بالا
 تعرفه تبلیغات




 دانلود نمونه سوالات نیمسال دوم 93-94 پیام نور

 دانلود نمونه سوالات آزمونهای مختلف فراگیر پیام نور

صفحه 12 از 13 اولیناولین ... 210111213 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 111 تا 120 از مجموع 128

موضوع: زرتشت انسان اریایی کیست و باور زرتشت چیست

  1. #111
    Borna66 آواتار ها
    • 55,397
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل تحصیل
    خيام-سهراب
    شغل , تخصص
    طراح و تحلیل گر حرفه ای وب
    رشته تحصیلی
    مهندسي نرم افزار
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    برای بانوان زرتشتی به یاد بود اسفندگان

    (کارن خسروانی)


    «سفر آفرینش»از چشمان تو آغاز می شود
    با ستاره ی سرخ سپیده گاه
    ایزدبانوی روشنا از سرزمین جلگه های پهناور
    چرخ می خورد
    در تخت گاه جم «دارنده ی رمه های نیک»
    می رقصد
    در شراب های هفت زمستان خورده
    تا گل شود
    وبا رخسار اردیبهشت
    درچشمانی از خورشید
    که لبانش از« منثره سپنت» شکوفاست
    به پیشواز آذر
    «هوم»می پاشد
    برگیسوانش
    تا معطر شود
    تااز درخت های انار بروید
    ایزد بانوی روشنا ازسرزمین جلگه های پهناور
    با «برسم » در دست
    زمزم وباژ گویان
    «اشم وهو ...»
    «یتا اهونوئیریو ...»
    گر می گیرد
    در آتش «برزیسوه»
    می کشاند مرادر سارد
    در بابل
    در جلجتا
    در اورشلیم هیکل سلیمان
    در پارسومش
    در چگورات چگازنیبل
    در هر جای باستان
    ایزد بانو روشنا از سرزمین جلگه های پهناور
    ورز می شود
    در دستان اهورامزدا
    تادر پیکر «دارنده ی دشت های فراخ»
    در گاه «همسپه میدم»
    دیده گر سرزمین های آریایی
    در سپیده گاه شود
    و سفر آفرینش من را
    آغاز کند
    در چشمانش
    باستاره سرخ سپیده گاه




    فروشگاه نمونه سوالات پیام نور با پاسخنامه تستی و تشریحی



    دانلود رایگان نمونه سوالات دانشگاه پیام نور





    http://up.pnu-club.com/images/00ld7yux3ay3itvspd7n.png
    برای دانلود رایگان نمونه سوالات پیام نور با جوابهای تستی و تشریحی در مقطع نمونه سوالات کارشناسی ارشد پیام نور - نمونه سوالات پیام نور کارشناسی - نمونه سوالات پیام نور دکترا- نمونه سوالات آزمونهای فراگیر پیام نور( دانشپذیری)

    به ادرس زیر مراجعه کنید

    نمونه سوالات رایگان پیام نور




  2. #112
    Borna66 آواتار ها
    • 55,397
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل تحصیل
    خيام-سهراب
    شغل , تخصص
    طراح و تحلیل گر حرفه ای وب
    رشته تحصیلی
    مهندسي نرم افزار
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    دین دبیره ... !؟

    (سیدرضاحسینی کوشالشاهی)


    پیش نویس های یک کتاب
    چکیده:
    آشنای با زبان و خط یکی از اساسی ترین جنبه های یادگیری هنر است. خط دین دبیره یکی از خطوط باستانی بشریت به شمارمی رود و جایگاه ویژه ای در پیشرو بودن هنر ایرانی داشته است. پرداختن به این خط باعث گسترش دید فرد نسبت به شناخت تاریخ ایران و ادیان باستانی آن و مطمئنا یکی از لازم های است که شخص می تواند به وسیله آن قدمی به سویی قله های فرهنگ بردارد.
    لازم به ذکر است قصد من از نوشتن این متن آموزش نبوده است بلکه انگیزه اصلی من آشنا کردن مخاطب است چراکه یادگری خط نیازمند تلاش بیشتری است ولیکن با قرار دادن جدول واک های مربوط به خط سعی شده تا در حد امکان کمک لازم را نسبت به خوانش متن و یادگیری آن نیز صورت گیرد تا کار علاقه مندان هم آسان تر گردد.




    کلید واژه:
    اوستا(یی)، دین دبیره، خط، واک، واج، واژه.



    تاریچه پیداش خط:
    خط آغاز همه چیز بود. پیدایش خط باعث ماندگاری ها شد. وقتی از پیدایش خط صحبت می کنیم مطمئنا منظورمان یک اختراع نیست بلکه شروع و آغاز تاریخ، فرهنگ و بینش زندگی نوع بشر است. این آغاز برمی گردد به همان نقاشی های به قول معروف «عهد بوقی» که بشر امروز را در شگفتی کار بشر آنروز قرار داده. قدیمی ترین نقاشی کشف شده متعلق به 15000 سال قبل می باشد البته دوره زمانی اصلا مهم نیست بلکه مهم فلسفه وجودی این آثار است. انسان آن روزها با نمادگرایی که در این نقاشی ها بوجود آورد سعی کرد تا تجربیات زندگانی خود یا شاید تفکرات، رویاها و اندیشه های خود را به ثبت برساند. و ناخودآگاه مسیری را برای پیدایش خط هموار کرد.
    خط وسیله ایست برای ثبت کردن. سومری ها اولین کسانی بودندکه خط را بکار بردند. آنها باگسترشی که در نظام شهرنشینی داشتند (و از آن جای که ذهن آدمی محدود است) نیاز بسیاری یافتند تا جزئیات مبادلات تجاری خود را به ثبت برسانند. اینگونه بود که خط با تعریفی امروزی در حدود 3300 سال پیش از میلاد با هدفی کاملا اقتصادی و حسابدارانه بوجود آمد.این خط چند علامت کوچک داشت به طور مثال از قراردادن دوخط متقاطع درون یک دایره نمادی از گوسفند بوجود می آورند تا به آسانی شمارش راس های این حیوان ثبت و ضبط گردد.
    نوشتار در آغازراه کمکی ساده بود برای حافظه بشر اما شکل و محتوای آن به تدریج و طی قرن ها متوالی متحول شد. دیگر نیاز به خط بسیار فراتر رفته بود بطوری که چند علامت کوچک یاری دهنده نیاز فکری و تخیلی انسان نبود پس خطی بوجود آوردن که با یک شئی نوک تیز به راحتی بتوان روی لوح گلی نوشت؛ خطی که امروزه به خط میخی معروف است.
    خط میخی درابتدا دارای 900 نشانه بود و با پیشرفت های که توقف ناپذیر بود در 2400 سال قبل از میلاد به 500 نشانه کاهش یافت. خواندن این خط نیاز به درک و تفسیر زیاد داشت، فهم آن بسیار دشوار بود و قدرت یادگیری انسان آن دوران کم. خواننده مجبور بود سعی و تلاش زیادی به کار گیرد تاباتوجه به دیگر اجزا متن واژگان را رمز گشایی کند.
    باابداع نظام آوانویسی انقلاب بزرگی درنگارش و پیدایش خط به وقوع پیوست. این نظام که منصوب به فنیقی هاست به احتمال بسیار زیاد از اندیشه نگاری های سومری اقتباس شده. با این نوع نوشتار، نوشتن از قلمرو نشانه ها خارج شد و به صورت حروف آوایی درآمد.



    خط در ایران:
    هرکسی با نگاهی اجمالی به تاریخچه خط در ایران متوجه اهمیت و جایگاه ویژه آن در بین ایرانیان می شود و اینکه نوشتن برای ایرانیان چقدر مهم بوده.
    اولین خط ایرانیان خط میخی بود که از خط میخی تمدنهای بین النهرین اقتباس شده است و به گفته بسیاری از دانشمندان توسط آشوری ها وارد ایران شده. ایرانیان توانستند در سده ششم قبل از میلاد یعنی دوره پادشاهی داریوش، نشانه های این خط را از 500 به 42 کاهش دهند. این خط 42 نشانه که به خط میخی هخامنشی معروف است برگ های بسیاری از تاریخ را برای جهانیان به ارمغان آوردند. میخی هخامنشی به دلیل سادگی که در نگارش داشت بسیار زودتر از پدران خود رمزشناسی شد. این خط گویش پارسی باستان ثبت کرده و اولین بار توسط دانشمندآلمانی گروتفند در سال 1803 میلادی خوانده شد.
    خطوط پارتی و پهلوی از خطوط مهمی هستند که در دوره امپراطوری های اشکانی و ساسانی به کاربرده می شدند، این خط ها جهت نوشتارهای معمولی و نامه نگاری سلطنتی به کار می رفت. هر کدام از این خطوط شامل 22 واک (حروف الفبا) بودند ولی وجه تمایز آنها در تعداد واج ها بود (واج به کوچکترین آواهای که جهت نوشتن وخواندن به کارمی روند مانند –َ یا پ می گویند.) اولی 34 عدد واج داشت و دومی 27 عدد.
    وجود خط در ایران باستان به همین ختم نمی شد بلکه هریک از امور بااهمیت دارای خطی اختصاصی بودند مهمترین این خطوط عبارت بودند از «کسب دبیره» که مخصوص نوشتن آواهای طبیعت مانند صدای جانوران، چک چک آب، اشاره چشم و ایما و از این موارد. خط «شاه دبیره» مخصوص نوشتن پادشاه بود.فلسفه را با خط «داس دبیره» می نوشتند. خط «رازسهریه» جهت نوشتن رازهای خاندان شاهی بکار می رفت و خط «دین دبیره» که با آن متن های مذهبی و کتب دینی نوشته می شد.
    البته نباید از این موضوع به راحتی گذشت که قسمت بسیاری از هنر خشنوسی ایرانیان در بعداز ورود اسلام شکوفا شد. ابداع خط های مانند کوفی ایرانی، نسخ، تعلیق، نستعلیق توسط خشنویسان ایرانی و وجود افراد بزرگی در عرصه این هنر همچون ابن مقله شیرازی(272-328هـ.ق)، میرعلی تبریزی (اوایل قرن نهم هـ.ق)، میرعماد (اوایل قرن یازدهم)، میرزا محمدرضا کلهر(قرن سیزدهم) گواهی است بر تاثیر بسزایی که ایرانیان بر خط های خشک و بی روح عربی گذاشتند و مطمئنا آنچه موجب این تاثیر شد خطوط منحنی، گردی هاو دندانه های موجود در الفباها و خط های قبل از اسلام ایران بود.



    دین شناسی ایران باستان و نظری بر اوستا:
    دین دبیره / دین دپیره (همانطور که ازنام نوشته پیداست) خطی می باشد که قرار است در مورد آن صحبت کنیم. برای آشنای بهتر بااین خط باید مراحلی را گذراند و بر دین شناسی ایران باستان، اعتقاد مردم در آن زمان بصورت از هم گسیخته بود بطوری که ممکن بود حتی در یک شهر چند دین و اعتقاد وجود داشته باشد اما مهمترین اعتقادی که مربوط به آن دوران می شود و از آن بسیار یاد کرده اند وجود چندخدایی است به گونه ای که در نظر معتقدین به این آیین هر پدیده ای دارای خدای جداگانه بود که در راس این خدایان «اهورا» وجود داشت چیزی شبیه اعتقاد به «زئوس»وخدایان زیر دست در اندیشه یونان باستان.
    بعدها با ظهور مردی به نام «زرتشت» دین ایرانیان به یکتاپرستی تبدیل شد و از آن اعتقادهای متضاد و متفاوت دست بر داشته شد وهمه گان شروع به پرستش «اهورامزدا» خدای یکتا نمودند. این دین (که مذهب اصلی سه امپراطوری بزرگ تاریخ بشریت یعنی هخامنشی، اشکانی و ساسانی بوده است) مانند اغلب ادیان بزرگ دارای کتابی مقدس است به نام اوستا.
    درمعنی نام این کتاب نظرات بسیاری وجود دارد. به طور مثال ویلیام جکسن باستان شناس آمریکایی احتمال داده که معنی آن «متن اصلی» یا «کتاب مقدس» بوده باشد. به گفته دکتر هاوک واژه ترکیبی است به معنی «آنچه داشته و شناخته شده» یا در متون مختلف آن را هم رده کلمه پهلوی «اپستاک» به معنی پایه و اساس دانسته اند.
    اوستا در حال حاضر پنج پخش دارد که تشکیل شده از یسنا«پرستش» که کهنترین بخش اوستاست. ویسپرد؛ بخش تکمیلی یسنا می باشد. یشتها؛ شامل نیایش ها، تکریم ایزدان و فرشتگان و همچنین مطالب تاریخی و اساطیری. خرده اوستا که همان نمازها و دعاهای کوچک می باشد. وندیداد؛که کتاب قانون و مجازات است.
    اوستا را دوبار در طول تاریخ پیش از اسلام جمع آوری کرده اند. یکی در دوره هخامنشیان که دو نسخه از آن را تهیه کردند یکی را در تخت جمشید و دیگری رادر گنج شیپیگان نگه داشتندتا اینکه هر دو توسط اسکندر نابود شد. دور دوم جمع آوری در زمان اشکانیان و ساسانیان بود، آن زمان 21 جلد از آن را تهیه کردند و بر دوازده هزار پوست گاو با قلم زرین به زبان اوستایی نوشتند.
    زبان اوستایی به ریشه ایرانی، زبان های هند و ژرمن تعلق دارد، زبان فوق بسیار با زبان سنسکریت(Sanscrit)( که زبان علمی قدیم و مقدس هندوها است) شباهت دارد بطوری که اختلاف آنها بیشتر در حرف های کوچک در بین واژه گان است. این دو زبان در کنار هم، زبان هند و ایرانی را بوجود می آورند. ویلیام جکسن در کتاب خود به نام «دستور زبان اوستایی» بطور کامل به ریشه یابی این دو زبان پرداخته و مقایسه های بسیاری بین آنها راانجام داده. او سعی کرد تابا رجوع به کتب دستور زبان سنسکریت، بتواند دستورزبان روشنی از زبان اوستایی بدست آورد و البته در کنار آن به ساختار واک های دین دبیره بطور کامل پرداخته است که آنها را به ده گروه تقسیم نمود که شرح وتفضیل این ده بخش در حوصله نوشته نیست اما نام ده گروه به شرح ذیل است؛ 1.کوتاه 2.بلند 3.پسکامی 4.کامی 5.دندانی 6.لبی 7.خیشومی 8.پاشیده 9.دمشی 10.حرف متصل.



