتر» (اعتمادالدوله، صدراعظم) را بريد و خود او را در ديگ آب جوش انداخت، حتي يک نفر از بزرگان کشور جرأت نکردند وساطت کرده يا از او حمايت کنند و يا حتي خدمت‌ها و کوشش‌هاي او را در برقراري سلطنت قاجار به او يادآور شوند! از ياد نبريم که حاج ابراهيم کلانتر، صرف نظر از همه‌ي سمت‌هايي که داشت و کارهايي که کرده بود، نقش استاد و تربيت کننده‌ي شخص شاه را نيز در دوران رشد او به عهده داشته بود.
    کنيزان سياه‌پوستِ دربار به هنگام ميان‌سالي و کهولت اجازه مي‌يافتند از قصر خارج شوند و براي خود، زندگي و سر و ساماني خارج از ديوارهاي حرم فراهم آورند. اما بيچاره غلامان و خواجه‌هاي سياه و سفيد، کوچک‌ترين اميدي به آينده نداشتند. آنان اگر از دام تصفيه‌هاي خونين حرمخانه جان سالم بدر مي‌بردند، يا به جرم همدستي با زنان خائن يا کمک به فرار آنان از حصارهاي حرمسرا، به قتل نمي‌رسيدند، تا آخر عمر پشت ديوارهاي حرمخانه مي‌ماندند و مي‌پوسيدند.
    «فتحعلي‌شاه»، سال نخست سلطنت خود را با درهم کوبيدن قيام‌ها و نهضت‌هاي جاه‌طلبانه‌ي سرداران و متنفذين محلي به پايان رساند. هفته‌اي نبود که چندتن از گردن‌کشان، گردن زده نشوند. روزي نبود که دو سه تن از ياغيان در ميان آجرهاي ديوار گذاشته نشوند و زنده به‌گور نگردند. و يادستور اعدام، کور کردن، عقيم کردن و سنگ‌چين کردن دشمنانش به طور مرتب صادر نشود.
    در همين زمان، قحطي، جان انسان ها را همچون برگ پاييز درو مي‌کرد. مهاجمان و راهزنان، فرصت را غنيمت مي شمردند و با هجوم به خانه‌هاي مردم بي‌دفاع، آنان را از هستي اندک باقي مانده‌شان محروم مي‌ساختند. از سوي ديگر اقوام ساکنان شمال شرقي کشور، هرسال به خراسان و گرگان و مازندران يورش مي‌بردند و شمار بسياري از مردم را به‌عنوان برده، در بازارهاي «خيوه» و «خوارزم» مي‌فروختند.
    قدرتمندان مي‌کشتند و مي‌بردند و مردم بي‌دفاع، کشته مي‌شدند و به غارت مي‌رفتند. قانون جنگل در سراسر خاک ايران، نکته به نکته، مو به مو، اجرا مي‌شد.

    ادامه دارد...




    فروشگاه نمونه سوالات پیام نور با پاسخنامه تستی و تشریحی



    دانلود رایگان نمونه سوالات دانشگاه پیام نور





    http://up.pnu-club.com/images/00ld7yux3ay3itvspd7n.png
    برای دانلود رایگان نمونه سوالات پیام نور با جوابهای تستی و تشریحی در مقطع نمونه سوالات کارشناسی ارشد پیام نور - نمونه سوالات پیام نور کارشناسی - نمونه سوالات پیام نور دکترا- نمونه سوالات آزمونهای فراگیر پیام نور( دانشپذیری)

    به ادرس زیر مراجعه کنید

    نمونه سوالات رایگان پیام نور




  3. #63
    Borna66 آواتار ها
    • 55,397
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل تحصیل
    خيام-سهراب
    شغل , تخصص
    طراح و تحلیل گر حرفه ای وب
    رشته تحصیلی
    مهندسي نرم افزار
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    تاريخ ناگفته‌ي حرمسراهاي ايراني

    بخش هشتم


    سرگذشت زنان حرمسراهاي شاهان ايران، بخشي از سرگذشت زنان کشور ماست که کمتر بدان پرداخته شده‌است. اين بخش از تاريخ ايران، نتايج ويرانگر و دردناکي براي مردم نيز به‌دنبال داشته است. اين همه فاجعه و بلا، حاصل خوش‌گذراني، بي‌تدبيري و زنبارگي بخشي از شاهان کشور ما، بويژه شاهان قاجار بوده‌است.
    اين مسائل در زماني رخ مي‌دهد که ايران در بدترين و در عين‌حال حساس‌ترين دوره‌ي تاريخي خود به سر مي‌برد. درست زماني که بخش بزرگي از جهان با کاروان بيداري رو به پيش دارد، ايران در معرض تجاوز دوگانه‌اي قرار گرفته است. تجاوز از درون به وسيله‌ي حاکمان آن و تجاوز از بيرون به دليل هموار بودن راه و آماده بودن همه‌ي امکانات براي تصرف بخش‌هايي از خاک يک کشور.
    البته نبايد اين نکته را انکار کرد که حتي استقرار چنان حکومتي در ايران، حاصل عوامل ديگري بوده است که آن عوامل، بخشي ريشه در گذشته‌ي تاريخ ايران دارد و شماري ريشه در همان زمان. «فتحعلي‌شاه» و ديگر سران سلسله‌ي قاجار نيز فرزندان ناداني فاجعه بار تاريخي و اجتماعي همان کشورند. آنان اگر از تربيت و آموزشي درست برخوردار بودند چه بسا هم مي توانستند به قول معروف، صد در دنيا و هزار در آخرت نصيب خويش کنند، هم به حال و روز مردم برسند و هم در حرمسراي شاهي در ميان لذت هاي انساني و حيواني بيهوش شوند.
    زنان حرم شاهي به عنوان انسان هايي اسير، بي اراده و ابزار کوتاه مدت دست شاه، چه بسا آرزو مي کردند که در روستايي دور از زرق و برق حرم شاهي زندگي کنند و تا آن حد بازيچه‌ي مقررات فاسد، غير انساني و ساينده‌ي مردان زور و زر نباشند. حتي کساني که در مسابقه‌‌ي نرم تنانه‌ي حرمسراي شاهي شرکت مي‌کردند، چه بسا نه از سر سيري و يا براي خوش‌گذراني در حرم شاهي بوده است. به عنوان نمونه مي‌توان به همان دخترکي اشاره کرد که شاه به علت برنده نشدن او، سخت آشفته خاطر شده بود. اين دختر براي سوگلي شاه تعريف مي‌کند که او براي گريز از بدبختي و فقر، رو به دشمن خاندان خود آورده است:
    «من با اميد فراواني در اين مسابقه شرکت کردم. خانواده‌ام در جريان جنگ‌هاي قبله‌‌ي عالم با «حسينقلي خان» از هستي ساقط شدند. در اين ميان تنها من بودم که مي‌توانستم با جلب توجه و ترحم شاه، مانع از نابودي قطعي خانواده‌ام شوم. برادرهايم به دستور قبله‌ي عالم کور شدند و مادر و خواهرهايم در بدترين وضع بسر مي‌برند. فکر کردم اگر در اين مسابقه برنده شوم، با پول قابل توجهي که دريافت مي‌کنم مي توانم وضع نابسامان خانواده‌ام را، ساماني ببخشم و ضمناً جهيزيه‌ي خوبي نيز براي خودم تهيه کنم.»
    تشريفات حرمخانه روز به روز پيچيده‌تر مي‌شود. اسراف در همه‌ي عرصه‌ها از زرق و برق گرفته تا نوشيدني‌ها و خوردني‌ها، هيچ مرزي نمي‌شناسد. از طرف ديگر نيروهاي جنگي تزار روس که از «قفقاز» به سوي جنوب روانه شده‌اند، جز ويراني، کشتار، دربدري و وحشت عظيم براي مردم ايران که هيچ پناهگاه نظامي و سياسي قدرتمندي ندارند، چيز ديگري از خود به جاي نمي‌گذارند.
    تاريخ شهرياران و خلفاي عثماني که داراي حرمسرا بوده‌اند، حکايت از آن دارد که آنان، شب‌ها را براي تمدد اعصاب و رفع خستگي از کارهاي اداري و سياسي، به تنهايي به خوابگاه مي‌‌رفته‌اند تا کسي مزاحمشان نشود. اما شاه قاجار مقرر مي‌سازد که هر شب شش تا هشت زن در خوابگاه او، تا صبح حضور داشته باشند. بعضي از اين زنان براي شاه قصه مي‌گويند و برخي آواز مي‌خوانند.


    «فتعلي‌شاه» به چنان حال و هوايي رسيده بود که هيچ نيرويي نمي‌توانست اراده‌ي او را سد ‌کند. اين ويژگي چنان قوت گرفته بود که سخن‌گفتن برخلاف خواسته‌ي او، کفر به حساب مي‌آمد. روزي که او از شدت خشم، زبان و بيني «حاج ميرزا ابراهيم کلانتر» (اعتمادالدوله، صدراعظم) را بريد و خود او را در ديگ آب جوش انداخت، حتي يک نفر از بزرگان کشور جرأت نکردند وساطت کرده يا از او حمايت کنند و يا حتي خدمت‌ها و کوشش‌هاي او را در برقراري سلطنت قاجار به او يادآور شوند! از ياد نبريم که حاج ابراهيم کلانتر، صرف نظر از همه‌ي سمت‌هايي که داشت و کارهايي که کرده بود، نقش استاد و تربيت کننده‌ي شخص شاه را نيز در دوران رشد او به عهده داشته بود.
    کنيزان سياه‌پوستِ دربار به هنگام ميان‌سالي و کهولت اجازه مي‌يافتند از قصر خارج شوند و براي خود، زندگي و سر و ساماني خارج از ديوارهاي حرم فراهم آورند. اما بيچاره غلامان و خواجه‌هاي سياه و سفيد، کوچک‌ترين اميدي به آينده نداشتند. آنان اگر از دام تصفيه‌هاي خونين حرمخانه جان سالم بدر مي‌بردند، يا به جرم همدستي با زنان خائن يا کمک به فرار آنان از حصارهاي حرمسرا، به قتل نمي‌رسيدند، تا آخر عمر پشت ديوارهاي حرمخانه مي‌ماندند و مي‌پوسيدند.
    «فتحعلي‌شاه»، سال نخست سلطنت خود را با درهم کوبيدن قيام‌ها و نهضت‌هاي جاه‌طلبانه‌ي سرداران و متنفذين محلي به پايان رساند. هفته‌اي نبود که چندتن از گردن‌کشان، گردن زده نشوند. روزي نبود که دو سه تن از ياغيان در ميان آجرهاي ديوار گذاشته نشوند و زنده به‌گور نگردند. و يادستور اعدام، کور کردن، عقيم کردن و سنگ‌چين کردن دشمنانش به طور مرتب صادر نشود.
    در همين زمان، قحطي، جان انسان ها را همچون برگ پاييز درو مي‌کرد. مهاجمان و راهزنان، فرصت را غنيمت مي شمردند و با هجوم به خانه‌هاي مردم بي‌دفاع، آنان را از هستي اندک باقي مانده‌شان محروم مي‌ساختند. از سوي ديگر اقوام ساکنان شمال شرقي کشور، هرسال به خراسان و گرگان و مازندران يورش مي‌بردند و شمار بسياري از مردم را به‌عنوان برده، در بازارهاي «خيوه» و «خوارزم» مي‌فروختند.
    قدرتمندان مي‌کشتند و مي‌بردند و مردم بي‌دفاع، کشته مي‌شدند و به غارت مي‌رفتند. قانون جنگل در سراسر خاک ايران، نکته به نکته، مو به مو، اجرا مي‌شد.

    ادامه دارد...




