درباره‏ي دين نادر، اظهار عقيده قطعي نمودن بسيار دشوار است برخي معتقدند كه نادر به هيچ ديني اعتقاد نداشت، زيرا گاهي آشكارا خويشتن را همان قدر بزرگ مي‏دانست كه بزرگان ديني را.
اما به نظر بعضي ديگر از مورخين، هنگامي كه نادر به طرفداران صفوي و قزلباش و شاه طهماسب محتاج بود، شيعه متعصبي به شمار مي‏رفت و به تعمير مرقد حضرت رضا (ع) اقدام نمود و به دستور او، در صحن امام رضا (ع) گلدسته و حوضي سنگي كه از هرات آورده بودند، بنا كردند، نادر خود را غلام و بنده علي (ع) مي‏دانست اما پس از بازگشت از خراسان (1144 ه.ق) عمده سپاه او افغانان و تاتار و تركمان بودند و به كمك همين سپاه توانست بدون هيچ مقاومتي شاه طهماسب را به زانو درآورد از اين پس، محبت نادر به قزلباش كاسته شد، حامد الگار، در كتاب دين و دولت در ايران مي‏نويسد:
هنگام مرگ نادر، بي درنگ سپاهيانش به شيعه و سني متقسم شدند و سنيان كه از لحاظ شمار افزون‏تر بودند به قندهار عقب نشستند.
سياست مذهبي نادر، در همان دشت مغان مورد مخالفت قرار گرفت به طوري كه، ميرمحمود ملاباشي (صدر الصدور) هنگامي كه اعلام نمود در باب امور مذهب، احكام خدا و احاديث پيغمبر (ص) راهنما است و سلاطين نبايد تغيير و تجديديد در آن صورت دهند، نادر دستور داد او را خفه كردند و سپس، دستور داد املاك و موقوفه كليه روحانيون را مصادره نمايند و به سپاه اختصاص دهند.
به نظر لاكهارت، نادر هيچ گاه تعصب مذهبي نداشت، مذهب شيعه و يا سني را فقط و فقط براي پيشرفت در سياست روز، بالا و پايين مي‏آورد ، ولي سايرين نظر بر اين دارند كه شايد وي با ترويج تسنن، خيال برپايي امپراتوري اسلامي را تا مرز چين در سر مي‏پروراند ولي از طرفي نادر مردي سياستمدار نبود و بيش از يك مرد جنگجوي دلير، در حيات ايران ندرخشيد. تاريخ اجتماعي ايران از آغاز تا مشروطيت‏ دكتر عزت الله نوذرى‏ ا