چهارم: معتقدند که بزرگترين فضل و رتبه همين است که انسان به خدمت حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) برسد و هر کس به خدمت رسيد از همه کس برتر و بالاتر است اگرچه جاهل باشد. پس اگر جاهل باشد که به خدمت حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) رسيده باشد از هر عالمي بالاتر و محترم تر است. از اين جهت اشخاص را که در ايشان اين گمان ببرند فوق العاده احترام مي کنند و در حضور او تأدب شديد به خرج مي دهند و فرمان او را با جان و دل مي برند و با اخلاص به او خدمت مي کنند و رسيدگي هايي بي دريغ به او دارند. اي کاش اين عمل ها مخصوص کسي بود که راستي و به طور يقين تشرف حاصل کرده بود تا لااقل هدر نرود. لکن متاسفانه در اصل موضوع هم بر يقين نيستند بلکه چيزي از آن طرف نفهميده و تحقيقي نکرده به منظور گمان خود يا تقليد مانند خود اتکا مي کنند. بلکه نوعا دور و پر همان اشخاص تو دار سر بتو ميچرخند و از بسکه حسن ظن دارند ميگويند اين شخص نبايد خدمت امام نرسيده باشد و از اين رو شيادان بسيار شده اند و دکانشان داغ و زندگيشان بسيار مرفه و اگر طرف، جاهل بيچاره اي باشد و بي غرض و بي نظر هم باشد در اثر اين احترامات زياده بر حد، خود را مي بازد. اگر در اول نظري نداشت و از خود ادعايي نداشت بلکه مريدان درباره او خيال بيجا کرده بودند. بالاخره در آخر نظر پيدا ميکند و صاحب ادعا ميشود بلکه اگر در واقع هم چيزي بوده و تشرفي هم حاصل کرده باز اين بالا بردن هاي مردم ايجاب کبر و نخوت و خودبيني و عجب دوري ميکند، عاقبت خود را شخصي مي گمارد و با اهل علم و علماء مخالفت ميکند و دکاني در مقابل باز ميکند نظير ابليس که واقعا به کشف رسيد و چيزها هم ديد و بي نظر هم بود اما بالا بردن ملائکه او را سبب آن کبر و عجب شد که براي آدم سر فرود نياورد.

اينها عقائدي عوامانه خود ساخته بي اصل و بي مدرک است، عوام بيچاره را متحير و سر گردان ميکند. راه پا براي شيادان باز ميکند و ساده لوح را بطمع خامي افکند. مدتي به جستجو وادار ميکند سپس مدتي اين اعمال را از چله و ختم ميکند بعد هم به مقصود نمي رسد در ايمانش سست ميگردد و در تشکيک مي افتد بلکه بسا ميشود که مرتد شده و منکر همه چيز ميشود و ميگويد حرفهاي ديگرشان هم مثل اين است. او کي ميفهمد که عملي کرده بي اصل و بي مدرک پس به نتيجه نرسيده.
عزيز من بناي اصلي بر غيبت است نه رؤيت. امام ديدن ممکن است ولي بشرط اقتضاي مصلحت و آن امرش به دست حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) است نه به خواسته من و تو. خود را خسته مکن. پي اين و آن مرو؛ درخواست ختم و چله مکن که هر چه بگويند بي اصل است از خود گفته اند. کساني که رسيده اند به اين ختم ها و چله ها نرسيده اند. بلي بعض از روي خلوص عملي کرده اند و مدتي ادامه داده اند و بسيار جديت کرده اند از روي رجا و اميد، بدون اينکه نظر ختمي داشته باشند يا چله حساب کنند و چون به سادگي خود جديت بسيار کرده اند عاقبت برق لطف جستن کرده و شامل حال ايشان شده. بعدا ديگران او را ختم کرده و چله قرار داده اند و بديهي است که اگر به اينصورت در آيد هرگز به مقصود نرسد. زيرا که بصورت بدعت درآمده. او اين عمل را مقيدا به اين نظر ميکن که اين مؤثر است در مقصود و چهل روز خصوصيتي دارد در مراد با اينکه نصي بر وي نرسيده، عمل را بدون گفته شرع، و خودسرانه کرده و اعتقاد بيجا و بي اصلي داشته. اين فرق دارد با آنکه همان عمل را به نحو رجا و اميد و بدون اعتقاد مدخليت عدد يا عليّت عمل کرده مانند اينکه يکنفري احياناً به مسجد سهله در شب هاي چهارشنبه براي انجان عمل مخصوصي که در شب چهارشنبه رسيده رفته به اميد اينکه شايد به ملاقات حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) مشرف شود. چند گاهي اين رنج را به خود داده تا اينکه بالاخره نائل شده و چون او از اين راه به مقصود رسيده ديگران نيز به طمع افتاده اند، کم کم او را بصورت چله درآورده اند، کم کم شهرت يافته که هر کس چهل شب چهارشنبه به مسجد سهله برود، حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) را خواهد ديد. کم کم عمل مجرب خوانده شده، کم کم بعضي غير محقق، تحقيق عملي برايش کرده که عدد چهل خصوصيتي دارد. موسي چهل روز ميقاتش بود. خمير آدم چهل روز مخمر بود و و و . هر چه در دنيا چهل بوده جمع کرده. عوام بيچاره بخيالش واقعا تحقيق عملي کرده غافل از اينکه صدها و هزارها چهل تاها چه ربطي دارد به موضوع که اگر اين عمل چهل روز تکرار يابد خدمت حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) خواهد رسيد، آخر که اين را گفته و از چه امامي رسيده؟

ادامه در پست بعد