    تاریخچه دین دبیره:
    دین دبیره همانطور که گفتم الفبایی بود که بطور اختصاصی جهت نوشتن اوستا بکار می رفت از این رو اغلب از آن به عنوان خط اوستایی یاد می کنند. کلمه دین دبیره کلمه مرکبی می باشدکه تشکیل شده از دو کلمه دین و دبیره. اصل کلمه دین در اوستایی دئنا است به معنی کیش و طریقت و کلمه دبیره که با دبیر و دبیری دارای یک ریشه است به معنای کتابت و نوشتن.
    در تاریخ پیدایش این خط، اختلاف بسیار است گروهی پیدایش آن را هم دوره امپراطوری هخامنشی می دانند و دلیلشان همان دو نسخه اوستایی هست در زمان هخامنشیان تهیه شده.عقیده این عده اینست که با خط میخی بر روی پوست گاو نمی شود نوشت پس با خط دیگری به انجام این کار پرداخته اند که احتمالا همان دین دبیره بوده است.
    اما گروهی دیگر پیدایش آن را به دوره ساسانی نصبت می دهند. باور این گروه برآن است که باتوجه به واک های که به احتمال زیاد از پهلوی به دین دبیره وارد شده و همچنین کاملتر بودن دین دبیره نصب به پارتی و پهلوی پس قدمت این خط خیلی کمتر از خطوطی است که منشا آنها در زمان اشکانیان و اوایل ساسانیان بوده است. این گروه می گویند که به خاطر متروک شدن خطی که در دوره های قبل تر اوستا با آن نوشته می شده واز آنجایی که نوشتن اوستا با خط پهلوی باعث می شد تلفظ صحیح کلمات امکان پذیر نباشد (چون این خط دارای واک های مصوت نبوده و برخی واک ها دارای چند تلفظ بوده اند) پس خط کامل تری را ابداع کردند که همین خط مورد بحث ماست.
    قدیمی ترین نسخه دین دبیره ای که از اوستا بدست آمده در سال 1325م نگارش شده. این نسخه توسط وسترگارد خاورشناس معروف دانمارکی به آن کشور برده شده و هم اکنون در کوپنهاگ پایتخت این کشور نگهداری می شود.
    موضوعی که در مورد تاریخ این خط وجود دارد و از اهمیت ویژه ای برخوردار است طیف افرادی است که این خط را مورد استفاده قرار می دادند. همه صاحب نظران اتفاق قول دارند که دین دبیره در ایران پیش از اسلام هیچ گاه از بین موبدان زرتشتی خارج نشده است و تنها کسانی که قدرت و اجازه خواندن و نوشتن آن را داشتن همین عالمان دینی بودند. از این رو این خط را به عنوان یک خط کاملا مذهبی می شناسند.



    ویژگی های دین دبیره:
    دین دبیره دارای چند ویژگی منحصر به فرد است که باعث شده تا ازاین به عنوان کامل ترین خط جهان یاد شود. این ویژگی ها عبارتند از؛
    1.ویژگی اول و اصلی ترین دلیل کامل بودن این خط در سادگی بیش ازاندازه آن است بطوری که با یک نشست چند ساعته می توان این خط را آموخت.
    2.آسانی در نوشتار و خوانش خط. در این خط حروف صدادار مانند نوشتار لاتین بین کلمه دیده می شود و به اعضای هر واک فقط یک واج وجود دارد به همین خاطر بر خلاف اکثر خط ها دقیقا همان شنودی که از کلمه است نوشته می شود.مثلادر فارسی نویسی امروز (ها و واو) غیر ملفوظ وجود دارد که نوشته می شود ولی خوانده نمی شد مانند کلمات خانه یا خواهر. مثال دیگری که می شود زد آنهم در خطوط لاتین حرف (O) است. این حرف نصبت به جايگاه و تعداد خود در واژه ممکن است صدای (آ) یا (اُ) داشته باشد، ولی چنین حروفی در خط دین دبیره وجود ندارد.
    3. طبیعی بود شکل واک ها چون همه آنها برگرفته از حرکات صورت، لب، حلق و دهان است.
    4.این خط وارث و تکمیل شده خط های بزرگ خاورنزدیک همچون خط های میخی، پارتی، پهلوی می باشد. به طور مثال واک «a» ، واکی می باشد که از خط پهلوی وارد این خط شده و بر خلاف آن خط که دو واج ( آ ، اَ )را تلفظ می کرد فقط واج ( اَ ) را دربر می گیرد. و یا واک « z » از خط پارتی وارد شده که تلفظ دو واج ( ز ، ژ ) را انجام می داد که در دین دبیره فقط ( ز ) را تلفظ می کند.



    واک های دین دبیره و نوشتار در این خط:
    مطمئنا قسمت اصلی یک خط به نوع و شکل واک های حروف بستگی دارد. این دارای 48 یا 49 واک می باشد. این اختلاف به خاطر واک « % » می باشد که به ندرت دیده شده و اغلب احساس کرده اند که این واک از خط دیگری وارد این خط شد. به همین دلیل معمولا دین دبیره را دارای 48 واک حوانده اند. البته در مواقعی هم تعداد واک هارا 44 عدد دانسته اند که آن هم به دلیل تلفظ نسبتا مشترکی بود که بین بعضی از واک ها وجود دارد.
    ما حروف دین دبیره را مانند اغلب اساتید صاحب نظر به 48 واک تقسیم می کنیم که شمال 14 واک باصدا و 34 واک بی صدا به شرح جدول موجود می باشد.
    تلفظ های حروف به صورت جداگانه از حلق، دهان، زبان، دندان و لب ادا می گردد. بلند و کوتاه بودن نحوه تلفظ تاثیر بسزایی در واک ها دارد بخصوص در بین واک های صدادار، این واک ها همان طور که قبلا هم تا حدی اشاره شد وجه اصلی اهمیت این خط می باشد و حضور این واک ها باعث شده که خواندن متن بسیار ساده شود. البته در این سادگی واک های بی صدا هم به دلیل اینکه هر کدام نشان دهنده یک واج خاص هستند بی تاثیر نبودند.
    در میان واک های بی صدا، واک های وجود دارد که شکل آن ها برای اول، وسط، پایان یا قبل از واج بخصوص متفاوت است تا به دلیل کاربرد زیاد و تکرار زیاد این حروف شکل وزیبای ظاهری خط از بین نرود مانند واج (ش) که دارایی سه واک؛ (C) مشدد که در اول، وسط و پایان واژه کاریرد دارد، (S) واکی که در اول واژه دیده نمی شود و (Y) که از قبل از واج «ی» می آید.
    وجود واک های مرکب که از چند واج تشکیل شده است هم می تواند قابل توجه باشد واک های تلفظ آنها حتی در خوانش بصورت چند واجی می باشد. ,q,L,l ,M ? نمونه این واک که تلفظ آن وارد حروف لاتیت شده واک (q) می باشد که در لاتین تلفظ th مي دهد. یا واک (M) که تلفظ «اَنگ» در فارسی نویسی امروزی دارد. این واک ها شاید امروزه کاربرد زیادی نداشته باشد ولی نباید از این موضوع گذشت که در زمان خود تاثیر بسزایی در زیان اوستایی داشته است و باعث شده که دایره واژگان این زبان بصورت گسترده تر شکل بگیرد .( گاهی واک های از ترکیب واک های دیگر بوجود می آمدند که در شمارش واک های اصلی بشمار نمی آیند و فقط به قست افزایش زیباشناسی ظاهری متن به کار می رفتند.)
    نگارش در این خط از سمت راست به چپ می باشد و با کمک چند علامت بخصوص صورت می گیرد. «,» در پایان هر واژه می آید چون واک ها به صورت جدا کنار هم قرار می گیرند و این علامت حد مرز واژه هاست. [ o] علامت اختصار است. «`» در پایان جمله می آید و کاربردی همچون « . » فارسی نویسی امروزی دارد. «`» در پایان پارگراف دیده شده. «.» نشان دهنده پایان فصل است. در میان دو مصراح علامت [ ا ] گذارده می شود. و بالاخره [ - ] بین واژه های مرکب استفاده می شود.



    دین دبیره در عصر حاضر:
    جالب است که اوستایی بطور کامل یک زبان مرده به حساب نمی آید چون هنوز که هنوز در مجالس دینی زرتشتیان اوستا به همان زبان کهن خویش خوانده می شود. اما دیگر خبری از دین دبیره نیست بلکه اوستا را نیز به حروف فارسی امروزی نوشته اند.
    ولی خوب دین دبیره هم به طور کامل فراموش نشده مخصوصا با کتاب های که در این چند سال اخیر به چاپ رسید جایگاه ویژه ای در بین علاقه مندان پیدا نموده است، مطمئنا شرح تعدادی از این کتابها خارح از لطف نیست.
    اولین کتابی که باید درباره آن صحبت کرد همان کتاب ویلیام جکسن است که در حین خواندن متن با آن آشنا شدید، « دستور زبان اوستایی» در سال 1376 بوسیله نشر ورزین و با ترجمه دکتر رقیه بهزادی به بازار کتاب وارد شد.
    «داستان جم» کتابیست اثر جناب دکتر محمد مقدم که شامل متن دین دبیره، زند و ترجمه فارسی داستان جم می باشد که الیته بخش جذاب و ویژه آن واژه نامه اوستایی داستان ذکر شده می باشد. این کتاب توسط انتشارات فروهر و چاب دوم آن سال به 1363 در دسترس می باشد.
    خط و زبان اوستایی کتاب معروفی است از زرتشت شناس و باستان شناس بزرگ ایران استاد هاشم رضی. رضی در فصل اول و دوم سعی در تجزیه و تحلیل تک تک واک ها کرده و همچنین در حین آموختن مخاطب را با کلماتی از زبان اوستایی آشنا می کند، فصل سوم مختص آشنایی با دین دبیره جهت مصرف امروزیس و فصل پایان و ویژه که « کتاب قرائت اوستا » نام دارد شامل متن دین دبیره، خرده اوستا می باشد. این کتاب هم توسط نشر فروهر و به سال 1373 به چاپ رسیده. دیگر کتاب های که در نشر فروهر به چاپ رسیده و کتب مطرحی در این زمینه هستند شامل می شوند از «آموزگار خود باشید؛ خواندن و نوشتن خط دین دبیره» پرویز غیبی 1379 و «دبیره» ذبیح بهروز چاپ دوم سال 1363.
    اما کتاب «خط اوستایی» نوشته فرهاد آرمین نژاد هم کتاب بدی جهت آشنایی بیشتر نیست بطوری که نویسنده در این کتاب سعی کرده علاوه بر واک شناسی به تاریخ و ریشه یابی لغات اوستایی نیز بپردازد. این کتاب توسط نشر زر و در سال 1380 منتشر شد.
    البته پاها از این هم فراتر نهاده شده و با پیشرفت صنعت و گسترش دنیایی کامپیوتر سعی بسیاری برای آشنا کردن افراد با این خط شده بطوری که در کنار سایت های متعدد تعدادی برنامه مولتی مدیا وجود دارد که مفید واقع گشته اند.
    بهتر است بدانید اخیرا گروهی از جوانان خشنویس با ابداع شیوه ای از خطاطی این خط منحصر به فرد سعی دارند در حفظ و نگهداری آن هرچه بیشتر بکوشند.
    بهار85

    منابع:
    1. علی کنشلو ، محمد علی ناصحی – تاریخ هنر جهان – انتشارات مدرسه – چاپ سوم 1382
    2. اسماعیل رشوند – خشنویسی – انتشارات مدرسه – چاپ اول 1381
    3. ویلیام جکسن – دستور زبان اوستایی – نشر فرزین – چاپ اول 1376
    4. هاشم رضی – اوستا – سازمان انتشارات فروهر – چاپ دوم 1374
    5. هاشم رضی – خط و زبان اوستایی - سازمان انتشارات فروهر – چاپ دوم 1373
    6. پرویز غیبی - آموزگار خود باشید؛ خواندن و نوشتن خط دین دبیره - سازمان انتشارات فروهر – چاپ اول 1379
    7. لغتنامه دهخدا (نسخه الکترونیکی)
    8. فرهاد آرمین نژاد - خط اوستایی – نشر زر- چاپ اول 1381
    9. ماهنامه پیام یونسکو – شماره 299 – اسفند 1374
    10. ماهنامه پارسیان – شماره 10 – اسفند 1384




    فروشگاه نمونه سوالات پیام نور با پاسخنامه تستی و تشریحی



    دانلود رایگان نمونه سوالات دانشگاه پیام نور





    http://up.pnu-club.com/images/00ld7yux3ay3itvspd7n.png
    برای دانلود رایگان نمونه سوالات پیام نور با جوابهای تستی و تشریحی در مقطع نمونه سوالات کارشناسی ارشد پیام نور - نمونه سوالات پیام نور کارشناسی - نمونه سوالات پیام نور دکترا- نمونه سوالات آزمونهای فراگیر پیام نور( دانشپذیری)

    به ادرس زیر مراجعه کنید

    نمونه سوالات رایگان پیام نور




  3. #113
    Borna66 آواتار ها
    • 55,397
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل تحصیل
    خيام-سهراب
    شغل , تخصص
    طراح و تحلیل گر حرفه ای وب
    رشته تحصیلی
    مهندسي نرم افزار
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    زندگی سرورمان اشو زرتشت مهر اسپنتمان



    نوشتار زیر گزیده ای است از کتاب "بدانیم و سربلند باشیم" از "دکتر منوچهر منوچهرپور" که به طور خلاصه به چگونگی برگزیده شدن زرتشت از جانب اهورامزدا می پردازد:


    برگزیده شدن زرتشت


    در یسنای 29 از نیاز اجتماع و برگزیده شدن زرتشت در قالب یک نمایشنامه ی الهی بدین گونه سخن رفته است:

    در آن جایگاه پریشان و سراسر از کشتار و تباهی، روان آفرینش (نماینده ی معنوی جهان) دست گله به درگاه اهورا مزدا بر می دارد:
    پروردگارا! روان آفرینش به درگاه توگله مند است. برای چه مرا بیافریدی؟ چه کسی مرا کالبد هستی بخشید؟ خشم و ستیز، چپاول و غارت، گستاخی و تجاوز همه جا رافراگرفته; مرا جز تو پشت و پناهی نیست. از این روی نجات بخشی را که بتواند مرا از این تنگنا رهایی بخشد به من نشان ده.