    فروشگاه نمونه سوالات پیام نور با پاسخنامه تستی و تشریحی



    دانلود رایگان نمونه سوالات دانشگاه پیام نور





    http://up.pnu-club.com/images/00ld7yux3ay3itvspd7n.png
    برای دانلود رایگان نمونه سوالات پیام نور با جوابهای تستی و تشریحی در مقطع نمونه سوالات کارشناسی ارشد پیام نور - نمونه سوالات پیام نور کارشناسی - نمونه سوالات پیام نور دکترا- نمونه سوالات آزمونهای فراگیر پیام نور( دانشپذیری)

    به ادرس زیر مراجعه کنید

    نمونه سوالات رایگان پیام نور




  4. #64
    Borna66 آواتار ها
    • 55,397
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل تحصیل
    خيام-سهراب
    شغل , تخصص
    طراح و تحلیل گر حرفه ای وب
    رشته تحصیلی
    مهندسي نرم افزار
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    تاريخ ناگفته‌ي حرمسراهاي ايراني

    بخش هشتم


    سرگذشت زنان حرمسراهاي شاهان ايران، بخشي از سرگذشت زنان کشور ماست که کمتر بدان پرداخته شده‌است. اين بخش از تاريخ ايران، نتايج ويرانگر و دردناکي براي مردم نيز به‌دنبال داشته است. اين همه فاجعه و بلا، حاصل خوش‌گذراني، بي‌تدبيري و زنبارگي بخشي از شاهان کشور ما، بويژه شاهان قاجار بوده‌است.
    اين مسائل در زماني رخ مي‌دهد که ايران در بدترين و در عين‌حال حساس‌ترين دوره‌ي تاريخي خود به سر مي‌برد. درست زماني که بخش بزرگي از جهان با کاروان بيداري رو به پيش دارد، ايران در معرض تجاوز دوگانه‌اي قرار گرفته است. تجاوز از درون به وسيله‌ي حاکمان آن و تجاوز از بيرون به دليل هموار بودن راه و آماده بودن همه‌ي امکانات براي تصرف بخش‌هايي از خاک يک کشور.
    البته نبايد اين نکته را انکار کرد که حتي استقرار چنان حکومتي در ايران، حاصل عوامل ديگري بوده است که آن عوامل، بخشي ريشه در گذشته‌ي تاريخ ايران دارد و شماري ريشه در همان زمان. «فتحعلي‌شاه» و ديگر سران سلسله‌ي قاجار نيز فرزندان ناداني فاجعه بار تاريخي و اجتماعي همان کشورند. آنان اگر از تربيت و آموزشي درست برخوردار بودند چه بسا هم مي توانستند به قول معروف، صد در دنيا و هزار در آخرت نصيب خويش کنند، هم به حال و روز مردم برسند و هم در حرمسراي شاهي در ميان لذت هاي انساني و حيواني بيهوش شوند.
    زنان حرم شاهي به عنوان انسان هايي اسير، بي اراده و ابزار کوتاه مدت دست شاه، چه بسا آرزو مي کردند که در روستايي دور از زرق و برق حرم شاهي زندگي کنند و تا آن حد بازيچه‌ي مقررات فاسد، غير انساني و ساينده‌ي مردان زور و زر نباشند. حتي کساني که در مسابقه‌‌ي نرم تنانه‌ي حرمسراي شاهي شرکت مي‌کردند، چه بسا نه از سر سيري و يا براي خوش‌گذراني در حرم شاهي بوده است. به عنوان نمونه مي‌توان به همان دخترکي اشاره کرد که شاه به علت برنده نشدن او، سخت آشفته خاطر شده بود. اين دختر براي سوگلي شاه تعريف مي‌کند که او براي گريز از بدبختي و فقر، رو به دشمن خاندان خود آورده است:
    «من با اميد فراواني در اين مسابقه شرکت کردم. خانواده‌ام در جريان جنگ‌هاي قبله‌‌ي عالم با «حسينقلي خان» از هستي ساقط شدند. در اين ميان تنها من بودم که مي‌توانستم با جلب توجه و ترحم شاه، مانع از نابودي قطعي خانواده‌ام شوم. برادرهايم به دستور قبله‌ي عالم کور شدند و مادر و خواهرهايم در بدترين وضع بسر مي‌برند. فکر کردم اگر در اين مسابقه برنده شوم، با پول قابل توجهي که دريافت مي‌کنم مي توانم وضع نابسامان خانواده‌ام را، ساماني ببخشم و ضمناً جهيزيه‌ي خوبي نيز براي خودم تهيه کنم.»
    تشريفات حرمخانه روز به روز پيچيده‌تر مي‌شود. اسراف در همه‌ي عرصه‌ها از زرق و برق گرفته تا نوشيدني‌ها و خوردني‌ها، هيچ مرزي نمي‌شناسد. از طرف ديگر نيروهاي جنگي تزار روس که از «قفقاز» به سوي جنوب روانه شده‌اند، جز ويراني، کشتار، دربدري و وحشت عظيم براي مردم ايران که هيچ پناهگاه نظامي و سياسي قدرتمندي ندارند، چيز ديگري از خود به جاي نمي‌گذارند.
    تاريخ شهرياران و خلفاي عثماني که داراي حرمسرا بوده‌اند، حکايت از آن دارد که آنان، شب‌ها را براي تمدد اعصاب و رفع خستگي از کارهاي اداري و سياسي، به تنهايي به خوابگاه مي‌‌رفته‌اند تا کسي مزاحمشان نشود. اما شاه قاجار مقرر مي‌سازد که هر شب شش تا هشت زن در خوابگاه او، تا صبح حضور داشته باشند. بعضي از اين زنان براي شاه قصه مي‌گويند و برخي آواز مي‌خوانند.


    «فتعلي‌شاه» به چنان حال و هوايي رسيده بود که هيچ نيرويي نمي‌توانست اراده‌ي او را سد ‌کند. اين ويژگي چنان قوت گرفته بود که سخن‌گفتن برخلاف خواسته‌ي او، کفر به حساب مي‌آمد. روزي که او از شدت خشم، زبان و بيني «حاج ميرزا ابراهيم کلانتر» (اعتمادالدوله، صدراعظم) را بريد و خود او را در ديگ آب جوش انداخت، حتي يک نفر از بزرگان کشور جرأت نکردند وساطت کرده يا از او حمايت کنند و يا حتي خدمت‌ها و کوشش‌هاي او را در برقراري سلطنت قاجار به او يادآور شوند! از ياد نبريم که حاج ابراهيم کلانتر، صرف نظر از همه‌ي سمت‌هايي که داشت و کارهايي که کرده بود، نقش استاد و تربيت کننده‌ي شخص شاه را نيز در دوران رشد او به عهده داشته بود.
    کنيزان سياه‌پوستِ دربار به هنگام ميان‌سالي و کهولت اجازه مي‌يافتند از قصر خارج شوند و براي خود، زندگي و سر و ساماني خارج از ديوارهاي حرم فراهم آورند. اما بيچاره غلامان و خواجه‌هاي سياه و سفيد، کوچک‌ترين اميدي به آينده نداشتند. آنان اگر از دام تصفيه‌هاي خونين حرمخانه جان سالم بدر مي‌بردند، يا به جرم همدستي با زنان خائن يا کمک به فرار آنان از حصارهاي حرمسرا، به قتل نمي‌رسيدند، تا آخر عمر پشت ديوارهاي حرمخانه مي‌ماندند و مي‌پوسيدند.
    «فتحعلي‌شاه»، سال نخست سلطنت خود را با درهم کوبيدن قيام‌ها و نهضت‌هاي جاه‌طلبانه‌ي سرداران و متنفذين محلي به پايان رساند. هفته‌اي نبود که چندتن از گردن‌کشان، گردن زده نشوند. روزي نبود که دو سه تن از ياغيان در ميان آجرهاي ديوار گذاشته نشوند و زنده به‌گور نگردند. و يادستور اعدام، کور کردن، عقيم کردن و سنگ‌چين کردن دشمنانش به طور مرتب صادر نشود.
    در همين زمان، قحطي، جان انسان ها را همچون برگ پاييز درو مي‌کرد. مهاجمان و راهزنان، فرصت را غنيمت مي شمردند و با هجوم به خانه‌هاي مردم بي‌دفاع، آنان را از هستي اندک باقي مانده‌شان محروم مي‌ساختند. از سوي ديگر اقوام ساکنان شمال شرقي کشور، هرسال به خراسان و گرگان و مازندران يورش مي‌بردند و شمار بسياري از مردم را به‌عنوان برده، در بازارهاي «خيوه» و «خوارزم» مي‌فروختند.
    قدرتمندان مي‌کشتند و مي‌بردند و مردم بي‌دفاع، کشته مي‌شدند و به غارت مي‌رفتند. قانون جنگل در سراسر خاک ايران، نکته به نکته، مو به مو، اجرا مي‌شد.

    ادامه دارد...




    فروشگاه نمونه سوالات پیام نور با پاسخنامه تستی و تشریحی



    دانلود رایگان نمونه سوالات دانشگاه پیام نور





    http://up.pnu-club.com/images/00ld7yux3ay3itvspd7n.png
    برای دانلود رایگان نمونه سوالات پیام نور با جوابهای تستی و تشریحی در مقطع نمونه سوالات کارشناسی ارشد پیام نور - نمونه سوالات پیام نور کارشناسی - نمونه سوالات پیام نور دکترا- نمونه سوالات آزمونهای فراگیر پیام نور( دانشپذیری)

    به ادرس زیر مراجعه کنید

    نمونه سوالات رایگان پیام نور




  5. #65
    Borna66 آواتار ها
    • 55,397
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل تحصیل
    خيام-سهراب
    شغل , تخصص
    طراح و تحلیل گر حرفه ای وب
    رشته تحصیلی
    مهندسي نرم افزار
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    آقا محمد خان قاجار فرزند ارشد محمد حسن خان قاجار از ايل آشاق‌باش مي‌باشد كه ديديم بعد از شكست محمد‌حسن خان و كشته شدن وي آقا محمد خان و ديگر برادرانش به پناهگاه سنتي ايل قاجار يعني تركمن‌صحرا رفتند و در پناه تركمنها ماوي گزيدند. سپس به علت خويشاوندي سببي كه با كريم خان زند – به علت ازدواج كريم خان با دختر محمد حسن‌خان – پيدا كردند، آقا محمد خان به دربار كريم خان رفت و تا مرگ كريم خان در شيراز در دربار وي به سر برد.

    آقا محمد خان قاجار بر اثر از دست دادن غريزة جنسي، بسيار سنگدل و بيرحم و كينه‌توز و انتقامجو و براي رسيدن به مقام سلطنت از هيچ عمل پست و شرم‌آوري استنكاف نكرد از جمله رفتار ظالمانه و شنيع وي با لطف‌علي‌خان زند و قتل و يا كور كردن برادرانش كه به قساوت و سنگدلي اين خواجه قاجاري صحّه مي‌گذارد.

