مشكلاتي كه «هنري مورتيمر دوراند»، ديپلمات انگليسي براي ايران و آسياي جنوبي ساخت




Sir Henry Mortimer Durand
Henry Mortimer Durand هنري مورتيمر دوراند (داراي لقبSir) که از سال 1894 تا سال 1903 وزير مختار دولت انگلستان در تهران بود 29 اوت 1899 بدون كسب اجازه از دولت ايران، آماده ديدار از جنوب غربي وطن ما مي شد كه اين سفر سه ماهه و دو هزار كيلومتري هفته بعد (ماه سپتامبر) آغاز شد و در دسامبر به پايان رسيد، بدون اين كه دولت تهران انجام آن را مداخله در امور خود اعلام دارد و اعتراض كند!. اين سفر بذر فتنه هاي متعدد را كشت كرد كه يكي از آنها ترسيم خط تقسيم وطن ما به دو منطقه تحت نفوذ روسيه و انگلستان بود. دوراند قبلا خط مرزي دو هزار و ششصد كيلومتري ميان افغانستان و هندوستان انگلستان (پاكستان امروز) را تعيين كرده و در سال 1893 آن را به عبدالرحمان خان امير كابل قبولانده بود كه از قرن بيستم تا كنون منشأ اختلافات و مسائل متعدد بوده است.
دوراند پسر ژنرال ماريون دوراند فرمانده نيروهاي انگليسي در هند كه بر زبان فارسي كاملا مسلط بود به رغم مخالفت شديد مسكو، از سوي لرد رزبري نخست وزير وقت انگلستان به عنوان نماينده ديپلماتيك اين دولت در ايران تعيين و 17 نوامبر سال 1894 وارد تهران شده بود. وي در سپتامبر 1899 سفر خود به غرب ايران را از اصفهان آغاز كرد. او در اين سفر با سران قبايل بختياري، سران لرستان و بزرگان و معتمدان محلي منطقه كارون (خوزستان) ملاقات و دوستي برقرار كرد و پس از دادن آموزش و وعده به آنان، به تهران بازگشت. دوراند قبلا اطلاعات فراوان درباره سيستان، كرمان و فارس به دست آورده بود. او يك دهه پيش گزارش رساله مانندي درباره اهميت سيستان كه ريشه شاهان باستاني ايران (كيانيان) از آنجاست براي دولت انگلستان فرستاده بود. دوراند در گزارش ديگري، دولت متبوع خود را از تاريخچه برخوردهاي اعراب شيعه و سني بين النهرين (عراق) آگاه كرده و نوشته بود كه اين برخوردها با حكومت بوئيان ديلمي (ايراني ها) كه شيعه مذهب بودند بر بين النهرين آغاز شد و در اين دوره شيعيان برتري داشتند، بعدا با روي كارآمدن سلجوقيان اين برتري از آن سني ها شد و صفويه دوباره برتري شيعيان را احياء كرد كه عثماني ها ورق را برگردانيدند و اين تناوب ادامه داشته است.
محصول ديدار دوراند از جنوب غربي ايران ترسيم خطي از خانقين به سيستان بود كه ازهمدان، اصفهان، يزد و كرمان مي گذشت. همين خط كه به «دوراند لاين» دوم معروف شده است در سال 1907 در مذاكرات سن پترزبورگ مورد استناد قرار گرفت و خط تقسيم ايران به دو منطقه نفوذ آن دو قدرت اروپايي شد.
دوراند در زمان امتياز نفت، قتل ناصرالدين شاه، به شاهي رسيدن پسرش مظفرالدين و مشروطه خواهي در ماموريت تهران بود. دوراند زماني به سفارت انگلستان در تهران منصوب شده بود كه نفوذ روسها در دربار ايران رو به گسترش گذارده بود و لرد رزبري نخست وزير وقت از دوراند خواسته بود كه نظرش را بدهد. دوراند پس از يك بررسي كامل چنين نظر داده بود: روس ها مي خواهند كه سلطنت ايران رونوشتي از سلطنت روسيه باشد. لذا، سياست ما در ايران كه دربار شاه و رجال آن به ويژه علي اصغرخان (اتابك اعظم) به دام روس ها افتاده اند نمي تواند خارج از يكي از اين سه راه باشد. ا ـ همكاري و هماهنگي با روس ها با هدف حفظ منافع انگلستان. 2 ـ به روسيه اخطار شود كه اگر در غرب ايران پيشروي بيشتري كند (نفوذ خود را گسترش دهد) با واكنش انگلستان در مناطق جنوبي ايران رو به رو خواهد شد. 3 ـ با حفظ نظام سلطنتي، كمك به ايجاد تغييرات روزافزون در مديريت و اداره كشور (مشروطيت ـ محدود شدن اختيارات دربار). دولت انگلستان راه سوم پيشنهادي دوراند را پذيرفت و .... دخالت هاي دوراند در اوضاع ايران و ايجاد تغييرات در وضعيت سياسي به قدري گسترده و علني بود كه حتي مورد اعتراض هربرت بوئن نماينده سياسي آمريكا در تهران قرارگرفت و جريان را به واشنگتن گزارش كرد كه در مطبوعات آمريكا انعكاس يافت. اين انتقاد به قدري مستدل بود كه نظر سالزبري نخست وزير انگلستان (از حزب محافظه كار) را نسبت به دوراند تغيير داد و بعدا محل ماموريت دوراند به مادريد و واشنگتن تغيير يافت و وي پس از ماموريت واشنگتن، به كار نويسندگي روي آورد و كتاب هاي متعدد نوشت از جمله «نادر شاه»، «ديدار پاييزه از غرب ايران»، «پدرم ژنرال ماريون دوراند (بيوگرافي پدرش)» و ... و يك اتوبيوگرافي (زندگينامه خودش).
درباره كارهاي اين ديپلمات انگليسي كتاب ها و رسالات متعدد انتشار يافته كه كاملترين آنها را توماس اسميت تحت عنوان «نفت و كانوا» نوشته است. دوراند كه قبل از ماموريت ايران، چند ماموريت در افغانستان انجام داده بود. وي كه به همراه ژنرال رابرتز در دومين جنگ انگلستان و افغان ها شركت كرده بود با ترسيم خط مرزي افغانستان در منطقه هندوكش كه مرز فعلي افغانستان و پاكستان را تشكيل مي دهد و قبايل منطقه را به زيان افغانستان تقسيم كرده است مسئله آفرين شده است. دولت كابل تاكنون بارها به اين خط (دوراند لاين ـ1) اعتراض كرده و در سال 1993 انقضاي اعتبار آن را اعلام داشته است. ناقص و غير طبيعي (مغرضانه) بودن همين خط باعث شده است كه يك ايالت مرزي پاكستان به صورت فدراسيون قبيله اي اداره شود كه گفته شده است مخفيگاه القاعده است. ناقص بودن همين خط نزديك بود كه در دهه 1960 به جنگ افغانستان و پاكستان منجر شود كه با ميانجيگري دولت وقت ايران مسئله موقتا فيصله يافت، ولي آتش زير خاكستر باقي مانده است.