    آن گاه اهورامزدا در کنه ی راستی و درستی می اندیشد که چه کسی بایستی برانگبخته شود تا این ظلم و ستم را بر چیند و راستی و آیین مردمی را در جهان آشفته و پر بیداد برقرار کند. بی شک این رهبر باید آزاد، مهربان و نیرومندترین فرد در میان مردمان بوده و خواستار راستی و درستی باشد.
    اهورامزدا با نیروی وهومن (نیک اندیشی) او را می یابد و به پیامبری بر می گزیند و گزینش زرتشت را به روان آفرینش بشارت می دهد و می گوید:
    یگانه کسی که به دستورهای مزدا گوش فرا داد و من او را خوب می شناسم همانا "زرتشت اسپنتمان" است. تنها اوست که خواستار آموزش آیین راستی و سرودهای ستایش مزداست ، به همین انگیزه اورا شیوایی بیان خواهیم بخشید.



    ولی روان آفرینش درست زرتشت را نمی شناسد و از این گزینش خشنود نگشته و بانگ برمی آورد:
    آیا من باید بدون چون و چرا پشتیبانی شخص ناتوانی را قبول کرده و به سخنان او گوش دهم؟ به راستی مرا آرزوی شهریاری نیرومندو توانا بود.چه وقت چنین کسی برای یاریم به پاخواهد خواست و با بازوان نیرومند خود مرا حمایت خواهد کرد؟



    لیکن در قسمت بعد می بینیم که روان آفرینش از خروش افتاده و رهبری زرتشت را می پذیرد و می گوید:
    ای اهورا مزدا! به زرتشت و پیروانش نیروی معنوی و توانایی بخش و ای وهومن(نیک اندیشی مزدا)! به زرتشت نیروی اندیشه و هوش و خرد سرشار ارزانی دار تا در پرتو آن به جهانیان آرامش و آسایش بخشد. ای دانای بزرگ! ما همه او را برگزیده ترین آفرینش و شایسته ترین فرزند تو دانسته و به رهبری خویش می پذیریم.



    به این ترتیب زرتشت برگزیده می شود و اجتماع او را به رهبری خویش می پذیرد.


    با نگرشی درست به شرحی که گذشت درمی یابیم که در این نمایشنامه ی الهی تمام مسایل درباره ی پیدایش ادیان و سیر تکاملی آن ها نمایان شده است. یعنی ابتدا روان آفرینش که نماینده ی مردمان و به بیان دیگر بازگو کننده ی نیاز اجتماع است خواسته ی خود را مطرح می کند. فردی در میان اجتماع با نیروی "وهومن (نیک اندیشی) این نیاز را درمی یابد و با استقبال از راستی و درستی برای راهنمایی مردم برگزیده می شود. ولی اجتماع به آسانی او را نمی پذیرد. ولی بعدچون اورا برآورنده ی خواسته های نهایی خود می یابدبه دستورهایش گردن نهاده و پیروزی و سربلندی او را خواستار می شود.



    - در نوشتاری جداگانه به شرح همپرسگی "زرتشت" با اهورامزدا و امشاسپندان، از کتاب "ویچی تکیهای-زات سپرم" (از موبد زات-سپرم / قرن سوم هجری) خواهیم پرداخت.


    1) خانواده:


    "زرتشت" پسر سوم "پوروشسپ" و "دغدو" بود که چهار برادر داشت، دو برادر مهتر به ترتیب با نام های "رتوشتر" و "رنگوشتر" و دو برادر کهتربا نام های "ودریگا" و "وین دتش".

    با استناد به کتاب "بن دهشن"، زرتشت از چهارده پشت به "منوچهر" –شاه نامی پیشدادی- می رسید به این صورت که:
    "زرتشت" پسر "پوروشسپ" و وی نیز پسر "پیترسپ" و وی پسر "اوروگذسپ" پسر "هئچت اسپ" می باشد که در گات ها این نام دوبار به عنوان نام خانوادگی زرتشت به کار رفته است. "هئچت اسپ" پسر "چخشنوش" پسر "پیترسپ" باشد و پیترسپ نیز فرزند "ارج ذرشن" پسر "هردار" پسر "سپی تامه" بود که در گات ها این نام هفت بار به عنوان نام خانوادگی زرتشت ذکر شده.
    "سپی تامه" نیز پسر "ویدشت" و وی پسر "نیازم"، و نیازم هم پسر"ایریچ" (ایرج) است و ایرج پسر "دوراسروب" و بالاخره دوراسروب هم پسر "منوچهر".



    (به طور خلاصه: منوچهر -> دوراسروب -> ایریچ -> نیازم -> ویدشت -> سپی تامه -> هردار -> ارج ذرشن -> پیترسپ -> چخشنوش -> هئچت اسپ -> اوروگذسپ -> پیترسپ -> پوروشسپ -> زرتشت )


    "دغدو" مادر زرتشت نیز دختر "فراهیم روا" بود و نام مادرش "فرنو". دغدو در شهر ری به دنیا آمد. این دختر از همان آغاز جوانی بنای ناسازگاری با آداب و رسوم و خرافات مردم پیرامونش نهاد و این امر دشمنی آنان را برانگیخت تا جایی که به ناچار همراه مادرش "فرنو" مجبور به ترک زادگاهش شد و به "پیترسپ" پناه آورد. پس از چندی "دغدو" با یکی از پسران "پیترسپ" به نام "پوروشسپ" ازدواج کرد.


    به موجب اوستا، زرتشت را شش فرزند بود، سه دختر و سه پسر، پسران وی "ایست واستر(باشنده ی توانا)"، "اوروتت نر(دوستدارمردم)" و "هورچیتر (خورشیدچهر)" و دخترانش "پئوروچیستا(دانا)"، "فرنی" و "تریتی" نام داشتند.
    بنابر روایاتی زرتشت در طول زندگی 77 ساله ی خود، دو تا سه بار ازدواج نمود –که با مرگ یکی دیگری را انتخاب نموده – ولی، در "اوستا" تنها از زنی با نام "هووی" یاد می شود که وی نیز دختر "فرشوشتر" مشاور "ویشتاسپ شاه" (گشتاسپ شاه) است.



    2) یاران زرتشت


    نخستین گرونده به زرتشت، پسر عموی وی، "مدیوماه" پسر "آراستای" بود.


    از دیگر یاران و گروندگان به دین بهی، می توان به "فرشوشتر" و "جاماسپ" مشاوران و وزیران اندیشمند "ویشتاسپ شاه" یا "کوی ویشتاسپ" اشاره کرد که این دو نیز جزو خاندان زرتشت گشتند به این صورت که "هووی" دختر "فرشوشتر" به همسری زرتشت درآمد و کوچکترین دختر زرتشت، یعنی "پئوروچیستا" نیز با جاماسپ ازدواج کرد که شرح و توصیف زیبا و ژرف این همسری در گات ها، هات 53 ، آمده است.


    "شاه ویشتاسپ" نخستین "کوی" یا شاهی بود که به آیین زرتشت ایمان آورد وهمچنین همسر وی "کتایون" نیز به زرتشت ایمان آورد. همچنین سه پسر "ویشتاسپ" از جمله "اسفندیار"-هواخواه پرشور زرتشت- ازجمله یاران زرتشت به شمار می آیند.
    از دیگر یاران زرتشت می توان به "اشس تو" پسر "مدیوماه"، و "هوشیه اثن" و "خودئنه" پسران "فرشوشتر" و همچنین "هنگ هئوروه" پسر "جاماسپ" (نوه ی زرتشت) اشاره کرد.

    به طور کلی "تورانیان" از دشمنان آیین زرتشت و ایران بودند، ولی خاندان "فریانه" از میان آنان از جمله گروندگان به دین بهی -در توران- بودند.



    3) دشمنان زرتشت و دین بهی


    علاوه بر "تورانیان" در خارج از ایران، در داخل ایران آیین زرتشت دشمنانی داشت که همواره سد راه زرتشت بوند. از جمله ی آن ها دو گروه "کوی ها" و "کرپن ها" را باید نام برد، که از میان "کرپن ها" نیز از سه تن در گات ها به بدی یاد شده است : "اوسیج"، "گرهمه" و "بندوه". (گات ها 20/44 و 2-1/49)


    4) خلاصه ای از زندگی زرتشت


    به طور خلاصه می توان زندگی زرتشت را به صورت زیر مرور کرد:
    در روز خرداد از ماه فروردین سال 1737 پیش از میلاد مسیح متولد شد.( در واقع ششم فروردین سال 1386 خورشیدی برابرست با 3745مین سالگرد تولد زرتشت )
    در بیست سالگی خانه و خانواده را ترک گفت و به مدت " ده سال " در جستجوی بهترین راه زندگی و پرهیزگاری و پارسایی به طبیعت پناه برد و به اندیشیدن پرداخت. جز خوراکی اندک نمی خورد و کمتر می خوابید و بیشتر می اندیشید. در باره ی زندگی، رنج، خیرو شر، راه درست زیستن، خداوند، جهان هستی، گردش و چرخش کاینات، جهان پسین و سرنوشت آدمیان، حکومت و شهریاری، عبادت و کار و... تا این که سرانجام در سن سی سالگی در کنار رودی به نام "دائی تی" به همپرسگی با "اهوره مزدا" رسید و از آن پس به میان مردمان بازگشت و آن ها را تا ده سال به پذیرش و پرستش خدای یگانه و پرهیز از پرستش خدایان گوناگون و خرافات، دعوت کرد...
    تا هنگامی که زرتشت از مردم و اطرافیان خود مایوس می شود و به سمت بلخ رهسپار می گردد. در بلخ، زرتشت آیینش را به "شاه ویشتاسپ" عرضه می کند و اصول و عقاید آیینش را بیان می کند. شاه نیز دانشمندان و خردمندان را به بحث و گفت و گو با زرتشت می گمارد و سرانجام ویشتاسپ، همسرش و جاماسپ و فرشوشتر( از مشاوران و وزیران ویشتاسپ) به آیین زرتشت روی می آورند و از این پس دین بهی به سرعت در کشور پراکنده می شود...
    سر انجام زرتشت در سن 77 سالگی در جریان تجاوز "تورانیان" به ایران، به دست "توربراتور" در حالی که در آتشکده ای با بزرگان قوم به گفتگو نشسته بود، به شهادت رسید. تاریخ آن را برابر "پنجم دی ماه" در گاه شمار دینی و " یازدهم دی ماه" در گاه شمار خورشیدی دانسته اند.



    *** در مورد تاریخ ولادت و شهادت زرتشت، نظریات بسیاری ارایه شده است ولی در این نوشتار تاریخ مورد قبول زرتشتیان را ملاک قرار دادیم که از پژوهش های شادروان "ذبیح بهروز" بدست آمده است.


    .................................................. .......... .....................................


    منابع:
    1) اوستا، کهن ترین گنجینه ی مکتوب ایران باستان / هاشم رضی / انتشارات بهجت
    2) بدانیم و سربلند باشیم / دکتر منوچهر منوچهرپور / انتشارات فروهر
    3) دین بهی-فلسفه ی دین زرتشت / مهرداد مهرین / انتشارات فروهر
    4) فروغ مزدیسنی / ارباب کیخسرو شاهرخ / انتشارات جامی




    فروشگاه نمونه سوالات پیام نور با پاسخنامه تستی و تشریحی



    دانلود رایگان نمونه سوالات دانشگاه پیام نور





    http://up.pnu-club.com/images/00ld7yux3ay3itvspd7n.png
    برای دانلود رایگان نمونه سوالات پیام نور با جوابهای تستی و تشریحی در مقطع نمونه سوالات کارشناسی ارشد پیام نور - نمونه سوالات پیام نور کارشناسی - نمونه سوالات پیام نور دکترا- نمونه سوالات آزمونهای فراگیر پیام نور( دانشپذیری)

    به ادرس زیر مراجعه کنید

    نمونه سوالات رایگان پیام نور




  4. #114
    Borna66 آواتار ها
    • 55,397
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل تحصیل
    خيام-سهراب
    شغل , تخصص
    طراح و تحلیل گر حرفه ای وب
    رشته تحصیلی
    مهندسي نرم افزار
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    زندگی زرتشت – بخش نخست



    *** نوشتار زیر گزیده ای است از بخش سوم کتاب " بدانیم و سربلند باشیم " اثر دکتر منوچهرمنوچهرپور (انتشارات فروهر)



    نگاهی به زندگی پیامبر بزرگ ایران از زایش تا درگذشت



    زرتشت در خانواده ی پوروشسب از مادری با نام دغدو زاییده شد. درباره ی حوادث و دوران کودکی او چون دیگر پیامبران روایت و افسانه های گوناگونی وجود دارد که بسیاری از آن ها برابر با اندیشه و دانش امروز نبوده و به هیچ وجه با فلسفه ی مزدیسنا هماهنگ نیستند. از این رو با توجه به روایات منطقی همین قدر می گوییم که از همان کودکی رفتار و گفتاری برتر، زرتشت را از دیگر کودکان اجتماع خود متمایز می ساخت.


    چون به سن هفت سالگی رسید نزد خردمندان و بزرگان زمان، اصول مذهبی، روش کشاورزی و شفای بیماران را آموخت و در سن 15 سالگی چون دیگر جوانان هم گروه، وارد اجتماع گردید و در جرگه ی مردان بالغ پذیرفته شد. ولی هیچ گاه چون دیگر همسالان از آموختن و انیدشیدن باز نایستاد و پیوسته کارش تفکر در نظام آفرینش و زندگی مردم پیرامونش بود.