    تركمنها آقا محمد‌خان قاجار را آخته (اَخته) شاه مي‌خواندند. آقا محمد خان پس از وفات وكيل‌الرعايا – كه در دربار وي بين شاهزادگان و فرمانروايان زندي آشوب و اغتشاش ايجاد شده بود – فرصت را مغتنم شمرد واز شيراز فرار كرد و به استراباد رفت و به اميد جمع‌آوري لشكر بين قاجارهاي آشاق باش و متحدانش (تركمنها) رفت. هدف خواجه قاجار متحد كردن دو ايل آشاق باش و يوقاري باش قاجار و نيز تركمنهاي يموت و گوگلان بود كه در اختلاف دائمي به سر مي‌بردند و با ايجاد اتحاد بين آنها زمينه قيام و شورش بر عليه زنديان ايجاد كرد تا در آينده با كمك لشكريان قاجاري و تركمنهاي گوگلان و يموت زمام امور ايران را در دست گرفت. ايران در آن زمان به علت اختلاف بين شاهزادگان زندي و ديگر حكام ولايات دستخوش آشوب و هرج و مرج شده بود و اين آشوب تماميت ارضي ايران را به خطر مي‌انداخت زيرا باز هم مثل دوران اواخر صفوي ايران از طرف همسايگان شمالي و شرقي و غربي در امنيت كامل نبود و در معرض تهديد دشمنان قرار گرفته و در همين ايام بود كه آقا محمد خان قاجار – كه مردي مستعد و لايق جهت حفظ ايران از تعرضات همسايگان بود – با اقتدار كامل به كمك نيروي قاجار و تركمنهاي يموت و گوگلان ظهور كرد. و اگر بيرحمي و سنگدلي خواجه قاجار را در نظر نگيريم او را مردي خواهيم يافت كه با اقتدار كامل و با درايت و تفكر شگفت‌انگيز توانست در مقابل تهديدات همسايگان ايران. تماميت ارضي كشور را حفظ نمايد و شايد اگر آقا محمد‌خان و لشكريان تركمنش نبودند امروز ايراني باقي نمي‌ماند و در بين عثماني و روس و افغانها تقسيم مي‌شد و در نهايت بدست روس و انگليس مي‌افتاد.
    در حفظ تماميت ارضي ايران و پيروزيهاي آقا محمد خان تركمنها نقش عمده‌اي ايفا نمودند و خواجه قاجار توانست به كمك نيروهاي تركمن بر بسياري از دشمنان فائق آيد. اما بعد از رسيدن به سلطنت ازنيروهاي تركمن كاسته شد. زيرا آقا محمد خان در صدد قلع و قمع آنها برآمد و از اينرو قلمرو شمالي حكومت قاجار در نواحي گرگان (گنبد كاووس فعلي) به حالت تزلزل افتاد و بعد از وي جانشينان آقا محمد خان نيز سياست خصمانه‌اي با تركمنها در پيش گرفتند و شايد اين بزرگترين اشتباه قاجارها بود كه لشكريان لايق تركمن را از خود دور ساختند و بدينوسيله حكومت خود را ضعيف نمودند و حتي نتوانستند رد مقابل تعرضات روس و عثماني دوام بياورند و در آخر‌الامر بر اثر حملات پي‌در پي روس و تهديدات انگليس قسمت‌هاي مختلف ايران را تجزيه نمودند. آنها اگر مانند گذشته از لشكريان تركمن استفاده مي‌نمودند و در صدد جلب آنها برمي‌آمدند مي‌توانستند در بسياري از مواقع بر دشمنان فائق آيند. چنانچه در دورة ناصرالدينشاه تركمنها به تنهايي توانستند نيروهاي روسي را در آشوراده تارو مار نمايند . در حاليكه حكومت قاجار از عهدة آن نمي‌توانست برآيد.


    ولي براستي كه آقا محمد خان بسياري از پيروزيهاي خود را با تكيه بر نيروهاي تركمن كسب نمود. چنانكه مي‌دانيم اقا محمد خان بعد از فرار از شيراز يكراست به طرف استراباد و تركمنها آمد و از آنها نيروي قدرتمندي را تشكيل داد. گلي مي‌نويسد: «آقا محمد خان پسر محمد حسن خان كه در دربار كريم خان به عنوان گروگان زندگي مي‌كرد همين كه كريم خان درگذشت به بهانه شكار از قلعه خارج شد و به استراباد آمد. اولين اقدام او متحد كردن دو قبيله «يوخاري باش» و «اشاق باش» و سپس متحد شدن با ايل تركمن و آوردن آنها به قشون خود بود. در اين ايام لطف‌علي خان زند آخرين بازمانده زند آنچنان درگير مسائل داخلي بود كه بناگاه با قدرت محمد خان روبرو مي‌شود» . در نبرد بين خواجه قاجار با لطف‌علي خان زند نيز تركمنهاي بسياري شركت داشتند و نيروهاي عمدة خان قاجار را تشكيل مي‌دادند. گلي به نقل از وامبري مي‌نويسد: «در محاصره بم و فرمانشير كه توسط قدرت آقا محمد خان انجام گرفت لطف علي خان زند مقاومت عجيبي كرد ولي مردم از ترس آقا محمد خان كه كرمان را به شهر كوران بدل ساخته بو قلعه را گشودند و تركمن‌ها مانند مور و ملخ به داخل شهر ريختند و همين تركمنها بودند كه شاهزاده دلير زند را دستگير كرده تاج سلطنت به آقا محمد‌خان سپردند» .

    بدين ترتيب تركمن‌ها با دستگيري لطف‌علي خان زند و پيروز كردن آقا محمد خان صفحه‌اي جديد بر سرنوشت ايران باز نمودند كه به نفع خاندان قاجار رقم مي‌زد و اگر اين نيروها نبود براستي كه آقامحمدخان نمي‌توانست به چنين پيروزيهايي دست يابد.


    بر اين اساس آقا محمد خان قاجار پس از پيروزي، اراضي حاصلخيز دشت گرگان را در اختيار تركمنها گذاشت تا در آنجا به امر زراعت بپردازند واين بخشش به پاس زحمات آنها در جهت رسيدن خواجه قاجاري به حكومت ايران بود. «و تركمنها در اوائل سلطنت وي نقش عمده‌اي در امور حكومتي از قبيل داروغه‌گي استراباد ]ايفا نمودند[ و حتي براي سران ايل تركمن مستمري تعيين مي‌شد. ولي در ادوار بعدي حكام محلي رابطه بين تركمنها و جكومت مركزي را بهم مي‌زنند و از آنها ماليات زياد طلب مي‌كنند و تركمنها به آنها باج نداده و بر فرمانهاي آنها عمل نمي‌كنند» . و اين دشمني را حكام محلي با رساندن اخبار دروغ به حكومت قاجار - مبني بر اغتشاش و ناامني در منطقه و شورش تركمنها - ايجاد مي‌نمودند. و آقا محمد خان نيز بعد از تثبيت قدرت بوسيلة تركمن‌ها، آنها را تنها گذاشت و ناجوانمردانه به قلع و قمع تركمنها پرداخت و سلاطين بعدي نيز با روش خصمانه با آنها رفتار كردند. بطوري كه تركمنها از قاجاريان بيزار شدند و تا آخر حكومت قاجار حتي اگر كوچكترين قيام برعليه آن حكومت شكل مي‌گرفت تركمنها در آن شركت مي‌جستند و بطور كلي وضعيت تركمنها باز هم در دوران حكومت آقا محمد خان و اوايل حكومت فتحعليشاه نسبت به دوره‌هاي بعدي بهتر بوده است. وامبري مي‌نويسد «اگر شمشير تركمنها نبود آغا محمد خان هرگز موفق نمي‌شد. ]حكومت[ خاندان خود را برقرار كند. چادرنشينان ]تركمن[ اين مطلب را بخوبي مي‌دانند و غالباً از بي‌وفايي قاجاريه كه از زمان فتحعليشاه بكلي آنها را رها نموده و حتي مستمري قانوني ساليانة بعضي ار رؤساي آنها را قطع كرده‌اند شكايت دارند» .


    البته اگر صفحات تاريخ را ورق زنيم درمي‌يابيم كه سنت حاكمان و قدرت طلبان ستمگر اين است كه براي رسيدن به مقاصد خود گروهي را مي‌فريبند و براي دستيابي به قدرت نهايت استفاده را از آنها مي‌نمايند. اما پس از كسب مقام و مرتبه ياران ديروز خويش را فراموش مي‌كنندو يا حتي بخاطر ترس از قدرت آنها به قلع و قمعشان مي‌پردازند و يا با ظلم و زور تحت استيلاي خويش درمي‌آورند.

    آقا محمد خان قاجار كه يكي از بي‌رحم‌ترين گردنكشان تاريخ است پس از رسيدن به قدرت براي تثبيت قدرت خويش تمام موانع سر راه خود را با بي‌رحمي منحصر به فرد از ميان برداشت. وي كه مي‌دانست اگر تركمنها در اتحاد دائمي به سر ببرند در آينده حكومت او را دچار اشكال خواهند ساخت به اختلاف ميان آنها دامن زد و با كوچكترين بهانه به طرف آنها حمله نمود و البته باز تا آخر عمر در لشكر خود از نيروي جنگي تركمن بهره برد و با اختلاف ميان تركمنها و با مشاهده ضعف آنها – كه تركمنها پراكنده شده بودند – يكباره حملة بي‌رحمانه‌اي را به ظهور رسانيد كه زمينه دشمني قاجارها و تركمنها را تا پايان عصر قاجار ايجاد نمود كه عاقبت حكومت قاجار با دشمني تركمنها دچار مشكلات فراواني شدند كه در جاي خود ذكر مي‌كنيم.


    خواجه قاجار در اين حمله نهايت سنگدلي و بي‌رحمي را به نمايش گذاشت و بر جان و مال و ناموس تركمنها رحم نكرد و در دروازة استراباد با سر تركمنها كله مناره‌اي ساخت و اموال و اثقال آنها را به يغما برد

    تأسيس سلسله قاجاريه

    توضيحي در مورد كلمه ايل اشاقه باش، ص 3: پس از استقرار ايل قاجار در گرگان، آنان در كنار رود گرگان و اترك ساكن شدند. پس از چندي ميان ساكنان دو طرف رود گرگان اختلافاتي پيدا شد و در نتيجه بزرگان ايل حد فاصلي براي زندگي دو دسته تعيين كردند كه عبارت از رود گرگان بود و به اين ترتيب به دسته اي كه در قسمت بالاي رود ساكن بودند به يوخاري باش، و دسته اي كه در قسمت پايين رود بودند به اشاقه باش معروف شدند. در زبان تركي يخاري به معني بالا و اشاقه به معني پايين است. همچنين به دليل نوع دامهايي كه نگهداري مي كردند يخاري باشها به دولو(شترداران) و اشاقه باشها به قويونلو(گوسفند داران) نيز خوانده مي شوند. آقا محمدخان قاجار از دسته ي اخير ايل قاجار بوده است.

    ارمنستان: ناحيه اي در آسياي غربي، از شمال به گرجستان، از مشرق به بحر خزر، از جنوب به دره علياي دجله و از مغرب به دره فرات غربي يا قره سود محدود است. ارمنستان نجدي است كوهستاني و گودترين نقطه آن درياچه وان مي باشد. ارمنستان در دوره قبل از اسلام مدتها جزو ايران و گاه جزو امپراتوري روم محسوب مي شد. بعدها مستقل گرديد و سپس به سه بخش بين عثماني، روسيه و ايران تقسيم شد. از 1918م. تا 1921م. مجدداً استقلال يافت و سپس قسمتي از آن تحت تسلط تركان و قسمتي تحت تسلط روسها درآمد. توضيح از فرهنگ معين، ج5. ص 124


    آقا محمد خان قاجار:

    وي فرزند محمد حسن قاجار بود و گفته شده كه در هنگامي كه سپاهيان عادلشاه افشار در سال 1161 هجري قمري به گرگان تاختند. ضمن دستگير كردن عده اي از بزرگان ايل قاجار، آقا محمد خان را نيز كه در آن هنگام كودك بود. مقطوع النسل كردند. وي همانطور كه در قسمت دستيابي قاجاريه به قدرت نوشته شد. مدتي بعد از قتل پدرش به دربار كريم خان رفت و تا زمان مرگ وي در آنجا مي زيست. ولي بلافاصله پس از مرگ كريم خان تلاش خود براي دستيابي به قدرت را آغاز كرد. كه در اين مورد در كتاب توضيح داده شده است.
    خصوصيات ظاهري و باطني آقا محمد خان:
    آقا محمد خان قاجار اندامي ضعيف داشت چنانكه از دور مانند پسري 14 ساله بنظر مي آمد. چهره بي موي پر چينش چون زنان سالخورده مي نمود. صورتش اگر چه در هيچوقت از ديدن نيكو نبود ولي در هنگام غضب حالتي مهيب مي يافت. ... با اهل شريعت به احترام و رأفت زيستي، خود نيز علي الظاهر مقدس بود. هميشه نماز بر وقت كردي و هر نيمه شب را گر چه در عرض روز زحمات بسيار كشيده بود، برخاستي و به عبادت پرداختي. ... از ميان صفات اخلاقي كه به آقا محمد خان نسبت داده شده آنچه مسلم است بيرحمي و سخت كشي و قساوت قلب اوست.
    شرحي در مورد جنايان آقا محمد خان در كرمان و تفليس:
    مساعدت و ياري مردم كرمان با شاهزاده زند، كه خود مدتي در زمان حيات پدرش بر آن شهر حكومت كرده بود، چنان آتش كينه و غضب خان قاجار را برافروخت كه خود به فتح آن شهر همت گماشت. در اين لشكر كشي بيش از 5 هزار از سپاهيان او در بيرون دروازه و در كوچه هاي كرمان بدست لطفعليخان و همراهان معدود و متهور او نابود شدند و سرانجام نيز بر لطفعليخان دست نيافت و چون وي از كرمان گريخت و سپاه او متفرق شدند آقا محمد خان وارد كرمان شد و دمار از روزگار مردم بينواي آن شهر برآورد، امر داد تا 8 هزار نفر از زنان و دختران شهر را ميان سپاهيان قاجار تقسيم كردند و عده ي كثيري را به قتل رسانيدند و جمعي را نيز كور كردند.
    پس از فتح تفليس نيز خان قاجار دستور به قتل عام و تاراج اموال مردم آن شهر داد. عده ي كثيري از روحانيون مسيحي گرجي را در رود كورا غرق كردند و 25 هزار تن از زنان و مردان و اطفال گرجي را به اسارت گرفتند و تقريباً همگي رجال و اعيان شهر را نابود و بعضي از كليساهاي شهر را ويران كردند




    فروشگاه نمونه سوالات پیام نور با پاسخنامه تستی و تشریحی



    دانلود رایگان نمونه سوالات دانشگاه پیام نور





    http://up.pnu-club.com/images/00ld7yux3ay3itvspd7n.png
    برای دانلود رایگان نمونه سوالات پیام نور با جوابهای تستی و تشریحی در مقطع نمونه سوالات کارشناسی ارشد پیام نور - نمونه سوالات پیام نور کارشناسی - نمونه سوالات پیام نور دکترا- نمونه سوالات آزمونهای فراگیر پیام نور( دانشپذیری)

    به ادرس زیر مراجعه کنید

    نمونه سوالات رایگان پیام نور




  6. #66
    Borna66 آواتار ها
    • 55,397
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل تحصیل
    خيام-سهراب
    شغل , تخصص
    طراح و تحلیل گر حرفه ای وب
    رشته تحصیلی
    مهندسي نرم افزار
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    سرگرمي‌هاي زنان حرمسراي شاهي
    بخش دهم

    داشتن زنان متعدد و نگهداري از آنها در چهارديواري حرمسرا، با توجه به حسادت‌ها و رقابت‌هاي ميان آنان، شاهان قاجار را با دشواري‌هايي روبرو مي‌ساخت. شاه اگرچه در عمل مالک آنها بود و بر آنان حکم مي‌راند و از سوي ديگر اگر چه کنترل زنان حرم، توسط خواجه‌ها و چشم و گوش‌هاي شاه صورت مي‌گرفت، اما با اين همه، به وجود آمدن درگيري در ميان زنان حرم، يک امر اجتناب‌ناپذير بود و اين پديده، دردسرهايي نيز به وجود مي‌آورد.
    از اين رو، شاهان قاجار به منظور ايجاد محيط سالم‌تر در اندرون حرمسرا، سرگرمي‌هايي براي زنان متعدد خود ايجاد مي‌کردند. از جمله‌ي اين تفريحات که از سوي زنان بسيار مورد استقبال قرار مي‌گرفت، مراسمي بود که در روز سيزدهم فروردين هر سال اجرا مي‌شد.
    در زمان «فتحعلي‌شاه»، اهل حرم در اين روز ، در باغ بزرگي که قبلأ قُرُق شده بود، حاضر مي‌شدند. پس از مراسم تحويل سال، زنان وسايل سفره‌ي هفت‌سين را با سر و صدا و خنده به يغما مي‌بردند. پس از اين کار، «غنچه دهن» و «گنجشکي» که هر دو از خدمه‌هاي حرم بودند، دو کنيز سياه تنومند، با نام‌هاي «گل‌عنبر» و «مشک‌عنبر» را به داخل حوض آب مي‌انداختند. آن دو در داخل آب با هم کلنجار مي‌رفتند و کشتي مي‌گرفتند و بقيه نظاره‌گر اين صحنه بودند و آنها را تشويق مي‌کردند.
    پس از آن، نوبت «شادباش» مي‌رسيد و شاه، در ميان خانم‌ها پول مي‌پاشيد. با اين کار، غوغايي برپا مي‌شد و همه براي برداشتن پول از سر و کول هم بالا مي‌رفتند.آنگاه زماني مي‌رسيد که شاهزادگان به حضور شاه مي‌آمدند تا «آش ماست» مخصوصي را که در آن روز تهيه مي‌شد، بخورند.
    از تفريحات ديگري که در زمان «فتحعلي‌شاه» رواج داشت، همان مسابقه‌ي «نرم‌تني» بود که قبلأ به آن اشاره کرده‌ايم. شاه دستور مي‌داد که پارچه‌ي مقاوم و پلاستيک مانند بزرگي را در سالن قصر پهن کنند و روي آن ابريشم خرد شده بريزند. آنگاه او به زنان خود دستور مي‌داد که با پاي برهنه روي آن راه بروند. پس از اجرا، به خانم‌هايي که خرده‌ابريشم به پايشان نمي‌چسبيد، جايزه داده مي‌شد.


    «آش‌پزان» يکي ديگر از تفريحات مورد علاقه‌ي زمان «ناصرالدين‌شاه» بود. براي انجام آن، در اواسط بهار به دستور شاه، همه‌ي زنان حرم و درباريان جمع مي‌شدند و در يکي از خيابان‌هاي باغ، چادر مي‌زدند تا مجموعه‌ها و وسايل مورد نياز «آش‌پزان» را در آنجا قرار دهند. سپس همه‌ي وزرا و اشراف و اعيان، مي‌بايست در تهيه‌ي آن آش نقش داشته باشند.
    حتي پاک کردن حبوبات و آماده کردن بقيه‌ي مواد لازم براي پخت آن آش از وظايف همه‌ي کساني بود که موظف بودند به سهم خود کمک کنند. پس از آماده‌شدن مواد لازم، شاه با دست خود، آنها را در ديگ مي‌ريخت تا پخته شود. در خلال تهيه‌ي آش و اجراي اين مراسم، نوازندگان و رقاصان در نقاط مختلف باغ به نوازندگي و رقص مي‌پرداختند. در طول روز، شاه به همه جا سر مي‌زد و در بزم هر گروه از مهمانان شرکت مي‌کرد.
    بعد از ظهر همان روز، براي سرگرمي خانم‌هاي اندرون، مسابقه‌ي کشتي انجام مي‌شد و زنان با اشتياق فراوان از پشت پرده‌ي زنبوري، مراسم کشتي را تماشا مي‌کردند. بخش ديگر سرگرمي‌هاي زنان حرم، اسب سواري بود که برخي از زنان که به اين فن آشنايي داشتند، در اين روز هنرنمايي مي‌کردند. «فخرالدوله»، دختر شاه، که به فن تيراندازي وارد بود، در قسمت سواره‌ها، سوار بر اسب به شکار پرندگان مي‌پرداخت.


    از تفريحات ديگري که در عصر «ناصرالدين‌شاه» معمول شده بود، بازي «چراغ خاموش کن» بود. در اين باره «تاج‌السلطنه» دختر اين پادشاه در خاطراتش چنين مي‌نويسد:
    «پدر من مقصود عظيمي از اين بابت داشت. اولأ مي‌خواست از داخله‌ي حرمسرا کاملأ مستظهر باشد. ديگر آن‌که مي‌خواست بداند کداميک از خانم‌ها با هم دشمني دارند. اين بهترين وسيله براي فهم اين کار بود. اين بازي عبارت بود از خاموش کردن چراغ و زنان در تاريکي حکم قطعي در آزادي داشتند تا با يکديگر برخورد کنند، همديگر را کتک زده يا ببوسند و وقتي چراغ روشن مي‌شد، هر کس به همان صورت که بود، ديده مي‌شد. در پايان کار مجروحين مورد الطاف ملوکانه قرار مي‌گرفتند و اشخاصي که لباسشان پاره و بي‌مصرف شده‌بود با اعطاي پول لباس، سرفراز مي‌شدند.»
    مجالس شب‌نشيني نيز همه هفته از سوي شاه برقرار مي‌شد. در غروب، زنان براي گردش در باغ، آماده مي‌شدند که معمولأ بزمي نيز پس از آن فراهم مي‌شد. شرکت در کليه‌ي اعياد ملي، مذهبي و عزاداري‌ها نيز از جمله‌‌ي تفريحات زنان اندرون به‌حساب مي‌آمد.
    در دوران قاجاريه، تهران در ايام عزاداري ماه محرم، تبديل به يک عزاخانه‌ي بزرگ مي‌شد. همراه با اين مجالس، تکيه‌هايي براي زنان اندرون تشکيل مي‌شد که از در بزرگ تا در تکيه دولت را پرده‌اي توري مي‌کشيدند و خياباني به اندازه‌ي سه متر را به خانم‌هاي حرم اختصاص مي‌دادند که با ميهمانانشان از آنجا مي‌گذشتند.


    طبقه‌ي اول تا طبقه‌ي سوم تکيه، متعلق به زنان بود. موضوع از اين قرار بود که خانم‌هاي حرمسرا و ميهمانانشان، در طبقه‌ي اول و دوم مستقر مي‌شدند و سپس نوبت خدمه‌ي حرم بود که در طبقه‌ي سوم جا بگيرند.
    پس از ورود خانم‌ها به تکيه، در، کاملأ بسته مي‌شد تا چشم نامحرم به آنان نيفتد. غرفه‌ي شاه در قسمت روبرو قرار داشت تا به همه جا و همه کس مشرف باشد. او با دوربين به تماشاي مراسم و افراد حاضر در تکيه مي‌پرداخت. در کنار شاه، جايگاه عموها، مقامات درجه اول مملکتي و وزير مختار روسيه و انگليس بود. سمت چپ او، جايگاه مادر شاه، همسران درجه‌ي اول او و همسر وزير مختار روسيه و انگليس بود. اين مراسم تا روز عاشورا ادامه داشت.
    علاوه بر آن‌چه تا به‌حال گفته شد، هر يک از خانم‌هاي طراز اول حرم، همچون «انيس‌الدوله» و «شکوه‌السلطنه» در خانه‌هاي خود مجالسي برپا مي‌کردند که در پايان مجلس عزاداري و شنيدن ذکر مصيبت، به خوردن برنج و عدس بوداده و کشيدن قليان مي‌پرداختند.


