در زمان شاهنشاهى ساسانيان، امپراتورى مقتدر روم سالانه مبالغى هنگفت براى نگهدارى اين دو دربند میپرداخت. پس از حملهٴ عرب و درهم ريختن اساس گذشته، طوايف آسياى مرکزى به تدريج به درون ايران راه جستند. حملهٴ ويرانگر و خونبار مغول و تيمور به ايران، و پيش از آن پيشروى هونها و آتيلا در اروپا، در قرنهاى چهارم و پنجم ميلادى، تحقق کابوس هراسناکى بود که صدها سال خواب شاهنشاهان و امپراتوران ايران و روم را میآشفت.
در ناحيه غرب و جنوب غربى فلات ايران نيز منطقهٴ آسيبپذير کرمانشاهان و دشت خوزستان واقع شده که بسيارى از حملههاى مهم به ايران از آنجا صورت گرفته است. حملهٴ اسکندر، حملهٴ اعراب، جنگ و گريزهاى طولانى سپاهيان عثمانى، و ورود نيروهاى بيگانه به ايران در جنگهاى بينالملل اول و دوم از اين گذرگاه بوده است. اين برخوردها، هربار به نوعى، نظام اجتماعى و سياسى و اصول اعتقادى و فرهنگ مردم ايران را دستخوش دگرگونیهاى اساسى کرد. اين منطقه در داد و ستد علمى و فرهنگى و بازرگانى ايران با جهان متمدن نيز سهم بزرگى داشته است.
ضلع سوم نَجد ايران را کوههاى ناحيه مُکران میپوشاند که از راه بندرعباس، و جادهاى که از بلوچستان به طرف مشرق تا کُويته در پاکستان میرود، با خارج ارتباط دارد. ايالت سيستان، با موقعیت ويژه خود، در اين منطقه قرار گرفته است. اين سرزمين در اوستا زَرَنک يا زَرَنکا ناميده شده. اما مقارن حکومت مادها، سکاها - که از اقوام آريايى بودند - در اين سرزمين جا گرفتند و نام خود را به آن دادند. سَکِستان، سَجِستان يا سيستان از کانونهاى بزرگ فرهنگى ايران باستان است. شاهنامه فردوسى، حماسهٴ ملى ايران، سخن از داستانهاى پهلوانان اين سرزمين گفته؛ و زرتشت، پيامبر ايرانى، کتاب خود اوستا را به زبان مردم اين ناحيه آورده است. سيستان از ديرباز راه مبادلههاى بازرگانى و فرهنگى گستردهاى با هند و گذرگاه کشورگشايان و ماجراجويان بسيار بوده است.