    او در میان مردم کژی ها، نادرستی ها و بیدادگری های بسیاری می دید که وجودش را می آزرد و او را به چاره جویی وا می داشت.ازاین رو با مردم وپیشوایان به صحبت می نشست و از آنچه می اندیشید با آنان سخن می گفت، ولی دریافت او از همه ی این گفت و گوها فقط یک چیز بود، مردم به اعتقادات و آداب خود به این دلیل پایبند بودند که آن را میراثی از پدران خود می دانستند. بدون آن که درباره ی درستی یا نادرستی آن ها بیندیشند.





    ولی او می اندیشید و در پی حقیقت بود تا بدان جا که چون بیست ساله شد از مردم کناره گرفت و به مدت ده سال روی به طبیعت زیبا آورد تا در دامان آن حقیقت را دریابد و در آن جا بود که بر زرتشت هر چیز و مساله و هر اندیشه به شکل پرسشی در آمد، پرسشی که برای دریافت پاسخ، درون نگری و درون بینی اش را بیشتر تشویق می کرد و همان جا بود که دریافت صدایی می گوید: از ما بپرس آنچه را که جویای دانستنش هستی. و زرتشت پرسید و باز پرسید:


    که برای خورشید و ستارگان راه را استوار کرد؟
    از کیست که ماه می افزاید و می کاهد؟



    که زمین را داشته است و که آسمان را؟


    که آب را آفریده است و که درختان را؟


    ..........................؟


    ..........................؟





    هنوز پرسش ها درباره ی طبیعت به پایان نرسیده که زرتشت به سازمان اجتماعی نگاه می کند:


    چه چیز پسر را وادار می کند تا از پدر پیروی کند؟
    چه چیز مردم یک خانواده را به هم پیوسته؟
    چه چیز کسان را راهنمایی می کند تا خانه، دهستان و شهرستان را بنیان گذارند و برای خود کشوری آباد پدید آورند؟






    و از این پای را فراتر می نهد می می پرسد:


    چه می شود و چه خواهد شد؟
    آینده ی کسانی که از راستی پیروی می کنند چیست؟



    و آینده ی کسانی که از کاستی پیروی می کنند کدام؟



    در پی یافتن این همه پرسش و همچنین درباره ی رازی بزرگ، سراسر می اندیشید تا آن را نیک دریابد، این راز بزرگ نظم و ترتیب جهان است.


    جهانی می بیند که بر روی یک قانون خلل ناپذیر استوار است و همه چیز از همین قانون پیروی می کند. این قانون "قانون راستی" است; آن راستی ای که جهان را سروسامان بخشیده است. زرتشت آن را "اشا"(راستی)می نامد.





    اما این قانون از چه سرچشمه می گیرد؟ باز در خاموشی و سکوت فرو می رود و در اندیشه اش به کاوش می پردازد و در می یابد که اگر همه ی کارهای جهان از روی راستی باشد، بی گمان دانش و بینشی آن را راهبری می کند که او آن را " وهومنه " یا " منش نیک " می نامد.





    و باز زرتشت نمی آساید و این پرسش برایش پیش می آید:


    کیست آفریننده ی راستی؟
    کیست سازنده ی منش نیک؟






    سرانجام در جستجوهایش به بلندترین پایه ی اندیشه ی خود می رسد; زرتشت خدای یگانه را یافته است و او را "اهورامزدا" یا خدای زندگی و دانش می نامد.


    در این حال دیگر او را با تنهایی و دامان طبیعت کاری نیست. او برگزیده ای است از سوی مزدا که کارش چاره گری در کار مردمان و زدودن نادرستی از میان آنان است. از این رو به میان مردمان باز می گردد و اندیشه ی مزداداده اش را در راه بهزیستی آن ها به کار می گیرد. او می اندیشد که برای چاره گری در کار این مردمان باید آنان را از پرستش خدایان گوناگون بازداشت و از پنداربافی و خرافات دورشان گردانید. باید به آن ها فهماند که هر پدیده و حادثه ای در این جهان برابر قانون دقیق و استواری صورت می گیرد و این جهان را نظمی است که مزدا، خدای یکتا، بنیان نهاده و خوبی و بدی زاییده ی اندیشه ی انسان است.





    او می اندیشید که برای زندگانی بهتراین مردمان، باید آنان را به کار و کوشش تشویق کرد و از بیابان گردی و گله داری، به شهرنشینی و کشاورزی واداشت تا در اثر کار وکوشش وشهرنشینی از پنداربافی، به حقیقت روی آورند. اومی اندیشد که برای پیشرفت اجتماع باید اندیشه ها رابا راستی و درستی پروراندوبه آن ها آزادی داد تاهر اندیشه ای از انسان، خود سرچشمه ای از نیکی و سربلندی گردد و برای رسیدن به این هدف باید انسان ها را از بند نجبا و رهبران دروغین دین و فرمان های دست و پا گیرشان رهانید.





    زرتشت با این اندیشه ها به میان مردم می آید و با آنان سخن می گوید:


    اینک برای جویندگان راستی و برای مردم دانا از این دو پدیده ی بزرگ (خوبی و بدی) سخن خواهم گفت و روش ستایش خداوند جان و خرد و نیایش وهومن (نیک اندیشی) را بیان خواهم کرد.


    همچنین ازدانش الهی وآیین اشا(راستی) گفت وگوخواهم نمود تا با برخورداری از رسایی، نور حقیقت را دریابند واز بخشش فردوس بهره مند گردند. ای مردم! این حقیقت را به گوش هوش بشنوید و با اندیشه ای روشن و ژرف بینی آن ها را بررسی کنید. هرمرد و زن، راه نیک وبد راخود برگزینید. پیش از فرا رسیدن روز واپسین، همگی بپاخیزید و راستی را در سراسر گیتی بگسترید.





    این نخستین سخنان زرتشت با مردم است. او در این دو بند ( یسنای 30، بند 1 و 2 ) از خوبی و بدی، از آزادی عقیده و بیان، آزادی اختیار و راه نیک و بد زندگی سخن می گوید و مردم را به راستی و پاکی و اندیشه ی نیک دعوت می کند. ولی اجتماع سخنانش را نمی پذیرد. چون اودربرابر پنداربافی مردم، ازخداوند یکتا سخن می گوید. در برابر زورگویان و بیدادگرانی جون کرپن ها و کاوی ها از آزادی اراده، آزادی عقیده و آزادی بیان یاد می کند. شهرنشینی و کشاورزی را کلید پیشرفت و سربلندی می داند در حالی که در آن هنگام بسیاری به بیابان گردی خو گرفته بودند.





    در این میان پندار بافی مردم و نیروی کرپن ها و کاوی ها که با گسترش اندیشه ی زرتشت جایگاهشان به خطر می افتاد دست به دست یکدیگر می دهند و زرتشت را از شهر و دیار خویش می رانند و در این انجام "بندوه" و "گرهما" که دو تن از کاهنان بزرگ اند، بیش از همه پافشاری می کنند، و زرتشت در این حال به مزدا روی می آورد:


    به کدام خاک روی آورم؟ به کجا رفته، پناه جویم؟


    دارایان و پیشوایان از من کناره می جویند.


    نه از برزیگران خشنودم و نه از پیروان دروغ که فرمانروایان شهرند. چگونه تو را خشنود توانم ساخت ای مزدا؟





    به هر حال او مجبور به ترک دیار است. در زمستانی سرد با تن خسته و پیروانی اندک گام در راه نهاد و با تحمل سختی بسیارخود رابه بلخ، پایتخت شاه گشتاسب می رساندو آیینش را براو آشکارمی سازد. شاه گشتاسب سخنانش را می شنودو گروهی ازدانشمندان وبخردان زمان را به مباحثه و گفت و گو با زرتشت می خواند. آنان چندین روز با زرتشت به گفت وگو می نشینند و گروهی نیزدرکارش اخلال می کنند. ولی درپایان اندیشه و رسالت زرتشت را پذیرا می شوند و از آن پس گشتاسب و خاندانش به زرتشت روی می آورند. از این پس زرتشت امکان می یابد تا به میان مردم رود و هر جا گروه و جمعی می بیند با آنان سخن گوید و آیین خود را گسترش دهد.





    ای کسانی که از دور و نزدیک برای آگاه شدن آمدید:


    اکنون گوش فرا دهید و بشنوید، من می خواهم سخن بدارم.


    اینک همگی گفته هایم را به خاطر بسپارید. می خواهم سخن بدارم از آنچه مرا اهورامزدای توانا درباره ی آغاز جهان آگاه نمود.


    از میان شما، آنان که به سرچشمه ی همه ی آفرینش، آن سان که می اندیشم و می گویم، ایمان نیاورند سرانجامی جز افسوس و پشیمانی نخواهند دید.




    فروشگاه نمونه سوالات پیام نور با پاسخنامه تستی و تشریحی



    دانلود رایگان نمونه سوالات دانشگاه پیام نور





    http://up.pnu-club.com/images/00ld7yux3ay3itvspd7n.png
    برای دانلود رایگان نمونه سوالات پیام نور با جوابهای تستی و تشریحی در مقطع نمونه سوالات کارشناسی ارشد پیام نور - نمونه سوالات پیام نور کارشناسی - نمونه سوالات پیام نور دکترا- نمونه سوالات آزمونهای فراگیر پیام نور( دانشپذیری)

    به ادرس زیر مراجعه کنید

    نمونه سوالات رایگان پیام نور




  5. #115
    Borna66 آواتار ها
    • 55,397
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل تحصیل
    خيام-سهراب
    شغل , تخصص
    طراح و تحلیل گر حرفه ای وب
    رشته تحصیلی
    مهندسي نرم افزار
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    پیش کش به فره وشی روان آذر دخت مهر

    نژاد گان کهن هميشه رخدادهاي ويژه را آن جهاني مي دانستند و دگرگوني هاي اين جهاني را که در اندازه ي دانش خود نمي ديدند را رنگ و بوي ديگر جهاني مي خوانند . پيشگويي ها نيز زاده از اين انديشه ها هستند .



    دانش پيشگويي دانشي بود که در ميان مردمان روزگار کهن از جلوه ي ويژه اي بر خوردار بود و کوشش بر آن بود که رخدادهايي که برايشان داراي ارزش تاريخي و فرهنگي و آييني بودند را به شکل پيشگويي بيان کنند .


    داستان هايي بسيار دلکش در مورد پيشگويي ها در ادبيات و تاريخ ايران بر جاي مانده است اگر چه شايد اين داستان هاي پيشگويي پس از رخداد شکل گرفته اما براي مردم اين دلچسبي وجود داشته است که پيروزي و شکست خود را اين گونه نگهداري کنند .


    در مورد پيشگويان و پيشگويي ها ، دين نقش مهمي را بازي مي کند . در بيشتر پيشگويي ها ي نامدار تاريخ و ادب ايران هميشه به گونه اي دين درون شده است. چه به گونه ي پيشگويي به دست مردان دين و چه به گونه ي اختر شناسي که باز بن مايه در دين شناسي آن روزگاران داشته است . براي نمونه داستان پيشگويي نياي مادري کوروش بزرگ که در خواب تاکي را ديد که آسيا را پوشاند و بازگويي درون مايه ي آن به دست مغ بزرگ بسيار نامي است و همچنين پيشگويي جاماسب دانا براي مرگ اسفنديار در شاهنامه وبرما دانسته است که جاماسب از نخستين دين پذيران وهم چنين ستاره شناسان بنام روزگار خويش بوده است اگر چه شايد هر دو اين پيشگويي ها صد ها سال پس از رخداد درست شده باشد. شايد هم به هيچ روي اين رخدادها پيش نيامده است و ساخته شده ي انديشه ي کوشا ايرانيان است، اما به هر روي اين نشانه ها را مي توان در آن ديد که : نخست پيشگويي ها براي مردم داراي خوشايندي بوده. دوم دين به گونه اي در آن اثرگذار بوده .براي همين خوشايندي است که بسياري چون بازگويي (معناي) خواب ها ، اختر بيني، کف بيني ، آيينه بيني و گونه هاي پيشگويي با کتاب و قهوه و نخود و... به وجود آمده است.


    در اين جستار بر آن شدم که دو پيشگويي را از يک رخداد ازدو نوشتار بسيار مهم برابري دهم . اين رخداد که براي ايرانيان ميهن پرست يکي از سه ستم بزرگ رفته بر آنان است . اين تازش در ميان دو تازش ديگر قرار دارد تازش نخست به دست اسکندرگجستک رخداد که پادشاهي هخامنشي و اوستاي بزرگ ما از دست رفت و سومين تازش ،تاخت و تاز مغولان است که باز بر اندازي شاهنشاهي ايران(خوارزمشاهيان) و آخرين گام براي پراکنده کردن اوستا و فرهنگ ايران بوده . واما تازش مياني که بزرگترين و اهريمني ترين تازش است. اين تازش کاري ، به دست تازياني رخداد به نام دين و در واقع براي شکم سير کني .


    پيشگويي هايي که در اين جستار برابري مي دهيم پيشگويي اهورا مزدا براشوزردشت از کتاب مهم زند بهمن يسن و نامه ي جان گداز رستم فرخزاد به برادرش در شاهنامه است. هر دو به زمان پيش از تازش بر مي گردد. نخستين پيش گويي اهورا مزدا به اشو زردشت وخشورخويش در حدود دوهزار و چهارصد سال پيش از تازيان و نامه ي رستم فرخزاد پيش از جنگ قادسيه. اگرچه دانشمندان در مورد پيشگويي زند بهمن يسن مي گو يند که پس از درون شدن تازيان ساخته شده است اما بر پايه ي ستم بر ايرانيان پايه گذاري شده است و در مورد شاهنامه هم که سخن چه گوييم که شناسنامه ي ميهني ما است.



    زند بهمن يسن کتابي است به زبان پهلوي از نويسنده اي ناشناس که در آن اورمزد رويدادهاي آينده ي ايران را تا پايان گيتي براي اشو زردشت پيامبر بزرگ خود پيشگويي مي کند. نام بهمن يسن بر گرفته از بند نخست فصل دوم آن است. نام ديگري که براي اين نوشتار آورده اند که بهمن يشت نادرست است زيرا درون مايه ي نوشتار نشان مي دهد که درون مايه ي همگاني دارد و به يک مينو که همان وهومنه است وابستگي ندارد . اين کتاب گزارشي است بر بخش هايي از اوستا زيرا پاره اي از گفتارهاي آن ساخت دستوري اوستايي دارد. نوشتار ناهمگون و اشاره هاي تاريخي گم ، گواه آن است که نوشتار کنوني چندان هم کهن نيست ودر برهه هاي گوناگون به تنه ي نوشتار يا افزوده شده و يا از آن کاسته شده است .


