بالا
 تعرفه تبلیغات




 دانلود نمونه سوالات نیمسال دوم 93-94 پیام نور

 دانلود نمونه سوالات آزمونهای مختلف فراگیر پیام نور

صفحه 5 از 13 اولیناولین ... 34567 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 41 تا 50 از مجموع 128

موضوع: زرتشت انسان اریایی کیست و باور زرتشت چیست

  1. #41
    Borna66 آواتار ها
    • 55,397
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل تحصیل
    خيام-سهراب
    شغل , تخصص
    طراح و تحلیل گر حرفه ای وب
    رشته تحصیلی
    مهندسي نرم افزار
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    فروهر به چه معنیست؟

    نوشين فرودي
    نياكان ما از چند هزار سال پيش دريافته بودند كه هر انسان زنده از تن، جان، روان، وجدان و فروهر (Fravahr) سرشته شده كه پويندگي و بالندگي انسان از كوشش و جوشش آن‌هاست.
    فروهر از دو واژه‌ي “فره  به معني جلو، پيش و “وهر  يا ورتي به معني برنده و كشنده درست شده است و شايد بتوان گفت از نظر زندگي، فروهر بزرگترين و باارزش‌ترين جزء وجود انسان است ، چون پرتوي از هستي بي‌پايان اهورامزداست كه انسان را به‌سوي رسايي رهنما مي‌شود و وظيفه‌ي پيش‌بري و فرابري، براي انسان به برترين پايه‌ي هستي را داراست. و پس از مرگ با همان پاكي و درستي به اصل خود (اهورامزدا) مي‌پيوندد.
    امروزه نگاره‌ي زير بين زرتشتيان نمايانگر شكل فروهر است و به‌عنوان نشانواره‌ي دين زرتشتي به‌كار مي‌رود. اين نگاره، گذشته‌ي چندين هزارساله داشته و شبيه آن در جاهاي ديگر و نزد قوم‌هاي ديگري ديده شده است ولي شكل كنوني آن در كتيبه‌هاي هخامنشي بالاي سر پادشاهان ديده مي‌شود.




    تصوير فروهر

    هر پاره‌اي از نگاره‌ي فروهر يادآور اهميت و مسوليت فروهر در زندگي است:
    1- سر: سر فروهر به‌صورت مردي سالخورده است تا با ديدن آن به‌ياد آوريم كه فروهر مانند بزرگان و افراد مسن ما را راهنمايي مي‌كند.
    2- دست‌ها: دست‌هاي فروهر به‌طرف بالاست به‌خاطر آنكه هميشه به اهورامزدا توجه داشته باشيم.
    در دست فروهر حلقه‌اي وجود دارد كه آن‌را نشانه‌ي احترام به عهد و پيمان مي‌دانند.
    3- بال‌ها: بال‌هاي فروهر باز است. چون با ديدن بال‌هاي باز، ذهن انسان متوجه پرواز و پيشرفت شده و از ديدن اين دو بال باز فورا به ياد مي‌آورد كه فروهر او را به‌سوي پيشرفت و سربلندي راهنمايي مي‌كند.
    همچنين هر بال خود داراي سه بخش است كه نشانه‌ي انديشه‌نيك، گفتار نيك و كردار نيك بوده و با ديدن اين سه بخش آگاه مي‌شويم كه هرگونه پيشرفتي بايد از راه درست يعني به‌وسيله‌ي انديشه و گفتار و كردار نيك انجام شود.
    4- دايره ميان شكل: دايره خطي‌ است منحني كه از هر نقطه‌ي آن شروع كنيم باز به همان نقطه خواهيم رسيد. منظور از اين دايره در ميان فروهر، نشان‌دادن روزگار بي‌پايان است. به اين معني كه هر عمل و كرداري كه در اين زندگي (روي دايره) صورت گيرد نتيجه‌ي آن در همين دنيا متوجه انسان است و اثر آن باقي خواهد ماند. (باز به همان نقطه از دايره خواهد رسيد). و در جهان ديگر روان از پاداش يا جزاي آن برخوردار خواهد شد.
    5- دامن: دامن فروهر از سه قسمت به‌وجود آمده كه نشانه‌ي انديشه و گفتار و كردار بد است . از مشاهده‌ي اين سه بخش درمي‌يابيم كه همواره بايد انديشه و گفتار و كردار بد را به زير افكنده، پست و زبون سازيم. (همانطور كه دامن در زير قرار دارد)
    6- دو رشته‌ي آويخته: اين دو رشته نشانه‌ي سپنتامينو (مينوي خوب) و انگره‌مينو (مينوي بد) است كه هميشه ممكن است در انديشه‌ي انسان ظاهر شوند . وظيفه‌ي هر زرتشتي اين است كه خوبي را در انديشه‌ي خود قرار داده و بدي را از آن دور كند (نيك بينديشد).
    منابع:
    1- منوچهرپور، منوجهر. بدانيم و سربلند باشيم: فشرده‌اي از آموزش‌هاي دين زرتشت. تهران: فروهر، 1377. ص. 54-50 .
    2- در راه شناخت دين زرتشت. تهران: فروهر، 1380. ص. 28-27 .


    گرفته شده از سایت:
    http://www.yataahoo.com/




    فروشگاه نمونه سوالات پیام نور با پاسخنامه تستی و تشریحی



    دانلود رایگان نمونه سوالات دانشگاه پیام نور





    http://up.pnu-club.com/images/00ld7yux3ay3itvspd7n.png
    برای دانلود رایگان نمونه سوالات پیام نور با جوابهای تستی و تشریحی در مقطع نمونه سوالات کارشناسی ارشد پیام نور - نمونه سوالات پیام نور کارشناسی - نمونه سوالات پیام نور دکترا- نمونه سوالات آزمونهای فراگیر پیام نور( دانشپذیری)

    به ادرس زیر مراجعه کنید

    نمونه سوالات رایگان پیام نور




  2. #42
    Borna66 آواتار ها
    • 55,397
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل تحصیل
    خيام-سهراب
    شغل , تخصص
    طراح و تحلیل گر حرفه ای وب
    رشته تحصیلی
    مهندسي نرم افزار
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    (( در 14000 سال بیش در کتاب اوستا ( کتاب آسمانی زرتشتان ) به کروی بودن زمین ووجود خورشید وکهکشانها وستارگان اشاره رفته است . ))

    (( بنیانگذار دانش ستاره شناسی ایران زرتشت دوم بود که در 6000 سال پیش می زیسته ویکی از بزرگترین ستاره شناسان دنیای کهن بوده .))

    (( بر اساس سنگ نبشته ای که به دست آمده ، سابقه پزشکی در ایران به 6000 تا 8000 سال پیش میرسد.))

    (( اولین جراحی مغز در 5000 سال پیش در ایران انجام گرفته است . این جراحی بر روی دختری 14 ساله انجام شده . ( شهر سوخته زابل ) ))

    (( سنگ نبشته هایی که از شوش به دست آمده ، نشان میدهد که ایرانیان دراوایل هزاره دوم در 4000 سال پیش اطلاعات جالبی درباره ی معادلات دو مجهولی داشته اند . ))

    (( ما در ایران باستان 16 نوع الفبا داشته ایم که یکی از الفباها به نام ( وش دبیره )365 حرف داشته است که نت های موسیقی را ایرانیان ازروی همین الفبا اختراع کرده اند وحتی شرشر آب ونغمه ی پرندگان را با این الفبا نوشته اند .))

    (( نخستین پروازکه دزتاریخ ثبت شده است، مربوط به کیکاوس پادشاه کیانی است او برای تحقییق آرزوی خود دستورداد که به چهارگوشه ی تختش نیزه وبرسر نیزه ها خوراک گذارند وبه چهارپایه ی تخت ، چهار شاهین ببندند. وبدین وسیله شاهینها تخت را به آسمان بردند . ))

    (( اولین دانشگاه و بیمارستان جهان در جندی شاپورکازرون ، درزمان داریوش اول پایه گزاری شد ودر زمان ساسانیان به اوج شکوه وعضمت خود رسید . ))

    (( نخستین یکتا پرستان دنیا ایرانیانف زمان هخامنشیان بودند . آنها فقط اهورا مزدا ( خدا ) را می پرستیدند. ))

    (( فن پارچه بافی در ایران سابقه ی7000 ساله دارد . ))

    (( قدیمی ترین قالی جهان مربوط به 5000 سال پیش است وبه دست ایرانیان بافته شده . ( قالی پازریک ) ))


    زيبا وشاد باشيد




    فروشگاه نمونه سوالات پیام نور با پاسخنامه تستی و تشریحی



    دانلود رایگان نمونه سوالات دانشگاه پیام نور





    http://up.pnu-club.com/images/00ld7yux3ay3itvspd7n.png
    برای دانلود رایگان نمونه سوالات پیام نور با جوابهای تستی و تشریحی در مقطع نمونه سوالات کارشناسی ارشد پیام نور - نمونه سوالات پیام نور کارشناسی - نمونه سوالات پیام نور دکترا- نمونه سوالات آزمونهای فراگیر پیام نور( دانشپذیری)

    به ادرس زیر مراجعه کنید

    نمونه سوالات رایگان پیام نور




  3. #43
    Borna66 آواتار ها
    • 55,397
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل تحصیل
    خيام-سهراب
    شغل , تخصص
    طراح و تحلیل گر حرفه ای وب
    رشته تحصیلی
    مهندسي نرم افزار
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    یسنا 48_ پیروزی راستی بر دروغ


    خشن اتره اهورمزدا
    درود بر همه انسان های راستین خدای دانا از هر رنگ و نژادی

    یسنا 48 _پیروزی راستی بر دروغ , سازندگی بر ویرانی , افزایندگی بر کاهندگی

    خشنود گردانم اهورامزدا را
    1,2_با گزینش راستی به جای دروغ , آدمی به بی ارزشی پندارسازی دروغسازان پی می برد. و با دستیاری نیکویی, سامان دل را, از مهر و فروتنی و آرامش, آکنده
    می سازد.
    پس ای خدای دانا
    در آستانه تلاشی که در پیش است, مرا از دانستنی ها بیاگاهان, دانش و بینش فزاینده به من ارزانی دار تا در کوشش های که آغاز میکنم, پیروز باشم. باور دارم که سرانجام, راستی بر دروغ چیره می شود, چه, این خواست تو و سرانجام درست زیستن است.

    3,4,5,6_خدای دانا, از راه اشا آگاهی داده است که, برای فرزانگان, راستی (اشا)بهترین راه زندگی است. همه آنان که خردمند و اهورایی هستند, از این روش درست زندگی, از راه منش نیک, آگاه می شوند و با دلبستگی با سپنتامینیو هم آهنگ
    می گردند.
    هر کس با گزینش خود (اختیار) به خوبی یا بدی می گراید, و گفتار و کردار و دین خود را با منش خود, به گونه ای شکل میدهد. همین چگونگی اندیشه, و همین گزینش راه است که, سرنوشت و آینده آدمی را میسازد.
    پس ای خدای دانا
    بشود که هرگز بدی و فرمانروایان بد, بر ما چیره نشوند.
    بشود که رهبران خوب, با راهنمایی سپنتامینیو(خوبی فزاینده) و سپنتا آرمیتی( مهر و فروتنی و خدمت فزاینده) زندگانی خود را وقف آباد کردن زمین, پیشرفت راستی و پاکیزگی کنند و جهانیان را به سوی فروغ مینوی بکشانند.
    بی گمان, آبادی جهان, تندرستی و فراغ روزی می آورد. خدای دانا, جهان را با همه نعمت های آن, برای زندگی و شادی داده است. آدمیان امانت دار جهان و
    طبیعت اند و در برابر قانون اشا, باید جهان را سبز و آباد نگاهدارند, بهتر و نیکوتر کنند.

    7_ای مردمان, خشم را از خود دور کنید. نگذارید هیچ چیز شما را به ستم و سنگدلی وا دارد . هرگز مهر و فروتنی را از دست ندهید . آگاه باشید که نیاکان, با خوبی و سازندگی فزاینده و آرامش به جایگاه راستی میرسند و با اهورامزدا همراه می شوند.

