فروردین یشت



به خشنودی فروشی های نیرومند و پاک و توانای راستان
گفت اهورا مزدا ، زرتشت را :
ای زرتشت
از شکوه و فر آنان است که من نگاه داشته ام آسمان را در آن افراز
فروغ افشان از آن افراز
فرا گیرنده ی این زمین ، همچون خانه ای
آن آسمان آکنده از مینویان
آن پایدار
آن دور کرانه ...


آن آسمان
آن ستاره نشانِ مینوی
آن جامه ی مزدا و مهر و رَشن و سِپنَدارمَذ
آنکه دیده نشود آغازش و انجامش


از شکوه و فر آنان است که من نگاه داشته ام آناهید را در همه جا
در همه جا گسترده
در همه جا درمانگر





از شکوه و فر آنان است که من نگاه داشته ام زمین پهناور را
این زمین دور کرانه
این فراگیرنده ی زیبایی ها
این فراگیرنده ی جهان خاکی ، جانداران ، بی جانان
این سرزمین دارنده ی کوه های بلند
این کوه های دارنده ی چراگاه های سر سبز
این چراگاه های دارنده ی آّب های خروشان
روانند بر این زمین رود های کشتی رو
رویانند بر این زمین گیاهان گوناگون
گیاهانِ نگاه دارنده ی چارپایان و مردمان
گیاهانِ نگاه دارنده ی جانوران
گیاهانِ نگاه دارنده ی مردان نیک
گیاهانِ نگاه دارنده ی سرزمین های ایرانی


از شکوهمندی و فر آنان است که روانند آب ها
از چشمه ساران همیشه جوشان
از شکوهمندی و فر آنان است که رویانند گیاهان
از سرچشمه های همیشه رویان
از شکوهمندی و فر آنان است که وزانند باد های ابر آور
از خاستگاه های همیشه وزان
از شکوهمندی و فر آنان است که زاده می شود مردی اَنجمن آرا
مردی دانا و سخنور
مردی که گفتارش به خوبی به گوش ها بنشیند در انجمن ها
مردی برخوردار از دانش
مردی پیروزمند در همپُرسِگی
از شکوه و فر آنان است که راه می پیماید خورشید
از شکوه و فر آنان است که راه می پیمایند ستارگان


می ستائیم فَرَوَشی های نیرومند و پاک و توانای راستان
و سرود خوانانم آنان را
می ستائیم فَرَوَشی های خانه ، روستا ، شهر و کشور را
می ستائیم فروشی های پاکان را
پاکانی که بودند
پاکانی که خواهند بود
می ستائیم فروشی های همهء نژاد ها را
همه ی تیره ها و دودمان ها را



فروشی ها نگاه داشتند :
آسمان را
آب را
زمین را
چارپایان را
فرزندان مادران را ...


فَرَوَشی ها فرا می رسند به بخشندگی
فرا می رسند به نیرومندی
فرا می رسند به نیکی
فرا می رسند به دلاوری
فرا می رسند به فریاد رسی
به یاری خوانید آنان را ...


آنان یاری دهند یاری خواهان را
کامروا کنند نیازمندان را
تندرستی بخشند بیماران را
فر نیک بخشند ، پاکان را


فَرَوَشی ها بدان جایگاهی به خشنودی در آیند
که راست مردان بخواهند راستیِ افزون تر را

فَرَوَشی ها بدان جایگاهی به خشنودی در آیند
که نیک مردِ خشم نورزیده باشد


می ستائیم فروشی های نیرومند و پاک و توانای راستان را
پاک نهادان در دوستی و کردار نیک
پاک نهادان آزار نرساننده به مردمان...



می ستائیم فروشی های نیرومند و پاک و توانای راستان را
آن پیمان شناسان ، دلاوران ، نیرومندان
آن پناه دهندگان به ما در برابر آزار دشمن
آن بخشایشگران مینوی
که پهناورند همچو زمین
که درازناکند همچو رود ها
که فرازمندند همچو خورشید


شما ای تواناترین
ببخشائید بهترین نیکی های خود را
به مردمان همه ی کشور ها
همهء مردمانی که نیکی های شما را به بدی نکشانند
همه ی مردمانی که شما از آنان نمی رنجید ...


می ستائیم فَرَوَشی های نیرومند و پاک و توانای راستان را
آن در هم شکنندگانِ هر دو سوی سپاه آراسته ی دشمن را
آن شکافندگان میانه ی سپاه دشمن را
آن یاری دهنده ی چابک به نیک مردان
آن در تنگنا افکننده ی بدکرداران


آنگاه که آوای فریاد خواهان بلند شود
آنان فرو آیند از افراز آسمان ها
با بهتر ین توانایی ها
با بهترین چیرگی ها
به بهره های گرانبها
با شکوه های پاک و خجسته
با بهترین راستی
اوست شایسته ی نیایش

... او در می شنود بانگ باران خواهان را
او می بارد باران را
بارانِ نگاه دارنده ی چارپایان و مردمان را
باران نگاه دارنده ی سرزمین های ایرانی را ...


آنان به یک زخم بر اندازند همه ی دشمن ها را
پنجاه ها ، صد ها ، صد ها هزار
هزار ها ، ده هزار
ده هزار ها ، صد هزار


بهره مند باد این خانه از انبوه ستوران و مردمان
بهره مند باد این خانه از اسبِ تند تاز و گردونه ی استوار
بهرمند باد این خانه از مرد پایدارِ انجمنی



می ستائیم فروشی های نیرومند و پاک و توانای راستان را
آن گذارنده ی راهِ آب در جویبارها
آن رویاننده ی گیاهان ِ بارور در در پردیس ها
آن برانگیزاننده ی ستارگان و ماه و خورشید در راه های راست


فروشی های کامیاب شده در رساندن آب به زمین ، گویند : " این کشور ما باید خرم شود ، باید با لیده شود "

می ستائیم فروشی ها را ، راد مردان را
می ستائیم دلاوران را ، دلاورترینان را
می ستائیم راست نهادان را ، راست نهاد ترینان را
می ستائیم نیرومندان را ، نیرومندترینان را
می ستائیم پیروزمندان را ، پیروزمندترینان را
می ستائیم توانایان را ، توانا ترینان را
می ستائیم چالاکان را ، چالاک ترینان را
می ستائیم کوشایان را ، کوشاترینان را
می ستائیم فَرَوَشی های پاک مردان ِ سرزمین های ایرانی را
می ستائیم فَرَوَشی های پاک زنان ِ سرزمین های ایرانی را
می ستائیم فَرَوَشی های پاک مردانِ سرزمین های تورانی را
می ستائیم فَرَوَشی های پاک زنانِ سرزمین های تورانی را
می ستائیم فَرَوَشی های پاک مردانِ همه ی سرزمین ها را
می ستائیم فَرَوَشی های پاک زنانِ همه ی سرزمین ها را


ای فروشی های پاکان
ای خوبان !
ای آب ها
ای گیاهان
بیائید در این خانه ی خوب ، به شادی
بیائید در این خانه ی گرامی ، به آرامش


... اینک می ستائیم روان های پاک مردان و روان های پاک زنان را
در هر سرزمینی که زاده شده باشند
مردان و زنانی که برای پیروزی راستی
کوشیده اند ، می کوشند و خواهند کوشید


بشود که فروشی های نیرومند و پاک و توانای راستان
بخرامند به شادی در این خانه
بشود که فَرَوَشی ها در آیند بدین خانه ، به شادمانی
بشود که آنان بروند از این خانه ، به خشنودی
بشود که آنان سرود های مینوی ما را ببرند به :
" سرای سرود اهورا مزدا "