    بنا بر پاره اي از نشانه ها ، اين نوشتار در هنگام پادشاهي انوشيروان ساساني نگارش شده است اما آ نچه اکنون در دست داريم به گمان دانشمند اوستا شناس دارمستتر در ميان قرن يازدهم و چهاردهم ميلادي و به گمان قويتردرسال 1099 ميلادي گرد شده است . زند بهمن يسن داراي آگاهي هاي گوناگون و سود مندي در زمينه فرهنگ ايراني است که بخش هايي همانند آن را در نوشتار هاي جاماسپ نامه ، يادگار جاماسپي وزراتشت نامه مي توان به روي جسته گريخته ديد. زند بهمن يسن بنابر ويرايش دستور بهرام گور تهمورث انگلساريا 9 بخش دارد .


    اشو زردشت از اهورا مزدا بي مرگي مي خواهد اورمزد خردهمه چيز دان خود را به شکل آب بر دست اشو مي نهد و اشوزرتشت ازآن مي نوشد. اشوزردشت به خوابي 7 شبانه روزي ميرود(برابري دهيد با ارداويراز نامه) و در جهان خواب ،درختي مي بيند با 4 شاخه که به گفته ي اورمزد شاخه ي زرين هنگام پادشاهي گشتاسپ و دين پذيري مردمان به دست اشو زردشت، شاخه ي سيمين پادشاهي اردشير پاپگان و جان دوباره گرفتن دين به دست موبدان از جان گذشته ، شاخه ي پولادين پادشاهي خسرو انوشيروان و پاک کردن دين از مزدکيان و شاخه ي چهارم آهن بر آميخته اشاره به فرمان روايي ديوان خشم تخم هستند .


    ما در اين نوشتار به شاخه ي چهارم و بخش چهارم که بلند ترين بخش نوشتار نيز هست نگاهي داريم .جايي که اورمزد تاخت و تاز بيگانگان را به ايران و پيامد هاي نا خوشايند آن را پيشگويي مي کند. محمد تقي راشد محصل بر گرداننده ي اين نوشتار به فارسي نوين اين فصل را :«توصيف يک فاجعه ي غير منتظره» مي داند.


    ازروي ديگر رستم پسر هرمزد، نامدار به رستم فرخزاد از فرماندهان و پهلوانان دلير ايران به هنگام يزد گرد سوم از خانداني بزرگ بوده که پس از تلاش ها و جنگاوري هاي بسيار در براي ميهن اهورايي خود، ايران ، سر انجام در جنگ قادسيه به دست تازيان به ديدار اهورا مزدا شتافت .(روش کارما در اين جستاراين گونه است که نخست بند هاي زند بهمن يسن و سپس بيت هاي برابر شاهنامه را که در بردارنده ي نامه ي رستم فرخزاد است را مي آوريم.)


    آورديم که اشو زردشت از مزدا اهورا بي مرگي و امش رواني خواستار شد و اهورا خرد همه دان را به گونه ي آب بر دست اشو نهاد و پيامبر آريان به خوابي هفت شبانه روزي رفتند و خوابي ديدند که درختي با چهار شاخ زرين، سيمين، پولادين و آهن آميخته به هم . مزدا اهورا گوياي خواب مي شود و اين بخش بيان گوي شاخه ي آهن بر آميخته از زبان اهورا مزدا است.


    1.« زرتشت گفت که اي دادار جهان مادي !مينوي افزوني! نشان سده ي دهم چه باشد؟»


    2.اورمزد گفت که:«اي زرتشت سپيتمان !نشانه هايي که در سرهزاره تو باشد روشن کنم .»


    در اسطوره هاي باستاني و زرتشتي گيتي در دوازده هزار سال آفرينش شده است که اين دوازده هزار سال به چهار بخش سه هزار ساله بخش مي شود . سه هزار سال نخست مينويان – سه هزار سال دوم جهانيان اما بدون روندگي وايستا سه هزار سال سوم زندگي گيتوي و تا آخر- اشو زرتشت در آغاز سه هزاري سوم پديد آمدند .


    اين دو بند سر آغاز بخش چهار است جايي که اشو زرتشت خواستار نشان دادن سده دهم از هزاره ي خود است و اهورا مزدا همه چيز دان پاسخ گو است.


    در برابر اين بندها و دانشي که از رستم فرخزاد در پيشگويي دارد و گفتيم که اختر شناسان يکي از پيشگويان بوده اند



    بدانست رستم شمار سپهر ستاره شمر بود با دادو مهر


    با بيت بالااين گونه آغاز پيشگويي رستم فرخزاد نشان داده مي شود



    بياورد صلاب و اختر گرفت ز روز بلا دست بر سر گرفت


    يکي نامه سوي برادر به درد نبشت و سخن ها همه يا د کرد....


    همه بودني ها ببينم همي وز آن نامش بر گزينم همي


    چو آگاه گشتم از اين راز چرخ که ما را ازو نيست جز رنج به رخ


    اينگونه درد نامه ي رستم فرخزاد و پيشگويي اهورا مزدا آغاز مي شود . در ادامه ي زند بهمن يسن مي آيد.


    3. در آن پست ترين زمان يکصد گونه ، يکهزار گونه و بيور گونه(= ده هزار گونه) ديوان گشاده موي خشم تخمه برسند


    4. پست ترين نژادها از سوي خراسان به ايرانشهر تازند،درفش برافراشته اند سلاح سياه برند(= حمل کنند) وموي گشاده به پشت و بيشتر بندگان خرد پرست وپيشه ور< و> پيشکار خشن باشند.


    دربند چهارم آمدن تازيان خشم تخمه از سوي خراسان است .خراسان در جغرافياي کهن به شرق در برابر باختر به چم غرب آمده است. همان گونه که اپاختر به معناي شمال در برابر نيم روز به معناي جنوب است اما چرا اين بند مي گويد که تازيان به جاي باختر از خراسان آمدند؟! اگر خراسان را هم سمت جفرافيا نگيريم تاريخ نشان داده است که تازيان ازنيم روز ايران


    واز سوي نيمروز به کشورمان درون شدن نه از استان خراسان بزرگ.


    در شاهنامه در باره ي درون شدن تازيان چنين آمده:


    کز اين پس شکست آيد از تازيان ستاره نگردد مگر بر زيان...


    بپوشند از ايشان گروهي سياه زديبا نهند از بر سر کلاه


    نه تخت و نه تاج و نه زرينه کفش نه گوهر، نه افسر، نه رخشان درفش


    از ايشان فرستاده آمد به من سخن رفت هر گونه بر انجمن


    که از قادسي تا لب جويبار زمين را ببخشيم بر شهريار


    وز آن پس کجا بر کشانيد راه به شهري کجاست بازارگاه .


    7. چنان که بسيارچيزسوزند و خانه ي خانه داران، ده دهقانان، آبادي و بزرگي و دهقاني وراست ديني و پيمان وزنهار ورامش و همه آفرينش که من اورمزد آفريدم ، تباه کنند . اين دين پاک مزديسنان ،آتش بهرام (که) در دادگاه (= آتشکده) نشانده شده است . به نيستي رسد و زنگان و آ وارگان به پيدايي رسند (= به نام و آوازه رسند).


    نه تخت و نه ديهيم بيني نه شهر گز اختر همه تازيان راست بهر


    پياده شود مردم رزمجوي سوار آنکه لاف آورد گفتگوي


    کشاورز جنگي شود بي هنر نژاد و بزرگي نيايد به بر


    شود بنده ي بي هنر شهريار نژاد و بزرگي نيايد به کار


    10. ديوان کشاده موي فريفتار(= فريبکار) هستند يعني آنچه گويند ، نکنند .و بد دين هستند يعني آنچه نگويند ، کنند .


    چنين است گفتار و کردار نيست به جز اختر کژه در کار نيست


    ز پيمان بگردنند و از راستي گرامي شود کژي و کاستي


    11. ايشان را عهد و راستي و آيين نيست و زينهار ندارند و عهدي که کننده بايستند(= به عهدي که مي بندند پايدار نيستند )


    13. اي زرتشت سپيتمان! در آن زمان همه ي مردم فريفتار باشند يعني بد يکديگرخواهند و دوستي بزرگ ديگر گون شود.


    به گيتي نماند کسي را وفا روان و زبان ها شود پر جفا


    14. و آزرم و عشق و دوستي روان از جهان برود


    نهاني بتر زآشکارا شود دل مردمان سنگ خارا شود


    15. مهر پدر از <دل>پسرو برادر از <دل> برادر برود، داماد از خسر(=پدرزن) جدا خواسته باشد و مادر از دختر جدا و جدا کام(= با خواست و نياز متفاوت) باشد.


    بد انديش گردد پدر بر پسر پسر هم چنين بر پدر چاره گر


    16. اي زرتشت سپيتمان!هنگامي که سده ي دهم تو سر آيد، خورشيد راست تر و تنگ تر وسال و ماه و روز کوتاه تر


    شتابان همه روز و شب ديگر است کمر بر ميان و کله بر سر است


    نباشد بهار از زمستان پديد نيارند هنگام رامش نبيد


    17. و سپندار مذ، يعني زمين ،تنگتر و تنگ راه تر< باشد>


    چنين بي وفا گشت گردان سپهر دژم گشت و از ما ببريد مهر


    22. و مزد ايشان در برابر کار کم است و کار و کرم از دست ايشان کم رود وانواع جدا کيشان (= مخالفان) بران ايشان (= دين برادران) خواستار بدي باشد


    برنجد يکي ديگري بر خورد بداد و به بخشش کسي بنگرد


    زيان کسان از پس سود خويش بجويند و دين اندر آرند پيش


    بريزند خون از پي خواسته شود روزگار بد آراسته


    26. اي زرتشت سپيتمان ! در آن زمان شگفت يعني پادشاهي(تسلط)خسم خونين درفش و ديو گشاده موي خشم تخم (از نژاد ديو خشم) پست ترين بندگان به فرمانروايي نواحي ايران فرار روند.


    خشم خونين درفش در اوستا نيز بيان شده است و خشو را داراي درفش يعني داغ خونين مي داند.


    شود بنده ي بي هنر شهريار نژاد و بزرگي نيايد به کار


    36. آزادگان و بزرگان و مغ مردان به شکوهي (= بينوايي) و بندگي رسند و <مردمان> تند خو و خرد به بزرگي و فرمانروايي رسند . وخردان آواره به پيشگاهي وراينيداري (= حکومت و اداره ي کشور) رسند .


    چو بسيار از اين داستان بگذرد کسي سوي آزادگان ننگرد


    چو با تخت و منبر برابر شود همه نام بوبکر و عمر شود



    50. و جوانان و کودکان اندشناک باشند و از دلشان شوخي، بازي و رامش بر نيايد


    51. و جشن و نهاد (= آيين و رسم) پيشينيان و اوسفريد (= نذر، خيرات ) ايزدان و يشت ويزش (= عبادت) و گاهنبار و فروردينگان جاي جاي کنند و بدان چه کنند با بي گماني ( به يقين ) نگرند.


    چنان فاش گردد غم و رنج و شور که رامش به هنگام بهرام گور


    نه جشن و نه نامش نه گوهر نه نام بکوشش ز هر گونه سازند رام


    نباشد بهار از زمستان پديد نيازند هنگام رامش نبيد


    55. از <هر> ده< تن> اين مردم، نه <تن> در سوي اباختر (سمت شمال) نابود شود


    بدين نيز جنگي بود هر زمان که کشته شود صد هژبر دمان


    56. در فرمانروايي بر ايشان هر چيز به نيستي و بي چارگي و سبکي (خواري) و نيستي رسد


    تبه کرد اين رنج هاي دراز نشيبي درازاست پيش فراز



    58. و پادشاهي و فرمانروايي به بندگان انيراني(غير ايراني) چون هيون، ترک، ختل و تبتي رسد که بيابان نشين و کوهيار <اند> و چيني و کابلي وسغدي رومي و هيون سپيد سرخ جامه بر اين دههاي ايران من فرمانروا باشد. فرمان و کامه (ميل وخواست ) ايشان در جهان رها باشد.


    از ايران و از ترک و از تازيان نژادي پديد آيد اندر ميان


    نه دهقان، نه ترک و نه تازي بود سخن ها به کردار بازي بود


    62. و چشم آز ايشان از خواسته پر نباشد خواسته ي جهان گرد کند و در زير زمين نهان کنند و به سبب گناهکاري ،لواط و دشتان مرزي (= نزديکي در حالت نا پاکي زنانه) بسيار کنند و بسيار شهوت زشت ورزند.


    همه گنج و ها زير دامن نهند بميرند و کوشش به دشمن دهند


    ز گنج جهان رنج پيش آورد از آن رنج او ديگري بر خورد


    چه سودت بسي انچنين رنج و آز که از بيشتر کم نگرد نياز


    67. ايدون نيک گفت اورمزد به زرتشت سپيتمان که: « بخوان و از بر کن و از طريق زند و پا زند و گزارش بياموز به هير بدان وهاوشتان بگوي تا در جهان بگويند، پس ايشان به آنهايي که سده آگاه نيستند بگويند و اميد تن پسين و براي نجات روان خويش هرزه و زشتي و تيپاره (بلا) جدا دينان< و> ديو پرستان را بر گيرد و ببرد ( = تحمل کنند ).