    8_ای خدای دانا
    بهره وری از نیروی سازندگی و نیک تو , آرزوی من است, و برای یاران و خودم, آن نیروی اخلاقی و اهورایی را درخواست دارم که به همراه آن , برکات تو به ما ارزانی میشود.
    آرزوی من آن است که, همکاران و همراهانم نیز بتوانند با پیمودن راه اشا , از خواست تو آگاه شوند , در گسترش راستی و آرامش , در این جهان کار کنند و تو را در اندیشه خود دریابند.

    9_ای خدای دانا
    از همه توانایی تو آگاهم و می دانم آنان که با بدی رفتار میکنند و راستان را آزار میدهند , در برابر نیروی اهورایی ناتوانند .
    ای خدای دانا, چگونه باید با مهر و خوبی فزاینده ی تو , به همه حتی به بدان , برکاتی راکه از دهشمندی تو ناشی میشود , نشان دهم؟

    10,11,12_ای خدای دانا
    کی آدمیان به هوش می آیند تا از دروغ و از هر چه زدودنده خرد است , پرهیز نمایند.
    کی مردمان از گوش دادن به تبلیغات پیشوایان دروغین دین و فرمانروایان ستمکار , دست برمیدارند و کی کج اندیشی , خشم و ستم برمی افتد؟
    ای خدای دانا , کی سپنتاآرمیتی, آرامش و فروتنی و مهر و داد اشا, آشتی و یکرنگی و آبادانی را به جهان باز می آورند؟ کی به بیداد و خونریزی دروغکاران پایان داده میشود ؟
    و کی مردمان با عشق به سپنتامینیو در برابر دروغ و انگرمینیو خواهند ایستاد؟ این کسان بی گمان سود رسانانی خواهند بود که , به ندای سپنتامینیو پاسخ میدهند .
    به مهر و فروتنی و خدمت(سپنتا آرمیتی ) می گرایند و آن چه را راستی و داد (اشا) فرمان می دهد, با دل و جان انجام میدهند .
    اینان پایان دهندگان خشم و ستم و ناراستی خواهند بود و در آن هنگام , راستی بر دروغ چیره شده است.

    __________________




    فروشگاه نمونه سوالات پیام نور با پاسخنامه تستی و تشریحی



    دانلود رایگان نمونه سوالات دانشگاه پیام نور





    http://up.pnu-club.com/images/00ld7yux3ay3itvspd7n.png
    برای دانلود رایگان نمونه سوالات پیام نور با جوابهای تستی و تشریحی در مقطع نمونه سوالات کارشناسی ارشد پیام نور - نمونه سوالات پیام نور کارشناسی - نمونه سوالات پیام نور دکترا- نمونه سوالات آزمونهای فراگیر پیام نور( دانشپذیری)

    به ادرس زیر مراجعه کنید

    نمونه سوالات رایگان پیام نور




  4. #44
    Borna66 آواتار ها
    • 55,397
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل تحصیل
    خيام-سهراب
    شغل , تخصص
    طراح و تحلیل گر حرفه ای وب
    رشته تحصیلی
    مهندسي نرم افزار
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    پیام زرتشت


    ترا که برترانف انسانی و از برای راستی

    و روشنایی می میری ، مپندار که نامت

    بر سنگ ها سنگواره شود.

    این را چوپانان هم آموخته اند که جاودانگی

    از آنف پیکارگرانف رهایی انسان است.

    از گاتها – یسنا هات 43.
    باز سرایی سید علی صالحی
    اباز شور بهار و شادی عید
    جلوه نرگس و بنفشه و بید
    سبز در سبز سفره صحرا
    نغمه بی غم چکاوک ها
    باز هم لاله های صحرایی
    در خم دره های رویایی
    می شکافد دل زمین را تنگ
    عشق می روید از گفل و گفلسنگ
    ای فلاتف بلندف پا برجا
    ای نمیر ای جاودان بر پا
    باز دور از تو – از تویی می گویم
    در بهارت دوباره می رویم
    مخمل سبزف رویش برگی
    بی گزند از گزند و بی مرگی
    به سپیدی چو برف کوهستان
    سرخ و پوینده در رگ دوران
    تو همان سرزمین یکتایی
    که نشاندار هورمزدایی
    گوهرین باغ بی خزانی تو
    خاکف زرتشت زرنشانی تو
    آنکه آیین بخردی آورد
    رسم و راه یگانگی گسترد
    رسم یکتا پرستی یزدان
    اعتبار بر اراده انسان
    در کلامس ترانه بود و نوید
    شوق آزادی و پیام امید
    گفت : دانای راه خویشتنی
    که پذیرای نور و اهرمنی
    تا که رو سوی روشنی داری
    شادی و خرمی به بار آری
    زنده روزی و اهرمن سوزی
    خود ز ایزد وَشانف پیروزی
    دور باد از تو اهرمن منشی
    خشم و آز و دروغ و بدکفنشی
    -------------------------------------
    قرن ها رفته در سیاهی و کین
    کان سپنتا مرام مهرآیین
    می سراید برای خلقف زمین
    از گلوگاهف سبز فروردین :
    از تو اهریمنت گریزان باد
    تکیه گاهت هماره یزدان باد.

    هما ارژنگی




    فروشگاه نمونه سوالات پیام نور با پاسخنامه تستی و تشریحی



    دانلود رایگان نمونه سوالات دانشگاه پیام نور





    http://up.pnu-club.com/images/00ld7yux3ay3itvspd7n.png
    برای دانلود رایگان نمونه سوالات پیام نور با جوابهای تستی و تشریحی در مقطع نمونه سوالات کارشناسی ارشد پیام نور - نمونه سوالات پیام نور کارشناسی - نمونه سوالات پیام نور دکترا- نمونه سوالات آزمونهای فراگیر پیام نور( دانشپذیری)

    به ادرس زیر مراجعه کنید

    نمونه سوالات رایگان پیام نور




  5. #45
    Borna66 آواتار ها
    • 55,397
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل تحصیل
    خيام-سهراب
    شغل , تخصص
    طراح و تحلیل گر حرفه ای وب
    رشته تحصیلی
    مهندسي نرم افزار
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    آيين مانی
    ماني (277-216م) پيامبرايراني است که نفوذ افکارش بيش از يک هزارسال در خفطّه وسيعي از چين تا اروپاي مرکزي و شمال آفريقا حادثه آفريده. وي در آخرين سال هاي حکومت اشکانيان به دنيا آمد. پدرو مادرش احتمالاً از دودمان نجباي اشکاني و پيرو مذهب ماندايي ها يا صابئين بودند که پس از مهاجرت از فلسطين در دشت ميشان از نواحي خوزستان مي زيستند. صابئين یا ماندائی ها غسل تعميد مي يافتند و طريقه گفنوسي، مخلوط با عقايد بابفلي و ايراني، در معتقدات ايشان راه يافته بود.

    ماني روز جلوس شاپور اوّل، دوّمين پادشاه ساساني، از راه آشنايي با برخي شاه زادگان و درباريان، به حضور شاه رسيد و کتاب خود شاپورگان را بدو تقديم داشت ومورد علاقه و احترام او قرار گرفت و ساليان دراز در مسافرت ها و جنگ ها همراه شاپور به نقاط مختلف سفر کرد. وی ظاهراً در مداواي بيماران نيز شهرت داشت، امّا چون از درمان فرزند شاه درماند مورد غضب وي قرار گرفت
    .

    در زمان جانشينان شاپور، ماني سال ها در زندان بود و عاقبت به بدخواهي موبَدان بزرگ درباري، از جمله کَرتير، محاکمه و وحشيانه شکنجه و کشته شد. محکوميت ماني نتيجه قدرت فوق العاده اي بود که موبَدان زَرتفشتي، با پيوند دين و سياست در دوران ساسانيان، به دست آورده بودند. پيکر بي جان ماني سال ها بر دروازه جندي شاپور آويخته بود. اين دروازه را تا قرن ها بعد آن را دروازه ماني مي خواندند
    .

    ماني با اديان زمان خويش آشنايي گسترده داشت و معتقداتش ترکيبي از عقايد مسيحي، زَرتفشتي و بودايي بود. وي اساس اديان را يکي مي دانست و بر جنبه هاي اخلاقي تأکيد بسيار داشت و رعايت احوال توده هاي محروم را لازم مي شمرد. از اين نظر حتي دشمنان ماني، چون سنت اگوستين، نيز به اخلاق والاي او شهادت داده اند. در دستورات اخلاقي ماني هرگونه حرص مال و جاه و شهرت زشت شمرده شده است. وي پيش آهنگ صلح و آشتي بود و به کار بردن جنگ افزار و جنگ آوري را جايز نمي دانست
    .

    به باور مانَويان، زناشويي و داشتن فرزند اسير کردن دوباره نور در ظلمتف مادّه و تن است. بنابراين، برگزيدگان مانَوي از ازدواج پرهيز داشتند. با اين همه زنان درجوامع مانَوي مورد احترام بسيار بودند. در تاريخ روم از زني به نام جوليا ياد مي شود که يکي از مبلّغان معروف ماني بود. وي در دربار امپراتور با شجاعت و زبان آوري تمام از عقايد خويش دفاع کرد و عاقبت چون ديگر مانَويان جان بر سر اعتقادات خود گذاشت
    .

    مانَويان در شعائر ديني از تشريفات و تظاهرات دوري مي جستند و به قرباني و غسل و تعميد نيز اعتنا نداشتند. امّا هنر نزد ايشان بسيار گرامي بود. ماني مخترع خطّ جديدي مشتق ازخطّ سفرياني نيز بود و آثار خود را به اين خط مي نگاشت. افزون بر اين، وي معتقدات پيچيده خود را درباره دستگاه عظيم آفرينش که در مخيّله پرورده بود در کتابي به تصوير درآورد. اين کتاب اَرتَنگ يا اَرژَنگ ناميده مي شد و ازجهت زيبايي و رنگ آميزي مَثَل بود
    .

    موسيقي نيز در دين ماني مقامي بزرگ داشته است. سرودهاي مذهبي و مجالس عمومي دعا و نيايش با موسيقي همراهي مي شد. به نظر مانَويان نماز و موسيقي دو هديه آسماني است و پرداختن به آن پاداش بزرگ دارد. در آثار متعدّدي که از مانَويان درچين، هند و ترکستان برجاي مانده نشانه هاي خطّ خوش، کاغذ نفيس و تزيينات صفحه و نقّاشي جلد با بيان شاعرانه و آهنگين و ديد هنرمندانه درآميخته است
    .

    دين ماني درزمان خود او به وسيله مبلّغان به سراسر جهان متمدّن آن روزگار پراکنده شد. پس از کشته شدن ماني سرکوب مانَويان با شدّت و خشونت بسيار در داخل ايران دنبال گرديد، امّا درهمان زمان يکي از ملوک عرب حمايت آنان را به عهده گرفت و بسياري از مانويان فراري نزد او رفتند. حدوديک قرن پس از قتل ماني، در سوريه، مصر، آفريقاي شمالي تا اسپانيا و مملکت گال از حضور فعّال مانويان نشان بسيار برجاي بوده است. در قرن چهارم ميلادي، سنت آگوستين، که بعدها آثار او از جمله مهم ترين نوشته ها در دفاع از مسيحيت به حساب آمد، به مدّت نه سال مانَوي شد. در کتاب هاي معروف او شهر خدا و شهر دنيا، که در ردّ عقايد ماني نوشته شده، تأثير عقايد ماني آشکار است. اهميّت و نفوذ مانَويان دراين قرن در رم، مرکز پاپ، به درجهاي بود که کنستانتين، امپراتور روم در سال 326م برضدّ اهل بدعت (مانَويان) فرماني صادر کرد و درسال 372م والنتاين حقوق اجتماعي را ازمانَويان سلب کرد و براي برگزيدگان مانَوي حکم اعدام و تبعيد داد. امپراتور يوستينين درسال 520م، که مصادف با درگيري هاي شديد امپراتوران روم و شاهنشاهان ساساني بود، براي کليه مانَويان حکم اعدام صادر کرد زيرا به عنوان عناصر طرفدار ايران موجب هراس دربار امپراتوران روم بودند. در همين اوان مانَويان در ايران نيز مورد شکنجه و آزار قرار مي گرفتند
    .

