با درود .
نامهاي بندوس (بون دا- اوک= مخلوق دانای منسوب به بن و زهدان)، مزدک (دانای، دانای خُرد) و زرتشت خورگان (زرتشت خُرد) که نام مؤسسین آیین مزدکی به شمار رفته جملگی نام مشترک دو فرد در مقام مراد و مرید بوده اند که در مقام استاد و شاگرد این مکتب عدالتخواه معرفی شده اند. می توان تصور نمود که مزدک ایرانی خود را به نام استادش بدین القاب ملقب ساخته بوده است. اما با توجه به همین مفاهیم نام اصلی وی باید شروین بوده باشد چه خرمدینان مزدک را تحت نام کودک دانا (مزد-ک) و شروین (پرهوش) تقدیس می نموده اند. لذا مسلم می نماید نام اصلی مزدک ایرانی شروین بوده است که اشتباهاً این نام را متعلق به قاتل وی یعنی نوشیروان دانسته اند. به ظاهر چنین می نماید که افسانه سفر بندوس به روم شرقی و آشنایی نزدیک با نظریات افلاطون در باب مدینه فاضله درتوجیه پیدایی عقاید مساوات طلبانه معروف مزدک پدید آمده است. اما شواهد متقن از جمله پیروی مزدک ایرانی ازتعلیمات مانی بر آمده از سمت چین -که در واقع باید همان منسیوس باشد- وی باید مرید این سیاستمدار مردمی چین باستان بوده باشد که در ایران تحت نامهای بندوس (مخلوق دانا از بن و زهدان مادر) و مانی (دانا، جاودانی) و منوسئوس (دانای عالیمقام) معروف شده بوده است. لذا تعالیم مزدک ایرانی با توجه به زادگاه شرقی وی میتواند منبعث از منسیوس (به چینی یعنی فرزند بزرگ نیکو) وزیر چینی مردم دوست و اصلاح طلب حدود سال 330میلادی باشد که خاقان چین را تشویق به گشودن انبارهای غلات برای جلوگیری از مرگ ومیر قحطی زدگان نموده بود. می دانیم که مزدکیان خود را به پیروی از معنی لفظی نام منسیوس درست دینان می نامیده اند. و آیین زرتشتی را با محک منطق فلسفه اجتماعی منسیوسی می پالوده اند که موفق نشدند. در عوض چینیان به فیلسوفان بزرگ خود کنفسیوس، منسیوس، مودزو، لائوتزه و مئوتسو اکتفا نکرده و در طی قرون و اعصار از ایرانیان و هندوان تعلیمات انسانگرانیانه و انقلابی گائوماته زرتشت/گوتمه بودا و از اروپائیان تعلیمات انقلابی و هومانیستی مارکس را اخذ کردند. نیاکان ما نه تنها از گائوماته زرتشت، مانی و مزدک مان پشتیبانی کامل نکردند هر سه قهرمان فرهنگی خود را به وضع فجیعی به قتل رساندند و بعد از مرگشان هم خوانین و مغان درباری برای خاموشی آتش این مردم دوستان شروع به افترا و شخصیت کشی ایشان نمودند.