    ز راز سپري کس آگاه نيست ندانند کاين رنج کوتاه نيست


    چو بر تخمه اي بگذرد روزگار چه سود آيد از رنج و از کار زار


    که زود آيد اين روز اهريمني چو گردون گردون کند دشمني


    مرا کاشکي اين خرد نيستي گر آگاهي روز بد نيستي


    چو نامه به مهر اندر آورد گفت که پوينده را آفرين باد جفت


    که اين نامه نزد برادر برد بگويد جز اين هر چه اندر خورد


    سوگنامه ي تازش تازيان چنان است که پس ار 1376 سال يزدگردي همچنان ناله هاي رستم فرخزاد که نماد همه ايرانيان است از شاهنامه بلند است که:


    دل من پر از خون شد و روي زرد دهان خشک لب ها پر از باد سرد


    که تا من شدم پهلوان از ميان چنين تيره شد بخت ساسانيان


    اگر نيزه بر کوه روشن زنم گذاره کند چونکه رويين تنم


    اما با دليري فرزندان ايران ، هر انچه نبايد شود شد و چه بد شد


    کنون تير و پيکان و آهن گذار همي بر برهنه نيايد به کار


    همان تيغ کان گردن پيل وشير فکندي بزخم اندر آورد زير


    نبرد همي پوست بر تازيان ز دانش زيان آمد اندر زيان


    و اما در همساني اين دو نوشتار دو نوشتار ديگر را با اين نوشتار ها هماروز مي کنيم


    نخست از نوشتار پهلوي پيشگويي هاي جاماسپ که در آن آمده است


    گشتاسب شاه پرسيد : اين دين ( زرتشتي ) چند سال برقرار خواهد بود و پس از آن چه هنگام و چه زمانه اي است ؟
    1 ) "جاماسب بيتخش " پاسخ داد : که اين دين هزار سال روا باشد پس از آن مردماني که هم پيمان شکن هستند با يکديگر رشک و دروغ کنند و سبب شود که ايرانشهر ( مملکت ايران زمين ) به دست تازيان سپارده شود و تازيان هر روز نيرومندتر شوند و شهر شهر را تسخير کنند.
    2 ) مردم ايران زمين به نابکاري - فساد - رذيلت و دروغ گرويده و از روش کردار نيکو آزرده ميوشند و کناره گرفته .
    3 ) آمار گنجهاي ايرانشهر رو به گسترش مي رود و زرين و سيمين ها براي فرمانروايان انبار مي شود .
    4 ) سپس همه اينها ناپديد شود و بسيار گنجهاي پادشاهان ايران به دست دشمنان رسد و مرگ بي زمانه و نابهنگام گسترش يابد.
    5 ) همه ايرانشهر به دست دشمنان تازي افتد و انيران ( ضد ايرانيان ) در ايران فراوان شوند به طوري که ايراني از انيراني مشخص نشود .
    6 ) در آن زمان " توانگران بد انديش" بر درويشان پيشي ميگيرند و آزادگان و بزرگان ايرانهشر در رنج و سختي زندگي خواهند کرد .
    7 ) به جايي خواهد رسيد که فرزندي را که زايند بفروشند و پسر مادر را زند و برادر بر برادر رحم نکند و براي کسب خواسته هاي خود از يکديگر درگير شوند .
    8 ) مردان زن صفت که ناپديد بودند در ايرانشهر هويدا ميشوند و دروغ گسترده ميشود .



    سوگ نامه ي تازش پليد تازيان بر ايرانشهر را با نوشتاري از کتاب ارزشمند بندهشن به پايان مي رسانم:


    « چو شاهي به يزد گرد آمد ، بسيت سال شاهي کرد . آنگاه تازيان به بس شمار به ايرانشهر تاختند . يزد گرد به کار زار با ايشان قادر نبود به خراسان و ترکستان شد اسب و مرد و ياري خواست و او را آن جاي کشتند پسر يزد گرد به هندوستان شد سپاه و گند آورد . پيش از آمدن به خراسان در گذشت آن سپاه و گند بياشفت ايرانشهر به تازيان ماند .ايشان آن آيين اکه – دين خويش را رواج بخشيدند و پس آيين پيشينيان را بياشفتند، دين مزديسنان نزار کردند . نساي –شويي ، نساي نهاني و نساي خوشي را به کار نهادند . از بندهشن تا امروزاناگي از اين گرانتر نيامد چه به سبب ايشان ، نياز و ويراني و مست کنشي، به سبب اکه دادي واکه-ديني سيج و نياز و ديگر اناگي ميهمان کرده ايستاد».
    __________________




    فروشگاه نمونه سوالات پیام نور با پاسخنامه تستی و تشریحی



    دانلود رایگان نمونه سوالات دانشگاه پیام نور





    http://up.pnu-club.com/images/00ld7yux3ay3itvspd7n.png
    برای دانلود رایگان نمونه سوالات پیام نور با جوابهای تستی و تشریحی در مقطع نمونه سوالات کارشناسی ارشد پیام نور - نمونه سوالات پیام نور کارشناسی - نمونه سوالات پیام نور دکترا- نمونه سوالات آزمونهای فراگیر پیام نور( دانشپذیری)

    به ادرس زیر مراجعه کنید

    نمونه سوالات رایگان پیام نور




  6. #116
    Borna66 آواتار ها
    • 55,397
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل تحصیل
    خيام-سهراب
    شغل , تخصص
    طراح و تحلیل گر حرفه ای وب
    رشته تحصیلی
    مهندسي نرم افزار
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    زردشت دین آزادی

    (نیوشا آریانا)

    آزادی به مفهوم مطلق آن مطلوب هیچ ایدئولوژی و مکتبی نبودن است. اما در دید پذیرفته شده اجتماعی یعنی در حدی که به حقوق دیگران کمترین آسیبی نرسد و مورد تایید همه مکاتب و ایدئولوژی ها باشد و کمترین رژیمی در جهان آن را نفی کند.


    آزادی و اختیار در ادیان مختلف به گونه های متفاوتی بیان شده است و از آن به عنوان برترین داده ی خداوندی یاد شده است.


    در آیین زرتشت آزادی در والاترین جلوه خود به صورت آزادی اندیشیدن، آزادی گزینش راه زندگی و زیر بنای گات هاست. زرتشت بر این باور است که انسان در گزینش نیک یا بد دارای "اختیار" است و همین اختیار است که او را در برابر نوع انتخابش مسئول می گرداند، انسان را مسئول گزینش خیر یا شر خود می داند و بازتاب اندیشه، گفتار و کردار هر کس را به سوی خودش می پندارد. ایشان در این زمینه در گات ها یسنای 31 بند 9 می فرمایند: (( در یافتم که "اندیشه رسا"از توست،"خرد جهان آفرین" از توست، و ای خدای جان خرد این نیز از توست که جهانیان را اختیار داد که اگر بخواهند به راستی گرایند یا دروغ را برگزینند.))


    بر پایه گفته های گات ها آدمی موجودی با حق طبیعی آزادی بیان عقیده است. اندیشه و خرد انسان ارزش و اعتباری برتر دارد. بنابراین هر انسانی باید آزاد باشد تا پس از سنجیدن راه های گوناگون با خرد نیک واندیشه روشن خود راه خویش را آزادانه برگزیند. اهورا مزدا نیز آدمی را در اندیشیدن، رایزنی و پذیرفتن یا رد شیوه زندگی آزاد گذاشته است. اما در عین حال از روی دادگری به او هشدار داده است.


    زرتشت باور دارد که آزادی در ابراز عقاید امکان سنجش و گزینش شیوه درست را فراهم می کند. ایشان بار ها انسان را به گوش فرا دادن به بهترین سخنان و سنجیدن و گزینش آن با استفاده از اندیشه روشن و رسای خدادادی سفارش می کند.


    از مواردی بسیار بارز دیگر که آزادی در عقاید را در دین زرتشت تصدیق می کند آزادی هر انسان در گزینش دین است. بر اساس باور های این دین خداوند انسان را در انتخاب دین و شیوه زندگی آزاد گذاشته است. در یسنای 31 بند 11 آمده است( ای خداوند خرد، هنگامی که در آغاز منش خویش، زندگانی و وجدان و خرد را آفریدی، آن گاه توانایی کار کردن بخشیدی .خواستی تا هر کس آزادانه دین خود را برگزیند. ))


    اهورا مزدا خرد است و به همه آدمیان خرد خود را ارزانی کرده است تا در کار ها رایزنی کنند. تقلید و پیروی کورکورانه در سنت زرتشتی جایی ندارد و همیشه انسان به چاره جویی در کار ها با استفاده از خرد دعوت شده است.


    ریشه این آزادی، در اصول اخلاقی گات ها و در رابطه میان خالق و مخلوق است. خرد رشته ای است که اصول گات ها را به هم پیوند می دهد. آدمی در تصویر اخلاقی اهورا مزدا خلق شده است و معنای آن اینست که اهورامزدا و آدمی در فروزهایی مشترکند. یکی از آن ها آزادی و اختیار است.


    در دین زرتشت از این رایطه بسبار قوی یاد شده است به گونه ای که انسان به عنوان همکار خداوند شناخته شده است. این همکاری از این جهت است قدرت اخلاقی به آدمیان بخشیده شده است. به همین جهت بین خداوند و انسان به جای حق ابوتی یا مالکیتی که در ادیان دیگر بیان شده است، حق مشارکت وجود دارد این آزادی به انسان اجازه می دهد که اگر بخواهد راه پویایی، راستی و داد را بپیماید و به شادمانی و خوشبختی دست خواهد یافت و اگر به بدی گراید دچار افسوس خواهد شد.(یسنای 40 بند 4)




    فروشگاه نمونه سوالات پیام نور با پاسخنامه تستی و تشریحی



    دانلود رایگان نمونه سوالات دانشگاه پیام نور





    http://up.pnu-club.com/images/00ld7yux3ay3itvspd7n.png
    برای دانلود رایگان نمونه سوالات پیام نور با جوابهای تستی و تشریحی در مقطع نمونه سوالات کارشناسی ارشد پیام نور - نمونه سوالات پیام نور کارشناسی - نمونه سوالات پیام نور دکترا- نمونه سوالات آزمونهای فراگیر پیام نور( دانشپذیری)

    به ادرس زیر مراجعه کنید

    نمونه سوالات رایگان پیام نور




  7. #117
    Borna66 آواتار ها
    • 55,397
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل تحصیل
    خيام-سهراب
    شغل , تخصص
    طراح و تحلیل گر حرفه ای وب
    رشته تحصیلی
    مهندسي نرم افزار
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    آموزش زبان دری (زبان زرتشتی)



    (مازیار رشیدی)

    زبان دری زبان درباریان ساسانی بوده است که با آن نوشتار وسخن می راندند.این زبان با اندک دگرگونی در میان جامعه
    زرتشتی نگداری شد و لهجه های زیادی گرفت. دری گونه ای از زبان دری نوین نیست بلکه مادر زبان دری نوین است .ما
    به یاری مزدا بر آن شدیم که این زبان را به هم میهنان نیک آموزش دهیم تا این زبان همچنان به زندگی خود ادامه دهد.



    بخش نخست
    ( توجه کنید A بزرگ نمایان گر الف است و aنمایانگر حرف پیشرو(فتحه) است )



    1)گونه های فعل


    الف) فعل های ماضی
    ماضی ساده:
    رفتم : shoe رفتیم : shoim
    رفتی : shoi رفتید : shzid
    رفت : shza رفتند : shzen
    *************************************
    ماضی استمراری :
    می رفتم : she می رفتیم : shozim
    می رفتی : shzi می رفتید : shzan
    می رفت : shza می رفتند : shzen
    ***********************************
    ماضی نقلی :
    رفته ام : shzae رفته ایم: shozyim
    رفته ای : shzai رفته اید : shzan
    رفته : shzaha رفته اند : shzen
    *************************************
    ماضی بعید:
    رفته بودم :sheza boe رفته بودیم : sheza boim
    رفته بودی: shza boi رفته بودید : sheza boie
    رفته بود: shza bo رفته بودند : sheza boen
    *************************************



    ب) فعل مضارع
    مضارع ساده :
    می روم : she می رویم : shim
    می روی : shi می روید : shid
    می رود : shoot می روند : shen
    *************************************
    مضارع التزامی :
    بروم :veshe برویم : veshim
    بروی: veshi بروید : veshit
    برود : veshoot بروند : veshen
    **************************************
    ج) آینده :
    خواهم رفت : mau veshe خواهیم رفت : mau veshim
    خواهی رفت : dau veshe خواهید رفت : dau veshit
    خواهد رفت : shau veshoot خواهند رفت : shau veshen
    **************************************
    د) نفی :
    نروم : nashe نرویم: nashim
    نروی : nashu نروید : nashid
    نرود : na shoot نروند : nashen
    *************************************
    2) ضمایر
    الف ) ضمایر جدا
    من : me ما : mo
    تو: tA شما: shmo
    او: in ایشان: ishun/iye
    *************************************
    ب ) ضمایر پیوسته
    (با توجه به واژه دست dAsht)
    دستم : dAsht om دست مان : dAsht mo
    دست ات: dAsht ood دست تان :dAsht sho
    دست اش: dAsht osh دست شان : dAsht unsho
    **************************************
    3) اشاره
    این : mooe آن : ooe
    این ها : miye آن ها : eeye




    فروشگاه نمونه سوالات پیام نور با پاسخنامه تستی و تشریحی



    دانلود رایگان نمونه سوالات دانشگاه پیام نور





    http://up.pnu-club.com/images/00ld7yux3ay3itvspd7n.png
    برای دانلود رایگان نمونه سوالات پیام نور با جوابهای تستی و تشریحی در مقطع نمونه سوالات کارشناسی ارشد پیام نور - نمونه سوالات پیام نور کارشناسی - نمونه سوالات پیام نور دکترا- نمونه سوالات آزمونهای فراگیر پیام نور( دانشپذیری)

    به ادرس زیر مراجعه کنید

    نمونه سوالات رایگان پیام نور




  8. #118
    Borna66 آواتار ها
    • 55,397
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل تحصیل
    خيام-سهراب
    شغل , تخصص
    طراح و تحلیل گر حرفه ای وب
    رشته تحصیلی
    مهندسي نرم افزار
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    نوشتن و پرداختن به شرح حال بزرگانی چون پیامبران در واقع کاری بس دشوار و سخت است ، در این میان بحث در مورد اندیشه ها و عقاید این بزرگان کار را دشوار تر و پیچیده تر میکند و آنچه مشخص است نگارش شرح حال و پرداختن به سیره ای برای زرتشت دشوار تر و بلکه نا ممکن است ، این دشواری به موجب کهنه بودن و قدمت زیادیست که زمان پیامبر داشته است و رویداد ها و پیشامدهای زندگی این بزرگوار
    همچون سایر بزرگان ایرانی دستخوش افسانه ها و عقاید بسیاری گشته که گاه تحقیق راجع به داستان اصلی را غیر ممکن میسازد ، تا بدانجا که برخی محققان و پژوهشگران وی را فردی افسانه ای و اسطوره ای پنداشته و معرفی کرده اند ، اما با این حال موجودیت این بزرگمرد با همین منابع و ماخذ اندک مسلم و بی خدشه و تردید است.
    بزرگترین سندی که دربارۀ زرتشت همکنون در دست داریم گاثاها ( گات ها ) یا سرودهای وی میباشد که با زبانی بسیار کهن گفته شده و از نوع گفتار ، نامها و آموزش ها و بر پایی یک دگرگونی ژرف ، در فکر و اندیشۀ دینی و اجتماعی آن زمانه آگاه میشویم
    بر پایه و بنیان همین سرودهاست که کم و بیش میتوان سیمای فکری و اصلاحات و عقاید این آریایی اندیشمند را ترسیم کرد هرچند که رویداد ها و جزئیات زندگی اش از نگاه روزشماری و سالشماری در پردۀ تاریکی و ابهام باقی مانده است .