    دين ماني در اواخر قرن هفتم ميلادي به چين راه يافت. درسده دهم ميلادي رياست مذهبي مانَويان از بابفل به سمرقند منتقل شد، از راه جامعه هاي سرّي و پنهاني منتشر و هم رديف با عقايد تائو و بودا پيروان بسيار يافت. بعد از اسلام، در زمان خلفاي افموي و عبّاسي، کشتار مانويان بارها صورت گرفت. دراين زمان ايشان را زَنديق يا زَنديک مي گفتند. نوشته هاي بسيار در ردّ عقايد آنان برجاي مانده است. با اين همه شماري قابل ملاحظه از ايرانيان نامي دربار خلفا مانَوي بودند يا ايشان را به داشتن اين عقايد متّهَم مي کردند. ابن مفقَفَّع، مترجم و نويسنده بزرگ دربار افموي و اوايل دوره عبّاسي از مشهورترين آن هاست. انديشه هاي حسين بن منصور حلاّج نيز شباهت هاي آشکار با عقايد مانَويان دارد. درقرن چهاردهم ميلادي، جنگ هاي صليبي برضد کاتارها که شعبه اي از پيروان ماني بودند در اروپا به کشتار وحشيانه مردمي انجاميد که مرگ را، همچون زَندیق(زندیک)های ايراني در دوران خلافت عبّاسي با سکوت و سکون پذيرا مي شدند. بدين ترتيب دين ماني کمابيش هزار تا هزارو دويست سال دوام کرد و بر بسياري از رويدادهاي اجتماعي دوران خود اثر گذاشت. مزدک نيز معتقدات اقتصادي و اجتماعي خودرا از مانَويت گرفت و در اروپا، تا قرن هاي دوازدهم و سيزدهم، بسياري از شورش هايي را که عليه مالکان بزرگ و کليسا رخ مي داد متأثّر از عقايد مانويان مي دانستند.




    فروشگاه نمونه سوالات پیام نور با پاسخنامه تستی و تشریحی



    دانلود رایگان نمونه سوالات دانشگاه پیام نور





    http://up.pnu-club.com/images/00ld7yux3ay3itvspd7n.png
    برای دانلود رایگان نمونه سوالات پیام نور با جوابهای تستی و تشریحی در مقطع نمونه سوالات کارشناسی ارشد پیام نور - نمونه سوالات پیام نور کارشناسی - نمونه سوالات پیام نور دکترا- نمونه سوالات آزمونهای فراگیر پیام نور( دانشپذیری)

    به ادرس زیر مراجعه کنید

    نمونه سوالات رایگان پیام نور




  6. #46
    Borna66 آواتار ها
    • 55,397
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل تحصیل
    خيام-سهراب
    شغل , تخصص
    طراح و تحلیل گر حرفه ای وب
    رشته تحصیلی
    مهندسي نرم افزار
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    ديديم که در آيين مانی آميختگی جهان از بدی و خوبی چگونه بيان گرديد و اين دين برای اين پرسش که بدی چگونه به جهان راه يافته پاسخی ساده دارد .و ديگر اينکه هر کسی برای پالايش روشنايی از تاريکی در گيتی وظيفه ای بر عهده دارد و زندگی برای هر کس دارای معنايی است . در اين آيين مردمان به دو گروه به نامهای برگزيدگان و نيوشندگان تقسيم می شدند. لايه برگزيدگان کسانی بودند که تنها وظيفه شان پالايش تکه های روشنايی بوده .آنان روزانه خوراکی دينی می خوردند که خود در آماده کردن آن نقشی نداشتند .کندن سبزی ها چيدن ميوه ها و حتی خرد کردن شاخه بخاطر اينکه تکه های روشنايی در آنها وجود دارد و آنرا به درد می آورد و از اينگونه کارها که به تکه های روشنايی آسيب می رساند پرهيز می کردند.پس از خوراک خوری نيايشی می کردند که در آن گفته می شد ((من تو را در بخاری نينداخته ام کس ديگری آنرا برای من آورد من آنرا بی گناهانه خوردم)).برگزيده بايد خوراک را بی گناهانه می خورد تا به روح زنده کشور روشنايی آسيب نمی رسانيد.بدين گونه پس از مرگ برگزيده تکه های خاص و روشنايی از کشور روشنايی برخوردار می شد. روح زنده در رهسپاری خويش نخست در ماه جايگزين می گشت و در آنجا يک بار پالايش می گشت اگر ماه از روح زنده روشنايی آگنده بود آنگاه سوی خورشيد می رفت در آنجا کاهش می يافت و باز پر شدن را آغاز می کرد.مانی گرايان می گفتند(آدم هنگامی که به ماه می نگرد می بيند روح زنده را چه می شود.))روح ها سرانجام در خورشيد به آماج خود می رسند به ميهنی که از آن آمده اند به کشور روشنايی.
    و اما نيوشندگان کسانی بودند که زندگی برگزيدگان را ممکن می ساختند .و چون برگزيدگان بايد در برابر روح زنده بی گناه می ماندند نيوشندگان خوراک آنها را آماده می ساختند.هر چند نيوشندگان با کندن سبزی و پختن نان برای برگزيدگان در برابر روح زنده گنهکار می شدند اما با برآوردن وظيفه زندگی شان گناهانشان بخشوده می گشت .گذشته از اين آنان می توانستند اميدوار باشند که در زندگی بعدی همچون برگزيده باز زاده شوند.مانی در زندگی پيشين خود نيز باز يک برگزيده بود .حتی در زمان خردسالی هم از کندن سبزی های باغ پرهيز می کرده .داستان زندگی مانی در کتاب کهنه کوچکی که دست نويس است و روی پوستين نوشته شده و توسط آلمانی ها در کلن نگه داشته می شود آمده است.اينکه اين انديشه ها و باورها برگرفته از خود مانی است و يا به مرور زمان و مانند ديگر اديان توسط پيروان اين دين وارد گرديده جای تامل دارد .در نوع زندگی برگزيدگان رده پاهای سوفی گری منفی را می توانيم مشاهده کنيم و رياضت کشيدن و عدم فعاليت و داشتن زندگی پويا و فعال به اميد رسيدن به خداوند همان چيزيست که سالها مايه به انحراف کشيده شدن انديشه های سوفيان چه در ايران و چه در ديگر نقاط جهان گرديد در حاليکه می دانيم در عرفان ايرانی هرگونه اهمال در کار و تلاش و حتی سختی دادن به بدن که موجب سستی آن گردد به شدت نکوهش گرديده و از کارهای اهريمنی محسوب می شود اشو زرتشت در گاتها اين نکته را بخوبی روشن می سازد:
    ما خواستاريم از زمره کسانی باشيم که جهان را بسوی پيشرفت و آبادانی و مردم را بسوی راستی و پارسايی رهنمايند.يسنا ۳۰ بند ۹
    از اين دو راه آنکه نيک انديش و در پيشبرد جهان کوشاست راه رستگاری را اختيار کند و آنکه بدانديش و تن پرور است جز از رنج و سختی بهره ای نخواهد برد.يسنا ۳۱ بند ۱۰
    هر کشاورزيکه زمين را بارور سازد راه اشويی را می پيمايد.يسنا ۴۹ بند ۱۰




    فروشگاه نمونه سوالات پیام نور با پاسخنامه تستی و تشریحی



    دانلود رایگان نمونه سوالات دانشگاه پیام نور





    http://up.pnu-club.com/images/00ld7yux3ay3itvspd7n.png
    برای دانلود رایگان نمونه سوالات پیام نور با جوابهای تستی و تشریحی در مقطع نمونه سوالات کارشناسی ارشد پیام نور - نمونه سوالات پیام نور کارشناسی - نمونه سوالات پیام نور دکترا- نمونه سوالات آزمونهای فراگیر پیام نور( دانشپذیری)

    به ادرس زیر مراجعه کنید

    نمونه سوالات رایگان پیام نور




  7. #47
    Borna66 آواتار ها
    • 55,397
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل تحصیل
    خيام-سهراب
    شغل , تخصص
    طراح و تحلیل گر حرفه ای وب
    رشته تحصیلی
    مهندسي نرم افزار
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    اصول دین زرتشت كدام است ؟



    شايد شما توجه کرده اید که در نگاره هاي ترسیم شده از اشوزرتشت، این پیامبر بزرگ ایرانی عصايی 9(نه) بند دردست دارد. همچنين بر پايه سنت زرتشتیان هر فرزند بهدین هنگاميکه به سن تکلیف می رسد طی مراسمی ويژه که مراسم سدره پوشی نامیده می شود در برابرموبد زوت و همه فامیل و آشنایان با آزادی کامل به اصول و فروع دین اشوزرتشت پیمان وفاداری می بندد، پوشش ساده و سفیدرنگ سدره نیز از 9(نه) تکه تشکیل شده است. این 9 بند یا نه تکه، بيانگر 9 اصل دین زرتشتي است که چکیده پیام های او را به ما می رساند که من سعی می کنم اکنون برای شما به طور بسیار فشرده بیان کنم، آنگاه خواهید ديد که چرا و چگونه، این پیام ها که پایه دین زرتشت شناخته شده است. هرگز قدیمی نمی شود و نه تنها برای انسان های امروزی تازه و بکر و عملی و قابل پیاده کردن است، بلکه تا انسان وجود دارد، اگر هر کس، در هر زمانی این اصول را پایه باورهای خود قراردهد و به آنها پایبند باشد، هم می تواند فرد شایسته اي باشد و هم مي تواند جامعه خود را به سوی کمال و رسايی راهنماباشد:
    1-باور به يكتايي خدا: خدايي كه اهورا(هستي بخش) و مزدا (داناي بزرگ) است و اين دو صفت بزرگي ودانايي هم آهنگ و از هم جدا ناشدن است . خدايي كه د رهمه جا ودر همه چيز درتجلي است. خدايي كه هر چه را آفريده نيك و لازم و ملزوم يكديگرآفريده و خلاصه خدايي كه صفات كامل آن در نماز صدويك نام خدا شرح داده شده است: برهمه چيز آگاه، بر همه كارتوانا و بي نياز و... .

    2-باور به پيامبري اشوزرتشت: نخستين پيام آوري كه پس از شك كردن به باورهاي پيشينيان خود پس از ده سال در كوه اشيدرنه، از سوي اهورامزدا به پيامبري برگزيده شد و از توحيد و نبوت و معاد خبرداد و پيام خود را مانتره (برانگزينده انديشه) ناميد و از دين(دئنا) به مفهوم وجدان سخن به ميان آورد. باورهايي كه ابتدا به مردم خود ارايه نمود و آرام آرام دين او بخش بزرگي از اين كره خاكي را در برگرفت و پيروان او مزده يسنان يا مزداپرستان و بعدها بهدين و زرتشتيان ناميده شدند.

    3-باور به روح و جهان واپسين(جهان مينوي): يعني بهشت و گروسمان(خانه راستي) و دوزخ(خانه دروغ).

    4-باور به اشا(راستي): اشوزرتشت اولين كسي است كه به وجود هنجار هستي(اشا) پي برد واز حاكم بودن قانون اشا در جهان هستي (گيتي و مينو) سخن گفت. و فرمود انسان مي تواند با خردخويش به قوانين طبيعت (اشا) پي برده و از آن استفاده و يا سوءاستفاده نمايد. وانسان تنها زمانی می تواند خوشبخت زندگي کند که قوانین اشا را به درستی بشناسد و خود را با این قانون ابدی (اشا) هم آهنگ و همراه سازد و.....

    5- باور به گوهر آدمی وآدمیت: برپایه آموزشهای اشوزرتشت تمام انسانها از هرجنس ونژادومذهبي دارای وجدان(دئنا) و خرد بوده و از جسم، جان، روح و فروهرف بسیار بالنده تري نسبت به ديگرموجودات برخوردار می باشد و قدرت تشخیص نیک از بد و ارزش گذاری را داشته وآزادی کامل در انتخاب راه را دارند و سرنوشت خود را می سازند و دارای حقوق برابر می باشند و در مجموع «من» دارند ومی توانند «من» خویش را به هر صورتی که مایل باشند تغییر دهد و دارای بهترین منش«سپنته من» یا بدترین منش«انگره من» گردند و آموزش می دهد که وظیفه هر زرتشتی پیروی از «سپنته من» و مبارزه با تمام نیروهای اهریمنی یا«انگره من» است و... .