    در ماه رمضان، شب‌زنده‌داري‌ها تا صبح ادامه مي‌يافت. ادارات دولتي در اين ماه به جاي روز، در شب کار مي‌کردند و بساط افطار در دربار گسترده مي‌شد. در اندرون نيز مجلس وعظ برگزار مي‌شد که خانم‌ها از پشت پرده، سؤالات خود را مطرح مي‌کردند. پس از افطار، زنان تا سحرگاه را به شوخي و صحبت مي‌گذراندند.
    اعياد ملي و مذهبي با شکوه بسيار در اندرون برگزار مي‌شد. چنان چه در زمان «ناصرالدين‌شاه»، علاوه بر اعياد ملي و مذهبي، روز تولد شاه و عروسي‌هايي که در اندرون برگزار مي‌شد، بر تعداد روزهاي جشن و سرور مي‌افزود. در کليه‌ي اين جشن‌ها، شاه به فراخور حال و مقام افراد به آنها هدايايي مي‌داد.
    معمولأ شاهان قاجار در سفرهاي داخلي، زنان خود را همراه مي‌بردند. اما در سفرهاي خارجي به‌دليل تفاوت چشمگيري که در نحوه‌ي زندگي آنها با محيط خارج از کشور بود، از بردن آنها خودداري مي‌کردند. فقط يک‌بار ناصرالدين‌شاه»، در سفر اول خود به خارج از کشور، «انيس‌الدوله» و «عايشه خانم» را همراه برد، اما در «مسکو» به صلاحديد صدر اعظم، آنها را به تهران بازگرداند. سوگلي شاه که سخت ناراحت شده بود سوگند ياد کرد که از صدر اعظم انتقام بگيرد. چون صدراعظم به تهران بازگشت، «انيس‌الدوله» با کمک دشمنان او ، موجب برکناري وي شد.
    اما همان‌طور که گفته شد در سفرهاي داخلي شاه، همراه با همسران خود، خدم و حشم و وسايل مورد نياز به سفر مي‌رفت. دکتر «فوريه» پزشک مخصوص «ناصرالدين‌شاه» که در سفرهاي شاه ، او را همراهي مي‌کرد، گوشه‌اي از آنچه را که در اين سفرها ديده اين‌ گونه نقل مي‌کند:
    «... باوجود اين‌که زياد دور نشده‌بوديم، «ناصر‌الدين‌شاه»، قريب به پانصد زن، همراه خود داشت. منظره‌ي سانِ ايشان که در سي کالسکه و هفده تخت روان، حرکت مي‌کردند، خالي از غرابت نبود. در اين کالسکه‌هاي عهد عتيق، غالبأ چهار زن مي‌نشستند ولي تخت روان گنجايش دو نفر را به حال چهارزانو دارد و اگر پستي و بلندي‌هاي راه و لغزيدن‌هاي قاطر نباشد، يک‌نفر به راحتي مي‌تواند بخوابد...»

    منبع : سايت در سايه روشن كلام




    فروشگاه نمونه سوالات پیام نور با پاسخنامه تستی و تشریحی



    دانلود رایگان نمونه سوالات دانشگاه پیام نور





    http://up.pnu-club.com/images/00ld7yux3ay3itvspd7n.png
    برای دانلود رایگان نمونه سوالات پیام نور با جوابهای تستی و تشریحی در مقطع نمونه سوالات کارشناسی ارشد پیام نور - نمونه سوالات پیام نور کارشناسی - نمونه سوالات پیام نور دکترا- نمونه سوالات آزمونهای فراگیر پیام نور( دانشپذیری)

    به ادرس زیر مراجعه کنید

    نمونه سوالات رایگان پیام نور




  7. #67
    Borna66 آواتار ها
    • 55,397
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل تحصیل
    خيام-سهراب
    شغل , تخصص
    طراح و تحلیل گر حرفه ای وب
    رشته تحصیلی
    مهندسي نرم افزار
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    «مهدعليا»، آميزه‌اي از دسيسه و دانش
    قسمت يازدهم


    «مهدعليا» مادر «ناصرالدين‌شاه» در تاريخ دوره‌ي قاجار، حضوري همه جانبه و انکار ناپذير داشته است. اگر شاه قاجار بر تخت سلطنت مي‌نشسته و به اميران و زيران خويش در رابطه با کارهاي مملکتي دستور مي‌داده است، «مهد عليا» در قصر خويش، دور از تاج و تخت رسمي شاهانه، سر رشته‌ي ناديدني و گاه حتي ناخواندني بسياري از کارها را در دستان خود داشته است. اي کاش اين قدرت ناديدني و گسترده، تنها در جهت آباداني کشور به کار مي‌رفت. دريغ عميق انسان بر آنست که ناداني و فساد، آن همه هوشياري و توانايي انساني را در راه بيداد و ويرانگري به کار انداخته بود.
    نفوذ زنان درباري و خواجه‌سرايان حرم در امور مملکتي، بدون ترديد در ساختار سياسي کشور نيز تأثير داشته‌است. شوراهاي غير رسمي که در حرم با حضور زنان و سوگلي‌ها و به‌ويژه شخص «مهدعليا» مادر «ناصرالدين‌شاه» صورت مي‌گرفته، در بسياري مواقع نقشي مخرب داشته‌است.
    در اين زمينه نيز نکات بسياري ناگفته مانده است. نکاتي که هميشه به‌صورت عوامل کارساز پشت پرده و ظاهراً ناديدني خود را نشان داده است. در اين ميان نقش «مهدعليا» در بسياري از دسيسه‌ها و دهن‌بيني‌هاي ويرانگر، بيشتر از هر زني به‌چشم مي‌خورد. «اميرکبير» وزير دلسوز و کاردان اين دوره، بارها از دخالت بي‌مورد او در کارهاي خطير کشوري، نزد شاه شکايت برده‌ بود.
    «مهدعليا»، همسر «محمدشاه» و مادر «ناصرالدين‌شاه قاجار» است که پس از به سلطنت رسيدن شوهرش، لقب «مهدعليا» يافت. ناصرالدين‌شاه، مادر خود را بيشتر «نواب» يا «خانم» خطاب مي‌کرد. اين زن در سن شانزده سالگي با «محمد‌شاه» ازدواج کرده بود، در بيست و هفت‌سالگي، «ناصرالدين ميرزا» را به دنيا آورده بود و آنگاه در چهل‌سالگي بيوه ‌شده بود.
    «دوست‌علي‌خان معيرالممالک» (نتيجه‌ي پسري مهدعليا) در باره‌ي اخلاق و رفتار او مي‌نويسد:
    « «مهدعليا»، به ظاهر زيبا نبود ولي از موهبات معنوي بهره‌اي بسزا داشت. بانويي پرمايه و باکفايت بود. ادبيات فارسي و قواعد زبان عربي را نيک مي‌دانست و خط درشت و ريز، هر دو را خوب مي‌نوشت. به مطالعه‌ي تاريخ و ديوان اشعار شعرا رغبتي وافر داشت و کتابخانه‌ي خصوصي او را، اين دو نوع کتاب تشکيل مي‌داد. گاهِ سخن، شيرين‌گفتار و به وقت محاوره، حاضرجواب بود. امثال و حکايات و اشعار بسيار، از بر داشت و ضمن گفتگو، آنها را در جاي خود به‌کار مي‌برد.»


    «فريدون آدميت» در کتاب «اميرکبير و ايران» در اين مورد چنين آورده‌است:

    «بسيار باهوش، جاه‌طلب و تجمل‌پرست و از زيبايي بي‌بهره بود. خط و ربطي داشت و به شيوه‌ي چليپا (خط منحني)، خوب مي‌نوشت. به‌علاوه در فن مکر زنانه، استاد بي‌بديلي بود. منش او را قدرت‌پرستي و جنون جنسي مي‌‌ساخت. زندگي او، پرورده‌ي آن دو عنصر بود.»
    «ليدي شيل» همسر کلنل «شيل»، وزير مختار انگليس در تهران، در کتاب خاطرات خود نظر ديگري در مورد زيبايي ظاهري او دارد. او مي‌نويسد:
    «مادر شاه زن زيبايي است که به زحمت سي ساله به‌نظر مي‌رسد، در حالي‌که سن واقعي او بايد لاقل چهل سال باشد. او خيلي باهوش است و در اغلب کارهاي مملکتي دخالت مي‌کند».
    «ليدي شل» در يکي از ديدارهايش، ازاو چنين توصيفي ارائه مي‌دهد:
    «مادر شاه، لباس مجللي دربر داشت. شليته‌ي زربفتي پوشيده بود. اين شليته‌هاي ايراني، خيلي گشاد هستند که هر لنگه‌شان حتي از دامن‌هاي اروپايي نيزفراخ‌تر است و چون هنوز دامن‌فنري براي زنان ايراني ناشناخته مانده، لذا زن‌هاي شيک‌پوش، معمولاً ده يازده شليته به‌پا مي‌کنند و آنها را در بالا با بند قيطاني مي‌بندند تا جايگزين فنر زير دامن شود.»


    « لبه‌هاي شليته‌ي مادر شاه، با يک رديف مرواريد نصب‌شده در روي گلابتون، تزيين شده‌بود. يک زيرپوش نازک آبي ابريشمي نيز به‌تن داشت که لبه‌هاي آن مرواريد‌دوزي شده بود و تا زير کمر و بالاي شليته‌ها ادامه مي‌يافت و چون در زير آن چيزي نپوشيده ‌بود، بدن او بيشتر از آن‌چه که معمول زنهاي اروپايي است، نمايان بود.روي اين زيرپوش يک جليقه‌ي کوتاه از مخمل به‌تن داشت که تا کمر مي‌رسيد و لبه‌هاي آن در قسمت پايين از هم دور مي‌شد.»
    «...روي سرش يک شال انداخته بود که در زير چانه به ‌وسيله‌ي سنجاقي به‌هم متصل مي‌شد و روي اين شال، رشته‌هايي از مرواريد درشت و قطعاتي از الماس نصب شده بود. موهايش را در قسمت پشت سر، جمع کرده و از زير شال بيرون انداخته بود. چند النگوي بسيار قشنگ به دستها و چند گلوبند قيمتي بر گردن داشت. «مهدعليا» کفشي به‌پا نداشت ولي پاهايش را يک جفت جوراب اعلاي کشميري پوشانده بود. کف و نوک انگشتان دستش را با حنا قرمز کرده و لبه‌ي داخلي پلک چشم‌هايش را سرمه ماليده بود. قطر ابروهايش را دوبرابر کرده بود و گونه‌هايش کاملاً سرخ شده بود.»
    «دوست‌علي خان معير‌الممالک» در مورد خدم و حشم «مهد عليا» چنين مي‌آورد:
    «مهدعليا را دستگاهي عظيم و باشکوه بود. چهار تن خواجه‌سرا و بيست خدمتکار مخصوص با جامه‌هاي ممتاز و جواهر نشان، پيوسته در حضور او بودند. يک دختر و پسر سياه‌پوست به نام‌هاي «محبوبه» و «سليم» با جامه‌هاي فاخر جزو خدمه‌ي لاينفک او بودند. «مهدعليا» چنان آنان را عزيز مي‌داشت که مورد رشک و تملق اهل اندرون قرار داشتند.»


