ايجاد جناح در حزب رستاخيز - سرانجام مردان جمشيد آموزگار در حزب رستاخيز
انصاري
18 آوريل 1978 (سي ام فروردين سال 1357 هجري خورشيدي) و درپي انتقاد محافل خارجي از اين كه چرا شاه يك حزب دولتي در ايران به وجود آورده (و در طول تاريخ سابقه نداشته كه يك پادشاه «حزب» تاسيس كند) و نيز با توجه به تظاهرات نوروز آن سال در شهرهاي مختلف كشور؛ در حزب رستاخيز چند جناح به وجود آمد. هماهنگ كننده «جناح پيشرو» عبدالمجيد مجيدي بود و سخنگويي «جناح سازنده» را هوشنگ انصاري برعهده گرفته بود. انصاري دهم ارديبهشت 1357 (29 آوريل 1978) در تهران با مارگارت تاچر نخست وزير انگلستان ملاقات كرده بود و در پي اين ملاقات، طولي نکشيد كه زمزمه كناره گيري انصاري از سخنگويي جناح سازنده حزب رستاخيز به گوش رسيد. تاچر به منظور ملاقات با جمشيد آموزگار و ساير مقامات ايران به تهران سفر كرده بود و ....
هوشنگ انصاري كه در مدتي كوتاه از كارمندي سفارت ايران در ژاپن به مقاماتي همچون وزير اطلاعات و جهانگردي (ارشاد امروز) و وزير اقتصاد و دارايي رسيده و از هشتم آذر ماه 1356 برجاي دكتر اقبال نشسته و مدير عامل شركت ملي نفت شده بود به موقع و در سي ام آبان 1357 (دراوج انقلاب و در پي تظاهرات و اعتصابهاي گسترده كه از 13 آبان سراسر ايران فراگرفته و در تهران دولتي مركب از چند ژنرال روي كار آمده بود) به اروپا رفت و از آنجا كناره گيري خود از مديريت عامل شركت نفت را به تهران ارسال داشت و عازم آمريكا و در اينجا ماندگار شد و به فعاليت مالي ـ بازرگاني پرداخت. وي كه در دوران نخست وزيري اميرعباس هويدا از پلكان ترقي بالارفته بود، از دوستان بسيار نزديك جمشيد آموزگار بود كه در سال 1356 از دبيركلي حزب رستاخيز به سمت نخست وزير منصوب شده بود. انصاري كه از شيراز برخاسته بود، طبق گزارش هاي مطبوعات با مقامات دولت آمريكا و سفير آن كشور در تهران تماس داشت و درجريان قضايا بود.
پس از انقلاب، عبدالمجيد مجيدي وزير برنامه ريزي و بودجه در كابينه هويدا متهم شده بود كه با ايجاد «جناح پيشرو» در حزب رستاخيز در صدد پاك كردن چهره شاه و نجات او از انتقاد محافل خارجي بوده است. در اواخر فروردين و اوايل ارديبهشت 1358 ضمن انتشار مطالبي در روزنامه هاي تهران، از انقلابيون خواسته شده بود كه مجيدي را بيابند و تحويل کميته انقلاب دهند. به گزارش روزنامه اطلاعات كه همان زمان درج شده بود، براي يافتن مجيدي كه پس از پيروزي انقلاب پنهان شده بود، در آوريل 1979 جنگلهاي مازندران را در ناحيه جنوب آمل محاصره و از سوي افراد اعزامي كميته هاي انقلاب، اين جنگلها وجب به وجب بازرسي شده بودند.