    6- باوربه هفت پایه کمال: اشوزرتشت اهورامزدا را دارای شش فروزه: وهومن(منش نيك«یا اندیشه و گفتارو کردارنیک»)، اردیبهشت(راستی)، شهریور(تسلط برنفس)، سپندارمزد(دانش اندوزی و پویايی)، خرداد(رسايی خواهی و کمال جويی) و اَمرداد(بی مرگی و جاودانگی) می شناسد و می آموزاند که هر کس با تمرین و ممارست از این شش فروزه اهورايی به طور کامل برخوردارگردد، در پایه هفتم تکامل خویش به جز خدا نمی بیند و با او یکی می گردد. این باور دردوران های بعد به صورت هفت شهر عشق یا هفت خوان رستم و نمادهای گوناگون دیگر در فرهنگ و عرفان ایرانی باقی مانده است.

    7- باور به نیکوکاری و دستگیری از نیازمندان: دین زرتشت دور نگهدارنده جنگ افزار و آشتی دهنده است. خوشبخت کسی است که خوشبختی دیگران را فراهم نماید. باور به اینکه هر کس در هر مقام مادی و معنوی می تواند و باید به دیگران یاری رساند. گذشت و فداکاری(خویت وَدس) و کمک به نیازمندان، در دین زرتشت به صورت وقف و گفهنبار و جشن خوانی ها و بخشش (میزد) و غیره.... به گونه ای بسیار آبرومند برگزار می گردد.

    8- باور به سپنتايي بودن (مقدس بودن) چهار آخشیج: آب و باد و خاک و آتش در دین زرتشت سپنتا است و زرتشتی وظیفه دارد محیط زیست را در حد توان پاک نگاه دارد.

    9- باور به فرشکردبودن: بنابر آموزش های گاتها، ما خواستاریم از زمره کسانی باشیم که جهان را بسوی پیشرفت و آباداني می برند و با تمام توان در پویايی اندیشه و گفتار و کردار و آبادانی جهان سهیم گردیده فرشکرد(تازه کننده جهان) باشند. هر بهدین باید کوشش کند با آوردن نور بر تاریکی و با دانش بر جهل پیروز گردد. مثبت نگری و یافتن روش های نوین در زندگی (فرشکرد) یکی از مهمترین پایه های اساسی دین زرتشتي است.




    فروشگاه نمونه سوالات پیام نور با پاسخنامه تستی و تشریحی



    دانلود رایگان نمونه سوالات دانشگاه پیام نور





    http://up.pnu-club.com/images/00ld7yux3ay3itvspd7n.png
    برای دانلود رایگان نمونه سوالات پیام نور با جوابهای تستی و تشریحی در مقطع نمونه سوالات کارشناسی ارشد پیام نور - نمونه سوالات پیام نور کارشناسی - نمونه سوالات پیام نور دکترا- نمونه سوالات آزمونهای فراگیر پیام نور( دانشپذیری)

    به ادرس زیر مراجعه کنید

    نمونه سوالات رایگان پیام نور




  8. #48
    Borna66 آواتار ها
    • 55,397
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل تحصیل
    خيام-سهراب
    شغل , تخصص
    طراح و تحلیل گر حرفه ای وب
    رشته تحصیلی
    مهندسي نرم افزار
    راه های ارتباطی