    «در آبدارخانه و سر سفره‌خانه‌ي او، چندان قليان مرصع، فنجان‌هاي چاي و قهوه‌خوري و ظروف نقره و طلا وجود داشت که در دکان چند زرگر معتبر يافت نمي‌شد. آفتابه لگن مخصوص او، از طلاهاي جواهرنشان و ديگر آفتابه لگن‌ها از نقره ميناکاري بود.»
    «مهدعليا» گرمابه‌اي مخصوص داشت که رخت‌کن و ديوارها و کف آن از زيباترين سنگ‌هاي مرمر ساخته شده بود. اسباب و لوازم حمام او نيز از نقره‌ي فيروزه نشان بود. هفته‌اي دو بار، صبح‌ها به حمام مي‌رفت. در مسير راه، کنيزانش از در اتاق تا در حمام، در دو رديف صف بسته و پرده‌ي بلندي را که از طاق شال تهيه شده بود نگاه مي‌داشتند تا اهل حرم، مادر شاه را در جامه‌ي خواب نبينند.»
    مادر شاه، در ماه رمضان، بانوان درجه اول حرم را به افطار دعوت مي‌کرد و پس از آن به صورت دودانگ در آهنگ حجاز، تلاوت قرآن مي‌کرد و دعاهاي ويژه را خوش مي‌خواند.
    وجود «مهدعليا» در دربار، پناهگاه متخلفين بود. هميشه تني چند از شاهزاده‌هاي بيکار و تن‌پرور قاجار در اين بزم و بساط به مفتخوري و ارتکاب انواع هرزگي‌ها مي‌پرداختند. جالب آن‌که مادر شاه، در واقع، معرکه‌گردان اين دار و دسته‌ها بود. ناگفته نماند که بسياري نشانه‌ها حکايت از آن دارد که او خود نيز در پاره‌اي از هرزگي‌ها و خوشگذراني‌‌هاي آنان شرکت داشته‌است
    يکي از دلايل دشمني «مهدعليا» با «اميرکيبر»، اين بود که او در دوران صدارت خود، دايره‌ي عمل درباريان و از جمله مهد عليا را بسيار محدود کرده بود تا آن‌جا که بسياري از جيره و مواجب‌هايي را که اين عده به خود اختصاص داده بودند، به کلي قطع کرده بود و آنها را از اطراف مادر شاه تارانده بود.
    بد نيست براي شناخت بيشتر از ويژگي‌هاي «مهدعليا»، اشاره‌اي داشته باشيم به نامه‌هاي «کنت دوگوبينو»ي فرانسوي که در سال 1860 ميلادي به سمت وزير‌مختار فرانسه به دربار ايران مي‌آيد. او در نامه‌اي به يک ژنرال اتريشي، در باره‌ي «مهدعليا» چنين مي‌نويسد:
    «نسبت به سوابق اخلاقي مادر «ناصر‌الدين‌شاه» حرف‌ها مي‌زنند. مي‌گويند حتي اين پسرش، ناصرالدين‌شاه، نتيجه‌ي معاشقاتي است که او با شاهزاده «فريدون ميرزا» داشته که دوماه قبل در مشهد فوت کرده‌است. مي‌گويند زني است خيلي باهوش و عاقل، داراي شم سياسي که کارهاي مهمي انجام داده‌است. حتي در اوايل سلطنت «ناصرالدين‌شاه»، قبل از آن‌که شاه وارد تهران شود، در زمان غيبت وي، چهل روز تهران را به تنهايي و با کمال قدرت اداره کرده‌است.»


    «ملکه‌اي بي‌اندازه خوشگذران و عشرت‌طلب بوده‌است. اغلب موسيقيدان‌ها و رقاصه‌ها را به قصر خود دعوت مي‌کرده و با معشوق‌هاي خويش مشغول معاشقه مي‌شده است. اما جالب آن که همان مطرب‌ها و رقاصه‌ها خبر اين خوشگذارني‌ها را در شهر پخش مي‌کرده‌اند. البته اين امر بر «اميرنظام» سنگين مي‌آمده و از اين رو به عناوين مختلف، جلوي اين کارهاي او را مي‌گرفته است. در اين ميان، «مهدعليا» نيز بيکار ننشسته است و با بدگوييها و دسيسه‌هاي خود در حضور ناصرالدين شاه، باعث برکناري امير از صدارت شده است.»
    «اميرکبير»براثر اصلاحات مفيدي کهانجام دادو نيز بر اثر نفوذي که در کليه شئون کشوري و لشگري به هم رسانيد قدرت او نزد درباريان روز به روز بيشترشد..پس از آنکه مستمريهاي گزاف آنان را قطع کرد در برابر او صفآرايي کردند و با تملق و چرب زباني افکارشاه جوان را، کهخود از نفوذ و قدرت روزافزون «امير» به وحشت افتاده بود، عليه او تحريککردند.


    «ناصرالدين شاه»سرانجام تحت تأثير بدگويي‌هاي اطرافيان، «امير کبير» رااز صدارت برکنار و به حکومت کاشان منصوب کرد.اما دشمنان او چون از تعلق خاطرشاهبه وي آگاه بودند، از بيم آنکه مبادا بار ديگر او را بر مسند صدارتبرگرداند، شاه را واداشتند تا فرمان به قتل او دهد.اما لازم است اشاره شود که در اين ميان، دو شخص، بيشترين نقش را در عملي کردن اين قتل به‌عهده داشتند. يکي از آن‌ها«ميرزا آقاخان نوري»بود و ديگري «مهدعليا» مادر «ناصرالدينشاه».
    «مهدعليا»از همان آغاز صدارت «اميرکبير» به او نظر خوشي نداشت. چگونه مي‌توان مادر شاه بود و از آن همه خدم و حشم برخوردار، اما شخصي از کنار وارد ماجرا شود و زير عنوان «صدر اعظم»، تمام حقوق و مستمري‌هاي شاهزادگان،اعيان، نجبا و روحانيون را قطع کند و دست آنان را از همه‌ي کارها کوتاه گرداند؟
    علاوه بر اين‌ها، ويراه اعمال نفوذهاي بيجا را بر «مهدعليا» بسته و جلوي برخيخودسري‌ها و هوسراني‌هاي او را گرفته بود. به همين جهت مادر شاه،در رديف دشمنان قسم خورده‌ي او قرار داشت و به هر وسيله‌ي ممکن، در صدد بود تا«ميرزا آقاخان نوري»را که وزير لشکر «ناصرالدين‌شاه» بود، به جاي او بنشاند.


    پنج ماه پس از صدارت «اميرکبير»، دشمنان او، عده‌اي از سربازان را که حقوق و مواجبشان به تعويق افتاده بود بر عليه او شوراندند. سربازان بر او و نگهبانان او شوريدند و دو تن از آنها را به قتل رساندند و خواستار برکناري وي شدند. شاه که در اين ميان، خود نيز از قدرت و توانائي «اميرکبير» هراسان بود، پس از برکناري او از مقام صدارت، وي را به حکومت کاشان گمارد. هنوز زمان کوتاهي از اين امر نگذشته بود که شاه، او را به «باغ فين» در کاشان تبعيد کرد.
    سرانجام دسيسه‌هاي «مهدعليا» و همدستانش، شاه قاجار را به يکي از ننگين‌ترين کارها يعني صدور فرمان قتل «امير کبير» واداشت. مأموران شاهي، در هجدهم ربيع‌الثاني سال 1268در حمام «فين» کاشان، رگ‌هاي او را زدند و جان شريف و ارزشمندش را گرفتند. ايران در آن زمان، يکي از کارآمدترين شخصيت‌هاي ترقيخواه خود را از دست داد.
    اما برخلاف همه‌ي اين دسيسه‌ها که به مرگ «اميرکبير» منجر شد، «مهدعليا» در تلاش بود تا با دست‌زدن به کارهايي از قبيل درست کردن و تعمير بناهايي مانند مسجد، کاروانسرا، مدرسه و باغ، نام نيکي از خود به يادگار بگذارد. از جمله‌ي آن‌ها مي‌توان به باغ «مهدعليا»، مدرسه‌ي «حکيم‌باشي» در ارگ، بقعه و بارگاه «زبيده‌خاتون» در نزديکي شهر ري، تعمير مسجدي معروف به نام مسجد «مادر شاه» اشاره داشت.
    در اين نوشتار، گذشته از منابع قبلي که مورد استفاده‌ي نگارنده بوده، از منبع ديگري نيز در فراهم‌آوردن اين مطلب استفاده کرده‌ام. منبع مورد نظر «زنان نامدار تاريخ ايران (مهدعليا مادر ناصرالدين‌شاه)» و نوشته‌ي «فريبرز بختياري اصل» است.

    منبع : در سايه روشن كلام




    فروشگاه نمونه سوالات پیام نور با پاسخنامه تستی و تشریحی



    دانلود رایگان نمونه سوالات دانشگاه پیام نور





    http://up.pnu-club.com/images/00ld7yux3ay3itvspd7n.png
    برای دانلود رایگان نمونه سوالات پیام نور با جوابهای تستی و تشریحی در مقطع نمونه سوالات کارشناسی ارشد پیام نور - نمونه سوالات پیام نور کارشناسی - نمونه سوالات پیام نور دکترا- نمونه سوالات آزمونهای فراگیر پیام نور( دانشپذیری)

    به ادرس زیر مراجعه کنید

    نمونه سوالات رایگان پیام نور




  8. #68
    Borna66 آواتار ها
    • 55,397
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل تحصیل
    خيام-سهراب
    شغل , تخصص
    طراح و تحلیل گر حرفه ای وب
    رشته تحصیلی
    مهندسي نرم افزار
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    زنان قاجار در اسارت مناسبات اندروني و بيروني
    بخش دوازدهم


    در عصر قاجار، شيوه‌ي پوشش زنان در محيط خانه و بيرون از آن، متفاوت بود. نوع پوشش آنان را در درون خانه از لحاظ تاريخي مي‌توان به سه دوره تقسيم کرد:
    دوره‌ي اول، از ابتداي دوران قاجار تا مسافرت «ناصرالدين‌شاه» به فرنگ.
    دوره‌ي دوم، از مسافرت «ناصرالدين‌شاه» تا پايان عصر ناصري و ابتداي دوره‌ي مظفّري. دوره‌ي سوم، از ابتداي دوره‌ي مظفري تا پايان دوره‌ي قاجار.

    دوره‌ي اول، از ابتداي دوران قاجار تا مسافرت «ناصرالدين‌شاه» به فرنگ
    لباس زنان را در دوره‌ي اول، پيراهن کوتاه بدون يقه‌اي تشکيل مي‌داد که جلوي آن باز و دکمه‌هاي زرين و مرواريد نشان زينت‌بخش آن بود. نزد خانواده‌هايي که از ثروت کافي برخوردار بودند، اين دکمه‌ها از طلا و مرواريدبود. نوع پارچه‌ها ابريشمي بود که گاه چندين رشته مرواريدبه دور يقه دوخته مي‌شد.
    معمولاً پيراهن‌ها را شلواري گشاد، مانند شلوار مردان و نيم‌تنه‌اي کوتاه به نام «ارخالق» تکميل مي‌کرد. بر روي آن «چاپکين» مي‌پوشيدند که عبارت بود از پيراهن بدون يقه‌اي که جلوي آن باز بود و در زير کمر، از چپ به راست دکمه مي‌خورد. پوشش سر را نيز پارچه‌اي به شکل سه‌گوش تشکيل مي‌داد که به آن «چارقد» مي‌گفتند و از انواع آن مي‌توان به دو نمونه‌ي چارقد «قالبي» و «آفتاب‌گرداني» اشاره کرد.
    دوره‌ي دوم، از مسافرت «ناصرالدين‌شاه» تا پايان عصر ناصري و ابتداي دوره‌ي مظفّري
    مسافرتناصرالدين شاه به فرنگ و روسيه و ديدن بالرينهاي «پترزبورگ» كه شلوار بافته‌ي چسبان ونازكي به پا مي‌كردند و دامن هاي بسيار كوتاهي به اندازه يك وجب روي آن مي‌پوشيدند،شاه را بر آن داشت كه زن‌هاي حرم خود را به پوشيدن اين نوع لباس تشويق کند.او زنان حرمسرا را واداشت تا چاقچورها (شلوار بلند چين دار مخصوص زنان) را کنار گذارند، شليته هاى كوتاه بپوشند و سر و موى خود را نيز با روسرى هاى سفيد ساده بپوشانند. سليقه شاه اندك و آرام از درون حرمسرا به بيرون سرايت كرد و بسيارى از زنان و دختران خواص نيز به آن گراييدند اما اين خواست در ميان مردم عادي و به دليل فضاي مذهبي حاکم بر جامعه، جاي خود را پيدا نکرد.