    در برخی از نوشته ها مطابق معمول سیمای پیامبر و زندگی وی را با رویدادهایی شگفت انگیز تذهیب کرده اند
    سه روز به تولد زرتشت مانده خانه پوروشسب را نور فراگرفته بود و از همۀ خانه نور می تافت. بزرگان ده گمان كردند كه ده آتش گرفته است. به هراس افتادند و گريز اختيار كردند، اما در بازگشت دريافتند كه به هيچ جای ده آتش نيفتاده است، بلكه در خانه پوروشسب مرد شكوهمندي زاده شده و اين روشنی از فرّۀ اوست.بنابر روايت «وجركرد ديني» تولد اشو زرتشت در روز خورداد (روز ششم) ماه فروردين بوده است و او به هنگام تولد خنديد.
    بدان گه که صبح زمان دیمه داد زراتـشـــت فــرخ ز مادر بزاد
    بخنـدید چون شد ز مادر جـــدا درخشان شد از خندۀ او سرا
    عـجب ماند در کـار او بــاب او و زان خنـــده و خـوبی و آب او
    به دل گفت کاین فرۀ ایزدیست جز این هر که از مادر آمد گریست


    در مورد خاستگاه زرتشت و زندگی او نيز توافق نظری وجود ندارد. در نوشته های دوران ساسانی، زرتشت اسپنتمان ( سپيتامان ) را از قبيله «مغ» می دانند که يکی از قبايل مادی بودند که در ماد کوچک ( آتورپاتکان، آذربايجان ) زندگی می کرده اند
    اشو زرتشت اسپنتمان در شهری به نام رغه ، یا راگا یا ری ( که البته هیچ گونه مدرکی برای اینکه رغه همان ری امروزی باشد در دست نیست ، گرچه در اوستا دو بار از رغه یاد شده ولی از زایش پیامبر در آنجا سخنی به میان نیامده)
    در خانه پدرش در کنار رود دَرجی که به دریای چی چَست ( ارومیه ) می ریخت با چهره ای نورانی و با لبخند از مادرش دغدو زاده شد و چون نام خاندان پدرش اسپنتمان بود ، او را زرتشت اسپنتمان نام نهادند.

    در یسنا هات19 فقره 18 از بودن ردان در ری زرتشتی نام میبرد که مفهوم آن به خوبی معلوم نیست
    در متون پهلوی و تفسیر پهلوی رغه را در آذرآبادگان ( آذربایجان) میدانند ، شاید رغه شهر مراغه کنونی باشد که خود آذربایجانی ها مَرَغه گویند
    چون در نوشتار های پهلوی از دو رغه یاد شده بعید نیست هر دو رغه در آذربایجان بوده یکی بزرگ و یکی کوچک
    در این صورت ممکن است مرغه کوتاه شدۀ مه رغه باشد یعنی رغۀ بزرگ در برابر رغۀ کوچک.

    بسیاری از دانشمندان نیز زرتشت را از آذربایجان حوالی رود ارس و مادرش را از رغه میدانند
    در فصل 20 بندهش فقرۀ 32 و فصل 34 بندهش زرتشت را از حوالی رود دَرجه (درجی ) در آذربایجان می نویسد
    نام پدرش پوروشسب و مادرش دوغدو بوده و سلسلۀ نسب پیامبر در پشت چهل وپنجم به کیومرث می رسد که بنیانگذار سلسلۀ پیشدادیان بوده
    لفظ اشو که به معنی مقدس روحانی و جسمانی و راستی و درستی است و در اوستا زیاد آمده صفت یا عنوان پیامبر می باشد به طوری که در بیشتر جاهای اوستا آمده صفت اشو از جانب پروردگار به زرتشت اختصاص یافته و دیگر مقامی بالاتر از آن نیست
    دربارۀ خاندان و تبار اشو زرتشت منابع و مآخذ پهلوی بسیاری وجود دارد که از پدران و چهارده نیای وی گفته شده است ، اما در اوستا روشنی و آشکاری موجود نیست

    به موجب بخش سی و دو از کتاب بُن دَهِشن که در آن از دودمان و نسب زرتشت یاد شده با چهارده پشت به منوچهر از شاهان نامی پیشدادیان میرسد ، نهمین نیای زرتشت « سپی تامه » نام داشته و از همین روی است که این نام به گونۀ نام خانوادگی برای پیامبر باقی مانده و هفت بار در گاتها آمده است . در مورد نام پدر زرتشت نیز در هوم یشت یسنای نهم بند 13 از « دَئِوَدات » به عنوان پدر زرتشت یاد شده و در یشت پنجم موسوم به آبان یشت بند هجدهم نیز از او به همین نام که به معنی « دارندۀ اسب پیر » میباشد ، یاد شده است .
    پنجمین نیای زرتشت « چَخشنوش » است که در فروردین یشت بند 114 فرَوَشی پارسایی به نام « چاخشنی » ستوده شده است که چه بسا منظور همین کس باشد.

    نام ششمین نیا نیز « پیترسپ » بوده است که خود پسر « ارج ذرشن » معرفی شده است. « هردار » هشتمین و نام نهمین نیا « سپی تامه » می باشد که به عنوان نام خانوادگی زرتشت از گاثاها گرفته تا متأخرترین بخش های ادبی سنتی به فارسی شهرت و کاربرد داشته است
    « سپی تامه » پسر « ویدَ شت » و « ویدشت » پسر « نیازم » و این نیز پسر « ایریچ » یا « ایرج » است ، « ایرج » پسر« دوراسروب » و « دوراسروب » پسر « منوچهر » می باشد .

    مادر زرتشت « دوغدو » نام داشته که در منابع پهلوی از او با نام « دوغذوا » یاد کرده اند ، دوغدو به موجب بند دهم از فصل سی و دو
    بُندَ هشن دختر « ف َراهیم رَوا » بوده و مادرش به موجب اشاره « زات سپرم » ، « فرِنو » نام داشته است .
    از همسر نخست پیامبر آگاهی چندانی در دست نیست ، گویا پیش از مهاجرت و سفرهایش فوت شده باشد ، همسر دیگر وی « هوُوی » دختر « فرَ شوشتر » مشاور ویشتاسب شاه میباشد
    در مورد فرزندان اشو زرتشت در اوستا و چند متن پهلوی آمده است که زرتشت دارای شش فرزند بوده ، سه پسر و سه دختر
    پسران به ترتیب « ایسَت واسترَ » و « اوروَتت نَرَ » و « هوَرچیثرَه » نام داشته اند .
    سه دختر نیز « پئورو چیستا » و « فرنی » و « تریتی » نام داشته اند.
    خود نام زرتشت به معنی « دارندۀ شتر پیر » یا « ستارۀ زرین » با تغییر در جز نخست نام ، دارای معانی یی در همین حدود است
    در کتاب دساتیر زرتشت را از سلسلۀ مه آبادیان معرفی کرده که البته در اوستا و هیچیک از نامه های پهلوی و هیچیک از نوشته های باستانی سابقه ندارد بنابر گفته های دساتیر سلسله مه آبادیان هزاران سال قبل از کیومرث سر سلسلۀ پیشدادیان می باشند که تقریباً ده هزار سال قبل از میلاد بوده اند . مه آباد در واقع از دو لفظ « مه » و « بود » به معنی روشن ضمیر است و به صورت « مها بودیان » یعنی روشن ضمیران بزرگ بوده که به مرور زمان واو بود به الف مبدل گشته و مهابادیان یا مه آبادیان شده است. که اگر هم به اصطلاح امروزه مه آبادیان بگیریم به معنی آبادی بخشندگان بزرگ میشود که در اوستا نیز بارها از سوشیانس یا سیوشانس به معنی سود رسان بزرگ یاد شده که این لفظ برای وخشوران و روشن ضمیرانی اطلاق شده که از سلسلۀ مه آبادیان باشند و از سلسلۀ مه آبادیان سوشیانسهای متعدد ظهور نموده اند تا آنکه اشو زرتشت کاملترین سوشیانس پدیدار شده و آیین یکتا پرستی را تکمیل و در آن سلسله ختم کرده است

    زرتشت نیز در گاتاها خود را سوشیانس می خواند که به معنی سود رسان است و به کسانی اطلاق می شود که به جهان و جهانیان سود رسانند و باعث آسایش نوع بشر شوند
    اغلب پادشاهان دادگر و پهلوانان نامی که به ایران خدمت کرده اند و همچنین سربازان و دانشمندان بزرگ از سوشیانس ها شمرده شده اند
    در کتابهای دیگر نسب زرتشت را در پشت پانزدهم به منوچهر نسبت داده اند که منوچهر هم از نواده های ایرج پسر فریدون است ، بنابراین نسب اشو زرتشت به فریدون میرسد
    از پانزده سالگي تا سي سالگي، دوران كمال انديشه و فضل و پارسايي زرتشت بوده است و در اين فاصله زماني ، اشاره كوتاهي به همسرگزيني او شده است.
    ... تو خود بنگر ای اهورا ، یاری کن مرا ، همان یاری ای که دوستی از دوستش دریغ نمی کند...

    " گاثاها ۲ - ۴۶ "

    داستان سنتی زندگی زرتشت، اشاره به سختی های او در پيدا کردن معتقدان به دينش در آذربايجان می کند که در پی آن، زرتشت به طرف شرق و به دربار «گشتاسپ» می رود و در آنجا موفق می شود پادشاه را به دين خود متمايل کند و از حمايت او بهره مند شود
    بنا به شهادت فردوسی بزرگ در شاهنامه زرتشت خود به دربار آمد و پیامبری خویش را در حضور شاه رسماٌ اعلام کرد:
    به شاه جهان گفت پیغمبرم تو را سوی یزدان همی رهبرم
    ز گوینده بپذیر به دین اوی بیــــاموز از راه و آیــیــن اوی
    بیـــاموز آیــیــن دیـن بـهی بیدین نه خوب است شاهنشهی


    بدخواهان توطئه كردند،شاه فريب بدخواهان را خورد و زردشت را به زندان افكند.
    گشتاسب را اسب سياهي بود شيد نام كه ناگهان فلج شد. گويي كه دست و پايش در شكمش فرو رفته بود.پزشكان دربار ، در درمان او فرو ماندند. در زندان خبر به زردشت رسيد و او به شاه اطلاع داد كه اگر او را از زندان آزاد سازند مي تواند اسب را بهبود بخشد و براي اين كار چهار شرط گذاشت:گشتاسب دين او را بپذيرد، اسفنديار حامي دين باشد، هوتوس همسر گشتاسب و مادر اسفنديار به دين بگرود و توطئه گران عليه زرتشت، رسوا و مجازات شوند.

    گشتاسب شرايط را پذيرفت و زرتشت با نيايش به درگاه اورمزد اسب را شفا داد
    پادشاه کشور آیین زرتشت را که در نهاد آن منافع انسان و هدفهای والای آن نهان بود پذیرفت
    البته چگونه پذیرفتن دین از طرف گشتاسب به درستی روشن نیست و شاید حقیقت همان اشارۀ بالا باشد
    در پی هدایت و رهنمود های زرتشت در امور دولتی ساختن سازه های دینی و تاریخی بزرگ همچون گنبدان برآذران ، آتشکدۀ مهر برزین و امثال آن ساخته شدند و زمینه های دیگر آبادانی ها نیز به تدریج مهیا گشت.