    Icon14

    جناب موبد شايد اين نخستين باري باشد كه يك مجله مرتبط با حوزه علميه قم، با يك موبد زرتشتي مصاحبه مي كند. ضمن سپاس ، اجازه مي خواهم تا در همين سرآغاز ساده ترين و در عين حال دشوارترين پرسشم را مطرح كنم: از چشم شما دين و دين داري به چه معناست؟
    اصولا واژه دين را ما نخستين بار در متن اوستا مي بينيم. دين همان �دئنه� است كه در اوستا به معني نيروي تشخيص خوب از بد يا وجدان آگاه آمده است. اگر به اين واژه توجه بكنيد، پاسخ خود را مي يابيد: خداوند به انسان ها هديه اي ارزشمند داده كه همان خرد و بينش است. پس اگر اشخاص بتوانند دانا بشوند و در گذر زندگي شان خوب و بد را بشناسند، يعني نيروي دئنه خودشان را بيدار كنند، دين دار مي شوند. به عبارت ديگر از نظر اوستا دين دار به كسي مي گويند كه بتواند خوب و بد را در زندگي تشخيص دهد و خوبي ها را انتخاب كند
    بااين تعريفي كه حضرتعالي فرموديد، آيا مي توان گفت كه براي دين وجهه اي دروني قايل هستيد؟
    بله همين است. يعني دين داري امري شخصي و دروني است پيامبران آمده اند كه نگرش درست و راه درست را سفارش كنند و آنها را از نگرش و راه نادرست جدا كنند. كسي دين دار است كه بتواند با خرد و بينش خودش نيكي ها را بپذيرد
    البته شايد اين به نوعي معناي تدين باشد، منظور من آموزه دين بود يعني آن چيزي كه من به عنوان يك متدين بايد به آن ملتزم بشوم؛ آيا شما آن را هم دروني مي دانيد؟
    خود دين نيروي تشخيص خوب از بد است. حالا درك اين كه خوب و بد كجاست، سفارش هايي كه توسط پيامبران از سوي خداوند به انسان ها داده شده است، براي فردي كه مي خواهد دين دار باشد مي تواند راهگشا باشد
    جناب موبد وقتي سخن از ديني به ميان مي آيد ، نكته اي را بعنوان جان مايه و بنياد آن به شمار مي آورند. مثلا مسيحيت را با رافت و مهرباني مشخص مي كنند يا اسلام را با تسليم و تقوي متمايز مي نمايند. برهمين منوال جنابعالي دين زرتشت را با كدام ويژگي مي شناسانيد؟
    همه اساس و شكوه آموزش هاي اشوزرتشت، به نظر من، در پيوستن به �اشه� است. اشه واژه اي است كه نمي توانيم يك كلمه خاص در فارسي را مترادف آن بگيريم. بعضي ها مي گويند راستي و پاكي و نظم كيهاني و هماهنگي موجود در اجزاي جهان است. در بعد انساني، �اشون� به كسي مي گويند كه خويش را با اشه درپيوسته و با آن هماهنگ است. اين امر به عرفان وجودي انسان بازمي گردد؛ يعني فروتني، گذشت، مهرباني، عشق، عاطفه ؛ آن ويژگيهاي خاصي كه انسان مي تواند در روان پاك خودش، پايدار بكند و بعد ثابت كند كه من هم در اين هستي جايگاه خودم را به عنوان يك انسان پيدا كرده ام. در واقع ، مفهوم �اشه� به ما مي گويد كه در اين هستي براي هر جنبنده اي و هر موجودي جايگاه خاصي وجود دارد
    به عبارتي زرتشت معتقد است كه سراسر اين هستي را اگر به يك اركستر بزرگ تشبيه كنيم، همه سازهاي آن را خداوند كوك كرده است و فقط انسان است كه چون اختيار گزينش زندگي بهتر يا بدتر را دارد، بايد براي رسيدن به هماهنگي با اين اركستر بزرگ تلاش كند
    ابر و ماه و خورشيد و فلك دركارند تا تو ناني به كف آري و به غفلت نخوري
    همه از بهر تو سرگشته و فرمانبردارند؛ يعني همه آن سازها را كوك كرده اند و شرط انصاف نباشد كه تو فرمان نبري. عيب سازي كه دست انسانهاست و مي خواهند بنوازند، اين است كه كوكش توسط خودش انجام مي شود. بقيه سازها كوك شده خدايي هستند موسيقي ملايم هستي را همه مي نوازند. زرتشت مي گويد كه اي انسان، سازت را طوري كوك كن كه همنوا باشد با اين هستي، يعني به نظر من ، اصل پيام زرتشت مي خواهد كه انسانها از هر قشر، نژاد و رنگي � تفاوت نمي كند � دعوت بكند كه راه زندگي كردن فقط يكي است و آن هم �اشويي� است، مي توانيد با اختيار خودتان به آن برسيد. به برعكس آن هم مي توانيد برسيد، يعني در برابر اشون شدن، �درگونت� است؛ يعني دروغ؛ يعني پيروان دروغ. كسي كه پيرو دروغ باشد مي شود �درگونت� كه در فارسي دروند شد. پس شيوه زندگي كردن دو گونه است يا بايد از خردت بهره بگيري، از اين خرد كه بهره گرفتي با توجه به دانش و زمان و بعد زمان و مكان، انسان بودن خودت را ثابت كني؛ اگر هم نخواستي، با اختيار خود مي توانيد بعد بد خردمندي خودت را به كار بگيري،‌ منش اهريمني را به كار بگيري و بشوي جزء جامعه حيواني
    آيا مي توان وجه مشتركي ميان جان مايه هاي اسلام، مسيحيت و زرتشتي گري كه فرموديد تسليم، محبت و �اشويي� است ، قائل شد؟
    مي شود گفت عمل صالح، كردار نيك، و در نهايت نزديك شدن به خدا؛ يعني عرفان
    اين گونه كه فرموديد ما مي توانيم بگوييم كه فلسفه زرتشت مبتني بر �اشويي� است؛ يعني همنوايي و همساز بودن با كل حقيقت هستي؛ و اين كه انسان همواره بر اساس هماهنگي با اركستر بزرگ هستي، ساز درون خود را بنوازد. ممكن است قدري بيش تر در باب عرفان زرتشت و نوع نگاه ايشان به رابطه انسان با خدا توضيح دهيد؟
    از آنچه زرتشت در �گاهان� گفته ،‌درست به همان نتيجه اي مي رسيم كه در �انا لله و انا اليه راجعون� مطرح است؛ يعني همه از سوي حق آمديم و به سوي حق بازخواهيم گشت. همه از يك اصليم و به آن اصل مي انديشيم و به آن كه نور حقيقت است نزديك مي شويم. بنابراين يك فروزه اي در وجود همه انسانهاست به نام فروهر كه هميشه پاك است. خرد رسايي از سوي اهوره مزدا. اين خرد را آنقدر بايد در وجود خودمان پرورش بدهيم و گسترش بدهيم كه سراسر جان ما را دربر بگيرد. منشاء عرفان ويژه زرتشت همين است و هفت مرحله دارد كه از �وهومن� (=بهمن) شروع مي شود و به �سروش� مي رسد
    اصولا پيام زرتشت اين است كه بايد به خدا نزديك شويم؛ در اين بخشي كه انسان بايد به خدا نزديك بشود، زرتشت معتقد است كه خداوند فروزه ها يا صفت هاي زيادي را دارد؛ ولي در بين اين صفتها، شش صفت هستند كه مي توانند در انسان هم وجود داشته باشد؛ يعني به عبارتي انسان مي تواند شش صفت خداوندي را در خودش داشته باشد. از بي نهايت صفتهايي كه خداوند دارد ، اين شش صفت از �وهومن� شروع مي شود. �وهو� يعني نيك و �من� يعني منش؛ يعني انديشه. پس وهومن مي شود نيك انديشي. دارا شدن فروزه يا صفت وهومن به اين معني است كه انسان بايد همه هستي را نيك ببيند
    ما نگوييم بد و ميل به ناحق نكنيم جامه كس سيه و دلق خود ازرق نكنيم
    يا
    منم كه شهره شهرم به عشق ورزيدن منم كه ديده نيالوده ام به بد ديدن
    وهومن يعني همه چيز بايد نيك ديده بشود؛ هم چنان كه سهراب سپهري مي گويد‌
    چشمها را بايد شست جور ديگر بايد ديد
    دومين گامي را كه ما داريم اشه است؛ يعني سامان اين هستي كه بر مبناي نيكي و پاكي و مهر استوار است، و �اشه وهيشته� يعني نيك ترين راه � اشويي� را انسان بايد در خودش بوجود بياورد؛ يعني دنبال ويژگيهاي اخلاقي بگردد و آنها را در خودش پرورش بدهد تا مقام خودش را به عنوان يك انسان دستگير بكند در فارسي به آن �ارديبهشت� مي گوييم.سومين مرحله �خشترويريه� است كه در فارسي به �شهريور� تبديل شد. يعني پادشاهي بر خود؛ يعني تسلط، قدرت و توانايي. انسان اگر بتواند بر نفس خودش و توانمنديهاي خودش كنترلي داشته باشد،‌آن سومين گام است كه پشت سر مي گذارد
    مرحله بعدي �سپنت آرمئيتي� است كه در فارسي به �سپندارمذ� و �اسپند� يا �اسفند� تبديل شد. سپنته يعني مقدس و آرمئيتي يعني آرمان و عشق پاك و سازنده، آرزوي پاك و آرزوي نيك
    در مرحله بعدي مي رسيم به �هوروتات� كه در فارسي به �خرداد� تبديل شد. خرداد يعني رسايي،‌يعني كمال
    آخرين مرحله در بين اين شش مرحله �امرتات� يا �امرداد�‌؛ يعني بي مرگي يا جاودانگي است. كه بعد از اين مرحله به خدا پيوستن و به خدا رسيدن است؛ انسان در آن مرحله ، وجود خودش را ديگر حس نمي كند. و آخرين مرحله مي شود �سرئوشه� يا �سروش�؛ يعني نداي درون
    تا نگردي آشنا زين پرده رمزي نشنوي گوش نامحرم نباشد جاي پيغام سروش
    در اينجا ديگر انسان محرم مي شود و پيغام سروش، پيغام اهورايي، و نداي درون به او مي رسد. اين در واقع آن هفت راهي بود كه در واقع در تصوف و عرفان زرتشتي به آن اشاره شده و من فكر مي كنم كه نخستين باري است كه به اين شكل اشاره مي شود. در آيين مهرپرستي هم ما اين هفت مرحله را داريم كه از كلاغ شروع مي شود؛ يعني رازداري و به پير مي رسد كه به معني مرشد است؛ ولي به اين شكلي كه انسان مي تواند در خودش يك ويژگيهاي خدايي را مطرح بكند و آنها را بپذيرد و آنها را پرورش بدهد و روان و جان خودش را به خداوند برساند و نزديك بكند، در انديشه زرتشت مطرح مي شود
    جناب موبد ، بسياري از خوانندگان هفت آسمان ، دلمشغول مباحث كلامي و ديني هستند. از اين رو اجازه مي خواهم تا پرسش بعدي را به چگونگي ثنويت در دين زرتشت اختصاص دهم:‌ هم چنان كه بهتر مي دانيد درباره چگونگي توحيد در دين زرتشت مناقشات كم نيستند،‌به گونه اي كه برخي آن را در توحيد ، هم سنگ اديان ابراهيمي شمرده اند ؛ و بعضي هم راه خلاف را پيموده ، آن را يك سره ، ثنوي يا دوخدايي دانستند. نظر جنابعالي در اين باره چيست؟
    ما وقتي كه به آغاز كار اشوزرتشت پيامبر ايراني مي پردازيم، مي بينيم اصلا ايشان با �دوئاليزم� يا دوگانه پرستي مبارزه مي كند؛ يعني پيش از اشوزرتشت، اقوام ايراني دوگونه خدا داشتند خداياني به نام �اهوره� (=اسوره در هند) كه در برابرشان خداياني به نام �ديو� (=دئو در هند) مي گفتند. به تعبير ديگر : خدايان بد و خدايان خوب ، كه هر دو مورد نيايش و ستايش مردم بودند. براي خدايان بد ،‌ قرباني مي كردند تا از شر آنان در امان باشند و خدايان خوب را مي ستودند تا زندگي شان با بركت و خوشي بشود. زرتشت رفرم خودش را اين گونه ايجاد كرد كه �مزدا� را در كنار �اهوره� � يعني هستي بخش � كه مردم از پيش به آن باور داشتند،‌اضافه كرد و خدايي يكتا به نام �‌اهوره مزدا�‌را به مردم معرفي نمود.�مز� يعني بزرگ و �دا�‌ يعني دانا و خردمند. اشوزرتشت معتقد بود كه خدا نمي تواند پديدآورنده بدي ها باشد. به اين ترتيب، آن ديوها ديگر نفي گشته و از مرتبه خدايي ساقط شدند. بنابراين در ديني كه اشوزرتشت آورد، چيزي به نام دو خدا معنا ندارد و ايشان مروج يكتاپرستي شد؛ يعني دانستن اينكه تنها يك خدا وجود دارد و او همه نيكي و خوبي است
    ولي بعدها متوجه مي شويم كه وقتي انديشه ناب اشوزرتشت رواج مي يافت ، و وقتي كه خودش از صفحه روزگار بيرون رفته بود،‌ كساني كه هم چنان معتقد به باورهاي پيشين بودند، بار ديگر جان گرفتند و اين بار با زيركي خاصي، آن افكار و انديشه هاي سابق را به نام اشوزرتشت رواج دادند. بنابراين اشوزرتشت اصلا بنيان گذار يكتاپرستي بود
    اما علت آن مناقشه ها كه شما پرسيديد، به فهم هاي سطحي از متن سروده هاي اشوزرشت، يعني گاهان، برمي گردد. در آنجا، اشوزرتشت از دو گوهر همزاد و متضاد در آفرينش ياد مي كند. ذكرشدن اين دو گوهر همزاد و متضاد كه آن ها را �سپندمينيو� (=منش نيك) و �انگره مينيو� (=منش بد) مي ناميم، بعدها موجب اين افكار و انديشه شد كه بعضي ها پنداشتند كه نكند منظور از اين دو گوهر همزاد و متضاد، دو خدا باشند؛ در حالي كه اين طور نيست. اين دو گوهر همزاد و متضاد را مي توانيم به مثبت و منفي تشبيه كنيم؛ به كشش و رانش، يا به كنش و واكنش؛ اما در اصل،‌هيچ كدام بد نيستند؛ هر دو نيكند و هر دو كامل كننده هم هستند. شب و روز هيچ كدام بد نيستند. هر دو بايد وجود داشته باشند. اگر يكي نباشد آن يكي هم نيست. از سياهي و سفيدي اگر يكي نباشد، آن ديگري هم نيست
    اشوزرتشت پس از بندي كه در آن به دو گوهر همزاد اشاره مي كند،‌ مي گويد كه هرگاه اين دو گوهر همزاد در انديشه انسان متبلور و متولد بشوند؛ شخص دانا از اين گوهر استفاده مي كند و آن را تبديل مي كند به سپندمينيو؛ يعني سازنده ، نيك و مقدس؛ و شخص بدانديش از اين گوهر استفاده مي كند و آن را تبديل مي كند به انگره مينيو ؛ يعني ويران كننده و اين انگره مينيو بود كه در فارسي به اهريمن و اهرمن تبديل شد؛ اما از آنجايي كه ما مثل بسياري از ديگر اديان؛ مثلا عزيزان مسلمان كه �اعوذ بالله من الشيطان الرجيم�‌ را به كار مي برند؛ يعني مي خواهند بدانديشي در وجودشان نباشد، هنگامي كه مي خواهيم به حضور خداوند برويم ، در نيايش روزانه خود داريم: � شكسته اهريمن باد ��؛ يعني بدانديشي از من دور باد ( حتي سه بار ما ذكر مي كنيم ) . شايد اين امر در باور آن كساني كه خوب نتوانستند اين فلسفه و اين فرهنگ را تجزيه و تحليل بكنند، به اين معني شد كه ما يك چيزي داريم در برابر خدا به نام اهريمن و مي خواهيم آن را شكست دهيم. اين شد كه دوئاليزم را مطرح كردند،‌ در حالي كه اين نيست اهريمن همان انگره مينيو است ، مينيو يا مينو يعني منش و انگره ؛ يعني ويران كننده و خراب كننده و وقتي كه من در نيايش مي گويم كه � شكسته اهريمن باد �‌، مي خواهم كه آن بدانديشي از من دور باد و اين دوئاليزم نيست
    من اين طور مي فهمم كه در اين ساختار، دوئاليزمي كه احساس مي شود،‌ بيش تر يك دوئاليزم اخلاقي و رفتاري است ، نه يك دوگانگي واقعي در سطح آفرينش. درست است ؟
    بله ، اين دوئاليزم در دستگاه آفرينشي هست كه خود ، همه نيكي و همه خوبي است؛ يعني آن نظمي كه اشوزرتشت به آن اشاره مي كند بر اثر هماهنگي اين دو گوهر همزاد پديدار مي شود؛ يعني پايداري جهان هستي � يا �اشه� � كه بر اثر اين كنش و واكنش ، به وجود مي آيد كه البته هر دو نيك هستند؛ ولي از وقتي كه انسان در اين هستي حضور پيدا مي كند ، و از بعد اين امر در انديشه او متولد مي شود، به بد و نيك تبديل مي شود؛ يعني بدي و نيكي فقط در جامعه انساني مطرح مي شود و آن هنگامي است كه اين دو گوهر همزاد در انديشه انسان بروز مي كنند
    اين مطالب كه شما آورديد، مبين برداشت هاي فلسفي از آموزه هاي زرتشت است؛ اما پرسش اين است كه از نگاه يك فرد مومن زرتشتي نيز اين ساختار و اين دو بن همزاد ،‌ همين گونه فهم مي شود ؟ آيا در سطح مردم عادي نيز اعتقاد به اهوره مزدا و اهريمن بر همين منوال است كه شما فرموديد ؟
    هر كسي از ظن خود شد يار من ! متاسفانه انسان ها سنتي تر زندگي مي كنند؛ چون كمتر به فلسفه باورهايشان فكر مي كنند؛ به طور سنتي اينها دقيقا فكر مي كنند كه اهريمن يك چيزي است ؛ يك موجودي است؛ يك پديده اي است كه در كنارشان هست و آن را مي خواهند شكست دهند. در حالي كه وقتي فلسفي به موضوع نگاه مي كنيم، انگره مينيو ؛ يعني خرد زايل كننده ، يعني يك منش ناپاك، منشي كه قرار است وقتي كه به كنش دربيايد، ويراني به بار بياورد . اين منش را بايد از خودمان دور كنيم؛ پس در اينجا شيطاني در كار نيست كه جنبه مادي داشته باشد، يا يك ديو شاخ و دم دار




    فروشگاه نمونه سوالات پیام نور با پاسخنامه تستی و تشریحی



    دانلود رایگان نمونه سوالات دانشگاه پیام نور





    http://up.pnu-club.com/images/00ld7yux3ay3itvspd7n.png
    برای دانلود رایگان نمونه سوالات پیام نور با جوابهای تستی و تشریحی در مقطع نمونه سوالات کارشناسی ارشد پیام نور - نمونه سوالات پیام نور کارشناسی - نمونه سوالات پیام نور دکترا- نمونه سوالات آزمونهای فراگیر پیام نور( دانشپذیری)