    بهجت‌الدوله

    دوره‌ي سوم، از ابتداي دوره‌ي مظفري تا پايان دوره‌ي قاجار

    در اين دوره، کت و دامن و لباس به شيوه‌ي فرنگي به‌ويژه در ميان زنان طبقه‌ي مرفه افزايش يافت. خانواده‌هاي وابسته به دربار از اين نوع پوشش استفاده مي‌کردند و زنان روشنفکري چون «قرة‌العين» نيز بدون حجاب در جمع ظاهر مي‌شدند.
    لباس بيروني خانم‌ها، چادر يک‌شکل و همانندي بود که سر تا پاي زنان را کاملاً مي‌پوشاند و معمولاً از پارچه‌هاي ابريشمي، پشمي، تافته و اطلس بود که به رنگهاي سياه، آبيپررنگ و آبي نيليتهيه مي‌شد. عموم زنان ديگراز پارچه هاي نخي راه راه يا گلدار استفادهمي‌كردند كه با دو شيوه‌ي دوخت از هم شناخته‌ مي‌شدند.
    بر روي اين چادرها روبندي به‌منظور پوشاندن چهره استفاده مي‌شد که پارچه‌هاي چهارگوش و يا مستطيل شکل بود و قسمت پوشش چشم‌ها را توردوزي کرده بودند. اين روبنده توسط قلاب‌هايي به پشت سر بسته مي‌شد. چگونگي شکل و نوع اين قلاب‌ها مشخص‌کننده‌ي طبقه‌ي اجتماعي فرد بود. و بالاخره قسمت بعدي اين پوشش را چکمه‌اي به نام «چاقچور» تشکيل مي‌داد. در اواخر دوره‌ي قاجار، نوعي روبنده به نام «پيچه» متداول شد که کوچک و مربع شکل بود و از موي دم اسب تهيه مي‌شد.
    اما لباس زنان ايلياتي و روستايي که اکثر آنها در کارهاي اقتصادي خانواده سهمي داشتند، به‌مراتب شکل راحت‌تر و آزادتري داشت. بيشتر آنها از همين لباس‌هاي محلي امروزه استفاده مي‌کردند. روح حاکم بر زندگي مردم در دوره‌ي قاجار، روح مذهبي بود و آموزش و تربيت کودکان نيز بر همين اساس قرار داشت. مهمترين رکن اجتماعي، خانواده بود که از شوهر، زن يا زنان و فرزندان تشکيل مي‌شد. جايگاه زن در چنين جامعه‌اي، در اندرون خانه بود و به مراتب دور از تغيير و تحولاتي بود که در جامعه رخ مي‌داد .
    محل سکونت از دو قسمت اندروني و بيروني تشکيل مي‌شد. مرد خانه در بخش بيروني آن حضور داشت. مي‌توانست از دوستان، آشنايان و ديگر مراجعين پذيرايي کند و کليه‌ي فعاليت‌هاي خود را در آنجا انجام دهد. از آنجا که نقش مذهب در چنين جامعه‌اي، نقشي اساسي بود، گزينه‌ها‌ي تربيتي و آموزشي خانواده را مسجد، وعظ و قوانين و سنت‌هاي جاري جامعه تشکيل مي‌داد. نقش خانواده، انتقال انديشه‌هاي مذهبي به کودکان بود و پدر نيز پيشه و هنر خويش را به فرزند مي‌آموخت تا جانشين بلافصل او گردد.
    ازدواج و گونه هاي مختلف آن در دوران قاجار
    در دوران قاجار سن ازدواج بر اساس موازين اسلامي بود و ازدواج‌ها به دو شکل صورت مي‌گرفت:
    - ازدواج‌هايي که به خواست خانواده و در دوران کودکي انجام مي‌شد. در اين شيوه‌ي ازدواج، به محض به‌دنيا آمدن کودکي، تصميم گرفته مي‌شد که در بزرگي بايد با چه کسي ازدواج کند.
    - ازدواج‌هايي که در بين خانواده‌هاي روشنفکر جامعه رايج بود. در اين شيوه، فرزندان خانواده مي‌توانستند پس از پايان تحصيلات، اما با خواست والدين خود ازدواج کنند. تمايل و نظر طرفين نقشي نداشت.
    -
    ازدواج‌هاي سياسي، که بيشتر در محيط دربار و بين خاندان سلطنتي صورت مي‌گرفت. اين‌گونه پيوندها بيشتر در جهت برقراري صلح و ايجاد رابطه با بزرگان کشوري بود. عامل ديگر ازدواج‌هاي سياسي که بين اشراف و خاندان سلطنتي رايج شده بود بيشتر جهت به‌دست‌آوردن مقام و کسب املاک بيشتر و امتيازات خاص اجتماعي بود.


    تاج‌السلطنه

    «تاج‌السلطنه» دختر «ناصرالدين‌شاه» در خاطرات خود مي‌نويسد: «تمام ماها را که مردم براي خودشان يا پسرانشان مي‌گرفتند، مقصود اصلي و نقطه‌نظر، خودشان بودند که به‌واسطه‌ي داشتن دختر سلطان در خانه، هرگونه تعدي و تخطي نسبت به مال و جان و ناموس مردم مي‌کنند، مؤاخذه نشوند و مختار و مجاز باشند. بيچاره ما که اسلحه‌اي براي مردم بوديم.»
    از اين دسته ازدواج‌ها مي‌توان به ازدواج‌هاي «عزت‌الدوله» خواهر «ناصرالدين‌شاه» اشاره کرد. او نخست با «ميرزاتقي‌خان اميرکبير» ازدواج کرد. اما پس از توطئه‌ي دربار، عليه «امير» و قتل او بر اثر فشار اطرافيان، با وجود اين که هيچگونه رضايتي نداشت به عقد ازدواج پسر «ميرزا آقاخان نوري»، (قاتل امير کبير) درآمد. بعدها از او نيز طلاق گرفت. «عزت‌الدوله» تا پايان عمر خود حدوداً پنج بار ازدواج کرد. نامه‌اي که او در همين رابطه براي برادر خود «ناصرالدين‌شاه» مي‌نويسد چنين است: «گويا کمينه جزو اسباب‌بازي سلطنت و صدارتم که هر کس صدراعظم مي‌شود، من بايد در خانه‌ي او زندگي کنم.»

    عزت‌الدوله
    ازدواج «شکوه‌السلطنه» با «موقرالسلطنه» نيز از همين دسته بود که نتيجه‌ي آن، دريافت حکومت ساوه از شاه قاجار شد. نوع ديگر از ازدواج‌هاي سياسي، ازدواج‌هايي بود که ميان خانواده‌ي سلطنتي و پاره‌اي از علما صورت مي‌گرفت.تا بدين وسيله، شاه از حمايت روحانيان برخوردار شود و با توجه به نقش عمده و جايگاهي که مذهب در جامعه و ميان مردم داشت، از وجهه‌ي خوبي نيز برخوردار باشد.
    «مادام ديولافوا» قبل از ورود به تهران با درشکه‌ي مجلل امام جمعه‌ي تهران برخورد مي‌کند و در سفرنامه‌ي خود مي‌نويسد: «امام جمعه‌ي تهران يکي از علماي متنفذ شهر به شمار مي‌آيد و علاوه بر اين به دامادي شاه نيز مفتخر است».
    از عوامل ديگر ازدواج که بدترين شيوه و شکل آن مي‌تواند باشد، وجود نابساماني‌هاي اقتصادي جامعه را مي‌توان نام برد که به دليل فقر و تهيدستي، با دختران به شکل کالا برخورد مي‌شد. به اين معني که دختران به‌عنوان کالا به جاي پول يا جنس معامله مي‌شدند. گاه اتفاق مي‌افتاد که اهالي يک شهر يا روستا و يا محل، پول کافي براي جوابگويي به خواستهاي واليان و يا حاکمان آن منطقه نداشتند. مردم به ناچار بايد دختران خود را به آنها پيشکش مي‌کردند. برخي از اين حکام در مقابل ماليات دريافت نشده‌ي اهالي، دخترانشان را به‌زور تصاحب مي‌کردند.
    در نطق يکي از اين واعظان در جريان نهضت مشروطيت آمده‌است که در يکي از سال‌ها چون وضع محصولات کشاورزي بسيار خراب بود و مردم نمي‌توانستند از عهده‌ي دادن ماليات به حاکم آنجا برآيند، به دستور وي، سيصد دختر از مردم بدهکار را گرفتند و به ترکمانان فروختند. برخي از اين دختران را از خواب ناز در کنار مادرشان بيدار کردند و وحشيانه بردند.
    چند همسري يا داشتن زنان گوناگون در اين دوره بسيار متداول بود. به‌طور کلي زنان عقدي از موقعيت بهتري نسبت به زنان غيرعقدي برخودار بودند. اينان معمولاً از طبقات هم‌طراز انتخاب مي‌شدند.
    زنان صيغه‌اي از طبقات پايين‌تر بودند تا سمت خدمتکاري را براي زنان ارشد داشته باشند. همسر محبوب، «سوگلي» نام داشت و صرف‌نظر از اين که عقدي باشد يا صيغه‌اي از نفوذ فراواني نزد شوهر برخوردار بود.

    گروه ديگري از زنان که در اين دوره حضور داشتند، کنيزان بودند که به راحتي در ايران آن دوره، خريد و فروش مي‌شدند. اينان در درون خانه به‌عنوان نوکر يا کلفت کار مي‌کردند و پس از مدتي جزو اعضاي خانواده بشمار مي‌آمدند.
    در مناطق مهم اقتصادي کشور، زنان همپاي مردان و گاه بيش از آنها در تهيه‌ي فرآورده‌هاي اقتصادي نقش داشتند. در نواحي شمال ايران، بسياري از توليدات کشاورزي توسط زنان صورت مي‌گرفت. زنان عشاير نيز از ديرباز عمده‌ترين توليدکنندگان محصولات دامي بوده‌اند. شايد همين نقش برجسته‌ي زن در زمينه‌ي فعاليت‌هاي توليدي در زندگي ايلياتي، زمينه‌ي ازدواج‌هاي گوناگون و رواج چند همسري را فراهم آورده باشد.


    از آنجا که دامداري اساس توليد اقتصادي بوده است، چند همسري در رابطه‌ي مستقيم با تعداد دام‌ها و تقسيم کار قرار مي‌گرفت. در مواردي حتي زن ارشد، خود به خواستگاري مي‌رفت تا براي شوهرش همسري جديد بياورد و در نهايت، ميزان بهره‌کشي او نيز کاهش يابد. از جمله فعاليت‌هاي اقتصادي اين زنان مي‌توان به انجام کارهاي دستي، بافتن قالي، جاجيم و گليم، بافتن پارچه، تهيه‌ي خشکبار و لبنيات، ريسندگي و بافندگي، گلدوزي، قلاب‌دوزي، تهيه‌ي رويه‌ي گيوه، داشتن شغل خياطي، مامايي، دايگي و پرستاري اشاره کرد.
    نکته‌ي بسيار مهم در زندگي اجتماعي زنان دوره‌ي قاجار، اين است که هر چقدر زنان در توليد اقتصادي نقش بيشتري داشته باشند، از آزادي اجتماعي بيشتري بهره‌مند شده و از احترام و قدرت بيشتري نزد شوهر خود برخوردار مي‌شدند. در اين دوره، زناني که متعلق به قشرهاي پايين جامعه بودند، سهم بيشتر و اساسي تري در تهيه و توليدات اقتصادي داشتند تا زنان طبقات متوسط و بالاي جامعه.

