گا تها
سروده های مینوی زرتشت



ای مزدا ، ای دانای بزرگ ، ای نا پیدای نیکی افزای
اینک فروتنانه خواهانم یاری تو را ، با د ستانی بر افراشته
خواستار شادی و شادکامی برای همه
بشود تا با راستی و خرد و منش نیک
خوشنود سازم از خود روان آفرینش را

ای مزدا اهورا
بسوی تو می آیم با اندیشهء پاک
پاداش ده مرا و یارانم را
پاداش ما ، آبادانی هر دو جهان
هردو جهان خاکی و مینوی
پاداشی در پرتو راستی


ای راستی ، ای اندیشه ی نیک ، ای مزدا اهورا
من می سرایم نو سروده هایی برای شما
برای شهریاری همیشگی شما
بسویم آیید
ارزانی ام دارید خوشبختی را



به برترین جایگاه ها خواهد برد روان مرا ، اندیشه ی نیک
دانم این را که پاداشی است از اهورا
تا آن هنگام که توانایی ست در من
آموزم مردمان را که جویند راستی را

ای راستی
کی خواهم دید تو را ؟
کی خواهم دید منش نیک را ؟
کی به سرای اهورا راه خواهم یافت ؟
کی شنونده خواهم شد سخنان مزدا را ؟
گمراهان را رهنمونی خواهم کرد با بهترین ها:
" با گفتار نیک "


ای مزدا بسوی ما آر منش نیک را و راستی را
ببخشای بر زرتشت گفتار راستین را
ای اهورا ببخشای بر همه زندگانی دیر پای را
پناهمان ده تا با شادمانی چیره شویم بر آزار دشمنان


...بیاگاهان مرا از آفرینش جهان
چگونه بود در آغازین روز ؟


گله مند ست روان آفرینش
گوید که چرا آفریدی مرا ؟
که بود هستی بخش من؟
جهان آکنده از خشم ، ستم ، سنگدلی و زور گویی
بنما بر من رهایی بخش شایسته ای را
تنها تویی پناه من

پرسید مزدا از اردیبهشت :
کدامین است آن رهایی بخش جهان ؟
تا دهم بر او یاوری
تا بخشم بر او توان آبادگری جهان
کدامین را خواهی به سروری ؟
تا در شکند دروغ را
تا دور سازد خشم را

ای مزدا
گوید اندیشه ی من
که تویی آغاز هستی
که تویی انجام هستی
که تویی سرچشمه ی اندیشه ی نیک
تویی گذارنده ی راستی
تویی داور کردار مردمان


از آن توست سِپندارمَذ ( ایزد بانوی زمین سرسبز )

از آن توست خرد مینوی جهان آفرین
تو آزادی دادی مردمان را
تا برگزینند راه د لخواه را
تا بگروند به رهبری راستان یا به رهبری دروغ پردازان

بر می گزیند او رهبری راستان را
فزایندگان اندیشه ی نیک را


ای مزدا
مباد فریبکاری، در جامه ی پاکان


ای مزدا در آن آغازین روز
آنگاه که تو آفریدی تنهای ما را
آنگاه که تو آفریدی روان های ما را
آنگاه که تو خرد بخشیدی ما را از آن منش نیک خود
آنگاه که تو جان بخشیدی تن های ما را
آنگاه که تو دادی توان کار و توان گفتار
تو خواستی تا هر کس در آزادی بر گزیند
دین خود را و باور خود را

ای دیوان شمائید همه از تبار منش زشت ...
شمائید پریشانگر اندیشه ی مردمان
شمائید دور دارنده ی اندیشه ی پاک
از شما ست دوری از خرد مزدا اهورا و دوری از راستی


آموزگار بد ، بد واگویه کند گفتار ایزدی را
تباه کند خرد زندگی را
باز دارد مردمان را از گرانبها ترین ها :
از راستی و از اندیشه ی نیک
ای مزدا
پناه ما تویی

آموزگار بد، زشت می شمارد گرامی داشتن خورشید را
بزرگداشت زمین را
او خردمند را دروغ زن می خواند
او کشتزارها را تباه می کند
او رزم افزار به روی پاکان می کشد


آری آنانند تباه گران
آنانند که نابکاران را بزرگ می شمارند
و خوار می دارند بزرگواران را
و دور می دارند زنان و مردان را از بخشایش ایزدی
پیروان راستی را دور می دارند از بهترین اندیشه ها
آنانند تباه گران بهترین کردارها
تباه گرانی با آموزش های بد
آنانند نا بسامانگر زندگی مردمان
نا بسامان گرانی با گفتار های فریبنده ...


...ای مزدا اهورا
تو راست توانایی رویارویی با آزار دهندگان ما
من باز می دارم دوستان تو را از دشمنی با آنان


ای مزدا اهورا
به راستی پاداش تو ارزانی کسانی باد
که با اندیشه ی پاک کار و کوشش می کنند
آنان که پیش برنده ی خواست تو هستند
آنان که برای پیشرفت جهان آفرینش می کوشند


خوشبخت آنست که می کوشد برای خوشبختی دیگران . . .