    به ادرس زیر مراجعه کنید

    نمونه سوالات رایگان پیام نور




  9. #49
    Borna66 آواتار ها
    • 55,397
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل تحصیل
    خيام-سهراب
    شغل , تخصص
    طراح و تحلیل گر حرفه ای وب
    رشته تحصیلی
    مهندسي نرم افزار
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    به نظر مي رسد كه موضوع اهريمن و اهوره مزدا در دوران گذشته و حتي براي متكلمان زرتشتي، به اين روشني كه شما فرموديد نبوده و در برخي متون كهن پهلوي ، مشخصا از ثنويت در دستگاه آفرينش دفاع شده است. از طرف ديگر ، بعضي از بيگانگان به اشتباه ، صحبت از دوخدايي كرده اند و همين تصور در ذهن برخي نويسندگان هم هست كه تصور مي كنند كه زرتشتيان به دو خدا معتقدند و دو خدا را مي ستايند: يكي اهريمن و يكي اهورامزدا. روشن است كه اين استنباط غلط است و هيچ كجا در نيايش هاي زرتشتي، چه در گذشته و چه در حال ، به هيچ عنوان ما ستايش اهريمن را نمي بينيم و به همين دليلشايد كلمه ثنوي هم كلمه اي تماما صحيح و تعبيري كاملا منطبق با واقعيت نباشد. من بحثم اين است كه چه شد كه اين موضوع اهريمن و اهورامزدا اينقدر چالش برانگيز گرديد؟ چرا قضيه از ابتدا به همين روشني طرح نشد؟
    ببينيد آنچه كه من عرض كردم و مسلم هست، اين است كه انسان هاي پيش از زرتشت در طبيعت خودشان همواره پديده هاي متضاد را حس مي كردند. آنان شب سرد و تاريك را در مقابل روز روشن و گرمابخش مي ديدند. آنان خشكسالي را مي ديدند و سبزي را مي ديدند. بارندگي را مي ديدند ، عدمش را هم مي ديدند. آنان از حيوانات موذي آسيب مي ديدند و در كنار آن از حيوانات سودرسان هم بهره مي بردند. آنها خار را مي ديدند، گل را هم مي ديدند. از طرف ديگر همان طوري كه گفتم ، پيش از اشوزرتشت باورهايي در مورد دئوها وجود داشت ؛ يعني خداياني كه بايد آنها را راضي و خشنود كرد تا زيان نرسانند. خوب مردم آن تضاد را در هستي مي ديدند و لمس مي كردند و باورش داشتند؛ پس براي هركدام از اين ها ،‌پديدآورنده اي را گمان كردند: پديدآورنده خوبي و پديدآورنده بدي. مثلا در آيين ميترائيسم، حتي بايد قرباني هايي براي جلب نظر ديوان انجام داد، تا ديگر خشكسالي نيايد، تا ديگر خاري وجود نداشته باشد در نتيجه ، نگرش دوگانه پرستي به طور طبيعي در مردم جان گرفته بود؛ اما اشوزرتشت اين طرز فكر را رد كردند. ايشان مي خواستند به مردم بفهمانند كه خار هم بايد وجود داشته باشد و بد نيست. معلوم است كه باور به چنين انديشه اي براي مردم خيلي دشوار بود. در نتيجه ،‌ انديشه انقلابي اشوزرتشت در اقليت قرار گرفت. كمااينكه ما مي بينيم كه زرتشت مثل خيلي از پيامبران در منطقه خودش كه زندگي مي كرد كسي حرفش را نپذيرفت تقريبا 12 سال طول كشيد تا 22 نفر پيرو پيدا كرد. اين خيلي آمار كمي است. حتي در روايات هست كه ايشان مجبور شدند مهاجرت كنند و به جايي بروند كه مردم بتوانند حرفشان را از نظر فلسفي تجزيه و تحليل بكنند
    باري، اين طور بود كه نمود دين زرتشتي در بخش مهمي از تاريخ خود، در نتيجه در اقليت قرارگرفتن انديشه هاي خود اشوزرتشت، به شكلي شد كه بيگانگان گمان كردند، زرتشتيان يا دو خدا را مي ستايند يا به دو خدايي معتقدند كه با هم در حال جنگند. ولي به فرمايش شما ما در رفتارهاي زرتشتيان هيچگاه نمي بينيم كه اهريمن يا ديوان ستوده شوند، يا پرستش آنها سفارش شده باشد
    من از سخنان شما اين طور نتيجه مي گيرم كه صحبت هايي كه درباره وجود نگرش هاي ثنوي در دين زرتشتي شده، ناشي از خطاكاري در دو سطح است:‌ يكي در سطح كساني كه پس از زرتشت، دين او را منحرف كردند و باورهاي كهن آريايي را از نو زنده كردند؛ و ديگري در سطح بيگانگاني كه دچار بدفهمي متون و آيين هاي زرتشتي شده ، گمان كردند كه آنان واقعا دو خدا را مي پرستند. آيا استنباط من درست است ؟
    بي گمان همين طور است
    نتيجه ديگري كه مي توانم از سخنان شما بگيرم اين است كه باورهاي دوگانه گرايي، واقعا روزگاري در هيات اعتقاد به اهوره ها و دئوها در ميان ايرانيان وجود داشته است؛ ولي تاثير آموزه هاي زرتشت آنقدر قاطع بود كه حتي پس از روزگار او ديگر ايرانيان به دوگانه پرستي در مفهوم مطلق آن ،‌رجعت نكردند. به عبارت ديگر اگر چه پس از زرتشت ، مفاهيم توحيدي آموزه هاي او دستخوش آسيب شد، ليكن اين آسيب در حد تجسم بخشيدن به اهريمن � و نه پرستيدن او � باقي ماند. درست است ؟
    كاملا درست است. وقتي اشوزرتشت با آن الهام دروني كه از سوي خداوند به او رسيد، دريافت كه خدا نمي تواند بد يا آفريننده بدي ها باشد. سراسر هستي يعني نيكي و اشه . و خدايي كه اشوزرتشت معرفي كرد ، خدايي يگانه بود و اين خود آغازي بود براي يگانه پرستي . در نتيجه، ايشان با پيام خودشان پندار و گمان درباره خدايان نيك و بد را از ميان مردم حذف كردند؛ يعني از آن به بعد ديگر اسطوره ها كمتر در ميان مردم وجود داشت. در نتيجه وقتي فرآيندي در طبيعت به وجود مي آمد، مردم براي درك آن به اسطوره ها متوسل نمي شدند و به اين ترتيب خرافات آرام آرام از ميان مردم رخت بربست؛ چون آيين زرتشت آيين واقعيت هاست؛ يعني آن چه دارد اتفاق مي افتد ، بايد يك توجيه علمي داشته باشد
    به عبارت ديگر ، محور اساسي رسالت زرتشت ،‌اسطوره شكني و سوق دادن مردم به خردورزي بود؟
    بله . ايشان در سروده هايشان مي گويد من با خردم و دانش زمان مي خواهم به واقعيت هاي هستي پي ببرم. حتي ايشان در سروده هايشان پرسش هايي در مورد برخي واقعيت هاي زندگي مطرح مي كند، بي آن كه جوابي براي آنها بياورد و مي گويد كه دانش زمان آرام آرام ،‌ جواب اين پرسش ها را براي شما مطرح مي كند. در اين جا،‌ اشوزرتشت به سراغ حدس و گمان نمي رود؛ بلكه آنچه را مي داند مي گويد و آنچه را نمي داند ، بي پاسخ مي گذارد تا آنها را دانش آينده پاسخ گويد
    بسيار خوب،‌ اجازه بدهيد تا قدري هم به جايگاه آتش در باورهاي زرتشتي بپردازيم: در طول تاريخ مكررا به زرتشتيان آتش پرست اطلاق شده است. حتي در بسياري از تفاسير قرآني، از مجوس يا عبارت �عبدة النار� يادشده ، از تفسير طبري گرفته تا تبليغات صدام حسين بر ضد ايرانيان ، همواره چنين تعبيري به كار رفته است. اگر چه خطا بودن اين تعبير را مفسراني چون علامه طباطبايي، روشن كرده اند؛ اما من مي خواهم شما به عنوان يك روحاني زرتشتي، در اين مورد سخن بگوييد
    ببينيد آتش عنصر بسيار ارزشمندي بود كه بنا به اسطوره هوشنگ، ايرانيان آن را كشف كردند و اصلا ربطي به زرتشت ندارد اگر قرار است كسي بگويد كه زرتشتيان آتش را گرامي مي دارند ، خوب پس بنا به مهر نيايش كه در اوستا هست ، مهر را هم گرامي مي داريم، خورشيد را هم گرامي مي داريم. ايرانيان قبل از اين كه زرتشت متولد بشود ، بنا به همان اسطوره هوشنگ، آموختند كه چگونه آتش را به دست بياورند؛ يعني مهار كنند. شايد پيش از آن، آتش را مي شناختند؛ منتهي مثل بقيه حيوانات و پرندگان از آتش فرار مي كردند. آتش خود به خود مثلا در جنگها روشن مي شد، حيوانات فرار مي كردند، انسان هم فرار مي كرد و از آن مي ترسيد؛ ولي خيلي دوست داشت كه در سرماي زمستان و بر اثر ترس و وحشتي كه از حيوانات درنده داشت، درون غار، آتشي در كنارش مي بود. وقتي كه آتش كشف شد، متوجه شد كه اين آتش نياز به پرستاري دارد. در نتيجه ، پرستندگان آتش شدند. پرستنده از پرستار مي آيد. پرستاري كه در بيمارستان كار مي كند،‌ با زحمت و تلاش مي خواهد كه آتش وجود يك بيمار را حفظ كند و نگذارد آن آتش خاموش شود. پرستندگان آتش از همان زمان پيدايش آتش به وجود آمدند؛ چون ديدند آن آتش دارد خاموش مي شود،‌ رفتند هيزم برايش فراهم كردند؛ به تعبيري ، خوراك به آن دادند؛ چون ديدند باد و باران آن را از بين مي برد،‌ برايش اتاقكي ساختند و سقف زدند آتشگاه اين گونه به وجود آمد. اما هنوز مردم زرتشتي نبودند. مرز بين توحش و تمدن از اينجا آغاز شد؛ يعني مردم ديگر غارنشين نبودند؛ بلكه آمدند در كنار دشت و آن پاسداري از چهار عنصر مشهور ، از آنجا مطرح شد. به جاي نور خورشيد هم آتش قرار گرفت و اين آتش را كنار چشمه هاي آب و در آتشكده هايي كه ساختند،‌ پرستاري مي كردند تا چهار عنصر را با هم مورد پرستش؛ يعني پرستاري كردن ؛ يعني پاك نگه داشتن ، قرار بدهند. به همين شكل آتشكده ها را ما كنار چشمه ها مي بينيم : آتش، آب و هوا و خاك مورد احترام بودند. هنوز هم در ميان پارسيان هند كه زرتشتياني هستند كه از ايران كوچ كرده اند، مي بينيد كه در آتشكده هايشان يك چاه آب وجود دارد؛ پس حتي از پيش از اشوزرتشت، چهار عنصر را با هم گرامي مي داشتند؛ ولي از آنجا كه آتش نمود و بروز بيشتري داشت ؛ زيرا آتش روشني بخش و گرمابخش بود و از آنجا كه آتش اجاق خانه ها را گرم مي كرد و همه مي رفتند از آتشكده ، آتش براي اجاق خانه شان مي بردند، يك جنبه تقدس بيشتري به خود گرفت؛ يعني خاموش شدن آتش آتشكده مساوي بود با خاموش شدن گرماي يك روستا
    تصور كنيد اگر كه يك روز در خانه كبريت يا فندك نداشته باشيم و بخواهيم گازمان را روشن كنيم، اصلا نمي توانيم اين كار را انجام دهيم پس آن موقع مي رفتند و از آتشكده آتش مي آوردند احتمال زياد دارد كه خود اشوزرتشت در نوجواني اش با سفارش مادرش مثلا مي رفته و از آتشكده آتش براي اجاق خانه شان مي آورده است بعدها وقتي كه زرتشت به پيامبري برگزيده شد و به راز هستي پي برد، او محل حضور و وجود خداوند را روشنايي دانست و نور و روشنايي را قبله ما قرار داد تا در روشنايي، نماز بخوانيم. همان چيزي كه در قرآن مجيد داريم � الله نور السموات و الارض �. ما به سوي روشنايي نيايش مي كنيم. يكي از آن روشناييها روشنايي آتش است. روشنايي خورشيد هم هست، روشنايي ماه هم هست، هر نوع روشنايي اي. اما مساله مهم تر را از قول حافظ مي گويم
    از آن به دير مغانم عزيز مي دارند كه آتشي كه نميرد هميشه در دل ماست
    پس ما بايد به آتش جان و روان خودمان فكر كنيم و به ياد آن بايد نيايشمان را انجام بدهيم. منتهي بعدها مي بينيم كه در اين نگرش هم تحريف انجام شد. مثلا شما اگر به هند تشريف ببريد،‌ مي بينيد كه پارسيان هند كه زرتشتيان آنجا هستند، پس از قرن ها كه مهاجرت كرده اند، در مجاورت افكار و انديشه هاي هندوئيسم قرار گرفتند، كه به بت هايي كه دارند بسيار احترام مي گذارند و از جلوي در ،‌ كه به داخل بتكده شان مي روند تعظيم مي كنند ، كرنش مي كنند،‌ زمين را مي بوسند و مي روند خدمت بتها. خوب ، ايرانياني كه به هند مهاجرت كرده بودند ، در آغاز ، اين كار را با آتش انجام نمي دادند؛ كمااين كه ما در ايران اصلا اين كار را انجام نمي دهيم؛‌ ولي آنها براي اين كه كمتر از ديگران نباشند ، احترام خاصي به اين مجمر آتش قرار دادند؛ به شكلي كه زمين آتشكده را مي بوسند و دست به سينه مي روند تا نزديك آتش. اگر غريبه اي وارد بشود، فكر مي كند كه دارند آتش را مانند بت مي پرستند؛ چون عين اين رفتار را كمي آن طرف تر نسبت به بت ها هم ديده است. در حالي كه اشوزرتشت تنها چيزي كه از اين آتش برگرفت و سفارش كرد ، اين بود كه به سوي روشنايي آن نيايش بكنيد
    پرسش بعدي من درباره شيوه تدفين زرتشتيان است ظاهرا تا چند دهه پيش مرسوم بوده است كه جسد مردگان در دخمه و در معرض حيوانات مردارخوار مي نهادند. زنر در كتاب طلوع و غروب زردشتي گري، اين شيوه را ناشي از جعليات مغان در دين زرتشت مي داند و آن را در شمار آموزه هاي اصيل زرتشتي نمي داند. ممكن است نظر خود را درباره ربط اين شيوه تدفين با آموزه هاي زرتشت بفرماييد؟