    منبع : سايت درسايه روشن كلام




    فروشگاه نمونه سوالات پیام نور با پاسخنامه تستی و تشریحی



    دانلود رایگان نمونه سوالات دانشگاه پیام نور





    http://up.pnu-club.com/images/00ld7yux3ay3itvspd7n.png
    برای دانلود رایگان نمونه سوالات پیام نور با جوابهای تستی و تشریحی در مقطع نمونه سوالات کارشناسی ارشد پیام نور - نمونه سوالات پیام نور کارشناسی - نمونه سوالات پیام نور دکترا- نمونه سوالات آزمونهای فراگیر پیام نور( دانشپذیری)

    به ادرس زیر مراجعه کنید

    نمونه سوالات رایگان پیام نور




  9. #69
    Borna66 آواتار ها
    • 55,397
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل تحصیل
    خيام-سهراب
    شغل , تخصص
    طراح و تحلیل گر حرفه ای وب
    رشته تحصیلی
    مهندسي نرم افزار
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    مدرسه قديمي دارالفنون كه نخستين و بزرگ‌ترين مدرسه به سبك جديد است، 154سال پيش در روز يكشنبه نهم دي‌ماه 1231خورشيدي افتتاح شد


    تاسيس دارالفنون، يكي از اقدامات چشمگير ميرزاتقي‌خان اميركبير است كه حاصل آن، برآمدن نامبردارترين چهره‌هاي علمي، ادبي و هنري بوده. اما اين مركز فرهنگي، بيست‌وچند سال است كه به صورت خاكداني در خياباني نه‌چندان خوشنام، به ايامي نه‌چندان دور مي‌انديشد كه پايه‌ريز فرهنگ نوين كشور بود و خياباني كه در آن جاي گرفته و نام حكيم ناصرخسرو را كه از مفاخر فرهنگي ماست بر خود دارد، خياباني بود كه مراكز متعدد فرهنگي و علمي در خود داشته كه امروزه جز كتابفروشي‌هاي قديمي، نشاني از آنها نيست ولي به عوض، در ضلع شرقي آن، صداي «دارو،دارو» يك لحظه قطع نمي‌شود! اينجا دارالفنون شده است و البته بر كسي پوشيده نيست كه دارو هميشه به معناي دوا نيست و بيشتر معادل drug به كار مي‌رود اما در ضلع غربي، دارالفنون همچون پدري سالخورده و فرتوت، ابرو درهم كشيده، نگاهي عتاب‌آلود به اين نسل ازخودرميده دارد. اين ازخودرميده‌ها در ضلع شرقي و با فاصله‌اي بعيد، به دنبال متاعي هستند كه روح بنيان‌گذار دارالفنون از آن در عذاب است.

    گويي از همين روست كه اهل دارو هرگز در حاشيه دارالفنون نمايان نمي‌شوند؛ بنايي كه به رغم فرسودگي، همچون لعلي درخشنده به چشم اهل نظر زيبا و دلنواز مي‌آيد.
    سردر زيباي دارالفنون را لرزاده – معمار معروف – پديد آورده و خط چشم‌نواز بالاي آن از عبدالحميد ملك‌الكلامي ملقب به اميرالكتاب است. دارالفنون در آغاز از چنان منزلتي برخوردار بود كه رضاقلي‌خان هدايت – مولف مجمع‌الفصحاء، رياض‌العارفين و انجمن‌آراي ناصري – به رياست آن برگزيده شد و به اين منظور، از شيراز به تهران كوچ كرد.


    از دارالفنون تا سال 57 به عنوان مدرسه استفاده شد و بعد از آن به مركز تربيت معلم تبديل گرديد. سپس مدتي به مركز آموزش ضمن خدمت وزارت آموزش‌وپرورش اختصاص يافت تا آنكه در سال67 جزو فهرست آثار ملي ايران به ثبت رسيد و تصميم گرفته شد از اين بناي ترد و شكننده كه ديگر توانايي ارائه خدمات آموزشي را نداشت، پس از مرمت و بازسازي، به عنوان گنجينه آموزش‌و پرورش استفاده شود و به اين ترتيب، در ايران نيز همانند بسياري از كشورهاي ديگر، مركزي براي نگهداشت تاريخ مكتوب، عيني و شفاهي تعليم و تربيت فراهم آيد. اكنون سال‌هاست كه از تصويب اين طرح مي‌گذرد ولي دارالفنون سالخورده همچنان مهجور و تكيده – لابد به جرم دانش‌پروري – سر در گريبان فرو برده، در گوشه‌اي از خيابان ناصرخسرو چمباتمه زده تا دستي از غيب برون آيد و گره از كار فروبسته‌اش بگشايد، حال آنكه ساخت‌وسازهايي بسيار بي‌مقدار با هزينه‌هاي كلان صورت مي‌گيرد كه با آنها مي‌شود چند بناي تاريخي نظير دارالفنون را بازسازي كرد كه نشان از هويت فرهنگي كشور دارند.
    فلك به مردم نادان دهد زمام مراد
    تو اهل فضلي و دانش، همين گناهت بس 1



    بازسازي بنايي فرسوده و ازدست‌رفته نظير دارالفنون، نياز به عزمي ملي دارد. اين وظيفه‌اي نيست كه يك وزارتخانه به‌تنهايي بتواند از عهده انجام آن برآيد و نياز به توجه مديريت كلان فرهنگي دارد تا هزينه لازم را براي انجام سريع عمليات نوسازي آن تامين كند و كار را در اسرع وقت و در زماني تعيين‌شده به سامان برساند؛ نه آنكه مرمت بنايي چنين عظيم به بودجه وزارتخانه‌اي حوالت شود كه خود، چشم به همياري مردم دارد! از اين روست كه پس از گذشت سال‌هاي متمادي، هرازگاهي خرجي اندك صرف مرمت‌هاي جزئي و ناقص در اين بنا مي‌شود كه چون بودجه‌اي براي پيگيري و ادامه كار بازسازي در پي ندارد، آنچه انجام يافته هم به دليل نيمه‌كاره‌ماندن، در معرض تخريب و فرسايش زماني قرار مي‌گيرد، كه گرفته است و باز كار به نقطه آغاز مي‌رسد.


    البته نبايد پنداشت كه اين جفا و بي‌توجهي فقط در مورد دارالفنون صورت مي‌گيرد بلكه اين معضلي است كه متوجه غالب دستاوردها و ميراث فرهنگي ماست. اين معضل از دو علت نشأت مي‌گيرد؛ يكي عدم وجود مديريت كلان فرهنگي كه ضرورت دارد در قالب يك هيات يا شورا، مركب از عالي‌ترين اعضاي تصميم‌گيرنده نهادهاي ذي‌ربط پديد آيد و به مسائلي بينديشد كه بازسازي و راه‌اندازي گنجينه دارالفنون مي‌تواند نمونه‌اي از آن باشد و ديگري عدم توجه يكسان اهل تحقيق به كل فرهنگ برآمده از اين خاك است. اين، معضلي است كه بايد آن را به منظور حفظ و پرورش ميراث فرهنگي كشور، بسيار جدي گرفت.توجه به چهره‌هاي تابناك فرهنگ بيگانه و غافل‌ماندن از ديگر چهره‌ها را مي‌توان برابر گرفت با علاقه‌اي كه كودكان به خامه روي شيريني نشان مي‌دهند و به ديگر قسمت‌هاي آن توجهي ندارند. تفكر خامه‌اي در حوزه فرهنگ نيز چنين است؛ يعني فرهنگ را به صورت يك كل منسجم نمي‌بيند بلكه فقط چهره‌ها، دستاوردها و آثار دلپذيرتر را مورد توجه قرار مي‌دهد و بقيه را به حال خود وامي‌گذارد تا به‌تدريج مشمول فراموشي و فرسايش زماني شوند؛ حال آنكه زيبايي يك آسمان پرستاره تنها به ماه و زهره و پروين نيست؛ زيبايي آن، در كل منجسم آن است.


    در آسمان پرستاره ميراث فرهنگي ايران، اگر فردوسي هست، دهخدايي هم هست. اگر حافظ هست، هلالي جغتايي هم هست. اگر عنصري هست، سعيد طاعي هم هست. اگر مولوي هست، سنايي هم هست. اگر ملاصدرا هست، سهروردي هم هست و اگر ابنيه باشكوهي هست كه زيبايي‌شان به گنبد آسمان پهلو مي‌زند، دارالفنون هم هست. همه اينها ميراث فرهنگي اين سرزمين‌اند، ميراث‌دار واقعي، كسي است كه به دور از تفكر خامه‌اي، همه را عزيز بشمارد؛ بر يكي دست نوازش نكشد و ديگري را خوار بدارد. او به باغباني مي‌ماند كه بايد همه گل‌هاي بوستانش را به يكسان پرورش دهد و بداند كه هر گلي بويي دارد. 13روز بعد، باني نيك‌انديش آن ميرزاتقي‌خان اميركبير در حمام فين كاشان به امر ناصرالدين‌شاه و به دست حاجي‌علي‌خان فراشباشي به شهادت رسيد. آنگاه پسر اين ميرغضب – يعني اعتمادالسلطنه – به جاي امير به صدراعظمي برگزيده شد كه اين داراي دو معناي ضمني بود؛ يكي آنكه كسي در اين ملك، روش اميركبير را دنبال نكند و در پي چون و چرا و بازسازي افكار خلق نباشد و ديگر آنكه اذهان مطيع و منقاد و آنان كه پيوسته سر تسليم و اطاعت در پيش دارند، بدانند كه در مناصب مناسب جاي مي‌گيرند




    فروشگاه نمونه سوالات پیام نور با پاسخنامه تستی و تشریحی



    دانلود رایگان نمونه سوالات دانشگاه پیام نور





    http://up.pnu-club.com/images/00ld7yux3ay3itvspd7n.png
    برای دانلود رایگان نمونه سوالات پیام نور با جوابهای تستی و تشریحی در مقطع نمونه سوالات کارشناسی ارشد پیام نور - نمونه سوالات پیام نور کارشناسی - نمونه سوالات پیام نور دکترا- نمونه سوالات آزمونهای فراگیر پیام نور( دانشپذیری)

    به ادرس زیر مراجعه کنید

    نمونه سوالات رایگان پیام نور




  10. #70
    Borna66 آواتار ها
    • 55,397
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل تحصیل
    خيام-سهراب
    شغل , تخصص
    طراح و تحلیل گر حرفه ای وب
    رشته تحصیلی
    مهندسي نرم افزار
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    دو تن از زنان حرمسرای ناصرالدین شاه
    </SPAN></B></SPAN>
    بیوگرافی و زندگینامه ناصرالدین‌شاه، از شاهان دودمان قاجار، خبر درگذشت پدرش را در سال ۱۸۴۹ هنگامی که در تبریز بود شنید، سپس به یاری امیرکبیر به پادشاهی رسیده، بر تخت طاووس نشست، برای بازپس‌گیری مناطق خاوری ایران از دست انگلیس‌ها، به‌ویژه منطقه هرات کوشش کرد ولی پس از تهدید و حمله انگلیسی‌ها به بوشهر ناچار به واپس‌نشینی شد، سر انجام در مراسم پنجاه‌امین سال تاج گذاری به قتل رسید، نخستین پادشاه ایران بعد از اسلام بود که به اروپا مسافرت کرد، آوردن دوربین عکاسی به ایران از جمله کارهای اوست




    فروشگاه نمونه سوالات پیام نور با پاسخنامه تستی و تشریحی



    دانلود رایگان نمونه سوالات دانشگاه پیام نور





    http://up.pnu-club.com/images/00ld7yux3ay3itvspd7n.png
    برای دانلود رایگان نمونه سوالات پیام نور با جوابهای تستی و تشریحی در مقطع نمونه سوالات کارشناسی ارشد پیام نور - نمونه سوالات پیام نور کارشناسی - نمونه سوالات پیام نور دکترا- نمونه سوالات آزمونهای فراگیر پیام نور( دانشپذیری)

    به ادرس زیر مراجعه کنید

    نمونه سوالات رایگان پیام نور




صفحه 7 از 8 اولیناولین ... 5678 آخرینآخرین

برچسب برای این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمی توانید موضوع جدید ارسال کنید
  • شما نمی توانید به پست ها پاسخ دهید
  • شما نمی توانید فایل پیوست ضمیمه کنید
  • شما نمی توانید پست های خود را ویرایش کنید
  •