    زرتشت با دست خود در آتشکدۀ مهربرزین درخت سروی کاشت و روی آن نوشت که گشتاسب دین بهی را پذیرفت ، فردوسی بزرگ در این باره اشاره می کند که :
    نبشتش بر این زاد سرو سهی که پذیرفت گوشتاسپ دین بهی
    گوا کرد مر سرو آزاد را چنین گستراند خرد داد را


    پادشاه کشور رسماً اهل دربار ، بزرگان و مقربان را دعوت کرد که سرو کاشمر این درخت مقدس به دست پیامبرکاشته شده را ببینند ، رسم و راه او را پیش بگیرند و به دین بهی بگروند
    بگیرید یک سر ره زردهشت به سوی بت چین برارید پشت
    سوی گنبد آذر آرید روی به فرمان پیغمبر راستگوی


    زردشت در 77 سالگي درگذشت. وفات او در روز خور ودی ماه يعني روز يازدهم ماه دي بود.
    در روايت هاي ديني آمده است كه وي را « تور برادروش » يا « برادروريش » به قتل رساند

    زرتشت پیامبری با مأموریتی عام بود ، هر چند که خداوند او را از کودکی برگزید اما مأموریتش را به تدریج آشکار ساخت ، زرتشت یکتا پرست بود و از جمله تعالیمش این بود که در جهان دو نیروی متضاد وجود دارد
    نیکی « اهورا مزدا » و بدی « اهریمن » و به اصل زندگی های پی در پی اعتقاد داشت.
    در گفتار به وجود کشمکشی دائمی در درون انسان میان اهورا مزدا « روح » و اهریمن « نفس اماره » اشاره میکند
    زرتشت هدف انسان را تلاش دائمی برای غلبۀ کامل نیکی بر بدی میداند و تجلیات معنوی را به پرتو آتش تشبیه میکند
    نگرش آئين زرتشت به جهان هستي، پيروي و پيوستن به قانون اشا است. از ديدگاه او خداوند جهان را بر پايه هنجاري آفريده است كه بر پايه تمام هستي حكمفرماست. او اين هنجار و نظم حساب شده را « اشا » مي نامد.
    استواري قانون « اشا » بر جهان هستي بازتاب اراده و خواست پروردگار بزرگ است. انسان بايد خود را با اين هنجار هماهنگ كند. راستي و درستي ، مهر و فروتني را در خود افزايش دهد. قانون اشا نيروي هماهنگ كننده جهان هستي است و هيچ پديده اي از اتم تا كهكشان وجود ندارد كه بر پايه اين هنجار هماهنگ استوار نباشد
    در دیدگاه زرتشت خداوند انتقام جو ، خشمگین و مجازاتگر نمی باشد ، بلکه سراسر داد و نیکیست
    گفتار معروف زرتشت « اندیشۀ نیک » ، « کردار نیک » و « گفتار نیک » است که چون نیک بنگریم پایه و اساس تمام ایدئولوژی های جهان است.
    همه پیش او دین پژوه آمدند وز آن پیر جادو ستوه آمدند
    گرفتند از او سر به سر دین اوی جـهــان پـر شـد از آیـیـن اوی




    در نگارش این مقاله از منابع زیر نیز بهره بُرده ام :
    شرح وتفسیری در پژوهش تاریخ و زمان زرتشت - ادموند بردو زیکلی
    یکتا پرستی در ایران باستان
    فرهنگ ایران باستان - پورداوود
    اوستا کهن ترین گنجینۀ مکتوب ایران باستان - هاشم رضی
    زرتشت پیامبری که از نو باید شناخت - ارباب کیخسرو شاهرخ
    چنین گفت زرتشت - نیچه
    رسالۀ سوشیانس - پورداوود
    شاهنامه فردوسی




    فروشگاه نمونه سوالات پیام نور با پاسخنامه تستی و تشریحی



    دانلود رایگان نمونه سوالات دانشگاه پیام نور





    http://up.pnu-club.com/images/00ld7yux3ay3itvspd7n.png
    برای دانلود رایگان نمونه سوالات پیام نور با جوابهای تستی و تشریحی در مقطع نمونه سوالات کارشناسی ارشد پیام نور - نمونه سوالات پیام نور کارشناسی - نمونه سوالات پیام نور دکترا- نمونه سوالات آزمونهای فراگیر پیام نور( دانشپذیری)

    به ادرس زیر مراجعه کنید

    نمونه سوالات رایگان پیام نور




  9. #119
    Borna66 آواتار ها
    • 55,397
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل تحصیل
    خيام-سهراب
    شغل , تخصص
    طراح و تحلیل گر حرفه ای وب
    رشته تحصیلی
    مهندسي نرم افزار
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    اصول دین زرتشت كدام است ؟




    شايد شما توجه کرده‏اید که در نگاره‏هاي ترسیم‏شده از اشوزرتشت، این پیامبر بزرگ ایرانی عصايی 9(نه) بند دردست دارد. همچنين بر پايه سنت زرتشتیان هر فرزند بهدین هنگاميکه به سن تکلیف می رسد طی مراسمی ويژه که مراسم سدره‏پوشی نامیده می شود در برابرموبد زوت و همه فامیل و آشنایان با آزادی کامل به اصول و فروع دین اشوزرتشت پیمان وفاداری می بندد، پوشش ساده و سفیدرنگ سدره نیز از 9(نه) تکه تشکیل‏شده‏است. این 9 بند یا نه تکه، بيانگر 9 اصل دین زرتشتي است که چکیده پیام های او را به ما می رساند که من سعی می کنم اکنون برای شما به‏طور بسیار فشرده بیان کنم، آنگاه خواهید ديد که چرا و چگونه، این پیام ها که پایه دین زرتشت شناخته‏شده‏است. هرگز قدیمی نمی‏شود و نه‏تنها برای انسان‏های امروزی تازه و بکر و عملی و قابل‏پیاده‏کردن‏است، بلکه تا انسان وجود دارد، اگر هر کس، در هر زمانی این اصول را پایه باورهای خود قراردهد و به آنها پایبند باشد، هم می تواند فرد شایسته اي باشد و هم مي تواند جامعه خود را به سوی کمال و رسايی راهنماباشد:
    1-باور به يكتايي خدا: خدايي كه اهورا(هستي بخش) و مزدا (داناي بزرگ) است و اين دو صفت بزرگي ودانايي هم آهنگ و از هم جدا ناشدن است . خدايي كه د رهمه جا ودر همه چيز درتجلي است. خدايي كه هر چه را آفريده نيك و لازم و ملزوم يكديگرآفريده و خلاصه خدايي كه صفات كامل آن در نماز صدويك نام خدا شرح داده شده است: برهمه چيز آگاه، بر همه كارتوانا و بي نياز و... .

    2-باور به پيامبري اشوزرتشت: نخستين پيام آوري كه پس از شك كردن به باورهاي پيشينيان خود پس از ده سال در كوه اشيدرنه، از سوي اهورامزدا به پيامبري برگزيده‏شد و از توحيد و نبوت و معاد خبرداد و پيام خود را مانتره (برانگزينده انديشه) ناميد و از دين(دئنا) به مفهوم وجدان سخن به ميان‏آورد. باورهايي كه ابتدا به مردم خود ارايه‏نمود و آرام آرام دين او بخش بزرگي از اين كره خاكي را در برگرفت و پيروان او مزده يسنان يا مزداپرستان و بعدها بهدين و زرتشتيان ناميده‏شدند.

    3-باور به روح و جهان واپسين(جهان مينوي): يعني بهشت و گروسمان(خانه راستي) و دوزخ(خانه دروغ).

    4-باور به اشا(راستي): اشوزرتشت اولين كسي است كه به وجود هنجار هستي(اشا) پي‏برد واز حاكم بودن قانون اشا در جهان هستي (گيتي و مينو) سخن‏گفت. و فرمود انسان مي تواند با خردخويش به قوانين طبيعت (اشا) پي‏برده و از آن استفاده و يا سوءاستفاده نمايد. وانسان تنها زمانی می تواند خوشبخت زندگي کند که قوانین اشا را به‏درستی بشناسد و خود را با این قانون ابدی (اشا) هم‏آهنگ و همراه سازد و.....

    5- باور به گوهر آدمی‏وآدمیت: برپایه آموزشهای اشوزرتشت تمام انسانها از هرجنس ونژادومذهبي دارای وجدان(دئنا) و خرد بوده و از جسم، جان، روح و فروهرِ بسیار بالنده تري نسبت به ديگرموجودات برخوردار می باشد و قدرت تشخیص نیک از بد و ارزش گذاری را داشته وآزادی کامل در انتخاب راه را دارند و سرنوشت خود را می‏سازند و دارای حقوق برابر می‏باشند و در مجموع «من» دارند ومی‏توانند «من» خویش را به هر صورتی که مایل باشند تغییر دهد و دارای بهترین منش«سپنته من» یا بدترین منش«انگره من» گردند و آموزش می‏دهد که وظیفه هر زرتشتی پیروی از «سپنته من» و مبارزه با تمام نیروهای اهریمنی یا«انگره من» است و... .

    6- باوربه هفت پایه کمال: اشوزرتشت اهورامزدا را دارای شش فروزه: وهومن(منش نيك«یا اندیشه و گفتارو کردارنیک»)، اردیبهشت(راستی)، شهریور(تسلط برنفس)، سپندارمزد(دانش اندوزی و پویايی)، خرداد(رسايی خواهی و کمال جويی) و اَمرداد(بی مرگی و جاودانگی) می‏شناسد و می‏آموزاند که هر کس با تمرین و ممارست از این شش فروزه اهورايی به طور کامل برخوردارگردد، در پایه هفتم تکامل خویش به جز خدا نمی‏بیند و با او یکی می‏گردد. این باور دردوران های بعد به صورت هفت شهر عشق یا هفت خوان رستم و نمادهای گوناگون دیگر در فرهنگ و عرفان ایرانی باقی مانده‏است.

    7- باور به نیکوکاری و دستگیری از نیازمندان: دین زرتشت دور نگهدارنده جنگ افزار و آشتی دهنده است. خوشبخت کسی است که خوشبختی دیگران را فراهم‏نماید. باور به اینکه هر کس در هر مقام مادی و معنوی می تواند و باید به دیگران یاری رساند. گذشت و فداکاری(خویت‏وَدس) و کمک به نیازمندان، در دین زرتشت به صورت وقف و گُهنبار و جشن‏خوانی‏ها و بخشش (میزد) و غیره.... به گونه ای بسیار آبرومند برگزار می‏گردد.

    8- باور به سپنتايي بودن (مقدس بودن) چهار آخشیج: آب و باد و خاک و آتش در دین زرتشت سپنتا است و زرتشتی وظیفه دارد محیط زیست را در حد توان پاک نگاه‏دارد.

    9- باور به فرشکردبودن: بنابر آموزش‏های گاتها، ما خواستاریم از زمره کسانی باشیم که جهان را بسوی پیشرفت و آباداني می‏برند و با تمام توان در پویايی اندیشه و گفتار و کردار و آبادانی جهان سهیم گردیده فرشکرد(تازه کننده جهان) باشند. هر بهدین باید کوشش کند با آوردن نور بر تاریکی و با دانش بر جهل پیروز گردد. مثبت‏نگری و یافتن روش های نوین در زندگی (فرشکرد) یکی از مهمترین پایه های اساسی دین زرتشتي است




    فروشگاه نمونه سوالات پیام نور با پاسخنامه تستی و تشریحی



    دانلود رایگان نمونه سوالات دانشگاه پیام نور





    http://up.pnu-club.com/images/00ld7yux3ay3itvspd7n.png
    برای دانلود رایگان نمونه سوالات پیام نور با جوابهای تستی و تشریحی در مقطع نمونه سوالات کارشناسی ارشد پیام نور - نمونه سوالات پیام نور کارشناسی - نمونه سوالات پیام نور دکترا- نمونه سوالات آزمونهای فراگیر پیام نور( دانشپذیری)

    به ادرس زیر مراجعه کنید

    نمونه سوالات رایگان پیام نور




  10. #120
    Borna66 آواتار ها
    • 55,397
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل تحصیل
    خيام-سهراب
    شغل , تخصص
    طراح و تحلیل گر حرفه ای وب
    رشته تحصیلی
    مهندسي نرم افزار
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    نيرنگ چيست؟

    نيرنگ كلمه اي پهلوي بوده وبه معناي مراسم ديني مي باشد. در نسخه هاي خطي يسنا ،ويسپرد و ونديداد كه در ايران نوشته شده است ،تعداد زيادي از نيرنگها يا مراسم مذهبي و ديني ضبط شده است . بسياري از دعاهاي كوتاه چه به زبان پهلويو پازند نيز نيرنگ ناميده شده است ، چنانكه نيرنگ آتش و نيرنگ كشتي نوبستن ونيرنگ دست شو وغيره را مي توان مشاهده كرد.
    براي اين نيرنگها تاثيرات فوق العاده متصور مي شده اند به طوريكه حتي براي هر پيش آمدزشت و رفع هر آسيبي نيرنگ مخصوصي ارائه مي شد،تعداد زيادي از اين نيرنگ ها در زبان پازند چون ، نيرنگ بيماري ، نيرنگ حاجت خواستن ،نيرنگ سردرد ،نيرنگ تب بستن هنوز در ايران رواج دارد، تنها نام آنها عوض شده و دعا ناميده مي شود.
    نيرنگ از جمله كلمات ديني زرتشتي است كه پس از گسترش اسلام در ايران و بيگانه شدن ايرينيان از معني اصطلاحات قديمي ،از معني اصلي خود منحرف گشته و از آن سحر و طلسم وشعبده و افسون وحيله اراده كرده اند.
    شعرا و نويسندگان ايران هم اين كلمه را به همان معني كه در عهد خودشان رواج داشته به كار مي برده اند.چنانكه فرخي گفته:
    به هيچگونه بدو جادوان حيلت ساز به كار برد ندانند حيلت و نيرنگ
    و ناصر خسرو گفته:پست نشين و چشم دار و بدان كه زود زير و زبر شود نيرنگ.
    با توجه به معني نيرنگ ،يكي از بخشهاي خرده اوستا به نام نيرنگستان (مراسم نامه)موسوم است.(كتاب نيرنگستان بقايايي از نسك هفدهم اوستا به نام هوسپارم مي باشد.در اين كتاب از مراسم مختلف بحث مي شود و از آن جمله : در تكاليف موبدي و در خصوص درون(نان مقدس )و در آداب سرودن گاتاها و در اثر خطايي كه در مراسم ديني از موبدي سر زندو در آداب گهنبار و در سدره و برسم و هيزم و هوم و هاون و...
    پور داوود،ابراهيم.خرده اوستا. انتشارات اساطير :تهران 1380 چاپ اول ص58،59،60،75،76




    فروشگاه نمونه سوالات پیام نور با پاسخنامه تستی و تشریحی



    دانلود رایگان نمونه سوالات دانشگاه پیام نور





    http://up.pnu-club.com/images/00ld7yux3ay3itvspd7n.png
    برای دانلود رایگان نمونه سوالات پیام نور با جوابهای تستی و تشریحی در مقطع نمونه سوالات کارشناسی ارشد پیام نور - نمونه سوالات پیام نور کارشناسی - نمونه سوالات پیام نور دکترا- نمونه سوالات آزمونهای فراگیر پیام نور( دانشپذیری)

    به ادرس زیر مراجعه کنید

    نمونه سوالات رایگان پیام نور




برچسب برای این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمی توانید موضوع جدید ارسال کنید
  • شما نمی توانید به پست ها پاسخ دهید
  • شما نمی توانید فایل پیوست ضمیمه کنید
  • شما نمی توانید پست های خود را ویرایش کنید
  •