    ببينيد در اين موضوع ، بعد زمان و مكان مطرح است. شما درنظر بگيريد كه مثلا ما روي كشتي زندگي كنيم و يك نفر فوت بكند. بعد از چند روز مي بينيم كه بو برمي دارد و مي پوسد؛ پس مجبوريم كه جسد را در آب بيندازيم و كار ديگري نمي شود كرد. يا مثلا وقتي اقوامي در منطقه اي زندگي مي كنند كه سراسر پوشيده از برف يا يخ استو بخواهند جسد را حتما به خاك بسپارند، بايد چندين متر حفاري كنند تا به زمين برسند. روشن است كه اين كار را نمي شود انجام داد. پس شيوه تدفين بستگي دارد به بعد زماني و مكاني . به هرحال ، آن چه را كه ما از آموزشهاي خود اشوزرتشت استفاده مي كنيم ، اين است كه هم تن بايد ارزشمند، يعني سالم و قوي باشد و هم در بعد رواني، ما بايد سالم و نيرومند باشيم؛ اما پرداختن به هر دو در زماني است كه اينها با هم باشند؛ يعني تني كه روان در آن وجود دارد؛ ولي وقتي از هم جدا شدند، اين روان است كه به سرنوشت خودش مي رسد و تن ديگر بي ارزش است. يك قفس خالي از پرنده ارزشي ندارد. اين قفس را ما بايد براي اين كه ديگر جايي را اشغال نكند، از محيط زندگي مان بيرون ببريم كه اين كار با شكل ها و شيوه هاي مختلف انجام مي شده است. در ايران باستان، گاهي آن را مي سوزاندند كه در شاهنامه فردوسي هم آمده است. گاهي هم بالاي بلندي ها مي گذاشتند تا كركس ها آن را تجزيه بكنند و بخورند. شايد هم در زماني، مثلا به دليل قتل عام هاي فراواني كه انجام مي شد، اصلا امكان خاك پذيري آن وجود نداشت؛ مثلا در جنگهايي كه به فرض 5000 نفر حضور پيدا مي كردند، 4000 نفر كشته مي شدند و 1000 نفر مي ماندند، اين 1000 نفر چگونه مي توانستند با روش تدفين در خاك‌، آن 4000 نفر را به خاك بسپارند؟ خيلي كار دشواري است. اگر خيلي كار مي كردند، اينها را جمع آوري مي كردند و در يك منطقه اي مي گذاشتند و مي رفتند. پس اين ها به موضوع هاي ديني برنمي گردد و در آموزه هاي اشوزرتشت ، ما دستوري راجع به چگونگي تدفين نمي بينيم؛ ولي پاسداري از چهار عنصر اصلي؛ يعني آب و باد و خاك و آتش را مي بينيم
    در حال حاضر ، زرتشتيان ايران برخلاف پارسيان هند، مردگان خود را به خاك مي سپارند. تحول در شيوه تدفين زرتشتيان از دخمه گذاري ديروز به خاك سپاري امروز ، با چه توجيهي رخ داده است؟ آيا در اين شيوه ، خاك آلوده نمي شود؟
    آن چيزي كه الان بحث برانگيز است ، اين است كه زرتشتيان چرا از آن مراسم دخمه گذاري به خاك سپاري رسيدند؟ و با اين نگرش كه خاك را نبايد آلوده كنند،‌ چرا مرده ها را به خاك مي سپارند؟ در پاسخ بايد بگويم كه ما از يك سو خود را موظف به تميز نگه داشتن آن چهار عنصر مي دانيم و از يك سو اينها را تميز كننده هم مي دانيم چون هم آب پاك كننده است و هم آتش پاك كننده است و هم هوا آلودگيها را بر مي دارد و با خودش مي برد و هم خاك كه با آن تيمم مي كنيم، پاكيزگي ايجاد مي كند. در گذشته، ظرفها را با خاك تميز مي كردند. اين چهار عنصر، پاك كننده هم هستند؛ پس مي توانند به نوعي آلودگيهايي را هم كه در اين فضاست از جمله كالبد بي جان انسانها را كه يك �نسو� به حساب مي آيد ،‌ آن را هم مي توانيم به خاك بسپاريم، تا آن آلودگي را از بقيه چيزها جدا كند و بگيرد دخمه گذاري فقط يك امتياز داشت:‌ آن موقعي كه مرده ها را در دخمه مي گذاشتند، اگر آن كركسها مي بودند و تجزيه مي كردند، جسم را از بين مي بردند. ما فضاي زمين زيادي را كه براي زندگي يا كشاورزي مناسب است، به جسدهايي اختصاص داده ايم كه ديگر براي ما كاري هم انجام نمي دهند. آن موقع امتيازش اين بود كه وقتي به سر مزار درگذشتگان مي رفتند، يعني به كنار دخمه، از همه روانها كه ما به آن مي گوييم هماروانان و فروهر درگذشتگان ياد مي كردند؛ ولي وقتي كه اختصاص پيدا بكند به يك جاي خاصي از زمين ، به مثلا پدر من يا مادر من كه فوت كرده است، من مستقيم مي روم سراغ پدر و مادر خودم . با خود فكر مي كنم كه اينجا فقط براي او آمده ام. يك فضاي بزرگي از زمين كه بايد كشاورزي بشود، آباداني بشود، دانشگاه ساخته بشود ، و ما مي توانيم استفاده هاي ديگري بكنيم، حالا مرده ها آن را پوشانده اند؛ ولي ما زرتشتيان آنچنان تعصبي نداريم كه حتما بايد به يك شيوه خاصي مرده هايمان را دفن كنيم؛ اين است كه امروزه براي هماهنگي با ديگر مردم ايراني،‌ آنها را به خاك مي سپاريم
    خوب اگر ممكن است يك مقداري وارد جنبه هاي مردم شناسي بشويم و رفتارهاي ديني زرتشتيهاي ايران را براي ما تجسم بكنيد، يعني آشنايي و نزديكي بيشتر بشود؛ درباره نماز و روزه و آداب طهارت كه مرسوم است و انجام مي شود، مقداري توضيح دهيد
    ببينيد آموزه هايي كه اشوزرتشت در گاهان مطرح كرده اند، يك سري دستورات كلي براي انسانهاست؛ ولي مسائلي را كه در زندگي روزمره انسانها ممكن است پيش بيايد، آنها را واگذار مي كند به دانش زمان و خرد انسان. به عنوان مثال ما آن چنان دست و روي خود را نمي شوييم كه در زمان پيامبر مي شستند و نمي دانيم چگونه مي شستند. خوب ، آن زمان وسايل پاك كننده امروزي وجود نداشت ، آن زمان وسايل خودش را داشت. بنابراين ، اين مسائل را واگذار مي كند به زمان و دانش زمان و خرد انسان
    به تعبيري به اجتهاد عالمان دين واگذار مي شود
    بله، در مورد نماز ، وقتي كه به اولين بند گاهان ، يعني هات 28 يسنا مراجعه مي كنيم، مي بينيم كه اشوزرتشت مي فرمايد : �اي خدا دانا، با دستهاي افراشته، تو را نماز مي گذارم�. حالا چرا دستهاي افراشته؟ بايد باز هم به دانش زمان مراجعه كنيم. برخي باورشان اين است كه اين دست نياز را مطرح مي كند؛ و برخي هم باورشان اين است كه اين دست چون رو به آسمان است؛ يعني نظر به بالا و پيشرفت دارد. بعضي هم بر اساس اين كه انرژي و انرژيهايي كه در فضا هست و انسان مي تواند در خودش آنها را بارور بكند و ذخيره بكند، به اين نتيجه رسيده اند كه انگشتان انسان وقتي به سوي آسمان باشد، مي تواند جاذب انرژي هم باشد پس يك چيز ثابت شده اي نيست؛ ولي اصل زرتشت مي گويد كه با دستهاي برافراشته تو را نماز مي گذارم و نيايش مي كنم، و با كارهاي راست و پاك خود كه از روي خرد انجام مي گيرد، مي خواهم جهان را آباد و جهانيان را شاد كنم. پس نماز مي شود همان عبادت كه به جز خدمت خلق نيست؛ يعني نماز بايد يك عملي باشد كه در اين عمل ، لبخند بر لب انسانها بيايد. وظيفه انسان، شاد كردن ديگران است و در كنارش سازندگي ، تلاش ، كار و كوشش
    هر كسي در زندگي خودش به نسبت توانمندي هايش ، مي تواند يك سازنده باشد، نسبت به دانشش، و نسبت به آن چيزي كه از اين هستي آموخته است. اين نمازي است كه خود اصل زرتشت به آن اشاره مي كند، اما طبيعي است كه مردم يك چيز ملموس تر از اين ها را مي خواهند. اين خيلي بالاست. مردم مي خواهند يك چيزي داشته باشند كه با آن در زندگي روزانه اثر بگذارند. بنابراين ، نماز هم به انديشه مي شود، هم به گفتار و كلام و هم به عمل . در بخش گفتاريش ما يك نمازي داريم كه در پنج گاه انجام مي شود: گاه اوشهن در آغاز روشنايي . اوشهن؛ يعني تابش نور. در گاه اوشهن، هوا دارد روشن مي شود. آن انرژيهاي مفيد هم در فضا وجود دارد. گاه اوشهن 15 تا 20 دقيقه بيشتر نيست و هنوز آفتاب بر نيامده است. گاه بعدي هنگام برآمدن آفتاب و همينجور مي رسد تا گاه شب كه نمازهايي مي خوانيم و يك سري مطالب برگرفته از خود پيام زرتشت در اين است و يك سري از پيامها را ما مي بينيم كه در زمان ساسانيان به آن اضافه شده و حتي يك قسمتش به صورت زند است كه ما داريم و به صورت نماز خوانده مي شود
    در مورد روزه ، ما روزه را به آن شكل نداريم كه غذا نخوريم؛ زيرا در انديشه زرتشت ، اگر شخصي خردمند باشد، هميشه در حال روزه است. يعني آن چيزي كه براي ما حرام است، چيزي است كه به جسم و جان ما آسيب وارد بكند. پس هر چيزي كه براي جسم زيان آور و حرام است،‌ نبايد مصرف بشود. اما ما يك نوع پرهيز داريم كه عبارت است از مصرف نكردن گوشت در 4 روز از هر ماه. اين روزها عبارتند از : روزهاي بهمن ، ماه، گوش و رام . يادآور مي شوم كه ايرانيان باستان، هفته نداشتند و هر روز ماه را به نامي مي خواندند
    فلسفه كشتي بستن و سدره پوشيدن توسط زرتشتيان چيست؟ آيا همه زرتشتيان اين دو را همواره با خود دارند؟
    ببينيد ما گزارش هايي داريم كه در زمان خود اشوزرتشت، بچه ها وقتي به سن خاصي مي رسيدند و مي توانستند در شكار يا جنگ و مبارزه شركت بكنند، به اينها يك لباس رزم مي پوشاندند و يك كمربندي به عنوان كمربند شكار يا براي استفاده در جنگ بر روي آن مي بستند. زرتشت آيينش بر مبناي صلح طلبي بود و حتي اشاره مي كند كه جنگ افزار را بايد كنار بگذاريم. بنابراين اين پوشش و اين لباسي را كه مربوط به جنگ بود تبديل كرد به پوشش مهر و فروتني. لباسش را تبديل كرد به يك لباس سفيد از جنس پنبه و كتان كه در زير پوشيده مي شود و به آن ،‌ سدره مي گوييم؛ به علاوه يك كمربندي كه سه بار به دور كمر پيچيده مي شود، به نام كشتي از جنس پشم گوسفند. بنابراين ، افراد در سن خاصي كه سن خردمندي است و از 7 تا 15 سالگي متغير است، فرزنداني كه زرتشتي زاده هستند، با يك پژوهش در دين نياكان خودشان، اگر دوست داشته باشند، آيين راستي، آيين مهر و آيين فروتني را بپذيرند، اينها در مراسمي توسط موبد، لباس سفيد بر تن مي كنند و كمربند كشتي را بر روي لباس گره مي زنند. يك برداشتي كه ما مي توانيم از اين كمربند داشته باشيم، اين است كه اين در واقع، مرز بين انديشه ، خرد و عاطفه را از آن ويژگيهاي حيواني انسان مشخص مي كند و جدا مي كند؛ يعني كشتي به كمر بسته مي شود. وقتي به كمر بسته شد، متوجه مي شويم كه بالاي آن كشتي محل قلب و احساس و دل و جان و روان و مغز و خرد و انديشه است. اين است كه اين را هم مي توانيم تداعي كنيم كه اين كشتي مرز بين انسان بودن و حيوان بودن را هم مشخص مي كند و سفارش مي كند با آن نوازشهايي كه بر كمر ايجاد مي كند به هنگام تكان خوردن و راه رفتن ، نوازشهايش مي گويد كه اي انسان، اي برادر تو همه انديشه اي، مابقي خود استخوان و ريشه اي؛ يعني بپرداز به آن قسمت بالا، يعني تو خردي، تو عاطفه اي، تو عشقي. زرتشتيان اصولا اين را به عنوان نماد بيروني خودشان مي دانند؛ يعني نماد دروني شان پيوستن به انديشه و گفتار و كردار نيك است، ولي به عنوان نماد بيروني بايد اين كشتي را به كمر داشته باشند؛ پارسيان هند اين را حتما دارند و جزء لباسهايشان است؛ ولي ايرانيان ، خوب يك گروهيشان دارند؛ ولي تعدادي ندارند؛ چون حس مي كنند كه اين بر بدنشان مثلا چيز زيادي است ،‌ و ممكن است آنها را مثلا به زحمت بيندازد
    خوب، مناسبات بين زرتشتيان و پيروان ساير اديان نكته قابل توجهي است. من مي خواهم بدانم كه صرفنظر از آن روايت ها كه در تاريخ آمده است، آيا در شرايط كنوني زرتشتيان در حشر و نشر با مسلمانهاي ايران آيا مشكلات خاصي دارند؟ يا محدوديتهايي اعمال مي شود؟
    در جوامع انساني اصولا ممكن است بعضي از مسائلي هم پيش بيايد كه يك گروه خوششان بيايد و يك گروهي رنج ببينند يا كمي ها و كاستي ها را حس بكنند. ما زادگاهمان سرزمين ايران است و خانه مان اينجاست. خوشبختي فرهنگ ايران در گذر زمان اين بوده است كه افراد تازه وارد را هم پذيرفته و بسياري از نكات اخلاقي و فرهنگي را به او هم آموخته است. هر چند نگرشهاي تعصب انگيز گاهي جامعه ما را آزار داده است؛ ولي آنچنان نبوده است كه ما بخواهيم بزرگش بكنيم. امروز هنوز ما مي بينيم كه بعضي از موارد هست مثل آن قانون ديه كه براي اقليتهاي مذهبي وجود دارد و البته قرار است اصلاح بشود. يا آن لايحه 881 كه اگر يكي از افراد خانواده هاي اقليت مسلمان شود، ارث فقط به او مي رسد. اين ها يك مقدار آسيب هاي اجتماعي وارد مي كند. يك خانواده اي كه به هرحال چند نفرند، وقتي شوهرشان فوت مي كند،‌ پدر آن خانواده فوت مي كند و يكي از اين افراد با وجود اين كه ما حساسيت نداريم، هر كه بخواهد هر ديني را مي تواند انتخاب بكند و آزادي در دين داريم؛ ولي باعث مي شود كه تمام ارث را بدهند به آن شخصي كه مسلمان شده و بقيه افراد خانواده واقعا به يك آسيب اجتماعي و اقتصادي مبتلا مي شوند. اين نگرش باعث مي شود كه اقليت ها يك دل زدگي نسبت به تصميم اكثريت پيدا كنند. غير از اين يكي دو تا نكته ، مساله خاصي در ميان نيست
    به نكته بسيار ظريفي اشاره كرديد و اين من را وامي دارد تا پرسشي ديگر طرح كنم : در برخي از مراحل تاريخي، فشارها و سختي هايي بر زرتشتيان ايران تحميل شده است؛ مثلا هنگامي كه محمود افغان به ايران حمله كرد، به عنوان يك متعصب، خيلي بر زرتشتيان سخت گرفت. گاه مي شد كه در هنگام بارش باران، زرتشتيان حق تردد در بازارها را نداشتند، گاه مي شد محله زرتشتيان را به آتش مي كشيدند، يا آنها را مورد قتل و غارت قرار مي دادند. به راستي به چه دليل، اجداد شما به اين دين پايداري نشان دادند و همه محنت ها را تحمل كردند؟
    حافظ مي فرمايد
    در بيابان گر به شوق كعبه خواهي زد قدم
    سرزنشها گر كند خار مغيلان غم مخور
    افكار و انديشه هاي ايراني، حالا در قالب هر انديشه اي ، هدفش رسيدن به حقيقت است. هدفش سازندگي و تلاش است. در نتيجه، اگر يك تازه واردي هم بيايد و بخواهد كه اين را زير سوال ببرد؛ يعني تلاش نباشد، به خدا رسيدن نباشد، كوشش نباشد، خوب ما نبايد تابع آن تازه وارد و حركات تحجرانگيزش بشويم بايد ما آن هدف اصلي را به او هم بخورانيم و گسترش بدهيم. اين است كه يكي از شعارهاي زرتشت اين است كه آنچنان زندگي كن كه خرد رسا به تو مي گويد؛ نه آنچنان كه جامعه دروغين آن را مي پسندد




    فروشگاه نمونه سوالات پیام نور با پاسخنامه تستی و تشریحی



    دانلود رایگان نمونه سوالات دانشگاه پیام نور





    http://up.pnu-club.com/images/00ld7yux3ay3itvspd7n.png
    برای دانلود رایگان نمونه سوالات پیام نور با جوابهای تستی و تشریحی در مقطع نمونه سوالات کارشناسی ارشد پیام نور - نمونه سوالات پیام نور کارشناسی - نمونه سوالات پیام نور دکترا- نمونه سوالات آزمونهای فراگیر پیام نور( دانشپذیری)

    به ادرس زیر مراجعه کنید

    نمونه سوالات رایگان پیام نور




  10. #50
    Borna66 آواتار ها
    • 55,397
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل تحصیل
    خيام-سهراب
    شغل , تخصص
    طراح و تحلیل گر حرفه ای وب
    رشته تحصیلی
    مهندسي نرم افزار
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    کشف شدن زبان و ترجمه گاتاهابنا به نوشته نويسنده انگليسی پل کريوازک « جهان را دگرگون کرد»، و بنا به نوشته ارستو فيلسوف بنام يونانی تمام فلسفه استادش افلاتون را ساخت و تنها سه سال پس از کشف شدن زبان و ترجمه گاتاها، برای بزرگترين فيلسوف دوران نوين اروپائی نيچه الهام بخش کتاب معروف « آنچنان گفت زرتشت» شد.
    زبان اوستا در اواخر سده 18 بوسيله زبانشناس فرانسوی انکتيل دو پرون کشف شد و در 1771 در سه جلد بزرگ در پاريس به چاپ رسيد.
    ترجمه ی اوستا, چنان شوری در اروپا به بار آورد که زبان شناسهای ديگری از چهار گوشه اروپا به ترجمه اوستا پرداختند و نويسندگان بنامی همچون ولتر، فون کليست، گريم، ديدرو، ورد سميت گوته، شلی، بايرون ،نيچه و بسياری ديگر از اواخر سده ی هجدهم و تمام سده ی نوزدهم وارد ميدان زرتشت شناسی شدند.
    موسيقی دانان بزرگ هم به اين کشف بزرگ فرهنگی پيوستند. آهنگساز بزرگ فرانسوی« ژان پير رمو» اپرای معروف خود را بنام "زرتشت" ساخت, موزار ديگر آهنگساز بزرگ زرتشت را در اپرای خود "نی سحر آميز" آورد و و ريچارد اشتراوس سمفونی خود را بنام "آنچنان گفت زرتشت" در شکوه زرتشت آفريد


    فردریش نیچهدر کتاب (چنین گفت زرتشت) می نویسد: "روزی بر فراز کوه آگاهی و دانش مزدا آفریده جانش را فراگرفت. وهومن و امشاسپندان را دید.آری. اینک اشو زرتشت برگزیده شده بود.او از ابتدا هم برگزیده بود.
    او فهمید که روز را هیچگاه پایانی نیست و شب را هرگز انجامی نخواهد بود.
    نیچه این صحنه پایین
    آمدن از کوه را از زبان زرتشت خطاب به خورشید اینگونه بیان میکند:ای اختر بزرگ.اگر بر آنها که نور نثار میکنی.نمیتابیدی.خوشبختی تو کجا میبود؟
    ده سال است که تو اوج گرفته و بر غار من تابیده ای.اگر به خاطر من و عقاب من و مار من نبود.تو تاکنون از نور خود و از این کوره راه به تنگ آمده بودی.ولی هر بامداد ما انتظار قدوم تو را داشتیم و از نور تو تا آخرین حد استفاده نموده و بر تو درود میفرستادیم.
    فغان که من از دانش خویش به تنگ آمده ام.همچون زنبور عسلی که بیش از حد عسل گرد آورده..باشد نیازمند انم که دست هایی به سویم دراز شود تا قسمتی از آن را بر آنان نثار کنم.
    من انچه گرد آورده ام را با رغبت تقدیم و تقسیم خواهم نمود."
    ثنويت اميدوكل اگرچه ويژگيهايي دارد ، شباهت زيادي به ثنويت اخلاقي اشوزرتشت دارد .
    دموكريت نيز كه قسمت اعظم آثارش مفقود گرديده است آشكارا تحت تأثير مزديسنا بوده است . چنانكه مي گويد :
    از هوشمندي اين سه چيز پديد مي آيند : اندشه نيك ، سخن نيك و كردار نيك.
    گفتار نيك سايه كردار نيك است .
    لورانس ميلس در مقايسه اي كه بين زرتشت و هراكليت مي نمايد ، ميگويد : عقل هراكليت در حكم نيرويي كه خود به جنبش در مي آيد همان است كه در اوستا « اشا »، « وهومنه » و « روان » نام دارد .
    عقيده هراكليت مبتني بر اينكه آتش ماده المواد است و همه چيز در حال تغيير و تحول است شبيه ديالكتيك مزديسنا است .
    عقيده هراكليت بنحوي شبيه آيين مزديسنا بود كه داريوش بزرگ از حكيم يوناني دعوت كرد به ايران بيايد و زير سايه او در دربار بسر برد




    فروشگاه نمونه سوالات پیام نور با پاسخنامه تستی و تشریحی



    دانلود رایگان نمونه سوالات دانشگاه پیام نور





    http://up.pnu-club.com/images/00ld7yux3ay3itvspd7n.png
    برای دانلود رایگان نمونه سوالات پیام نور با جوابهای تستی و تشریحی در مقطع نمونه سوالات کارشناسی ارشد پیام نور - نمونه سوالات پیام نور کارشناسی - نمونه سوالات پیام نور دکترا- نمونه سوالات آزمونهای فراگیر پیام نور( دانشپذیری)

    به ادرس زیر مراجعه کنید

    نمونه سوالات رایگان پیام نور




صفحه 5 از 13 اولیناولین ... 34567 ... آخرینآخرین

برچسب برای این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمی توانید موضوع جدید ارسال کنید
  • شما نمی توانید به پست ها پاسخ دهید
  • شما نمی توانید فایل پیوست ضمیمه کنید
  • شما نمی توانید پست های خود را ویرایش کنید
  •